فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
206 - 229
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود عملکرد خانواده و رضایت زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش 47 زوج متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر (1950) و رضایت زناشویی انریچ (1998) 32 زوج به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایش (16 زوج) و گروه گواه (16 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004) قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجان مدار بر نمره عملکرد خانواده (0.001=F= 15.78 ,P) و رضایت زناشویی (0.001=F= 15.16 ,P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر رویکرد زوج درمانی هیجان مدار برای افزایش رضایت زناشویی و بهبود عملکرد خانواده در زوج های دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.
اثربخشی آموزش شفقت به خود بر انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و دشواری در تنظیم هیجان در مجروحان نیروهای مسلح جنگ تحمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
135 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش شفقت به خود بر انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و دشواری در تنظیم هیجان در مجروحان نیروهای مسلح جنگ تحمیلی و جامعه آماری پژوهش شامل مجروحان جنگ تحمیلی نیروهای مسلح، مراجعه کننده به بیمارستان های نیروهای مسلح شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه های انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010)، پرسش نامه تاب آوری (کونور و دیویسیون، 2003) و پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان (گراتز و روئمر، 2004) استفاده شده است. بر روی گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای، آموزش شفقت به خود اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داده است که مشاوره گروهی با رویکرد شفقت به خود، بر انعطاف پذیری شناختی، تاب آوری و دشواری در تنظیم هیجان مجروحان نیروهای مسلح جنگ تحمیلی مؤثر است (p<0/05).
نقش ابعاد سرشت - منش و نوروتیسیزم در پیش بینی تنظیم برانگیختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
67 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین نقش ابعاد سرشت و منش و نوروتیسیزم در تنظیم برانگیختگی بود. بدین منظور تعداد 300نفر از دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و علاوه بر اطلاعات دموگرافیک، به پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر (TCI)، مقیاس نوروتیسیزم (SPI-5)، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) و مقیاس برانگیختگی بدنی پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که الگوی دو عاملی برانگیختگی، از روایی سازه مناسبی برخوردار است. همچنین نتاسج نشان داد بین پشتکار و خودفراروی با باور به آگاهی از احساسات همبستگی مثبت و بین خودراهبری و باور به آگاهی از احساسات، رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین پشتکار و خود فراروی با باور به تغییر آگاهی رابطه مثبت و بین نوروتیسیزم و آسیب پرهیزی با باور به تغییر آگاهی رابطه منفی وجود دارد. همچنین بین خودراهبری، همکاری و خودفراروی با ذهن آگاهی رابطه مثبت و بین نوروتیسیزم، نوجویی و آسیب پرهیزی با ذهن آگاهی رابطه منفی وجود دارد. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای خودفراروی، پشتکار، خودراهبری و پاداش- وابستگی توانستند تنظیم برانگیختگی را از طریق عامل باور به آگاهی از احساسات به طور معنی داری پیش بینی کنند. متغیرهای خودراهبری، خودفراروی، پشتکار، نوروتیسیزم و آسیب پرهیزی هم توانستند تغییرات تنظیم برانگیختگی را از طریق عامل باور به تغییر آگاهی پیش بینی نمایند. از طرفی متغیرهای نوروتیسیزم، آسیب پرهیزی و خودراهبری توانستند تغییرات تنظیم برانگیختگی را از طریق ذهن آگاهی به طور معنی داری تبیین نمایند. در کل می توان چنین نتیجه گرفت که جنبه های روانی- بیولوژیکی شخصیت می توانند نقش مهم و مؤثری در تنظیم برانگیختگی داشته باشند.
اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکرد ماتریکس و tDCS بر ولع خوردن و فعالیت بدنی در افراد داری اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
199 - 177
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد با رویکرد ماتریکس و تحریک جدار جمجمه ای با جریان مستقیم (tDCS) بر ولع خوردن و فعالیت بدنیِ افراد مبتلابه چاقی و اضافه وزن صورت گرفته است. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد داری اضافه وزن شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که از میان آن ها 40 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه فعالیت بدنی بک (1982) و پرسشنامه ولع خوردن سپدا-بنیتو (2000، FCQ-T) بود. گروه آزمایش بسته مداخلاتی را طی 12 هفته در جلسات گروهی آنلاین 2 ساعته و 8 جلسه فردی tDCS تحریک AR/CL (با شدت 2 میلی آمپر و به مدت 20 دقیقه) و گروه کنترل 8 جلسه فردی tDCS تحریک AR/CL (با شدت 2 میلی آمپر و به مدت 20 دقیقه) را دریافت کردند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس آمیخته درون گروهی و بین گروهی نشان داد که بسته مداخلاتی درمانی تلفیقی کنترل وزن مبتنی بر پذیرش و تعهد با رویکرد ماتریکس و تحریک جدار جمجمه ای با جریان مستقیم (tDCS) در مقایسه با tDCS صرف، بر فعالیت بدنی و ولع خوردن افراد داری اضافه وزن تأثیر معناداری داشته است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان گفت بسته درمانی مطالعه حاضر می تواند گزینه مناسبی جهت افزایش فعالیت بدنی و کاهش ولع خوردن افراد داری اضافه وزن باشد.
تأملی بر ویژگی های معلمان مبتلا به فلات شغلی: یافته های یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های معلمان مبتلا به فلات شغلی انجام گرفت. روش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی و رویکرد مرور نظام مند انجام شد. مؤلفه های شناسایی شده از طریق بررسی اسناد و منابع علمی موجود در زمینه فلات شغلی معلمان به دست آمدند. در مجموع 26 منبع انتخاب و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل داده های حاصل از منابع علمی موجود از روش تحلیل محتوای استقرایی در سه سطح باز، محوری و گزینشی استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه درباره ویژگی های فلات شغلی معلمان منجر به شناسایی 15 مؤلفه شد که عبارتند از: 1- بی میلی و انگیزه پایین نسبت به فعالیت های کاری 2- نگرش منفی به شغل و شرایط شغلی-سازمانی 3- ضعف در سلامت روانی- جسمانی 4- رضایت شغلی پایین 5- عدم توجه به رشد و توسعه شغلی 6- کاهش عملکرد 7- عدم بروز خلاقیت و تنوع در کار 8- حضور منفعلانه در محیط کار 9- حضور نامنظم در محل کار10- ایجاد جو منفی در محیط کار و ترغیب رفتارهای مخرب سازمانی 11- دشواری در تطابق با محیط و شرایط کاری 12- تنبلی آگاهانه 13- نیت ترک شغل 14- پایین بودن حس وفاداری و تعهد به شغل و سازمان و 15- تعامل نامناسب با دانش آموزان. نتیجه گیری: در مجموع مؤلفه ها و نشانگرهای شناسایی شده در این پژوهش حاکی از اثرگذاری منفی فلات شغلی بر ابعاد مختلف روانی- جسمانی و عملکردی معلمان است.
نقش تناسب فرد با شغل بر رفتارهای کاری نوآورانه با میانجی گری استقلال شغلی و اشتیاق شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
119 - 140
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تناسب فرد با شغل بر رفتارهای کاری نوآورانه با نقش میانجی استقلال شغلی و اشتیاق شغلی معلمان بوده است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تناسب فرد با شغل بر رفتارهای کاری نوآورانه با میانجی گری استقلال شغلی و اشتیاق شغلی معلمان بوده است. روش: این پژوهش کاربردی، از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش را معلمان ابتدایی شهر زاهدان (2200 نفر) تشکیل دادند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 329 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تناسب فرد با شغل وگل و فلدمن (2009)، رفتار کاری نوآورانه جانسن (2000)، استقلال شغلی پیرسون و هال (۱۹۹۳) و اشتیاق شغلی سالواناوا و شوفلی(2001) استفاده گردید. داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری، از طریق نرم افزارspss23 و Lisrel8.8 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که تناسب فرد با شغل بر رفتارهای کاری نوآورانه به طور مستقیم و از طریق استقلال شغلی و اشتیاق شغلی به طور غیر مستقیم بر رفتارهای کاری نوآورانه تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان پیشنهاد داد که به منظور افزایش رفتارهای کاری نوآورانه در آموزش و پرورش، در گزینش معلمان، افرادی انتخاب شوند که متناسب با حرفه معلمی باشند، اشتیاق آنان به شغل معلمی نمایان باشد و زمینه داشتن استقلال شغلی به معلمان فراهم شود.
