فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۵۶۱ تا ۹٬۵۸۰ مورد از کل ۷۳٬۴۵۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
قرآن مجید با عنوان «اهل کتاب» به یهودیان و مسیحیان اشاره می کند. همچنین گاهی عناوین «کسانی که به آنان کتاب دادیم» یا «کسانی که کتاب داده شده اند» را به کار می برد. از بعضی آیات، احکامی اجتماعی یا فردی برای مصادیق این عنوان استفاده شده است. حال پرسشی مطرح می شود که آیا این عنوان بسته ای است و تنها پیروان همین ادیان را شامل خواهد شد یا اینکه می توان معیاری ارائه داد که برخی از ادیان دیگر نیز، مشمول حکم این عنوان شوند؟ عموم مفسران و فقیهان، یهودیان و مسیحیان را مطابق قرآن مجید، اهل کتاب شمرده اند و اکثریت قاطع آنان زرتشتیان را مطابق روایات، ملحق به اهل کتاب دانسته اند؛ اما وقتی کتاب این سه دین را بررسی می کنیم، می بینیم هر معیاری را که در نظر بگیریم، می توان پیروان برخی از ادیان دیگر را نیز اهل کتاب خواند. مطلب مقاله این است که اگر گزارش متون اسلامی از وضعیت کتاب این ادیان را با داده های بیرونی و نیز سخنان عام الهی در زمینة هدایت انسان ها کنار هم بگذاریم، می توانیم به ملاک و معیاری دست یابیم که در برخی از ادیان دیگر نیز وجود داشته باشد.
دلالت های تربیتی مفهوم قرآنی"شاکله" بر اساس رهیافت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر مفهوم "شاکله" و الزامات تربیتی آن موضوع این نوشتار است. روش تحقیق تحلیلی- منطقی است و هدف آن دستیابی به نکات رهگشای تربیتی است. علامه طباطبایی در تفسیر شاکله دیدگاه ملکه انگاری را بر گرفته و سلامت نفس، رشد و کمال آن را در گرو شاکله دانسته است. بر پایة تفسیر وی، با شناخت شاکله، به مثابة زیرساخت و علت درونی رفتار، تربیت به منزلة تغییر این زیرساخت تلقی، و تغییر رفتار از طریق آن جستجو می شود. توجه به این سطوح ناپیدای رفتار، برخلاف سنت رایج معطوف به تغییر ظاهری رفتار، نوعی ژرف نگری در تبیین رفتار و تغییر آن است که به اثربخشی تربیت می انجامد. علامه، با اثبات در حدِ اقتضاءبودن تأثیر شاکله در رفتار، شبهة جبری بودن رفتار را رد می کند و عمل برخلاف شاکله و تغییر آن را دشوار ولی ممکن می داند. وی با معرفی عوامل مؤثر در ایجاد شاکله روش و الگوی تربیت را نشان می دهد. دشواری شکل دهی ثانویه به شاکله به دلیل استحکام شاکلة اولیه است تا حدی که جزئی از فرد می شود و مانع شکل گیری و حتی توجه به باورها و الگوهایی می شود که متعارض با خود است. عاملیت انسان مبین امکان و ضرورت تغییر، و شکل گیری آگاهانه و اختیاری ثانویة شاکله است. از آنجا که شیوة تغییر شاکله باید با نوع شاکلة هر فرد و برحسب شخصیت او متناسب باشد، کثرت گرایی روش شناختی در تربیت ضرورت می یابد.
"معرفیهاى تفصیلى: عوائد الایام"(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسى «جامع الاحادیث»
منبع:
علوم حدیث ۱۳۷۵ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
خداگونه بودن انسان؛ روایتی اسرائیلی یا آموزه مشترک ادیان ابراهیمی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلقت خداگونه انسان برای اولین بار در آموزه های تورات آمده است. بر طبق آنچه سفر پیدایش بیان می کند خداوند انسان را به صورت خود آفریده است؛ مسئله ای که در متون خاص مسیحیان نیز مورد اشاره قرار گرفته است. نکته حائز اهمیت در دیدگاه عهدین نسبت به این مسئله این است که میان خلقت آدمی بر صورت الهی و سروری و تسلط او بر سایر موجودات عالم رابطه مستقیمی وجود دارد. این آموزه در در متون اسلامی اعم از شیعه و سنّی نیز آمده است به نحوی که احادیثی همچون «إنّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَی صُورَتِه» از فراوانی قابل توجهی در متون روایی برخوردارند. در اینجا مسئله اصلی این است که آیا این آموزه در متون اسلامی برگرفته از عهدین است. به عبارت دیگر، آیا این حدیث برساخته جاعلان است، و آن ها این حدیث را از متون یهودی مسیحی گرفته و وارد متون حدیثی کرده اند؟ یا ریشه در حوزه وسیع تفکرات و تعالیم اسلامی دارد. این مقاله در آغاز، نگاهی به آنچه در متون یهودی و مسیحی در این باره آمده است، انداخته و سپس وضعیت سندی و دلالی این حدیث را از دیدگاه دانشمندان مسلمان مورد بررسی قرار داده است، و سپس با سیری در اندیشه عارفان مسلمان که این حدیث را در تبیین یکی از مهم ترین نظریات خود یعنی نظریه انسان کامل به کار گرفته اند، به این نتیجه رسیده است صرف اشتراک آموزه ای میان ادیان مختلف مقوم انگاره اقتباسی بودن آن آموزه نیست، و مسئله آفرینش انسان بر صورت الهی یکی از عمیق ترین آموزه هایی است که در ادیان ابراهیمی مطرح شده است بدون آنکه ادیان پسین از پیشین وام گیری داشته باشند.
