فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی کیفیت درونی آموزش الکترونیکی دانشگاهی، الگو، مدل و چارچوب های ارزشیابی آموزش الکترونیکی، که در طی سال های 2009-2001 مطرح شده اند، است و عوامل موثر بر کیفیت آموزش الکترونیکی شناسایی و استخراج شده اند. سپس، کیفیت آموزش به عنوان متغیر وابسته و عوامل موثر بر کیفیت آموزشی به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. این الگو با استفاده از تکنیک دلفی اعتبارسنجی و در نهایت عوامل اساسی موثر بر کیفیت آموزش، در هشت گروه اصلی ارائه شده است. عامل انسانی، عامل زیرساختی، عامل فرهنگی، عامل قانونی، عامل اقتصادی و سیاسی، عامل مدیریت و رهبری، عامل حمایت و پشتیبانی و عامل همکاری های بین المللی، به عنوان عوامل موثر بر کیفیت آموزش، توسط 85 شناسه، کیفیت آموزش الکترونیکی را مورد ارزشیابی قرار داد. الگوی ارزشیابی هشت عاملی، در نمونه آماری با 194 دانشجو از جامعه آماری دانشجویان دوره های تحصیلی کارشناسی ارشد رشته های فنی دانشگاه های الکترونیکی تهران، که حداقل یک گروه فارغ التحصیل داشته اند، اجرا شد. نتایج نشان داد، پس از تجزیه و تحلیل داده ها، وضع کیفیت آموزش الکترونیکی دانشگاه مشخص و نقاط قوت و ضعف در هر بخش به تفکیک تعیین می گردد.
بررسی برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی از منظر چگونگی تغییر آن در سطوح مختلف برنامه درسی (مورد مطالعه: برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته آموزش ریاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی مورد بحث امروزی، توسعه میان رشته ای در آموزش عالی است. در سال های اخیر، تعداد زیادی دوره های میان رشته ای در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری طراحی شده و در سطح دانشگاه های کشور، دانشجویان زیادی در این رشته های جدید مشغول به تحصیل هستند. اما این مسئله مطرح است که با توجه به آن که بحث تغییر برنامه درسی از سطح قصد شده به سایر سطوح، از جمله اجرا شده و تجربه شده همواره یکی از دغدغه های موجود است، در خصوص برنامه های درسی میان رشته ای از این منظر چه می توان گفت؟ هدف پژوهش حاضر این است که از طریق یک مطالعه موردی به بررسی یکی از رشته های میان رشته ای بپردازد. به این منظور، الگوی کلاین که برنامه درسی را شامل هفت سطح می داند را به عنوان چارچوب اصلی پژوهش قرار داده و با استفاده از نظریه های بارنت، تری کارسون و فولن در تغییر برنامه درسی، آن را به عنوان مبنای نظری برای بررسی تغییر برنامه درسی آموزش عالی مفهوم پردازی می کند و مورد استفاده قرار می دهد. نتایج نشان داد که برنامه های درسی میان رشته ای در آموزش عالی، تمایل زیادی به تغییر در سطوح مختلف برنامه درسی دارد که موجب تجلی تجربیات مختلفی در دانش آموختگان این رشته ها می شود. بررسی علل این تغییر و نتایج حاصل از آن برای توسعه این رشته ها ضروری است.
