فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۲۱ تا ۵٬۴۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسئولیت پذیری نشانگر الزام وتعهد درونی برای انجام مطلوب فعالیت ها بوده و در فعالیت های یادگیری نقش بسزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش آموزش کلاس معکوس و روش سخنرانی برمسئولیت پذیری دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش بررسی: درراستای هدف پژوهشی ودرقالب طرح آزمایشی بین گروهی،ازجامعه دانشجویان دختردانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی درسال تحصیلی 98-1397 تعداد 60نفر دانشجو در 2 گروه 30 نفره به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند . یکی ازگروه ها با روش کلاس معکوس وگروه دیگر به روش سخنرانی تحت آموزش قرارگرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مسئولیت پذیری نعمتی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش کلاس معکوس نسبت به روش سخنرانی در بهبود مسئولیت پذیری دانشجویان اثربخش تراست. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان بیان داشت که مسئولیت پذیری خصیصه ای است که بر اثر تغییر شیوه های آموزشی بویژه تشکیل کلاس های معکوس، قابل تغییر بوده و میزان آن در دانش جویان افزایش می یابد. کلمات کلیدی:مسئولیت پذیری ،کلاس معکوس،روش سخنرانی
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشودگی و باورهای ارتباطی زوجین درگیر در پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
653-665
حوزه های تخصصی:
زمینه: آمار پیمان شکنی زناشویی با توجه به تأثیرات منفی آن در جوامع مختلف رو به افزایش و امری نگران کننده است، خصوصا که در پیشینه های مرتبط با حوزه خیانت، پیمان شکنی زناشویی با کاهش سلامت روانشناختی پیوند خورده است؛ و اطلاع از خیانت همسر می تواند واکنش های منفی از جمله تعرض جسمانی، خودکشی یا حتی قتل را درپی داشته باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشودگی و باورهای ارتباطی زوجین درگیر در پیمان شکنی زناشویی انجام شد. روش، روش پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های در شُرف طلاق که به واسطه خیانت زناشویی به معاونت و پیشگیری دادگستری شهر کرمانشاه در سال 1398 مراجعه کرده بودند را تشکیل می داد. نمونه پژوهش شامل 24 زوج، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 12 زوج) جایگزین شدند. شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله درمانی، پرسشنامه های بخشودگی (احتشام زاده و همکاران، 1389) و باورهای ارتباطی (آیدلسون و اپستین، 1982) را تکمیل کردند. مداخله زوج درمانی هیجان مدار به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. در این مدت گروه گواه هیچ مداخله درمانی دریافت نکرد. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-21 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار می تواند به طور معناداری موجب افزایش بخشودگی و کاهش باورهای ارتباطی ناکارآمد زوجین دارای تجربه پیمان شکنی زناشویی گردد (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر این اساس، زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان روشی مؤثر و کارآمد در افزایش بخشودگی و کاهش باورهای ناکارآمد زوجین توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید. زوج درمانی هیجان مدار که به کمترین امکانات و تجهیزات و هزینه نیاز دارد مورد توجه زوجین دارای تجربه پیمان شکنی قرار گیرد، و درمانگران حوزه خانواده از این برنامه ها برای کاهش مشکلات زوجین دارای تجربه پیمان شکنی استفاده کنند.
کودک آزاری یا بدرفتاری در افراد دارای نارسایی های ذهنی وتحولی : مطالعه مروری نظام مند مقالات نمایه شده در وبگاه علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد دارای نارسایی های تحولی در مقایسه با افراد عادی در معرض افزایش انواع بدرفتاری ها هستند. هدف پژوهش حاضرمطالعه کودک آزاری در کودکان دارایرسایی های ذهنی و تحولی است. در این راستا، کلیدواژه های تخصصی child abuse، child maltreatment، Mental Retardation، Intellectual and Developmental Disability، Adaptive-Cognitive Disabilities، و Cognitive Delays فرمولبندی شده و در بخش پیشرفته پایگاه Web of Science وارد گردید. نتایج بازیابی شده مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اِعمال معیارهای ورود و خروج مقالات به مطالعه، تعداد 18 مقاله برای دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی بیشتر قرار گرفتند. شواهد پژوهشی زیادی وجود دارد که افراد دارای نارسایی های تحولی در مخاطره بالایی از انواع بدرفتاری در مقایسه با همسالان عادی خود در حوزه های خشونت جسمانی، سوء استفاده جنسی و قربانی شدن از سوی همسالان (مانند قلدری) هستند. طراحی برنامه های مداخله ای و آموزشی به ویژه برنامه های جامعه- محور برای مراقبت و پیشگیری از بدرفتاری و سوءاستفاده از افراد دارای نارسایی های ذهنی و تحولی ضروری است.
