فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، طراحی مدل شایستگی های پژوهشیِ مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل اسناد بالادستی نظام آموزشی، نظرات متخصصان و نتایج برخی پژوهش های داخلی و خارجی است که با روش نمونه گیری هدفمند، سند برنامه درسی ملّی و تعدادی از پژوهش ها که تمرکز بیشتری بر معرفی شایستگی های پژوهشی داشتند، انتخاب شدند. برای طراحی مدل شایستگی، از رویکرد طراحی (مدل بیهام و مایر) در پنج مرحله استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه،از شاخص هایی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون t تک گروهی استفاده شد. در مرحله آخر، مدل مفروض شایستگی های پژوهشی متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم شد، که که مشتمل بر 5 خوشه شایستگی های خاص با 14 زیر خوشه و 11 شایستگی عام پژوهشی است.
دولتی بودن یا ملتی بودن؟: بنیادهای فرهنگ آموزش و برنامه درسی در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرصه آموزش و برنامه درسی در ایران، عرصه ای است که دولت برای حفظ حاکمیت و مردم برای حفظ هویت، در جهت سیطره بر آن تلاش های طاقت فرسایی را داشته اند. دولت های ایران تا قبل از آشنایی با سنت های آموزش نوین غربی، از جادوی آموزش و برنامه درسی دولتی بی خبر بودند. پادشاهان قاجار که با این موضوع آشنا شدند، برای آنکه آموزش و برنامه درسی «ملتی» را به «دولتی» تبدیل کنند، تلاش خود را از سال 1230 آغاز کردند و این کار را حکومت پهلوی در سال 1345 نهایی کرد و جمهوری اسلامی نیز آن را در خدمت اهداف جدید، دنبال نمود. آنچه در بنیاد این کوشش های متعارض دولت ملت قرار دارد، اعتقاد هر دو طرف به امکان پذیری القاء است؛ اعتقادی که شکل دهی رفتار و باور را ممکن قلمداد می کند. اما همچنان این پرسش مطرح است که آیا سیطره ظاهری بر آموزش و برنامه درسی توانسته به سیطره واقعی منتهی شود؟
برنامه درسی روایت پژوهی و توسعه حرفه ای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: طراحی الگوی برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی روایت پژوهی جهت توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی، مبتنی بر نظریات دیویی، برونر، شوآب، ویگوتسکی، دونالدشون ,کلندینین و کانلی است. در این الگو، یادگیری یک عمل فکورانه و مبتنی بر تجربه است؛ دانشجومعلمان با تفکر و تأمل در تجارب خود و دیگران، اقدام به ساخت معانی می کنند؛ آن ها فعالانه دانش، مهارت و نگرش خود را از روایت ها می آموزند و به توسعه حرفه ای دست می یابند. در این پژوهش، دو سؤال اصلی مطرح است: 1. الگوی برنامه درسی روایت پژوهی برای توسعه حرفه ای دانشجومعلمان دارای چه ویژگی هایی است و 2. آیا این الگو دارای اعتبار است؟ جهت پاسخ به این سؤالات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. الگو طراحی شد و جهت اعتباربخشی در اختیار 20 نفر از متخصصان برنامه درسی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت که درصد بالایی از متخصصان، الگو و بخش های مختلف آن را مناسب ارزیابی کردند.
بررسی تطبیقی کتاب ریاضی پنجم ابتدایی جدید با کتاب ریاضی سال تحصیلی 93-94
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی کتاب ریاضی پنجم جدیدالتألیف با کتاب ریاضی سال 1393 می باشد. روش مورداستفاده در این پژوهش تحلیل محتواست و جامعه آماری آن کتاب های ریاضی سال تحصیلی 1394-1395 و 1393-1394 می باشد. یافته های تحقیق نشان داد که کتاب ریاضی پنجم جدید نسبت به کتاب قبل، تغییر محتوایی مناسبی داشته است و در آن به نیازهای دانش آموزان توجه شده است. همچنین تجزیه وتحلیل تصاویر نیز نمایان ساخت که کتاب ریاضی پنجم جدید نسبت به کتاب قبلی ازنظر تصاویر غنی تر شده است و تصاویر مربوط به ورزش، مطالعه و فرهنگ و هویت ایرانی در کتاب ریاضی جدید بیشتر دیده می شود.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیت پذیری دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیت پذیری دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه ی دوره اول بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد مطالعه در این پژوهش دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول شهرستان سنندج در استان کردستان بود. 30 نفر از دانش آموزان دارای مسؤولیت پذیری پایین به شیوه ی نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسشنامه ی مسؤولیت پذیری دانش آموزان (کردلو، 1389) بود. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 6 جلسه، تحت آموزش مهارت حل مسأله قرار گرفتند، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از آموزش مهارت حل مسأله، مسؤولیت پذیری آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. علاوه بر این مؤلفه، احساس تعلق نیز در گروه آزمایش پس از مداخله افزایش یافت. درنتیجه به نظر می رسد آموزش مهارت حل مسأله، راهبردی کارآمد و سودمند جهت افزایش مسؤولیت پذیری دانش آموزان است؛ به صورتی که فرد را قادر می سازد تا با در نظر گرفتن راهکارهای متفاوت و مؤثر، توانایی انتخابی مناسب و قدرت تصمیم گیری داشته باشد.
