فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت جایگاه خانواده، پرداختن به موضوعات مؤثر در استحکام و اعتلای خانواده های ایرانی اهمیت بسزایی دارد. تعارضات همسران یکی از مسائلی است که فراگیری زیادی داشته و مدیریت صحیح آن نقش مهمی در حفظ ثبات و آرامش خانواده ها دارد. در این پژوهش، مبانی زیربنایی مفهوم تعارض همسران از منظر اخلاق مورد بررسی قرار گرفت و با بررسی آثار اخلاقی امام خمینی (رحمهالله)، مبانی و اصول در حیطه نقطه تغییر در مشاوره اخلاق محور، علت شناسی و اصول درمان تعارض همسران استخراج شد. روش تحقیق در این پژوهش، روش هرمنوتیکی شلایرماخر است. مبنای اصلی مشاوره اخلاق محور، تأکید بر میل فطری انسان ها به کمال است و ماهیت تعارضات همسران و اصول درمان نیز بر همین مبنا تبیین شده است. مبانی استخراجی در سه دسته مبانی گرایشی، بینشی و کنشی دسته بندی شده و بدین ترتیب، بسط مفهومی در مفهوم تعارض همسران از منظر اخلاق صورت گرفته است.
ارائه روش نظریه زمینه ای برای مدل سازی مفهومی پیامدهای ختنه زنان در کرمانشاه: مطالعه موردی شهرستان های اورامانات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف بررسی پدیدارشناسانه تجارب زیسته زنان قربانی ختنه زنان است، برای ایجاد یک چارچوب مفهومی کل نگر (مبتنی بر شواهد) برای متخصصانی است به مطالعه و درمان پیامدهای ختنه زنان بر بازماندگان می پردازند. جامعه پژوهش حاضر را تمامی زنانی تشکیل می دادند که ختنه شده بودند. مشارکت کنندگان به صورت نمونه گیری گلوله برفی تا حد اشباع (20 نفر مشارکت کننده) انتخاب گردیدند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته کیفی با 20 زن بازمانده ختنه زنان انجام شد. داده ها با استفاده از روش مصاحبه عمیق، جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای و باتوجه به مراحل سه گانه کدگذاری تجزیه وتحلیل گردیدند. فرهنگ، مذهب، نقش مردان، فقدان تحصیلات، هویت زنانه و فریبکاری به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار بر درک بازماندگان از ختنه زنان و پیامدهای آن شناسایی شدند. تجربیات بازماندگان از ختنه زنان، همچنین تحت تأثیر مفهوم سازی آنها از این عمل، منجر به تأثیراتی بر زندگی عاطفی، روابط، هویت و جسم آنها شد. ترس ناشی از ختنه زنان که بازماندگان توصیف کردند بر توانایی تاب آوری آنها تأثیر گذاشت. تمام مقوله های اصلی پیامدهای عاطفی، رابطه ای، هویتی و جسمی ختنه زنان، و همچنین تاب آوری بازماندگان، تحت تأثیر مراحل کلیدی زنانگی مانند قاعدگی، ازدواج و زایمان قرار داشتند و این عوامل به دلیل برآورده نشدن نیازهای آنها و عدم توجه سیستم بهداشتی به نیازهای بازماندگان ختنه زنان تشدید شده است. بررسی پیامدهای جسمی و روانی ختنه زنان به طور جداگانه، و بدون درنظرگرفتن بافت فرهنگی و مراحل چرخه زندگی که بازماندگان ختنه زنان در آن قرار دارند ممکن نیست. همچنین این مسئله تاب آوری بازماندگان برای زندگی با ختنه زنان را ضعیف تر می کند. روابط پیچیده ای میان پیامدهای جسمی، روان شناختی و اجتماعی ختنه زنان و فرهنگی که ختنه زنان در آن انجام می شود، وجود دارد که باید مبنای سیاست گذاری بهداشتی و مراقبت های درمانی بازماندگان جهت رفع نیازهای آنان باشد.
