فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال شانزدهم پاییز 1401 شماره 60 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تعیین شاخص ها و مؤلفه های سلامت خانواده یک ضرورت است تا سیاست گذاری ها، اولویت بندی ها و برنامه ریزی های استحکام بخشی نهاد مقدس خانواده و پژوهش و تولید دانش در این حوزه یکپارچه شود. بر این اساس، سؤال اساسی این پژوهش را می توان این گونه مطرح کرد که شاخص ها و مؤلفه های سلامت خانواده مطابق الگوی اسلامی ایرانی کدامند؟ این تحقیق به روش مرور روایتی انجام شده و برای تکمیل اطلاعات، از گروه متمرکز نخبگان حوزه خانواده استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش دو گروه بود؛ بخشی که برای تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفت، کتب و مقالات چاپ شده در زمینه خانواده بود که در آن یافته ها و دیدگاه های مربوط به خانواده مورد بررسی قرار گرفت و بخشی از آن منابع اسلامی بود. بخش دوم که به عنوان گروه متمرکز استفاده شد، متخصصان حوزه خانواده، از جمله اعضای اندیشکده خانواده مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز، مدل ارائه شده برای تحلیل محتوا مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش در دو بخش مبانی و مفاهیم شاخص های خانواده مبتنی بر الگوی اسلامی ایرانی و شاخص ها و مؤلفه های خانواده در الگوی اسلامی ایرانی آمده است. محورهای فرعی نتایج در محورهای تعریف خانواده سالم؛ شاخص های خانواده در قالب 3 شاخص اصلی و 9 سنجه (شامل: پایداری ازدواج، استحکام و پویایی خانواده و رضایت از خانواده)؛ مؤلفه های تعیین کننده سلامت خانواده در قالب 6 مؤلفه اصلی، 32 مؤلفه فرعی و 120 سنجه (شامل: ازدواج پایدار، استحکام بخشی خانواده، رشد و پویایی خانواده، تخریب کننده های خانواده، تحولات اجتماعی خانواده و منابع حمایتی خانواده) ارائه شده است. به عنوان نتیجه می توان گفت که در راستای تعیین شاخص ها و مؤلفه های سلامت خانواده، اقداماتی از قبیل: گفتمان سازی، نظریه پردازی، رصد، سنجش و پایش، ایجاد پایگاه داده ها، تجزیه و تحلیل درونی و محیطی و تعیین بار مشکلات و مسائل خانواده لازم است.
طراحی الگوی هویت یکپارچه در دختران مبتنی بر تجارب زیسته موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دختران به واسطه تحولات مختلف با چالش تعارض بین سطوح مختلف هویت مواجه هستند، درحالی که یکپارچگی هویت برای عملکرد مطلوب اجتماعی و روان شناختی ضرورت دارد. ازاین رو، شناخت ابعاد مختلف آن، مسیر مداخله را فراهم می سازد. در این پژوهش از روش کیفی استفاده شده و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفته است. بدین منظور با 20 نفر از دختران 19 تا 24 ساله که چالش های هویتی را تجربه کرده اند مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. به منظور تحلیل داده ها طبق نظریه زمینه ای، مدل اشتراوس و کوربین، مصاحبه ها در سه مرحله مقوله بندی و مدل استخراج و اعتباریابی آن موردبررسی قرار گرفت. مواجهه با آشفتگی های روان شناختی و مواجهه اثربخش با جهان بینی الهی به عنوان عوامل علی و همچنین پیامدهای ناشی از راهبردها، ویژگی هایی از باور و عمل به دین را آشکار ساختند که ماهیت فراگیر و زیرساختی آن را در ایجاد هویت یکپارچه و پایدار تبیین می کند. راهبردها، عوامل مداخله ای و زمینه ای نیز مورد تحلیل قرار گرفت.
