فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۶۱ تا ۳٬۹۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
139 - 161
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی بر هدف گزینی اجتماعی، سبک های حلّ تعارض و سازگاری دختران دبیرستانی انجام شد. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمونِ با گروه کنترل غیرمعادل و همراه با پیگیری، 50 دانش آموز دختر 17 ساله در دو گروه آزمایش (25 دانش آموز) و کنترل (25 دانش آموز)، قبل و بعد از آموزش به مقیاس اهداف پیشرفت اجتماعی نسخه نوجوان (رایان و شیم)، سیاهه تعارض توماس کیلمن (توماس و کیلمن) و سیاهه سازگاری دانش آموزان با مدرسه (سینها و سینگ) پاسخ دادند. به کمک 7 جلسه و هر جلسه یک ساعت، بسته آموزش مهارت های حلّ همیارانه تعارضات بین فردی، به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که در کوتاه مدّت و بلندمدّت برنامه ی آموزش مهارت های حلّ همیارانه ی تعارضات بین فردی در افزایش نمره ی جهت گیری هدف پیشرفت مبتنی بر تحوّل یافتگی اجتماعی، راهبردهای انطباقی حلّ تعارض و ابعاد مختلف سازگاری روان شناختی [42/0=2h ,05/0P< ,57/10=F] و در کاهش نمره ی اهداف مبتنی بر آشکارسازی تحوّل یافتگی اجتماعی و اجتناب از آشکارشدگی تحوّل نایافتگی اجتماعی و همچنین راهبردهای حلّ تعارض ناسازگارانه مبتنی بر رقابتی بودن، اجتنابی بودن و سازش کردن، اثرگذار بود ([51/0=2h ,05/0P< , 73/13 =F]). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیریت همیارانه تعارض نیازمند شمول گام هایی مانند درنظرگرفتن زمان و مکان مقتضی برای بحث پیرامون تعارضات، فهم دیدگاه دیگری با نگرشی غیرقضاوتی و حساسیت نسبت به نیازها و ادراکات دیگران، پیشنهاد هدف های سازگار و تلاش برای دستیابی به نتایج برد برد است.
اثربخشی مداخله مبتنی بر تاب آوری پنسیلوانیا بر فرسودگی والدینی و کودک آزاری ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: بیماری کووید-19 علاوه بر آسیب های جسمی، پیامدهای روانی زیادی مانند فرسودگی والدینی و کودک آزاری را نیز به همراه داشته است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه تاب آوری پنسیلوانیا بر فرسودگی والدینی و کودک آزاری ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری متشکل از مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی شهرستان اردکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. 30 نفر با روش نمونه گیری دواطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس فرسودگی والدینی (روزکام و همکاران، 2018) و کودک آزاری (حسینخانی و همکاران، 1392) بود. برنامه تاب آوری پنسیلوانیا به صورت هفتگی طی دوازده جلسه ۵/۱ ساعته به گروه آزمایش، ارائه شد و گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از کای دو و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار آماری SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه به لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی سن و تحصیلات تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<p). دیگر نتایج نشان داد که برنامه تاب آوری پنسیلوانیا در کاهش نمرات فرسودگی والدینی (001/0>p ،۱۶۸/۲۷F=) و کودک آزاری (001/0>p ،466/37F=) ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی مؤثر بود. نتیجه گیری: برنامه تاب آوری پنسیلوانیا می تواند به عنوان یک مداخله کارآمد در جهت کاهش فرسودگی والدینی و کودک آزاری ناشی از پاندمی کووید-19 در مادران دانش آموزان دوره اول ابتدایی در کنار سایر روش های آموزشی و درمانی مورد استفاده گیرد.
