فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۹۵ مورد.
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
333-355
حوزه های تخصصی:
مناطق جغرافیایی بر اساس انگاره های ذهنی مشترک و با توجه به ساختارها و کارکردهای مشترک به سمت همگرایی و همکاری سوق پیدا کرده اند و توانسته اند منطقه خود را به سمت توسعه و امنیت پایدار سوق دهند. یکی از مناطق حساس و استراتژیک در معادلات ساختار هرم قدرت جهان اسلام است. به رغم وجود تشابهات ذهنی و عینی در جهان اسلام برای ایجاد یک سازمان منطقه ای منسجم مبتنی بر ساخت قدرت اما این منطقه یکی از مناطق پرتنش جهان محسوب می شود. هدف این این تحقیق بررسی این مسئله است که تحت تاثیر شرایط داخلی و بین المللی در دهه آینده جهان اسلام چگونه قابل تصور است. در این تحقیق از رویکرد آینده پژوهی و روش سناریو نویسی پیتر شوارتز استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داده است که با شناخت پیشران های متعدد در ابعاد عینی و ذهنی در مقیاس منطقه ای و جهانی دو عدم قطعیت در خصوص آینده ساخت قدرت در جهان اسلام در دهه آینده شناسایی شد که عبارت اند از افزایش یا کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای در جهان اسلام و همچنین افزایش یا کاهش چالش های قومی مذهبی در جهان اسلام. سه سناریو بر اساس این عدم قطعیت ها طراحی شده است که عبارت اند از همگرایی ساخت قدرت در دهه آینده در جهان اسلام، واگرایی بیشتر و همچنین حفظ وضع موجود. نتایج تحقیق نشان می دهد که با کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و کاهش چالش های قومی مذهبی در جهان اسلام به سمت همگرایی خواهد رفت. در صورت افزایش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و افزایش چالش های قومی مذهبی جهان اسلام به سمت واگرایی بیشتر خواهد رفت. همچنین در صورت کاهش دخالت قدرت های فرامنطقه ای و افزایش چالش های قومی مذهبی شاهد امتداد وضع موجود خواهیم بود.
بازخوانی جنبش اصلاح دینی (پروتستانیسم) از دیدگاه سیاسی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جنبش اصلاح دینی پروتستان از منظر و رویکردی سیاسی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که جنبش اصلاح دینی برخلاف آنچه تصور می شود، یک جنبش مذهبی برای احیای دین و جلوگیری از سوءاستفاده از دین مسیحیت توسط کشیشان و پاپ نبود؛ بلکه خود یک جنبش سیاسی علیه پاپ و حاکمیت مطلقه آن بود. حاکمیت مطلقی که موجب می شد هچ یک از پادشاه های نوظهور آن زمان نتوانند علیه تقسیم جهان میان دو امپراتوری اسپانیا و پرتغال که توسط پاپ انجام گرفته بود، اقدامی نماید. بدین ترتیب، این قدرت های نوظهور درصدد تضعیف موقعیت و نفوذ پاپ برآمدند. تأثیر این جنبش در اروپا در کشورها و مناطق گوناگون متفاوت بود، یعنی در مناطقی که پادشاهان آن مخالف پاپ بودند و خواستار حضور قدرتمند درصحنه جهانی، این جنبش با موفقیت همراه گردید؛ اما در مناطقی که خواستار حضور در صحنه جهانی نبودند و پادشاه، آن قدرت لازم برای جنگ در مقابل پاپ و هوادارانش را نداشت این جنبش نتوانست موفقیت چندانی کسب نماید. این جنبش همچنین، موجب متولد شدن دولت – ملت ها در صحنه جهانی گردید.