عوامل مؤثر بر شکل گیری ملاک های انتخاب همسر در جوانان تحصیل کرده شهر ایلام؛ یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارائه یک نظریه زمینه ای در رابطه با عوامل مؤثر بر شکل گیری ملاک های انتخاب همسر انجام گرفته است. رویکرد این مطالعه کیفی و مشارکت کنندگان در تحقیق را ۲۴ نفر از جوانان در شرف ازدواج شهر ایلام تشکیل می دادند که در سال ۱۳۹۸ به مرکز مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کرده بودند. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری شدند. جهت تحلیل داده ها از شیوه کدگذاری و طبقه بندی سه مرحله ای نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که مقولات خود انگاره و ارزش های فردی به عنوان شرایط علی، عوامل فرهنگی، عوامل خانوادگی، شرایط اقتصادی جامعه به عنوان شرایط زمینه ای، رسانه ها، تجارب ازدواج دیگران، تجارب فردی مستقیم و غیرمستقیم در تعاملات اجتماعی، موقعیت اجتماعی خود و اقتضائات شغلی به عنوان شرایط مداخله گر، کسب مشورت از افراد با تجربه، بهره گیری از خدمات مشاوره و روانشناسی، مطالعه در زمینه روانشناسی و مشاوره به عنوان راهبردها و خودشناسی و آگاهی از عوامل سبب ساز یک ازدواج موفق نیز به عنوان پیامد این الگوی پارادایمی مشخص گردید. با توجه به تعدد و گستردگی مقولات تأثیر گذار بر شکل گیری ملاک ها، برنامه ریزان و سیاست گذاران این حوزه می بایست، تسهیلات لازم را برای برگزاری برنامه های آموزشی و ارائه خدمات مشاوره ای فراهم نمایند تا زمینه افزایش آگاهی و بینش جوانان به منظور ارتقای کیفیت ازدواج فراهم آید.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی بر مسائل جنسی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایتی که زوجین در روابط جنسی تجربه می کنند یکی از جوانب بسیار مهم و حیاتی زندگی زناشویی است. از آن جا که رفتار جنسی تا حدود زیادی اکتسابی و مبتنی بر یادگیری است، نیاز به آموزش و تربیت ویژه دارد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی مسئله محورجنسی مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی برمسائل جنسی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سنندج انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است و از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی است. با توجه به ماهیت جامعه موردپژوهش، برای انتخاب نمونه این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و پرسشنامه چند وجهی مسائل جنسی MSQ (1993) روی آنها اجرا گردید. برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین میانگین نمرات مسائل جنسی درپیش آزمون با پس آزمون معنادار است. تفاوت بین میانگین های زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد مسئله محور جنسی با زوج درمانی تلفیقی فراشناختی– فراهیجانی در سطح (05/0>P) و بین زوج درمانی تلفیقی فراشناختی- فراهیجانی و کنترل در سطح (01/0>P) معنادار است، اما تفاوت بین میانگین های گروه زوج درمانی مسئله محور جنسی مبتنی بر رویکرد مسئله محور جنسی و کنترل معنادار نشده است (05/0<P). به طور کلی تفاوتی در بین گروه ها وجود دارد اما از نظر آماری این تفاوت معنادار نیست. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که از جمله رویکردهای درمانی مؤثر برای کمک به زوج هایی که دچار ناسازگاری در روابط و تنظیم هیجانات هستند، دو رویکرد زوج درمانی مسئله محور مبتنی بر رویکرد اسلامی و زوج درمانی تلفیقی فراهیجانی فراشناختی است که می توان از این رویکردها به عنوان یک الگوی درمانی و نیز یک الگوی آموزشی به منظور پیشگیری از تعمیق تعارضات و نیز بهبود روابط زوجها در قالب درمانهای زوجی و یا کارگاههای آموزشی بهره گرفت.
نقش میانجی گری خشم در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با قلدری-قربانی سایبری در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی گری خشم در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با قلدری-قربانی سایبری در دختران نوجوان بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. حجم نمونه 272 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس (شیوه برخط) انتخاب و به پرسشنامه تجربه قلدری-قربانی سایبری (CBVEQ) آنتیادو و همکاران (2015)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) و سیاهه خشم (CHIA) نلسون و فینچ (2000) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 و روش بوت استرپ در برنامه ماکرو پریچر و هایز (2004) تحلیل شد. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده (668/22-=t؛ 001/0=sig) و خشم (379/3=t؛ 001/0=sig) بر قلدری سایبری اثر مستقیم دارند. همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده (264/20-=t؛ 001/0=sig) و خشم (083/4-=t؛ 001/0=sig) بر قلدری سایبری اثر مستقیم دارند. افزون اثرات غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق نقش میانجی خشم بر قلدری-قربانی سایبری معنادار بود و مدل از برازش مطلوب برخوردار بود (061/0=RMSEA و 05/0>P-value). می توان نتیجه گیری کرد که توجه به حمایت اجتماعی ادراک شده و خشم در دانش آموزان دختر برای شناسایی عوامل مؤثر بر قلدری-قربانی سایبری آنان ضروری است.
