فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
281 - 293
حوزه های تخصصی:
گرایش نوجوانان به انواع رفتارهای پرخطر یکی از اصلی ترین منابع نگرانی در جامعه است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های هویت در نوجوانان بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 1398-1397 تشکیل دادند که 200 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان زاده محمدی و همکاران (1390)، سبک های فرزندپروری بامریند (1973) و سبک های هویت برزونسکی (1989) بود. داده های پژوهش با آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان و نرم افزار spss نسخه 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه، سبک تعهد هویت، سبک هویت سردرگم و سبک فرزندپروری مستبدانه توان پیش بینی رفتارهای پرخطر را در نوجوانان دارند (0/05>P). نقش سبک های فرزندپروری و سبک های هویت در شکل گیری رفتارهای پرخطر نوجوانان قابل توجه است.
ارائه مدل ساختاری نقش میانجی همدلی در رابطه بین بدتنظیمی هیجانی با قلدری سایبری در دانش آموزان دختر شهر اصفهان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
343 - 354
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی ارائه مدل ساختاری نقش میانجی همدلی در رابطه بین بدتنظیمی هیجانی با قلدری سایبری در دانش آموزان دختر شهر اصفهان انجام شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 به روش آنلاین انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه تجربه قلدری-قربانی سایبری (CBVEQ) آنتیادو و همکاران (2016)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) گراتز و رومر (2004) و مقیاس همدلی اساسی (BES) جولیف و فارینگتون (2006) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین بدتنظیمی هیجانی و همدلی با قلدری سایبری همبستگی معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم بدتنظیمی هیجانی از طریق نقش میانجی همدلی بر قلدری سایبری دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/052=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر قلدری سایبری در بین دانش آموزان است.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری بر تعارض کار- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان گروهی استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری بر کاهش تعارض کار- خانواده بود. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی پرسنل پالایشگاه گاز شهید هاشمی نژاد سرخس در سال 1400 به تعداد 553 نفر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند (15 نفر گروه آزمایشی درمان استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی، 15 نفر گروه آزمایشی هیپنوتراپی شناختی- رفتاری و 15 نفر گروه کنترل). برنامه مداخله ای استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری (هر کدام) در هشت جلسه 90 دقیقه ای به آزمودنی های دو گروه آزمایشی (یک گروه ذهن آگاهی و گروه دیگر هیپنوتراپی) ارائه گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تعارض کار– خانواده کارلسون و همکاران (2000) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی از آزمون آماری کوواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شد. مقایسه میانگین ها نشان داد که روش درمان گروهی استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش تعارض کار- خانواده با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت (01/0>P). در مقایسه میانگین نمرات گروه هیپنوتراپی شناختی- رفتاری با گروه کنترل نیز در کاهش تعارض کار- خانواده تفاوت معناداری مشاهده گردید (01/0>P).یافته ها: بطور کلی نتایج بیانگر آن بود که درمان های استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی و هیپنوتراپی شناختی- رفتاری هر دو به طور معناداری تعارض کار- خانواده را در گروه های مداخله کاهش داده اند اما تفاوتی معنادار بین این دو درمان در کاهش تعارض کار- خانواده وجود نداشت.