پیش بینی خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش : روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع، همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش دانشجویان متاهل مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بود. که از بین آنها براساس فرمول حجم نمونه گرین (1992) 248 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه نگرش به خیانت مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک (1994) جمع آوری شد و به منظور بررسی فرضیه ها و تحلیل داده ها از رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد خیانت زناشویی با سیستم بازداری رفتاری رابطه منفی و معنادار و با سیستم فعالسازی رفتاری رابطه مثبت و معنادار است. (01/0=p ). همبستگی خیانت زناشویی با جهت گیری گفت و شنود منفی و با جهت گیری همنوایی مثبت و معنادار است (01/0=p ). همچنین سیستم فعالسازی رفتاری سهم یگانه بیشتری در پیش بینی خیانت زناشویی دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده خیانت های زناشویی را می توان براساس سیستم های مغزی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین در دانشجوبان متاهل پیش بینی کرد.
مقایسه اثربخشی مدل گاتمن و درمان هیجان مدار بر احساس تنهایی و تاب آوری زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
188 - 205
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی مدل گاتمن و درمان هیجان مدار بر احساس تنهایی و تاب آوری زوجین بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، همگی زوجین مراجعه کننده به درمانگاه های غرب تهران در سال 1399 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، 24 زوج (48 نفر) انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله توسط زوج درمانی گاتمن، درمان هیجان مدار و یک گروه کنترل (8 زوج در هر گروه) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت زوج درمانی گاتمن و گاتمن (2017) و درمان متمرکز بر هیجان گرینبرگ (2017) قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار باقی ماندند. داده ها بر اساس پرسشنامه احساس تنهایی دی توماسو، برانن و بست (۲۰۰۴) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) جمع آوری و از نرم افزار SPSS و روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش مدل گاتمن و درمان هیجان مدار بر احساس تنهایی (05/28=F، 001/0=P) و تاب آوری (85/11=F، 001/0=P) زوجین تأثیر داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری پیدار بود (05/0=P)؛ اما تفاوت معنی داری بین دو درمان از نظر اثربخشی وجود نداشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان گفت که روش مدل گاتمن و درمان هیجان مدار بر اساس احساس تنهایی و تاب آوری زوجین الگوی مؤثری برای افزایش رضایت زناشویی زوجین است و می توان از آن به عنوان یکی از روش های درمانی یا آموزشی در برنامه های زوج درمانی استفاده کرد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
340 - 360
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس صمیمیت جنسی و میانجیگری خودپنداره جنسی در دانشجویان متاهل بود. روش پژوهش: این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1399 تشکیل دادند که تعداد 210 نفر به صورت آنلاین به پرسشنامه های صمیمیت جنسی (بطلانی و همکاران، 1389)، خودپنداره جنسی (اسنل، 1998) و دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996) پاسخ دادند. به منظور بررسی متغیرهای مدل پیش بینی دلزدگی زناشویی آزمون های ضریب همبستگی پیرسون (با استفاده از نرم افزار SPSS) و تحلیل مسیر (با استفاده از نرم افزار آماری LISREL) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودپنداره جنسی مثبت با دلزدگی زناشویی رابطه ندارد و فقط بعد منفی خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارد. صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی رابطه مستقیم و معکوس داشت. خودپنداره جنسی منفی بین صمیمیت جنسی با دلزدگی زناشویی نیز نقش میانجیگری را داراست (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر این است که به صور خاص صمیمیت جنسی و خودپنداره جنسی نقش قابل توجهی در چگونگی دلزدگی زناشویی ایفا می کند، بنابراین توجه به این عوامل برای هر گونه اقدام و برنامه ریزی در زمینه دلزدگی زوجین بیش از پیش اهمیت دارد.
