فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۰۸۲-۱۰۶۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: اوتیسم اختلالی تحولی عصبی است که با نقص مداوم در مهارت های ارتباطی - اجتماعی شناخته می شود و ضعف در مهارت اجتماعی در این کودکان دارای پیامدهای منفی است. فرضیه های جدید، اختلال طیف اوتیسم را به نارسایی در نظریه ذهن مرتبط می کنند. آموزش مهارت های عاطفی اجتماعی با در برداشتن آموزش خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و آگاهی هیجانی می تواند مداخله مؤثری برای بهبود نظریه ذهن در این کودکان باشد. این در حالی است که در این مورد شکاف پژوهشی وجود دارد و تاکنون مطالعه ای به بررسی این موضوع مهم نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت عاطفی اجتماعی بر بهبود نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر طیف اتیسم در رده سنی 7 تا 15 سال شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آن ها، ۲۰ نفر به طور تصادفی انتخاب شده و در گروه های آزمایش (1۰ نفر) و گواه (۱۰ نفر) جایگزین شدند. برای گروه آزمایش ده جلسه مداخله آموزش مهارت عاطفی اجتماعی برگرفته از بسته آموزشی خسروتاش و همکاران (2019) اجرا شد، ولی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش طیف اتیسم (اهلر و همکاران، 1999) و آزمون نظریه ذهن (موریس و همکاران، 1999) بود که توسط والدین تکمیل شد. همچنین داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس و با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این است که آموزش مهارت عاطفی اجتماعی باعث افزایش نمرات نظریه ذهن در گروه آزمایش شده است (0/05 P<). اندازه اثر نمره نظریه ذهن 36% بود، بنابراین آموزش مهارت عاطفی اجتماعی توانسته است 36 درصد از تغییرات نمرات نظریه ذهن را تبیین کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر به نظر می رسد آموزش مهارت عاطفی اجتماعی می تواند نظریه ذهن را در کودکان مبتلا به اوتیسم تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین استفاده از آن در کنار سایر روش های درمانی به منظور بهبود مهارت های عاطفی، اجتماعی و ارتباطی در این کودکان توصیه می شود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر همدم گزینی-دوری گزینی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ناباروری یکی از مهمترین بحران های دوران زندگی است که منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرس زای هیجانی شده و بر روابط متقابل زوجین تاثیرگذار است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر همدم گزینی-دوری گزینی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر ساری که در 6 ماهه اول سال 1398 به مرکز ناباروری مراجعه نموده اند، بودند. تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس افراد گروه آزمایش پروتکل طرحواره درمانی یانگ (1990) را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل نیز آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های همدم گزینی-دوری گزینی برنشتاین و همکاران (1985) و دلزدگی زناشویی پاینز (1996) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: هاهنرتت3 نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر همدم گزینی-دوری گزینی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در مرحله پس آزمون موثر است (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها این پژوهش می توان از طریق طرحواره درمانی به شیوه گروهی به بهبود همدم گزینی-دوری گزینی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور کمک نمود.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی ارتباطی پذیرش و زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تعهدزناشویی و انگیزه های بین فردی زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی ارتباطی پذیرش و زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تعهدزناشویی و انگیزه های بین فردی زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون سه گروهی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بابل در نه ماهه اول سال 1398 بود. به منظور انتخاب نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، ابتدا 45 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش اول و دوم و گروه گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). ابزار پژوهش مقیاس های انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب مک کولئوگ و همکاران(1998) و تعهد زناشویی آدامز و جونز(1997)، استفاده شد. مداخله طرحواره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی ارتباطی پذیرش لئو و مک کی (2012) و پروتکل زوج درمانی سیستمی تلفیقی فلدمن (1990) در 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس و با استفاده و نرم افزار SPSS22 در سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های آماری نشان داد هر دو رویکرد درمانی مورد استفاده در بهبود تعهدزناشویی و انگیزه