فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تعلیم و تربیت مرزی با تاکید بر دلالت های تربیتی هنری ژیرو در تحولات تربیتی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. ژیرو به عنوان یک نظریه پرداز معاصر پست مدرنیسم با طرح نظریه انتقادی درصدد ارائه نوعی از تعلیم و تربیت است که در آن مسئله سیاست، اخلاق و فرهنگ از اهمیت خاصی برخوردار است. او ضمن انتقاد از آموزش و پرورش حاکم کنونی جهان که مبتنی بر آموزه های مدرنیته است، دیدگاه تعلیم و تربیت مرزی را پیشنهاد می کند. به طورکلی، نتایج حاصل بررسی دیدگاه ژیرو در خصوص تعلیم و تربیت نشان می دهد که تعلیم و تربیت به خودی خود روندی سیاسی دارد و هدف تعلیم و تربیت مرزی، ایجاد یک جامعه مساوات خواه دموکراتیک می باشد و بسیاری از هدف های سنتی تعلیم و تربیت را طرد می کند و معطوف به شناخت مرزها و دیدن تفاوت ها و دریافت آنهاست. تعلیم و تربیت مطلوب این است که در آن صداهای دیگر نیز شنیده شود و اندیشه و فلسفه تعلیم و تربیت مرزی نمی تواند از کنار مسائل و زبان اجتماعی و فرهنگی انسان ها بگذرد چرا که محکوم به شکست می شود.
تأثیر هزینه های آموزش و پرورش بر ارزش افزوده بخش صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه 78% شاغلان بخش صنعت را در ایران افرادی با تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم تشکیل می دهند، لذا ارتقای کیفیت سطوح پایین آموزشی می تواند نقشی مؤثر در رشد ارزش افزوده بخش صنعت ایفا کند. با وجود اینکه تاکنون تأثیر هزینه های آموزش و پرورش بر رشد اقتصادی از جنبه های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته اما تا به حال توجهی خاص به تأثیر هزینه های جاری و عمرانی آموزش و پرورش در رشد ارزش افزوده بخش صنعت نشده است. هدف این تحقیق بررسی رابطه میان هزینه های وزارت آموزش و پرورش و ارزش افزوده بخش صنعت با بهره گیری از داده های سالانه دوره زمانی 1388-1358 و کاربرد روش خود توضیح با وقفه های گسترده (ARDL) است. نتایج حاصله وجود رابطه بلندمدت میان متغیرها را تأیید می کند و حاکی از این است که در کوتاه مدت و بلندمدت، به خلاف هزینه های جاری، هزینه های عمرانی آموزش و پرورش بر ارزش افزوده بخش صنعت تأثیر مثبت و معنادار دارد. در بلندمدت، موجودی سرمایه فیزیکی بخش صنعت در مقایسه با سایر متغیرها بر ارزش افزوده صنعت تأثیر مثبت بیشتری دارد و مخارج آموزش عالی و هزینه های عمرانی آموزش و پرورش به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. کشش ارزش افزوده بخش صنعت نسبت به هزینه های عمرانی آموزش و پرورش 17/0 بوده و بیانگر این است که 1 درصد افزایش هزینه های عمرانی، ارزش افزوده بخش صنعت را 17/0 درصد افزایش خواهد داد. براساس نتایج، افزایش بودجه عمرانی آموزش و پرورش منجر به رشد ارزش افزوده بخش صنعت خواهد شد.