اشتغال زنان و پایداری خانواده : ارائه یک رهیافت جدید برای حل تعارضات در تحقیقات پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تاثیر اشتغال زنان متاهل برپایداری خانواده هایشان شکل گرفته است.برای پاسخ نیازمند مقایسه بین دو گروه نمونه از خانواده هایی بودیم که در زمینه اشتغال یا عدم اشتغال زن متفاوت بودند.بر همین اساس پیمایشی بین زنان متاهل25 تا 45 ساله صورت گرفته است. سازه پایداری خانواده را با ده مولفه پایداری سنجیدیم.ناهمسازی موجود درداده ها را با تحلیل عاملی اکتشافی در ابعاد متغیر پایداری خانواده تبیین نمودیم که در طی آن مشخص شدکه این سازه دارای سه مولفه ناهمساز و متفاوت با همدیگر است.به بیانی دیگردرجامعه فعلی ما، سه نوع خانواده پایدار وجود دارد که بر حسب نوع نقش مسلط زن یا مرد، با همدیگر تمایز دارند. بنابراین این مفهوم وسیع تر از آن است که بتوان آن را در یک غالب مطرح نمود نتایج متفاوت تحقیقات پیشین نیز از اینجا سرچشمه می گیرد. ساختارخانواده درجامعه هدف نزدیک به 73 درصد از مدل اقتدارگرایانه پیروی میکندکه بیش از50 درصدآن سهم خانواده هایی با اقتدارمردانه است. با وجود تاثیر معنا دار اشتغال زنان بر ابعاد سازه پایداری خانواده،سهم این تاثیر فقط 10درصد است و اشتغال زنان علی رغم آنچه به نظر می رسد سهم مهمی از این جهت ندارد.
آسیب شناسی ورزش قهرمانی بانوان ایرانی در دهه 90 از طریق تحلیل گفتمان غالب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
151 - 168
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در راستای شناخت و تحلیل گفتمان غالب بر ورزش قهرمانی بانوان کشور و تعیین اینکه چه کسانی و چه پدیده هایی بر این گفتمان بیشترین تأثیر را دارند، انجام گرفته است. روش شناسی: روش پژوهش بر اساس ماهیت داده ها کیفی و از نوع روش تحلیل گفتمان بوده و بر اساس هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 42 نفر از بانوان قهرمانی است که در لیست افراد اعزامی به مسابقات جهانی المپیک و پارالمپیک 2012 و 2016 قرار داشته اند. در این پژوهش از نمونه گیری نظری استفاده شده که طبق دیدگاه هالووی و ایمی، تعداد 4 تا 40 نفر برای مطالعات کیفی کفایت می کند. یافته ها: عواملی که بر توسعه ورزش قهرمانی بانوان تأثیرگذار هستند در قالب 2 مقوله اصلی بازدارنده و تقویت کننده دسته بندی می شوند. عوامل بازدارنده شامل: عدم حمایت مادی و معنوی مسئولان دولتی، تبعیض جنسیتی، عدم امکانات باشگاهی، محدودیت های زیرساختی، فرهنگ مردسالارانه، عدم دریافت پاداش و عوامل تقویت کننده شامل: اعتماد به نفس، حمایت خانواده، پشتکار، انگیزه بالا، حمایت مربی، رویه کار تیمی، اخلاق حرفه ای، توجه به ارزش های دینی و فرهنگ ورزش بانوان می باشند. نتیجه گیری: برای توسعه ورزش قهرمانی بانوان کشور باید بر مقوله های استخراجی از این پژوهش متمرکز شد تا از آنها به عنوان سازوکارهایی جهت توسعه ورزش قهرمانی بانوان بهره گرفت.