های بین فردی شرکت کنندگان موثر بوده است (05/0< P)، طرحواره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی ارتباطی پذیرش نسبت به زوج درمانی سیستمی تلفیقی فلدمن به طور معناداری بر تعهد زناشویی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی اثربخش تر بود (05/0< P). همچنین بین اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی ارتباطی پذیرش و زوج درمانی سیستمی تلفیقی فلدمن بر انگیزه های بین فردی تفاوت معنادار مشاهده نشد. نتیجه گیری: مراکز مشاوره و کلینیک های خانواده در مورد زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی که در معرض پیامدهای روانشناختی پس از خیانت هستند می توانند از این دو رویکرد با اولویت مشاوره و رواندرمانی گروهی استفاده کنند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و تحمل پریشانی در نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضافه وزن یک مشکل سلامت عمومی در جوامع توسعه یافته و درحال توسعه است و پیامدهای روانشناختی زیادی بهمراه دارد بنابراین این پژوهش با هدف اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و تحمل پریشانی در نوجوانان دختر با شاخص توده بدنی بالا انجام شد. روش پژوهش: نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان دختر دارای اضافه وزن دوره متوسطه دوم مدارس دولتی شهر تهران در سال 401-1400 بود، که از میان آن ها با روش نمونه گیری داوطلبانه تعداد 30 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری گمارش شدند. گردآوری داده ها علاوه بر چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی-فرم محقق ساخته با پرسش نامه نشخوار فکری (نولن-هوکسما و ماور، 1991) و پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) انجام شد. برای آزمودنی های گروه درمان ذهن آگاهی 8 جلسه هفتگی اجرا شد. (2 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 1 ساعت). داده ها با کمک روش های آمار توصیفی، آزمون های مربوط به رعایت پیش فرض های آماری و واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نشخوار فکری و ابعاد آن در افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون به طور معناداری کاهش یافته است و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد بین میانگین نمره تحمل پریشانی و ابعاد آن در افراد دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار بوده است (05/0>P).
اثربخشی آموزش خرد بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی در زنان متاهل دارای اختلاف خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
رابطه تحلیلی ابعاد فراشناخت با تفکر خلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
53 - 68
حوزه های تخصصی:
فراشناخت شامل تکنیک هایی هست که برای طراحی یادگیری، نظارت بر فعالیت های یادگیری و برای ارزیابی نتایج فعالیت های یادگیری استفاده می گردد. فراشناخت به دانش و تنظیم فرآیندهای شناختی اشاره دارد که آن را می توان به عنوان یک عامل پیشرو و مهم در تقویت رفتارهای خلاق تلقی نمود، زیرا فراشناخت شامل عناصر برنامه ریزی، نظارت و تنظیم برای اقدامات خاص در ایجاد و معرفی ایده های خلاقانه است، در ضمن تفکر خلاق هم روشی برای بررسی و حل مسائل با استفاده از دیدگاهی متفاوت است. در این مقاله به بررسی رابطه تحلیلی بین فراشناخت با تفکر خلاق و نقش اساسی فراشناخت در فرآیند خلاقیت پرداخته می شود، این بررسی بر نقش سه بعد فراشناخت (یعنی دانش فراشناختی، تجربه فراشناختی، و نظارت و کنترل فراشناختی) متمرکز می شود.
اثربخشی برنامه آموزشی سازگاری اجتماعی بر دلزدگی تحصیلی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان پسر
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
69 - 80
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه آموزشی سازگاری اجتماعی بر دلزدگی تحصیلی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان پسر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل پسر دوره دوم متوسطه شهر سقز در سال تحصیلی 1400-1401 بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب گردید و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های دلزدگی تحصیلی پکران و همکاران (2005) و درگیری تحصیلی ریو و تسینگ (2011) بودند. دانش آموزان گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت 5 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش برنامه سازگاری اجتماعی نجاری و همکاران (1397) قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بعد از مداخله، اثر برنامه ی آموزش سازگاری اجتماعی بر دلزدگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر معنادار بود. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت آموزش برنامه سازگاری اجتماعی بر دلزدگی تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان پسر اثربخش بود و پیشنهاد می شود که برنامه ی مذکور در دستور کار متولیان آموزش وپرورش برای سازگاری بیشتر دانش آموزان موردتوجه قرار گیرد.