تأثیر اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی (CBM) بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی ( CBM ) یک روش نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق سنجش مستقیم مهارت های پیش بینی شده در برنامه درسی است. با وجود اینکه حدود نیم قرن از معرفی CBM در دنیا می گذرد، ولی تاکنون در برنامه درسی ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر معرفی و بررسی تأثیر CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی در مقایسه با روشهای مرسوم ارزشیابی تکوینی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، شبه آزمایشی با گروه کنترل و پیش آزمون برای نمونه ای از دانش آموزن سوم ابتدایی بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که CBM به عنوان یک روش مؤثرتر ارزشیابی تکوینی، در برنامه درسی دوره ابتدایی بکار گرفته شود.
ارزشیابی برنامه ی درسی اجراشده ی مراکز متوسطه تیزهوشان در شیراز از دیدگاه دبیران با استفاده از الگوی cipp(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
189 - 220
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف کلی ارزشیابی برنامه ی درسی تیزهوشان با تأکید بر مدل cipp انجام شده است. اطلاعات این پژوهش به صورت توصیفی می باشد. نمونه پژوهش شامل 120 نفر از دبیران مراکز تیزهوشان بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی نمونه گیری شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی ارزشیابی برنامه ی درسی اجراشده ی محقق ساخته بر اساس الگوی cipp بود که روایی محتوایی آن بر اساس قضاوت و تأیید متخصصان و مشورت با اساتید دانشگاه احراز گردید و پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه گردید. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی آزمون t و تحلیل واریانس انجام شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که: 1- برنامه ی درسی اجراشده با هدف های آموزشی متناسب نیست. 2- مطلوبیت درونداد، برونداد برنامه ی درسی تیزهوشان در سطح قابل قبول ارزیابی شده اند، اما در سطح بهینه نمی باشد.
ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
141 - 164
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق، ارزیابی میزان هم خوانی برنامه های درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده دوره دوم ابتدایی در پرورش شایستگی های پژوهشی است.روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری در برنامه قصد شده، کتاب های درسی و راهنمای معلم دوره دوم ابتدایی (40کتاب) و اسناد بالادستی نظام آموزشی بود که با روش نمونه گیری هدفمند، کلیه کتاب ها و سند برنامه درسی ملّی انتخاب شد. در برنامه اجرا شده 9 معلم و در برنامه کسب شده 96 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای از شهرستان قوچان انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصه های آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون های t تک متغیره وt نمونه های زوج) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین برنامه های قصد شده با اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود دارد ولی بین برنامه های اجرا شده و کسب شده، هم خوانی وجود ندارد.
بسوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"برنامه درسی اسلامی" یکی از مفاهیم و عرصه های نوظهور در حوزه مطالعات برنامه درسی است که دستور کار خود را به اسلامی کردن برنامه درسی بر اساس جهان بینی توحیدی اختصاص داده است. البته تاکنون مفهوم نظری روشن و قابل دفاعی از ماهیت برنامه درسی اسلامی و حدودوثغور آن عرضه نشده است. هدف این نوشتار، ارائه ایده و طرح نظری اولیه در باب برنامه درسی اسلامی و قلمرو آن است. برای نیل به این منظور، در این پژوهش محتوای آثار مطرح شده موجود در زمینه برنامه درسی اسلامی در سه مرحله توصیف، تحلیل و نقد شده است. در مرحله اول، بعد از شناسایی تک تک آثار منتشرشده در این زمینه، منظور نویسنده از برنامه درسی اسلامی و این که نویسنده به دنبال اسلامی کردن چه بُعدیا ابعادی از ابعاد معرفتی برنامه درسی بوده است، بررسی شده است. در مرحله دوم، نوع تلاش مولف –نظریه پردازی یا کاربست نظریه های متعارف غربی- در این آثار تحلیل شده است و در مرحله سوم، این آثار از حیث محتوا و کیفیت مفهوم پردازی نقد شده اند. نتایج بررسی وضعیت موجود، حاکی از وجود دو جریان اصلی نسبت به برنامه درسی اسلامی است: گرانبار کردن محتوای برنامه های درسی از ارزش های اسلامی مبتنی بر مبانی نظری دانش طراحی و تدوین برنامه درسی متعارف و موجود غربی، و برنامه درسی اسلامی به مثابه یک نظریه کلان فلسفی- ارزشی. با عنایت به ناکارآمدی، محدودنگری و غفلت از ابعاد مختلف معرفتی حوزه برنامه درسی اسلامی، پژوهش حاضر سعی دارد در قالب جریان سوم و به عنوان بدیل دو جریان قبلی، توجه صاحب نظران را به تولید دانش برنامه درسی اسلامی از طریق توسعه مباحث نظری در همه ابعاد معرفتی جلب کند. بی تردید مشارکت در گسترش دانش برنامه درسی اسلامی مستلزم روی آوردن به نظریه پردازی، به مثابه تنها شاهراه خلق دانش نو است.
تحلیل تطبیقی محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی چاپ قدیم و جدید پایه چهارم ابتدایی بر اساس اصول معرفت شناختی تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های تعلیمات اجتماعی قدیم و جدید در پرداختن به اصول «معرفت شناختی تربیت» منتج از «واقع گرایی سازه گرایانه» است. بدین منظور ابتدا در قالب چارچوب نظری مختار پژوهش، ویژگی های اصول متناظر با حوزه اجتماعی (اصل ارتباط با امر موردمطالعه، تکیه بر شواهد، جامع نگری در علم، تکیه بر حقایق، فرضیه پروری، ارتباط با نیازها و مسائل) بیان شده است. سپس با بهره گیری از روش تحلیل محتوای قیاسی-مضمونی-کمی و تحلیل محتوای تطبیقی به پاسخگویی سؤالات پژوهش پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از فربگی اصل تکیه بر حقایق و در مرتبه دوم از نظر فراوانی اصل ارتباط با امر مورد مطالعه در هر دو کتاب یاد شده می باشد. همچنین نتایج نشان دهنده کم توجهی در پرداختن به اصول جامع نگری در علم و فرضیه پروری در کتاب تعلیمات اجتماعی چاپ قدیم و جدید می باشد.
بررسی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی به شیوه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
95 - 124
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل به تحلیل نتایج پژوهش های انجام شده در ارتباط با چگونگی تأثیر الگوهای یاددهی-یادگیری بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دوره ابتدایی پرداخته شد. بدین منظور تعداد 22 پژوهش با کمک ابزار چک لیست گزینش پژوهش ها- از نظر فنی و روش شناختی- برای بررسی انتخاب شدند. برای محاسبه شاخص ها از نرم افزار 2- CMA استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل پژوهش های اولیه از اندازه اثر به تفکیک هر عامل اندازه اثر ترکیبی با دو مدل اثر ثابت و تصادفی استفاده گردید و جهت بررسی سوگیری انتشار از روش تحلیل حساسیت با استفاده از نمودار قیفی و آماره تعداد امن از تخریب اروین و جهت بررسی میزان ناهمگنی از آزمون ناهمگنی Q کوکران و مجذور I استفاده شد و برای تبدیل اندازه اثر از ضریب z فیشر استفاده گردید. یافته های این تحقیق نشان داد که روش تدریس کاوشگری بیشترین تأثیر و روش سنتی با نرم افزار کمترین میزان تأثیر و در بخش یادگیری، مدل چرخه یادگیری بیشترین تأثیر و روش نقشه مفهومی کمترین تأثیر را بر پیشرفت تحصیلی فراگیران در درس علوم تجربی دارند.
