شرایط کارگزاران از دیدگاه نهجالبلاغه(4)
آرشیو
چکیده
متن
قوانین در جوامع از ضروریات زندگى بشر است; ولکن مهمتر از آن عمل به قوانین است. در خیلى از جوامع، عادلانهترین قوانین، تدوین مىشود; اما در عمل برخى از کارگزاران، صاحبان ثروت و قدرت قوانین را مىشکنند. جامعهاى قانونمند و قانوگرا است; که همه مردم، مخصوصا مدیران حکومتى و کارگزاران او به قوانین احترام گذاشته و حریم مقدس قوانین را حفظ کنند. کارگزاران هر نظامى به نحوى مجریان قوانین آن نظام هستند. از اینرو لازم است، کارگزاران او قانونمندترین انسانها باشند.
قانون در جامعه اسلامى ریشه در قرآن و سنت دارد و سیستم قانونگذارى جامعه اسلامى، با ساختار حکومت و سیستم قانونگذارى جامعه غیر اسلامى; متفاوت است. از اینرو قانونمندى در جامعه اسلامى، با قانونمندى جامعه غیر دینى نیز تفاوت دارد. که این نوشتار در صدد تبیین آن نیست. در حوزه فرهنگ اسلام قانونگرایى; یعنى حفظ، اجراى قوانین الهى و رعایت همه ارزشهاى اسلامى. از اینرو است که در حوزه اندیشه تشیع، پیامبر گرامى(ص) و ائمه(ع) قانونمندترین انسانها بودند. به دلیل اینکه آنها همیشه حافظ، مجرى و عامل به قوانین اسلامى بودند. به دو نمونه زیر توجه فرمایید: «رسول خدا(ص) در آخر عمرش بالاى منبر رفت. از مردم خواست، اگر کسى حقى بر گردن او دارد، در همین دنیا ببخشد و یا استیفا کند ... مردى به نام سوادة بنقیس برخاست، عرض کرد یا رسول الله هنگامى که از طایف برمىگشتى، مىخواستى تازیانه بر مرکبتبزنى، به شکم من فرود آمد. من آمدم تا قصاص کنم; و هم اکنون پیراهن خود را بالا بزن ... پیامبر اسلام پیراهن خویش را بالا زد و آماده اجراى قانون الهى شد. سوادة صورتش را نزدیک آورد و بوسه بر شکم پیامبر زد و حضرت را عفو کرد ...»
«على(ع) در زمان حکومتش از یک فرد ذمى شکایت کرد که زرهش را دزدیده هر دو به دادگاه احضار شدند و چون على(ع) شاهد و بینه نداشت، دادگاه حق را به جانب فرد ذمى داد.»
امام راحل(س) در مورد قانونگرایى پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) فرمود: «... اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بودهاند و تسلیم قانون بودهاند ...»
امام على(ع) به عنوان یک زمامدار قانونگرا، بارها در نهجالبلاغه به کارگزاران خود توصیه مىکند که در شیوه حکومت قانون را رعایت کنند. از اینرو مىتوان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم کارگزاران از منظر على(ع)، قانونگرایى است. در فرهنگ على(ع) کارگزاران عوامل و عناصر مهم هستند براى اجراى قوانین الهى. از اینرو کارگزاران باید قانونپذیرترین انسانها باشند. قانونپذیزى کارگزاران نقش بنیادى در گرایش توده مردم به قانونگرایى دارد. همچنین قانونشکنى کارگزاران نقش کلیدى در گرایش مردم به قانونشکنى دارد. چنانکه در خصوص تاثیرپذیرى مردم از کارگزاران، در روایات معصومان(ع) اشاره شده است: «الناس على دین ملوکهم»: «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم» به قول شاعر که گفت:
«اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبى برآورند غلامان او درخت از جاى»
در این نوشتار جهت رعایت اختصار به چند مورد از توصیه على(ع) به کارگزارانش در خصوص، رعایت قانون که از اهمیت ویژهاى برخوردار است اشاره مىشود:
الف - حفظ و اجراى قوانین الهى
یکى از مصادیق مهم قانونگرایى، اجراى قوانین به طور عادلانه در جامعه است. فلسفه وجودى قوه مجریه در ساختار حکومتها اجراى قوانین است. در سیره و گفتار معصومان(ع) حفظ و اجراى قوانین الهى، یکى از محورىترین اصول است. پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) حکومت را براى حاکمیت قوانین الهى مىخواستند، تا در سایه تشکیل حکومت قوانین جاوید اسلام را حفظ و اجرا کنند. گرچه متاسفانه زمامدارانى همانند معاویه اسلام را براى حکومت مىخواستند; تا در تحت پوشش اسلامگرایى و دیندارى بر مردم حکومت کنند. از اینرو معاویه در سال 40 هجرى در عراق سخنرانى کرد و گفت: «من با شما جنگ نکردم که نماز بخوانید و روزه بگیرید یا حج کنید و یا زکات بدهید شما این کارها را مىکنید. من با شما جنگ کردم تا بر شما حکومت کنم و به مقصود خود نیز رسیدم.»