اثربخشی روش تدریس مشارکتی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
81 - 87
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس مشارکتی بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر چالوس در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت روش تدریس مشارکتی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای از روش تدریس مشارکتی دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس تجدیدنظر شده اضطراب ریاضی (MARS-R) پلیک و پارکر (1982) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد روش تدریس مشارکتی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان داشته است (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس مشارکتی می تواند به عنوان یک شیوه آموزشی مناسب برای کاهش اضطراب ریاضی دانش آموزان در مدارس ابتدایی به کاربرده شود.
اثربخشی تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز (TDCS) بر بهبود حافظه فضایی افراد نابینا
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
88 - 97
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز بر بهبود حافظه فضایی افراد نابینا انجام شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد نابینایانی بود که در 6 ماهه دوم سال 1400 عضو انجمن نابینایان و مدرسه استثنایی باغچه بان شهرستان بستان آباد آذربایجان شرقی بودند، از بین آن ها به 30 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج به عنوان افراد گروه نمونه انتخاب شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی مورد پیش آزمون با استفاده از آزمون لابیرنت قرار گرفتند، سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز بر روی اعضای گروه آزمایش اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) بر روی نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز موجب افزایش میانگین نمرات حافظه فضایی افراد نابینا شده است. یافته های پژوهش نشان داد که تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز تأثیر معنی داری بر بهبود حافظه فضایی افراد نابینا دارد؛ بنابراین می توان از طریق روش تحریک با جریان الکتریکی مستقیم مغز، حافظه فضایی افراد نابینا را بهبود بخشید.
رابطه شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت با ناسازگاری زناشویی متقاضیان طلاق
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
125 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ناسازگاری زناشویی متقاضیان طلاق بر اساس شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه افراد ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه شهرک غرب و منطقه آزادشهر، شهر مشهد در فاصله زمانی از مهرماه تا پایان آذرماه سال 1401 بوده است. برای حجم نمونه 200 نفر از افراد ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های ناسازگاری بیر – استرنبرگ (1977)، پرسشنامه صفات تاریک شخصیتی جانسون و وبستر (2010) و مقیاس خودشفقتی نف (2003) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین شفقت به خود و صفات تاریک شخصیت با ناسازگاری زناشویی رابطه معنی دار وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 37/2 درصد از واریانس ناسازگاری زناشویی بر اساس شفقت به خود، صفات تاریک شخصیت تعیین می شود.
بررسی رابطه ی مشکل در تنظیم هیجان و استفاده ی مشکل ساز از تلفن هوشمند: مدل میانجی گری افسردگی و حمایت اجتماعی درک شده
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
153 - 168
حوزه های تخصصی:
با افزایش کاربرد تلفن های هوشمند، تحقیقات تجربی در مورد روابط بین استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند و مشکلات بهداشت روانی در سال های اخیر پیشرفت چشم گیری داشته است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مشکل در تنظیم هیجان و استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند، نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی درک شده انجام گرفت. این پژوهش دارای ماهیت توصیفی بوده و ازنظر نوع طرح، در دسته ی مطالعات همبستگی-مدل یابی معادله ساختاری قرار می گیرد. جامعه آماری آن را کلیه ی دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه تبریز در سال 1400-1401 که در رده ی سنی 18 تا 30 سال قرار داشتند، تشکیل دادند و تعداد 235 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مشکل در تنظیم هیجان، استفاده ی آسیب زا از تلفن همراه، پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.25 و مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Amos.24، نشان داد که مدل ساختاری پژوهش، برازش نسبتاً مطلوب دارد؛ به طوری که مشکل در تنظیم هیجان علاوه بر اثر مستقیم معنادار، با واسطه گری افسردگی و حمایت اجتماعی دریافت شده، اثر غیرمستقیم معناداری بر استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند داشت.