مدل روابط ساختاری سیستم های مغزی رفتاری و تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری کارکردهای شناختی اجرایی در مردان زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش رفتارهای مجرمانه و آسیب های وارده ی ناشی از آن در جامعه، بررسی عوامل روانشناختی مستعدکننده و یا بازدارنده ارتکاب به جرم ضروری به نظر می رسد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی در رابطه ی بین سیستم های مغزی-رفتاری با تنظیم شناختی هیجان انجام گرفت. پژوهش از لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه شامل تمامی مردانی بود که دوره محکومیت خود را در زندان مرکزی شهر کرمانشاه در سال98 می گذراندند، که از بین آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شخصیت گری ویلسون (فرم 28 سوالی)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و توانایی های شناختی (نجاتی، 1392) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و AMOS24 انجام شد. یافته ها نشان دادند که مدل تحلیل مسیر رابطه سیستم های مغزی رفتاری با تنظیم شناختی هیجان با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی دارای نیکویی برازش می باشند. نتایج بر اهمیت سیستم های مغزی رفتاری و کارکردهای اجرایی در تنظیم شناختی هیجان تاکید دارند. در نتیجه، توجه به کارکردهای اجرایی در کنترل و تنظیم شناختی هیجان و ارتقاء آن می تواند در زمینه کاهش رفتارهای مجرمانه موثر باشد.
واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی–کودک: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت فرایند تعامل بین کودک و مربی، با توجه به حساسیت، سهولت اثرپذیری، پایداری و عمق یادگیری کودکان در این دوران، موجب تسهیل فرایند آموزش و تحقق هرچه بهتر هدف های نظام آموزش وپرورش خواهد شد. بدین ترتیب هدف این پژوهش واکاوی و شناسایی مؤلفه های کیفیت فرایند تعامل مربی و کودک در مهدهای کودک شهر تهران بود. روش: این پژوهش به روش کیفی با روی آورد پدیدارشناسی توصیفی در سال 1399 انجام شد. بدین منظور، 10 نفر از مربیان گروه سنی چهار تا شش سال شهر تهران با روش نمونه گیری متجانس و 8 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه با نمونه گیری هدفمندگلوفه برفی و تداوم تا میزان اشباع، انتخاب شدند. داده ها از طریق روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و سپس با استفاده از روش کلایزی تحلیل شد. روایی داده های کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا و پایایی داده های کیفی از طریق پایایی بازآزمون (شاخص ثبات) و روش توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) تایید شده است. یافته ها: با تحلیل داده ها، 22 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی استخراج شد که مضمون های اصلی عبارت اند از: ویژگی های فردی، فضای عاطفی مثبت، حمایت گری، فرصت های یادگیری، مشارکت گروهی، و مدیریت رفتار. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مربیان نقش اساسی در فراهم سازی شرایط و فرصت ها در جهت تحول مطلوب کودکان بر عهده دارند، تحولی که مرتبط با کیفیت فرایند تعامل کودک با مربی است. استلزام های نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی ساختار عاملی و اعتباریابی فرم الکترونیکی پرسشنامه ترس از زایمان سی ای کیو در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
57 - 70
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اعتبار سنجی مقیاس ترس از زایمان می تواند به شناسایی زنان با ترس زیاد از بارداری کمک نماید؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و اعتباریابی فرم الکترونیکی پرسشنامه ترس از زایمان سی ای کیو در زنان باردار است. روش: این پژوهش از نوع روان سنجی ابزار است که جامعه آماری شامل کلیه زنان باردار شهر جیرفت بود که تعداد نمونه ها بر اساس معیارهای روان سنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی پیش بین و 251 نفر برای بخش روایی همگرایی تعیین شد نمونه ها به وسیله نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند اطلاعات پژوهش از طریق دو پرسشنامه ترس از زایمان (سی ای کیو) و ترس از زایمان ویژما به صورت الکترونیکی با ارسال لینک پرسشنامه به موبایل شرکت کنندگان جمع آوری گردید. برای بررسی روایی مقیاس از روش های روایی محتوا، همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس به به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیفی بررسی گردید. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه محقق ساخته از سه عامل تشکیل شده و از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نیز مدل سه عاملی را تائید کرد. این پرسشنامه به همراه فرم کوتاه مقیاس ترس از زایمان سی ای کیو اجرا شد که با 13 آیتم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: از پرسشنامه مقیاس ترس از زایمان سی ای کیو در زنان باردار می توان برای ارزیابی ترس از زایمان در زنان باردار استفاده کرد.