جنگ، صلح و قیام ائمه(ع) علیه حاکمان جائر نیز در راستاى حفظ و اجراى قوانین اسلامى به وجود مىآمد. چنانکه امام على(ع) بارها در نهجالبلاغه به آن اشاره کرده است. امام حسین(ع) که خود تربیتیافته امام على(ع) است، علت قیام خود را تعطیل و تبدیل قوانین اسلام توسط یزید و قانونشکنى او بیان کرد. با توجه به مطالب فوق است که على(ع) به مالک اشتر دستور مىدهد که دستورات قرآن را اطاعت کرده و خداوند را با قلب، دست و زبان کمک کند. بىتردید یکى از مصادیق بارز و مهم کمک به خداوند، اجراى قوانین خدا در جامعه است: «به او فرمان مىدهد: که از خدا پروا دارد و اطاعت او را بر هر چیز مقدم شمارد و هر چه را در کتاب خداست از بایستهها و شایستهها به کار بندد، دستورهایى که هیچ کس جز با انجام دادن آنها، روى نیکبختى نمىبیند و جز با انکار و پایمال کردن آنها، به شقاوت نمىافتد. و بدو فرمان مىدهد که خدا را با دل، دست و زبان یارى دهى ...» همچنین آن حضرت به مالک اشتر دستور مىدهد که روش پیامبر(ص) و امام خود را در شیوه حکومت الگو قرار دهد. مسلما پیامبر اسلام و ائمه حکومت را براى اجراى قوانین الهى مىخواستند.:« والواجب علیک ان تتذکر ما مضى لمن تقدمک من حکومة عادلة، او سنة، او اثر عن نبینا(ص) او فریضة فى کتاب الله، فتقتدى بما شهدت مما عملنا به فیها ...»
«اى مالک» بر تو واجب است در حکومتهاى عدالتگستر پیشین، سنتهاى ارزشمند، آثار پیامبرمان(ص) و یا تکالیفى که در قرآن آمده، به دقت نظر کنى و بر آنچه دیدى ما بدان عمل کردیم، تاسى جوئى. امام على(ع) یکى از کارگزارانش را ستایش نموده مىفرماید تو مرا در اقامه دین کمک مىکنى: «... فانک ممن استظهر به على اقامة الدین»
بىتردید یکى از وظایف مهم کارگزاران در ساختار حکومت علوى اجراى دقیق احکام الهى است. از اینرو کارگزاران باید متعبدترین انسانها نسبتبه قوانین مقدس اسلام بوده و در اجراى آن سستى و سهلانگارى نکنند. انقلاب اسلامى ایران نیز براى حاکمیت قوانین الهى به وجود آمد چنانکه امام راحل معمار کبیر انقلاب بارها بدان اشاره کرده است.
ب - بهرهگیرى از بیتالمال
در فرهنگ امام على(ع) رعایت قانون در بهرهگیرى از بیتالمال، از اهمیت ویژهاى برخوردار است. یکى از توصیههاى مهم و کاربردى على(ع) به کارگزارانش بهرهگیرى قانونى از بیتالمال مىباشد. على(ع) بارها در نهجالبلاغه کارگزارانش را از خطرات و آفات قانونشکنى در مورد بیتالمال، برحذر داشته است. قانونگرایى و سیاست اقتصادى على(ع) در مورد بهرهگیرى از بیتالمال، یکى از اصولىترین سیاستهاى اقتصادى است، که براى تمام کارگزاران جوامع کاربرد دارد. یکى از موارد قانونشکنى که متاسفانه جوامع امروزه را رنج مىدهد; استفاده و بهرهگیرى غیرقانونى برخى از کارگزاران و نزدیکان آنها از بیتالمال است. سرگذشتبرخى از کارگزاران جوامع نشان مىدهد: یکى از عوامل مهم ناهنجارى آنان مربوط به قانونشکنى در بهرهگیرى از اموال عمومى است. برخى از کارگزاران، نزدیکان، اطرافیان آنها از قدرت سوء استفاده کرده، آن گونه از بیتالمال بهره مىگیرند، که گویا تمام بیتالمال; اموال شخصى آنان است. چنانکه على(ع) در مورد استفاده غیرقانونى عثمان بنعفان و نزدیکان او، از بیتالمال چنین فرمود: «وقام معه بنوابیه یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع» هنگامى که عثمان به خلافت قیام کرد، خویشاوندانش با او ایستادند و بیتالمال را خوردند و بر باد دادند چون شتر که مهار برد و گیاهان بهار را چرد.