بررسی داستان های نویسند گان مهاجر زن بر اساس نظریه ی کارناوالیسم میخاییل باختین
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
43 - 57
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی داستان های نویسندگان مهاجر زن بر اساس نظریه ی کارناوالیسم میخاییل باختین بود. جامعه ی پژوهش، شامل کلیه داستان های نویسندگان مهاجر زن بود. نمونه پژوهش، داستان های مهاجرت از گلی ترقی(12 داستان) و فیروزه جزایری دوما (خنده ی لهجه ندار)، که براساس نظریه ی کارناوالیسم میخاییل باختین از کتاب بوطیقای داستایفسکی بررسی شد. طرح پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات بر مبنای جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، اسناد و فیش برداری ، بر اساس ویژگی هایی چون کنش های کارناوالی، کرونوتوپ (بررسی زمان_مکان )، آرشیتکتونیک (سازماندهی روابط سوژه ها) و هتروگلاسیا (معنادهی در موقعیت) و بررسی موقعیت های کارناوالیزه ی مهاجرت در چند داستان از این نویسندگان انجام گرفت. داده ها با توجه به نظریه ی کارناوالیسم باختین تحلیل شدند. نتایج نشان داد که، مهاجران برای رسیدن به هماهنگی در شرایط زمان و مکان و موقعیت جدید در محیطی کارناوالیزه، رفتار و منش خود را تغییر می دهند تا خود را با سرزمین جدید هماهنگ کنند. هم چنین در دیدگاه کارناوالی، بیگانه در هر زمان و مکانی، دیگری به حساب می آید وهویت مردم سرزمین جدید را نمی تواند به تمامی بپذیرد. در آثارگلی ترقی و فیروزه جزایری دوما نیز کنار آمدن با فرهنگ و زبان و موقعیت آدم های سرزمین های دیگر چالش برانگیز بود. هر دو نویسنده دو نوع زندگی را در دو موقعیت وطن و سرزمین مهاجرت شده تجربه کرده اند. داستان های این دو نویسنده بازتابی بی واسطه و واقع گرایانه از جهان زیسته ی آن ها بود.
تاثیر انگاره های زروانی بر متن پهلوی گزیده های زادسپرم با تکیه بر وضعیت اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
193-218
حوزه های تخصصی:
گزیده های زادسپرم متنی به زبان پهلوی است که توسط زادسپرم جوان جم هیربد سیرجان در قرن سوم هجری با هدف تداوم و حفظ حیات آیین زرتشتی نگاشته شده است. زادسپرم از علماء آگاه زمان خویش بوده و اندیشه های نوینی را در تقابل با دیدگاه سنتی علماء زرتشتی با توجه به مقتضیات و شرایط زمانه بیان نموده است.جستار حاضر بر اساس رویکرد تحلیل محتوا بر آن است تا وضعیت اجتماعی زنان را مورد واکاوی قرار دهد . با این هدف که در مقام پاسخ گویی به این پرسش باشد که شرایط اجتماعی زنان در این متن متاثر از چه عواملی است؟ واکاوی متن تصویر همه جانبه ای از وضعیت اجتماعی زنان زرتشتی در قرن سوم هجری را ترسیم نموده و مناسبات و سازوکارهای حقوقی و دینی نسبت یه زنان را به روشنی بیان نموده است .یافته های پژوهش به استناد متن گزیده های زادسپرم بیانگر تاثیرپذیری وضعیت اجتماعی زنان از ارزش ها و هنجارهای اجتماعی،باورهای دینی و رسوخ انگاره های زروانی است که که زنان را به لحاظ حقوق اجتماعی و معنوی در رتبه ای پایین تر از مردان قرار داده است. واژگان کلیدی: گزیده های زادسپرم، وضعیت اجتماعی زنان، آیین زروانی
جایگاه تقنینی نمایندگان زن در ادوار مجلس شورای اسلامی؛ نکاتی در مطالعه جنسیتی مشارکت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
211 - 243
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با کاووش اطلاعات موجود از حضور نمایندگان زن در تقسیمات افقی و عمودی مناصب (متناظر با احراز کرسی در هیئت رئیسه و نیز عضویت در کمیسیون ها) و در نتیجه دسترسی به منابع قدرت در جایگاه های تقنینی، نظارتی نمایندگی مجلس، ابعاد کمتر بحث شده از مشارکت سیاسی زنان را مطرح می سازد. داده پردازی اطلاعات نشان می دهد با وجود تعداد اندک نمایندگان زن در چهار دهه، آنان توانستند به تعداد یک نفر تجربه عضویت در همه کمیسیون ها را به ثبت رسانند. بالاترین نرخ حضور آنان در کمیسیون بهداشت و درمان، فرهنگی، اجتماعی و آموزش و تحقیقات بوده است. در مقابل در کمیسیون های انرژی، صنایع، برنامه و بودجه و عمران بسیار قلیل بوده اند. این تقسیم بندی با تمایزات جاری در ارزش های پدرسالارانه متناظر و تداعی گر امتداد کلیشه های جنسیتی و ارجحیت زنان در عهده-داری نقش های مراقبتی، تربیتی است. درحالیکه به هیئت رئیسه مجلس در این چهار دهه راه نیافته اند، توانسته اند در کمیسیون های امور دفاعی، آموزش و تحقیقات و فرهنگی نائب رئیس شوند. مقاله با تحلیل این وضعیت و ذکر نکاتی به تغییر آن نظر داشته و به طرح نقاط مثبتی چون حضور زنان در کمیسیون نظارتی اصل نود قانون اساسی از دوره اول مجلس می پردازد.