مطالعه تطبیقی ارزیابی کیفیت برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چشم انداز آموزش عالی به طور چشم گیری در دهه های اخیر تغییر یافته و به موازات آن محتوا و استانداردهای برنامه درسی نیز دستخوش تغییراتی گردیده است. برنامه درسی و ارزیابی های مرتبط با آن به عنوان قلب نظام های آموزشی در سراسر جهان به شمار می روند. هدف این مطالعه ارزیابی کیفیت برنامه درسی به صورت مطالعه تطبیقی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحلیلی بوده و برای این منظور دیدگاههای صاحبنظران، کتب، پیشینه مطالعاتی و تحقیقات انجام شده پیرامون شیوه ارزیابی کیفیت برنامه های درسی دانشگاهی در کشورهای افریقای جنوبی، استرالیا، فنلاند، انگلستان و کشورهای اروپای شمالی (دانمارک، ایسلند، نروژ و سوئد) و ایران مورد مطالعه و بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد هدف های برنامه درسی آموزش عالی در ایران با برنامه درسی کشورهای مورد مطالعه دارای تشابهات بسیاری می باشد از جمله: از نظر تربیت نیروی متخصص و ماهر برای جذب بازار کار، نخبه پروری، پرورش دانشجویان خلاق و نوآور و توانایی تحلیل مسائل، داشتن تفکر انتقادی، تضمین کیفیت و... می باشد به طور کلی همه برنامه های درسی آموزش عالی یک هدف کلی دارند و آن تبدیل کردن جوانان به عنصر ارزشمند در جامعه می باشد. برنامه درسی تمام کشورها بدنبال یک هدف کلی است و آن عبارت از تبدیل کردن جوانان به عنوان عضو ارزشمند جامعه می باشد. به همین منظور می توان تجربیات و ایده های مطرح شده در این زمینه را به چالش کشیده و درباره آنها به بحث پرداخت تا به واسطه آنها بتوان آموزه های مفید مربوط به کیفیت برنامه های درسی در آموزش عالی را استخراج نموده و در پرتو آن برنامه های درسی را بهبود بخشید.
کاربرد روش مونته سوری در آموزش کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در این مقاله به اصول و مبانی شیوه مونته سوری و کاربرد آن برای کودکان کم شنوا می پردازیم. نتیجه گیری: روش آموزشی مونته سوری که نام خود را از دکتر ماریا مونته سوری دانشمند ایتالیایی گرفته است، در سراسر جهان و برای همه کودکان (تیزهوش، عادی، دچار ناتوانی یادگیری، کم شنوا، نابینا...) به کار می رود. این روش که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است می تواند آینده نویدبخشی را برای آموزش و پرورش کودکان کم شنوای ایرانی نیز به ارمغان آورد .
ارایه الگویی برای ارتقای توانمندی معلمان دوره ابتدایی، به منظور پرورش استدلال جبری و تفکر تابعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، به بررسی فرآیند تغییر ادراک معلمان دوره ابتدایی پایه های 3 تا 5 می پردازد که در دوره رشد حرفه ای «تفکر جبری، اساس ریاضیات ابتدایی» شرکت کردند. تفکر جبری به عنوان تفکر تابعی، اساس طراحی دوره و به کارگیری و تولید منابع در طول دوره بود. برای بررسی فرآیند تغییر و ارتقای معلمان، از مدل «پذیرش مبتنی بر دغدغه» (CBAM) به عنوان چارچوب نظری مطالعه، استفاده شد. این مدل ، روشی برای اجرا و مدیریت و ارزیابی برنامه های نوآوری است که در این پژوهش، از یکی از ابزارهای آن به نام «پیمایش دغدغه ها» جهت اجرا، مدیریت و ارزیابی کارآمدی این دوره آموزشی و تحلیل فرآیند تغییر معلمان، استفاده شد. این ابزار، توصیفی قدرتمند از میزان پویایی و درگیر شدن فرد را برای تغییر، فراهم می کند. بدین سبب از آن، به عنوان وسیله ای برای رتبه بندی دغدغه های شرکت کنندگان در سه بعد «خود»، «تکلیف» و «تأثیر» در هفت سطح آگاهی، اطلاعاتی، شخصی، مدیریت، پیامد، همکاری و تمرکز مجدد، استفاده شد. نتایج حاصل از به کارگیری مدل، تغییرات مؤثر در میزان آگاهی، مدیریت برنامه و تولید تکلیف های مناسب برای تحقق اهداف برنامه در معلمان را نشان داد. تعدادی از معلمان تا سطح «تکلیف» و «تأثیر» از مراحل دغدغه، ارتقا یافتند. در ضمن، بر اثر کار با معلمان و با تکیه بر مفهوم پردازی های آنان، الگویی برای پرورش تفکر تابعی به دست آمد.