على(ع) به مالک اشتر توصیه مىکند که خود و نزدیکان او، در استفاده از اموال عمومى حریم قانون را حفظ کنند: «و ایاک و الاستئثار بما الناس فیه اسوة» بپرهیز از آنکه چیزى را به خود مخصوص دارى که بهره همه مردم (بیتالمال) در آن یکسان است: «نیز والى را از نزدیکان است و خویشاوندان که خوى برترىطلبى دارند و گردن فرازى کردن ... ریشه ستم اینان را با بریدن اسباب آن برآر و به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینى را به بخشش وامگذار ...»
همچنین آن حضرت طى نامه به ابنعباس بهرهگیرى غیرقانونى او از بیتالمال را خیانتبه مسلمین یاد نموده چنین فرمود: چون مجال بیشتر در خیانتبه امتبه دستت افتاد، شتابان حمله نمودى و آنچه توانستى از مالى که براى بیوهزنان و یتیمان نهاده بودند ربودى. چنانکه گرگ تیز تک برآید و بز زخم خورده و از کار افتاده را برباید ... پناه بر خدا آیا به رستاخیز ایمان ندارى، و از حساب و پرسش بیم نمىآرى؟ ... پس از خدا بیم دار و مال این مردم را باز سپار، و اگر نکنى و خدا مرا یارى دهد تا بر تو دستیابم کیفرت دهم که نزد خدا عذرخواه من گردد، و به شمشیرت بزنم که کسى را بدان نزدم جز که به آتش درآمد ...»
على(ع) خود قانونگراترین انسان در بهرهگیرى از بیتالمال بود. به دلیل اینکه آن حضرت و نزدیکان او هیچگاه از بیتالمال سوء استفاده نکرده و حریم قانون را حفظ کردند. نحوه رفتار امام على(ع) با برادرش عقیل که سهم بیشتر از بیتالمال را درخواست کرد; حاکى از قانونگرایى، آن امام همام است. زندگى شخصى و سیاست عادلانه او در مورد بیتالمال خود بهترین دلیل بر مدعا است. کارگزاران جهان اسلام توجه دارند که استفاده غیرقانونى از بیتالمال ظلم بزرگى است. به دلیل اینکه اموال عمومى، مال همه پیرمردان، پیرزنان، یتیمان، پابرهنگان .... هست، که در صورت سوءاستفاده از بیتالمال حق همه آنها ضایع شده است. برخى از کارگزاران با بهانههاى مختلف در نحوه بهرهگیرى و مصرف بیتالمال اسراف مىکنند، که اسراف خود یکى از مصادیق قانونشکنى است. از اینرو است که على(ع) به کارگزارانش دستور مىدهد که حتى در نوشتن نامهها صرفهجویى کنند: «ادقوا اقلامکم و قاربو بین سطورکم و احذ فواعن فضولکم و اقصدوا قصد المعانى و ایاکم و الاکثار فان اموال المسلمین لا تحتمل الاضرار»
سیاست على(ع) در مورد نحوه بهرهگیرى از بیتالمال، تئورى نیست، که آن را بنویسیم و در جاى بالاى قرار دهیم; بلکه دستورالعملى است که باید همه کارگزاران رعایت کنند. چه بسا با رعایت این دستورالعمل صدها انسانى فاقد خانه، خانهدار شده و صدها انسانى گرسنه سیر شوند.
از نحوه رفتار على(ع) با کارگزارانش در مورد بیتالمال دو نکته مهم قابل بهرهگیرى است:
1 - نظارت دقیق زمامدار جامعه اسلامى بر کارگزارانش که آنها باید قوانین را رعایت کنند.
2 - برخورد قاطع زمامدار با کارگزارانى که قانون را شکستهاند.
