فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۲۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی برنامه های درسی پنهان در پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناخت و بررسی برنامه های درسی پنهان در پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی می باشد. تحقیق برآنست تا با توجه به تعریف پورتلی (1993) از برنامه درسی پنهان چهار بعد اصلی را در شکل گیری برنامه های درسی پنهان پایان نامه، به شرح ذیل بررسی نماید؛ الف)- برنامه های درسی پنهان به منزله انتظارات غیررسمی، اما مورد انتظار در پایان نامه ها ب)- برنامه های درسی پنهان ناشی از یادگیری های قصد نشده ج)- برنامه های درسی پنهان ناشی از ساختار پایان نامه ها د)- برنامه های درسی پنهانی که دانشجو خلق می کند. تحقیق کیفی حاضر به روش قوم نگاری اجرا شد که محقق با مطالعه یک ساله بر روی 20 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد در سه گروه الف)- علوم انسانی ب)- فنی و مهندسی ج)- علوم پایه انجام داده است. یافته های تحقیق که با استفاده از ابزارهای متنوع کیفی شامل اتوبیوگرافی، مشاهده، عکس، مصاحبه روایی و مصاحبه نیمه ساختار به دست آمده اند، حاکی از آن است که دانشجویان تجارب منفی و مثبت متعددی در طول پایان نامه نویسی به دست آورده اند که محقق از طریق تحلیل محتوایی آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
ارزیابی برنامه درسی طراحی شده، تدوین شده و اجرا شده فارسی دوره ابتدایی (بخوانیم و بنویسیم)؛ بر اساس معیار توجه به کل نگری در آموزش توانایی های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تاثیر کاربست برنامه درسی مساله محور در آموزش تخصصی اپراتورهای تولید صنعت خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر ارزشیابی اثربخشی کاربست رویکرد نوین آموزشی در آموزش های صنعتی است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه آماری متشکل60 نفر از کارگران شرکت ایران خودرو خراسان بوده که بصورت تصافی انتخاب و به گروه های آزمایش و کنترل انتصاب تصادفی یافتند. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسش نامه جهت سنجش رضایت، نگرش و تغییر رفتار فراگیران و آزمون پیشرفت تحصیلی برای سنجش یادگیری بود. نتایج نشان داد که بکارگیری رویکرد برنامه درسی مساله محور در آموزش های صنعتی موجب افزایش اثربخشی دوره های آموزشی می شود (000/0p) و تغییر عملکرد شایسته تری (022/0>p) در قیاس با فراگیران گروه موضوع محور داشتند.
آموزش وظیفه مدار: روشی برای ارتقای مهارت های قابل انتقال در برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با پیشرفت تکنولوژی و تغییر روشهای کاری، انعطافپذیر و تعدیل پذیربودن کارکنان در محیط های کاری به عنوان ضرورت مطرح میشود. در این مقاله، مفهوم آموزش وظیفه مدار مطرح میشود که روش منحصربه فردی برای آموزش با هدف توسعه مهارتهای قابل انتقال در دانشجویان است. این روش آموزش به دانشجو امکان تخصصی سازی دانش و توسعه تعدیل پذیری و انطباق پذیری اساسی را میدهد. هدف این مقاله، بحث در مورد کسب مهارتهای قابل انتقال در برنامه درسی است و تفکر فعلی در خصوص مهارتهای قابل انتقال و طرح و برنامه دولت برای نیروی کار کاملاً ماهر را ارایه میدهد.
نتیجهگیری: آموزش وظیفهمدار، راهبردی برای آموزش ارایه مینماید که بر ساختارهای آموزشی متمرکز است و از این تفکر حمایت می کند که یادگیری در پزشکی زمانی موثرتر است که در موقعیت های عملی واقعی و توسط متخصص ارایه شود.