هویت بازاندیشانه زنان و چگونگی گذران اوقات فراغت زنان در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
83 - 102
حوزه های تخصصی:
اوقات فراغت و چگونگی گذران آن در دوران مدرن، از موضوعات اساسی در زندگی اجتماعی انسانهاست و با توجه به رواج فرهنگ مصرف و شکل گیری تغییرات اساسی در سبک زندگی انسانها بر اهمیت آن افزوده شده است. پژوهش حاضر با هدف « بررسی رابطه هویت زنانه بازاندیشانه با الگو های فراغتی زنان شهر یزد» انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسشنامه و به شیوه نمونه گیری خوشه ای متناسب از 403 نفر از زنان ساکن در شهر یزد گردآوری شده است. در این تحقیق اوقات فراغت در دو بعد سنتی و مدرن سنجیده شده است. نتایج نشان داد که میانگین کل (در طیف 1 تا 5) متغیر هویت بازاندیشانه زنانه برابر 3.51 ست. بدین ترتیب در مجموع میزان هویت زنانه در بین زنان نمونه، بیشتر از حد متوسط یعنی عدد 3 است. همچنین بین متغیرهای زمینه ای مانند وضعیت تاهل پاسخگویان، سن آنها، وضعیت تحصیلات و وضعیت شغلی زنان با چگونگی گذران اوقات فراغت رابطه وجود دارد. و همچنین بین متغیر هویت بازاندیشانه زنانه و گذران اوقات فراغت در بین زنان شهر یزد رابطه وجود دارد.
عوامل تسهیلگر فرایند بخشش در افراد خیانت دیده: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل تسهیلگر بر فرایند بخشش در افراد خیانت دیده بود که به صورت کیفی با استفاده از نظریه پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه متأهلین مراجعه کننده به مراکز مشاوره "ساحل امید" و "راه عشق" شهر اصفهان به دلیل خیانت زناشویی بود. با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند از بین شرکت کنندگان 23 نفر (10 زن و 13 مرد) برای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل یک مصاحبه نیمه ساختار یافته با 10 سوال پیرامون تجربه بخشش در خیانت زناشویی بود. شیوه تحلیل اطلاعات جمع آوری شده شامل کدگذاری برمبنای نظریه پدیدارشناسانه بود. نتایج پژوهش بیانگر پنج مقوله اصلی برای تجربه زیسته متأهلین دارای تجربه بخشش در افراد خیانت دیده بود که عبارت بودند از: ویژگی های همسر، ارزش های معنوی، مسئولیت پذیری، عشق و توجه به تبعات منفی آینده طلاق. به عبارتی دیگر، مرور ویژگی های مثبت همسر، همدلی و دیدن نقش خود و دیگران در مشکلات زناشویی و خیانت، عشق ورزیدن، توسل به ارزش های معنوی و درنهایت تصویرسازی در مورد آینده زندگی با و بدون همسر، منجر به بخشش خیانت زناشویی همسر شده بود. از لحاظ نظری این پژوهش به شناخت تجربه بخشش افراد خیانت دیده کمک می کند و از لحاظ کاربردی می تواند به تهیه الگوی مداخله مبتنی بر تجارب شناسایی شده جهت تسهیل و رفع موانع بخشش کمک کند.