تحلیل روان شناختی رشد قرآنی و نشانه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد از مسائل اساسی و واژگان پرکاربردِ دانش هایی چون روان شناسی و علوم تربیتی است. در دانش روان شناسی، رشد به ابعاد جسمی، جنسی، عقلی، اقتصادی، اخلاقی، عاطفی، اعتقادی و... تقسیم می شود؛ در آموزه های قرآنی نیز رشد در معانی یادشده به کار رفته است. هدف این پژوهش، تحلیل روان شناختی رشد عاطفی در قرآن با تأکید بر آیه 7 سوره حجرات و بررسی نسبت آن با رشد عاطفی در دانشِ روان شناسی است. رشد عاطفی−قرآنی، تحول و تعالی عواطف انسانی در پرتوی تربیت قرآنی است که با دوست داشتنِ خوبی ها و میل به انجام آنها و نفرت از بدی ها بروز می کند. باریابی به مقام رشد عاطفی، هدف نزول قرآن (جن، 2) و تربیت قرآنی، فرایند دستیابی به رشد عاطفی است. از رشد عاطفی می توان به رشد قرآنی، متعالی، معنوی، اخلاقی نیز تعبیر کرد. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و گستره آن، قرآن و داده های روان شناختی درباره دو مفهوم رشد و عاطفه است؛ روشِ پژوهش، تحلیلِ مفهومی به سه گونه تحلیلِ سیاقی، تحلیلِ مفاهیم متضاد و تحلیلِ شبکه معنایی است.
اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی نقش مهمی در مقابله با موقعیت های چالش برانگیز تحصیلی در محیط مدرسه دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 99-1398 بوده اند که از میان آنان 40 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی تحصیلی Morgan-Jinks و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری و بسته روان شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بود. فرم نهائی بسته آموزشی تدوین شده طی 17 جلسه 90 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته برای دانش آموزان گروه آزمایش برگزار شد، اما برای گروه کنترل، آموزشی در نظر گرفته نشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بسته آموزشی مولفه های شناختی تفکر انتقادی، حل مسئله و فراشناخت بر خودکارآمدی (001/0P<) و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد (001/0P<). به طوری که، میانگین نمرات خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: با توجه نتایج این پژوهش و تاثیر بسته آموزشی مولفه های شناختی بر خودکارآمدی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان، پیشنهاد می شود جهت افزایش این میزان دو متغیر مهم در دانش آموزان در مدارس دوره های آموزشی مولفه های شناختی علاوه بر دانش آموزان برای مشاوران مدارس و والدین در نظر گرفته شود.
