فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
117 - 146
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوهای عشق ورزی سالمندان ساکن در شهر تهران با استفاده از نظریه زمینه ای است که نظریه داده بنیاد نیز می نامند. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی است. جامعه آماری پژوهش را سالمندان 65 سال و بیشتر ساکن در شهر تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بوده است و 20 تن نیز براساس اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. یافته ها: براساس تحلیل داده ها، 344 مفهوم اولیه(کدهای باز)، 103کد محوری و 18 کد گزینشی شناسایی شد. نتایج مستخرج از تجزیه و تحلیل مصاحبه های کیفی نشان داد که عوامل علی از 4مقوله اصلی، 36 مقوله فرعی و 137 کد اولیه؛ عوامل زمینه ای از 2 مقوله اصلی، 15 مقوله فرعی، و 50 کد اولیه؛ عوامل مداخله گذار 2 مقوله اصلی، 7 مقوله فرعی و 23 کد اولیه؛ راهبردها از 3 مقوله اصلی، 19 مقوله فرعی و 49 کد اولیه و در نهایت پیامدها حاصل از 7 مقوله اصلی، 26 مقوله فرعی و 85 کد اولیه تشکیل شده اند. نتیجه گیری: در مجموع، هفت مدل پارادایمی عشق ورزی از قبیل عشق اجتماعی، عشق مادرانه، عشق در نگاه اول، عشق ازدواجی، عشق همدمی و دوستانه، عشق به خدا و عشق نیازخواه در میان سالمندان ساکن در شهر تهران شناسایی گردید.
اثربخشی توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر تعهد زناشویی و مهارت های ارتباطی در زوجین در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
264 - 284
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر تعهد زناشویی و مهارت های ارتباطی در زوجین در معرض طلاق بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری زوجین در معرض طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره طلاق شهر اصفهان بودند. از این بین، 40 زوج به شیوه هدفمند بر مبنای ملاک های ورود انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 20 زوج) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) بود. گروه آموزش توانبخشی روان شناختی تلفیقی طی ده جلسه از طریق بسته آموزشی تدوین شده تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها از طریق تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر افزایش سطح تعهد (70/186=F؛ 001/0=p) و مهارت های ارتباطی (56/20=F؛ 001/0=p) اثربخش است؛ و این اثربخشی در مرحله پیگیری پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش توانبخشی روان شناختی تلفیقی بر ارتقاء تعهد زناشویی و مهارت های ارتباطی زوج های در آستانه طلاق، می توان این آموزش تلفیقی را در مراکز مشاوره روان شناختی طلاق استفاده کرد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سلامت روان و سرمایه های روانشناختی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
531 - 548
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سلامت روان و سرمایه های روانشناختی زنان شاغل بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شاغل مراجعه کننده به مرکز مشاوره اداره آموزش و پرورش منطقه 10 تهران بود که تعداد آن در بازه زمانی سه ماه تابستان 1399 برابر با 480 نفر و با توجه به تعداد کل جامعه و مراجعه به جدول کرجسی و مورگان، تعداد نمونه پژوهش برابر با 214 برآورد شد که این تعداد به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد رضایت زناشویی انریچ (1998)، سلامت روان گلدبرگ و هیلر (۱۹۷۲) و سرمایه های روانشناختی لوتانز (2007) بود. یافته ها: سلامت روان و سرمایه های روانشناختی قادر به پیش بینی رضایت زناشویی زنان شاغل می باشد، با توجه به مقدار Beta سلامت روان سهم بیشتری در پیش بینی رضایت زناشویی زنان شاغل دارد(05/0>P). نتیجه گیری: معناداری مولفه های سرمایه روانشناختی می تواند سبب افزایش رضایت زناشویی باشد؛ به عبارت دیگر معناداری سرمایه روان شناختی به گونه ای غیر مستقیم و در تعامل با سلامت روان می تواند سبب افزایش رضایت زناشویی شود.