اثربخشی مداخله مثبت اندیشی بر فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
83 - 108
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف اثربخشی مداخله مثبت اندیشی بر فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر کرمان انجام شد. روش مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. ابتدا به 100 نفر از دانش آموزان به صورت در دسترس پرسشنامه فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی داده شد و از میان آنها 40 نفر به عنوان نمونه (افرادی دارای درگیری تحصیلی پایین تا متوسط و فرسودگی تحصیلی بالا) انتخاب شدند و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه درگیری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی و همچنین بسته استاندارد آموزشی مثبت اندیشی استفاده شد. مشارکت کنندگان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شدند؛ درحالی که در این مدت گروه کنترل در کلاس های مثبت اندیشی شرکت نداشتند. قبل از شروع آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های اجرای دو پرسشنامه نشان دادند آموزش مثبت اندیشی بر فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان تأثیر معناداری دارد؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت آموزش مثبت اندیشی باعث بهبود فرسودگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان شده است. همچنین، آموزش مثبت اندیشی در دانش آموزان باعث حذف افکار منفی و پرورش افکار مثبت شده است، سطح انرژی و توانمندی دانش آموزان را افزایش داده و این امکان را برای دانش آموز فراهم کرده است تا با رهایی از تفکر منفی، شکست را به موفقیت و تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
مدل سازی پیشرفت تحصیلی دانشگاهی در همه گیری کووید-19 بر اساس متغیرهای شخصیتی و نگرشی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
70 - 101
حوزه های تخصصی:
پس از پاندمی (دنیاگیری) کووید-۱۹ کلاس های دانشگاه ها مدتی تعطیل شد ولی بلافاصله با تصمیم فوری مسئولین دانشگاه ها اراده بر این شده که کلاس ها به صورت مجازی و الکترونیکی برگزار شود؛ این خواست به نوعی بر دانشجویان تحمیل شد بدون آنکه بررسی شود که آیا دانشجویان با این شیوه همراهی لازم را دارند یا نه. هدف پژوهش حاضر تعیین میزان آمادگی دانشجویان برای یادگیری در بستر الکترونیکی و تأثیر این عوامل بر پیشرفت تحصیلی است. در پژوهش حاضر عوامل متعددی به منظور تبیین پیشرفت تحصیلی دانشجویان در آینده مطالعه شده است که برخی از آن ها به ویژگی های شخصیتی فرد یادگیرنده (دانشجو) برمی گردد ازجمله عامل وظیفه شناسی، خودتنظیمی، تاب آوری تحصیلی و نیز برخی به نگرش ایشان برمی گردد ازجمله نگرش به فناوری های دیجیتال و نگرش به سامانه یادگیری الکترونیکی. پس از الکترونیکی کردن ابزار پژوهش به صورت الکترونیکی، در اختیار دانشجویان درس آمار استنباطی دوره کارشناسی پس از پایان تدریس قرار گرفت. در راستای تحلیل روابط چندگانه بین متغیرها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از روش کمترین مربعات جزئی بهره برده شده است و از مهم ترین نتایج می توان به عدم معناداری تأثیر وجدانی و معناداری مستقیم تاب آوری و خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی دانشگاهی اشاره کرد. به دنبال نتایج این پژوهش پیشنهاد هایی برای فراگیران الکترونیکی دانشگاه ها و مسئولین ارائه شده است.
