فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
تلاش برای اصلاح انعطاف پذیری کنشی و برقراری تعادل عاطفی، می تواند زندگی زناشویی زوجین را بهبود بخشد که اعمال مداخلات روانشناختی را ضروری می سازد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی خود کارآمدی هیجانی بر تعادل عاطفی و انعطاف پذیری کنشی در زوجین، انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر اصفهان در نیمه دوم سال 1402 تشکیل دادند که تعداد آنها 1850 نفر بودند. از جامعه مذکور، 30 زوج، به روش هدفمند انتخاب و تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. پیش آزمون از طریق مقیاس تعادل عاطفه دینر و همکاران (2010) و پرسشنامه ی انعطاف پذیری کنشی کانر و دیویدسون (2003) انجام شد. در مرحله بعد گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی خود کارآمدی هیجانی (مک کی و وست، 2017) قرار گرفتند. گروه کنترل در این مدت در لیست انتظار بود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون اجرا شد. داده ها به وسیله تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره و با استفاده از نسخه22 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج بیانگر این بود که تفاوت میانگین دو گروه در نمرات تعادل عاطفی و انعطاف پذیری کنشی معنادار است (05/0>p). براین اساس متخصصان می توانند به منظور بهبود تعادل عاطفی و انعطاف پذیری کنشی در زوجین می توان از درمان خود کارآمدی هیجانی بهره ببرند.
پیشایندها و پیامدهای بخشش در دانشجویان دانشگاه کابل افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۱
33 - 54
حوزه های تخصصی:
بخشش به عنوان یک فضیلت اخلاقی می تواند در بهبود روابط و تعاملات اجتماعی نقش بارزی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، آزمون شناسایی پیشایندهای و پیامدهای بخشش در دانشجویان دانشگاه کابل بود. نمونه ی پژوهش را، 300 نفر از دانشجویان تشکیل می دادند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بخشش (تامپسون، 2005)، توافق جویی (مک کری و کاستا، 1992)، عزت نفس (روزنبرگ، 1965)، انسجام خانواده (با الهام از مدل ترکیبی السون، 1999؛ رضویه و سامانی، 1379)، همدلی (EQ-8)، عقاید مذهبی (گلاک و استارک، 1965)، کیفیت زندگی (وار، کوسینسکی و کلر، 1996)، سلامت روانی- جسمی GHQ-12 (گلدبرگ و هیلیر ، 1979) و خوش بینی (شییر و کارور، 1994) استفاده شد. برای ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری و آزمودن اثرهای واسطه ای از روش بوت استراپ نرم افزار AMOS 22 استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام ضرایب مسیرهای مستقیم بین متغیرهای پژوهش، بجز مسیرهای انسجام خانواده، عقاید مذهبی، توافق جویی و کیفیت زندگی از لحاظ آماری در سطح (p<0/05) معنی دار است. طبق نتایج پژوهش، رابطه غیر مستقیم عزت نفس با سلامت روانی- جسمی و خوش بینی، توافق جویی با سلامت روانی- جسمی و همدلی با سلامت روانی- جسمی و خوش بینی از طریق میانجی گری بخشش معنی دارد بود. یافته های پژوهش حاضر، چارچوب مفیدی را برای شناسایی عوامل تأثیرگذار در شروع بخشش و پیامدهای حاصل از آن فراهم می کند.
بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر، اهمال کاری و ترس از موفقیت در نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر مداخلات ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش انجام این پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه می باشد. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر جغتای در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دهند. نمونه مورد مطالعه 30 نفر بود که از بین دانش آموزان 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه جای گرفتند. سپس پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (۱۹۷۹) و پرسش نامه رفتارهای پرخطر محمدخانی (1395) در اختیار نمونه آماری قرار گرفت و بعد از برگزاری جلسات آموزش ذهن آگاهی سگال و همکاران (2002) برای گروه های آزمایش، پس آزمون انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با بکارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر (35/78=F، 001/0>p)، اهمال کاری (65/19=F، 001/0>p) و ترس از موفقیت (23/21=F، 001/0>p) در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم موثر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت در بین دانش آموزان اثربخشی معناداری دارد و می تواند در جهت بهبود مشکلات دانش آموران موثر باشد.