ج - انتخاب کارگزاران
از دیدگاه اسلام کارگزاران با رعایت قانون گزینش مىشوند. رسول خدا(ص) کارگزاران خود را بر اساس اصول و ارزشهاى اسلامى انتخاب مىکرد. گزینش اسامه بنزید به فرماندهى جنگ در راستاى لزوم رعایت قانون، صورت پذیرفت. از منظر على(ع) نیز کارگزاران بر اساس لیاقت، اصول و ارزشهاى اسلامى انتخاب مىشوند; نه بر اساس روابط، جناحبندیهاى سیاسى و مصلحتاندیشى. چنانکه آن حضرت مدیران و کارگزاران خود را با توجه به معیارهاى اسلامى عزل و نصب مىکرد. عزل معاویه از حکومتشام، بر همین اساس صورت گرفت. برخى از سیاستمداران همانند مغیرة بنشعبه به على(ع) پیشنهاد کرد که او معاویه را عزل نکند. حضرت در جواب فرمود: «لا والله لا استعمل معاویة یومین» به خدا سوگند من هیچگاه براى دو روز هم با معاویه همکارى نمىکنم مغیره فکر مىکرد که در حکومت على(ع)، همانند حکومتهاى قبل از او قانونشکنى «سنت» است; غافل از اینکه در فرهنگ على(ع) هیچگاه قداست قانون شکسته نشده; حقیقت و عدالت فداى مصلحت نمىشود. متاسفانه در برخى از موارد کارگزاران بر اساس روابط و جناحبندیهاى سیاسى برگزیده مىشوند که این یک نوع قانونشکنى است. به خاطر حفظ قانون است که على(ع) به مالک اشتر دستور مىدهد که معاونان و مدیران حکومتى را بر اساس معیار و ارزشهاى اسلامى برگزیند. چنانکه حضرت خطاب به مالک اشتر فرمود: «... و توخ منهم اهل التجربة و الحیاء، من اهل البیوتات الصالحة و القوم فى الاسلام المتقدمة فانهم اکرم اخلاقا و اصح اعراضا و اقل فى المطامع اشراقا و ابلغ فى عواقب الامور نظرا.» 22)و براى کارگزارى افراد با تجربه و با حیا را از خانوادههاى صالح و کسانى که سابقه خدمتبه اسلام دارند، طلب کنى، زیرا اخلاق آنان گرامىتر است و آبروشان محفوظتر و طعمشان کمتر و عاقبتنگرىشان فزونتر مىباشد. همچنین حضرت خطاب به مالک فرمود: «... بدترین وزیران تو، کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و آن در گناهان آنان شرکت نموده مبادا چنین کسانى محرم تو باشد ... و تو جانشینى بهتر از ایشان خواهى یافت که در راى و گذاردن کار چون آنان بوده و گناهان و کاردار بد آنان را برعهده ندارد. آنکه ستمکارى را در ستم یار نبوده، و گناهکارى را در گناهش مددکار. بار اینان بر تو سبکتر است و یاریشان بهتر، و مهربانىشان بیشتر و دوستىشان با جز تو کمتر. پس اینان را خاص خلوت خود گیر ... و آن کس را بر دیگران بگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید ... و به پارسایان و راستگویان بپیوند، و آنان را آنچنان بپرور که تو را فراوان نستایند و با ستودن کار بیهودهاى که نکردهاى خاطرات را شاد ننمایند، که ستودن فراوان خودپسندى آرد، و به سرکشى وا دارد.»
د - پاسدارى از ارزشها
هر جامعهاى وارث سنت و اصول پذیرفتهشدهاى است که رهبران آن، بنیانگذاران آن اصول و سنتها بودهاند. جامعه اسلامى نیز داراى سنتهاى صالحه است که رهبران دینى بنیانگذاران آنها بوده و ریشه در معارف اسلامى دارند; که مىتوان از آن به عنوان ارزشهاى اسلامى یاد کرد. هویت و استقلال جامعه اسلامى بستگى به حفظ آن سنتها داشته و حفظ آن موجب وحدت اسلامى است. برخى از قیامها نیز براى حفظ و احیاى آن سنتها شکل مىگیرند. چنانکه انقلاب اسلامى ایران براى حاکمیت دین خدا و احیاى سنت و ارزشهاى اسلامى به وجود آمد. از اینرو مىتوان گفت: انقلاب اسلامى ایران، یک انقلاب ارزشى است. هزاران شهید خون دادند تا شجره طیبه ارزشهاى اسلامى و سنت محمد(ص) و سنت علوى ببار بنشیند. حفظ ارزشها در فرهنگ ائمه(ع) از اهمیت ویژهاى برخوردار است چنانکه امام حسین(ع) یکى از اهداف قیام خود را احیاء سنت و محو بدعتبیان کرده است.
مصلحان و محییان اسلامى همانند سید جمالالدین اسدآبادى و امام راحل و ... کوشیدند تا سنتهاى اسلامى احیاء شود. بىتردید یکى از وظایف کارگزاران در جامعه اسلامى، پاسدارى از ارزشهاى اسلامى است. از اینرو است که على(ع) به مالک اشتر دستور مىدهد که در شیوه حکومتسنتهاى دیگر ایجاد نکرده و پاسدار سنتهاى صالحه باشند که نقض سنتها خود، نوعى قانونشکنى بوده و ایجاد سنتهاى دیگر بدعت است.: «و لا تنقض سنة صالحة عمل بها صدور هذه الامة، و اجتمعتبها الالفة، و صلحت علیها الرعیة و لا تحدثن سنة تضر شىء من ماضى تلک السنن، فیکون الاجر لمن سنها، والوزر علیک بما نقضت منها» سنتشایستهاى را که سران این امتبدان عمل کردهاند، و عامل وحدت و مصلحت ملت است نقش مکن و سنت ناشایستى که به سنتهاى پیشین زیان مىرساند، ابداع مکن، که پاداش براى بنیانگذار آن سنت صالحه است و گناه بر کسى که آن را نقش نماید.