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندهای قصد رفتار کارآفرینانه دانشجویان: نقش میانجی گر ترس ادراک شده و نقش تعدیل گر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کارآفرینی به عنوان یکی از حیاتی ترین موضوعات و موتور محرکه اصلی در توسعه اقتصادی کشورها مطرح است. هدف پژوهش حاضر، طراحی و آزمون مدلی از پیشایندهای قصد رفتار کارآفرینانه دانشجویان با توجه به نقش میانجی گر ترس ادراک شده و نقش تعدیل گر جنسیت بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به دلیل دشواری دسترسی به همه آن ها، ۳۶۷ نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه الهام کارآفرینانه (سویتاریس و همکاران، 2007)، طرز تفکر کارآفرینانه (کوی و همکاران، 2021)، قصد رفتار کارآفرینانه (ولییر، 2015) و پرسش نامه ترس ادراک شده (دنیز و همکاران، 2011 و کالینز، 2007) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از طریق الگویابی معادلات ساختاری در نرم افزار SmartPLS نشان داد که الهام کارآفرینانه بر طرز تفکر کارآفرینانه (0/634) و بر قصد رفتار کارآفرینانه (0/145) تأثیر مثبت معنی دار دارد. همچنین طرز تفکر کارآفرینانه بر ترس ادراک شده تأثیر منفی معنی دار (0/693-) و بر قصد رفتار کارآفرینانه تأثیر مثبت معنی دار (0/397) دارد و ترس ادراک شده بر قصد رفتار کارآفرینانه تأثیر منفی معنی دار (0/326-) دارد. مقادیر ضریب تعیین نشان داد که حدود 60 درصد از واریانس قصد رفتار کارآفرینانه از طریق الهام و طرز تفکر کارآفرینانه و ترس ادراک شده تبیین می شود. نتایج بررسی فرضیه های غیرمستقیم نشان داد که رابطه طرز تفکر کارآفرینانه با قصد رفتار کارافرینانه از طریق ترس ادارک شده معنی دار می باشد اما رابطه الهام کارآفرینانه با قصد رفتار کارآفرینانه از طریق ترس ادراک شده معنی دار نمی باشد. علاوه براین، جنسیت تأثیر ترس ادراک شده بر قصد رفتار کارآفرینانه را تعدیل می کند. یافته ها بیان گر آن است که الهام بخشی کارآفرینانه به طور مستقیم و غیر مستقیم به واسطه طرز تفکر کارآفرینانه، تمایل دانشجویان را به رفتار کارآفرینانه افزایش می دهد.
مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و راهبرد فراشناختی بر خودشکوفایی دانش آموزان و ارائه راهکارهای عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
6 - 25
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش معکوس و راهبرد فراشناختی بر خودشکوفایی دانش آموزان و ارائه راهکارهای عملیاتی انجام شد. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش جمع آوری داده ها، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه ناحیه 1 کرج در سال ۱۴۰۰ بودند که طبق ملاک های ورود و خروج در پژوهش تعداد 45 نفر بر اساس فرمول کوکران و بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تقسیم بندی شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودشکوفایی جونز و کراندال (1986) بود. در مرحله پیش آزمون متغیر وابسته روی گروه آزمایشی اول، گروه آزمایش دوم و گروه کنترل اجرا شد. متغیر مستقل (آموزش معکوس) بر روی گروه آزمایش اول و آموزش راهبردهای فراشناختی روی گروه آزمایش دوم اجرا شد و گروه کنترل به روش سنتی آموزش دیدند. در مرحله پس آزمون متغیر وابسته روی هر سه گروه آزمایش اول، آزمایش دوم و گروه کنترل اجرا و در مرحله پیگیری یعنی یک ماه پس از مرحله پس آزمون متغیرهای وابسته روی هر دو گروه آزمایشی اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از آمار استنباطی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت میانگین متغیر خودشکوفایی، بین دو گروه تحت آموزش قرار گرفته با گروه کنترل معنادار است (P<0.01). از طرفی نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش معکوس با آموزش راهبردهای فراشناختی در درس علوم بر خودشکوفایی در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار است.