زیبایی شناسی سیاستِ رادیکال؛ اخلاق و رهایی کنش گر حاشیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی سیاست، نپذیرفتن مرز میان نظم هاست که این امر منجر به فرآیند زیبا شناسانه بازپیکربندی در ساحت سیاست می شود . این مقاله با هدف طرح استتیک اخلاق - برخاسته از این نوع نگرش- به دنبال چرخش اخلاقی و تأثیر آن بر سیاست است و در صدد است با تغییر موقعیت و فرم های طبقه بندی و تمایز، هنجارهای بازنمایی محیط پیرامون و شرایط موجود را تغییر می دهد. زیبایی شناسی اخلاقی با اتکا به «برهم زدن قواعد و ارزش ها»، «انقلاب در زمان»، «منطق تفاوت یا اختلاف» و مردم - سوژه و دیگری- رژیم اخلاقی رهایی بخش را نوید می دهد که این رهایی بخشی رخداد همواره پیش روی ماست. در این مقاله سعی شده است با بهره گیری از رویکرد زیبایی شناسانه رانسیر به سیاست به بازآفرینی ارتباط میان سیاست و اخلاق اندیشید که توزیع مجدد امر محسوس را موجب می شود و با ایجاد اشکال مختلف ابداع و نوآوری، بدن ها را از جاهای تخصیص یافته به آنها جدا می سازد و به مدد آزادی انتقادی، تحول رابطه سوژه و دیگری به همراه عدالت شرایط کنشگریِ به حاشیه رانده شدگان مهیا می شود. با ورود کنشگران حاشیه ای به مثابه سوژه به ساحت سیاست، شاهد قلمروزدایی از نظم «پلیسی» و رژیم بازنمایی اخلاقی حاکم و همزمان بازقلمروسازی در این عرصه خواهیم بود
امرسیاسی از نظر شانتال موفه در فهم وتبیین جنبش جلیقه زردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دیگر نمی توان امرسیاسی را تنها در قدرت و دولت مشاهده کرد بلکه بواسطه انقلاب ها و جنبش های عصر مدرن به میان طبقات پایین جامعه راه یافته و دیگر در انحصار قدرت رسمی نیست و مناسبات جدید در حیطه جامعه سیاسی شکل می گیرد. برهمین مبنا، مقاله ی حاضر با هدف بررسی جنبش جلیقه زردها از منظر شانتال موفه انجام و در پی ارائه ی پاسخی به این پرسش هاست که جنبش مذکور از این منظر چگونه قابل تحلیل است و تفسیر او چه تفاوتی با تفاسیر نظریه پردازان دیگر دارد. طبق تفسیر موفه، امرسیاسی محل تخاصم جوامع است که موجب سامان جامعه می گردد. از نظر او تنازعات اجتماعی صرفاً بر تضاد طبقاتی استوار نیست و گفتمان های هویت ساز شکل گیری جنبش ها را فراهم می سازند. او سیالیت و پویایی جوامع متأخر را مبنای تحلیل خویش قرار داده و با استناد به گفتمان های هویتی با نظام سرمایه داری مقابله می کند. به باور وی بسیاری از نظریه پردازان لیبرال از به رسمیت شناختن بُعد خصومت آمیز سیاست خودداری می کنند زیرا از نظر آنان بُعد آنتاگونیسمی سیاست برای رسیدن به اهداف دموکراسی مخاطره آمیز است. برخلاف آنان موفه معتقد است که جنبش هایی از این دست بدلیل گفتمان هویتی متفاوت موجب پویایی هویت های جدید می گردد.
Genuine Fear or Securitization: Iran and Saudi Arabia’s Threat Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Saudi Arabia expresses fears from Iran that are in some cases genuine and in other cases insincere. To see whether or not Saudis are sincere in their fear expressions from Iran, an analytical tool is developed in this paper linking securitization theory to theories of truth-verification. Analyzing Mohammad bin Salman’s interview about Iran with Jeffrey Goldberg from the Atlantic using the indicators extracted from context-oriented theories of deception-detection, this paper demonstrated that the assertions the Saudi Crown Prince made about Iran reflect both true apprehensions and unfounded misrepresentations, with the balance in favor of the latter. This study demonstrated that context-oriented truth verification theories of social sciences are useful in foreign policy studies to distinguish states’ securitizing moves from their sincere fear expressions. The methodology of this article is based on a descriptive-explanatory approach that seeks to shed light on how Saudi leaders try to securitize Iran's identity in the region.