تدوین مدل ساختاری رابطه سبک شناختی و خلاقیت هیجانی با نقش میانجی شایستگی هیجانی-اجتماعی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
449 - 466
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تدوین مدل ساختاری رابطه سبک شناختی و خلاقیت هیجانی با نقش میانجی شایستگی هیجانی-اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستانی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان دختر پایه یازدهم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 98-97 در شهر تهران بودند که از بین آن ها، 460 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه خلاقیت هیجانی آوریل (1999)، پرسشنامه سبک های شناختی ویتکین و همکاران (1977)، و پرسشنامه شایستگی هیجانی-اجتماعی زو و جی (2012) جمع آوری شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS.22 و AMOS.22 استفاده شد. سطح معناداری در این پژوهش 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ضریب مسیر بین شایستگی هیجانی اجتماعی با خلاقیت هیجانی (01/0>p، 55/0=(β مثبت و معنادار بود. نتایج نشان داد شایستگی هیجانی-اجتماعی، رابطه بین سبک شناختی با خلاقیت هیجانی را میانجی گری کرد (001/0>p، 22/0=(β . نتیجه گیری: شایستگی هیجانی-اجتماعی در رابطه بین سبک های شناختی و خلاقیت هیجانی نقش میانجی ایفا می کنند. نتایج این پژوهش می تواند برای متخصصان حیطه های روان شناسی، تعلیم و تربیت و اداره آموزش و پرورش مفید باشد.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر کاهش اضطراب و خودشفقت ورزی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
517 - 530
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر کاهش اضطراب و خودشفقت ورزی نوجوانان 14 تا 19 سال 1400 انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر 14 تا 19 سال از دبیرستان دخترانه شهید بهشتی شهر تهران تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه اضطراب (بک، 1996) و شفقت خود (نف، 2003) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss24 و با استفاده از واریانس اندازه مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار باعث کاهش اضطراب (02/21=F، 001/0=P) و افزایش شفقت خود (47/138=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون شده است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان هیجان مدار، مداخله موثری در کاهش اضطراب و افزایش شفقت خود در دانش آموزان است.
Adolescents Corona Anxiety: The Relationship between Character Strengths and Family Social Support(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
49 - 56
حوزه های تخصصی:
Objective: The aim of this study is to determine adolescent coronary anxiety in the relationship between character strengths and family social support. Method: The research method was correlation and the statistical population including 156 ninth and tenth grade students were selected by non-random sampling method (available) from District 4 of Tehran. Students responded to the Values in Action inventory of strength Scale of Park and Peterson (2006), Perceived Social Support- Family Scale of the Procidano & Heller (1983), and the Corona Disease Anxiety Scale of Alipour, Ghadami, Alipour, and Abdollahzadeh (2020). Results: The results of multiple regression analysis showed that the predicting of corona mental anxiety is significant with the strengths of Judgement, love of learning, Honesty, Zest, kindness, teamwork, forgiveness and family social support. Predicting Corona physical anxiety, creativity, love of learning, Bravery, kindness, social intelligence, teamwork, humility, hope and spirituality are significant. Love for learning, Honesty, forgiveness, humility, hope, spirituality, and family social support are significant in predicting overall corona anxiety (P˂ 0.05). Conclusions: The results showed that character strengths and social support family have an effective role in reducing corona anxiety and can provide the necessary support for adolescents in stressful situations.