مقایسه خودکارآمدی و هیجانات معلم در آموزش غیر حضوری و ادراک از حضوری در همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
60 - 101
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه: اگرچه آموزش از راه دور در ایران پدیده ای نوین است، اما سال هاست که این روش آموزشی در جهان رواج و مورد استقبال قرار گرفته است. روش جدید و نسبتا ناشناخته این روش آموزشی در کشور، ضرورت بررسی نقاط قوت و ضعف آن را نشان می دهد. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه خودکارآمدی و عواطف معلمان در آموزش از راه دور و ادراک از آموزش حضوری در اپیدمی کووید 19 در مقطع متوسطه منطقه یک شهر قم انجام شد. روش: این مطالعه یک مطالعه علی- مقایسه ای پس رویدادی است که در سال تحصیلی 1399-1399 بر روی 71 نفر از معلمان دبیرستان های شهر قم انجام شد. پرسشنامه ها در دو زمان مختلف آموزش از راه دور (فعلی) و ادراک آموزش حضوری (در سال های گذشته) تنظیم شدند. با توجه به اینکه برای انجام این تحقیق، نمرات هر فرد را با خود در غیبت و درک حضور مقایسه کردیم، از روش هتلینگ t2 (مانور دو گروهی) برای مقایسه شرایط مختلف تحصیلی استفاده کردیم. نتیجه گیری: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که F در خودکارآمدی معلم (و مؤلفه های آن) و همچنین مؤلفه های عشق، لذت، غم و خشم معلم معنادار است. آموزش حضوری خودکارآمدی معلمان و مولفه های آن و عواطف عشق، لذت، غم و خشم در دبیرستان در دوره اپیدمی کوید 19. بین میانگین کل هیجان معلم و مؤلفه هیجان ترس معلم تفاوت معناداری وجود ندارد که نشان دهنده عدم تأثیر آموزش از راه دور بر هیجان کل و مؤلفه هیجان ترس در معلمان دبیرستان در دوران اپیدمی کووید-19 است.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
47 - 59
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون_پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پرخاشگر مدارس پسرانه دوره متوسطه دوم شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که با استفاده از شیوه خوشه ای، 45 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (آزمایش 1 رفتاردرمانی دیالکتیک، آزمایش 2 تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های واکنش پذیری بین فردی دیویس (1983)، خودمهارگری تانجی (2004)، نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (2001) و پرخاشگر باس پری (1992) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر اثربخش است. همچنین میزان تاثیر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک بیشتر از گروه تحلیل رفتار متقابل بوده است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیک با شناسایی الگوهای معیوب قبلی افکار و احساسات، افزایش تحمل ناکامی، پذیرش و اعتباربخشی هیجانات منجر به بهبود واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر می شود.
واکاوی پدیدارشناسانه تجربه روابط بین فردی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته آسیب پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
60 - 75
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت خودشیفته همواره با اختلال پایدار در عملکرد بین فردی همراه است، با این وجود مطالعات محدودی به ماهیت پدیدارشناختی روابط بین فردی در این افراد پرداخته است. از آنجایی که اختلال شخصیت خودشیفته آسیب پذیر پس از گذشت چند دهه هنوز جایی در طبقه ندی تشخیصی اختلالات روانی ندارد، پرداختن به ماهیت روابط بین فردی در این افراد می تواند به درک بهتر این اختلال کمک کرده و فرآیند تشخیص و درمان را تسهیل کند. مطالعه حاضر تحلیل کیفی روایت های 6 شرکت کننده مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته آسیب پذیر است که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کرده و روابط خود با دیگران را آن گونه که تجربه و درک می کنند، توصیف کردند. متن پیاده شده مصاحبه ها طبق اصول تحلیل پدیدارشناسانه تفسیری تحلیل و یازده مقوله اصلی "فقدان جامعه پذیری/ روابط بین فردی شکننده/ انفعال بین فردی/ سانسور خود به دلیل ترس از قضاوت دیگران/ خودپنداره منفی/ تأیید و توجه طلبی/ نوسان بین خشم به خود و خشم به دیگری/ مکانیزم های دفاعی/ شخصیت قدرت طلب/ تعریف صمیمیت و حساسیت بین فردی" استخراج شد. به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر بیان کننده آن است که علی رغم اینکه افراد خودشیفته آسیب پذیر برای ارضای نیازهای خودشیفته وار به شدت به روابط اجتماعی نیاز دارند، اما مکانیزم های دفاعی ایشان آنها را از روابط اجتماعی منع می کند. بنابراین داشتن یا نداشتن روابط اجتماعی برای این افراد همواره نقطه ای تعارض برانگیز است.