روایی و اعتبار مجموعه تکالیف مؤلفه تغییرپذیری از کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
73 - 94
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی واعتبار مجموعه تکالیف مؤلفه ی تغییرپذیری از کارکردهای اجرایی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی_تحلیلی به روش پیمایشی بود. جامعه آماری شامل افراد سالم ازسنین 16 تا 60 سال و افراد مبتلا به اختلالات بالینی مختلف از شهر کرمان بود. ازاین میان با استفاده ازروش نمونه گیری سهمیه ای غیرتصادفی در مرحله ی پایلوت 100 نفر به صورت مقدماتی، 406 نفراز افراد سالم و 74 فرد مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، افسردگی اساسی، آسیب مغزی و آلزایمر به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندگان مجموعه تکالیف مولفه ی تغییرپذیری را شامل سه خرده مقیاس رنگ-شکل، انتقال مقوله و عدد-حرف انجام دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، انواع روش های روایی و اعتبار و مانوا، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مجموعه تکالیف مولفه ی تغییرپذیری از روایی و اعتبار مقبولی برخوردار است و بین نمرات افراد سالم و افراد مبتلا به اختلالات بالینی بررسی شده، تفاوت معنادار وجود دارد. بنابراین این مجموعه تکالیف به خوبی می تواند توانایی تغییرپذیری را مورد سنجش قرار داده و بین عملکرد افراد سالم و افراد مبتلا به اختلالات بالینی تمایز قائل شود و در امر تشخیص، درمان، توانبخشی و استعدادیابی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر کاهش کمرویی، احساس تنهایی و مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۱۹۰-۱۷۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بازی درمانی عروسکی بر کاهش کمرویی و احساس تنهایی و بهبود مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست شهر اهواز انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان تک سرپرست 3 تا 9 سال شهر اهواز در سال 1399 بودند. که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های کمرویی استنفورد (SSQ) (1997)، احساس تنهایی راسل (UCLA) (1980) و مشکلات رفتاری شهیم و یوسفی(BPQPC) (1378) استفاده شد. سپس 10 جلسه 45 دقیقه و هر هفته دو جلسه بازی درمانی عروسکی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. در حالی که افراد گروه گواه هیج مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار 24SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر کمرویی، احساس تنهایی و مشکلات رفتاری در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0≥P ). همچنین، نتایج فوق در مرحله پیگیری 5/1 ماهه تداوم داشت. بر این اساس می توان گفت؛ بازی درمانی عروسکی جهت کاهش کمرویی، احساس تنهایی و بهبود مشکلات رفتاری کودکان تک سرپرست موثر است.
نقش واسطه ای هوش هیجانی در مدل مفهومی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران زن و مرد در دو بیمارستان شریعت رضوی و شهید چمران شهر تهران در سال 1398 بود که با روش سرشماری 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI)، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری-گریوز و فرم کوتاه شده طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (SQ-SF) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان از وجود رابطه معنی دار بین پنج طرحواره ناسازگار اولیه با هوش هیجانی و فرسودگی شغلی بود و همچنین رابطه هوش هیجانی با فرسودگی شغلی تایید شد (05/0>p). آزمون مدل پژوهش نشان داد سه طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری هوش هیجانی بر فرسودگی شغلی تاثیر دارند. طرحواره محدودیت های مختل به طور مستقیم بر فرسودگی شغلی موثر است و طرحواره دیگر جهت مندی اثر مستقیم یا غیر مستقیم بر فرسودگی شغلی ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که در فرسودگی شغلی، چهار طرحواره ناسازگار اولیه (طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، گوش به زنگی بیش از حد و محدودیت های مختل) و هوش هیجانی نقش دارند بنابراین روانشناسان و مشاوران می توانند به نقش این عوامل در پیشگیری و کاهش فرسودگی شغلی توجه ویژه ای نمایند.
رابطه سرمایه روان شناختی و اخلاق حرفه ای در پرستاران: نقش واسطه ای مکانیسم های دفاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
113 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین سرمایه روان شناختی و اخلاق حرفه ای با نقش واسطه ای مکانیزم های دفاعی در پرستاران انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری 1237 پرستار در بیمارستان های شهر همدان بودند که 234 پرستار به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اخلاق حرفه ای کادوزیر (2002)، سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007) و مکانیسم های دفاعی اندروز و همکاران (1993) جمع آوری و بوسیله آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به شیوه سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: بین ابعاد سرمایه روان شناختی (امیدواری، خوش بینی، خودکارآمدی و تاب آوری) با اخلاق حرفه ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که مکانیسم های دفاعی رشدیافته، رشدنایافته و روان آزرده در رابطه بین سرمایه روان شناختی و اخلاق حرفه ای نقش میانجی معنادار دارند (01/0P<). نتیجه گیری: مکانیسم های دفاعی بر رابطه سرمایه های روان شناختی و اخلاق حرفه ای تاثیر غیرمستقیم دارد. به منظور ارتقاء اخلاق حرفه ای پرستاران باید به مقوله های خودکارآمدی، تاب آوری، امیدواری و خوش بینی آنان توجه کرد و از طریق مشاوره و آموزش، زمینه بکارگیری مکانیسم های دفاعی رشدیافته در پرستاران فراهم شود.