طراحی الگوی شایستگی های کارکردی دانش آموختگان دکتری دانشگاه ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: باوجود رشد کمی تعداد مؤسسه های آموزش عالی و تعداد بالای پذیرش دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی در کشور، همچنان تردیدهایی پیرامون توانمندی دانش آموختگان برای حضور در بازار کار وجود دارد. هدف این مقاله ، طراحی الگوی شایستگی های کارکردی دانش آموختگان دکتری به منظور جذب آنها در بازار کار می باشد. روش ها: مطالعه ی حاضر از منظر هدف ، یک پژوهش توسعه ای است که با روش آمیخته صورت گرفته است. از نظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایش مقطعی است. تعداد نمونه، در بخش کیفی شامل شانزده نفر از خبرگان تجربی و نظری بود. در بخش کمی نیز از دیدگاه 140 نفر ازدانش آموختگان و دانشجویان دکتری استفاده شده است.ابزارگردآوری داده ها،مصاحبه و پرسشنامه بود .در تحلیل داده ها نیز روش های تحلیل مضمون، مدل سازی ساختاری-تفسیری و حداقل مربعات جزئی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: درتحلیل کیفی مصاحبه ها، شش عامل مؤثر بر شایستگی های کارکردی دانش آموختگان دکتری ، از جمله شایستگی پژوهشی، شایستگی آموزشی، شایستگی فرهنگی، شایستگی خدماتی، شایستگی اجرایی و شایستگی اخلاقی شناخته شدند. همچنین شایستگی اخلاقی به عنوان عامل زیربنایی الگو، تأثیر مستقیمی بر شایستگی خدماتی و شایستگی فرهنگی دارد. این مؤلفه ها بر شایستگی پژوهشی و آموزشی نیز اثر می گذارند که در نهایت شایستگی اجرایی قابل حصول است. الگوی اولیه ی شایستگی های کارکردی نیز با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی اعتباریابی شدو شاخص های برازش بیرونی و درونی نشان می دهند که الگوی ارائه شده از اعتبار مناسبی برخورداراست. نتیجه گیری: الگوی شایستگی های کارکردی دانش آموختگان دکتری ، متشکل از شش عامل اصلی، از برازش مطلوبی برخوردار است.این پژوهش برای اولین بار در کشور انجام گرفته که در نهایت با الگوی ارائه شده، انتظار می رود بستر مناسبی برای اشتغال دانش آموختگان درکشور فراهم گردد.
اثربخشی طرح واره درمانی بر نشخوار خشم و پرخاشگری در مردان مبتلا به اختلال پرخوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال پرخوری یکی از شایع ترین اختلال های خوردن است. عوامل متعددی ازجمله پرخاشگری، نشخوار فکری، خشم و نشخوار خشم با اختلال پرخوری مرتبط هستند. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی طرح واره درمانی بر نشخوار خشم و پرخاشگری مردان مبتلا به اختلال پرخوری بود. مواد و روش ها: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن را کلیه مردان مبتلا به اختلال پرخوری عضو انجمن پرخوران گمنام شهر مشهد در سال 99- 1398 تشکیل داد. بیست وچهار نفر از مردان مبتلا به اختلال پرخوری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون با استفاده از مقیاس نشخوار خشم و پرسشنامه پرخاشگری اجرا شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفته ای 1 جلسه 120 دقیقه ای تحت طرح واره درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. برای هر دو گروه مجدداً پس آزمون انجام و نتایج از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که طرح واره درمانی باعث کاهش نشخوار خشم و پرخاشگری در افراد مبتلا به اختلال پرخوری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل می شود (01/0>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که درمانگران می توانند از این روش درمانی برای کاهش نشخوار خشم و پرخاشگری افراد مبتلا به اختلال پرخوری استفاده کنند.
بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر پردازش اطلاعات هیجانی و تحریف های شناختی بین فردی در زنان با نشانه های بدنی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نشانه های بدنی سهم قابل توجهی از مراجعه کنندگان به مراکز درمانی را به خود اختصاص می دهد. ازآنجاکه مشاهدات بالینی این نشانه ها را با هیجان ها و تحریف های شناختی در روابط در ارتباط دانسته اند، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر پردازش اطلاعات هیجانی و تحریف های شناختی بین فردی در زنان با نشانه های بدنی شهر اصفهان بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و روش نمونه گیری داوطلبانه و قضاوتی بود. بدین منظور از بین جامعه آماری و بر اساس معیارهای ورود و خروج،۳۰ نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه نشانه جسمانی (PHQ-۱۵)، پرسشنامه نشانه های بدنی ملاک B (SSD-۱۲)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی (EIPT) (۱) و تحریف های شناختی بین فردی (ICDS) بود (۲). یس از اجرای پیش آزمون، افراد گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش های درمان هیجان مدار (EFT) قرار گرفتند. درنهایت پس از اجرای پس آزمون، داده ها با روش تحلیل کوواریانس از طریق SPSS ۲۳ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار موجب کاهش سطح پردازش منفی اطلاعات هیجانی و مؤلفه های آن، تحریف های شناختی بین فردی و مؤلفه های آن و علائم نشانه های بدنی در زنان با نشانه های بدنی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون شده و این تغییرات ازنظر آماری معنادار هستند (۰۱/۰>P). نتیجه گیری: لذا می توان از این روش به عنوان یک روش مداخله ای و درمانی برای کاهش سطح پردازش اطلاعات هیجانی، تحریف های شناختی بین فردی و علائم نشانه های بدنی در زنان با نشانه های بدنی استفاده کرد.