نقش و کارکرد ارزشیابی در مراحل تدوین برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی برنامه درسی دارای قدمتی به اندازه فرآیند تعلیم و تربیت است. مفهوم ارزشیابی آنقدر گسترده است که انواع مختلفی از فعالیتهای ارزشیابی را که هدف مشترک همه آنها بررسی وضعیت برنامه درسی در موقعیت اجرایی خاص است، دربر میگیرد؛ بنابراین، روشها و راهبردهای ارزشیابی نیز متفاوت خواهند بود. هدف از این مقاله بررسی تفاوت روندهای ارزشیابی براساس شش مقوله مرحله تدوین برنامه، موضوع مورد ارزشیابی، معیار، نوع دادهها، روش خلاصهکردن دادهها و نقش بود. در مورد هر مقوله، گروه تدوین بر وظیفه خاصی تمرکز دارد. از این رو در هر مرحله، انواع خاصی از ارزشیابی مورد نیاز است تا اجرای موفقیت آمیز و استفاده از برنامه جدید را حمایت کند.
نتیجه گیری: هیچ مبنای نظری پذیرفته شده ای برای میزان مورد نیاز تجربیات اندوختهشده به منظور تعیین حداقل الزامات ارزشیابی که بایستی در تشخیص کارآیی کاربرد وسیع برنامه جدید در نظام آموزشی به کار رود، وجود ندارد و هر نظامی می بایست استانداردهای ارزشیابی را براساس شرایط خود تعیین کند.
جنسیت با نگاه به برنامه های درسی پنهان در آموزش های مجازی ایران: جنسیت به عنوان عامل فرهنگی، اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب تکنولوژیکی-اطلاعاتی که در پاسخ و تحلیل پیچیدگی های اقتصادی جامعه و فرهنگ نو پدید آمده، سراسر فعالیت انسان ها را در بر گرفته است. امروزه تکنولوژی در واقع خود جامعه است و درک و بازنمایی جامعه بدون ابزار تکنولوژیکی میسر نیست. تاثیر بی بدیل این انقلاب بر اجتماع، فرهنگ و نهادهای گوناگون جامعه از جمله نهاد آموزش و پرورش پُر واضح است. این انقلاب سبب توسعه سریع فن آوری اطلاع رسانی، تبدیل جوامع صنعتی به اطلاعاتی، تغییرات جمعیتی، جهانی تر شدن فعالیت های حرفه ای، گسترش نیروهای بازار در محدوده آموزش و یا به عبارت دقیق تر سوق داده شدن آموزش به سمت تجاری شدن و تاثیرات شگرف در امر آموزش است. این تاثیرات شگرف و ورود فن آوری های نوین در امر آموزش سبب راه یابی پدیده هایی چون ماهواره، رایانه، اینترنت در آموزش و شکل گیری اشکال نوین آموزش چون آموزش مجازی است. با توجه به حضور نزدیک به یک دهه آموزش های مجازی در ایران، جامعه ایرانی شاهد تاثیر و تاثر این شیوه آموزش در ابعاد گوناگون از جمله آموزش زنان است. بر این اساس مقاله حاضر به بررسی تاثیر عامل جنسیت به عنوان عامل فرهنگی، اجتماعی بر توسعه آموزش مجازی ایران پرداخته است.
ارزش یابی استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نشان داده می شود که «آن چه برای اجرای برنامه درسی ملی درنظر گرفته شده» با «آن چه تجربه ملی و جهانی برای اجرای این گونه برنامه ها نشان می دهد» به چه میزان «انطباق» دارد. در این مقاله نشان داده شد که اجرای برنامه های درسی کلان با چهار سطح تصمیم گیری همراه است: تعریف دیدگاه، تعیین رویکرد، انتخاب روش و تدوین سبک اجرای برنامه درسی. گرچه شکل های مختلفی از عمل در هر مورد وجود دارد، که تجربه انبوه شده گذشتگان توفیق برخی از آن ها را در موقعیت ها و با اهداف خاص تایید می کند، اما این تجربه سبب نشده تا برای اجرای برنامه درسی ملی، دست اندرکاران متعهد به آن عمل نمایند. متولیان برنامه درسی ملی دیدگاه تفکیکی، رویکرد مهندسی، روش تدریجی و سبک اجرای برنامه با پذیرش قسمتی از برنامه جاری را مناسب اجرای برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران دیده اند. هم چنین، با آن که اجرای برنامه مستلزم کسب توافق ذی نفعان، تامین نیروی انسانی، تدارک امکانات و نظارت است؛ اما در شرح اجرای برنامه درسی ملی آن طور که باید به چهار مقوله مذکور توجه نشده است. بر این اساس، گرچه برای تنظیم و تدوین «استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامه درسی ملی» تجربه گران بهای دو تغییر عمده نظام آموزشی و برنامه های درسی ایران در دو حکومت معاصر این کشور، علاوه بر تجربه جهانی، در اختیار بوده است؛ اما به نظر می رسد دست اندرکاران به شکلی مستقل از آن تجربه، به تدبیر امور همت گماشته و به تولید برنامه پرداخته اند.