اثربخشی برنامه هوش افزایی بر مبنای مؤلفه های هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی و تأثیر آن بر تقویت هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۷
137 - 146
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی اثر برنامه هوش افزایی مبتنی بر نظریه هوش موفق در سه حوزه تصویری، کلامی و عددی بر ارتقای توانایی های هوش های چندگانه دانش آموزان ابتدایی انجام گرفت. طرح تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و با طرح پس آزمون بود. نمونه آماری شامل 44 دانش آموز دختر مقطع چهارم ابتدایی یک دبستان بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دبستان های دخترانه شهر قم در سال تحصیلی 99-98 انتخاب شدند، و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 75 دقیقه ای تحت برنامه آموزش هوش افزایی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این رابطه دریافت نکردند. دو گروه پس از اتمام دوره آموزشی به پرسشنامه هوش های چندگانه پاسخ دادند و داده ها با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ فعالیت های هوش افزایی بر مبنای هوش موفق بر ارتقای هوش های چندگانه دانش آموزان درسطح (05/0P< ) اثربخش بوده، و در رابطه با مؤلفه های هوش های چندگانه بر توانایی های زبانی، ریاضی و فضایی اثر مثبت و معنادار داشته، اما بر توانایی های بین فردی، درون فردی، موسیقیایی و جنبشی حرکتأثیر معناداری نداشته است. در نتیجه برنامه هوش افزایی که بر مبنای نظریه هوش موفق استرنبرگ طراحی گردید، می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوش های چندگانه دانش آموزان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
Marital boredom and sexual dysfunction in women with breast cancer
حوزه های تخصصی:
Objective: Purpose of this research was investigation of how effects of marriage and poor sexual performance. Methods: Based on the theoretical sampling method, 20 women who were diagnosed breast cancer in Tehran city were chosen and individually had structured interviews. The data analysis was done by using the phenomenological method and encoded texts from the interviews. The results of the study identified 2 centers categories and 7 main categories such as many sexual problems like vaginal dryness, pain during intercourse, sexual reluctance and etc. are caused by lack of knowledge, shyness, the male dominated society and lack of proper trainings. They don’t follow their treatment process and this can be the reason of so many problems in their relationships. They don’t even talk about their sexual problems for fear of being abandoned by their husbands and these women face with frustration due to the changes that had happened in their bodies. All these women have experienced at least one of the disgust factors as physical and emotional exhaustion, suffering physical exhaustion due to losing their breast, suffering emotional exhaustion after losing the support of their family and husbands, thoughts of death and end of life and fear of not returning the days before their diseases make them suffer mentally. Conclusion: Women in the studies believed that the most main threat to their life is losing their most important sex organ which is their breast.
Female Students and Reflection in Care Ethics: The Case Study of Guilan University Students
حوزه های تخصصی:
Objective: Care is a multidimensional concept that has been reflected in the process of modernity. The aim of this study was to investigate care ethics among female students of Guilan University. Methods: In this research, a qualitative method based on semi-structured interviews and purposive sampling was used. The statistical sample includes 33 students of Guilan University. In total, 11 interviewees were interviewed as a group and 22 interviewees as an individual. The analysis method in this research was thematic analysis. Results: In data analysis, twelve basic themes, three organizing themes, and one global theme were obtained. The first type was autonomous girls: these types of girls are less inclined to marriage and maternal roles and less interested in circular motherhood and more inclined to linear time and they believed that a circular mother is a boring role that will reduce their agency. The second was heteronomous girls: these types of female students were in maximal motherhood level because they have known a mother with the semiotic such as sacrifice, kindness, self-sacrifice, altruism, etc. Third types of girls were eclectic: this type of female student has both a tendency to linear time (employment and education) and a cyclical time (marriage and motherhood). Conclusion: Among the existing types, the ideal form was eclectic ethics in which female students have two ethics of heteronomy and autonomy (semiotic and symbolic).