تدوین و روایی یابی بسته ی آموزشی سبک زندگی دانشجویان مبتنی بر روان شناسی مثبت و اثربخشی آن بر توانمندی های منش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: توجه کافی به شیوه زندگی دانشجویان و ارتقای آن در ساخت آینده کشور یک ضرورت است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تدوین و روایی یابی بسته ی آموزشی ارتقاء سبک زندگی دانشجویان مبتنی بر روان شناسی مثبت و اثربخشی آن بر توانمندی های منش انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر ترکیبی و بر مبنای طرح اکتشافی متوالی - مدل تدوین طبقه بندی بود. برای تدوین بسته آموزشی، از واحد کلمه/نماد و مضمون در تحلیل محتوا استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی، اعضای هیئت علمی دانشگاه بودند که به طور هدفمند و بر اساس شاخص های خبرگی دوازده نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور بررسی تأثیر بسته آموزشی بر توانمندی های منش، ۳۴ دانشجو به روش نمونه گیری داوطلبانه در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آموزش گروه آزمایش در نه جلسه ی ۶۰ دقیقه ای صورت گرفت. داده های به دست آمده از آزمون توانمندی های منش پترسون و سلیگمن (۲۰۰۴) با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری موردبررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته ها، ۵۴ عامل در سه مقوله قابلیت های ذهنی، فردی و اجتماعی شناسایی و طبقه بندی شدند و از طریق یک چارچوب شبکه ای به عنوان بسته آموزشی ارائه گردید. همچنین، آموزش بسته توانسته است در بهبود توانمندی های منش دانشجویان (خرد و دانش، تعالی، انسانیت، عدالت، خویشتن داری، شجاعت) به طور معناداری مؤثر واقع شود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش درمجموع اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء سبک زندگی بر توانمندی های منش دانشجویان را تأیید کرد.
رابطه حل مسأله اجتماعی با پذیرش و استفاده از منابع مبتنی بر وب در فعالیت های آموزشی- پژوهشی بر اساس مدل پذیرش فناوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حل مسأله یکی از مسائل مهم در حوزه روانشناسی است. به نظر می رسد حل مسأله اجتماعی به عنوان یک متغیر بیرونی نقش مهمی در پذیرش فناوری اطلاعات دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، رابطه حل مسأله اجتماعی با استفاده و پذیرش منابع مبتنی بر وب در فعالیت های آموزشی-پژوهشی بر اساس مدل پذیرش و فناوری بود. روش ها: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پیمایشی بود. حجم نمونه پژوهش برابر با 311 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه بودند. ابزار گردآوری داده ها بر اساس دو پرسشنامه انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد متغیر حل مسأله اجتماعی به عنوان متغیر بیرونی مدل پذیرش فناوری بر برداشت ذهنی از سودمندی و برداشت ذهنی از سهولت استفاده از منابع وبی تأثیر داشت. همچنین کلیه سازه های مدل پذیرش فناوری توانستند متغیر استفاده واقعی از منابع وبی را تبیین کنند. نتیجه گیری: نتایج کلی نشان داد حل مسأله اجتماعی رابطه مستقیمی با استفاده از منابع وبی جهت رفع نیازهای اطلاعاتی آموزشی و پژوهشی دانشجویان علوم پزشکی دارد. به طوری که دانشجویان هنگام مواجهه با مشکلات از سبک حل مسأله اجتماعی استفاده می کنند.