نقش و کارکرد ارزشیابی در مراحل تدوین برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی برنامه درسی دارای قدمتی به اندازه فرآیند تعلیم و تربیت است. مفهوم ارزشیابی آنقدر گسترده است که انواع مختلفی از فعالیتهای ارزشیابی را که هدف مشترک همه آنها بررسی وضعیت برنامه درسی در موقعیت اجرایی خاص است، دربر میگیرد؛ بنابراین، روشها و راهبردهای ارزشیابی نیز متفاوت خواهند بود. هدف از این مقاله بررسی تفاوت روندهای ارزشیابی براساس شش مقوله مرحله تدوین برنامه، موضوع مورد ارزشیابی، معیار، نوع دادهها، روش خلاصهکردن دادهها و نقش بود. در مورد هر مقوله، گروه تدوین بر وظیفه خاصی تمرکز دارد. از این رو در هر مرحله، انواع خاصی از ارزشیابی مورد نیاز است تا اجرای موفقیت آمیز و استفاده از برنامه جدید را حمایت کند.
نتیجه گیری: هیچ مبنای نظری پذیرفته شده ای برای تجربیات اندوختهشده تعیین حداقل الزامات ارزشیابی که بایستی در تشخیص کارآیی کاربرد وسیع برنامه جدید در نظام آموزشی به کار رود، وجود ندارد و هر نظامی می بایست استانداردهای ارزشیابی را براساس شرایط خود تعیین کند.
بررسی معیارهای روانشناختی تالیف و تدوین کتابهای درسی دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
تاملی بر تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی و تبیین دلالت های آنها برای نظام برنامه درسی ایران: منظری جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از دوره نسبتاً طولانی تمرکزگرایی و با آغاز تجارب تمرکززدایی از دهه 70 به این سو، تمایل دولتها به نظامهای متمرکز و غیرمتمرکز در حال نوسان بوده است. از آنجایی که تمرکززدایی عمدتاً ریشه در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد، بنابراین تمرکززدایی از این عرصه ها به نظام های برنامه درسی و آموزشی رخنه کرده است. مشکلاتی نظیر کمبود نیروی انسانی متخصص، جهانی شدن و مقاومت از طرف معلمان موجب توجه دوباره دولتها به تمرکزگرایی به منظور ارتقای کیفیت آموزش و رفع این مشکلات شده است. در این مقاله ضمن تبیین تمرکزگرایی و تمرکززدایی، خاصه در عرصه آموزش و پرورش و نظام برنامه درسی، به علل عمده انحراف از هدف اصلی تمرکززدایی، از جمله توجه بیش از حد به مسائل حاشیه ای آن نظیر مسائل مالی، اجرایی و مدیریتی (مواجهه سخت) و توجه کمتر به مسائل کیفی و محتوایی آموزشی و برنامه درسی (مواجهه نرم) اشاره شده است. این دو نوع مواجهه عملاً در تمرکززدایی نظام آموزشی و برنامه درسی پدیدار شده و برداشتهایی غلط و نادقیق از تمرکززدایی و تمرکزگرایی به دنبال داشته است. در پی آن استدلال شده که فهم ویژگیهای درست هر دو نظام و در نتیجه، مواجهه سنجیده و درست با آنها می تواند به روند اصلاح برنامه درسی یاری رساند. و در نهایت، دلالتهای تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی در مورد نظام برنامه درسی ایران، با توجه به زمینه های تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد آن در بخش بحث و نتیجه گیری این نوشتار تشریح شده است.