بر اساس این یافته ها می توان بیان داشت ارتقای توانمندی های تنظیم هیجانات، کنترل علائم و نشانه های افسردگی و فراهم نمودن شبکه ی حمایت اجتماعی مناسب، تأثیر بسزایی در کاهش گرایش جوانان به استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند خواهد داشت.
مقایسه هیجان تحصیلی، درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی در آموزش مجازی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
182 - 193
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه هیجان تحصیلی، درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی در آموزش مجازی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دوره اول دبیرستان های دولتی و غیردولتی منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. بر اساس آمار منطقه 6 تهران تعداد 6000 دانش آموز دختر دوره اول دبیرستان (4000 دانش آموز دختر در دبیرستان های دولتی و 2000 دانش آموز دختر در دبیرستان های غیردولتی) در حال تحصیل هستند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 360 دانش آموز (180 دانش آموز دختر دبیرستان دولتی و 180 دانش آموز دختر دبیرستان غیردولتی) نمونه پژوهش را تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای بود. بعد از تعیین مدارس موردبررسی، به این مدارس مراجعه و هماهنگی لازم با مدیران آن ها در جهت گردآوری داده ها انجام شد و پرسش نامه های کدگذاری شده به صورت مجازی و آنلاین برای دانش آموزان مذکور به صورت همزمان ارسال شدند، پس از تکمیل پرسش نامه ها توسط دانش آموزان، داده ها گردآوری شده مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین هیجان تحصیلی، عملکرد تحصیلی و درگیری تحصیلی در گروه های دانش آموزان مدارس دولتی و غیردولتی تفاوت معناداری وجود دارد.
رابطه استرس شغلی و راهبردهای تنظیم هیجان با کیفیت خواب پرستاران در دوران همه گیری کرونا ویروس
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
194 - 205
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه استرس شغلی و راهبردهای تنظیم هیجان با کیفیت خواب پرستاران در دوران همه گیری کرونا ویروس در سال 1401-1400 بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی پرستاران شهر کرمانشاه که تعداد آن ها بالای 3 هزار نفر برآورد شده است، تشکیل دادند که جهت انتخاب حجم نمونه ابتدا بیمارستان های زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی که تعداد آن ها 4 بیمارستان می باشد انتخاب شدند و از میان این 4 بیمارستان، بخش های درمانی به شکل تصادفی خوشه ای انتخاب گردید و سپس تعداد 269 از پرستاران به صورت تصادفی در دسترس و بر اساس فرمول مورگان انتخاب و با کسب رضایت از آن دسته از پرستارانی که حاضر به همکاری در پژوهش بودند لینک پرسشنامه های استرس شغلی، تنظیم هیجان جان و گروس (2003) و کیفیت خواب پترزبورگ (PSQI) در اختیار آنان قرار گرفت. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پیش بین باهم 0/31 واریانس کیفیت خواب را تبیین می کنند. همبستگی چندگانه بین متغیرها نیز 0/49 (0/49=R) به دست آمد. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت هرچقدر استرس شغلی بالاتر و تنظیم هیجان در پرستاران کمتر باشد، میزان کیفیت خواب آنان کاهش می یابد. بنابراین با توجه به اهمیت و نقش استرس شغلی و تنظیم هیجان در کیفیت خواب پرستاران می توان نتایج پژوهش حاضر موردتوجه مراکز بهداشت و درمان و دانشگاه های علوم پزشکی قرار گیرد.