ارائه مدل علی اختلال وسواسی- بی اختیاری نوجوانان بر اساس انعطاف پذیری روانشناختی و فراشناخت با نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواسی- بی اختیاری یکی از اختلال های شایع روانشناختی است که در نوجوانان شیوع نسبتاً بالایی دارد. این اختلال هزینه های اجتماعی و اقتصادی بسیاری را برای افراد مبتلا و جامعه ایجاد می کند و بر کارکردهای اجتماعی، تحصیلی و شغلی این افراد تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین علائم اختلال وسواسی- بی اختیاری بر اساس انعطاف پذیری روان شناختی و باورهای فراشناخت با نقش واسطه ای ذهن آگاهی انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی بود. 225 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان الشتر در سال تحصیلی 98-1397با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارجمع آوری داده ها پرسش نامه فراشناخت، پرسش نامه وسواسی- بی اختیاری، پرسش نامه پذیرش و عمل و پرسش نامه ذهن آگاهی بود. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: ارزیابی مدل، نشان از برازش قابل قبول مدل فرضی داشت. نتایج تحلیل مدل نشان داد متغیرهای پیشبین انعطاف پذیری روانشناختی و باورهای فراشناخت به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری ذهن آگاهی بر نشانه های اختلال وسواسی- بی اختیاری دارای تاثیر معنادار بودند (01/0>p ). همچنین متغیر ذهن آگاهی دارای تاثیر مستقیم و معنادار بر اختلال وسواسی- بی اختیاری بود (01/0>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که انعطاف پذیری روانشناختی و تعدیل باورهای فراشناخت ناکارآمد می توانند نشانه های وسواس را کاهش دهد و در این بین ذهن آگاهی به عنوان متغیر میانجی بخشی از فرایند اثرگذاری در کاهش نشانه های وسواس است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری کلاسیک در افسردگی و خودپنداره و خداپنداره بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری کلاسیک در کاهش افسردگی و بهبود خودپنداره و خداپنداره در مبتلایان به افسردگی بود. روش: روش پژوهش حاضر کارآزمایی تصادفی با پیش آزمون- پس آزمون بود. در این پژوهش 30 نفر شرکت کردند. 15 نفر درمان شناختی رفتاری کلاسیک و 15 نفر درمان شناختی رفتاری مذهبی را بصورت فردی دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بر اساس DSM (SCID-I)، (1997) بود که شرکت کنندگان در ابتدا و انتهای درمان به پرسشنامه ها پاسخ دادند. هر پروتکل شامل ده جلسه 50 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار22 SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری مذهبی به صورت معناداری بیش از درمان شناختی رفتاری کلاسیک، موجب افزایش احساس حضور و مراقب خدا و کاهش تصور منفی از خدا می شود(P<0/001). همچنین یافته ها نشان داد اگرچه دو درمان مذهبی و کلاسیک بطور معناداری موجب کاهش افسردگی و بهبود خودپنداره و مولفه های آن شدند اما اثربخشی آنها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش های بایستی درمان شناختی رفتاری با رویکرد اسلامی به لحاظ مولفه ها و تکنیک ها تقویت شود تا اثربخشی آن در کاهش افسردگی و بهبود خودپنداره افزایش یابد.
مقایسه انگیزش انطباقی و کنش وری شناختی در افراد با و بدون وسوسه رابطه با جایگزین جذاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
131 - 160
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همه نظریه های اصلی روابط متعهدانه مشخص می کنند که در دسترس بودن گزینه های جذاب باید یک عامل منفی باشد که تعهد و بقای رابطه را تضعیف می کند. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای انگیزش انطباقی و کنش وری شناختی در افراد با و بدون وسوسه رابطه با جایگزین جذاب بود. روش: جامعه پژوهش شامل زنان ومردان متاهل شهرمشهد بود که به صورت دردسترس 200 نفر به پرسشنامه وسوسه و احتمال بی وفایی پژوهش پاسخ دادند که از بین داده های 200 نفر 40 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند (10 نفر زن و 10 نفر مرد با وسوسه بالا و 10 نفر زن و 10 نفر مرد با وسوسه پایین) انتخاب شدند و به سایر پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. یافته ها: بین شرکت کنندگان دو گروه (گروه وسوسه زیاد به بی وفایی و گروه وسوسه کم به بی وفایی) تفاوت معناداری در میانگین نمرات انگیزش انطباقی (05/3,t=05/0p<) و نیز در میانگین نمرات تمامی مؤلفه های توانایی های شناختی به غیر از مؤلفه ی شناخت اجتماعی، وجود داشت (46/8, F=05/0p<). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که شرکت کنندگان گروه وسوسه زیاد در مقایسه با گروه وسوسه کم از میزان وسوسه بیشتر، انگیزش انطباقی کمتر و مشکلات شناختی بیشتری در مقایسه با گروه وسوسه کم، برخوردار بودند که به نظر می رسد می تواند احتمال اقدام به بی وفایی را در این افراد، افزایش دهد.
