فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی اجرای برنامه درسی تلفیقی هنر بر عملکرد دانش آموزان پایه ششم است. در این پژوهش روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه ششم شهرستان نظرآباد در سال 97_ 96 بود. 60 نفر (30 گروه آزمایش و 30 گروه کنترل) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش، به صورت تلفیقی با هنر و گروه کنترل، بدون تلفیق طی 12 جلسه درس را گذراندند. داده ها با استفاده از آزمون عملکردی محقق ساخته جمع آوری و عملکرد یادگیری، مشتمل بر حیطه های شناختی و عاطفی، گردآوری شد. روایی صوری و محتوایی ، از طریق 9 صاحب نظر تأیید شد. پایایی از آلفای کرونباخ انجام شد و عدد 73/0 به دست آمد که نشان دهنده دامنه اعتبار خوبی است. تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه (ANCOVA) انجام شد. به طور کلی عملکرد تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنادار داشت؛ یعنی اجرای این برنامه درسی توانست سبب افزایش نمره عملکرد گروه آزمایش در حیطه شناختی و حیطه عاطفی (سطح دریافت) شود. اما در سطح ارزش گذاری حیطه عاطفی عملکرد مثبتی به دست نیامد.
شایستگی های شغلی مبتنی بر رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران: رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آموزش شایستگی های شغلی متناسب با رویکرد صنایع خلاق در آموزش عالی صنایع دستی ایران بود که با طرح ترکیبی اکتشافی متوالی مدل ابزارسازی انجام گردید. بخش کیفی با رویکرد چند روشی کیفی، به شیوه های تحلیل محتوا و پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. در این بخش، با روش نمونه گیری هدفمند، 17 نمونه از دانش آموختگان این رشته در مصاحبه شرکت کردند و 8 مضمون، استخراج شد. بخش کمی، با روش پیمایشی انجام شد. بعد از تأیید مقیاس نهایی، با نمونه گیری خوشه ای و در دسترس، از دانشجویان سال آخر هر دو مفطع رشته صنایع دستی147 نمونه در ارزیابی شرکت کردند. عملکرد برنامه درسی کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشته در آموزش شایستگی های شغلی در همه عناصر استخراج شده، پایین تر از میانگین معیار بود و پیشنهاد می شود در برنامه های آموزش عالی صنایع دستی ایران، واحدهای درسی متناسب با شایستگی های شغلی مورد نیاز به صورت اصولی، برنامه ریزی شود.
تحلیل تطبیقی ساختار بیانیه ی فلسفه ی تدریس دانشگاه فرهنگیان با دانشگاههای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی عناصر موجود در کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان آن را با دو دانشکده علوم تربیتی دانشگاه های منتخب مورد مطالعه تطبیقی قرار داده است. هدف تحلیل ساختار مفهومی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان و مقایسه ی آن با دانشگاه های منتخب جهت بررسی نقاط قوت و ضعف می باشد. این پژوهش بر اساس روش جرج ال بردی مورد توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه قرار گرفت و تفاوت ها و تشابهات این بیانیه ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه این که ساختار بنیادی و کلی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان از جمله اهداف آموزشی ، تدریس و ارزشیابی و همچنین ارزیابی مداوم بیانیه ی فلسفه ی تدریس جهت یادگیری مستمر و مداوم، تفاوت های اساسی را نشان می دهند پیشنهاد این مقاله بازنگری ساختار این کارنما در هدف، آموزش، کاربرد و تدوین راهنمای جامع برای دانشجویان برای اجرای بهتر و دقیق تر کارنمای معلمی می باشد.
چالش های اجرای ارزشیابی توصیفی درس ریاضی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین چالش های اجرای ارزشیابی توصیفی برای درس ریاضی در دوره ابتدائی، بخشی از یک طرح پژوهشی بود که در این مقاله به آن پرداخته شده است. این پژوهش به رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد و در آن، 24 معلم داوطلب دوره ابتدائی شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، یک جلسه هم اندیشی و یادداشت های میدانی و تعامل بین پژوهشگران جمع آوری شد. این کار، به قصد مثلثی سازی (همسوسازی) جهت اعتبار داده ها و اعتماد یافته ها انجام شد. پس از چند مرحله کاهش نظام وار داده ها، چالش های شناسایی شده در چهار مقوله اصلی «چالش های سیاست گذاری»، «چالش های اجرایی - آموزشی»، «چالش های مفهومی» و «چالش های فرهنگی - اجتماعی» برچسب گذاری شدند. نتیجه گیری این پژوهش، ارائه تصویر روشن تری از چگونگی اجرای طرح ارزشیابی توصیفی از دید معلمان دوره ابتدایی است که مجریان اصلی آن هستند و ضرورت دارد سیاست گذاران، برای رویارویی اصولی با این چالش ها، چاره اندیشی نمایند.
شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
258 - 289
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری مطلوب برای دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمّی، از روش توصیفی – پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیأت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه محیط های یاددهی و یادگیری اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمّی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمّی از طریق پرسش نامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسش نامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد نه شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های محیط های یادگیری بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری محیط های یاددهی و یادگیری دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمّی نشان داد میانگین توجه به شاخص های محیط های یاددهی و یادگیری در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی تقسیم کسرها مبتنی بر برنامه ریزی درسی مدرسه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
255 - 281
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی، اجرا و اعتباریابی الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی تقسیم کسرها، مبتنی بر برنامه ریزی درسی مدرسه محور است. روش انجام پژوهش، روش ترکیبی با طرح اکتشافی از نوع مدل تدوین ابزار است، که به منظور کشف مؤلفه های دانش تخصصی و طراحی الگوی برنامه درسی، توسعه دانش تخصصی در تقسیم کسرها در دو بخش انجام شد. در بخش اول پژوهش، با بررسی منابع و مصاحبه با متخصصان آموزش ریاضی با روش کیفی تحلیل محتوا و از طریق کدگذاری داده ها، مؤلفه های دانش تخصصی در تقسیم کسرها شناسایی شدند، و به وسیله پرسش نامه محقق ساخته با روش آماری نسبت روایی محتوا اعتبار آن ها تأیید شد. بر اساس مؤلفه های تأیید شده، و از طریق مصاحبه با متخصصان برنامه ریزی درسی، و آموزش ریاضی با روش دلفی، الگوی برنامه درسی پیشنهادی طراحی و اعتبار آن از طریق پرسش نامه محقق ساخته، با استفاده از آزمون آماریt تأیید شد. در بخش دوم پژوهش، الگوی برنامه درسی طراحی شده در قالب یک برنامه آموزشی با طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش در این بخش کلیه دانشجومعلمان آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بودند، که دو گروه از آن ها به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در این بخش، تقسیم کسرها در گروه آزمایش بر اساس الگوی طراحی شده و در گروه کنترل با روش متداول، توسط پژوهشگر آموزش داده شد، و عملکرد آزمودنی ها در حیطه های دانشی، مهارتی و نگرشی از طریق پیش آزمون و پس آزمون با روش های آماریt و تحلیل کواریانس اندازه گیری و مقایسه شدند. یافته های پژوهش نشان داد که طراحی الگوی برنامه درسی توسعه دانش تخصصی، باعث ارتقاء دانش و مهارت دانشجومعلمان، و نگرش مثبت آن ها نسبت به تقسیم کسرها شده است.
برنامه درسی سواد حقوقی دوره متوسطه: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
105 - 133
حوزه های تخصصی:
آموزش حقوق و سواد حقوقی راه حل عملی برای تقویت و تحکیم پایه های زندگانی اجتماعی است. اگر مردم به حقوق و وظایف خود آگاهی داشته باشند، اجرای عدالت و تعادل منافع مختلف در جامعه بسیار آسان تر خواهد بود. پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل طبقه بندی اجرا شد. بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه موردی کیفی، و بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، اعضای هیئت علمی رشته های حقوق و روان شناسی تربیتی، و اعضای گروه درسی علوم اجتماعی دفتر تألیف کتاب های درسی متوسطه وزارت آموزش و پرورش بودند. جامعه آماری در بخش کمّی دبیران علوم اجتماعی شهر شیراز که تعداد 130 نفر بودند که با روش نمونه گیری بخش کیفی، نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، و در بخش کمی، روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. در بخش کیفی و در قالب 194 مضمون پایه، برنامه درسی سواد حقوقی مشتمل بر پنج فصل طراحی شد. بخش کمی نیز نشان داد که برنامه درسی طراحی شده از تناسب، تجانس و توازن قابل قبولی برخوردار است. بر اساس نتایج به دست آمده می توان برنامه درسی سواد حقوقی را به عنوان یک واحد درسی برای دانشجویان کارشناسی رشته های مختلف در برنامه درسی عمومی قرار داد
مطالعه تجربه زیسته استاد راهنمای دوره کارآموزی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
201 - 221
حوزه های تخصصی:
برنامه درسی کارآموزی دانشگاه فرهنگیان، در قالب «دوره مهارت آموزی» آزمون استخدام پیمانی وزارت آموزش و پرورش، از سال 1395 به اجرا درآمده است. این برنامه درصدد فراهم کردن فرصت لازم برای تجربه به کارگیری دانش نظری در موقعیت عملی برای کسب شایستگی معلمی است. هدف این پژوهش کسب تجربه زیسته «استاد راهنمای دوره کارآموزی» دانشگاه فرهنگیان است. بدین منظور، در قالب رویکرد کیفی، از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. نمونه مورد بررسی از میان استادان کارآموزی دانشگاه فرهنگیان قم و به شیوه نمونه گیری گروه بارز انتخاب شد و اطلاعات لازم با استفاده از مصاحبه کسب گردید. بر اساس آنچه از تحلیل نظرات این گروه حاصل شد، می توان گفت که منطق برنامه کارآموزی را این گروه قابل قبول ارزیابی می کنند، هدف های برنامه را مناسب می دانند و معتقدند روش پیش بینی شده این برنامه دارای قابلیت اثربخشی است و طرح مناسبی برای ارزشیابی از آثار برنامه و یادگیری کارآموزان، تدارک شده است. با وجود این، آنان گزارش کردند که برنامه کارآموزی دارای کاستی هایی است که اصولاً مربوط به اجراست. از نظر آنان، اجرای برنامه کارآموزی با مسائلی از جمله ضعف آموزش دست اندرکاران اجرایی برنامه از جمله معلم راهنما، مدیران گروه ها و کارشناسان مربوط مواجه است. برای رفع این کاستی ها، آنان نظرات اصلاحی ارائه کرده اند که آموزش در صدر آنهاست.
Examining the Philosophical Foundations of the Model of Teaching Gifted Students in Finland and Presenting the Model
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
85 - 99
حوزه های تخصصی:
The present study was conducted with the aim of examining the philosophical foundations of the model for identifying and educating gifted students in Finland and providing a model for elementary students. The method of the present study was correlational in terms of data collection and descriptive research in terms of method and applied research in terms of purpose. The population and the sample of the present study were Finland, which were selected using purposive sampling. In the construction of the tools, the theoretical content of the pattern of identifying and educating gifted students in Finland was first analyzed using the content analysis method. Then, using the results of a qualitative study based on the data foundation approach (exploratory) and the Delphi method, resulting from interviews with 7 education professionals who had experience in Finland and were familiar with its education system in elementary school. Existing components were developed. The questionnaire consisted of 54 initial questions and 57 final questions on a five-point scale. The reliability of this tool was calculated using Cronbach's alpha of 0.89. The results of factor analysis showed that the pattern of education of gifted students in Finland was obtained with 8 factors, which were the lack of formal exams and training, intelligence, teacher independence and stability, human and positive communication, complete teacher autonomy in choosing curriculum, Up-to-date educational technology, kind and optimistic teachers and students. Since the philosophical basis of Finland is to educate gifted students of existentialism and the school of constructionism. Therefore, it is suggested that a humane approach based on student needs and problem-oriented approach to education and give real value to students and teachers.
تجربه زیسته استادان راهنمای برنامه جدید کارورزی تربیت معلم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برنامه جدید کارورزی تربیت معلم ایران، نقشی اساسی برای «استاد راهنما» لحاظ شده است. استاد راهنما یکی از اضلاع اصلی سه گانه انسانی کارورزی جدید است که در کنار «معلم راهنما» و «دانشجومعلم» به ایفای نقش راهبری دو عنصر دیگر اقدام می کند. در این مقاله تلاش شده است تا تجربه زیسته استادان راهنمای دارای تجربه اجرای همه برنامه های کارورزی (1-4)، که در اولین نوبت اجرای آن مشارکت داشته اند، از طریق مصاحبه با 26 نفر در یازده استان کشور، بازخوانی و بر اساس آن، تصویر برنامه های کارورزی ترسیم گردد. تجربه این گروه نشان می دهد که برنامه های کارورزی دارای «مقبولیت» بوده اند و توانسته اند به توسعه شایستگی های دانشجومعلمان، افزایش توانایی معلمان راهنما و حتی بهبود آگاهی استادان راهنما کمک کنند. باوجوداین، اجرای اولین دوره این برنامه با مشکلات اجرایی و پشتیبانی همراه بوده و استادان راهنمای کارورزی باور دارند که «برنامه جدید کارورزی باید حفظ شود» و در برخی جنبه ها، «اصلاح گردد».
