فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
536 - 552
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثر بخشی بسته آموزشی الگوی رفتار والدینی بر اساس تجارب زیسته والدین دارای فرزند تیزهوش بر توانمندی شناختی کودکان پیش از دبستان دارای هوشبهر متوسط بود. روش پژوهش: پژوهش کاربردی بود و از روش آزمایشی( گروه آزمایش و کنترل) استفاده شد. جامعه آماری را کلیه والدین دارای فرزند پیش از دبستان و فرزندانشان در شهر اراک در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد 20 نفر از والدین و فرزندانشان ( 9 دختر و 11 پسر) به صورت تصادفی از یک مرکز پیش دبستانی جامع انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از مقیاس هوشی تهران- استنفورد- بینه برای سنجش توانمندی شناختی کودکان استفاده شد. سپس والدین گروه آزمایش 13 جلسه آموزش دریافت کردند. در پایان پس آزمون روی همه دانش آموزان اجرا شد. داده ها با استفاده مدل آماری تحلیل کوواریانس و در محیط SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بسته آموزشی بر هوشبهر غیرکلامی( 85/11F=، 05/0< P)، هوشبهر کلامی(93/9F=، 05/0< P)، هوشبهر کل(12/14F=، 05/0< P)، استدلال سیال(43/10F=، 05/0< P)، دانش(33/9F=، 05/0< P)، استدلال کمی(38/9F=، 05/0< P)، پردازش دیداری- فضایی(70/9F=، 05/0< P) و حافظه فعال(26/9F=، 05/0< P) اثر مثبت داشته است. نتیجه گیری: در سنین طلایی، با آموزش والدین و غنی سازی محیط، می توان روی رشد توانمندی های شناختی کودکان و پیامدهای مثبت آن اثر مثبت گذاشت.
نقش میانجی گر عوامل فراتشخیصی تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد آسیب های برون نمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
187 - 223
حوزه های تخصصی:
اختلال طیف اوتیسم یکی از اختلالات عصبی-تحولی حائز اهمیت است که همواره با سایر اختلالات روان پزشکی همبودی بالایی دارد. یکی از راه های بررسی این همبودی، شناسایی مکانیسم های زیربنایی دخیل در آن می باشد. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی گر تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در ایجاد اختلالات برون نمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در محدوده سنی 8 تا 18 سال از مدارس استثنایی و مراکز اوتیسم و انجمن های اوتیسم در شهرهای تهران، تبریز و میانه بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 117 نفر کودک و نوجوان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش حاضر به صورت آنلاین از والدین جمع آوری شدند. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر توسط نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که علائم اوتیسم به صورت مستقیم و معناداری ایجاد آسیب های طیف برون نمود را در کودکان مبتلا به طیف اوتیسم تبیین می کند. همچنین تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان عوامل میانجی گر، شدت آسیب های طیف برون نمود را در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم تبیین می نمایند. با توجه به این یافته های می توان نتیجه گیری کرد که متغیرهای تنظیم هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان عوامل فراتشخیصیِ آسیب زا احتمالاً نقش واسطه ای مهمی در تشدید علائم آسیب های برون نمود در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ایفا می کنند.