در پایان این قسمت از مقاله، جملاتى از على(ع) را مىآوریم که حاکى از قانونمندى و تعبد آن امام همام به قوانین الهى است: «به خدا سوگند اگر شب بر روى سنگ بیابان بخوابم و دست و پا بسته روى بوته بیابان کشیده شوم، براى من محبوبتر است از اینکه در روز قیامتخدا و رسول او را ملاقات کنم، در حالى که به بعضى از بندگان خدا ظلم کرده باشم و یا چیزى از اموال دنیا را غصب کرده باشم.»
قانون در جامعه اسلامى ریشه در قرآن و سنت دارد و سیستم قانونگذارى جامعه اسلامى، با ساختار حکومت و سیستم قانونگذارى جامعه غیر اسلامى; متفاوت است. از اینرو قانونمندى در جامعه اسلامى، با قانونمندى جامعه غیر دینى نیز تفاوت دارد. که این نوشتار در صدد تبیین آن نیست. در حوزه فرهنگ اسلام قانونگرایى; یعنى حفظ، اجراى قوانین الهى و رعایت همه ارزشهاى اسلامى. از اینرو است که در حوزه اندیشه تشیع، پیامبر گرامى(ص) و ائمه(ع) قانونمندترین انسانها بودند. به دلیل اینکه آنها همیشه حافظ، مجرى و عامل به قوانین اسلامى بودند. به دو نمونه زیر توجه فرمایید: «رسول خدا(ص) در آخر عمرش بالاى منبر رفت. از مردم خواست، اگر کسى حقى بر گردن او دارد، در همین دنیا ببخشد و یا استیفا کند ... مردى به نام سوادة بنقیس برخاست، عرض کرد یا رسول الله هنگامى که از طایف برمىگشتى، مىخواستى تازیانه بر مرکبتبزنى، به شکم من فرود آمد. من آمدم تا قصاص کنم; و هم اکنون پیراهن خود را بالا بزن ... پیامبر اسلام پیراهن خویش را بالا زد و آماده اجراى قانون الهى شد. سوادة صورتش را نزدیک آورد و بوسه بر شکم پیامبر زد و حضرت را عفو کرد ...»
«على(ع) در زمان حکومتش از یک فرد ذمى شکایت کرد که زرهش را دزدیده هر دو به دادگاه احضار شدند و چون على(ع) شاهد و بینه نداشت، دادگاه حق را به جانب فرد ذمى داد.»
امام راحل(س) در مورد قانونگرایى پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) فرمود: «... اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون خاضع بودهاند و تسلیم قانون بودهاند ...»
امام على(ع) به عنوان یک زمامدار قانونگرا، بارها در نهجالبلاغه به کارگزاران خود توصیه مىکند که در شیوه حکومت قانون را رعایت کنند. از اینرو مىتوان گفت: یکى از ویژگیهاى مهم کارگزاران از منظر على(ع)، قانونگرایى است. در فرهنگ على(ع) کارگزاران عوامل و عناصر مهم هستند براى اجراى قوانین الهى. از اینرو کارگزاران باید قانونپذیرترین انسانها باشند. قانونپذیزى کارگزاران نقش بنیادى در گرایش توده مردم به قانونگرایى دارد. همچنین قانونشکنى کارگزاران نقش کلیدى در گرایش مردم به قانونشکنى دارد. چنانکه در خصوص تاثیرپذیرى مردم از کارگزاران، در روایات معصومان(ع) اشاره شده است: «الناس على دین ملوکهم»: «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم» به قول شاعر که گفت:
«اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبى برآورند غلامان او درخت از جاى»
در این نوشتار جهت رعایت اختصار به چند مورد از توصیه على(ع) به کارگزارانش در خصوص، رعایت قانون که از اهمیت ویژهاى برخوردار است اشاره مىشود:
الف - حفظ و اجراى قوانین الهى
یکى از مصادیق مهم قانونگرایى، اجراى قوانین به طور عادلانه در جامعه است. فلسفه وجودى قوه مجریه در ساختار حکومتها اجراى قوانین است. در سیره و گفتار معصومان(ع) حفظ و اجراى قوانین الهى، یکى از محورىترین اصول است. پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) حکومت را براى حاکمیت قوانین الهى مىخواستند، تا در سایه تشکیل حکومت قوانین جاوید اسلام را حفظ و اجرا کنند. گرچه متاسفانه زمامدارانى همانند معاویه اسلام را براى حکومت مىخواستند; تا در تحت پوشش اسلامگرایى و دیندارى بر مردم حکومت کنند. از اینرو معاویه در سال 40 هجرى در عراق سخنرانى کرد و گفت: «من با شما جنگ نکردم که نماز بخوانید و روزه بگیرید یا حج کنید و یا زکات بدهید شما این کارها را مىکنید. من با شما جنگ کردم تا بر شما حکومت کنم و به مقصود خود نیز رسیدم.»