نقش الگوی مطلوب شبکه اجتماعی در تحکیم بنیان خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش فناوری در عصر امروز، شبکه های اجتماعی به عنوان ظرفیت و ابزار مناسب می توانند در تحکیم بنیان خانواده مؤثر باشند. تحقیق از نوع کاربردی – پیمایشی و جامعه آماری تحقیق، کارشناسان شبکه های اجتماعی و تحکیم خانواده است. جهت روایی سنجی از ضریب لاشه، روایی همگرا و واگرا و برای محاسبه پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری به روش کمترین مربعات جزئی استفاده شد. بررسی ها نشان داد که شبکه های اجتماعی دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای مؤلفه های آموزه ها و باورهای دینی، آگاهی بخشی سبک زندگی و ادراک سازی عوامل تقویت خانواده، بعد عاطفی دارای مؤلفه های فضاسازی رقابت و صمیمیت، تعامل و ارتباط و هویت بخشی می باشد. بعد رفتاری دارای مؤلفه های فرهنگ سازی، پایداری خانوادگی و اجتماعی و توانمندسازی اقتصادی و مالی است. نتایج نشان دادند که تحکیم بنیان خانواده دارای سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری است. بعد شناختی دارای سه مؤلفه خداباوری و دین داری، تعالی محوری در زندگی و آگاهی از احکام سلامت اقتصادی و مالی، بعد عاطفی دارای سه مؤلفه خودباوری، همدلی و رضایت مندی و بعد رفتاری دارای مؤلفه های مسئولیت پذیری، مهارت افزایی و توانمندسازی، تداوم بقای نسل با معیارهای خانواده سالم است. نتایج تحلیل ها نشان دادند که شبکه اجتماعی بر تحکیم بنیان خانواده مؤثر است. بر مبنای نتایج، شبکه اجتماعی در بعد شناختی بیشترین نقش را در تحکیم بنیان خانواده ایفا می نماید.
الگوی معادلات ساختاری رضایتمندی زوجین بر اساس مؤلفه های شخصیتی پنج عاملی نئو با میانجیگری ارتباط مادر- فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف الگوی معادلات ساختاری رضایتمندی زوجین با بررسی نقش مؤلفه های شخصیتی 5 عاملی نئو و نقش میانجیگری رابطه مادر فرزند انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم دبستان های پسرانه و دخترانه شهر شیراز در سال 1397 به همراه مادرشان بودند که از میان آن ها 260 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی خوشه ای از نه منطقه آموزش وپرورش شهر شیراز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو (1992)، مقیاس زوجی انریچ (1989) و روابط والد-فرزندی فاین و همکاران (1983) استفاده شد. داده ها با روش آماری همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها بین عامل شخصیتی روان آزردگی و رضایت زناشویی رابطه منفی نشان دادند، ولی عوامل شخصیتی انعطاف پذیری، برون گرایی، توافق پذیری و مسئولیت پذیری با رضایتمندی زوجین رابطه مثبت داشت. همچنین متغیر رابطه مادر و فرزند رضایت زناشویی را در جهت مثبت پیش بینی می کند. ازآنجاکه صفات شخصیتی به عنوان پیش آمادگی هایی که افراد با خود در روابط زناشویی وارد می کنند می توانند بر سازه های میانجیگر از جمله رابطه مادر فرزند اثرگذار باشند؛ بنابراین، رضایت زناشویی تحت تأثیر عوامل درون فردی به ویژه ویژگی های شخصیتی می باشد. نتایج حاکی از آن بود که ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی ارتباط مادر فرزند می توانند رضایت زناشویی را تبیین کنند (P≤ 0/01).
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین بر اساس متون اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین بر اساس متون اسلامی (قرآن کریم و روایات موجود در کتب قبل از قرن پنجم هجری در کتاب روایی میزان الحکمه ) انجام شد. برای استخراج مؤلفه های مفهومی سلامت معنوی روابط زوجین و تدوین گویه ها از روش تحلیل محتوای کیفی مایرینگ (2004) و ارزیابی نظرات کارشناسان با انتخاب 10 متخصص به روش نمونه گیری هدفمند و برای اعتباریابی پرسشنامه از روش پیمایشی در نمونه 205 نفری به روش نمونه گیری در دسترس در جامعه آماری دانشجویان متأهل دانشگاه قم و دانشگاه آزاد واحد قم استفاده شده است. برای سنجش روایی محتوایی هریک از مؤلفه ها (و ریزمؤلفه ها) و گویه ها به صورت جداگانه از ارزیابی نظرات کارشناسان با سنجش شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) استفاده شد. در این پژوهش تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS انجام گرفته است. روایی ملاک با محاسبه ضریب همبستگی پرسشنامه حاضر و مقیاس هم ارز نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001 ) بُعد صمیمیت معنوی 861/0 بوده و در 01/0 معنادار است. نتیجه بررسی روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی استخراج 3 عامل با بار عاملی بالاتر از 3/0 بود که در مجموع 435/71 درصد واریانس کل پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین را برآورد می کند. عوامل به دست آمده عبارت بودند از عاطفه معنوی، مقابله معنوی و آداب معنوی. اعتبار این پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ 702 /0 و همچنین با محاسبه ضریب اسپیرمن- براون برابر 946/0 و ضریب دو نیمه سازی گاتمن برابر 943/0 می باشد. در نتیجه پرسشنامه سلامت معنوی روابط زوجین می تواند به عنوان یک ابزار دارای ویژگی های روان سنجی معتبر در پژوهش های روان شناختی مورداستفاده قرار بگیرد.