بررسی مبانی نظری تربیت اخلاقی در حلقه کندوکاو اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین مبانی نظری تربیت اخلاقی در حلقه کندوکاو اخلاقی می باشد. با این توضیح که حلقه کندوکاو اخلاقی به مثابه رویکرد خاص برنامه فلسفه برای کودکان در حوزه تربیت اخلاقی چگونه ممکن است موجب رشد اخلاقی کودکان و نوجوانان شود. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل محتوا و روش تحلیل و استنتاج منطقی بهره گرفته شد. بنابراین، با نظر به مؤلفه های عقلانیت و خودپیروی، تفکر نقادانه و پیامد آن سازگاری منطقی، تفکر خلاقانه و پیامد آن تخیل اخلاقی، تفکر مراقبتی، ملکه شدن فضائل اخلاقی، موقعیت نگری و غور در مفاهیم اخلاقی بررسی شد که نخست، هر یک از این مؤلفه ها در حلقه کندوکاو اخلاقی چه جایگاهی دارند. دوم، این مفاهیم در حلقه کندوکاو اخلاقی چه معنایی می یابند و چه تفاوت هایی میان مفهوم آن ها در این جا و رویکردهای دیگری که بر این مفاهیم تأکید می کنند وجود دارد. سوم، حلقه کندوکاو اخلاقی چگونه می تواند در عین حال موجب رشد و بهبود مهارت های کودکان در همه این مؤلفه ها شود. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که حلقه کندوکاو اخلاقی، رویکردی نوین در تربیت اخلاقی است که قابل فروکاستن به هیچ یک از رویکردهای پیشین نیست و مهم ترین ویژگی آن، جامعیت در پوشش دادن همه مؤلفه های مهم در تربیت اخلاقی است.
نظریه اجتهاد تفریعى و تطبیقى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در صدد اثبات این ادعاست که مادامى که در بستر زمان تغییر بیرونى یا درونى براى موضوعات حاصل نشود، احکام آنها ثابت خواهد بود و با تغییر موضوعات، احکام آنها نیز متغیر خواهد بود. در این مقاله از دو دیدگاه کلى درباره چگونگى تحول در اجتهاد سخن به میان آمده است دیدگاهى که هویت احکام شریعت در قبال تحولات را دگرگون مىسازد و دیدگاهى که احکام شریعت را نسبت به تحولات مستمر با اجتهاد تفریعى و تطبیقى بیان مىکند. در این راستا نمونههایى از توانمندىهاى دیدگاه دوم بیان شده است.
مقسم تصور و تصدیق از منظر معرفتشناسی نوصدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکیک «تصور» و «تصدیق» از تمایزهای اصلی است که متقدمین در منطق و متأخرین در معرفتشناسی از آن بهره بردهاند، هر دو گروه مقسم این دو را «علم حصولی» می دانند، این تقسیم در «معرفتشناسی نوصدرایی» برای اقسام معرفت به کار رفته است، اما نمیتوان «تصدیق» را در اصطلاح معرفتشناسی بنا بر تعریف فلسفه اسلامی «علمحصولی» دانست. این تحقیق با مرور ادبیات فیلسوفان مسلمان به ویژه نوصدراییان، مدعی است که تفکیک تصور و تصدیقْ هستیشناختی، و «علم حصولی» به عنوان مقسمْ «هستی علمی» است. اما استعمال «تصدیق» در منطق و معرفتشناسی مساوق با «قضیه» میباشد، نه یک «هستی علمی» که در عین بساطت خارجی در تحلیل عقلی دو مفهوم «حکایت» و «حکم» از آن انتزاع میشود. «تصدیق» در منطق به معنای «اذعان به صدق قضیه» و در معرفتشناسی به معنای «معرفت به تحقق یا عدم تحقق یک امر» است. پیشنهاد میشود برای امور متناظر با «تصور» و «تصدیق» در معرفتشناسی از «معرفت تصوری» و «معرفت تصدیقی» استفاده شود.