تدوین مدل مفهومی نشانگان خودفزون دهی مرضی؛ سازه ای در روان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
161 - 199
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی نشانگان خودفزون دهی مرضی در منابع اسلامی و بررسی میزان روایی آن بود. با توجه به هدف، از روش آمیخته کیفی و کمی استفاده شده است. در بخش کیفی، ابتدا با استفاده از روش حوزه های معنایی (تریر، 2019) به وسیله 35 واژه مرتبط، 481 گزاره دینی با استفاده از نمونه گیری هدفمند بر اساس اصل اشباع جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مایرینگ به شیوه تحلیل محتوای استقرایی (2004) به وسیله سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس در بخش کمی، اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی نظرات کارشناسان به وسیله 11 متخصص با محاسبه شاخص روایی محتوا ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که سازه خودفزون دهی مرضی دارای 3 محور و 14 نشانه می باشد. بخش اول مولفه های میل محور (سیری ناپذیری خواسته ها، تمایل به بیشتر از مقدار کفایت برای خود، علاقه شدید به جمع آوری و نگهداری مال)، بخش دوم مولفه های هیجان محور (رنج کشیدن از نرسیدن به خواسته ها، نداشتن رضایت، آرزوی عمر طولانی، داشتن غم و اندوه، نداشتن آسایش، حقارت مقابل دیگران بخاطر درخواست ها) و بخش سوم مولفه های رفتار محور (به خود سخت گرفتن در زندگی، بهانه تراشی زیاد برای عدم بخشندگی، نپرداختن حقوق الهی، کسب و نگهداری مال از راه غیردرست، توانایی رد خواسته های خود را نداشتن) می باشد. نتایج حاصل از نشانگان این سازه، زمینه مناسبی برای تشخیص، طراحی مقیاس و تدوین مداخلات درمانی این سازه فراهم کرده است.
ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
135 - 154
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل انگیزشیِ پیش بینی رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 بود . روش: در یک طرح توصیفی-همبستگی، تعداد 306 نفر (204 زن، 102 مرد) از جمعیت عمومی بزرگتر از 18 سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با سیاهه رعایت توصیه های بهداشتی، مقیاس ارضا و ناکامی نیازهای بنیادین روان شناختی، مقیاس احساس عدم اطمینان و تهدید، مقیاس انگیزش رعایت توصیه های بهداشتی و مقیاس فشار روانی کسلر صورت گرفت. تجزیه وتحلیل داده با مدل سازی معادلات ساختاری بر اساس رویکرد حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که انگیزش در رابطه نیازهای روانی برآورده شده با فشار روانی، احساس عدم اطمینان و تهدید و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای دارد. فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید نیز در رابطه نیازهای روانی ناکام شده و رعایت توصیه های بهداشتی نقش واسطه ای منفی داشتند. سایر نتایج نشان می دهد که نیازهای روانی، انگیزش، فشار روانی و احساس عدم اطمینان و تهدید 33 درصد از تغییرات رعایت توصیه های بهداشتی را تبیین می کنند . نتیجه گیری: به نظر می رسد رعایت توصیه های بهداشتی در همه گیری کووید-19 از عوامل انگیزشی و هیجانی تأثیر می پذیرد. بر این اساس دادن فرصت مشارکت در تصمیم گیری های مرتبط و تدارک سیستم های بازخورد در برابر رعایت توصیه های بهداشتی با هدف افزایش احساس خودمختاری و شایستگی و کاهش فشارهای روانی مؤثر به نظر می رسد.