نقد و ارزیابی مبانی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران براساس «شاخص های فطرت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برخی از عناصر مهم محتوایی «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» (نگاشت سوم) را از لحاظ میزان سازگاری با مضامین اصلی فلسفه تربیت اسلامی و دلالت های آن، بررسی کرده ایم؛ بخش اول به تبیین مبنای اصلی نقد اختصاص دارد. که نخست «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» اشاره شده که اهم آن ها عبارتند از: تلقی تعاملی، تدریجی و یکپارچه از «تربیت»؛ تصویری لایه ای، تلفیقی و سیال از «هویت» و نگاه مراتبی و ذو ابعاد به «حیات طیبه» و آمادگی برای آن، نقش همه ارکان تربیت و لزوم مشارکت تمام عوامل اجتماعی در این فرآیند و نیز ضرورت هماهنگی بین انواع تربیت؛ توجه به این گونه مضامین، اقتضا می نماید که نظام تربیت رسمی وعمومی دارای خصوصیاتی باشد نظیر تاکید بر هویت مشترک، توجه به مرتبه لازم و شایسته از آمادگی عموم برای تحقق حیات طیبه، تاکید بر کسب شایستگی های پایه و تعیین اهداف در دو سطح مشترک و ویژه. این بخش هم چنین به ویژگی های برجسته برنامه درسی در نظام تربیت رسمی و عمومی می پردازد.. بخش دوم مقاله به تحلیل و نقد محتوای «برنامه درسی ملی» از نظر توجه به مضامین اصلی مندرج در «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» برای تبیین چیستی، چرایی و چگونگی جریان تربیت می پردازد. این بخش هم-چنین میزان توجه مفاد «برنامه درسی ملی» به خصوصیات تربیت رسمی و عمومی و ویژگی های برجسته برنامه درسی را بررسی نموده و شواهدی را درباره ناسازگاری و یا غفلت «برنامه درسی ملی» از این خصوصیات و ویژگی ها بیان می کند.
مفهوم پردازی بین المللی کردن برنامه درسی در آموزش عالی؛ ابعاد و روندها
حوزه های تخصصی:
. بینالمللی کردن برنامه درسی (IOC) مفهومی جدید و در حال تحول است که بهطور ویژه از اوایل قرن بیستویکم در ادبیات برنامه درسی مورد توجه قرار گرفته است. علیرغم اهمیت و جایگاه چنین ایدهای، برداشتها و تفسیرها از این واژه در بسیاری از ممالک بهویژه ایران توام با ابهام، سردرگمی و عدم شفافیت است. مقاله حاضر در راستای بررسی این مفهوم در ادبیات برنامه درسی تلاش کرده تا برداشت های مختلف از این واژه و حدود و دامنه آنها را مفهومپردازی کرده و در این راستا 3 برداشت متفاوت از IOC تحت عنوان بینالمللی کردن دروس و رشتههای دانشگاهی، بینالمللی کردن رشته مطالعات برنامه درسی و بینالمللی کردن حرفه برنامه درسی را شناسایی و معنی مؤلفه های آنها را معرفی کند.
بررسی میزان نقش طراح آموزشی در تألیف کتاب درسی از دیدگاه متخصّصان برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایــن پژوهش به منظور بــررسی میزان نقش طراح آموزشی در تألیف کتاب درسی از دیدگاه متخصصان (برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی) در سال1387 انجـــام گرفته است. مؤلفه های مورد پژوهش عبارتند از: هدف، انتخاب محتوا، سازماندهی محتوا، روش هــای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی. روش پژوهش در مطالعه حاضر توصیفی است. جامعـه آماری کلیّة صاحب نظران برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی و همچنین کسانی که در زمینه تألیف کتاب درسی در داخل کشور مشغول به فعالیت اند، می باشند. نمونه این تحقیق شامل کلیّة اساتید رشته های تکنولوژی آموزشی، برنامه ریزی درسی (که در دانشگاه های علامه طباطبائی، شهید بهشتی، تربیت مدرس و تربیت معلم تهران) و کارشناسان دفتــر تألیف کتاب درسی در وزارت آموزش و پرورش بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پــژوهش از پرسشنامه (40 سؤال) محقق ساخته استفاده شد. روایـــی پرسشنامه به وسیله اساتید تأیید و پایایی آن باروش ضریب الفـــای کرونباخ (87/= α) به دست آمد. نتـــایج به دست آمده با استفاده از روش تـحلیل واریانس یک راهه بیانگر این است که طراح آموزشی نقش معناداری در روش های یاددهـی- یادگیری، سازماندهی محتوا و تعیین اهداف آموزشی ایفاء می کند و در دو مؤلفه دیگر (ارزشیابی و انتخاب محتوا) نقش طراحی آموزشی به اهمیّت مؤلفه های دیگر نیست.