Iraqi Kurdistan and the War Between Iran and the Zionist Regime: An Analytical Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Iraqi Kurdistan has adopted an independent foreign policy from the Iraqi central government in the past two decades; This foreign policy is based on a different model and strategy that aims at independence. In this regard, considering the importance and determinant nature of Iran’s regional policy in the face of regional developments such as the disintegration of neighboring countries along with Tehran’s position on the independence of Iraqi Kurdistan, Erbil is leveraging a strategic model of balance of threat towards the confrontation between Tehran and Tel Aviv. Accordingly, the present study seeks to explain why and how this strategy is adopted by the Iraqi Kurdistan toward the confrontation between the Islamic Republic of Iran and the Zionist regime. Therefore, the main question is "what is the rationale for Iraqi Kurdistan to understand the Iranian threat?" The hypothesis is that due to its historical components, different organizational and social identities, differences in power levels, and personal factors (mindsets of the leaders), Iraqi Kurdistan sees the Islamic Republic of Iran as an obstacle to the way of realization of its independence. Therefore, Iraqi Kurdistan in the Zionism-Iranian confrontation pursues a unique strategy based on the balance of threat. This essay is an analytical-explanatory study that has been done using a combination of theoretical frameworks of the balance of threat and constructivism. Furthermore, the research method in this essay is based on trend analysis.
Antiwar Groups in the United States: A Case of the Opposition to War against Iran after the September 11th(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Social groups and movements are considered a fundamental socio-political force in all countries that intend to get back on the public demands especially when the authorities are not able or eager to do so. Anti-war groups are among the most pivotal social groups that focus on the establishment of sustainable peace in communities so, since the second half of the twentieth century, their efforts have been regarded as the determinant factor in world politics. This paper aims to study the origins and functions of those American anti-war organizations that oppose US war policies mainly against Iran after the September 11 th Attacks. Archival research and historical analysis of the role of these groups and organizations demonstrate that they came into existence in response to the ever-growing global conflicts and created social campaigns for peace without governmental interventions. Similarly, due to the increasing violence and conflict between Iran and the United States during recent decades, the groups such as A.N.S.W.E.R. Coalition, Code Pink, International Action Center (IAC), Peace Action West, United for Peace and Justice (UFPJ) expressed their opposition against war with Iran mainly after September 11 th and have been progressive and helpful in some cases. Nevertheless, in spite of their long history of activism and firm institutions could never seriously disobey US government regulations and policies.
سیاست حسن همسایگی و ضرورت اعتمادسازی در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۹)
35 - 48
حوزه های تخصصی:
سیاست حسن همسایگی و روابط دوستانه با همسایگان یکی از اهداف والای دولت جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران همیشه اعلام کرده است همسایگان در روابط خارجی این کشور از اولویت برخوردارند. در این مقاله در مورد اصول حقوقی و بین المللی حسن همسایگی و همچنین اهمیتی که منشور ملل متحد به این موضوع داده بحث شده است. منطقه خلیج فارس در سیاست همسایگی ایران جایگاه مهمی دارد. این منطقه در اثر بحران های متعدد در چند دهه اخیر آسیب های زیادی دیده است و هم اکنون از بحران اعتماد رنج می برد. برای حل مشکلات منطقه و افزایش همکاری، بازگرداندن اعتماد به این منطقه یک امر ضروری است. تقویت گفتگو و ایجاد همگرایی در منطقه به ایجاد اعتماد کمک می کند. برای ایجاد چنین سازوکاری کشورهای منطقه می بایست تلاش کنند تا درک مشترکی بین خود بر مبنای اصول بین المللی و منشور ملل متحد پدید آورند.