توسعه دانش حرفه ای معلمان بر مبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان: مؤلفه های درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
129 - 154
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه، ارائه راهکارهای عملی جهت توسعه ی دانش حرفه ای معلمان برمبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان، باتوجه به دومتغیر درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان بود. روش: روش پژوهش ازنوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان دخترمقطع دوره ی متوسطه دوم، (8000 نفر) بودند. شرکت کنندگان 316 دانش آموز (16 تا 18 سال) دختر دوره متوسطه دوّم بودند که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه مدیریت زمان ماکان (1994)، خودتعیین گری گاردیا، دسی ورایان (2000) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. ازنظریه خودتعیین گری دسی و رایان برای ارزیابی نیازهای اساسی روان شناختی (متغیر ملاک) و از نظریه مدیریت زمان ماکان، برای ارزیابی ادراک کنترل زمان (متغیرپیش بین) استفاده شد. یافته ها: روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه و گام به گام بود. مدیریت زمان و درگیری تحصیلی، (%18تا21) واریانس نیازهای اساسی روان شناختی تبیین می کنند. هدف گزینی، مکانیسم های مدیریت زمان و درگیری شناختی، پیش بینی کننده های نیاز خودپیروی، نمره کل درگیری تحصیلی (شناختی و عاملی) و ادراک کنترل زمان پیش بینی کننده های نیازشایستگی و درگیری تحصیلی و مکانیسم های مدیریت زمان، به عنوان پیش بینی کننده های نیاز پیوند شناسایی شدند. نتیجه گیری: دراین مطالعه، مؤلفه های فردی محیط های یادگیری مطالعه شد، پیشنهاد می شود، مؤلفه های محیطی همچون روابط معلم دانش آموز، سبک های یادگیری و تدریس مطالعه شود.
آموزش مهارت تفکر انتقادی بر کنترل خشم و افزایش عزت نفس دانشجویان دختر و پسر
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر کنترل خشم و عزت نفس دانشجویان دختر و پسر پرستار دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران در سال 1399 است. این پژوهش به روش آزمایشی با گروه کنترل و مداخله و طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام گردید. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دختر و پسر پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران می باشند که روی 100 نفر از کسانی که مایل به شرکت در گروه ها بودند آزمون های عزت نفس کوپر اسمیت و مقیاس صف- حالت بیان خشم (STAXI-2) اجرا گردید و از بین افرادی که نمره پایینی در این دو آزمون کسب کرده بودند. تعداد 30 نفر، به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و در دو گروه (آزمایش 15 نفر) و (کنترل 15 نفر) قرار داده شدند. افراد گروه آزمایش در 10 جلسه 2 ساعتی (هر هفته یک جلسه) جهت آموزش تفکر انتقادی شرکت نمودند، سپس از هر دو گروه (آزمایش و کنترل) پس آزمون گرفته شد و تفاوت میانگین های پیش آزمون و پس آزمون ازلحاظ آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد؛ میانگین کنترل خشم آزمودنی های گروه آزمایشی (99/27=M،13/85=SD)، گروه گواه (118/4=M، 13/97=SD) و میانگین عزت نفس گروه آزمایشی (41/53= M،4/5=SD) و گروه گواه در پس آزمون (30/53=M، 4/45=SD) در پس آزمون به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد، آموزش مهارت تفکر انتقادی بر کنترل خشم و افزایش عزت نفس دانشجویان تأثیر معنادار در سطح (0/01>P) دارد.