مطالعه چگونگی شکل گیری برنامه درسی برآمده با الهام از رویکرد رجیو امیلیا برای کودکان 6 تا 8 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی شکل گیری برنامه درسی برآمده در این تحقیق با روش قوم نگاری مورد بررسی قرار داده شده است. در برنامه درسی برآمده گروه معلمان با بررسی علایق و دغدغه های کودکان و مستند کردن آن امکانات گسترش پروژه ها را برای کودکان فراهم می آورند. برنامه درسی توسط کودکان بوجود می آید و توسط معلمان قالب بندی می شود.مراحل مختلفی از جمله شنیدن، پرسیدن و باز کردن موضوعات ، پیش بینی مراحل آینده و ایجاد آمادگی برای حمایت، مستند سازی از کل فرآیندو باز نگری و همفکری با همکاران، کودکان و اولیا جزء مراحل برنامه ریزی می شود. معلمان نقش های متنوعی را بازی می کنند، معلم به عنوان همراه و یادگیرنده،معلم به عنوان راهنما و معلم به عنوان محقق. مدت 5 ماه تعاملات 35 کودک و 2 معلم و محقق مورد توجه قرار گرفت. شادی ، انرژی و سرزندگی از جمله مهمترین مشخصه های همه گروههای ذینفع بود. کودکان در قالب پروژه های بلند مدت یا کوتاه مدت فردی و گروهی به یادگیری می پرداختند ، 3 پروژه اصلی بلند مدت در این مدت توسط کودکان به اجرا در آمد و کودکان موضوعات متنوعی را در آنها به تحقیق آموختند.
ارزیابی فرایند اجرای طرح آزمایشی برنامه درسی جدید دوره مقدماتی نهضت سوادآموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم پردازی بین المللی کردن برنامه درسی در آموزش عالی؛ ابعاد و روندها
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بینالمللی کردن برنامه درسی (IOC) مفهومی جدید و در حال تحول است که بهطور ویژه از اوایل قرن بیستویکم در ادبیات برنامه درسی مورد توجه قرار گرفته است. علیرغم اهمیت و جایگاه چنین ایدهای، برداشتها و تفسیرها از این واژه در بسیاری از ممالک بهویژه ایران توام با ابهام، سردرگمی و عدم شفافیت است. مقاله حاضر در راستای بررسی این مفهوم در ادبیات برنامه درسی تلاش کرده تا برداشتهای مختلف از این واژه و حدود و دامنه آنها را مفهومپردازی کرده و در این راستا 3 برداشت متفاوت از IOC تحت عنوان بینالمللی کردن دروس و رشتههای دانشگاهی، بینالمللی کردن رشته مطالعات برنامه درسی و بینالمللی کردن حرفه برنامه درسی را شناسایی و معنی مؤلفههای آنها را معرفی کند.
گونه شناسى رهیافت هاى تلفیقى در طراحى برنامه هاى درسى و دلالتهاى کاربردى آن براى رشته اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته، فلسفه آموزش و رویکردهاى برنامه ریزى درسى صرفاً به انتقال مجموعه اى از دانشى سازمان یافته یا ایجاد و ارتقاى نظام ارزشى حاکم بر رفتارهاى فرد و جامعه محدود مى شد، به طوریکه طى چندین قرن و با کوشش هاى دانشگاه ها و مراکز جدیدِ اغلب رشته هاى علمى از جمله اقتصاد، برنامه هاى درسى تخصصى و تک رشته اى به وجود آمد. اما امروزه، فلسفه آموزش و رویکردهاى برنامه ریزى درسى را توسعه داده اند و از روش هایى جدید استفاده مى کنند. در این روش ها، در فراسوى ساختار یک سویه نگر رشته هاى تخصصى، واقعیت ها و نیازهاى دنیاى جدید را جست وجو مى کنند و جزئى نگرى و محدودیت هاى تخصصى شدن و تقسیم علوم را، که در دهه هاى اخیر رایج بوده است، نقد مى کنند. مى توان این جریان را، «تلفیقى» » 2غیررشته اى» که در حوزه طراحى برنامه هاى درسى در رویکردهاى به اصطلاح تجلى یافته است، در انواع رویکردهاى درون رشته اى موازى 3، رویکرد میان رشته اى 4، رویکرد چندرشته اى 5، رویکرد چندرشته اى متقاطع 6، رویکرد چندرشته اى متکثر 7 و رویکرد فرارشته اى، در سه نوع افقى، قائم و مورب گونه شناسى کرد.