سیاست همسایگی اتحادیه اروپا در قبال کشورهای شرق مدیترانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۹)
91 - 128
حوزه های تخصصی:
موضوع سیاست همسایگی اروپا از مسائل جدیدی است که اساتید و محققان روابط بین الملل برای شناخت رفتار و اهداف اروپا نیازمندِ داشتن آگاهی کافی از آن هستند. اتحادیه اروپا به مثابه یک بازیگر واحد و منسجم از یک دهه پیش قصد دارد خود را در نقش یک بازیگر هنجارساز بر مبنای عناصر هویتی خود معرفی کند. در این راستا، با ابزار اقتصادی ای که در اختیار دارد، تلاش کرده نُرم های مطلوب خود را در کشورهای همسایه (مرزهای زمینی و دریایی) نهادینه کند تا از طریق هژمون شدن در منطقه بتواند منافع امنیتی و اقتصادی خود را محقق سازد. این مهم از طریق اعمال مجموعه سیاست هایی موسوم به «سیاست همسایگی اروپا» پیگیری می شود. اتحادیه اروپا تلاش کرده ضمن حفظ حوزه ژئوپلتیک، با حفظ گسترش منطقه ای خود تحت عنوان «اتحادیه» بتواند منافع و دغدغه های خود را در کشورهای پیرامونی خود محقق سازد تا از مهاجرت ها یا بحران های اقتصادی و امنیتیِ کشورهای همسایه خود کمتر آسیب ببیند. در این راستا، اتحادیه اروپا در سال 2011، برنامه «سیاست همسایگی نوین» را تصویب کرد که می توان گفت این نهاد اروپایی درصدد است در نقش میانجیگری در منازعه یا یک بازیگر تحول گرا در «خارج نزدیک» خود ظاهر شود. محورهای اصلی سیاست همسایگی اروپا عبارت اند از: تنظیم روابط سیاسی اقتصادی اتحادیه با کشورهای همسایه؛ ایفای نقش اتحادیه به مثابه یک بازیگر هنجارساز در روابط بین الملل و ایجاد و گسترش مفهوم «ارزش های اروپایی»؛ ممانعت از تسری ناامنی، بحران های سیاسی، مهاجرت و پناهندگی از همسایگان به اروپا؛ تعیین نُرم های دموکراسی، آزادی های سیاسی و مدنی و نیز نُرم های آموزشی و فرهنگی مطلوب اتحادیه در همسایگان؛ تعیین نُرم های اقتصادی، مانند فضای کسب وکار، شفافیت، خصوصی سازی، میزان مداخلات دولتی در اقتصاد، قواعد آزاد گمرکی مطلوب اتحادیه برای همسایگان. در نوشتار حاضر، مطالعه و تطبیقی در راستای اعمال این سیاست در حوزه کشورهای شرق مدیترانه صورت گرفته است.
کاربست الگو های مدیریت بحران در روابط منازعه آلود ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۰)
5 - 38
حوزه های تخصصی:
این مقاله بدنبال کاربرد الگو های مدیریت بحران در سازمان دهی نظم پایدار منطقه ای میان ایران و عربستان بعد از تحولات 2011 بهارعربی، به منظور شناخت ریشه ها و علل ظهور این بحران ها از یک سو، و همچنین شناسایی راه های مدیریتی و تصمیم سازی در مواجهه با آن ها از سوی دیگر است؛ چرا که در جریان این تحولات تهران و ریاض گرفتار چرخه ای مستمر از رقابت ها و منازعات در محیط امنیتی خاورمیانه شده اند. بگونه ای که این راهبردهای متضاد باعث شده تا مدیریت بحران های منطقه عموماً تحت تأثیر الگوهای رفتاری آن ها از روند نامطلوبی برخوردار باشد. بنابراین تجزیه و تحلیل سیاست های مدیریتی این دو کشور، ضمن آنکه فهم جامع تری را از محیط بحران فراهم می سازد، می تواند در جلوگیری از بروز بحران ها و به حداقل رساندن آثار منفی ، آن ها را در مدیریت این منازعات یاری رساند. در این زمینه سعی بر آن است تا با شناخت موانع موجود در پیگیری سیاست های منطقه ای ایران و عربستان، خواننده به درک مناسبی از دستور کار امنیتی دو کشور واصل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بدلیل نوع ویژگی های ساختاری حاکم بر روابط تهران- ریاض در منطقه، و شکل گیری الگوی توازن قوای نامتقارن در جریان تحولات بیداری اسلامی، الگوهای مدیریت بحران در روابط آن ها منجر به شکل گیری یک نظم امنیتی نشده است.