تأثیر آموزش شفقت به خود برحرمت خود و تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی یکی از رایج ترین اختلال های دوره کودکی با میزان شیوع نسبتاً بالا است که می تواند مشکلات فراوانی به علت رفتارهای تکانشی، فزون کنشی، و نارسایی توجه برای فرد مبتلا، همسالان، معلمان، و والدین در زمینه های مختلف آموزشی ، اجتماعی، و خانوادگی ایجاد کند. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شفقت به خود بر حرمت خود و تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه استفاده شده و جامعه آماری آن شامل مادران کودکان 5 تا 11 سال با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شهر رشت در سال 1400-1399 بود. نمونه مورد مطالعه نیز شامل 28 مادر از جامعه آماری مذکور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و در دو گروه آزمایش و گواه به شیوه تصادفی جایدهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزشی شفقت به صورت گروهی شرکت داده شدند، ولی گروه گواه در این مدت هیچ مداخله ای را دریافت نکردند و فقط جلساتی جهت پاسخدهی به برخی سوالات نامرتبط با حوزه شفقت ورزی برای آنها برگزار شد. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه حرمت خود سورنسن (2006) و پرسشنامه تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران (1983) ارزیابی شدند. تحلیل داده ها نیز با آزمون t مستقل با نمرات افتراقی نرم افزار SPSS26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج مداخله آموزش شفقت در مرحله پس آزمون حاکی از آن بود که به طور معناداری نمرات حرمت خود گروه آزمایش، افزایش (001/0 p<، 571/11-=t) و نمرات تنیدگی ادراک شده، کاهش ( 001/0p<، 642/9-=t) یافته است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش شفقت با تأکید بر مؤفه هایی همچون مهربانی با خود در زمان تنش و سختی ها، اشتراکات انسانی، ذهن آگاهی و حضور در لحظه، و همچنین با قرارگیری در گروه همنوعان خود باعث بهبود سطوح حرمت خود و کاهش تنیدگی ادراک شده مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شده است. بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای آموزش والدین، توسط متخصصان حوزه های مختلف اجرا شود.
اثر بازنمایی شناختی اجتماعی بر مالکیت ذهنی بدن: شواهدی مبتنی بر خطای دست مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی های ذهنی، از پیشرفته ترین جنبه های شناختی انسان هستند و علاوه بر بازنمایی های بدنی خود، بازنمایی های مربوط به شناخت اجتماعی از دیگران نیز می تواند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر که یک مطالعه نیمه آزمایشی براساس اندازه گیری های مکرر است، با هدف بررسی اثر بازنمایی شناختی اجتماعی بر مالکیت ذهنی بدن انجام گرفت. جامعه شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، و پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) بود. القای بازنماییهای شناخت اجتماعی، بر اساس مدل ذهنی سه بعدی شناخت اجتماعی تامیر و تورنتون (2020) انجام می گرفت. داده های گردآوری شده از طریق تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-22، تجزیه و تحلیل شدند. طبق یافته ها، نمره خطای دست مصنوعی افراد نسبت به دست پلاستیکی با رنگ نزدیک به بدن و سبز، که به لحاظ فاکتور های سطوح مدل سه بعدی شناخت اجتماعی در سطح بالای افراطی تعریف شده بود، بیشتر و نسبت به دست پلاستیکی آبی که در سطوح افراطی پایینی از مدل سه بعدی ذهنی قرار داشت، کمتر بود. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در مناسبات اجتماعی، همانند سازی افراد با کسانی که درارزیابی های ذهنی جایگاه اجتماعی بالاتری کسب کرده اند، می تواند بیشتر از کسانی باشد که در بازنمایی های ذهنی جایگاه اجتماعی پایین تری کسب کرده اند.