بررسی نقش میانجی اضطراب و افسردگی در رابطه بین بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
18 - 32
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اضطراب و افسردگی در رابطه بین بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان جمعیت عمومی کاربر شبکه های اجتماعی در سال 1401، 350 نفر با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری داوطلبانه، از طریق فراخوان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر شده وسواس فکری- عملی (فوا و همکاران)، پرسشنامه ترومای کودکی (برنشتاین و استین)، مقیاس اضطراب بک و نسخه دوم مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد، بدرفتاری کودکی با علائم وسواسی- جبری رابطه مستقیم و معناداری دارد و اضطراب و افسردگی در رابطه بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که ترومای دوران کودکی، اضطراب و افسردگی نقش مهمی در شکل گیری علائم وسواسی- جبری دارند. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که ترومای دوران کودکی می تواند با تاثیر بر اضطراب و افسردگی موجب بروز علائم وسواسی- جبری گردد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی (MBT) و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک (PCIT) بر تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
33 - 49
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثریخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش حاضرنیمه آزمایشی، همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران کودکان مضطرب شرکت پالایش نفت شهر بندرعباس در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 45 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های تنظیم هیجان شیلد و کیکتی (1997)، رفتار خوردن کودکان واردل و همکاران (۲۰۰۱) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والدین (1998) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن کودکان مضطرب وجود دارد و درمان مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک منجر به کاهش منفی گرایی هیجانی و مشکلات رفتارهای خوردن و افزایش تنظیم هیجانی انطباقی در کودکان مضطرب شده است. نیزدرمان مبتنی بر ذهنی سازی موثرتر از درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در تنظیم هیجان کودکان مضطرب است. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه های درمانی مبتنی بر ذهنی سازی و رابطه والد-کودک می توان به عنوان مداخلات مناسب در جهت بهبود تنظیم هیجان و رفتارهای خوردن در کودکان مضطرب استفاده کرد.
طراحی، ساخت و بررسی ویژگی های روا ن سنجی پرسشنامه ادراک استعاری درد در بیماران دارای بیماری مزمن فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درد یکی از مفاهیم حوزه روان شناسی سلامت است که به دلیل ماهیت انتزاعی با استعاره های مفهومی یا شناختی بیان می شود. گویشوران فارسی زبان مانند زبان های دیگر از حوزه های مبدا و نگاشت های گوناگون برای بیان درد خود استفاده می کنند. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر طراحی، ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ادراک استعاری درد در بیماران فارسی زبان دارای بیماری های مزمن است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع زمینه یابی و مطالعات روان سنجی است. در ابتدا براساس تحلیل شناختی استعاره های درد رئیسی (2021)، نه نگاشت یا ارتباط استعاری استخراج شد که به ترتیب عبارت بودند از شیء، علیت، مسیر و جهت، انسان، مکان، مزه، ظرف، نیرو و دایره. بر اساس حوزه های مبدا به دست آمده، پرسشنامه ای دارای 25 سوال به شیوه مقیاس پاسخ دهی لیکرت ساخته شد. سه متخصص زبان شناسی شناختی، دو روان شناس سلامت، سه پزشک و دو متخصص روان سنجی، روایی محتوایی سؤالات را بررسی کردند. هیچ سوالی غیرمربوط یا نامناسب تشخیص داده نشد. سرانجام، پرسشنامه توسط 250 بیمار تک زبانه فارسی زبان دارای بیماری مزمن در سال 1401 به صورت دردسترس و داوطلبانه تکمیل شد. یافته ها نشان داد؛ کل پرسشنامه و عامل های آن با روش ضریب آلفای کرونباخ از اعتبار مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پرسشنامه ادراک استعاری درد، از چهار عامل شیء، نیرو، انسان و علیت تشکیل شده که جمعاً 66/24 درصد از واریانس کل عامل ها را تبیین می کند. در نتیجه، پرسشنامه ادراک استعاری درد برای فارسی زبانان از روایی و اعتبار خوبی برخوردار است.