Investigating the Obstacles to the Implementation of Iran's Rural Development Policies
حوزه های تخصصی:
Social Justice and Government A Case Study of the Position of the Poor and Oppressed with Emphasis on the Thoughts of Imam Khomeini
حوزه های تخصصی:
The Impact of New Approaches in Qur'an Interpretation on Political Islam Thought (Emphasizing the Theory of Qur'anic Orthography from the Perspective of Nasr Hamed Abu Zayd)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد سیاسی رویکرد هژمونیک آلمان در مقابل قدرت های نوظهور، مطالعه موردی: رابطه آلمان و چین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که آلمان چگونه نسبت به چالشگران نظم لیبرال در دو بعد سیاسی و اقتصادی و در دو سطح منطقه ای و جهانی واکنش نشان می دهد. برای این کار رابطه آلمان و چین را انتخاب شده تا تعامل آلمان با مهم ترین چالشگر نظم لیبرال دموکراسی موجود را مورد مطالعه قرار داده و از آن به چگونگی تلاش های آلمان برای پاسداری از این نظم پی برده شود. فرضیه پژوهش این است که این کشور برای قواعد و اصول نظم لیبرال در رفتار خارجی خود اولویت قائل است. با بررسی تجربی در رفتار خارجی نشان داده شد که آلمان در موضوعات اقتصادی همچنان در مواردی غیرهنجاری رفتار می کند، اگرچه درنهایت به دلیل تأکید بر چندجانبه گرایی در سیاست خارجی خود به فشارهای نهادی پاسخ مثبت می دهد. درنتیجه نقش هژمونیک آلمان در پیش زمینه جایگاه منطقه ای آن در اروپا قابل تعریف است. این پژوهش در پایان تمایزات و شباهت های اجماع مونیخ با اجماع واشنگتن و پکن را مورد بررسی قرار می دهد.
راهبردهای اجرای عملیات مشترک در ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۲
157 - 180
حوزه های تخصصی:
اجرای عملیات مشترک، اﺣﺘﻤﺎل ﭘﯿﺮوزی را ﺑﻪ ﻃﻮر ﺗﺼﺎﻋﺪی افزایش داده و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﮐﺎرﺑﺮدی ﺗﺮین و مؤﺛﺮﺗﺮﯾﻦ اقدام در جنگ های آینده ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار میﮔﯿﺮد. طرح ریزی و اجرای عملیات مشترک حاصل تجمیع توان رزم نیروهای چهارگانه آجا است که به لحاظ فرهنگ سازمانی، مدیریتی، فضای عملیاتی و محیط تخصصی کاملاً متفاوتند و هماهنگی بین آنها در اجرای عملیات مختلف لازم و ضروری است. هدف اصلی تحقیق ارائه راهبردهای اجرای عملیات مشترک در آجا می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی توسعه ای و روش آن موردی- زمینه ای می باشد. حجم نمونه آماری تحقیق 74 نفر می باشد. روش گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای بوده که با تحلیل عمیق مبانی نظری، عوامل مؤثر بر اجرای عملیات مشترک را احصاء نموده و سپس در قالب پرسشنامه با استفاده از تحلیل های کمی و کیفی به صورت آمیخته نسبت به استانداردسازی و بومی سازی این عوامل در محیط عملیات مشترک ارتش اقدام شده است. بر اساس نتایج تحقیق و با استفاده از ابزار IFE و EFE تعداد 103 عامل (33 قوت و 20 ضعف و 29 فرصت و 21 تهدید) جهت اجرای عملیات مشترک در 6 مولفه شناسایی و سنجش شده و نهایتاً به روش SWOT راهبردها تدوین شده و نسبت به تعیین اولویت اجرایی آنها با استفاده از روش QSPM اقدام شده است. وضعیت فعلی آجا جهت اجرای عملیات مشترک، در ربع محافظه کارانه خفیف قرار دارد. بنابراین تعداد 13 راهبرد در راستای حرکت از موقعیت تهاجمی معطوف به قوت به موقعیت تهاجمی مطلوب یا شدید تدوین شده است.