مسیر تحولی تمایلات هیجانی-اجتماعی در کودکان پیش دبستانی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، یکی از زیربناهای اساسی سلامت فرد و جامعه است. پژوهش حاضر، به بررسی مسیر تحولی تمایلات هیجانی-پژوهشی و مؤلفه های آن در سنین پیش دبستانی پرداخته است. نمونه موردمطالعه ما، 447 کودک سالم ایرانی (دختر=47.4 درصد) در گستره سنی 48 تا 78 ماه (میانگین=66.57، انحراف استاندارد=6.797) بود. این نمونه از پنج شهر تهران، بندرعباس، مشهد، زرند و تبریز به عنوان نماینده جمعیت ایرانی بر اساس توزیع جغرافیایی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی بودند. در این پژوهش از نسخه فارسی سیاهه تمایلات هیجانی-اجتماعی پیش دبستانی استفاده شد که شامل شش مؤلفه رفتارهای بیش فعالانه-ناسازگارانه، مهارت های اجتماعی، مهارت های ارتباطی، مهارت های زندگی روزمره، رفتار تغذیه ای و نشانگان اضطراب جدایی است. جهت بررسی تغییرات مسیر تحولی تمایلات هیجانی-اجتماعی، از آزمون کروسکال والیس استفاده گردید که نتایج آن نشان داد در بین بازه های سنی شش ماهه، تغییرات معناداری درباره مؤلفه های مهارت های زندگی روزمره و نشانگان اضطراب جدایی وجود دارد؛ اما درباره چهار مؤلفه دیگر و همچنین تمایلات هیجانی-اجتماعی به طورکلی، تفاوت معناداری بین این گروه های سنی وجود ندارد. سپس آزمون تعقیبی گیمز-هاول انجام شد تا تفاوت های مشاهده شده در بین دسته های سنی، بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان داد که تمایلات هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، تغییرات معناداری نمی کند. در نتیجه می توان گفت که دوره های حیاتی مرتبط با تحول توانایی هیجانی-اجتماعی، قبل یا بعدازاین دوره است
بررسی اثربخشی مداخله آموزش تفکر انتقادی برسرمایه روانشناختی (تاب آوری، خودکارآمدی، خوش بینی و امید) و خودنظم جویی تحصیلی در دانشجویان ورزشکار شهر ملکان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله آموزش تفکر انتقادی برسرمایه روانشناختی (امید، تاب آوری، خودکارآمدی و خوش بینی) و خودنظم جویی تحصیلی در دانشجویان ورزشکار بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان ورزشکار مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1401-1402 در شهرستان ملکان می باشد. از میان جامعه آماری تعداد 4۰ نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه نمونه های پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۰ نفر)، و کنترل (۲۰ نفر) گمارش شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و آولیو (2007) و خودنظم جویی تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایشی و کنترل در متغیر های سرمایه روانشناختی (امید، تاب آوری و خودکارآمدی) و خودنظم جویی تحصیلی تفاوت معنی داری در سطح (05/0>P) وجود دارد. همچنین تنها در زیرمقیاس خوش بینی (متغیر سرمایه روانشناختی) در سطح (05/0>P) تفاوت معنی داری وجود ندارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت: آموزش تفکر انتقادی در جهت بهبود خرده مقیاس های امید، تاب آوری و خودکارآمدی (سرمایه روانشناختی) و خودنظم جویی تحصیلی به جز خرده مقیاس خوش بینی دانشجویان موثر بود.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان با میانجی گری هوش معنوی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان با میانجی گری هوش معنوی به تعداد 200 نقر از دانش آموزان مشغول به تحصیل در نیم سال 400-1399 در دوره دوم دبیرستان در آموزش و پرورش شهرستان دهلران به صورت نمونه های غیر تصادفی با روش توصیفی و با شیوه همبستگی و ضریب رگرسیون انجام شد. برای بررسی فرزند پروری از پرسشنامه 30 ماده ای بامریند (1990)، هوش معنوی از پرسشنامه 24ماده ای عبدالله زاده و عرب عامری (1387) و سلامت روان از پرسشنامه 28 ماده ای گلدبرگ (1972) استفاده شد. بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی هوش معنوی و سلامت روان دانش آموزان نشان داد: رابطه مثبت و معنی داری بین سبک مقتدرانه با هوش معنوی وجود دارد. رابطه مثبت و معنی داری بین سبک مقتدرانه با سلامت روان وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک آزاد گذار با هوش معنوی وجود دارد. رابطه مثبت و معنی داری بین سبک آزاد گذار با سلامت روان وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک مستبد با هوش معنوی وجود دارد. رابطه معکوس بین سبک مستبد با سلامت روان وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های فرزند پروری و هوش معنوی در پیش بینی سلامت روان فرزندان آن ها نقش دارد.