مدل سازی و کاربردها: گزارش یک پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، مرور پژوهش های حوزه مدل سازی و کاربرد است تا از این طریق، حوزه مدل سازی و کاربرد را به عنوان یک حوزه پژوهشی معرفی نماید. در این مقاله، ابتدا منظور از اصطلاح مدل سازی و کاربردها در آموزش ریاضی تبیین خواهد شد و تفاوت آن با تعابیر دیگری از واژه مدل سازی که در سایر رشته ها وجود دارد، بیان می گردد. هم چنین، اصطلاحات سواد عددی، سواد کمّی، ریاضی وار کردن و مسائل کلامی که ممکن است گاهی به جای مدل سازی به کار بروند ولی معنای کامل مدل سازی را در بر ندارند، در این مقاله معرفی می شوند. در ادامه، چرخه مدل سازی و مراحل مختلف آن معرفی می گردد. سپس به برخی از پژوهش های انجام شده در حوزه مدل سازی و کاربرد اشاره می شود و یکی از این پژوهش های داخلی در مورد ارزشیابی سطوح شایستگی مدل سازی با شرح روش و نتایج آن ارائه می گردد. در پایان، این مقاله، با ارائه چند سؤال پژوهشی برای مطالعات آتی، به پایان می رسد.
سنجش اثربخشی نظام آموزش مجازی ضمن خدمت فرهنگیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش اثربخشی نظام آموزش مجازی ضمن خدمت فرهنگیان به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری آن را تمامی معلم های شهرستان ملایر تشکیل می دادند که حداقل یک بار در یکی از دوره های مجازی ضمن خدمت فرهنگیان تا زمان اجرای این پژوهش (سال تحصیلی
93-1392) شرکت داشته اند که تعداد آنها حدود 2040 نفر بود. برای نمونه گیری از روش در دسترس استفاده شد و 325 آزمودنی در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای محقق ساخته، به نام «پرسش نامه سنجش ارزش مندی- رضایت مندی از خصوصیات نظام آموزش مجازی» بود. روایی محتوایی کلی پرسش نامه مذکور بر اساس شاخص روایی لاشه، محاسبه و 63/0 به دست آمد و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شد و برای سازه های ارزش مندی و رضایت مندی به ترتیب 92/0 و 90/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که هیچ رابطه معناداری میان سازه های ارزش مندی و رضایت مندی وجود ندارد و این دو، سازه های مستقلی هستند. هم چنین نتیجه تحلیل داده ها با شبکه تحلیل ماتریسی ارزش مندی- رضایت مندی، نشان داد که نظام آموزش مجازی یاد شده در هر یک از مؤلفه ها (کیفیت پشتیبانی، کیفیت محتوا، دسترسی پذیری و فن آوری) و نیز در کل، اثربخشی بالا و مناسبی ندارد. هم چنین، تحلیل داده ها با ابزار محک زنی لویس نشان داد که نظام آموزش مجازی مذکور در هر یک از مؤلفه ها و نیز در کل اثربخشی متوسطی دارد.
چالش های آموزش عالی در تدوین محتوای برنامه درسی با رویکرد جامعه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی ملاحظات تدوین محتوا با رویکرد جامعه یادگیری و چالش های آموزش عالی در این خصوص است. در این تحقیق کمی- کیفی دیدگاه های 24 نفر از صاحبنظران و مدیران دانشگاه های دولتی، از طریق مصاحبه و دیدگاه 153 عضو هیأت علمی آن دانشگاهها از طریق پرسشنامه بررسی شده است. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصان برنامه ریزی درسی تأیید و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 96/0 برآورد گردید. طبق یافته ها، در تدوین محتوا با رویکرد جامعه یادگیری به ترتیب اولویت، رعایت معیارهایی، مانند: تأکید بر کیفیت محتوا به جای کمّیت آن، ارائه محتوای منعطف و متنوع ، تناسب محتوا با هدف پرورش یادگیرنده مادام العمر، تناسب محتوا با نیازهای جامعه ، حمایت از استاد برای تغییر محتوا، استفاده از سایر منابع یادگیری درکنار کتاب درسی و مشارکت دادن دانشجو در انتخاب محتوا ضروری است. یافته ها حاکی است آموزش عالی کشور در رعایت این ملاحظات با چالش روبه روست. میان دیدگاه اعضای هیأت علمی بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی درباره این چالش ها در سطح 05/0= α تفاوت معناداری وجود ندارد.