رابطه علی احساس کهتری و خودمهارگری با افسردگی، اضطراب و استرس از طریق میانجیگری حمایت اجتماعی در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی احساس کهتری و خود مهارگری با افسردگی، اضطراب و استرس از طریق میانجی گری حمایت اجتماعی در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی بود . روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی شهر اهواز در سال 1399 را شامل می شود. طرح پژوهش همبستگی و به شیوه مدلیابی معادلات ساختاری بود. در همین راستا با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای برابر با 250 نفر از بین کسانی که پرسشنامه علائم قبل از قاعدگی را تکمیل کرده بودند، انتخاب شد. داده ها با استفاده از ابزار غربالگری علائم قبل از قاعدگی (2011)، شاخص مقایسه ای احساس کهتری (1995)، پرسشنامه خودمهارگری - فرم کوتاه (2004)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (2007) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (1986) جمع آوری شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS25 و Amos22 استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر برازندگی مدل پیشنهادی با داده ها بود. همچنین یافته ها نشان داد که حمایت اجتماعی، رابطه احساس کهتری بر افسردگی و استرس، همچنین رابطه خودمهارگری بر افسردگی و استرس را میانجیگری می کند. اما در این پژوهش اثر غیر مستقیم حمایت اجتماعی در رابطه احساس کهتری بر اضطراب و خودمهارگری بر اضطراب یافت نشد ( P < 0/05 ) . همچنین مسیر مستقیم احساس کهتری با استرس و حمایت اجتماعی با اضطراب تایید نشد و از مدل نهایی حذف شد . نتیجه گیری: بنابراین، حمایت اجتماعی می تواند یک عامل موثر در زنان دارای سندروم پیش از قاعدگی در رابطه با متغیرهای احساس کهتری، خودمهارگری، افسردگی، اضطراب و استرس در نظر گرفته شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر کاهش حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به MS در شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
85 - 113
حوزه های تخصصی:
بیماری MS علاوه بر اثرات مخرب جسمانی، مشکلات هیجانی و روانشناختی نیز به دنبال دارد. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر کاهش حساسیت اضطرابی در زنان مبتلا به m.s در شهر ارومیه بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا به M.Sمراجعه کننده به انجمن M.S شهر ارومیه در سال 1398 بود ، که از بین آ ن ها یک نمونه 45 نفری به صورت داوطلب انتخاب شد ند و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایشی اول، مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد اجرا شد ، و برای گزوه آزمایشی دوم واقعیت درمانی اجرا شد، در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس حساسیت اضطرابی ریس و پترسون،(1985)، بود. نتایج نشان داد هر دو درمان بر کاهش حساسیت اضطرابی، بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز(MS)اثر داشته اند، و بیشترین تاثیر را مداخله پذیرش و تعهد p(<0/05) بر کاهش حساسیت اضطرابی داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش حساسیت اضطرابی فراهم می کند، مشاوران و روانشناسان بالینی می توانند برای کاهش حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به M.S از هر دو مداخله درمانی استفاده نمایند.
واکاوی عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی مجازی در بین نوجوانان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، واکاوی عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی مجازی در بین نوجوانان بود. روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور، 17 نفر از نوجوانان دختر 14 تا 16 ساله که در استفاده از رسانه های اجتماعی دچار بدکارکردی بودند به روش نمونه گیری هدفمندِ بر اساس معیار انتخاب شدند. سپس عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی از دیدگاه آن ها به کمک مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت داده ها طبقه بندی و کدگذاری شده و نتایج با استفاده از روش گزارش روایی بیان شدند. یافته ها: تحلیل تجارب، منجر به شناسایی7 مضمون اصلی شامل رابطه همزیستی با همسالان ، حضور همه جانبه، تنظیم هیجان، ایده آل سازی در برابر عادی سازی، مقایسه ی اجتماعی، کارکرد و پاسخ به مسائل وجودی- انسان گرا شد که هر یک به ترتیب 5، 7، 8، 4، 5، 15 و 3 مضمون فرعی را شامل شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ی آن است که استفاده دردسرساز نوجوانان از شبکه های اجتماعی نه به انگیزه ی جدید یا مد روز بودن بلکه به صورت هدفمند و به انگیزه برآورده شدن نیازهای اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) صورت می گیرد. لذا لازم است متولیان امر ضمن به رسمیت شناختن نیازها و انگیزه های این گروه، از فرصت فناورانه ی شبکه های اجتماعی، برای پاسخ گویی مناسب به نیازهای مغفول مانده ی آن ها در دنیای واقعی برنامه ریزی کنند. همچنین مشاوران می توانند با در نظرداشتن انگیزه های مذکور درجهت اقدامات پیشگیرانه و یا طراحی محتواهای فناورانه ی هدفمند برای نوجوانان وارد عمل شوند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روان نمایشگری بر دلبستگی و بهزیستی روان شناختی زنان درگیر تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