تاثیر یادگیری فراشناختی و یادگیری خودراهبر بر سطح یادگیری الکترونیکی: نقش واسطه گری جهت گیری زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه :یادگیری یکی ازموضوعات مهم و مورد علاقه جامعه ی علمی بوده وآن هاتلاش می کنندتاابعادپیچیدگی های یادگیری انسان راتسهیل نماینددرعین حال هیچ یک ازمتغیرهای انگیزشی وشناختی،به تنهایی قادربه تبیین یادگیری وعملکردتحصیلی فراگیران نیستند؛بلکه بااستفاده از«راهبردهای یادگیری خودراهبر »ودرنظرگرفتن تعامل بین متغیرهای «شناختی» و«انگیزشی» است که می توان یادگیری وعملکردفراگیران رابهترتبیین کرد.این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای جهت گیری زندگی درتاثیریادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربرسطح یادگیری الکترونیکی درمدیران دانشگاهی انجام شد. روش ها: روش پژوهش ازنوع پژوهش های همبستگی مبتنی برروش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش 478 نفر مدیران دانشگاهی (اعم ازعلوم پزشکی وعلوم دریایی و آزاد اسلامی) استان مازندران بودکه باتوجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده وتخصیص ضریب 15 برای هرمتغیرمشاهده شده(17متغیرمشاهده شده درمدل)وبااحتساب احتمال وجودپرسشنامه های ناقص260نفربه عنوان حجم نمونه به روش هدفمندانتخاب شدندوبه مقیاس راهبردهای یادگیری فراشناختی پینتریج ودی گروت(1990)،مقیاس یادگیری خودراهبرچنگ(2007)،مقیاس یادگیری الکترونیکی واتکینزوهمکاران(2004)ومقیاس جهت گیری زندگی شییروکارور(1985)پاسخ دادند.روش آماری پژوهش ازنوع معادلات رگرسیونی ساختاری بودکه با نرم افزار Spss 18 و Amos23 موردتجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج: نتایج این پژوهش نشان دادکه مدل پژوهش دارای برازش است و 53 درصدازمتغیریادگیری الکترونیکی توسط یادگیری فراشناختی،یادگیری خودراهبروجهت گیری زندگی قابل تبیین می باشدبه طوری که متغیرهای یادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربریادگیری الکترونیکی اثرمستقیم داشتندونقش واسطه ای جهت گیری زندگی دررابطه یادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربایادگیری الکترونیکی تاییدشد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش باتاکیدبرنقش واسطه ای جهت گیری زندگی درتاثیریادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربرسطح یادگیری الکترونیکی درمدیران دانشگاهی، می تواندتلویحات کاربردی برای بهبودوضعیت روانشناختی ارایه دهد.
تجربه زیسته زنان از زندگی خود و فرزندانشان پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
253 - 274
حوزه های تخصصی:
طلاق آسیب های فراوانی را با خود به همراه دارد. جدایی زوجین و فروپاشی ازدواج همراه با احساس ناکامی، پریشانی، غم و غصه، ابهام و سردرگمی در زندگی، تغییر سبک زندگی و به احتمال زیاد ابتلا به اختلالات روانشناختی می باشد. زنان نقش محوری و پررنگی در جامعه ایفا می کنند. زمانی که زنی از همسر خود جدا می شود آسیب های روانی و اجتماعی فراوانی معطوف او و فرزندانشان می باشد. در پژوهش حاضر نگرش زنان مطلقه نسبت به فرآیند جدایی، زندگی خود و فرزندانشان و آینده ایشان به طور کیفی و به شیوه پدیدار شناسی مورد مطالعه قرار گرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 15 نفر از زنانی بود که فرزند داشته و از همسر خود جدا شده بودند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و از روش تحلیل تماتیک( مضمون) برای تحلیل اطلاعات به دست آمده از پژوهش استفاده شد. پس از کدگذاری و تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه با شرکت کنندگان چهار مضمون اصلی،12 مضمون فرعی به همراه 97 مفهوم از تحلیل اطلاعات به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که مشکلات قبل و حین ازدواج مهم ترین عوامل زمینه ساز جدایی بوده و مشکلات مالی و مسأله دیدار با پدر از دیگر مشکلات پس از جدایی مادر از همسر می باشد. از جمله اطلاعات دیگر به دست آمده از پژوهش حاضر این است که استفاده از توصیه های مشاوران برای کاهش آسیب های پس از طلاق برای مادر و فرزند نیز مفید می باشد.