بررسی نقش واسطه ای خودتمایزیافتگی در رابطه بین عزت نفس و تصویر بدن در زنان متأهل تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
133 - 156
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خود-تمایزیافتگی در ارتباط بین عزت نفس و تصویر بدن انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متاهل ساکن شهر تهران در سال 1399 می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 211 نفر از آنها انتخاب شده و به ابزارهای مقیاس تصویر بدن، مقیاس عزت نفس و پرسشنامه تمایزیافتگی خود پاسخ دادند. پس از اجرای پرسشنامه ها، اطلاعات جمع آوری شده به وسیله شاخص-های آمار توصیفی و همچنین روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین تصویر بدن، خود-تمایزیافتگی و عزت نفس ارتباط معناداری وجود دارد (05/0P<) و خود-تمایزیافتگی در ارتباط بین عزت-نفس و تصویر بدن نقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: می-توان نتیجه گرفت که خود-تمایزیافتگی به عنوان یک متغیر واسطه ای می تواند ارتباط بین عزت نفس با تصویر بدن را تعدیل کند. بنابراین، تاکید بر آموزش خود-تمایزیافتگی به جهت کاهش اثرات تصویر بدنی منفی می تواند مورد توجه قرار گیرد. نتایج مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تبیین محرک های بروز فرصت های کارآفرینی زنان با رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه واژه کارآفرینی مفاهیمی چون نوآوری، مخاطره پذیری، ایجاد یا تجدید ساختار یک واحد اقتصادی، رضایت بخشی و استقلال طلبی را به ذهن متبادر می سازد. با توجه به اهمیت تشخیص فرصت در فرایند کارآفرینی، این پژوهش درصدد است تا به شناسایی، اولویت بندی و ارتباط میان محرک های موثر بر بروز فرصت های کارآفرینی زنان بپردازد. از همین رو، پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها توصیفی است. جامعه آماری شامل مدیران زن شهرداری منطقه پنج شهر تهران است و به منظور جمع آوری داده ها، روش نمونه گیری هدفمند به کارگرفته شده و از نظرات ده خبره استفاده شد. برای شناسایی محرک ها و الزامات بروز فرصت های کارآفرینی زنان از مرور ادبیات پژوهش استفاده شد. اولویت محرک ها و الزامات با تکنیک بهترین-بدترین محاسبه و درنهایت برای تعیین روابط علت و معلولی میان محرک ها از تکنیک دیمتل خاکستری استفاده شد. پس از مرور جامع ادبیات، 12 محرک مؤثر بر بروز فرصت های کارآفرینی زنان شناسایی شد. براساس نتایج تکنیک بهترین- بدترین، محرک های خلاقیت فردی، هوشیاری کارآفرینانه و احساس خودکارآمدی احساس شده از اولویت اول تا سوم برخوردار شدند. طبق نتایج تکنیک دیمتل خاکستری، نیروهای پیش برنده و خلافیت فردی به عنوان تأثیرگذارترین محرک در بروز فرصت های کارآفرینی زنان شناخته شدند.
شناسایی مبانی و اصول فرزند پروری قبل از تولد در یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۶
69 - 111
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی مبانی و اصول فرزند پروری در دوره قبل از تولد می باشد. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی عُرفی (استقرایی) استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه کتاب های علمی، مقالات پژوهشی، تحقیقات، منابع دینی- اسلامی و اسناد معتبر در ارتباط با فرزند پروری دوره قبل از تولد بوده و از نمونه گیری هدفمند (ملاک محور) استفاده شده است. گردآوری داده ها با بهره گیری از کار برگ تحلیل محتوا و تحلیل داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی انجام شده است. 6 مبنای نظری شامل مبانی فرهنگی- اجتماعی؛ مبانی حقوقی؛ مبانی دینی- اسلامی؛ مبانی روان شناختی؛ مبانی زیست شناختی و مبانی شناختی و 31 اصل در زمینه فرزند پروری قبل از تولد از داده ها استخراج شد که می تواند به عنوان پایه و اساس الگوی فرزند پروری قبل از تولد قلمداد شود؛ به طوری که رعایت این اصول زمینه فرزند پروری قبل از تولد را برای والدین فراهم می نماید و پیامدهای فردی و اجتماعی مثبتی در پی خواهد داشت.