چگونه توانستم مهارت نوشتن را در دانش آموزان پایه دوم کلاسم تقویت کنم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 9
حوزه های تخصصی:
نوشتن ، پیچیده ترین مهارت زبانی است که در آموزش آن نیاز به فراگیری مهارت های شناختی و فراشناختی بسیاری است که با توجه به بعد عاطفی و اجتماعی محقق می شود.هدف پژوهش حاضر بررسی مشکلات نوشتن دانش آموزان پایه دوم ابتدایی است. نمونه مورد بررسی دانش آموزان کلاسم بود که به این نتیجه رسیدم که در طول سال گذشته به دلیل وجود کرونا و عدم حضور در کلاس درس دانش آموزان به آسانی نمی توانستند بنویسند و افکار خود را بیان نمایند و نوشتن برای آنها جذابیتی نداشت . نارسایی حتی بر نحوه ی پاسخ دادن آنها در دروس کتبی نیز اثر گذاشته بود.در این تحقیق نوشتن و مشکلات آن را بررسی و راهبردهایی برای مواجهه به آن ارائه دادم.یافته ها حاکی از آن بود که روش های به کاربرده ( خلاصه نویسی ، خاطره نویسی ، گزارش نویسی و داستان نویسی) برای بهبود نوشتن موثر بوده است.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر تاب آوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مقایسه رویکردهای مختلف در جهت اثربخشی بیشتر موردعلاقه بسیاری از محققان می باشد؛ در این راستا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر تاب آوری زنان مطلقه بود. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مطلقه تحت پوشش بهزیستی شهر تهران در سال 1399 بودند که از میان آن ها 45 نفر داوطلب واجد شرایط وارد مطالعه شدند که با همگن سازی سن در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. در پژوهش حاضر جهت توصیف و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزارSPSS و سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در پس آزمون و پیگیری، میانگین نمرات تاب آوری در گروه های آزمایش نسبت به کنترل به طور معنی دار و با تفاوت بیشتر افزایش پیداکرده است (05/0>p). به عبارت دیگر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی بر نمرات تاب آوری اثربخش بوده اند (05/0>p). همچنین تأثیر روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در مرحله پس آزمون از درمان معنویت درمانی بر افزایش تاب آوری مؤثرتر بوده است. در گروه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، معنویت درمانی نمرات پس آزمون و پیگیری تاب آوری نسبت به پیش آزمون افزایش پیداکرده است و بین میانگین پس آزمون و پیگیری در هر دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین در گروه کنترل بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تاب آوری تفاوت معنی داری وجود ندارد 05/0<P). نتیجه گیری: به نظر می رسد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و معنویت درمانی هر دو برای زنان مطلقه موجب بهبود تاب آوری، در این افراد و کاهش پیامدهای فردی و اجتماعی ناشی از طلاق شود. تازه های تحقیق هایده صابری: Google Scholar, Pubmed
بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تبعیت از درمان و شدت درد در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سندرم روده تحریک پذیر (IBS) یک اختلال عملکردی در سیستم روده- معده است که با علایم ویژه روده- معده بدون علت ارگانیک تعریف می شود. هدف از پژوهش بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تبعیت از درمان و شدت درد در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با گروه پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر شهر اصفهان در سال 97 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 15 نفر انتخاب و به طور تصادفی به یک گروه مداخله به روش درمان پذیرش و تعهد و یک گروه کنترل، تقسیم شدند. داده ها با استفاده از مقیاس پرسشنامه تبعیت از درمان سید فاطمی و همکاران (TAQ) (1397) و پرسشنامه درد دورکین و همکاران (SF-MPQ-2) ( 2009) جمع آوری شد. مداخله درمان پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یکبار انجام شد؛ اما گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد روش درمان پذیرش و تعهد بر تبعیت ازدرمان بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر موثر است (05/0>p). همچنین روش درمان پذیرش و تعهد برشدت درد بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر موثر بود (05/0>p). نتیجه گیری: نتیجه گیری می شود درمان پذیرش و تعهد بر تبیعت از درمان و شدت درد موثر است. تازه های تحقیق سید عباس حقایق: Google Scholar, Pubmed