تدوین و اعتباریابی پروتکل آموزش سیستم عاطفه مثبت طبق معیارهای دامنه پژوهش در افراد مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
162 - 193
حوزه های تخصصی:
هدف: رویکردهای درمانی موج سوم در سال های اخیر در به علت مناسب نبودن درمانهای شناختی-رفتاری برای همه مبتلایان، به اختلال وسواسی-اجباری مورد توجه قرار گرفته اند. از طرفی دیگر وجود سیستم عاطفه مثبت در نظامRDoC یک مسیر درمانی با تاکید برعلائم هیجانی و بدون برچسب زنی اختلال را پیشنهاد می کند. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته درمان اختلال وسواس، طبق سیستم عاطفه مثبت انجام شد. روش: جامعه آماری، افراد مبتلا به اختلال وسواس در شهرتهران در سال 1401 بودند و نمونه گیری از شانزده شرکت کننده به صورت هدفمند از چندکلینیک انجام شدند و مصاحبه تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. گردآوری داده ها از طریق پرسش نامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر روش گراندد تئوری با روش استراوس و کوربین و سه مرحله کدگذاری انجام شد. یافته ها: کدهای نظری بدست آمده در پژوهش شامل: یادگیری پاداش، پاسخ گویی به پاداش، ارزش گذاری پاداش و امیدواری در کسب پاداش بودند که هر یک چهار دسته کد محوری و ده کد باز را شامل شدند که با عاملهای عاطفه مثبت در نظام RDoC تطابق بالایی داشتند. کدهای باز، محوری و نظری با تایید شش متخصص روان شناسی با ضریب کاپای 85/0 مورد تایید اعتبار قرار گرفتند. نوآوری: درمان اختلال وسواس، با توجه به حوزه عاطفه مثبت در نظام RDoC ، می تواند یکی از جدیدترین نگاهها به سبب شناسی و درمان این بیماری باشد که تاکنون با این جزییات به آن پرداخته نشده است. نتیجه گیری: توجه به سیستم عاطفه مثبت در افراد وسواسی، قادر است سطح خلقی و امیدواری مبتلایان را بالا برده و انگیزه آنان را جهت مبارزه درست با اختلال افزایش دهد. یافته های این مطالعه، کدهای ارزشمندی را در این زمینه معرفی می نماید؛ اما مطالعات بیشتری در خصوص یافتن کدهای بیشتر و دقیق تر، جهت تحصیل نتایج قابل اتکا مورد نیاز است.
مقایسه پاسخ های رفتاری به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه پاسخگویی نسبت به ابراز هیجانات همسر از جمله عواملی است که می تواند در شکل گیری صمیمیت زناشویی نقش داشته باشد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه پاسخ های رفتاری نسبت به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. نمونه موردپژوهش شامل ۲۰ نفر از زنان متأهل شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که با روش نمونه گیری هدفمند و در نظر داشتن اصل اشباع انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای پدیدارشناختی کلایزی تجزیه وتحلیل شدند. در نتیجه تحلیل داده ها شش مضمون اصلی از هر گروه استخراج شد. مضامین اصلی به دست آمده از گروه با صمیمیت عاطفی بالا شامل «همراهی، توجه به هیجان و پذیرش آن»، «همراهی در پردازش شناختی هیجان»، «پاسخ دهی کنش گرانه»، «زمان بندی در پاسخ دهی به هیجان همسر»، «اقدامات اصلاحی» و «مدیریت محرک های محیطی» و مضامین اصلی حاصل از گروه با صمیمیت عاطفی پایین دربرگیرنده «عدم همراهی، فقدان توجه به هیجان و عدم پذیرش آن»، «عقلانی سازی»، «پاسخ دهی هیجانی واکنشی»، «شتاب زدگی در پاسخ دهی»، «اقدامات تلافی جویانه» و «پاسخ دهی گزینشی» بودند. یافته ها نشان داد که بین پاسخ های رفتاری دو گروه در چهار محور انعطاف پذیری، سازنده بودن، همراهی کردن و عاملیت تفاوت هایی وجود دارد.
نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی در ارتباط سبک های فرزندپروری با خودناتوان سازی تحصیلی
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ارتباط سبک های فرزندپروری و ویژگی های شخصیتی با خودناتوان سازی و نیز بررسی نقش میانجی ویژگی های شخصیتی در تبیین ارتباط سبک های فرزندپروری با خودناتوان سازی در دانشجویان می باشد.مواد و روش کار: جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه یزد در نیمسال اول سال تحصیلی1401-1402است. که از بین آن ها با روش نمونه گیری سهمیه ای، تعداد 243 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس خودناتوان سازی، سیاهه پنج عاملی شخصیت و مقیاس سنجش خانواده و زناشویی مدل مدور-ترکیبی (نسخه چهارم) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با روش های آماری ضریب همبستگی، تحلیل مسیر و تحلیل واریانس همزمان تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی در رابطه سبک های فرزندپروری مدل مدور ترکیبی با خودناتوان سازی نقش میانجی دارد.بحث و نتیجه گیری: خودناتوان سازی نیاز به توجه تخصصی دارد. تعداد زیادی از دانشجویانی که مشکل تحصیلی دارند با دریافت خدمات تخصصی می توانند از این مشکلات رهایی پیدا کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش حافظه کاری هیجانی و خنثی بر نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
177 - 184
حوزه های تخصصی:
افزایش ترس از آلودگی که در پی انتشار ویروس کرونا در جهان اتفاق افتاده است تهدیدی برای سلامت روان افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری ایجاد کرده است. هدف پژوهش جاری بررسی اثر آموزش حافظه کاری هیجانی و خنثی بر بهبود نشخوار فکری در مبتلایان به اختلال وسواسی جبری بود. جهت نیل به هدف پژوهش گروه نمونه شامل 42 نفر از افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری با توجه به کسب نمره برش 91 در پرسشنامه اختلال وسواسی جبری ونکوور و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات روانی محور Ӏ به روش در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در سه گروه مساوی جایدهی شدند. پیش آزمون و پس آزمون شامل پرسشنامه نشخوار فکری نولن-هوکسما بود و مداخلات مورد استفاده شامل آموزش حافظه کاری هیجانی برای گروه اول و آموزش حافظه کاری خنثی برای گروه دوم بود که هر کدام به مدت 20 جلسه اجرا شدند و گروه کنترل نیز هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل آنکوا حاکی از اثربخشی معنادار آموزش حافظه کاری هیجانی و خنثی بر نشخوار فکری افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری بود (01/0>P). همچنین آموزش حافظه کاری هیجانی نسبت به آموزش حافظه کاری خنثی به طور معنادار اثربخشی بیشتری بر بهبودی نشخوار فکری داشت (05/0>P). و تحلیل مانکوا نشان داد آموزش های حافظه کاری بر زیرمقیاس بازتاب اثر معنادار (01/0>P) و بر زیرمقیاس های درفکر فرورفتن و افسردگی اثربخش نبوده است. با توجه به یافته ها می توان نتیجهگیری کرد که پردازش های هیجانی حافظه کاری بیشتر از پردازش های خنثی در شکل گیری نشخوار فکری دارای نقش هستند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی مبتنی بر آموزه های قرآنی بر سلامت روان هنرجویان دختر هنرستان ها
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
47 - 61
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر آموزه های قرآن بر سلامت روان هنرجویان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل هنرجویان دختر هنرستانهای شهرستان ساری درسال تحصیلی ۹۹-۹۸ بود. بر اساس جدول کرجسی و مورگان 201 نفر از هنرجویان انتخاب شدند و به پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1972) پاسخ دادند. با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، 30 نفر از هنرجویانی که بالاترین نمره را در این پرسشنامه گرفتند، به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی12جلسه یک ساعته تحت آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر آموزه های قرآن قرار گرفتند وگروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام برنامه آموزش هردوگروه به پرسشنامه سلامت روان پاسخ دادند (پس آزمون) و پس از یک ماه و نیم پیگیری بعمل آمد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر آموزه های قرآن باعث افزایش سطح سلامت روان هنرجویان دختر هنرستان های شهرستان ساری شده است (01/0> (p . نتایج پیگیری نمرات گروه آزمایش پس از یک ماه و نیم حاکی از ماندگاری اثر مداخلاتی بود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی براساس آموزه های قرآن می تواند با ایجاد فضای روانی لازم، دانش آموزان را با فرایندهای شناختی، هیجانی و رفتاری آشنا کرده و موجب می شود نحوه مدیریت و استفاده از مهارتهای شناختی، هیجانی و رفتاری را یاد بگیرند
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع و عمیق و هدف های متعددی دارد و پرداختن به روابط زناشویی و ارتقای سازگاری و رضایت میان زوجین را می توان یکی از رسالت های مهم از سطح فردی تا اجتماعی دانست. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر سازگاری زناشویی و رضایت زناشویی زوجین در آستانه طلاق بود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش بر اساس طرح پژوهش و شیوه انجام، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون (با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه) بود. جامعه آماری به کار رفته در پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی منطقه 5 تهران در سال 1401 بود و از بین این افراد با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر (20 زوج) انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر یا 10 زوج) و یک گروه کنترل (20 نفر یا 10 زوج) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش بسته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر اساس پروتکل Afshari et al. (2022) اجرا شد. به منظور گردآوری داده ها، ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی (ENRICH) و پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی توکی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. با توجه به مقدار F و سطح معناداری به دست آمده در متغیر رضایت زناشویی (76/7 = F و 002/0 = P) و سازگاری زناشویی (11/7 = F و 002/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی) شده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که این تأثیرات پایدار بود. بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین در آستانه طلاق مؤثر بود. از این رو، پیشنهاد می شود متخصصین از فنون این رویکرد در کار خود بهره مند شوند.