مقایسه شیوه فرزند پروری والدین کودکان با اختلال بیش فعّالی/کمبود توجّه و با کودکان عادی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی شیوه فرزند پروری در والدین کودکان با اختلال بیش فعّالی/کمبود توجّه و کودکان عادّی بوده است. روش این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی و شیوه ی اجرای آن توصیفی از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری عبارت بود از کلّیه ی والدین کودکان 6 تا 12 ساله با اختلال بیش فعّالی/ کمبود توجّه که در سال 92-1391به مرکز درمانی اخوان در تهران مراجعه کرده بودند و تمامی والدین دانش آموزان عادی که در سال تحصیلی 92-1391 در مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه منطقه 6 تهران در حال تحصیل بودند. تعداد نمونه 99 نفر بوده که 60 نفر از آن ها مربوط به والدین کودکان عادّی و 39 نفر از آن ها مربوط به والدین کودکان مبتلا به بیش فعّالی- نقص توجّه بود که از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برای گروه عادّی و از روش نمونه گیری تمام شمار برای گروه بالینی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه اطّلاعات فردی، سبک والدگری آلاباما توسّط والدین جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری t نمونه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری تنبیه بدنی و فقر نظارت و مراقبت در والدین کودکان عادّی کمتر از والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجّه و بیش فعّالی است و همچنین، شیوه فرزندپروری سایر شیوه های انضباطی و مشارکت در والدین کودکان عادّی بیشتر از والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجّه و بیش فعّالی است. امّا از نظر میزان شیوه ی فرزندپروری والدگری مثبت و شیوه ی نظم و انضباط متناقض بین دوگروه از والدین، تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی و تاب آوری با واسطه مثبت اندیشی؛ مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه فاطمیه
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با تاب آوری با واسطه ای مثبت اندیشی؛مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه فاطمیه طراحی و اجرا گردید. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع مطالعات تحلیلی بود که جمع آوری اطلاعات آن به صورت میدانی انجام گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه فاطمیه شیراز در سال تحصیلی 1402-1403؛ که تعداد آن ها بالغ بر 1362 نفر بود. که تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان تعداد نمونه برابر 300 نفر از دانشجویان دانشگاه فاطمیه شیراز بود. ابزار گردآوری تحقیق حاضر، پرسشنامه استاندارد بود. که برای سنجش جهت گیری مذهبی از پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت و راس(1950)، برای سنجش تاب آوری، مقیاس تاب آوری کونور و دیویدسون(2003) به کاربرده شد. و برای سنجش مثبت اندیشی از پرسش نامه مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی (1998) استفاده شد. برای تحلیل آن نیز از نرم افزارSPSS و AMOS نسخه 23 استفاده کردیم؛ که در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. از آمار توصیفی نظیر میانگین و واریانس و انحراف معیار و... برای توصیف داده ها و برای تعیین رابطه بین متغیرها داده ها از تعیین رابطه آزمون پیرسون و تحیلیل مسیر و آزمون سوبل استفاده شد. نتایج نشان می دهد که جهت گیری مذهبی بر تاب آوری با مقدار 58/0 اثرگذار می باشد. همچنین مثبت اندیشی بر تاب آوری با مقدار 49/0 اثرگذار می باشد. استفاده از سامانه های آنلاین، آماره سوبل محاسبه شده است که مقدار 89/2 از قدر مطلق 96/1 بزرگ تر بوده و بر اساس P-Value گزارش شده، در سطح کمتر از 05/0 معنی دار است. و مشخص گردید که مثبت اندیشی با نقش میانجی گری در بین جهت گیری مذهبی و تاب آوری قرار دارد. مشخص گردید که خودارزیابی مثبت با نقش میانجی گری در بین جهت گیری مذهبی و تاب آوری است. مشخص گردید که ارزیابی دیگران با نقش میانجی گری در بین جهت گیری مذهبی و تاب آوری قرار دارد. مشخص گردید که انتظارات مثبت آینده با نقش میانجی گری در بین جهت گیری مذهبی و تاب آوری است. مشخص گردید که خود اعتمادی با نقش میانجی گری در بین جهت گیری مذهبی و تاب آوری قرار دارد.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در افراد با آسیب شکست عاطفی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر نشخوار فکری و ناگویی هیجانی در افراد دارای شکست عاطفی شهر تهران در سال 1403 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد دارای شکست عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش درمان هیجان مدار قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد ناگویی هیجانی (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه استاندارد نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارو، 1991) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای پرسشنامه ناگویی هیجانی 81/. و پرسش نامه نشخوار فکری بالای 0.7 به دست آمده آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تائید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار باعث کاهش "نشخوار فکری" افراد دارای شکست عاطفی شد. همچنین نتایج نشان داد درمان هیجان مدار باعث بهبود "ناگویی هیجانی" افراد دارای شکست عاطفی شد. بنابراین یافته های مطالعه حاضر نشان داد که درمان هیجان مدار بر کاهش نشخوار فکری و ناگویی هیجانی افراد دارای شکست عاطفی مؤثر می باشد.