نقش بازداری پاسخ، کنترل شناختی و کیفیت خواب در پیش بینی علایم و نشانه های اختلال اضطرابی نوجوانان پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نقص در کنترل شناختی و بازداری پاسخ در کنار آشفتگی در کیفیت خواب در افراد با نشانه های اضطرابی مشاهده شده است، بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بازداری پاسخ، کنترل شناختی و کیفیت خواب در پیش بینی علایم و نشانه های اختلالات اضطرابی نوجوانان پسر انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران در نیم سال دوم سال ۱۴۰۰-۱۴۰۱ تشکیل دادند، که از میان آنها ۲۹۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از تکلیف برو/نرو (GO/NO GO) هوفمان (۱۹۸۴)، پرسشنامه کنترل شناختی و انعطاف پذیری (CCFQ) گابرز و همکاران (۲۰۱۸)، مقیاس کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بایسه و همکاران (۱۹۸۹) و مقیاس چند بعدی اضطراب کودکان (MASC) مارچ و همکاران (۱۹۹۷) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بازداری پاسخ نامناسب و کیفیت پایین خواب با علایم و نشانه های اختلالات اضطرابی رابطه مثبت معنادار و کنترل شناختی با آن رابطه منفی معنادار دارد. همچنین، بازدار پاسخ، کنترل شناختی و کیفیت خواب ۶/۴۰ درصد از واریانس علایم و نشانه های اختلالات اضطرابی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مذکور می توان نتیجه گرفت که بازداری پاسخ، کنترل شناختی و کیفیت خواب به عنوان عوامل موثر بر علایم و نشانه های اختلالات اضطرابی نوجوانان باید مورد توجه متخصصان و درمانگران قرار گیرد. تازه های تحقیق محمد حسین سالمی: Google Scholar, Pubmed ملوک خادمی اشکذری: Google Scholar, Pubmed
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۸۶-۱۷۷
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری بود. طرح پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین کودکان دارای اختلالات یادگیری در سال 1401 بودند که به مراکز اختلالات یادگیری تبریز مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 مادر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب (AI، بک و کلارک، 1998) و خودتنظیمی عاطفی (SREQ، لارسن و پریز مایک، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین اضطراب و خودتنظیمی هیجانی پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 01/0>P) وجود دارد. در واقع آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خودتنظیمی هیجانی مادران تأثیر دارد و باعث کاهش نگرانی و افزایش خودتنظیمی هیجانی می شود.
پیش بینی شکوفایی در دانشجویان بر اساس هوش اخلاقی، خردمندی، تفکر نقاد با توجه به نقش میانجی امید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۳۸-۱۲۹
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی شکوفایی دانشجویان بر اساس هوش اخلاقی، خردمندی و تفکر نقاد، با توجه به نقش میانجی امید بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 740 نفر بود که از بین آن ها تعداد 384 نفر نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شکوفایی (FQ) سلیمانی (1394)، هوش اخلاقی (MIQ) لینک و کیل (2007)، خردمندی (WQ) وبستر (2003)، تفکر نقاد (CTQ) فاسیون (1990) و امید (HQ) اسنایدر و همکاران (2000) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد اثرات مستقیم هوش اخلاقی، خردمندی و تفکر نقاد بر شکوفایی معنادار بود (001/0>p). از سوی دیگر هوش اخلاقی، خردمندی و تفکر نقاد به طور غیرمستقیم به واسطه امید با شکوفایی رابطه داشتند (001/0>p). شاخص های نکویی برازش نیز حاکی از برازش مناسب مدل بود. بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود هوش اخلاقی، خردمندی و تفکر نقاد با میانجی امید می تواند مدل شکوفایی را تبیین کند.