واکاوی نشانه های حضور حرم سرا در آثار فرنگی سازی مکتب نقاشی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
463 - 487
حوزه های تخصصی:
در دوران اصفهان صفوی، سیاست محبوس نمودن شاهزادگان در حرم سرا باعث شد به تدریج شاه از کنش جدی در عرصه سیاست کناره گیری کند و در مقابل حرم سرا به کانونی از قدرت مبدل شود که در آن مادر شاه، زنان و خواجه سرایان ابتکار عمل سیاسی را به دست گیرند. در دوران سلیمان، این کانون به حدی قدرتمند شد که آن را مالک اصلی شاه نامیدند. در همین زمان بود که نقاشی فرنگی سازی به عنوان سبک مسلط هنری شناخته شد و رو به گسترش نهاد. مقاله حاضر با توجه به هم زمانی قدرت یابی حرم سرا و رونق فرنگی سازی در دوران حکومت شاه سلیمان، در پی پاسخ به این پرسش است که جریان فرنگی سازی مکتب نقاشی اصفهان، در بازنمایی قدرت رو به گسترش حرم سرا و ساکنانش، چگونه عمل کرد؟ خوانش نقاشی های ذکرشده نشان می دهد که آثار فرنگی سازی از منظر چشم شاه سلیمان به موضوع زنان و حرم سرا نظر می افکند و با حذف زنان به عنوان عاملان قدرت، فقط به نمایش نشانه هایی مربوط به مکان زیست آنان، چون اشاره به «فضای درونی/ اندرونی در معماری» که اینک خودِ سلیمان در آن مستقر شده بود، اکتفا می کند و از طریق تأکید بر «نگاه خیره به مخاطب»، به «بازتکثیر نگاه مردانه» دست می زند.
رابطه ویژگی های شخصیت و هوش هیجانی با گرایش به جرم در زنان زندانی 18 تا 40 ساله شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
109-137
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین رابطه بین ویژگی های شخصیت و هوش هیجانی در میان زندانیان زن جوان در شهر تهران بود. گروه نمونه در دسترس 202 نفر که به سه پرسش نامه شخصیت نئو ، هوش هیجانی شرینگ(1996) و گرایش به جرم تاناتنگ(2012) پاسخ دادند.داده ها ی خام با نرم افزار آماری spss تحلیل شدند. یافته های پژوهش با استفاده از مدل آمار استنباطی رگرسیون چندمتغیر نشان داد ویژگی های شخصیت و هوش هیجانی در مجموع 53/6 درصد واریانس گرایش به جرم را تبیین میکند. ویژگیهای شخصیت روان آزرده خویی، برون گرایی، گشودگی به تجربه به ترتیب بیشترین میزان واریانس گرایش به جرم پیش بینی نموده . بنا برضریبR2 در مورد دو ویژگی شخصیتی موافق بودن و باوجدان بودن نشان داد حدود یک درصد از واریانس گرایش به جرم را درسطح اطمینان نودو نه درصد به نحو معکوس پیش بینی مینماید به نحوی که آزمون فرضیه ها در این مورد نشان داد ویژگی شخصیتی موافق بودن از هیچ تأثیر معناداری بر متغیر ملاک برخوردار نبوده ، ویژگی با وجدان بودن دارای تاثیر معکوس و بالایی در سطح اطمینان بیش از 99 صدم بر گرایش به جرم در زنان زندانی بود. هوش هیجانی نیز از تاثیر متوسط معکوس و معناداری بر گرایش به جرم برخوردار بود.
تحلیل تماتیک استفاده دانشجویان دختر از لوازم و الگوهای آرایشی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
119 - 134
حوزه های تخصصی:
آرایش و زیبایی پدیده ای است که امروزه در جوامع به آن اهمیت زیادی داده می شود. گسترش الگوهای نوین آرایشی و گرایش هر چه بیشتر زنان و دختران جوان به سمت استفاده از این لوازم و الگوها از مسائلی است که قابل تأمل و بررسی می-باشد. بر این اساس، این پژوهش به بررسی دلایل گرایش دانشجویان دختر به لوازم و الگوهای آرایشی پرداخته است. پژوهش حاضر، از نوع کاربردی است. در این پژوهش، برای پاسخ گویی به سؤال های پژوهشی از رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک استفاده شد. مشارکت کنندگان در این مطالعه دانشجویان دختر دانشگاه دولتی یاسوج در سال تحصیلی96-1395 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 30 نفر از آنان مصاحبه کیفی صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش مقوله بندی صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد مهمترین دلایل گرایش دانشجویان به لوازم و الگوهای آرایشی، در قالب مقوله های بدست آمده شامل «نگرش و هویت جنسیتی»، «کارکرد مدگرایانه وسایل ارتباط جمعی»، «مرجع بودن و نفوذ اجتماعی گروه همسالان» ، «دغدغه درونی» و «دوگانه ظاهرگرایی و اخلاق مداری مردان» بودند.