شناسایی شایستگی های محوری مورد نیاز دانش آموختگان پرستاری: یک تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شایستگی فارغ التحصیلان پرستاری یک مسئله مهم در امر مراقبت های بهداشتی است زیرا با استانداردهای حرفه ای، ایمنی بیمار و کیفیت مراقبت های پرستاری مرتبط است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های محوری موردنیاز دانش آموختگان پرستاری انجام شده است. روش کار: این مطالعه کیفی با مشارکت 35 نفر از خبرگان پرستاری از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و به روش نمونه گیری هدفمند چندگانه در سال 98-1397انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با کدگذاری دستی به شیوه تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی و مدل آتراید-استرلینگ انجام پذیرفت. تأیید روایی با بکارگیری راهبردهایی همچون اجرای فرایند نظام مند ثبت داده ها، افزایش تعداد و تنوع در مصاحبه شوندگان، بازنگری مکرر داده ها، کنترل توسط اعضا و داوران بیرونی انجام شد؛ و سنجش پایایی از طریق پایایی بازآزمون و پایایی بین دو کدگذار به صورت دستی انجام گرفت و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه و از روش هولستی استفاده شد. نتایج: در فرایند تحلیل مضمون، درمجموع 342 مضمون پایه استخراج گردید که در قالب 34 مضمون سازمان دهنده فرعی و 14 مضمون سازمان دهنده اصلی طبقه بندی شد و درنهایت 9 مضمون فراگیر شناسایی گردید که شامل شایستگی های تخصصی و حرفه ای، فردی، بین فردی و ارتباطی، اخلاقی و رفتاری، آموزشی و پژوهشی، اجتماعی و فرهنگی، رهبری و مدیریتی، فناوری اطلاعات و مدیریت دانش؛ و شایستگی های بین حرفه ای و جهانی می باشد. نتیجه گیری: توانمندسازی دانش آموختگان پرستاری به انواع مهارت ها و ابعاد مختلف شایستگی های محوری نه تنها به تضمین کیفیت و اثربخشی مراقبت ها و درنتیجه ارتقا سطح سلامت جامعه کمک می کند، بلکه موجب حفظ ارزش و جایگاه اجتماعی حرفه ی پرستاری می گردد.
اثربخشی برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
149 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین بود. روش: روش پژوهشی مورد منفرد (A-B) و جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان دختر طلاق شهر بومهن بود که از میان آنها سه کودک از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه 31 سؤالی محقق ساخته ادراک کودکان از طلاق والدین (CPPDQ) استفاده شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی محتوایی و صوری مورد تأیید متخصصان قرار گرفته و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرانباخ برای کل پرسشنامه 86/0 گزارش شده است. پس از یک جلسه خط پایه برای هر کودک برنامه مداخله ای به هر یک از کودکان، به صورت انفرادی در 8 جلسه هفتگی هر جلسه 45 دقیقه ارائه و ادراک کودکان بعد از هر جلسه، و در مرحله پیگیری مجددأ اندازه گیری، و داده ها بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آماری توصیفی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای هر سه آزمودنی میانگین، میانه، روند و درصد غیرهمپوشی داده های مداخله بر ادراک شرکت کنندگان مؤثر بود و برنامه مداخله ای کودکان طلاق در افزایش احساسات و نگرش مثبت، کاهش احساسات منفی نسبت به طلاق والدین، بهبود روابط با والدین و همسالان و افزایش احساس شایستگی در کودکان مؤثر بوده است. نتیجه گیری : بر اساس نتایج، برنامه مداخله ای کودکان طلاق را می توان به عنوان روشی مؤثر برای بهبود ادراک کودکان در واکنش به طلاق والدین شان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و آموزشی می توان از آن استفاده کرد.