جنگ، صلح و قیام ائمه(ع) علیه حاکمان جائر نیز در راستاى حفظ و اجراى قوانین اسلامى به وجود مىآمد. چنانکه امام على(ع) بارها در نهجالبلاغه به آن اشاره کرده است. امام حسین(ع) که خود تربیتیافته امام على(ع) است، علت قیام خود را تعطیل و تبدیل قوانین اسلام توسط یزید و قانونشکنى او بیان کرد. با توجه به مطالب فوق است که على(ع) به مالک اشتر دستور مىدهد که دستورات قرآن را اطاعت کرده و خداوند را با قلب، دست و زبان کمک کند. بىتردید یکى از مصادیق بارز و مهم کمک به خداوند، اجراى قوانین خدا در جامعه است: «به او فرمان مىدهد: که از خدا پروا دارد و اطاعت او را بر هر چیز مقدم شمارد و هر چه را در کتاب خداست از بایستهها و شایستهها به کار بندد، دستورهایى که هیچ کس جز با انجام دادن آنها، روى نیکبختى نمىبیند و جز با انکار و پایمال کردن آنها، به شقاوت نمىافتد. و بدو فرمان مىدهد که خدا را با دل، دست و زبان یارى دهى ...» همچنین آن حضرت به مالک اشتر دستور مىدهد که روش پیامبر(ص) و امام خود را در شیوه حکومت الگو قرار دهد. مسلما پیامبر اسلام و ائمه حکومت را براى اجراى قوانین الهى مىخواستند.:« والواجب علیک ان تتذکر ما مضى لمن تقدمک من حکومة عادلة، او سنة، او اثر عن نبینا(ص) او فریضة فى کتاب الله، فتقتدى بما شهدت مما عملنا به فیها ...»
«اى مالک» بر تو واجب است در حکومتهاى عدالتگستر پیشین، سنتهاى ارزشمند، آثار پیامبرمان(ص) و یا تکالیفى که در قرآن آمده، به دقت نظر کنى و بر آنچه دیدى ما بدان عمل کردیم، تاسى جوئى. امام على(ع) یکى از کارگزارانش را ستایش نموده مىفرماید تو مرا در اقامه دین کمک مىکنى: «... فانک ممن استظهر به على اقامة الدین»
بىتردید یکى از وظایف مهم کارگزاران در ساختار حکومت علوى اجراى دقیق احکام الهى است. از اینرو کارگزاران باید متعبدترین انسانها نسبتبه قوانین مقدس اسلام بوده و در اجراى آن سستى و سهلانگارى نکنند. انقلاب اسلامى ایران نیز براى حاکمیت قوانین الهى به وجود آمد چنانکه امام راحل معمار کبیر انقلاب بارها بدان اشاره کرده است.
ب - بهرهگیرى از بیتالمال
در فرهنگ امام على(ع) رعایت قانون در بهرهگیرى از بیتالمال، از اهمیت ویژهاى برخوردار است. یکى از توصیههاى مهم و کاربردى على(ع) به کارگزارانش بهرهگیرى قانونى از بیتالمال مىباشد. على(ع) بارها در نهجالبلاغه کارگزارانش را از خطرات و آفات قانونشکنى در مورد بیتالمال، برحذر داشته است. قانونگرایى و سیاست اقتصادى على(ع) در مورد بهرهگیرى از بیتالمال، یکى از اصولىترین سیاستهاى اقتصادى است، که براى تمام کارگزاران جوامع کاربرد دارد. یکى از موارد قانونشکنى که متاسفانه جوامع امروزه را رنج مىدهد; استفاده و بهرهگیرى غیرقانونى برخى از کارگزاران و نزدیکان آنها از بیتالمال است. سرگذشتبرخى از کارگزاران جوامع نشان مىدهد: یکى از عوامل مهم ناهنجارى آنان مربوط به قانونشکنى در بهرهگیرى از اموال عمومى است. برخى از کارگزاران، نزدیکان، اطرافیان آنها از قدرت سوء استفاده کرده، آن گونه از بیتالمال بهره مىگیرند، که گویا تمام بیتالمال; اموال شخصى آنان است. چنانکه على(ع) در مورد استفاده غیرقانونى عثمان بنعفان و نزدیکان او، از بیتالمال چنین فرمود: «وقام معه بنوابیه یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع» هنگامى که عثمان به خلافت قیام کرد، خویشاوندانش با او ایستادند و بیتالمال را خوردند و بر باد دادند چون شتر که مهار برد و گیاهان بهار را چرد.
على(ع) به مالک اشتر توصیه مىکند که خود و نزدیکان او، در استفاده از اموال عمومى حریم قانون را حفظ کنند: «و ایاک و الاستئثار بما الناس فیه اسوة» بپرهیز از آنکه چیزى را به خود مخصوص دارى که بهره همه مردم (بیتالمال) در آن یکسان است: «نیز والى را از نزدیکان است و خویشاوندان که خوى برترىطلبى دارند و گردن فرازى کردن ... ریشه ستم اینان را با بریدن اسباب آن برآر و به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینى را به بخشش وامگذار ...»