بررسی رابطه بین استرس شغلی با کیفیت زندگی و سازگاری زناشویی ماماهای شهرستان سیرجان
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی از این پژوهش بررسی رابطه بین استرس شغلی با کیفیت زندگی و سازگاری زناشویی ماماهای شهرستان سیرجان می باشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ماماهای شهرستان سیرجان که تعداد آنها حدود 150 نفر می باشد که طبق جدول مورگان 108 نفر از آن ها و به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب گردیده اند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه استرس شغلی تافت و اندرسون (1981)، کیفیت زندگی ارلی (1998) و سازگاری زناشویی اسپانیر ( 1976) می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss ویراست 24 و آزمون های اسپیرمن و رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین استرس شغلی با کیفیت زندگی و سازگاری زناشویی ماماها رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. همچنین بین مولفه های استرس شغلی (مرگ و مردن، درگیری با پزشکان، آمادگی ناکافی، عدم پشتیبانی، حجم کار و عدم اطمینان در مورد درمان) با کیفیت زندگی و سازگاری زناشویی ماماها رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد مهمترین پیش بینی کننده کیفیت زندگی ماماها، حجم کار آن ها می باشد و مهمترین پیش بینی کننده سازگاری زناشویی ماماها، آمادگی ناکافی آن ها می باشد.
اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی سالمندان بالای 60 سال ساکن در سرای سالمندان شهر تهران در سال 1400 می باشد که از بین آنان، 30 سالمند که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده و به شیوهی قرعه کشی به طور مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا در 8 جلسه ی 2 ساعته قرار گرفتند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه ی پنج وجهی ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) به دست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج پژوهش، حاکی از آن بود که معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر ذهن آگاهی و شادکامی سالمندان اثربخش است. با توجه به ساختار فرهنگی- اجتماعی جامعه ایرانی، قویا استفاده از رویکردهای درمانی مبتنی بر فرهنگ را توصیه می کنیم.
رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی براساس نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی تنظیم هیجان دانش آموزان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر در نظر گرفته شده که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1994) بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخص های مرکزی، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (مدلیابی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین ذهن آگاهی و پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی تنظیم هیجان در دانش آموزان رابطه وجود دارد.
نقش هویت دینی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت و گرایش به مواد مخدر (مطالعه موردی: دانش آموزان دختر نوجوان منطقه پردیس تهران)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین نقش هویت دینی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت و گرایش به مواد مخدر بود. روش این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه پردیس تهران در سال ۱۴۰۰ به تعداد ۸۷۰ نفر بود، که براساس فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای طبقه ای ۲۶۷ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرشسنامه های استاندارد هویت دینی خشاوی (۱۳۰۰)، اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۶۶۹) و گرایش به مواد مخدر موسوی و همکاران (۱۳۷۸) استفاده شد. لازم به ذکر است که برای محاسبه روایی از روایی محتوا و به منظور محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخو استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از دو بخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معبار، درصد، فراوانی، جدول و نمودار) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون) و رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS ورژن 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد که هویت دینی قابلیت پیش بینی اعتیاد به اینترنت را دارد که ضریب بتا ۶۵/۰- شد همچنین یافته ها نشان داد که هویت دینی قابلیت پیش بینی گرایش به مواد مخدر را دارد که ضریب بتای آن ۱۶/-۰ شد. در نهایت می توان گفت که ابعاد هویت دینی شامل اعتقادات دینی، عواطف و احساسات دینی و رفتارهای دینی نیز قابلیت پیش بینی اعتیاد به اینترنت و همچنین گرایش به مواد مخدر را دارد.
اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا بر عاطفه مثبت و منفی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا بر عاطفه مثبت و منفی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی شهر تهران است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران نوجوان مدارس متوسطه شهر تهران در سال 1401 تشکل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و معدل دانش آموزان برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا باعث افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی در نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی شده است. همچنین نتایج نشان داد که رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا باعث بهبود پیشرفت تحصیلی در نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتاردرمانی شناختی مثبت گرا بر عاطفه مثبت و منفی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان مبتلا به اعتیاد به فضای مجازی تاثیر دارد و به عنوان مداخله ای موثر برای این افراد پیشنهاد می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نگرش به کمک و شیفتگی مرتبط با کار مربیان کودکان اوتیسم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال تکاملی عصبی است که با محدود کردن فعالیت ها و علایق، تعاملات اجتماعی و ارتباطات را به خطر می اندازد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نگرش به کمک و شیفتگی مرتبط با کار مربیان کودکان اوتیسم در مراکز خصوصی توانبخشی مازندران انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل مربی های زن و مرد کودکان اوتیستیک در مراکز خصوصی توانبخشی مازندران در سال ۱۳۹۹ بود، که تعداد ۳۰ نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) جایگزین و به مدت ۸ جلسه مداخله درمانی را دریافت نمودند. پس از پایان دوره درمان، هر دو گروه مورد پس آزمون و آزمون پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش به کمک خواهی نیکل (۱۹۹۸) و پرسشنامه شیفتگی کاری باکر (۲۰۰۸) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات نگرش به کمک و شیفتگی مرتبط با کار مربیان کودکان اوتیسم گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون، تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۱>P). همچنین نتایج بررسی نشان داد درمان مبتنی بر شفقت بر نگرش به کمک (۰/۸۴) و شیفتگی مرتبط با کار (۰/۹۱) مربیان کودکان اوتیسم مؤثر بود. نتیجه گیری: براساس نتایج درمان مبتنی بر شفقت می تواند باعث بهبود نگرش و شیفتگی مرتبط با کار مربیان اوتیسم در شرایط مختلف شود، بنابراین به نظر می رسد گنجاندن این برنامه آموزشی در برنامه توانبخشی این مربیان مفید باشد.
تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فقدان انعطاف پذیری شناختی باعث می شود بیماران به صورت منفی در مورد خودشان فکر کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه و اثربخشی آن بر انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فیروزگر تهران در سال ۱۴۰۰ بود، که به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس تعداد ۳۰ بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (۲۰۱۰) استفاده شد. برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه در ۱۲ جلسه برگزار و برای ارزیابی ماندگاری مداخله از گروه آزمایش پیگیری به عمل آمد. نتایج با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و اندازه گیری مکرر و از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مقدار F بدست آمده برای مؤلفه های انعطاف پذیری شناختی یعنی کنترل پذیری، گزینه های مختلف و توجیه رفتار در سطح (۰/۰۱>P) معنادار بود که حاکی از تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی بود. نتایج تحلیل اندازه گیری مکرر هم حاکی از ماندگاری تأثیر برنامه آموزشی بر انعطاف پذیری شناختی بود (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی رشد پس از ضربه بر انعطاف پذیری شناختی مؤثر و تأثیر آن در دوره پیگیری ماندگار بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای مؤثر برای ارتقای انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به سرطان خون استفاده نمود.
ارتباط صفات شخصیتی و استراتژی های تنظیم شناختی هیجان با اضطراب سلامت در وضعیت همه گیری کووید-19
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همه گیری کووید-۱۹ سیستم سلامت جهانی را با چالش جدیدی مواجه کرده و فشار روانی زیادی را برای افراد جامعه به دنبال داشته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط صفات شخصیتی و استراتژی های تنظیم شناختی هیجان با اضطراب سلامت در وضعیت همه گیری کووید-۱۹ انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد ساکن شهرستان بابل در بازه زمانی بهار و تابستان سال ۱۳۹۹ بود، که به روش نمونه گیری در دسترس ۲۰۰ نفر وارد مطالعه شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (۲۰۰۶)، صفات شخصیتی (۱۹۸۵) و اضطراب سلامت (۲۰۰۲) بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با روش ورود گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ انجام شد. یافته ها: ضریب همبستگی چندگانه میان متغیرها و همینطور رگرسیون اضطراب سلامت روی استراتژی های تنظیم هیجان و صفات شخصیتی از لحاظ آماری معنی دار بود (۰/۰۱>P). مقادیر بتای استاندارد شده نشان داد که نشخوار فکری (۰/۲۶۰=β)، فاجعه سازی (۰/۲۳۴=β) و تمرکز مجدد برنامه ریزی (۰/۱۹۲-=β) به ترتیب به طور معنی داری قادرند اضطراب سلامت را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، صفات شخصیتی و استراتژی های تنظیم شناختی هیجان نقش بسزایی در اضطراب سلامت افراد در وضعیت همه گیری کووید-۱۹ دارند؛ بنابراین توصیه می شود آموزش های روانشناختی لازم جهت تقویت استراتژی های مثبت تنظیم شناختی هیجان صورت گیرد.