بررسی ارتباط سرمایه روان شناختی بر عملکرد بالینی مبتنی بر شواهد پرستاران در مواجهه با بیماران مبتلا به کرونا : نقش میانجی امنیت روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: با توجه به شیوع و گسترش بیماری کووید-19 در جهان و تأثیرات مخرب آن بر سلامت روان جامعه، به خصوص پرستاران، توانمند سازی روان شناختی آنان می تواند علاوه بر افزایش امنیت روانی، موجب بهبود و ارتقای عملکرد بالینی آنان در شرایط بحرانی شود. این پژوهش به برررسی سرمایه روان شناختی بر عملکرد بالینی پرستاران با تأکید بر نقش میانجی امنیت روان شناختی در مواجهه با بیماران مبتلا به کرونا می پردازد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی تحلیلی است که با استفاده از نمونه گیری در دسترس 100 پرستار شاغل در بخش های بستری بیماران کووید-19 بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) اراک ( از مجموع 114 پرستار) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده شامل 3 پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز، امنیت روان شناختی ادراک شده و عملکرد مبتنی برشواهد بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها و به منظور بررسی مناسبت ابزار اندازه گیری از تحلیل عاملی تأییدی با رویکرد حداقل مربعات جزئی به وسیله نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی ضرایب اثر فرضیه های پژوهش با توجه به مقدار عددی تی به دست آمده بیانگر تأثیر مستقیم و معنادار بین متغیرهاست. بتای استاندارد برای رابطه بین سرمایه روان شناختی و عملکرد بالینی از 0/684 به 0/507 کاهش یافته و با توجه به معنادار بودن آن، نقش متغیر امنیت روان شناختی، میانجی گری جزئی است. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت پرستارانی که از سرمایه روان شناختی بالاتری برخوردارند، آشنایی کامل تری از ظرفیت های روان شناختی خود دارند که تأثیرات مثبت آن موجب می شود در موقعیت های چالش برانگیز و بحرانی نقش پررنگ تری ایفا کنند.
تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری شناختی و احساس تنهایی در معتادین خود معرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری شناختی و احساس تنهایی در معتادین انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمام معتادین خودمعرف به سازمان بهزیستی شهر شیراز در سال 1401 است که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر بر اساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسش نامه های پژوهش شامل پرسش نامه ی انعطاف پذیری شناختی (CFI) و مقیاس احساس تنهایی (SELSA-S) بود. داده های حاصل به شیوه ی تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر افزایش انعطاف پذیری و کاهش احساس تنهایی معتادان تأثیر معنادار دارد (01/0p<). پیامدهای نامطلوب اعتیاد به مواد و نقش مخرب آن در سلامت روان بر روند زندگی فردی، اجتماعی و شغلی و حتی زندگی شخصی و خانوادگی این قشر را تحت الشعاع قرار می دهد، لذا ضروری است که اقدامات مقتضی برای بهبود مؤلفه های روان شناختی، هیجانی و رفتاری این افراد صورت گیرد. بر این اساس، به کارگیری مداخلات روان شناختی مناسب که موجب بهبود توانمندی های روان شناختی و روابط بین فردی وکاهش نشانگان روان شناختی آن ها شود، الزامی است..
تأثیر آموزش سواد هیجانی بر درگیری تحصیلی و نظریه ذهن دختران 9 تا 12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش سواد هیجانی بر درگیری تحصیلی و نظریه ذهن دختران 9-12 سال انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر 9 تا 12 سال شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که از بین آن ها 24 نفر از به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (12 نفر) و آزمایش (12 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش هشت جلسه آموزش سواد هیجانی به مدت 60 دقیقه دریافت کرد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی درگیری تحصیلی زرنگ (2012) و آزمون نظریه ی ذهن استیرنمن (1999) استفاده شد. یافته های حاصل از آزمون یومان ویتنی در نرم افزار spss نشان داد آموزش سواد هیجانی موجب ارتقاء سطح نظریه ی ذهن و درگیری تحصیلی دانش آموزان می شود. لذا می توان از آموزش سواد هیجانی در مدارس و مراکز مشاوره در جهت افزایش نظریه ی ذهن و درگیری تحصیلی دانش آموزان بهره برد.