مطالعه الگوی خودتوانمندی زنان کارآفرین یزد: تعامل سازنده با حصارهای ذهنی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
415 - 440
حوزه های تخصصی:
در ایران، توسعه و ترویج کارآفرینی یکی از نیازهای جدی جامعه است و ساختار خانوادگی، نگرش سنتی و کلیشه های جنسیتی، که توصیف کننده ساختارهای اجتماعی کشورها است، به شدت بر فرایند توسعه کارآفرینی زنان اثرگذار است. بنابراین، ضروری است که در بررسی این فرایند عوامل ذکرشده در نظر گرفته شود. هدف از این جستار واکاویِ رفتارهای موفقیت آمیز کارآفرینانه زنان در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی است و جامعه مطالعه شده را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق، 15 زن کارآفرین، که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تأهل متفاوت بودند، به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد که از نتایج تحلیل ها، سه مضمون اصلی به دست آمد: مضمون اصلی تعامل سازنده با حصارهای ذهنی و اجتماعی شامل 21 مفهوم و 5 مضمون فرعی ( غلبه ایدئولوژی جنسیتی مرد سالارانه، حمایت نکردن ساختاری، کلیشه باور نداشتن به توانایی زن، دید اقتصادی به کار زن، کوته نگری اجتماعی)، مضمون ارتقابخشی به خویشتن شامل 21 مفهوم و 4 مضمون فرعی (همسو شدن با هنجارهای اجتماعی، اثبات قابلیت های فردی، غلبه بر خودمحدودسازی، رعایت هنجارهای جنسیتی) و مضمون اصلی اثبات گری بازتابی با 9 مفهوم و 2 مضمون فرعی (میل به خوداثباتی و خودباوری کنشی).
الگوی معادلات ساختاری رضایتمندی زوجین بر اساس مؤلفه های شخصیتی پنج عاملی نئو با میانجیگری ارتباط مادر- فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگوی معادلات ساختاری رضایتمندی زوجین با بررسی نقش مؤلفه های شخصیتی 5 عاملی نئو و نقش میانجیگری رابطه مادر فرزند انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم دبستان های پسرانه و دخترانه شهر شیراز در سال 1397 به همراه مادرشان بودند که از میان آن ها 260 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی خوشه ای از نه منطقه آموزش وپرورش شهر شیراز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو (1992)، مقیاس زوجی انریچ (1989) و روابط والد-فرزندی فاین و همکاران (1983) استفاده شد. داده ها با روش آماری همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها بین عامل شخصیتی روان آزردگی و رضایت زناشویی رابطه منفی نشان دادند، ولی عوامل شخصیتی انعطاف پذیری، برون گرایی، توافق پذیری و مسئولیت پذیری با رضایتمندی زوجین رابطه مثبت داشت. همچنین متغیر رابطه مادر و فرزند رضایت زناشویی را در جهت مثبت پیش بینی می کند. ازآنجاکه صفات شخصیتی به عنوان پیش آمادگی هایی که افراد با خود در روابط زناشویی وارد می کنند می توانند بر سازه های میانجیگر از جمله رابطه مادر فرزند اثرگذار باشند؛ بنابراین، رضایت زناشویی تحت تأثیر عوامل درون فردی به ویژه ویژگی های شخصیتی می باشد. نتایج حاکی از آن بود که ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی ارتباط مادر فرزند می توانند رضایت زناشویی را تبیین کنند (P≤ 0/01).