درمان مبتنی بر شفقت درمانی بر اضطراب و تاب آوری بیماران مبتلابه دیابت نوع 2
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش درمان مبتنی بر شفقت درمانی بر اضطراب و تاب آوری بیماران مبتلابه دیابت نوع 2 بود. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون پس آزمون و گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد دیابتی نوع 2 بخش مرکزی شهر ورامین، درمانگاه شهید محمد تاجیک و درمانگاه خیریه حیدریه را در سال 1403 تشکیل دادند. بدین منظور 30 نفر به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند که 15 نفر به عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند و آموزش شفقت درمانی را در 12 جلسه 75 دقیقه ای به صورت گروهی یک بار در هفته گذراندند و 15 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند و هیچ آموزشی دریافت نکردند. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات، شامل پرسشنامهاضطراب (بک و همکاران، 1988) و پرسشنامه تاب آوری (کونور و دیویدسون، ۲۰۰۳) بود. داده های پژوهش به کمک تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش شفقت درمانی توانست به میزان 8/32 درصد بر تغییرات اضطراب و میزان 1/57 درصد بر تغییرات تاب آوری مؤثر بود و به صورت کلی نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد درمان مبتنی بر شفقت درمانی بر کاهش اضطراب و بالا بردن تاب آوری بیماران مبتلابه دیابت نوع تأثیرگذار بود. درنتیجه درمان مبتنی بر شفقت برای افراد دارای بیماری دیابت نوع 2 مناسب است چراکه بازندگی روزمره و رفتارهای آن ها در طی روز همخوانی دارد.
تأثیر نوروفیدبک بر حافظه شنیداری دانش آموزان پسر 6 تا 12 ساله
حوزه های تخصصی:
حافظه شنیداری یکی از مؤلفه های مهم و مؤثر یادگیری است که تقویت آن برای دانش آموزان مؤثر است. حافظه فعال شنیداری می تواند نقش مستقیمی در اکتساب زبان کودکان داشته باشد و مهارت های آن بسیار مرتبط با رشد جوانب مهم زبان مانند اکتساب واژگان می باشد. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش نوروفیدبک بر حافظه شنیداری کودکان دبستانی پسر انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر کرج در سال 1399-1400 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانش آموزان که در خرده مقیاس های شنیداری آزمون حافظه بالینی وکسلر دو انحراف معیار پایین تر از میانگین را دریافت کردند؛ به صورت تصادفی، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای به کار گرفته شده عبارت اند از: خرده آزمون فراخنای ارقام وکسلر (نسخه کودکان) بود و ده جلسه نوروفیدبک به روش دیموس (2005) به صورت دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا گردید. در پایان مداخله، مجدداً دو گروه با آزمون مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش نوروفیدبک بر بهبود حافظه شنیداری در گروه آزمایش اثربخش بود (05/0>P). با توجه به یافته ها می توان گفت که نوروفیدبک به عنوان یک ابزار مؤثر برای ارتقای توانایی های شناختی و کارکردهای ذهنی مؤثر واقع می شود لذا استفاده از آن در حوزه های مربوطه پیشنهاد می گردد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و نشخوار ذهنی زنان دانشجو