تجارب زیسته زوجین بی فرزند انتخابی: یک مطالعه پدیدارشناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیش از گذشته گزینه های جدیدی را پیش روی زوجین قرار داده است. بی فرزندی انتخابی یک سبک زندگی نوظهور و در حال رشد در ایران است و شناخت کمی درباره این پدیده وجود دارد. هدف: این پژوهش سعی دارد به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی به شناخت تجارب زیسته زوجین ایرانی بی فرزند انتخابی بپردازد. روش: انتخاب شرکت کنندگان به روش هدفمند صورت گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد و اشباع داده ها پس از مصاحبه با 17 نفر (7 زوج و 3 زن) حاصل شد. تحلیل اطلاعات به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و همکاران (2009) صورت گرفت. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها به استخراج 7 مضمون؛ نابسندگی فردی، نابسندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، دنیای نابسنده و ناایمن، چالش با هنجارهای خانواده کلاسیک، فشار اجتماعی و استراتژی های مقابله با فشار شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بی فرزندی انتخابی شکل نوظهور از خانواده است که شیوه معنادهی و ارزش گذاری متفاوتی از خانواده سنتی دارد. شناخت چشم انداز زوجین بی فرزند انتخابی به متخصصان سلامت روان و خانواده در ارائه خدمات مفیدتر کمک می کند.
نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان با نارسایی های تحولی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی مقطع ابتدایی شهر تبریز در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. گروه نمونه شامل 283 نفر از مادران کودکان با نارسایی های تحولی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه قدردانی ) (GQ-6 (مک کلاف و همکاران، 2002)، پرسشنامه شفقت به خود (SCS-SF)(ریس و همکاران، 2011)، پرسشنامه استرس ادراک شده(PSS-14) (کوهن و همکاران، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی ((BDI-13 (بک، 1972)، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی و با شفقت به خود رابطه مثبت معناداری دارد(0۱/0>p)؛ همچنین، شفقت به خود با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی معنا داری دارد(۰۱/0>p). بر اساس یافته های پژوهش، شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی، نقش واسطه ای داشت. (۰۱/0>P). براساس نتایج،مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. در مجموع، می توان نتیجه گرفت با تمرکز بر تقویت قدردانی و شفقت به خود، می توانیم افسردگی و استرس ادراک شده مادران دارای کودکان با نارسایی های تحولی را کاهش دهیم.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه استفاده آسیب زا از ابزار دیجیتال در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۴۰-۱۲۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه استفاده آسیب زا از ابزار دیجیتال در کودکان انجام شد. این پژوهش کاربردی و از لحاظ روش همبستگی است. جامعه آماری کلیه کودکان 4 تا 7 ساله استان خراسان شمالی بودند که در سال 1401 جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش تعداد 254 نفر در مطالعه اول و 220 نفر در مطالعه دوم به صورت در دسترس انتخاب شدند. این افراد در 2 مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. در مطالعه اول فقط فرم پرسشنامه محقق ساخته و در مطالعه دوم علاوه بر آن دو پرسشنامه مهارت اجتماعی ماتسون(MESSY) (1983) و رابطه والد-فرزند (CPRS، 1994) هم به والدین داده شد. برای بررسی روایی محتوا فرم بین ۵ نفر از اساتید و اعضای هیئت علمی روانشناسی توزیع شد و cvi برای پرسشنامه محاسبه شد. تحلیل عاملی اکتشافی منجر به استخراج دو عامل زیربنایی «اختلال اجتماعی»و «کنترل مختل» شد. مدل دو عاملی 65/54 درصد از واریانس کل را تبیین کرد. شاخص های مدل تحلیل عامل تاییدی نشان داد مدل دو عاملی از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج نشان داد آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 85/0 است که حاکی از همسانی درونی مطلوب پرسشنامه است. ضریب همبستگی پیرسون بین نمره کل این پرسشنامه با دو مقیاس مهارت اجتماعی و رابطه والد-کودک به ترتیب 59/0- و 47/0- است که نشان می دهد این پرسشنامه از روایی ملاکی مناسبی برخوردار است. در مجموع پرسشنامه استفاده آسیبزا از ابزار دیجیتال از ویژگی های روانسنجی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است.