تاثیر شدت آکنه بر کیفیت زندگی در مبتلایان به اختلال آکنه ولگاریس در زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
304 - 314
حوزه های تخصصی:
هدف: آکنه به عنوان یکی از عوامل اصلی ناتوانی در جهان، اثرات منفی روانی و اجتماعی عمیقی را ایجاد می کند. هدف این مطالعه، بررسی رابطه کیفیت زندگی و بیماری آکنه است. روش پژوهش: این مطالعه از روش توصیفی از نوع پیش بینی استفاده کرده است. 93 نفر در این آزمون شرکت کردند که در بازه سنی 15 تا 50 سال بودند و با روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. برای شدت ابتلا از مقیاس درجه بندی GAGS استفاده شد. برای تعیین میزان کیفیت زندگی افراد مبتلا به آکنه از پرسش نامه کیفیت زندگی پوستی (DLQI) استفاده گردید. یافته ها: کیفیت زندگی در میان گروه های شدت آکنه نرمال نبود، بنابراین برای محاسبه همبستگی از آزمون کروسکال– والیس استفاده گردید که بیان کرد رابطه ای معنی دار میان این دو متغیر برقرار است (001/0 < P). نتیجه گیری: کیفیت زندگی و آکنه ولگاریس همبستگی بسیار زیادی دارند. باتوجه به فراوانی این اختلال و تأثیر آن بر عملکرد اجتماعی و عاطفی افراد، لزوم بررسی بیشتر جهت پیشگیری و درمان این اختلال نیز امری ضروری است.
واکاوی تجربه زیسته از ترتیب تولد در بعد ارتباطی براساس دیدگاه فرزندان اول: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
105 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی تجربه زیسته از ترتیب تولد در بعد ارتباطی براساس دیدگاه فرزندان اول انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی می باشد. شرکت کنندگان این پژوهش شامل فرزندان اول شهر اصفهان در سال 1401 بود. انتخاب شرکت کنندگان به صورت هدفمند و تا مرز اشباع و نهایتا انتخاب 16 فرزند اول ادامه یافت و شرکت کنندگان مورد مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 53 مفهوم اولیه، 10 مضمون محوری و 3 مضمون اصلی شد. نتایج نشان داد ارتباطات درون خانوادگی در 6 مضمون (پیوستگی روابط با والدین، گسستگی روابط با والدین، بهبود روابط با سایر فرزندان، گسستگی روابط با سایر فرزندان، رضایت از رابطه زناشویی و نیازهای روانشناختی سرکوب شده) طبقه بندی شدند. مضمون اصلی دوم ارتباطات فردی شامل (افزایش و کاهش کیفیت ارتباط با خود بود. در نهایت مضمون ارتباطات اجتماعی به مضامین فرعی (عدم علاقه اجتماعی و محدودیت در روابط دوستانه) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان داد فرزند اول بودن می تواند ابعاد گوناگون ارتباطی را تحت تاثیر قرار دهد و چالش هایی را در ازدواج، روابط دوستانه، روابط اجتماعی و خانوادگی ایجاد نماید. اصلاح الگوهای تعاملی و آگاه سازی والدین و فرزندان می تواند در پیشگیری از چالش ها مؤثر باشد. چراکه ترتیب تولد نقش مهمی در نحوه شکل گیری ارتباطات درون خانوادگی و برون خانوادگی دارد
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین استرس ادراک شده و تصویر بدن با بهزیستی ذهنی زنان ورزشکار شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: بهزیستی ذهنی می تواند نقش سازگارانه ای در مواجهه با شرایط نامساعد و استرس زا ایفا کند لذا هدف پژوهش نقش میانجی شفقت به خود در رابطه بین استرس ادراک شده و تصویر بدن با بهزیستی ذهنی زنان ورزشکار شهر تهران بود.