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و نشخوار ذهنی زنان دانشجو بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و از نوع پژوهش های نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل کلیه زنان دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آنان، 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. آزمودنی های منتخب به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آموزش ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. شرکت کنندگان این دو گروه، پرسشنامه کیفیت زندگی وار و همکاران، و پرسشنامه نشخوار فکری نولن- هوکسما و مورو را در دو مرحله (قبل و بعد از آموزش) تکمیل کردند. ابزار گردآوری داده های پژوهش با روش کتابخانه ای جهت مشخص کردن روابط بین متغیرهای پژوهش و روش میدانی با استفاده از پرسشنامه های استاندارد کیفیت زندگی وار و همکاران (1992)، نشخوار فکری نولن- هوکسما و مورو (1991) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار Spss-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که در نمرات حاصل از پرسشنامه های کیفیت زندگی وار و همکاران و نشخوار فکری نولن- هوکسما و مورو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.05) همچنین مشاهدات کیفی نشان داد روش مذکور در بالا بردن کیفیت زندگی و همچنین کاهش نشخوار ذهنی در زنان دانشجو مؤثر است.
رابطه مهارت های مدیریت زمان و ویژگی شخصیت با فرسودگی تحصیلی دانشجویان شاغل دانشگاه آزاد تهران مرکزی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی مهارت های مدیریت زمان و ویژگی شخصیت با فرسودگی تحصیلی دانشجویان شاغل دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز می باشد. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد همچنین ازنظر هدف این تحقیق کاربردی و به این خاطر که می خواهیم رابطه و همبستگی بین دو یا چند متغیر را بسنجیم ، روش پژوهش همبستگی می باشد. به این منظور دودسته از دانشجویان دانشگاه، 500 نفره که شامل دانشجویان شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، که بالای 5 سال سنوات دارند در نیمه ی اول سال 1399 انتخاب شدند. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی ساده می باشد و حجم نمونه با توجه به جدول مورگان شامل 217 نفر، دانشجوی شاغل در دانشگاه است، بر اساس لیست جامعه نمونه به روش نمونه گیری در دسترس پرسشنامه بین نمونه ها توزیع گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه های برسو (1997)، پرسشنامه ی مدیریت زمان، پرسشنامه آزمون شخصیت نئو (کاستا ومک گری1985)، جمع آوری شد. بعد از جمع آوری اطلاعات، داده ها با نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت. بدین ترتیب که داده ها در ابتدا کدگذاری شده و وارد نرم افزار می شوند. سپس با استفاده از دو روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. با استفاده از دو روش آمار توصیفی و استنباطی در سه بخش داده ها مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته شد. بدین ترتیب که ابتدا، برای توصیف نظرات، نمونه آماری در رابطه با سؤالات از جدول های توزیع فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شد. سپس فرضیه های تحقیق بر اساس نتایج به دست آمده از بررسی سؤالات با استفاده از آمار استنباطی و استفاده از آزمون های مناسب تست نرمال بودن داده ها انجام و در صورت نرمال بودن داده ها (همبستگی پیرسون) و در صورت نرمال نبودن (همبستگی اسپیرمن) بررسی شد. همچنین از آزمون رگرسیون هم استفاده می شود. نتایج بیانگر آن بود که بین مهارت مدیریت زمان با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد و بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی، انعطاف پذیری، توافق پذیری، وظیفه شناسی با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. منفی بودن رابطه یعنی با افزایش برون گرایی، انعطاف پذیری، توافق پذیری، وظیفه شناسی دانشجویان، فرسودگی تحصیلی آن ها کاهش می یابد و بالعکس. همچنین بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی معنادار وجود دارد