تحلیل روندهای آینده فناوری های دفاعی در افق ده ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
37 - 57
حوزه های تخصصی:
تغییرات سریع فناوری ها در جهان امروز در بخش دفاعی کشورها اثرات شگرفی گذاشته است. بی تردید این اثرات نبردهای آینده را با پیچیدگی هایی رو به رو خواهد کرد. حفظ اقتدار دفاعی و ارتقای توانمندی های نظامی نیازمند اشراف کامل بر محیط آینده است. در واقع لازم است تا جهت گیری های آینده این فناوری ها را شناخت. برای درک این جهت گیری نیاز به تحلیل روندها است که نتیجه آن فضای آینده را ترسیم کند. این پژوهش روندهای فناوری های دفاعی را مورد شناسایی قرار داده است، در این رویکرد آنچه مورد اهمیت است این است که آینده مسئله مورد پژوهش دارای چه جهت گیری هایی است. لازمه شناخت این جهت گیری ها، دقت در روندهایی است که ممکن است شکل بگیرد یا رویدادهایی است که رخ خواهند داد. در این پژوهش پس بررسی اسناد و مطالعات کتابخانه ای برای شناسایی روند آینده فناوری های دفاعی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان حوزه دفاعی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون قیاسی استفاده شده است. در مصاحبه ها 7 روند محور شناسایی و پیامدهای آن در افق ده ساله مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. این روندها عبارت اند از: توسعه سامانه های هوشمند (هوشمندسازی)، رشد فناوری های سایبری، رواج سامانه های بدون سرنشین و خودکارسازی، رشد روزافزون فناوری های فضایی، افزایش به کارگیری فناوری های همگرا، افزایش کاربرد اینترنت (اینترنت اشیاء)، رشد انرژی های نو.
الزامات سامانه های موشکی زمین به زمین کوتاه برد نزاجا در مقابله با تهدیدات منطقه ای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۳
95 - 127
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه در صحنه نبرد آینده دو نوع تهدید، مقابله با تهدیدات کشورهای منطقه ای و مقابله با تهدیدات بازیگران غیردولتی (گروه های تروریستی، شورشی و ...)، فراروی نزاجا خواهد بود، لذا پژوهشگر با انجام یک تحقیق علمی، در پی آن است تا الزامات فنی موردنیاز در طراحی و ساخت سامانه های موشکی بالستیک تاکتیکی و کوتاه برد نزاجا در مقابله با هر دو نوع از تهدیدات یادشده را از لحاظ فناوری های موجود در سامانه ی موشک (شامل میزان برد، قابلیت نقطه زنی، اثربخشی سرجنگی، نوع سوخت، قابلیت عبور از سد سامانه های ضد موشکی) و ویژگی های تجهیزات زمینی (شامل تجهیزات زمینی همراه سامانه های موشکی زمین به زمین، استفاده از سکوهای چندپرتابی<sup>[1]</sup>) مورد بررسی قرار داده و اولویت نیازهای نزاجا را در این حوزه برای صنایع موشکی وزارت دفاع مبتنی بر تصمیم گیری چند متغیره (تحلیل سلسله مراتبی AHP) تعیین نماید. در این راستا