روش : پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحظ گرداوری داده ها کمی توصیفی از نوع همبستگی بود جامعه آماری تمامی زنان ورزشکار مراجعه کننده به باشگاه های ورزشی در شهر تهران در سال 1399، بازه سنی(50-20 سال) بودند.250نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی ذهنی دینر و همکاران(1985)، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن، کمارک و مرملستین(1983) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن وینستد و جان دا(1987) بود . داده ها با استفاده از روش همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار spss و PLS تحلیل شد.
یافته ها: به طور کلی تحلیل مسیر نشان داد که شفقت به خود در مسیر تصویر بدن به بهزیستی نقش میانجی داشت، نتایج نشان داد که استرس ادارک شده و شفقت به خود توانست بهزیستی ذهنی را پیش بینی کندهمچنین تحلیل مسیر نشان داد که شفقت به خود در مسیر بین استرس ادارک شده و بهزیستی ذهنی توانایی نقش میانجی را نداشت. در مسیر تصویر بدن به بهزیستی نقش میانجی داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری کرد که راهبردهایی که شفقت به خود را افزایش می دهد می تواند تصویر بهتری از تصویر بدن ارایه دهد و بهزیستی ذهنی زنان ورزشکار را افزایش دهد.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و خودکارآمدی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پدیده طلاق یکی از پیچیده ترین مشکلات زندگی زناشویی در تمام جوامع به شمار می رود و این پیچیدگی به دلیل نقش عوامل گوناگون در بروز این پدیده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و خودکارآمدی در زنان مطلقه انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون و پیگیری سه ماه، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر همدان که بین سال های 1401-1398 به دادگاه خانواده شهرستان همدان مراجعه کرده بودند که از میان آنها 60 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و سپس با جایگزینی تصادفی در 3 گروه واقعیت درمانی ، پذیرش و تعهد و کنترل قرار داده شدند (هر گروه 20 نفر). ابزار پژوهش شامل پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد Twohig (200۶)، پروتکل واقعیت درمانی (2013) که هفته ای یکبار به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برگزار شد و دو پرسشنامه مسئولیت پذیری Gough (1982) و خودکارآمدی عمومی Sherer و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزارSPSS-25 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که هر دو روش درمانی باعث افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی این زنان شده اند. (0/001=P) به علاوه یافته ها نشان می دهند که درمان پذیرش و تعهد در افزایش خودکارآمدی موثرتر بوده است و واقعیت درمانی در افزایش مسئولیت پذیری موثرتر بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی را برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی زنان مطلقه استفاده نمود. البته برای افزایش خودکارآمدی بهتر است درمان پذیرش و تعهد خط نخست درمان باشد. و برای مسئولیت پذیری واقعیت درمانی. بنابراین درمانگران و مشاوران می توانند برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی از این دو شیوه استفاده نمایند.
کیفیت زندگی حرفه ای، همدلی و راهبردهای مقابله با آن در روان شناسان بالینی جوان در لاهور، پاکستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف همدلی، سبک های مقابله ای و کیفیت زندگی حرفه ای نقش مهمی در زندگی حرفه ای افراد دارند. تحقیقات متعدد نشان می دهند تجربه پیامدهای نامطلوب شفقت و همدلی اغلب به خستگی شفقت و همچنین فرسودگی شغلی منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی همبستگی بین همدلی، راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی حرفه ای و نقش تعدیل کننده تجربه کار در میان روان شناسان بالینی جوان در لاهور، پاکستان طراحی شد. مواد و روش ها برای بررسی روابط بین متغیرهای مطالعه در یک مدل، از طرح تحقیق پیمایشی همبستگی استفاده شد. از روش نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها از شرکت کنندگان 23 تا 37 ساله، با 1 تا 10 سال سابقه کار استفاده شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه های استانداردشده که شامل پرسش نامه همدلی تورنتو (TEQ)، پرسش نامه پاسخ مقابله ای مختصر (COPE) و مقیاس کیفیت زندگی حرفه ای (ProQoL) بود، جمع آوری شدند. داده ها با آزمون آلفای کرونباخ، آمار توصیفی، تحلیل همبستگی، تحلیل طبقه بندی و تحلیل تعدیلی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها یافته ها نشان دهنده ارتباط قوی بین همدلی، راهبردهای مقابله سازگارانه و رضایت از شفقت است. تجزیه وتحلیل تعدیلی نشان داد همدلی و سال ها تجربه کاری به طور معنا داری کیفیت زندگی حرفه ای را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری روانشناسان بالینی و دانشجویان باید برای تحریک و تقویت بیشتر مهارت های حل مسئله و سازگاری برای برآوردن الزامات شغلی پویا و پیچیده، آموزش ببینند.