تبیین شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری مبتنی بر آموزه های سازنده گرایی و میزان کاربست آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی شاخص های نوآوری در فعالیت های یاددهی و یادگیری رشته های هنری بر حسب رویکرد ساختن گرایی و بررسی میزان کاربست آن ها در دانشگاه هنر اصفهان می باشد. این پژوهش از رویکرد کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق حاضر، جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه های درسی در سطح کشور و اعضای هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز، تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 285 نفر از آنان انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرانباخ بهره گرفته شده است. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم ترین شاخص های نوآوری در فرایند یاددهی و یادگیری عبارت است از: کاربست یادگیری تجربی، توجه به خود راهبری، توجه به مهارت های تفکر، ارزشیابی کیفی و مداوم، توجه به اصول آموزش مبتنی بر دیالوگ و اکتشاف هنری و بهره گیری از دیدگاه ها و دانش نوین در زمینه تحلیل آثار هنری. همچنین نتایج بخش کمّی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص های نوآوری، کمتر از حد متوسط می باشد. برگزاری دوره های دانش افزایی، استفاده از تجارب صاحبان هنر و اساتید هنر، بازبینی مداوم برنامه های درسی بر اساس شاخص های سازنده گرایی از جمله پیشنهادهایی هستند که نوآوری و بازنگری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری برنامه های درسی هنر را تسهیل می کند.
سنجش آثار برنامه درسی غیررسمی دانشگاه فرهنگیان در تحقق رسالت تربیت معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی این پرسش بود که آیا برنامه های درسی غیررسمی به عنوان یکی از بخش های اصلی برنامه های درسی دانشگاه، از نگاه دانشجویان در تربیت و آماده سازی نیروی انسانی برای اجرای سند برنامه درسی ملی در بخش «حوزه یادگیری فرهنگ و هنر»، موفق بوده است یا خیر؟ جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بود و با روش های اسنادی و مشاهده مشارکتی (مشارکت کننده در نقش مشاهده گر) و مصاحبه (روش هدایت کلیات) انجام شد. در مصاحبه، 35 نفر از دانشجویان دانشگاه و 5 نفر از مدیران فرهنگی دانشگاه، با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه ها با روش نظام دار منسوب به استراوس و کوربین در 4 سطح مورد تحلیل قرار گرفت. در جریان تحلیل، 695 مفهوم پدیدار شد که ذیل 12 مقوله و در 3 عنوان کلی چیدمان یافتند. جهت تأمین اعتبار داده ها از معیارهای چهارگانه گابا و لینکلن استفاده شد که از چهار معیار باورپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تاییدپذیری در پژوهش کیفی نام می برند. یافته ها نشان می دهند برنامه درسی غیررسمی دانشگاه فرهنگیان، با کارکردهای مورد انتظار، هم سو بوده و دانشجومعلمان فعال در این برنامه ها، توانمندی لازم برای تحقق کارکردهای یادشده را به شیوه های محسوس و نامحسوس یا مستقیم و غیرمستقیم، دریافت و تجربه می کنند.
درک و نگرش معلمانِ سرگروه نسبت به درس «کار و فناوری» (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۵
95 - 118
حوزه های تخصصی:
درک و نگرش معلمان درباره برنامه درسی و تدریس خود، بر شکل گیری باور آن ها اثر می گذارد. این باور تصور معلمان از کارآمدی خود در تدریس فناوری را شکل می دهد. این تحقیق به دنبال بررسی درک و نگرش معلمان درس کار و فناوری، با توجه به اینکه قبلاً معلمان آموزش حرفه و فن بوده اند، نسبت به ماهیت برنامه درسی جدید بود. بدین منظور در یک مطالعه کیفی، از نوع موردی، با 13 نفر از سرگروه های 11 استان کشور از طریق شبکه ارتباطی تلگرام گفتگو و مصاحبه شد و داده ها با نرم افزار MaxQDA تجزیه و تحلیل گردید. در مجموع 17 مضمون فرعی در 4 مضمون اصلی شامل؛ مأموریت درس (شناخت حرفه وفن-علایق دانش آموز-کامپیوتر-کار؛ ملال آور-شایستگی ها)، محور تجارب یادگیری (فناوری به معنی فعالیت- فناوری برای توسعه- کارهای دستی- خلاقیت و کارآفرینی- چالش و حل مسئله)، منبع محتوا (کار کارگاهی- تحلیل سیستم- هردو منبع)، عواطف و نگرش (انتظار پشتیبانی – هویت رشته تدریس-مقاومت-خودکارآمدی) به دست آمد که نشان می داد معلمان سرگروه فاقد چشم انداز روشنی نسبت به برنامه درسی جدیدند و به دلیل مواجه شدن با تغییراتی که برای آن پیش بینی لازم صورت نگرفته، در مواردی، به تغییر بدبین و نسبت به کارآمدی خود دچار تردید شده اند.