ارزشیابی برنامه اجرا شده و کسب شده دروس تربیتی دوره های دوساله تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارزشیابی برنامه درسی اجرا شده و کسب شده دروس تربیتی دوره های دوساله تربیت معلم بوده و روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران، معاونان آموزشی، مدرسان دروس تربیتی و دانشجو -معلمان نیم سال آخر دوره های دو ساله مراکز تربیت معلم و همچنین معلمان دانش آموخته دوره های دو ساله تربیت معلم در کل کشور با حداقل سه سال سابقه تدریس در سطح شهر تهران بوده است. برای انتخاب نمونه مورد نظر از روش نمونه گیری تصادفی ساده و خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده است. داده های مورد نیاز از طریق سه پرسشنامه نظر سنجی، یک فرم مشاهده رفتار و دو آزمون دانشی- مهارتی و نگرشی که روایی و پایایی آنها مورد تأئید قرار گرفته، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که برنامه اجراشده و کسب شده دروس تربیتی با توجه به آنچه در برنامه قصد شده پیشنهاد شده با ضعفهای اساسی روبه رو است. برای مثال در برنامه دروس تربیتی سهم توجه به هدفهای مهارتی و نگرشی نسبت به هدفهای دانشی کمتر است. همچنین، محتوا ، سرفصلها و منابع اکثر دروس تربیتی با نیازهای حرفه ای معلمان همخوانی ندارند و میان مطالب ارائه شده در این دروس ارتباط افقی و عمودی لازم وجود ندارد. برخی از محتواهای دروس تربیتی نیز در چند درس تکرار شده است. ضعف ناشی از کمی تخصص برخی از مدرسان و کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی مراکز تربیت معلم هم موجب شده است که اکثر مدرسان نتوانند برنامه دروس تربیتی را به نحو مطلوب اجرا کنند. نتایج آزمونهای پایانی که از دانشجو- معلمان در حال فارغ التحصیل شدن به عمل آمد، نشان داد که بسیاری از اهداف دروس تربیتی در آنها تحقق نیافته است. همچنین، مشاهده کلاسهای درس فارغ التحصیلان دوره های دو ساله تربیت معلم نشان داد که به دلیل ضعف ناشی از اجرای برنامه دروس تربیتی ارائه شده در مراکز تربیت معلم بسیاری از مهارتها و صلاحیتهای مورد انتظار در آنها تحقق نیافته است.
تبیین انگاره های متکثر در پرورش تفکّر انتقادی و الزامات عملی ناظر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی به لحاظ ماهیت معرفت شناختی خود، در حوزه فلسفه شناخت تبیین پذیر است و از آنجایی که رویکردهای فلسفی گوناگون در پرتو انگاره ها و زوایای متفاوتی به اقامه معنا درباره آن اقدام کردند، دلالت های معنایی و مصداقی آن برحسب انواع افق های معرفتی تفاوت یافته است. از این حیث تفکّر انتقادی با سوء برداشت ها و ابهاماتی مواجه شده که شناسایی جایگاه آن در آموزش را با چالش مواجه می کند. براین اساس در مقاله حاضر به شیوه تحلیلی- تفسیری رویکردهای تبیینی بازبینی شد و ضمن شناسایی تنوع و تکثر موجود در انگاره های زیربنایی آن ها، تلاش شد به واسطه طرح چارچوبی از الزامات عملی ناظر بر تفکّر انتقادی، معنایی تفسیری برای آن فراهم شود
سنجش میزان تعامل در برنامه درسی الکترونیکی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
تبیین تحول نظام آموزش و پرورش در فرآیند آنتروپیک فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین تحول نظام آموزش و پرورش با رویکرد سیستمی است. تحول در این نظام با نظر به فرآیند ترکیبی تحولی آنتروپیک (آنتروپی و نگانتروپی) سیستم ها و رشد فازی مورد مطالعه قرار گرفت. از دیدگاه سیستمی، پدیده آنتروپیک «آنتروپی و نگانتروپی» یک حالت یا قانون کلى در فرآیند تغییر و تحول سیستم ها می باشد که پیوسته سیستم ها را در تعادل و موازنه نگه می دارد. تحول نظام آموزش و پرورش در فرآیند «آنتروپیک فازی» بر مبنای مدل ریاضی تغییرات تدریجی و تحولی در یک سیستم شکل می گیرد. نتایج حاصل از این نگرش نوین به تحول بیانگر آن است که تحلیل و بررسی تحول نظام آموزش و پرورش در فرآیند آنتروپیک فازی مدلی بسیار انطباقی است که تقریب ها را دقیق تر و ابهام را به عنوان بخشی از سیستم مدل سازی می کند.