اثر ناتوانی های حرکتی بر توانایی های تئوری ذهن (ToM)کودکان: یک مطالعه ی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محدودیت های حرکتی کودکان دارای ناتوانیهای جسمی جابجایی، اکتشاف محیط و تعاملات اجتماعی آنها را به طور منفی تحت تاثیر قرار داده زمینه ساز تاخیر در رشد شناخت اجتماعی، به ویژه نظریه ذهن(TOM)، در آنها می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سطح توانش های نظریه ذهن در دانش آموزان دارای مشکل حرکتی، دانش آموزان کم توان ذهنی و دانش آموزان با رشد طبیعی، با توجه خاص به نقش ناتوانی های حرکتی انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسه ای برای دستیابی به این هدف تعداد 44 دانش آموز فلج مغزی، 29 دانش آموز کم توان ذهنی، و 46 دانش آموز دارای رشد طبیعی به روش دردسترس از مدارس زنجان نمونه گیری شدند. از سیستم طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت توسعه یافته و بازبینی شده (GMFCS - E&R)، فرم 38 سوالی آزمون نظریهی ذهن، و نتایج آزمونهای هوش وکسلر، لایتر و گودیناف (موجود در پرونده کودکان) برای دستیابی به داده های مورد نیاز استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دانش آموزان معلول حرکتی به رغم همگن سازی از لحاظ جنسیت، سن و هوش در نظریه ذهن (به ویژه در سطح پیشرفته) عملکرد ضعیف تری نسبت به دانش آموزان عادی از خود نشان دادند. البته عملکرد دانش آموزان دارای ناتوانی حرکتی از دانش آموزان کم توان ذهنی بهتر بود. در مجموع، نتایج ارتباط بین محدودیت حرکتی و نظریه ذهن را تایید نمود و نشان داد که محدودیت حرکتی می تواند از طریق محدود ساختن روابط اجتماعی فرد، علیرغم داشتن هوش طبیعی، توانش های نظریه ذهن او را تحت تاثیر منفی قرار دهد.
درآمدی بر روش شناسی پژوهش مبتنی بر قرآن
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
7 - 33
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که قرآن وحی ناب الهی است لازم است دانش فهم آن برای تولید علوم و معارف به صورت محققانه، مدون و مستدل ارائه شود. مقاله پیش رو در راستای چنین هدفی به روش شناسی پژوهش مبتنی بر قرآن می پردازد. ابتدا ضرورت ها و ملزومات لازم برای رجوع و فهم قرآن را به صورت پیش فرض های مقاله مطرح می کند؛ سپس به مبانی روش شناختی پژوهش های قرآنی در سطوح مختلف اعم از مبانی ناظر به مواجهه با متن قرآن و برداشت از آن، ساختار قرآن، کلمات و گزاره های قرآن، رابطه آیات و سوره های قرآن و رابطه روایات معصوم علیهم السلام با قرآن می پردازد. این مبانی، محقق را به اتخاذ قواعد و ضوابطی در روش های فهم دلالت می دهد. به همین دلیل این مقاله، مبتنی بر مبانیِ مطرح شده ضوابط حاکم بر روش های پژوهش را تبیین و توصیف می نماید. درنهایت فرآیند پژوهش های مبتنی بر قرآن در حوزه علوم مختلف را موردنظر قرار داده و آن را به صورت فرآیندی تشریح می کند.
نقش قوامیت در کاهش تعارضات زناشویی بر اساس آیه 34 سوره مبارکه نساء
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
81 - 94
حوزه های تخصصی:
خانواده یکی از ارکان اصلی جامعه با ساختار ویژه در تعریف نقش ها و وظایف فردی و اجتماعی است؛ تبیین نقش های زن و مرد در این ساختار با هدف پیش گیری از آسیب های موجود در خانواده اهمیت فراوانی دارد. نظر به اینکه قوامیت جایگاهی است که خداوند در آیه 34 سوره نساء برای مردان تعیین کرده است و این جایگاه، از جنبه های مختلف قابل بررسی است؛ هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه قرآن در مورد قوامیت و چگونگی برخورد آن با تعارض زناشویی است. روش پژوهش، روش تدبر در قرآن و به طور اختصاصی تدبر کلمه ای است که با طرح سؤال از آیه 34 سوره نساء و با بررسی گزاره ها و تدبر در کلمات انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که قوامیت مسئولیتی است که در اجتماع و به تبع آن در خانواده مردان را موظف به انجام وظایفی می کند؛ یکی از این وظایف مدیریت تعارضات در خانواده است که لازم است در راستای قوامیت باشد، انواع راه کارهای حل تعارض ازجمله وعظ، هجر و ضرب و نیز شیوه مناسب اعمال و تلفیق این راه کارها می تواند در تبیین نقش های زن و مرد، مدیریت تعارضات و درنهایت کاهش تعارضات زناشویی مؤثر باشد. درنتیجه قوامیت با اعمال راه کارهای مناسب، تعارضات زناشویی را در جهت کاهش آن ها و اصلاح روابط مدیریت می کند.