محققان، با آینده پژوهی موشک های بالستیک کوتاه برد در کشور، شرایط جهت دهی و ایجاد هوشمندی در طراحی و ساخت موشک های بالستیک کوتاه برد را مشخص نموده اند و در گام بعدی به منظور تحلیل و اولویت بندی الزامات مطرح شده، از نظر صاحب نظران و متخصصان بهره برده و تحلیل سلسله مراتبی پیاده سازی شده است. در این رابطه، برای تمامی مولفه های سامانه های موشکی تابع عضویت تعریف شده و وزن های بدست آمده در محاسبات نشان دهنده عملکرد سامانه های موشکی است. در ادامه، پس از انجام محاسبات، به اولویت بندی الزامات سامانه های موشکی کوتاه برد زمین به زمین به روش تحلیل سلسله مراتبی دست پیدا کرده و در مرحله بعدی، از روش آماری برای تحلیل تکنیکی و روش های بهبود سامانه های موشکی در هر یک از اولویت ها استفاده شده است. نتایج نشان داد، که شاخص های الویت دار در تجهیز سامانه های موشکی تاکتیکی آتی نزاجا در مقابله با تهدیدات کشورهای منطقه ای در قیاس با مقابله با تهدیدات بازیگران غیردولتی متفاوت می باشد.
اتحادیه اروپا و معمای ایجاد موازنه در روابط با چین و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
935 - 917
حوزه های تخصصی:
تحولات اخیر در ساختار نظام بین الملل، موضع سه کنشگر عمده جهانی یعنی اتحادیه اروپا، ایالات متحده و چین نسبت به نظم موجود جهانی و سازوکار مدیریت آن را تحت تأثیر قرار داده و به ائتلاف های منافع-بنیان جدید شکل داده است. در چارچوب نظریه موازنه منافع رندال شوولر، پرسش اصلی مقاله این است که اتحادیه اروپا به عنوان یکی از بازیگران طرفدار حفظ وضع موجود، چه انتخاب هایی را در ارتباط با ایالات متحده تجدیدنظرطلب و چین فرصت طلب در اختیار دارد؟ در فرضیه اصلی استدلال می شود که منفعت مشترک اتحادیه اروپا و ایالات متحده در حفظ بنیان های غرب محور نظم جهانی و منفعت مشترک اتحادیه اروپا و چین در حفظ چندجانبه گرایی به عنوان سازوکار مدیریت نظم (به طور مشخص چندجانبه گرایی تجاری)، سیاست اتحادیه اروپا را در جهت ایجاد موازنه در روابط خود میان این دو کنشگر، و هم زمان شکل دادن به ائتلاف منافع-بنیان خاص خود با قدرت های میانه سوق داده است. داده های کیفی موجود در مطالعات و گزارش های دولتی و غیردولتی گردآوری شده، و با روش تحلیل سناریوهای محتمل و در چارچوب بازی کالاهای عمومی، طیف وسیعی از موضوع های مطرح در روابط بین این کنشگران در حال و آینده احتمالی بررسی خواهد شد. سناریوها کمک می کنند تا درک بهتری از دیدگاه ها و جهان بینی ذینفعان مختلف به دست آوریم. بازی های کالاهای عمومی برای شناخت نقش عقلانیت در تصمیم گیری کنشگران و مشوق های تاثیرگذار در رفتار آنها مفید بوده، و مشخص می کنند که چه منافعی به انتخاب راهبرد همکاری موازنه کننده اتحادیه اروپا در روابط با این قدرت های بزرگ منجر شده است.