بررسی فلسفی مولفه های اصلی انقلاب اسلامی به مثابه ظرفیت هایی برای تحول در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفی مؤلفه های اصلی انقلاب اسلامی به مثابه ظرفیت هایی برای تحول در نظام آموزش و پرورش می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش پدیدارشناسی بهره گرفته شد. با این توضیح که انقلاب های کبیر که محدود تأثیر گذاری فراتر از تغییر حاکمیت دارند، یکی از منابع اصلی تحول در نظام های آموزش و پرورش هستند. انقلاب اسلامی در ردای یکی از انقلاب های کبیر به جهت بستر تاریخی متفاوت خود دارای ماهیتی کاملاً متفاوت با انقلاب های پیش از خود است. جنس و سطح تحولات نظام های آموزشی همبستگی قابل توجهی با ماهیت های انقلاب های موثر بر خود دارند. این مهم ضرورت تحلیل مؤلفه های بنیادین انقلاب اسلامی ایران به مثابه ظرفیت هایی برای تحول در نظام آموزشی ایران را روشن می سازد. در این پژوهش سه عنصر مردمی بودن، اسلام خواهی و نفی سلطه سیاسی و فرهنگی به عنوان مؤلفه های اساسی انقلاب اسلامی بیان و ظرفیت های هر یک برای تحول در نظام آموزش و پرورش مطرح شدند.
بررسی مهارت های حرفه ای و عملی مدرسان مراکز تربیت معلم از دیدگاه مدیران، مدرسان و دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت خدمات آموزشی؛ فاصله وضع موجود و مطلوب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: یکی از مشکلات اساسی که دانشگاه های علوم پزشکی باید به آن توجه داشته باشند، ایجاد سیستم منسجم برای ارایه خدمات مطلوب و استفاده از روش های راهبردی به منظور افزایش کیفیت خدمات است. این پژوهش با هدف ارزیابی و تعیین شکاف کیفیت خدمات آموزشی ارایه شده به دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه به روش سروکوال انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی در جامعه آماری 382 دانشجوی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام شد و 73 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه استاندارد سروکوال در ابعاد 5گانه فیزیکی ، تضمین، پاسخگویی، قابلیت اطمینان و همدلی جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار آماری SPSS 16 و به کمک آمار توصیفی و آزمون های T تک متغیره و T دو نمونه همبسته انجام گرفت.
یافته ها: میانگین کیفیت کلی خدمات آموزشی از دیدگاه دانشجویان 75/0±68/2 و امتیاز هر کدام از ابعاد 5گانه فیزیکی 83/0±79/2، قابلیت اطمینان 85/0±75/2، پاسخگویی 89/0±52/2، تضمین 90/0±75/2 و همدلی 97/0±59/2 و از نظر درون گروهی معنی دار بود. با توجه به امتیازات موجود و مطلوب هر بُعد، کیفیت کلی خدمات آموزشی و ابعاد 5گانه از وضعیت مطلوب فاصله داشت (001/0=p).
نتیجه گیری: دانشجویان از کیفیت خدمات آموزشی ارایه شده توسط دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه ناراضی هستند و شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب در همه ابعاد 5گانه خدمت عمیق است.