پیش بینی خودگویی مثبت و منفی بر اساسی تیپ های شخصیتی انیاگرام در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودگویی مثبت و منفی براساس تیپ های شخصیتی انیاگرام در دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد 215 نفر از دانشجویان که طی دوران قرنطینه ناشی از همه گیری کووید-19 درسال 1399 به صورت مجازی تحصیل می کردند، به روش نمونه گیری دردسترس از بین رشته های تحصیلی مختلف انتخاب و به پرسشنامه خودگویی کالوت (STI، 2005) و شاخص تیپ انیاگرام ریزو-هادسون (RHETI، 2003) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری، پس از کنترل متغیر سن، استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که تیپ جستجوگر به طور مستقیم و معنی دار نمرات خودگویی مثبت را (049/0p= ، 35/0 β=) و تیپ فردگرا به طور مستقیم و معنی دار خودگویی منفی را پیش بینی می کند (023/0p= ، 47/0 β=). سایر ابعاد شخصیت انیاگرام تعیین کننده معنی دار نمرات خودگویی نبودند (05/0p>). در مجموع متغیرهای پیش بین به ترتیب 13 و 22 درصد از واریانس متغیرهای ملاک خودگویی مثبت و منفی را تبیین کردند. اشتیاق برای کشف رازهای جهان، تفکر و تحقیق و عدم انتظار از دیگران برای خودکفایی زمینه ساز خودگویی مثبت در "تیپ جستجوگر" است. علاوه برآن تراژدی عشق گمشده و عاشق پیشگی های شاعرانه، انزوا طلبی، حساسیت عاطفی و نارضایتی از وضع موجود، افراد دارای "تیپ فردگرا" را مستعد افسردگی می کند و با خودگویی منفی همایند است. یافته های این پژوهش دریچه ای به روی فهم روابط ابعاد شخصیت و گفتگوی انسان با خود باز می کند.
مقایسه اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی در افراد با و بدون بیماری های پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی در افراد با و بدون بیماری های پوستی بود. این مطالعه از نوع علی مقایسه ای بود و جامعه آماری پژوهش شامل تمام افراد مبتلا به اختلالات پوستی مراجعه کننده به متخصصین پوست شهر ارومیه در بازه زمانی سال 97-98 و افراد غیرمبتلا شهر ارومیه بودند. نمونه گیری در این پژوهش به صورت هدفمند بود و با این روش 100 نفر (50 نفر از افراد مبتلا به اختلالات پوستی و 50 نفر از افراد غیرمبتلا) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اضطراب سلامت (18-HAI) (سالکوسیس و واروویک، 2002)، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گریتز و روئمر، 2004) و پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ-30) (ولز، 1997)، جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی (باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل پذیری افکار، عدم اطمینان شناختی، نیاز به کنترل افکار و خودآگاهی شناختی) در افراد با و بدون بیماری های پوستی تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود دارد (05/0P<). این یافته ها بیان می کند که اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی از متغیرهای مرتبط با بیماری های پوستی هستند و در افراد مبتلا به بیماری های پوستی نسبت به گروه غیرمبتلا به گونه ای متفاوت مشاهده می شوند. بر این اساس آموزش های روانشناختی می تواند در جهت تعدیل ویژگی های روان شناختی آسیب پذیر در این گروه از افراد استفاده شود.