Identifying the Components of the Fourth Generation University to Improve the Quality of Education and Research in Islamic Azad Universities
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
110 - 121
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this research was identifying the components of the fourth generation university to improve the quality of education and research in Islamic Azad universities. Methodology : This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was mixed (qualitative and quantitative). The research population in the qualitative section was expert professors of educational sciences in Mazandaran province in 2019 year which according to the principle of theoretical saturation, 15 of them was selected by snowball sampling method. The research population in the quantitative section was faculty members of Islamic Azad universities of Mazandaran province in 2019 year with number of 1487 people which according to Cochran's formula, 305 people were selected by cluster sampling method by observing the ratio of the number of faculty members in university units. For data collection in the qualitative section were used from text review and semi-structured interview and in the quantitative section were used from 83 items researcher-made questionnaire that their psychometric indices were confirmed. Data were analyzed by methods of open, axial and selective coding and exploratory factor analysis in Maxqda2018 and SPSS-22 software. Finding : The findings of the qualitative section showed that the fourth generation university to improve the quality of education and research had 83 open codes, 16 axial codes or component and six selected codes or categories, which were included categories and components of causal conditions (with three components of scientific-social responsibility, environmental dynamics and organizational mission), contextual conditions (with three components of organizational values and structure, facilities and equipment and motivation), axial phenomenon (with one component of the role play of fourth generation university), interventions conditions (with three components of relationship with industry, organizing educational content and library empowerment), strategies (with four components of inclusive quality management, development of fields and mutual cooperation, faculty members participation in decision-making and interaction and teamwork) and outcomes (with two components of quality of educational and quality of research). The findings of the quantitative section showed that the fourth generation university to improve the quality of education and research had 16 components were included of scientific-social responsibility, environmental dynamics, organizational mission, organizational values and structure, facilities and equipment, motivation, role play of fourth generation university, relationship with industry, organizing educational content, library empowerment, inclusive quality management, development of fields and mutual cooperation, faculty members participation in decision-making, interaction and teamwork, quality of educational and quality of research which all of them had a good factor load and they together could explain 85.37% of the total variance. Conclusion : According to the results, higher education specialists and planners can design and implement programs to improve the quality of education and research in Islamic Azad universities by promoting the components of the fourth generation university.
مفهوم سازی ارزشیابی نظام برنامه درسی در دانشگاه جامع علمی-کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
232 - 254
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مفهوم سازی ارزشیابی نظام برنامه درسی در دانشگاه جامع علمی-کاربردی است. پژوهش دارای رویکردی کیفی و از روش گراندد تئوری به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته با 16 نفر از نخبگان آگاه است. روش نمونه گیری از موارد مطلوب بوده است؛ یعنی افرادی که تجربه مستقیم از ارزشیابی برنامه های درسی دانشگاهی داشتند. برای تعیین اعتبار از راهبرد بازبینی مشارکت کنندگان، و بازبینی متخصصان استفاده شده است. به این منظور کدگذاری تحلیل در اختیار سه پژوهشگر قرار گرفت، که ضریب توافق 88/0 برآورد شد. از تحلیل محتوایی کیفی اطلاعات حاصل از نظرات متخصصان 4درون مایه اصلی شامل بافت، فرایند، مداخله گر و پیامد استخراج شد. در ارتباط با درون مایه اصلی بافت تعداد 16درون مایه فرعی، در مجموع 144 فراوانی، و درون مایه اصلی فرایند تعداد 35 درون مایه فرعی، در مجموع با 179 فراوانی، در ارتباط با درون مایه مداخله گر تعداد 10 درون مایه فرعی، در مجموع 39 فراوانی، و در ارتباط با درون مایه پیامد نیز تعداد 7 درون مایه فرعی در مجموع 42 فراوانی به دست آمده است. نظر به ماهیت متفاوت برنامه های درسی نظام علمی-کاربردی، با سایر نظام های آموزش عالی، نسبت به لحاظ کردن دقیق همه ابعاد و مؤلفه های مستخرج از پژوهش حاضر در ارزشیابی از برنامه های درسی دقت نظر لازم و کافی اعمال شد. هر چند سال یکبار نسبت به بروزرسانی ابعاد و مؤلفه های مستخرج از پژوهش حاضر برای ارزشیابی نظام برنامه درسی در دانشگاه جامع علمی-کاربردی اقدام لازم صورت پذیرد.