بررسی وضعیت مطلوب و موجود عنصر محتوا برای تربیت معلمان فناور از دیدگاه صاحب نظران، اعضای هیئت علمی و دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی ویژگی های عنصر محتوا برای تربیت معلمان فناور است. در این پژوهش تلاش شده است تا فاصله بین وضع موجود و مطلوب به منظور ارائه پیشنهادهای کاربردی برای بهبود بخشیدن به برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان بررسی و مقایسه گردد. روش پژوهش، ترکیبی است و با طرح اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی، برای تبیین وضع مطلوب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با اعضای هیئت علمی کشور، اطلاعات جمع آوری گردید. در بخش کمی پرسشنامه بین تعداد 249 نفر از اعضای هیئت علمی و 359 نفر از دانشجویان توزیع شد. نتایج بخش کیفی نشان داد که محتوای مطلوب جهت تربیت معلمان فناور باید از پنج ویژگی طرح محتوای آمیخته، انعطاف پذیری، تناسب با اهداف، رویکرد فناورانه حاکم بر محتوا و کاربردی بودن برخوردار باشد. در بخش کمی نتایج نشان داد که از نظر اساتید و دانشجویان وضعیت محتوای برنامه درسی در دانشگاه فرهنگیان برای تربیت معلمان فناور چندان مطلوب نیست.
تأملی بر مقاله «به سوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
171 - 174
حوزه های تخصصی:
مقاله «بسوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی» [1] به دنبال طرح ایده اولیه برای مطرح ساختن یک پارادایم فکری در خصوص برنامه درسی به عنوان یک معرفت بشری بوده است. همانطور که در قسمت های مختلف مقاله اشاره شده است نویسنده می خواهد به این موضوع بپردازد که ابعاد معرفتی برنامه درسی یا قلمروهای دانش برنامه درسی اگر بخواهند از منظر اسلام تشریح و بیان شوند چه ویژگی هایی می یابند؟ در واقع یک فرامسئله مطرح شده که در دل خود مسائل دیگری را نیز جای داده است. از این رو طرح این مسئله به لحاظ پژوهشی حائز اهمیت است.
ارزیابی میزان همخوانی و همسویی برنامه درسی قصد شده، اجرا شده، کسب شده تفکر و پژوهش ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
149 - 170
حوزه های تخصصی:
پژوهش باهدف ارزیابی همخوانی برنامه درسی تفکر و پژوهش ششم در سال 93 92 با روش توصیفی انجام شد.حجم نمونه ازجامعه آماری مدیران 50 ، معلمان 100 و دانش آموزان 250 نفر و سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی و کل کتاب تفکر و پژوهش و راهنمای آن به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. داده های مورد نیاز برنامه قصد شده، اجرا شده و کسب شده از طریق تحلیل محتوا ، مشاهده و پرسشنامه گردآوری و با آزمون تی ، خی دو و همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج حاکی از همخوانی ضعیف (%37) که نشان دهنده طراحی نامناسب بوده و در اجرا شامل آشنا نبودن با مبانی نظری، نگرش منفی و ضعف حرفه ای معلم، کمبود امکانات و تجهیزات، زمان آموزش می باشد. در مرحله کسب شده بیشترین همسویی بخش دانشی با نمرات پایانی و سهم دستیابی به اهداف نگرشی و عملکردی پایین بوده است.