رهیافتی پدیدارشناسانه در زمینه ی عوامل مؤثر بر ارتقاء هویت فردی و ملی دانش آموزان از دیدگاه معلمان
حوزه های تخصصی:
اهمیت شکل گیری هویت در افراد، متصدیان را وا می دارد که با دقت نظر اهمیت و ضرورت شکل گیری هویت در افراد و اعمال حساسیت های لازم را با اتخاذ روش های مناسب برای ایجاد آگاهی و حس تعلق به هویت ملی و فردی در دانش آموزان فراهم آورند و موجب بروز رفتارهای مناسب فردی و ملی و اجتماعی در این زمینه شوند. لذا هدف از انجام این پژوهش بررسی تجارب معلمان در زمینه عوامل مؤثر بر ارتقاء هویت فردی و ملی دانش آموزان بود. میدان تحقیق و جامعه موردمطالعه معلمان مدارس شهر سنندج بودند که 15نفر که به صورت هدفمند برای شرکت در مصاحبه نیمه ساختاریافته برگزیده شده بودند مشارکت کردند. تجارب مشارکت کنندگان در چهار الگو ترسیم گردید. 1- عوامل درونی، 2- عوامل بیرونی، 3- وحدت و یکپارچگی ملی، 4- حراست و حفظ منافع ملی.
بررسی رابطه بین جوسازمانی با فرسودگی شغلی دبیران دبیرستان های شهر بهارستان
حوزه های تخصصی:
هر سازمان، ازجمله آموزش وپرورش، دارای جوسازمانی خاصی است که اگر همساز با باورهای کارکنان خود نباشد موجب ناکارآمدی سازمان و درنهایت فرسودگی شغلی کارکنان خواهد شد، لذا این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین جوسازمانی و فرسودگی شغلی دبیران مقطع متوسطه شهر بهارستان انجام گرفته است. جامعه آماری موردبررسی در این تحقیق، کلیه دبیران دبیرستان های شهر بهارستان در سال تحصیلی 99-1398 می باشد که تعداد آن ها بالغ بر 130 نفر بوده است. حجم نمونه آماری از طریق نمونه گیری تصادفی 92 نفر تعیین شد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه جوسازمانی ساسمن و دیپ (1989) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاک و جکسون (1981) استفاده شد. روش تحقیق از نوع همبستگی می باشد که با بهره گیری از نرم افزار SPSS اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیقات نشان داد: به طورکلی، بین جوسازمانی و فرسودگی شغلی دبیران دبیرستان های شهر بهارستان رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین بین ابعاد: وضوح و توافق اهداف، وضوح و توافق نقش، رضایت و توافق رویه ها و سابقه خدمت با فرسودگی شغلی رابطه معنی داری وجود ندارد؛ و بین ابعاد رضایت از پاداش، اثربخشی ارتباطات، با فرسودگی شغلی رابطه معنی داری وجود دارد. بین جنسیت و فرسودگی شغلی نیز تفاوت معنی داری وجود ندارد.
اثربخشی روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور بر تاب آوری دختران با خودآسیب زنی بدون قصد خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور بر تاب آوری در دختران نوجوان دچار خودآسیب زنی بدون قصد خودکشی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دچار خودآسیب زنی بدون قصد خودکشی در دوره متوسطه مدارس شهرستان بناب در سال تحصیلی 99-98 بود. به این منظور پس از اجرای پرسشنامه خودآسیب زنی عمدی گراتز (DSHI)، (2001) و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (CD-RISC)، (2003)، 30 نفر از دانش آموزان دارای سابقه رفتارهای خودآسیب زنی با تاب آوری پایین، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش در معرض 10 جلسه روایت درمانی با اقتباس از برنامه وایت و اپستون (1990) قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام مداخله و نیز یک ماه بعد از آن، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. با توجه به ماهیت پژوهش، داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری یک راهه (آنکوا) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور، بر افزایش تاب آوری تاثیر معنادار و مثبت داشت (01/0> p). با توجه به یافته پژوهش حاضر، می توان گفت روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور، روش مداخله ای مناسبی برای افزایش تاب آوری در دختران با خودآسیب زنی بدون قصد خودکشی است.