Investigate the Mediating Role of Coping Skills in the Relationship between Cognitive Schemas Activated in Sexual Context and Marital Satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aim: The aim of the present study was to investigate the mediating role of coping skills in the relationship between cognitive schemas activated in sexual context and marital satisfaction. The research method was descriptive-correlation and structural equation modeling.
Methods: The statistical population included all the men and women of Bandar Abbas, of whom 350 were selected by available sampling method. The sample of this study included 125 men (35.7%) and 225 women (64.3%). To collect data, the Cognitive Schema Questionnaire Activated in Sexual Context (QCSASC), the Elzaros and Folkman Coping Skills questionnaire (CSQ) and the Marital Satisfaction Scale were used. SPSS23 and AMOS software were used for data analysis.
Results: Structural equation modeling showed that coping skills and cognitive schemas activated in sexual context both directly and indirectly affected marital satisfaction in men and women. The evaluation of the hypothetical research model using fit indices showed that the hypothetical model fits the measurement model (CFI=0.97, NFI=0.99, RMSEA=0.044).
Conclusion: Consistent with the dual control model, the results of this research showed that coping skills have an effect on the marital satisfaction of women and men, and these findings emphasize that along with the coping skills of each person in marital relationships, the cognitive schemas activated in the sexual context are also important.
مروری نظری بر مفهوم فانتزی از منظر رویکردهای روانکاوانه،: از فروید تا امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فانتزی ناهوشیار یکی از مفاهیم محوری در حوزه نظریه و کاربرد رشته روانکاوی است. اهمیت این مفهوم چه به لحاظ بالینی و چه نظری موجب شده است تا همه مکاتب روان کاوی تعریف خاص خود را از فانتزی ناهوشیار ارائه دهند. با توجه به تکثر نظری در باب این مفهوم، مواجهه با تعداد زیاد تعاریف چندان هم تعجب آور نیست: از تعریف کلاسیکی که آن را فعالیتی خیال ورزانه و معرف جنبه روانی سائق می داند تا تعاریف دیگری که آن را «تجربه نه-من»، آن چنان که در رابطه تحلیلی بین بیمار و درمان گر مشاهده می کنیم، می نامند. هدف از پژوهش حاضر مروری نظری بر مفهوم فانتزی در راستای شفاف سازی هر چه بیش تر آن و همچنین بررسی نقش فانتزی در اتاق درمان و تکنیک های درمانی می باشد. امید است با شفاف سازی هر چه بیش تر این مفهوم محوری فهم و درمان بهتر اختلالات روانی تسهیل گردد.
اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و تصویر بدنی در بیماران با اختلالات پوستی با تعدیل واکنش پذیری هیجانی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات روان تنی پوست، بیماری های پوستی را شامل می شوند که در آن علل و پیامدهای روان شناختی یا شرایط همراه، تاثیر اساسی و درمانی مهم بر فرایند بیماری دارند. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و تصویر تن با تعدیل واکنش پذیری هیجانی در بیماران با اختلالات پوستی است. روش پژوهش: در این پژوهش نیمه تجربی، از پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شد و مرحله پیگیری، پس از دو ماه به اجرا درآمد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلالات پوستی شهر تبریز بودند که 15 نفر با واکنش پذیری بالا و 15 نفر با واکنش پذیری پایین در گروه پذیرش و تعهد و 15 نفر با واکنش پذیرش پایین و 15 نفر با واکنش پذیری بالا در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس تصویر تن کش(1990) به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد افزایش معناداری درتصویر تن (01/0>P)، و کیفیت زندگی (01/0>P) بیماران با اختلالات پوستی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دوماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که اثر تعاملی واکنش پذیری هیجانی و گروه تاثیر معناداری در کیفیت زندگی و تصویر تن ندارد. نتیجه گیری: مداخلات آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بالا بردن کیفیت زندگی و تصویر تن در بیماران با اختلالات پوستی موثر است.