مدل آموزش اثربخش در دانشگاه فرهنگیان با تأکید بر رویکرد حمایت یاددهنده-یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
145 - 166
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، تبیین و اعتباریابی مدل آموزش اثربخش در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد حمایت یاددهنده-یادگیرنده می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که با روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از گروه خبرگان آشنا به مسایل آموزشی دانشگاه تربیت معلم (6 نفر)، گروه دانشجویان (2200 نفر) و اعضای هیأت علمی (60 نفر) بوده است. از گروه دانشجویان و هیأت علمی تعداد 328 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب و به پرسش نامه ای که با استفاده از نظرات 6 کارشناس و خبره که در دو مرحله ی رفت و برگشتی (اجماع)، ساخته شده، پاسخ دادند. برای تأمین روایی و پایایی ابزار جمع آوری اطلاعات به ترتیب از نظرات متخصصان آموزش و آلفای کرونباخ (94/0) استفاده شده است. پاسخ های جمع آوری شده با استفاده از فنون آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS<sub>22</sub> و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 4 عامل، به ترتیب: توسعه ی منابع و حمایت های اعضای هیأت علمی، توسعه ی ساختار برنامه ی درسی، فرایند یاددهی-یادگیری و حمایت های دانشجویی دارای بیشترین بار عاملی تعیین کننده بوده است. هم چنین، نتیجه ی به دست آمده، با استفاده از تحلیل عاملی نشان دهنده ی مناسب بودن شاخص های برازندگی می باشد. به عبارت دیگر، می توان از این عوامل به عنوان معیاری برای تعیین کیفیت در دانشگاه فرهنگیان استفاده کرد.
تبیین یادگیری و بالندگی حرفه ای معلمان بر مبنای مفهوم کورره در معنای فعال و زاینده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
27 - 48
حوزه های تخصصی:
لزوم شناخت دقیق بالندگی حرفه ای، به منزله شاهراه مستقیم بالندگی و تربیت حرفه ای است. برنامه های تربیت حرفه ای رسمی، مبتنی بر یک رویکرد تجویزی، مقوله بالندگی حرفه ای معلمان را به عنوان فرایندی تحمیل شدنی می نگرند. این رویکرد مبتنی بر یک معنای سنتی از کورره است و مهم ترین نقطه ضعف آن نادیده انگاشتن عاملیت معلم در فرایند یادگیری خود می باشد. لذا علت شکست و بی نتیجه ماندن تلاش ها در جهت تغییر تربیتی را می توان غفلت از این اصل مهم دانست. به اعتقاد نگارنده، به رسمیت شناختن عاملیت معلمان در فرایند بالندگی خود ما را به بازشناسی ماهیت متفاوتی از کورره رهنمون می سازد که از آن می توان به عنوان معنای فعال آن یادکرد و در قالب یک فرایند تربیت پسا رسمی اتفاق می افتد. ازاین رو، پژوهش حاضر تلاشی در راستای تبیین پدیده بالندگی حرفه ای معلمان بر اساس مفهوم کورره در معنای فعال آن به شمار می آید. پژوهش از نوع فلسفی است و هدف آن تفسیر مفهوم کورره در معنای فعال آن می باشد. مفهوم پردازی جدید از کورره، فهم متفاوت و ارزشمندی از پدیده بالندگی حرفه ای معلمان را فراهم می آورد.
مطالعه تطبیقی برنامه درسی فنی و حرفه ای (رسمی و آکادمیک) با تأکید بر قصد کارآفرینانه در بین کشورهای کانادا، آلمان و هندوستان با ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۵
143 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مطالعه تطبیقی برنامه درسی فنی وحرفه ای سه کشور موفق دنیا در آموزش فنی و حرفه ای و کارآفرینی با ایران بود. پژوهش کاربردی توصیفی، با استفاده از روش مطالعه تطبیقی جرج بردی انجام و اهداف، محتوا، روش های تدریس و ارزشیابی با رویکرد ارتقاء قصد کارآفرینانه در فراگیران بررسی شد. نتایج: اهداف و محتوای برنامه درسی سه کشور منتخب و ایران مشابه و در راستای ایجاد قصد و مهارت های کارآفرینانه است. در آلمان و کانادا تربیت نیروی کار جهانی از اهداف برنامه درسی است. محتوای بررسی شده برنامه درسی کشورهای منتخب و ایران شبیه و توجه به فناوری و اطلاعات، علم ارتباطات، یادگیری زبان های بین المللی و محیط زیست، محتوای مکمل در برنامه درسی کشورهای منتخب است. درس هایی مانند مدیریت کسب وکار، دانش کارآفرینی در کشورهای منتخب و ایران مشترک، اما میان فعالیت های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی کشورهای منتخب و ایران فاصله زیادی دیده شد. در ایران از روش های سنتی در تدریس استفاده می شود اما رویکرد کشورهای منتخب بر پایه روش های گروهی است. در ارزشیابی، کشورهای منتخب از روش های متنوع (استفاده از هیات ارزیاب، خودارزیابی، ارزیابی پروژه های تحقیقاتی فراگیران) استفاده می کنند و در ایران آزمون های کتبی و شفاهی استفاده می شود.