بررسی و تدوین مهارت ها وصلاحیت هایICT موردنیاز معلمان در فرایند آموزش و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و تدوین مهارت ها و صلاحیت های مورد نیاز معلمان در زمینه کاربست ICT در آموزش و یادگیری می باشد. این مطالعه یک پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد که جمع آوری داده های آن به روش دلفی انجام شده است. بدین منظور از 10 نفر از کارشناسان و متخصصان برنامه درسی در حوزه فناوری های نوین از جمله ICT و مدرسان IT در بنیاد ICDL و دست اندرکاران هوشمند سازی مدارس، همچنین 25 معلم منتخب شاغل در مدارس هوشمند با ویژگی های، تجربه تولید محتوای الکترونیکی و سابقه کاربست ICT در کلاس، دعوت به همکاری ومشارکت در طرح شد. در مرحله اول متخصصان گویه ها را اولویت بندی کردند و عدد هر گویه را با توجه به مهم بودن و به ترتیب نیاز و اولویت کاربست معلم در کلاس درس مشخص نمودند. در این مرحله با توجه به پاسخ های متخصصان با انجام 2 آزمون (ضریب همبستگی اسپیرمن وآزمون فریدمن) میزان توافق 10 استاد شرکت کننده واعتبار اولویت های تعیین شده کل افراد شرکت کننده در طرح مشخص گردید. در مرحله دوم پس از اعمال اولویت های تعیین شده، جهت کسب حصول حداکثری توافق، گویه ها مجدداً در اختیار مخاطبان طرح قرار گرفت و با توافق 48/ 95 درصدی به تأیید رسید. یافته های پژوهش نشان می دهد درمرحله دوم نسبت به مرحله اول میانگین نمرات افزایش ومتوسط انحراف معیار کاهش یافت که نشان از همگرا شدن نظرات مخاطبان شرکت کننده در طرح بود. کلیه ضرایب همبستگی در سطح آلفای 1 درصد معنا دار است که نشان از توافق بالا و روایی گویه های هر مؤلفه می باشد. نتیجه اینکه در این پژوهش مهارت های کاربست ICT به دو مؤلفه مهارت های عمومی و تخصصی و صلاحیت های کاربست ICT به سه مؤلفه شناختی، عملکردی و عاطفی با نظر متخصصان تعیین و اولویت بندی گردید.
ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر فرآیند یاددهی یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر فرآیند یاددهی یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی تهران می باشد. براساس نمونه گیری طبقه ای ساده، 250 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی مورد انتخاب قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ""تأثیرات پدیده جهانی شدن در بعد فرآیندهای یاددهی – یادگیری""، محقق ساخته بود. برای سنجش روایی، روش تحلیل گویه و برای سنجش پایایی نیز آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری به ترتیب در مواردی مانند: تنوع رشته و مدارک، تبادل استاد و دانشجو، تأکید بر یادگیری مداوم، سرمایه گذاری، فناوری اطلاعات، برنامه و پروژه و استاندارد شدن عناصر آموزشی می باشد. یافته ها نشان داد که بین دیدگاه اعضای هیأت علمی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی(رشته تحصیلی، سابقه تدریس و مرتبه علمی) در مورد تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری، تفاوت معناداری وجود دارد.
برنامه درسی تربیت معلم و الگوی اجرائی مشارکتی آن؛ راهبرد تحولی برای تربیت معلم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مبحث تربیت معلم از منظر چالش برانگیز ساختار برنامه درسی تربیت معلم و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز می شود که این گونه گونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهش های به عمل آمده هنوز نتوانسته اند به روشنی نشان دهند که کدام برنامه درسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفق تری را به کلاس های درس گسیل نماید. موقعیت مساله ای این مقاله در ایران را به شکل دقیق تر می توان با استفاده از کلید واژه «تمامیت خواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهده دار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهم ترین مظهر این سیاست تمامیت خواهانه و بخشی نگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت می کنند که تمامیت خواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاه ها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی می نمایند.
مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاه های تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامه درسی تربیت معلم با توجه به این ویژگی ها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفه های اساسی برنامه درسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت می کند.