نقش دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای در پیش بینی تفکر ارجاعی در نوجوانان با سابقه مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای در پیش بینی تفکر ارجاعی در نوجوانان با سابقه مصرف مواد مخدر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد منطقه 12 شهر تهران شش ماهه نخست سال 1400 بودند. از بین آنها تعداد 120 نفر که دارای سابقه مصرف مواد مخدر بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تفکر ارجاعی (PTQ) (اهرینگ و همکاران، 2010)، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گراتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI-R) (اسکورن و فریدلندر، 1989) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (CISS) (اندلر و پارکر، 1990) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد دشواری در تنظیم هیجان (دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی)، تمایزیافتگی خود (واکنش هیجانی و گسلش عاطفی) و سبک مقابله ای هیجانی رابطه مثبت و معنادار و جایگاه من و سبک مقابله ای مسئله مدار رابطه منفی و معنادار با تفکر ارجاعی دارند (05/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای توانستند 36/0 تفکر ارجاعی را پیش بینی کنند. با توجه به اینکه دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای با تفکر ارجاعی در ارتباط هستند برای کاهش بازگشت به اعتیاد می توان این مفاهیم را در قالب کارگاه های آموزشی اجرا کرد.
رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر بود. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم (پایه های نهم الی یازدهم) شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 360 دانش آموز به روش دردسترس مشارکت داشتند و به پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ) (هیلز و آرگایل ، 2002)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (HPLP-II) (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه سبک تصمیم گیری عمومی (GDMS) (اسکات و بروس، 1995) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که شادکامی با سبک های تصمیم گیری اجتنابی (001/0=P، 57/0-=r)، وابسته (001/0=P، 60/0-=r) و آنی (001/0=P، 69/0-=r) همبستگی منفی و معنادار دارد؛ اما در مقابل سبک های تصمیم گیری منطقی (001/0=P، 59/0=r)، شهودی (001/0=P، 57/0=r) و مولفه های سبک زندگی، تغذیه (001/0=P، 50/0=r)، ورزش (001/0=P، 38/0=r)، مسئولیت پذیری (001/0=P، 43/0=r)، مدیریت استرس (001/0=P، 39/0=r)، روابط بین فردی (001/0=P، 53/0=r) و خودشکوفایی (001/0=P، 36/0=r) با شادکامی همبستگی مثبت و معنادار دارند (05/0>P). همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ضرایب مسیر سبک های تصمیم گیری آنی (001/0=P، 067/0-=β)، اجتنابی (001/0=P، 052/0-=β)، وابسته (001/0=P، 046/0-=β)، منطقی (001/0=P، 058/0=β)، و شهودی (001/0=P، 061/0=β)، با نقش میانجی سبک زندگی بر شادکامی اثر غیرمستقیم و معنادار دارند (05/0>P). سبک های تصمیم گیری سازگار منطقی و شهودی به طور مستقیم و همچنین به واسطه سبک زندگی سلامت محور می توانند منجر به شادکامی در نوجوانان دختر شوند، اما در مقابل سبک های تصمیم گیری ناسازگار آنی، اجتنابی و وابسته اثر معکوس داشتند.
کیفیت زندگی بر اساس تیپ شخصیت D: نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله در رابطه تیپ شخصیت D و کیفیت زندگی در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر در سال 99-1398، ساکن کاشان تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی در بیماران روده تحریک پذیر (IBS-QOL-34) پاتریک و دراسمن (1998)، مقیاس تیپ شخصیتی D (DS-14) دنولت (2005) و مقیاس راهبردهای مقابله برای موقعیت های استرس زا (CISS) اندلر و پارکر (1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. در این مدل تیپ شخصیت D رابطه مستقم و معناداری با راهبردهای مقابله داشت (05/0P<) و راهبردهای مقابله رابطه مستقم و معناداری با کیفیت زندگی داشت (05/0P<)، همچنین تیپ شخصیتD بصورت غیرمستقیم بواسطه راهبردهای مقابله هیجان مدار و اجتنابی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی بود (05/0P<). بنابراین اتخاذ اقداماتی در جهت مداخلات شخصیتی و شناختی، برای بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر توصیه می گردد.