55 - 68
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روان نمایشگری بردلبستگی و بهزیستی روان شناختی در زنان درگیرتعارض زناشویی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل ودوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش زنان ایرانی درگیرتعارض زناشویی مراجعه کننده به کلینیک های شهرستان خمینی شهردر سال 1399بود. نمونه پژوهش به تعداد 30 نفر به روش هدفمند ازمیان این زنان انتخاب شد و به روش تصادفی در یکی ازگروه های مداخله درمان پذیرش و تعهد (گروه آزمایش 1)، مداخله روان نمایشگری (گروه آزمایش 2) و گروه کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده ازپرسشنامه های تعارض زناشویی، دلبستگی بزرگسالان و بهزیستی روان شناختی جمع آوری شدند. نتایج تحلیل داده ها در گروه آزمایش 1 و 2 نشان داد مداخلات درمان پذیرش و تعهد و روان نمایشگری، هر دو موجب افزایش نمرات بهزیستی روان شناختی و کاهش نمرات تعارض زناشویی می شوند. ضمن آنکه، نمرات دلبستگی در هر دو گروه آزمایش بهبود پیدا کردند، تنها تغییرات در نمرات دلبستگی اجتنابی در گروه 1 و نمرات دلبستگی ایمن در گروه 2 معنادار بود. بنابراین هر دو مداخله در کاهش تعارض زناشویی وافزایش بهزیستی روان شناختی نقش دارند. پیشنهاد می شود با توجه به سبک دلبستگی یکی از این دو روش مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای محق پنداری تحصیلی در رابطه بین والدگری سهل گیرانه با آشفتگی روان شناختی در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
127 - 139
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای محق پنداری تحصیلی در رابطه بین والدگری سهل گیرانه با آشفتگی روان شناختی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان پسر دوره کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. از این جامعه تعداد 282 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده مقیاس محق پنداری تحصیلی، پرسش نامه اقتدار والدینی و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم والدگری سهل گیرانه بر آشفتگی روان شناختی، اثر مستقیم والدگری سهل گیرانه بر محق پنداری تحصیلی و اثر مستقیم محق پنداری تحصیلی بر آشفتگی روان شناختی مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای محق پنداری تحصیلی در رابطه بین والدگری سهل گیرانه با آشفتگی روان شناختی معنادار است. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که سبک والدگری سهل گیرانه می تواند از طریق تقویت باورهای محق پنداری تحصیلی، آشفتگی روان شناختی در بین دانشجویان را افزایش دهد.
رابطه حساسیت اخلاقی با علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب: نقش واسطه ای ترس از خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
47 - 61
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای ترس از خود در رابطه بین حساسیت اخلاقی با علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) و جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 99-1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 400 دانشجو ازطریق فراخوان اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تجدید نظر شده وسواس فکری عملی، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبرگ، پرسشنامه حساسیت اخلاقی و پرسشنامه ترس از خود بود. برای ارزیابی مدل پیشنهادی از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین حساسیت اخلاقی، علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب رابطه مستقیم و معناداری وجود داشت. همچنین ترس از خود در رابطه حساسیت اخلاقی با علائم وسواس فکری-عملی و مشکلات خواب نقش واسطه ای داشت و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. درنتیجه، حساسیت اخلاقی زمانی با مشکلات خواب و علائم وسواس فکری-عملی رابطه دارد که ترس از خود بالا بوده است. باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد در درمان مشکلات خواب و کاهش نشانه های وسواس فکری- عملی، به نقش ترس از خود و حساسیت اخلاقی نیز توجه شود.