همچنین آن حضرت طى نامه به ابنعباس بهرهگیرى غیرقانونى او از بیتالمال را خیانتبه مسلمین یاد نموده چنین فرمود: چون مجال بیشتر در خیانتبه امتبه دستت افتاد، شتابان حمله نمودى و آنچه توانستى از مالى که براى بیوهزنان و یتیمان نهاده بودند ربودى. چنانکه گرگ تیز تک برآید و بز زخم خورده و از کار افتاده را برباید ... پناه بر خدا آیا به رستاخیز ایمان ندارى، و از حساب و پرسش بیم نمىآرى؟ ... پس از خدا بیم دار و مال این مردم را باز سپار، و اگر نکنى و خدا مرا یارى دهد تا بر تو دستیابم کیفرت دهم که نزد خدا عذرخواه من گردد، و به شمشیرت بزنم که کسى را بدان نزدم جز که به آتش درآمد ...»
على(ع) خود قانونگراترین انسان در بهرهگیرى از بیتالمال بود. به دلیل اینکه آن حضرت و نزدیکان او هیچگاه از بیتالمال سوء استفاده نکرده و حریم قانون را حفظ کردند. نحوه رفتار امام على(ع) با برادرش عقیل که سهم بیشتر از بیتالمال را درخواست کرد; حاکى از قانونگرایى، آن امام همام است. زندگى شخصى و سیاست عادلانه او در مورد بیتالمال خود بهترین دلیل بر مدعا است. کارگزاران جهان اسلام توجه دارند که استفاده غیرقانونى از بیتالمال ظلم بزرگى است. به دلیل اینکه اموال عمومى، مال همه پیرمردان، پیرزنان، یتیمان، پابرهنگان .... هست، که در صورت سوءاستفاده از بیتالمال حق همه آنها ضایع شده است. برخى از کارگزاران با بهانههاى مختلف در نحوه بهرهگیرى و مصرف بیتالمال اسراف مىکنند، که اسراف خود یکى از مصادیق قانونشکنى است. از اینرو است که على(ع) به کارگزارانش دستور مىدهد که حتى در نوشتن نامهها صرفهجویى کنند: «ادقوا اقلامکم و قاربو بین سطورکم و احذ فواعن فضولکم و اقصدوا قصد المعانى و ایاکم و الاکثار فان اموال المسلمین لا تحتمل الاضرار»
سیاست على(ع) در مورد نحوه بهرهگیرى از بیتالمال، تئورى نیست، که آن را بنویسیم و در جاى بالاى قرار دهیم; بلکه دستورالعملى است که باید همه کارگزاران رعایت کنند. چه بسا با رعایت این دستورالعمل صدها انسانى فاقد خانه، خانهدار شده و صدها انسانى گرسنه سیر شوند.
از نحوه رفتار على(ع) با کارگزارانش در مورد بیتالمال دو نکته مهم قابل بهرهگیرى است:
1 - نظارت دقیق زمامدار جامعه اسلامى بر کارگزارانش که آنها باید قوانین را رعایت کنند.
2 - برخورد قاطع زمامدار با کارگزارانى که قانون را شکستهاند.
ج - انتخاب کارگزاران
از دیدگاه اسلام کارگزاران با رعایت قانون گزینش مىشوند. رسول خدا(ص) کارگزاران خود را بر اساس اصول و ارزشهاى اسلامى انتخاب مىکرد. گزینش اسامه بنزید به فرماندهى جنگ در راستاى لزوم رعایت قانون، صورت پذیرفت. از منظر على(ع) نیز کارگزاران بر اساس لیاقت، اصول و ارزشهاى اسلامى انتخاب مىشوند; نه بر اساس روابط، جناحبندیهاى سیاسى و مصلحتاندیشى. چنانکه آن حضرت مدیران و کارگزاران خود را با توجه به معیارهاى اسلامى عزل و نصب مىکرد. عزل معاویه از حکومتشام، بر همین اساس صورت گرفت. برخى از سیاستمداران همانند مغیرة بنشعبه به على(ع) پیشنهاد کرد که او معاویه را عزل نکند. حضرت در جواب فرمود: «لا والله لا استعمل معاویة یومین» به خدا سوگند من هیچگاه براى دو روز هم با معاویه همکارى نمىکنم مغیره فکر مىکرد که در حکومت على(ع)، همانند حکومتهاى قبل از او قانونشکنى «سنت» است; غافل از اینکه در فرهنگ على(ع) هیچگاه قداست قانون شکسته نشده; حقیقت و عدالت فداى مصلحت نمىشود. متاسفانه در برخى از موارد کارگزاران بر اساس روابط و جناحبندیهاى سیاسى برگزیده مىشوند که این یک نوع قانونشکنى است. به خاطر حفظ قانون است که على(ع) به مالک اشتر دستور مىدهد که معاونان و مدیران حکومتى را بر اساس معیار و ارزشهاى اسلامى برگزیند. چنانکه