حقوق بنیادین بشر در منشور حکومتی امام علی ع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی حقوق حقوق عمومی حقوق اساسی
- حوزههای تخصصی حقوق حقوق بین الملل حقوق بشر حقوق مدنی و سیاسی
- حوزههای تخصصی حقوق حقوق بین الملل حقوق بشر حقوق اقتصادی،سیاسی،اجتماعی
- حوزههای تخصصی حقوق فقه و حقوق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی حقوق بشر
امام علی(ع) به عنوان پیشوای مسلمانان، در دوران زمامداری خود، در برابر حقوق اساسی بشر سخت پرتلاش و حساس بوده و خود را متعهد به مهیا ساختن بسترها و زمینه های لازم برای تأمین آن حقوق می دانستند. چرا که ایشان معتقد بودند افراد به اعتبار انسان بودن دارای یک سری حقوقی در جامعه هستند که جزء حقوق ذاتی آن ها است و محروم شدن از این حقوق طبیعی و ذاتی سبب از دست رفتن هویت و شخصیت انسانی شان می شود. چنان که در زمان انتصاب مالک اشتر به سمت استانداری، تا مین و تضمین حقوق بنیادین انسان ها را در قالب منشور حکومتی به ایشان ابلاغ نموده اند. اینکه در منظر امام علی (ع) حقوق بشر چه جایگاهی دارد و حقوق بنیادین بشر در چارچوب منشور حکومتی چیست، سؤالاتی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله پس از مرور ادبیات نظری در باره حقوق بشر، با استفاده از روش تحلیل محتوا، حقوق بنیادین بشر در منشور حکومتی استخراج و تحلیل شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد نه تنها حقوقی بنیادینی که تمدن قرن بیستم برای بشر به رسمیت شناخته است، در مقایسه با منشور حکومتی مالک اشتر نوعی سازگاری وجود دارد، بلکه برتری دیدگاه حقوق بشری در منشور حکومتی نسبت به دیدگاه رایج حقوق بشر را نمایان می کند. کلید واژه ها: امام علی(ع)، مالک اشتر، حقوق بشر، منشور حکومتی، کرامت انسانی.
نهضت عاشورا و هدایت انسان معاصر
حوزه های تخصصی:
نقش محمد حنفیه در صدر اسلام(3)
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۸۸ شماره ۷۹
حوزه های تخصصی:
غیبونماز
منبع:
بشارت ۱۳۸۰ شماره ۲۷
قضیه معدوله و محصله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحثهای منطق ارسطوئی تقسیم قضیه به معدوله و محصله ، و نیز تقسیم لفظ به معدول و محصل است. بحثی دیگر که از از ارسطو تا امروز مطرح است، گفتگو درباره ملکه و عدم است. نویسنده در این مقاله در صدد اثبات این مدعا است که در کتب منطقی – از ترجمه کتاب ارسطو گرفته تا کتب منطقی خیر – در هر سه مورد اشتباه رخ نموده است. بدین معنی که علاوه بر خلط اصطلاحات ارسطو با اصطلاحات رایج در کتابهای منطقی، مسلمانان مفهوم آنها را نیز با هم اشتباه کرده اند. بنابراین در این مقاله از وضع اصطلاحات محصل و غیر محصل ، ملاک تشخیص این دو اصطلاح ، قضیه عدمیه ، متناقصین و ملکه و عدم بحث می شود.
ابعاد حج در قرآن
تحلیلی از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در مساله حدوث نفس
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، با هدف بررسی دیدگاه ارسطویی افلاطونی ابن سینا در خصوص مسأله حدوث نفس انسانی و مقایسه آن با دیدگاه صدرالمتالهین، با بهره گیری از روش مطالعات کتابخانه ای و تحلیلی معلوم شد که ابن سینا در اغلب آثار خود از دیدگاه ارسطویی حدوث نفس و روحانیه الحدوث بودن آن و ثنویت دفاع نموده و تنها در برخی آثار متأخر، از دیدگاه افلاطونی قدم نفس سخن گفته است. این امر، نظریه او و مفسرانش را با چالش هایی مواجه نمود.
صدرالمتألهین با تکیه بر اصل حرکت جوهری، نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا دانسته، و با حذف ثنویت سینوی بسیاری از چالش ها را برطرف ساخته است. وی بر آن است که وجود پیشین نفوس انسانی، تنها به معنای وجود آنها در مبادیشان، در علم الهی، آن هم به لحاظ وجود مفارقی شان، پذیرفتنی است، نه به لحاظ وجود تعلقی.
این نظریه علاوه بر رفع بسیاری از چالش ها، در تفسیر مسأله مرگ و معاد نیز طرحی نو درانداخت. البته ارائه نظریات جدید و منطقی در زمینه مسأله نفس، همواره نه تنها ممکن است، که مفید نیز خواهد بود.