این مهمْ انکارناپذیر است که مسائل اقتصادى چندوجهى و چندبعدى است و دانش اقتصاد ماهیتاً، دانشى تلفیقى از چند حوزه معرفتى علوم اقتصادى، جامعه شناسى، تاریخ، فلسفه، روان شناسى، حقوق و مباحث اخلاقى و هنجارى دینى است. با توجه به این نکته، پرواضح است که اولاً، طراحى هاى آموزشى و برنامه هاى درسى این رشته نمى تواند فارغ از مباحث برنامه ریزى تلفیقى باشد. ثانیاً، بلاشک بهره مندى از ظرفیتها و یافته هاى علمى و تجارب آموزشى این رویکردها مى تواند سرعت تحول و نوآورى در برنامه هاى آموزشى را افزایش دهد و بالتبع، سرمایه هاى انسانى آن را مضاعف کند و توانمندى و کارآمدى این دانش را براى مواجهه با مسائل علمى ارتقا دهد.
در این مقاله، در پى آن هستیم که ضمن معرفى این رهیافت ها، با طراحى نمونه هایى، امکان و دلالت هاى عملى استفاده از رهیافت هاى تلفیقى را در طراحى برنامه هاى درسى رشته اقتصاد و گرایش هاى تخصصى در مقاطع تکمیلى آن نشان دهیم؛ ا نشاءالله
مقایسه ایدئولوژی های برنامه درسی آیزنر با میلر: نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در داخل حوزه تعلیم و تربیت، حوزه ای فرعی وجود دارد که «برنامه درسی» نامیده می شود. برنامه درسی به عنوان یک حوزه مطالعاتی، در زمینه مباحث نظری از اختلاف برانگیزترین حوز های معرفت بشری محسوب می شود. یکی از مباحثی که از دیرباز منشا و مصدر این اختلاف نظر بین نظریه پردازان این رشته بوده، ایدئولوژی های برنامه درسی یا نظریه های هنجاری برنامه درسی است. موضوع ایدئولوژی برنامه درسی یکی از مباحث اساسی و پر مناقشه برنامه درسی است. نگاهی گذرا به منابع منتشر شده در حوزه برنامه درسی در دهه های گذشته حاکی از آن است که به این موضوع توجه بسیار جدی شده است؛ به نحوی که آثار قابل ملاحظه ای در این زمینه به رشته تحریر در آمده است. دو تن از صاحب نظران بنامی که در این زمینه آثار معتبری منتشر نموده اند، آیزنر و میلر می باشند. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی عمیق اندیشه های آیزنر و میلر در این زمینه، تنوع برداشت ها از ایدئولوژی های برنامه درسی و دلایل آن را به گونه ای منطقی به تصویر بکشد. برای نیل به این مقصود، ابتدا مروری بر اندیشه های هر دو صاحب نظر شده و پس از آن، با تاملی دوباره در این ایدئولوژی ها، نکات کلیدی اندیشه های این افراد استنتاج گردیده و در نهایت، با مقایسه ایدئولوژی های آیزنر و میلر، تحلیل و نتیجه گیری انجام شده است. به طور کلی، نتایج این مقایسه و ارزیابی نشان می دهد که تفاوت های اساسی و بنیادی در فلسفه و جهان بینی این دو صاحب نظر وجود دارد.