بررسی ارتباط دوزبانگی با توانایی انتخاب منظر فضایی و خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش ها نشان می دهد که دوزبانگی بر فرایندهای شناختی اثر دارند. با مطالعه دوزبانه های ترکی آذری/ فارسی زبان و تک زبانه های فارسی زبان، به بررسی شواهدی از مزیت های دوزبانگی در توانایی های انتخاب منظر فضایی و خودتنظیمی پرداختیم. روش کار: شرکت کنندگان در این پژوهش ۳۹ نفر از دانشجویان تک زبانه و دوزبانه فارسی و ترکی با میانگین سنی ۲۹ سال بودند. برای سنجش توانایی انتخاب منظر فضایی، از آزمون تصویری انتخاب منظر فضایی Hegarty استفاده شد که طی آن از شرکت کنندگان خواسته شد که خود را در موقعیت های فضایی متعددی تصور کنند و زاویه قرارگرفتن چند شیء را نسبت به موقعیت مجسم شده تشخیص دهند. برای سنجش توانایی خودتنظیمی، یک معمای حل نشدنی که به زبان فارسی طراحی شده بود به هر دو گروه ارائه شد و مدت زمان تلاش آنها برای حل معما به عنوان شاخص سنجش خودتنظیمی در نظر گرفته شد، به طوری که مدت زمان بیشتر منجر به کسب نمره بالاتری در توانایی خودتنظیمی بود. برای سنجش ارتباط های مورد نظر بین متغیرها از آزمون های ناپارامتری من_ویتنی و همبستگی کندال استفاده شد. یافته ها: تفاوت نمره خودتنظیمی افراد در دو گروه تک زبانه و دوزبانه معنا دار بود؛ به عبارتی، افراد تک زبانه نمره خودتنظیمی کمتری داشتند. همچنین، ارتباط بین توانایی انتخاب منظر فضایی و دوزبانگی معنا دار نبود، گرچه تفاوت های مشاهده شده در میانگین ها و پراکندگی ها بین این دو گروه قابل توجه بود. بین توانایی های خودتنظیمی و انتخاب منظر فضایی نیز تفاوت معنا داری در هیچ یک از دو گروه تک زبانه و دوزبانه مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین دوزبانگی و خودتنظیمی ارتباط معنا دار وجود دارد. گرچه آزمون های همبستگی به لحاظ آماری معنا دار نبودند، افراد دوزبانه به طور متوسط مدت زمان کمتری را صرف آزمون انتخاب منظر فضایی کرده بودند که حاکی از بالاتر بودن متوسط توانایی انتخاب منظر فضایی در ایشان است. احتمال دارد که با بررسی بیشتر، بتوان به شواهد بیشتری برای معنا دار بودن تفاوت بین این دو گروه دست یافت. واژه های کلیدی:
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا (گزارش موردی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-19 علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت 15 جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکت کنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات 3، 6، 9، 12 و 15 و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و به لحاظ آماری موثر بوده است (05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی می تواند یک مداخله موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری بر افسردگی و انطباق اجتماعی بیماران مبتلا به سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سکته مغزی یکی از ناتوان کننده ترین بیماری های نورولوژیکی می باشد. بنابراین، یافتن درمان های جدیدی جهت افزایش توان بخشی روان شناختی مبتلایان، مهم است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری مغز بر افسردگی و انطباق اجتماعی بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام گرفت. روش کار: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه مورد مطالعه آن کلیه بیماران مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به کلینیک های مغز و اعصاب تهران بود. بر این اساس، 30 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جای گزاری شدند (هر گروه 15 نفر). برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون های افسردگی، خودارزیابی انطباق اجتماعی و دستگاه تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری مغز استفاده شد. گروه آزمایش 30 جلسه تحت درمان بر روی ناحیه پیش پیشانی نیمکره چپ قرار گرفته و سپس از هر دو گروه پس آزمون صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کوواریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که درمان تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری باعث کاهش افسردگی و افزایش عملکرد اجتماعی بیماران شده است (01/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، این درمان برخلاف داروها که دارای عوارض شناختی هستند باعث بهبود عملکرد شناختی و در نهایت افسردگی می شود. بنابراین پیشنهاد می گردد از نتایج پژوهش های انجام شده در این زمینه به صورت عملی در مراکز توان بخشی بیماران سکته مغزی استفاده شود.