نیاز سنجی برای تدوین برنامه درس مهارت های زندگی در دروه متوسطه نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نیازسنجی برای تدوین برنامه ی درس مهارت های زندگی در دوره ی متوسطه ی نظری و براساس مدل تحقیقاتی «کلاین» انجام گرفته است .عمده ترین یافته های پژوهش از این قرار است: 1- از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت، تناسب اهداف با نیازهای دانش آموزان، وجود ارتباط منطقی بین انواع محتوا، انتخاب فعالیت های یادگیری براساس آمادگی دانش آموزان، انتخاب روش های تدریس فعال، و ارزشیابی براساس مشارکت و همکاری معلم و دانش آموزان در برنامه ی درسی مهارت های زندگی حائز بیش ترین درجه اهمیت بودند. 2- از دیدگاه معلمان، طراحی اهداف براساس نیازهای دانش آموزان، تناسب محتوا با توانایی های یادگیری دانش آموزان، به کارگیری روش های تدریس فعال و مفید واقع شدن خود ارزیابی در برنامه درسی مهارت های زندگی در اولویت های نخست بودند. 3- از دیدگاه دانش آموزان تناسب فعالیت های یادگیری با معلومات و تجارب فعلی دانش آموزان، به کارگیری روش های تدریس فعال، مفید واقع شدن خود ارزیابی در برنامه ی درسی مهارت های زندگی از بیش ترین درجه ی اهمیت برخوردارند. 4- از دیدگاه هر سه گروه مورد مطالعه، فعالیت دانش آموزان در گروه های کوچک، مدیریت زمان جلسات و مفید واقع شدن فضاهای آموزشی خارج از مدرسه در برنامه ی مهارت های زندگی از اهمیت بیشتری برخوردارند.
اصول برنامه ریزی
نقش مدرس به عنوان مؤلفه ای از برنامه درسی در نیل به کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش مدرس در نیل به هدف کارآفرینی نظام آموزش علمی- کاربردی جهاد کشاورزی خراسان رضوی انجام شده است. رویکرد این مطالعه، کیفی و روش مطالعه، ارزشیابی و مدل مورد استفاده، مدل خبرگی و نقادی آیزنر بوده است. مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه، ابزار جمع آوری داده ها بوده است. جهت اطمینان از اعتبار یافته ها از انسجام ساختاری، کفایت ارجاعی و اعتبار اجماعی بهره گیری شده است. یافته ها نشان دهنده ی آن است که تمرکز بیشتر بر مطالب نظری در تدریس، عدم تناسب ایفای نقش مدرسین با ماهیت مراکز علمی ـ کاربردی، ناامید کردن و ایجاد دلسردی در دانشجویان، تحقیر دانشجو و عدم اختصاص زمان کافی، از جمله ی مواردی هستند که نقشی غیر همسو با غایت برنامه درسی قصد شده را نمایان می سازد.
بررسی میزان نقش طراح آموزشی در تألیف کتاب درسی از دیدگاه متخصّصان برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایــن پژوهش به منظور بــررسی میزان نقش طراح آموزشی در تألیف کتاب درسی از دیدگاه متخصصان (برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی) در سال1387 انجـــام گرفته است. مؤلفه های مورد پژوهش عبارتند از: هدف، انتخاب محتوا، سازماندهی محتوا، روش هــای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی. روش پژوهش در مطالعه حاضر توصیفی است. جامعـه آماری کلیّة صاحب نظران برنامه ریزی درسی و تکنولوژی آموزشی و همچنین کسانی که در زمینه تألیف کتاب درسی در داخل کشور مشغول به فعالیت اند، می باشند. نمونه این تحقیق شامل کلیّة اساتید رشته های تکنولوژی آموزشی، برنامه ریزی درسی (که در دانشگاه های علامه طباطبائی، شهید بهشتی، تربیت مدرس و تربیت معلم تهران) و کارشناسان دفتــر تألیف کتاب درسی در وزارت آموزش و پرورش بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پــژوهش از پرسشنامه (40 سؤال) محقق ساخته استفاده شد. روایـــی پرسشنامه به وسیله اساتید تأیید و پایایی آن باروش ضریب الفـــای کرونباخ (87/= α) به دست آمد. نتـــایج به دست آمده با استفاده از روش تـحلیل واریانس یک راهه بیانگر این است که طراح آموزشی نقش معناداری در روش های یاددهـی- یادگیری، سازماندهی محتوا و تعیین اهداف آموزشی ایفاء می کند و در دو مؤلفه دیگر (ارزشیابی و انتخاب محتوا) نقش طراحی آموزشی به اهمیّت مؤلفه های دیگر نیست.