حضرت خطاب به مالک اشتر فرمود: «... و توخ منهم اهل التجربة و الحیاء، من اهل البیوتات الصالحة و القوم فى الاسلام المتقدمة فانهم اکرم اخلاقا و اصح اعراضا و اقل فى المطامع اشراقا و ابلغ فى عواقب الامور نظرا.» 22)و براى کارگزارى افراد با تجربه و با حیا را از خانوادههاى صالح و کسانى که سابقه خدمتبه اسلام دارند، طلب کنى، زیرا اخلاق آنان گرامىتر است و آبروشان محفوظتر و طعمشان کمتر و عاقبتنگرىشان فزونتر مىباشد. همچنین حضرت خطاب به مالک فرمود: «... بدترین وزیران تو، کسى است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده و آن در گناهان آنان شرکت نموده مبادا چنین کسانى محرم تو باشد ... و تو جانشینى بهتر از ایشان خواهى یافت که در راى و گذاردن کار چون آنان بوده و گناهان و کاردار بد آنان را برعهده ندارد. آنکه ستمکارى را در ستم یار نبوده، و گناهکارى را در گناهش مددکار. بار اینان بر تو سبکتر است و یاریشان بهتر، و مهربانىشان بیشتر و دوستىشان با جز تو کمتر. پس اینان را خاص خلوت خود گیر ... و آن کس را بر دیگران بگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید ... و به پارسایان و راستگویان بپیوند، و آنان را آنچنان بپرور که تو را فراوان نستایند و با ستودن کار بیهودهاى که نکردهاى خاطرات را شاد ننمایند، که ستودن فراوان خودپسندى آرد، و به سرکشى وا دارد.»
د - پاسدارى از ارزشها
هر جامعهاى وارث سنت و اصول پذیرفتهشدهاى است که رهبران آن، بنیانگذاران آن اصول و سنتها بودهاند. جامعه اسلامى نیز داراى سنتهاى صالحه است که رهبران دینى بنیانگذاران آنها بوده و ریشه در معارف اسلامى دارند; که مىتوان از آن به عنوان ارزشهاى اسلامى یاد کرد. هویت و استقلال جامعه اسلامى بستگى به حفظ آن سنتها داشته و حفظ آن موجب وحدت اسلامى است. برخى از قیامها نیز براى حفظ و احیاى آن سنتها شکل مىگیرند. چنانکه انقلاب اسلامى ایران براى حاکمیت دین خدا و احیاى سنت و ارزشهاى اسلامى به وجود آمد. از اینرو مىتوان گفت: انقلاب اسلامى ایران، یک انقلاب ارزشى است. هزاران شهید خون دادند تا شجره طیبه ارزشهاى اسلامى و سنت محمد(ص) و سنت علوى ببار بنشیند. حفظ ارزشها در فرهنگ ائمه(ع) از اهمیت ویژهاى برخوردار است چنانکه امام حسین(ع) یکى از اهداف قیام خود را احیاء سنت و محو بدعتبیان کرده است.
مصلحان و محییان اسلامى همانند سید جمالالدین اسدآبادى و امام راحل و ... کوشیدند تا سنتهاى اسلامى احیاء شود. بىتردید یکى از وظایف کارگزاران در جامعه اسلامى، پاسدارى از ارزشهاى اسلامى است. از اینرو است که على(ع) به مالک اشتر دستور مىدهد که در شیوه حکومتسنتهاى دیگر ایجاد نکرده و پاسدار سنتهاى صالحه باشند که نقض سنتها خود، نوعى قانونشکنى بوده و ایجاد سنتهاى دیگر بدعت است.: «و لا تنقض سنة صالحة عمل بها صدور هذه الامة، و اجتمعتبها الالفة، و صلحت علیها الرعیة و لا تحدثن سنة تضر شىء من ماضى تلک السنن، فیکون الاجر لمن سنها، والوزر علیک بما نقضت منها» سنتشایستهاى را که سران این امتبدان عمل کردهاند، و عامل وحدت و مصلحت ملت است نقش مکن و سنت ناشایستى که به سنتهاى پیشین زیان مىرساند، ابداع مکن، که پاداش براى بنیانگذار آن سنت صالحه است و گناه بر کسى که آن را نقش نماید.
در پایان این قسمت از مقاله، جملاتى از على(ع) را مىآوریم که حاکى از قانونمندى و تعبد آن امام همام به قوانین الهى است: «به خدا سوگند اگر شب بر روى سنگ بیابان بخوابم و دست و پا بسته روى بوته بیابان کشیده شوم، براى من محبوبتر است از اینکه در روز قیامتخدا و رسول او را ملاقات کنم، در حالى که به بعضى از بندگان خدا ظلم کرده باشم و یا چیزى از اموال دنیا را غصب کرده باشم.»