تدوین مدل صمیمیت زناشویی بر اساس راهبردهای حفظ زوج، تحمل پریشانی با نقش میانجی ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج به عنوان یکی از مهم ترین تصمیمات افراد در زندگی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و کسب امنیت است؛ چراکه سنگ بنای رابطه خانوادگی را فراهم می کند. یکی از عناصر بسیار مهم در تأمین نیازهای عاطفی افراد و ماندگاری ازدواج، صمیمیت میان زوجین است. از این رو پژوهش حاضر باهدف تدوین مدل صمیمیت زناشویی بر اساس راهبردهای حفظ زوج، تحمل پریشانی با نقش میانجی ذهن آگاهی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که در قالب تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان متأهل شهر تهران در بازه سنی 24 تا ۵۵ سال بودند که 320 نفر از آنان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983)، مقیاس راهبردهای زوج باس و همکاران (2008)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ ساخته شده توسط والاچ و همکاران (2006) بود. داده های حاصل در سطح توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر برای بررسی نقش میانجی، با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج حاکی از این بود که مدل تدوین صمیمیت زناشویی درمجموع از برازش قابل قبولی برخوردار است. این موضوع نشان می دهد که متغیرهای راهبردهای حفظ زوج و تحمل پریشانی با ذهن آگاهی ارتباط دارند. رابطه ذهن آگاهی با صمیمیت زناشویی به طور مستقیم معنادار بوده و همچنین اثر غیرمستقیم راهبردهای حفظ زوج و تحمل پریشانی بر صمیمیت زناشویی با میانجی گری ذهن آگاهی معنادار است (05/0>P). نتایج حاکی از آن است که متغیرهای راهبردهای حفظ زوج، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در صمیمیت میان زوجین به سیر مهم و تأثیرگذار است.
نقش واسطه ای تعارض کار-خانواده در رابطه سرمایه روان شناختی و آرزومندی شغلی در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
133 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف آزمون مدل مفروض واسطه مندی تعارض کار- خانواده در رابطه سرمایه روان شناختی و آرزومندی شغلی در زنان شاغل در شرکت های هواپیمایی در تهران در سال ۱۴۰۰ و در دوران شیوع ویروس کرونا می باشد. روش: روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بوده و جهت گردآوری اطلاعات از ۳ پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه بازنگری شده آرزومندی شغلی گرگور و ابراین (2016) و پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران (1999) استفاده شده است. از نرم افزار SPSS و AMOS و با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین سرمایه روان شناختی و آرزومندی شغلی در زنان شاغل از طریق تعارض کار- خانواده به طور جزئی میانجی گری می گردد. در مدل مفروض نشان داده شد که سرمایه روان شناختی به طور مستقیم روی تعارض کار- خانواده به میزان 53/0 از واریانس آرزومندی شغلی در زنان شاغل را تبیین می کند. همچنین سرمایه روان شناختی به میزان 48/0 درصد از واریانس تعارض کار- خانواده را در زنان شاغل تبیین کرده و متغیرهای پیش بین روی هم رفته 3/30 درصد از واریانس آرزومندی شغلی در زنان شاغل را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان می دهد که احتمال میانجی بودن تعارض کار خانواده وجود دارد و می توان عنوان کرد سرمایه روان شناختی از طریق تعارض کار خانواده با آرزومندی شغلی در زنان شاغل رابطه دارد.
اندیشه های نیما یوشیج در مورد جایگاه زنان در آثار منثور
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
59-69
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اندیشه های نیما یوشیج در مورد جایگاه زنان در آثار منثور است. جامعه پژوهش کلیه آثار منثور نیما از جمله نامه های او به همسرش، یادداشت های روزانه، نامه ها به اشخاص متعدد، داستان ها، نمایشنامه، سفرنامه و خاطرات او می باشد. نمونه مورد پژوهش جایگاه زنان در آثار منثور بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و فیش برداری با تکیه بر کتاب های منثور نیما صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد: در آثار منثور نیما، زنان جایگاه والایی ندارند و طبق همان تفکر سنتی و عامیانه نگریسته شده اند؛ سیمای زنان در نظر نیما ستایش آمیز نیست. در داستان ها، زنان، معشوقی بی وفا، خرافاتی و ناقص العقل هستند که مورد تحقیر مردان قرار گرفته-اند و حضور اجتماعی ندارند، در نامه ها نیز در اثنای سخنان مختلف، زنان را به کم عقلی و بی ارزش بودن، وصف کرده است و عشق ورزی به آن ها را درست نمی داند و تنها نگرش عاشقانه به همسرش عالیه در نامه هایش دیده می شود.