تحلیل محتوای کتابهای تعلیمات اجتماعی دوره ابتدائی بر اساس مهارتهای اجتماعی با توجه به دیدگاه آموزگاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به سازی برنامه های درسی آموزش عالی؛ گامی در جهت پرورش دانش آموختگان خلاق
حوزه های تخصصی:
مقدمه: منابع انسانی محدودتر از منابع غنی طبیعی نیستند. در عین حال، همان طور که منابع طبیعی اندازه معینی دارند و باید با برنامهریزیهای دقیق علمی مورد بهره برداری قرار گیرند، منابع انسانی نیز نامحدود نیستند و در بهره گیری کارآمد از آنها باید کمال مراقبت بهعمل آید. پیشرفت هر جامعه، پیش از امکانات مالی به تولید و نوآوری افراد و نه تقلید و استفاده از راهنمای مکشوف و تقریباً منسوخ بستگی دارد. اولین شرط اجرای چنین سیاستی ایجاد زمینه های مناسب برای پرورش خلاقیتها است. برای انجام این مهم باید برنامههای درسی آموزش عالی بهصورت مسالهمحور و تلفیقی تدوین شوند. در این مقاله، به ضرورت و مزایای بهرهگیری از این رویکرد در برنامه درسی دانشگاهها بهمنظور پرورش خلاقیت و نوآوری در دانشآموختگان پرداخته شد.
اثربخشی برنامه های درسی دروس تربیتی بر ارتقای سطح دانش، نگرش و مهارتهای دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه های درسی دروس تربیتی دوره های کارشناسی رشته های مختلف دبیری بر ارتقای سطح دانش، نگرش و مهارتهای دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع مقطعی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دوره کارشناسی رشته های مختلف دبیری دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 1644 نفر بود که در سال تحصیلی 86 ـ 85 مشغول به تحصیل بودند.
نمونه آماری با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه (نادری و سیف نراقی، 1380 و دلاور، 1384) به روش تصادفی طبقه ای نسبی به تعداد 310 نفر انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بسته پاسخ محقق ساخته بود که براساس فرضیه های تحقیق و به شیوه مقیاس لیکرت پس از به دست آوردن اعتبار (74/0) اجرا شد.
به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آماری توصیفی از قبیل توزیع فراوانی، درصد فراوانی و جدولهای آماری مربوط به آن استفاده گردید. در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی تاثیر برنامه های دروس تربیتی برحسب رشته ها و سالهای مختلف تحصیلی با توجه به مقایسه بیش از دو گروه مستقل از نظر یک متغیر رتبه ای، آزمون کروسکال ـ والیس به کار گرفته شد.
در ارتباط با متغیر جنسیت با توجه به اینکه در طرح مستقل دو موقعیتی از آزمودنیهای متفاوتی برای هر یک از موقعیتها استفاده می شود، از آزمون یومان ـ ویتنی استفاده شد.
نتایج نشان داد که دانش، نگرش و مهارتهای دانشجویان برحسب رشته های مختلف تحصیلی و جنسیت دستخوش تغییر مطلوبی شده است. این تغییر در رشته آموزش ابتدایی در مقایسه با سایر رشته ها با توجه به ارائه حجم وسیعی از واحدهای درسی دروس تربیتی، بیشتر و در مردان با توجه به برخورداری از شرایط و فرصت های بیشتر برای فراگیری و کاربرد آموخته ها، بیشتر از زنان بوده است. در ارتباط با متغیر سال تحصیلی، تنها دانش دانشجویان تغییر مطلوبی یافته، ولی نگرش و مهارتهای آنان با توجه به اینکه در برنامه های درسی سنتی به این حیطه ها توجه کمتری شده است، تغییر معنا داری پیدا نکرد.