بررسی میزان تاثیر راهکارهای طراحی معماری فضاها برمبنای مقایسه عملکرد تفاوت های جنسیتی در توانایی چرخش ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ادراک انسان از فضا باعث تعامل با محیط می شود به گونه ای که بدن، ذهن و محیط به عنوان بخش های تفکیک ناپذیر قرار دارند. با توجه به اهمیت توانایی های فضایی، بدون تردید؛ چرخش ذهنی به عنوان یکی از اساسی ترین بخش های ادراک فضایی، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. یکی از عوامل مهم تاثیر گذار در چرخش ذهنی تفاوت های جنسیتی است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه عملکرد چرخش ذهنی با در نظر گرفتن جنسیت برای طراحی فضاها و پلان های معماری می باشد. روش کار: در پژوهش توصیفی_تحلیلی و کاربردی حاضر، 100 مشارکت کننده شامل 50 زن و 50 مرد به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس از نوع داوطلبانه انتخاب شدند. دامنه سنی 15 تا 55 سال بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه، ادراکات فضایی زنان و مردان بر اساس چرخش ذهنی مقایسه شد و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون های فریدمن در نرم ا فزار SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد؛ رابطه ای مثبت و معناداری میان طراحی فضای معماری از منظر چرخش ذهنی در مردان و زنان را وجود دارد. با توجه به جدول میانگین رتبه ها، رتبه هر یک از مولفه های طراحی فضای معماری از منظر چرخش ذهنی متفاوت است. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل داده های آماری، چنین به نظر می رسد که در طراحی پلان فضاهای معماری می توان با استفاده از داده های چرخش ذهنی فضاهایی پیشنهاد داد که در آنها مؤلفه های شناختی جنسیتی لحاظ شود.
بررسی تحول توانایی های مرتبط با توجه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی با رشد طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اهمیت پرداختن به سیر تحول شناختی کودکان و نقش آن در یادگیری و به تبع زندگی آینده کودکان امری کتمان ناپذیر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی سیر تحولی توانایی های مرتبط با توجه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی با تحول طبیعی بود. روش کار: پژوهش حاضر، توصیفی_تحلیلی و از نوع مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی در مدارس منطقه ۱، ۲ و ۳ تهران در سال تحصیلی 13۹۸-۱۳۹۷ بودند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 410 کودک انتخاب گردید. بدین ترتیب که ابتدا از مراکز پیش دبستانی و دبستانی مناطق شهر تهران به شکل تصادفی ۳ منطقه و سپس از میان این سه منطقه 3 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس از هر مدرسه در هر مقطع 2 کلاس به صورت تصادفی برگزیده شد. برای سنجش توانایی های مرتبط با توجه از آزمون N-Back استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی به وسیله SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد توانایی های مرتبط با توجه در کودکان با رشد طبیعی، با افزایش سن، بهبود پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تعقیبی نشان می دهد گروه های سنی بالاتر به طور معناداری دقت بالاتر و زمان واکنش کمتری نسبت به گروه های سنی پایین تر نشان می دهند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، توانایی های توجهی در دانش آموزان نقش مهمی در بهبود ارتباطات اجتماعی و عملکرد تحصیلی آنها دارد. از این رو بررسی و تقویت آن در سنین دبستانی در حدود 4 تا 8 سالگی و حتی تا سن 12 سالگی که تحول قطعه های پیشانی کامل می گردد، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دارد.
پیش بینی پریشانی روان شناختی بر اساس ترومای دوران کودکی با نقش میانجی ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پریشانی روان شناختی به شکل علائم اضطراب، افسردگی و استرس از جمله آسیب های روانی شایع در جمعیت انسانی است. هدف این پژوهش تعیین نقش میانجی ناگویی هیجانی در ارتباط بین پریشانی روان شناختی و ترومای دوران کودکی در دانشجویان بود. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر اساس روش، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان بین رده سنی 20 تا 40 سال شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آنها 305 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های ترومای دوران کودکی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS-24 و AMOS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج حاکی از ارتباط مثبت و معنادار ناگویی هیجانی و ترومای دوران کودکی با پریشانی روان شناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) در دانشجویان بود. همچنین مشخص گردید که ناگویی هیجانی در ارتباط بین ترومای دوران کودکی با پریشانی روان شناختی در دانشجویان دارای نقش میانجی است (001/0≥P). همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ترومای دوران کودکی و ناگویی هیجانی قادر به پیش بینی پریشانی روان شناختی در دانشجویان هست (001/0≥P). نتیجه گیری: با توجه به نقش ترومای دوران کودکی و ناگوئی هیجانی در پریشانی روان شناختی پیشنهاد می شود، درمانگران و مشاوران از طریق ابزارهای روا و پایا افراد با سابقه ترومای دوران کودکی را غربال گری کنند تا اقدامات درمانی مناسب برای کاهش مشکلات آنها را انجام دهند. همچنین کارگاه های آموزشی با هدف افزایش آگاهی در مورد تنظیم و مدیریت هیجان برای این افراد برگزار کنند.