واکاوی مفهوم هوش اخلاقی از منظر دانشجویان مقطع دکتری مشاوره: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
203 - 222
حوزه های تخصصی:
هوش اخلاقی ظرفیت و توانایی درست از نادرست، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست است. هدف پژوهش حاضر مطالعه ادراک دانشجویان مقطع دکتری مشاوره از مفهوم هوش اخلاقی بود. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر رویکرد تحلیل مضمون است. جامعه مورد مطالعه، دانشجویان مقطع دکتری مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 1400-1399، که حداقل یک سال از سنوات تحصیلی آن ها در دوره دکتری گذشته باشد، بود. جمع آوری اطلاعات تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و تعداد 13 مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته انجام گرفت. داده ها جمع آوری، کدگذاری و در قالب شبکه مضامین به شیوه دستی دسته بندی گردید. نتایج حاصل از تحلیل مضمون داده ها در پاسخ به سؤال پژوهش به شناسایی 121 کد باز، 30 مضمون فرعی، 9 مضمون اصلی و مضمون هسته ای منجر شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود دانشجویان هوش اخلاقی را کنشی آگاهانه، مدیریت کننده و چندوجهی می دانند که خیرخواهی، مسئولیت پذیری، انصاف محوری، احترام، شکیبایی، صداقت و گذشت وجوه آن می باشد. از منظر دانشجویان دکتری مشاوره، هوش اخلاقی در عمل و رفتار آن ها تأثیرگذار است چراکه پرورش هوش اخلاقی با تشخیص موقعیت اخلاقی و عملکرد براساس اصول اخلاق به فرد کمک می کند از آسیب زدن به خود و دیگران جلوگیری کند. این امر در مورد رشته های یاری گر همچون مشاوره اهمیت ویژه ای دارد.
طراحی و تدوین برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم و اثربخشی آن بر مهارت اجتماعی- ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
410 - 424
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم و اثربخشی آن بر مهارت اجتماعی-ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی-کمی) از نوع اکتشافی متوالی می باشد. در بخش کیفی با رویکرد تحلیل محتوای استقرایی، جامعه آماری عبارت از کلیه منابع و مقالات معتبر علمی نمایه شده و مرتبط در پایگاه های اطلاعاتی بودند و نمونه گیری نظری و قاعده اشباع بکار گرفته شد. در بخش کمی، جامعه پژوهش حاضر تمامی کودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به مرکز اوتیسم عاطفه های رفسنجان بودند که از طرف خود و خانواده هایشان حاضر به همکاری و شرکت در جلسات بودند. نمونه شامل 5 نفر ازکودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند. این افراد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در یک مطالعه تک گروهی با طرح تک آزمودنی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه گیلیام گازر (1994) بود. یافته ها: نتایج بخش کیفی پژوهش منجر به تدوین بسته درمانی ترکیبی 12 جلسه ای بسته برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم شد. نتایج بخش کمی نشان داد روش آموزش برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر مؤلفه های مهارت اجتماعی–ارتباطی با درصد بهبودی بین 25 تا 55 درصد، تأثیر داشته است. همچین روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر نمرات رفتارهای کلیشه ای با درصد بهبودی بین 14 تا 46 درصد، تأثیر داشته است. نتیجه گیری: مدل مفهومی برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر اساس بعد مهارت های ارتباطی، بعد مهارت های گفتاری حرکتی، بعد مهارت های بین فردی و تعامل اجتماعی و بعد بازشناسی هیجان تدوین شد. نتایج نشان داد که روش آموزش برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر مهارت اجتماعی-ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای تأثیر داشته است