نقد و بررسی عناصر برنامه درسی در رویکردهای پیشرفت گرا و محافظه کار تربیت شهروندی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی جایگاه و چگونگی عناصر برنامه درسی در رویکردهای مطرح تربیت شهروندی انجام شده است. این پژوهش از نوع نظری است که در آن از رویکرد توصیفی ـ تفسیری در تحلیل اطلاعات استفاده شده است. از مهمترین یافته های این پژوهش آن است که دو رویکرد اصلی در تربیت شهروندی وجود دارد و هر رویکرد نیز دلالت های مهمی برای عناصر برنامه درسی دارد. این دو رویکرد عبارت اند از: رویکرد پیشرفت گرا و رویکرد محافظه کار. در این مقاله جایگاه و چگونگی عناصر هدف ، محتوا، روشهای تدریس و روشهای ارزشیابی از یادگیری در این دو رویکرد مورد تحلیل و نقد قرار گرفت. با توجه به نکات و دلالت های مهم و مثبت رویکرد پیشرفت گرا توصیه شده است که در تدوین برنامه های درسی تربیت شهروندی ایران، رویکرد پیشرفت گرا مورد توجه و تاکید بیشتری قرار گیرد.
برنامه ی درسی مبتنی بر وب : گامی به سوی تمرکززدایی یا تشدید تمرکز در نظام برنامه ریزی درسی
حوزه های تخصصی:
درجه تمرکز یا عدم تمرکز نظام برنامه ریزی درسی را می توان تابعی از نحوه ترکیب تصمیم گیرندگان و میزان انعطاف موجود در برنامه های درسی دانست. میزان دخالت تصمیم گیرندگان یا تاثیر گذاران در برنامه های درسی، با توجه به نظام سیاسی کشورها متفاوت است.
افراد یا گروه هایی مانند سیاستگذاران کلی کشور، وزیر آموزش و پرورش، مدیران استانی و منطقه ای، انجمن معلمان، انجمن اولیا و مربیان، متخصصان برنامه ریزی درسی، دانشگاه ها و مراکز تحقیق و توسعه، معلم و دانش آموزان، بر عناصر برنامه درسی تاثیر می گذارند. در برنامه های درسی مبتنی بر وب، علاوه بر این افراد و گروه ها، افراد دیگری مانند متخصص فناوری اطلاعات، طراح گرافیک و متخصص رسانه، نقش بارزتری در تعیین عناصر برنامه درسی به عهده دارند.
اگر گروه برنامه ریز درسی مبتنی بر وب، و در راس آنها معلم، از لحاظ توانایی های مربوط به مدیریت یادگیری و مهارت های تعلیم و تربیت در سطح بالایی قرار داشته باشند، به سهولت می توانند در برنامه درسی تاثیر مثبتی ایجاد کنند. در چنین وضعیتی برنامه درسی به سمت عدم تمرکز گرایش خواهد داشت و بالعکس.
برخلاف تصور رایج، که غالبا در برنامه های درسی مبتنی بر وب نقش معلم را حاشیه ای فرض می کنند، معلم در این گونه برنامه های درسی نقش محوری دارد که بارزتر از نقش او در برنامه های درسی سنتی است.
بررسی رابطه میان انواع سبک های فرزندپروری والدین و بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان 14 تا 17 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش شناسایی رابطه میان انواع سبک های فرزندپروری و بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان 14 تا 17 ساله شهر اصفهان بود. نمونه این پژوهش شامل 53 نفر از دختران نوجوان و والدین آن ها بودند که از طریق نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری باوم ریند و پرسشنامه سنجش رفتار تغذیه ای مینه سوتا بوده است. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحلیل آماری داده ها نشان داد که بین سبک فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان رابطه منفی معنادار و بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در این آزمودنی ها رابطه مثبت معنادار وجود داشت. هم چنین رابطه معناداری بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه با بروز علائم بی اشتهایی روانی مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت که سبک فرزندپروری والدین نقش مهمی در بروز یا عدم بروز علائم اختلال بی اشتهایی روانی و سایر زیرمقیاس های آن داشته است. هم چنین به نظر می رسد که دو سبک قاطع و اطمینان بخش و مستبدانه در قیاس با سبک سهل گیرانه نقش مهم تری در پیش بینی بروز یا عدم بروز علائم این اختلال دارند. نتایج بدست آمده بر مبنای نظریه ها مورد تبیین قرار گرفته است.