اثربخشی آموزش برنامه تاب آوری بر استرس فرزندپروری مادران دانش آموزان دختر با اختلال فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلج مغزی به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های حرکتی بوده که عملکرد خانواده را با مشکل مواجه می سازد. یکی از رایج ترین مشکلاتی که والدین این کودکان با آن مواجه هستند، استرس فرزندپروری است. این والدین به ویژه مادران برای کنار آمدن با ناتوانی فرزندان و کاهش استرس های خود، نیازمند حمایت های روانی و اجتماعی هستند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف آموزش برنامه تاب آوری بر استرس فرزندپروری مادران دانش آموزان دختر با اختلال فلج مغزی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مادران دارای فرزند دختر با اختلال فلج مغزی مشغول به تحصیل در پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی (7 تا 12 سال) مدرسه استثنایی پویش واقع در شهر تهران در سال تحصیلی 400-1399 تشکیل دادند. از این جامعه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر، پس از احراز ملاک های ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. در این پژوهش از روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. از هر دو گروه؛ پیش آزمونی برای تعیین وضعیت تاب آوری و استرس فرزندپروری آنان به عمل آمد. سپس گروه آزمایشی طی 12 جلسه، برنامه آموزشی تاب آوری را دریافت کردند، پس از گذشت دو ماه، آزمون پیگیری در هر دو گروه اجرا شد. ابزار پژوهش مقیاس استرس فرزندپروری بری و جونز (1995) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته انجام شد. نتایج نشان داد که در متغیر استرس فرزندپروری، کاهش معناداری در پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش رخ داده است، این تفاوت با در نظر گرفتن سطح 0.01P≤ (سطح معناداری تصحیح شده در آزمون بنفرونی برای سطح معناداری 05/0) معنادار می باشد. بنابراین، تأثیر آموزش تاب آوری بر کاهش استرس فرزندپروری معنادار بوده و اثر آن پس از گذشت دو ماه همچنان پایدار بود.
مطالعه رابطه آرمان گرایی توسعه با تغییرات ساختار خانواده (موردمطالعه: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر ساختار خانواده تحت تأثیر عوامل مختلفی تغییر و تحولات متعددی را تجربه کرده است. گسترش فرایند آرمان گرایی توسعه یکی از این عوامل است که در این پژوهش به مطالعه رابطه آن با تغییرات ساختار خانواده پرداخته شده است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی بین 600 نفر از افراد متأهل 18 سال به بالای ساکن شهر تبریز در سال 1399 صورت گرفته است. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته آرمان گرایی توسعه و ساختار خانواده جمع آوری شده اند. به منظور آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین آرمان گرایی توسعه و تغییر ساختار خانواده و مؤلفه های آن (خانواده گرایی، ازدواج گریزی، کاهش تمایل به فرزندآوری و توزیع قدرت) رابطه معناداری وجود دارد؛ یعنی ساختار خانواده تحت تأثیر گسترش آرمان گرایی توسعه به سمت افزایش ازدواج گریزی، کاهش تمایل به فرزندآوری (فرزندگریزی) و خانواده گرایی و متوازن شدن توزیع قدرت در خانواده پیش رفته است. در بین این عوامل، ازدواج گریزی و کاهش تمایل به فرزندآوری اولین مؤلفه هایی هستند که تحت تأثیر گسترش آرمان گرایی توسعه تغییر می کنند. برای تبدیل چالش ها و تغییرات به وجود آمده (کاهش تمایل به فرزندآوری و خانواده گرایی و افزایش ازدواج گریزی) به فرصت، نیازمند سیاست گذاری فرهنگی و اجتماعی و حمایت از خانواده در ابعاد مختلف هستیم.