تحلیل لایه ای علل تداوم بحران هسته ای جمهوری اسلامی ایران و پیشنهادهای سیاستی برای مقابله با چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1061 - 1039
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی علل تداوم بحران و چالش ها در برنامه هسته ای ج.ا. ایران طی چند دهه اخیر است، ازاین رو تلاش شده است با استفاده از رویکردی واقع گرایانه تر، جامع تر و چندلایه ای برای بررسی علل بروز چالش ها، سیاست های مؤثر برای مقابله با آنها پیشنهاد شود. پرسش های این پژوهش عبارت اند از: 1. چرا تلاش ج.ا. ایران برای دستیابی به فناوری هسته ای در دوران پساانقلاب با چالش های جدی مواجه شد؟ 2. چگونه می توان به حل این بحران هسته ای کمک کرد؟ در فرضیه تأکید می شود که تأثیرگذاری متقابل عوامل گوناگونی در سطوح مختلف موجب تداوم چالش امنیتی و بحران هسته ای ایران شده است. با رویکرد تحلیل لایه ای علت ها و استفاده از روش استنتاجی تحلیل مضمون، 60 مقاله علمی پژوهشی شناسایی و 25 مقاله چاپ شده داخلی در دوره زمانی 1398-1389 بررسی شدند. یافته ها نشان داد که علل تداوم مسئله هسته ای در سطوح مختلف نهفته اند، و اینکه علل مشاهده شدنی در سطوح اول را با استفاده از گام های متعارف دیپلماتیک در کوتاه مدت می توان برطرف کرد. با این حال، رویارویی با علل موجود در لایه های زیرین نیازمند سازوکارهای بنیانی تر میان مدت و بلند مدت است، تا با مدیریت این بحران زمینه برای رویارویی با چالش های امنیتی فراهم شده، و در نهایت محیط کمتر چالش زایی با حفظ هویت دینی کشور برای دولت و ملت ایران ایجاد شود.
همگرایی و واگرایی بازیگران در حمله ترکیه به شمال سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1123 - 1093
حوزه های تخصصی:
بحران سوریه بزرگ ترین مسئله یک دهه اخیر در عرصه بین المللی بوده است که بازیگران متعددی را در سطوح بین المللی، منطقه ای و محلی درگیر خود ساخته است. در آستانه شکست داعش، ترکیه در قالب سه عملیات «سپر فرات»، «شاخه زیتون» و «چشمه صلح» به شمال سوریه حمله کرد. این حمله ها دوباره موجب آرایش بازیگران با اهداف گوناگون در بحران سوریه شد، بر پیچیدگی این بحران افزود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که همگرایی ها و واگرایی ها بین بازیگران ذی نفع در جریان حمله و حضور ترکیه در شمال سوریه چیست؟ برای پاسخ به پرسش پژوهش، از روش تحلیل ساختاری و برای تجریه و تحلیل داده ها از نرم افزار مکتور استفاده شد. بر اساس یافته های این پژوهش، چهار قطب بندی بین بازیگران پس از حمله ترکیه به شمال سوریه شکل گرفته است. افزون بر این، واگرایی های بازیگران از یکدیگر نیز نمایش داده شد. حزب حاکم ترکیه با حمله به شمال سوریه از یک سو به دنبال کاستن از تهدید جدایی طلبی (پ. ک .ک.)؛ و از سوی دیگر، در پی ایجاد فرصت نفوذ ساختاری در سوریه از راه اسکان آوارگان جنگ سوریه و به قدرت رسیدن جریان های اسلام گرا به رهبری اخوان المسلمین در سوریه است. جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و پ .ک. ک. بیشترین فاصله در اهداف را با یکدیگر دارند؛ و در شرایط کنونی، امکان قرار گرفتن این سه بازیگر در یک ائتلاف در خصوص حمله ترکیه به شمال سوریه وجود ندارد. در این میان، ترکیه به دلیل داشتن اهداف به شدت متعارض با دیگر بازیگران، قدرت مشارکت در هیچ ائتلاف پایداری را نخواهد داشت.