کتاب کودک و نقش آن در رشد کودکان با تکیه بر آرای علامه طباطبایی از مفهوم «کتاب» در قرآن کریم
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
109 - 126
حوزه های تخصصی:
کتاب کودک بر رشد زبانی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی کودکان اثرگذار است. داشتن تعریف دقیق از این مفهوم می تواند به رشد همه جانبه کودک کمک نماید. به این ترتیب هدف از این پژوهش آن بود که بر مبنای تعریفی که علامه طباطبایی از کتاب در قرآن ارائه کرده است، به مفهوم کتاب کودک دست پیدا کنیم. برای این منظور از روش کتابخانه ای و گروه کانونی استفاده شد. 6 نفر از متخصصان که مطالعات قرآنی داشتند در گروه کانونی مشارکت داده شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های کیفی، سه نوع کتاب را در زندگی کودک شناسایی کرد: کتاب فیزیکی دربردارنده خاطرات و تجربیات کودک و تثبیت باورها از طریق آن؛ کتاب والدین و سبک زندگی آنان (رفتار و گفتار والدین و اطرافیان کودک، امکانات و محل زندگی او)؛ کتاب طبیعت و پدیده های طبیعی. به این ترتیب بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود والدین از اثر ارتباطی خود بر کودک غافل نبوده و تلاش نمایند از طریق انواع کتاب های شناسایی شده رشد همه جانبه ای را برای کودک فراهم آورند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
73 - 85
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد مخدر شهر کرمان انجام شد. روش : پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان وابسته به مواد مخدر که از دی ماه تا اسفند ماه سال 1397به کلینیکهای ترک اعتیاد سپید و مهر شهر کرمان مراجعه کرده بودند. با روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه [آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر] قرار گرفتند. گروه آزمایشی در 8 جلسه 60 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی در مورد گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. پرسشنامه های ولع مصرف مواد مزینسکیس و همکاران (1995) و تنظیم هیجانی شات و همکاران (1998) قبل و بعد از اجرای مداخله اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر ولع مصرف در گروه آزمایش به ترتیب (5/33 و 91/13) و در گروه کنترل (9/20 و 33/29)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (6/19 و 36/73) و برای گروه کنترل (8/29 و 32/13)، میانگین و انحراف استاندارد نمرات پیش آزمون متغیر تنظیم هیجانی در گروه آزمایش به ترتیب (11/99 و 06/86) و در گروه کنترل (11/99 و 86/13)، در پس آزمون برای گروه آزمایش (12/66 و 67/20) و برای گروه کنترل (11/97 و 54/73) به دست آمد. بین ولع مصرف و تنظیم هیجانی پس از ارائه مداخله آموزشی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار بود (05/0P<). نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش حاضر، می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان روش درمانی کارآمد در کاهش ولع مصرف و تنظیم هیجان در زنان دارای سوء مصرف مواد پیشنهاد کرد.
Identifying family factors affecting the academic failure of adolescent female students (Qualitative Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This qualitative study was conducted to identify the family factors affecting the academic decline of adolescent female students and using interpretive phenomenology. Participants in this study were selected from the second year high school girls of nomadic education in Khuzestan province. Who were eligible to enter the study and had a drop in education. The sampling was goal-based with fifteen participants. Semi-structured interview was the method used in this study and the interview and data analysis process continued until the theoretical saturation point was reached. Data were identified and analyzed by Dickelmann method. The results of the analysis of the interviews led to the extraction of 13 concepts and five categories. The results of the analysis of the interviews led to the extraction of 13 concepts and five categories. Based on the results, intra-family factors, cultural-family factors, individual factors, environmental-family factors and educational-family factors were identified. phenomenology, family, academic failure.