رابطه سبک مدیریت کلاس و مهارت های ارتباطی معلم با انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
206 - 216
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه سبک مدیریت کلاس و مهارت های ارتباطی معلم با انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1403-1402 بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ همچنین این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تعداد 200 نفر به عنوان نمونه با توجه به حجم نمونه و با استفاده از جدول مورگان انتخاب و معلمان به پرسشنامه های سبک مدیریت کلاس درس و مهارت های ارتباطی و دانش آموزان به پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر پاسخ دادند. نتایج نشان داد متغیرهای سبک مدیریت کلاس درس و مهارت های ارتباطی به شکل مثبت و معنی داری انگیزش تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی می کنند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت بین سبک مدیریت کلاس و مهارت های ارتباطی معلم با انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد که می تواند موردتوجه سازمان آموزش وپرورش، معلمان و دانش آموزان قرار گیرد.
پیش بینی صمیمیت زوجین بر اساس متغیرهای هوش اجتماعی، باورهای دینی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
217 - 224
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی صمیمیت زوجین بر اساس هوش اجتماعی، باورهای دینی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در بین زوجین انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع از نوع کمی، همبستگی و پیش بین بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متأهل دانشگاه های آزاد و دولتی شهر قم در سال تحصیلی 95-94 بودند. نمونه موردبررسی شامل 270 نفر از زنان و مردان متأهل دانشگاه های آزاد و دولتی شهر قم بود که به روش نمونه گیری در دسترس از جامعه موردمطالعه انتخاب شدند. پرسش نامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه صمیمیت زوجین ووندن بروک و هانس برتمن (1995)، هوش اجتماعی آنگ تون تت (2008) و پرسشنامه دین داری گلاگ و استارک (1965) بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که همبستگی صمیمیت زوجین در سطح 99 درصد باهوش اجتماعی و باورهای دینی معنادار و مثبت و با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی معنادار و معکوس بود (0/05≥P). هوش اجتماعی، باورهای دینی، میزان استفاده از شبکه های اجتماعی به ترتیب پیش بینی معناداری را در ارتباط با صمیمیت زوجین ارائه می دهند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش طلاق عاطفی زوجین
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
640 - 657
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر طلاق عاطفی زوجین دچار طلاق عاطفی بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین دچار طلاق عاطفی ناحیه 3 آموزش وپرورش شهر کرج می باشد که برای دریافت خدمات مشاوره ای به مرکز مشاوره رازی مراجعه کرده بودند. از میان جامعه فوق تعداد 30 زوج به صورت در دسترس و بر اساس همکاری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 10 زوج) گمارده شدند. زوج درمانی شناختی رفتاری در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) و طرحواره درمانی در 10 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) برای گروه آزمایش اجرا گردید و در این فاصله گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش مقیاس طلاق عاطفی (GEDS) گاتمن (1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که زوج درمانی شناختی – رفتاری و طرحواره درمانی بر طلاق عاطفی زوجین تأثیرگذار بود و توانست طلاق عاطفی را زوجین به طور معنی داری کاهش دهد (0/01>p). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که زوج درمانی شناختی-رفتاری به نسبت طرحواره درمانی بر کاهش طلاق عاطفی زوجین مؤثرتر بوده است؛ بنابر نتایج، زوج درمانی شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر کاهش طلاق عاطفی مؤثر بوده است و می تواند مورداستفاده درمانگران، مشاوران و روانشناسان خانواده در کار با زوجین قرار گیرد.
پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سلامت روان و مهارت های ارتباطی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
729 - 737
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا بر اساس سلامت روان و مهارت های ارتباطی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه در سال 1401 می باشد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1400 می باشند. جهت تعیین حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران تعداد 269 نفر از دانشجویان بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های اضطراب کرونا (CDAS)، سلامت روان گلبرگ و هیلر و مهارت های ارتباطی کوئین دام پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که مؤلفه های نشانه های بدنی و اضطراب و بی خوابی توان پیش بینی علائم روانی اضطراب کرونا را دارند. همچنین مؤلفه های توانایی دریافت و ارسال پیام، بینش نسبت به فرایند ارتباط نیز توان پیش بینی علائم روانی اضطراب کرونا را دارند. مؤلفه های اضطراب و بی خوابی و بینش نسبت به فرایند ارتباط، مهارت گوش دادن و توانایی دریافت و ارسال پیام نیز توان پیش بینی علائم جسمانی اضطراب کرونا را دارند. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت که سلامت روان و مهارت های ارتباطی از عوامل مؤثر و مرتبط با اضطراب ویروس کرونا در دانشجویان هستند که این نکته می تواند در مراکز آموزش وپرورش و دانشگاه ها موردتوجه قرار گیرد.
بررسی رابطه ابراز هیجان و مؤلفه های آن با سلامت روانی دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
588 - 602
حوزه های تخصصی:
سلامت روانی از الزامات غیرقابل انکار در سنین نوجوانی می باشد، که همواره عوامل بسیاری می توانند آن را در جهت مثبت یا منفی تحت الشعاع قرار دهند. لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سبک های ابراز هیجان با سلامت روانی دانش آموزان نوجوان مقطع متوسطه دوره دوم دزفول صورت گرفت. این پژوهش، به روش همبستگی انجام گرفت. کلیه دانش آموزان دختر و پسر 15 تا 18 سال شهرستان دزفول که در سال تحصیلی 99-98 در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوره دوم بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که تعداد 500 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های سلامت عمومی (1972)، ابراز گری هیجانی (1990)، دوسوگرایی هیجانی (1990)، کنترل هیجانی (1987) پاسخ دادند؛ و داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام موردبررسی قرار گرفتند.
نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد رابطه مثبت معنی داری بین ابزار گری هیجان با سلامت روان (0/001 p=، 0/205 r=) و رابطه منفی معناداری بین دوسوگرایی هیجانی با سلامت روان (0/001 p=، 0/342 r=-)، وجود داشته و بین کنترل هیجانی و سلامت روان رابطه معنی داری نبوده است (0/695 p=، 0/025 r=). نتایج این پژوهش نشان داد مؤلفه ابراز گری و دوسوگرایی هیجانی تبیین کننده های قوی تری برای واریانس سلامت روانی بوده اند؛ و با توجه به نقش آسیب زای دوسوگرایی هیجانی در سلامت روانی نوجوانان، دادن آموزش های مناسب باهدف پیشگیری، ضروری به نظر می رسد.
مقایسه اثربخشی روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی بر بهبود خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
603 - 613
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی بر بهبود خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی دبستان پسرانه شهدای ماسور ناحیه 2 شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1402-140 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از سیاهه خودپنداره تحصیلی دانش آموزان ابتدایی (SSCI) چن و تامپسون (2004) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود خودپنداره تحصیلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روش تدریس مبتنی بر سکوسازی اثربخشی بیشتری نسبت به روش تدریس معکوس بر بهبود خودپنداره تحصیلی دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود خودپنداره تحصیلی دانش آموزان به کاربرده شوند.
رابطه تیپ های شخصیتی با هوش هیجانی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کنگاور
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
621 - 628
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین تیپ های شخصیتی با هوش هیجانی بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی 1402-1401 صورت پذیرفت. این پژوهش یک پژوهش پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کودکان دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم ساکن شهرستان کنگاور است. جهت انجام این پژوهش، 340 کودک به عنوان نمونه پژوهش به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های تیپ های شخصیتی نئو، هوش هیجانی بار آن و سازگاری اجتماعی بل پاسخ دادند. داده های این پژوهش با نرم افزار spss نسخه 23 تجزیه وتحلیل گردید. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که تیپ های شخصیتی با هوش هیجانی رابطه معناداری دارد؛ بنابراین نتایج این پژوهش می تواند مورداستفاده سازمان آموزش وپرورش و معلمان قرار گیرد.