واکاوی و فهم اهم چالش ها و موانع عملی پیش رو در تحقق سند تحول بنیادین با تمرکز بر زیرنظام های اصلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، واکاوی و فهم اهم چالش ها و موانع عملی پیش رو در تحقق سند تحول بنیادین با تمرکز بر زیرنظام های اصلی آن است. لذا برای نیل به این هدف اصلی، سند تحول راهبردی و رهنامه فلسفه تربیت رسمی و عمومی از مبانی نظری سند تحول بنیادین با محوریت زیرنظام های اصلی آن بررسی شده است. طرح پژوهش، کیفی و طرح تحقیق حدوثی یا پیدایشی و روش آن مطالعه موردی کیفی بود، داده های لازم در این پژوهش با روش مصاحبه نیمه سازمان یافته با مراجعه به 17 نفر از طراحان و مسئولان سابق وزارت آموزش و پرورش، که همگی در تدوین و تنظیم سند تحول نقش آفرینی کرده اند؛ گرد آوری و تجزیه و تحلیل شد. پژوهشگر با نگاه اجمالی به داده ها و انجام سازواری آن ها، به روش مقایسه مستمر داده ها، در ساخت مفاهیم اولیه اقدام، و با استفاده از تحلیل مضمون، به مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دست یافت. نتایج پژوهش نشان داد که سند تحول بنیادین با چالش های جدی و مهمی از جمله: ضعف در تنظیم سند و فرآیند تدوین اسناد جامع و راهبردی، و ابهام در متن سند تا اولویت دار نبودن نظام آموزشی تا تصدی گری و تمرکزگرایی شدید در ساختار نظام آموزشی، همچنین ضعف در تأمین منابع انسانی متخصص و توسعه یافته، افول سطح معیشت و منزلت اجتماعی معلمان، کمبود امکانات و منابع مالی، پایین بودن مشارکت های مردمی و سازمآن های مرتبط مواجه است. شایان ذکر است که، تأثیر تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بی ثباتی برنامه های چهار ساله دولت ها بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را نمی توان نادیده گرفت. مقوله اصلی مستخرج از واکاوی، و تجزیه و تحلیل استقرایی داده ها، که حاکی از نظر پژوهشگر است، عبارت است از: «ابهام در نظر، بحران در عمل».
ارزیابی نقش ها، روش ها و انواع ارشادگری در برنامه درسی دوره های آموزشی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
86 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی نقش ها، روش ها و انواع ارشادگری در برنامه درسی دوره های آموزشی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی بود. روش پژو.هش توصیفی – پیمایشی بود و جامعه آماری شامل کلیه فراگیران دوره های آموزشی منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی بر اساس برنامه درسی دوره های آموزشی بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 106 نفر از فراگیران انتخاب شدند، و با استفاده از مقیاس نقش ارشادگر راگینز و مک فارلین که روایی و پایایی آن محاسبه شده بود، داده های لازم جمع آوری شده، و با نرم افزار SPSS 23 و روش های تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر، و مجذورخی، تحلیل شدند. نتایج نشان داد: 1- تفاوت معنی داری بین میزان ایفای نقش های ارشادگری مدرسان وجود دارد، اما هیچیک از نقش ها غالب نیستند؛ 2- روش غالب ارشادگری مدرسان از دیدگاه فراگیران، ترکیبی از روش های رسمی و غیر رسمی است؛ 3- نوع غالب ارشادگری مدرسان از دیدگاه فراگیران، آموزش عملی است. با توجه به نتایج به دست آمده، استفاده از برنامه درسی با تأکید روش های عملی ارشادگری و شیوه های رسمی و غیر رسمی اثرگذاری مطلوبی بر یادگیری فراگیران خواهد داشت.
فهم پدیدارشناسانه پذیرش نوآوری در برنامه های درسی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
84 - 109
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر فهم پدیدارشناسانه پذیرش نوآوری در برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان است. سؤالات پژوهش: 1-چه تغییرات و نوآوری هایی در دانشگاه فرهنگیان و برنامه درسی آن پس از تأسیس ایجاد شده است؟ 2- واکنش مدرسان و دانشجومعلمان نسبت به نوآوری برنامه درسی در دانشگاه فرهنگیان چگونه است؟ مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش را ، مدرسان و دانشجومعلمان پردیس های منطقه ده تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع ترکیبی بر اساس قاعده اشباع نظری 26 مشارکت کننده از میان آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده های پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. براساس تجارب مشارکت کنندگان، عمده ترین زمینه های نوآوری در برنامه های دانشگاه فرهنگیان را می توان در قالب یک مضمون فراگیر، سه مضمون سازمان دهنده نوآوری در نظام آموزشی، نوآوری در نظام پذیرش دانشجو و نوآوری در ماهیت و محتوای برنامه درسی و همچنین 15 مضمون پایه دسته بندی کرد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که واکنش مدرسان و دانشجومعلمان به نوآوری در برنامه های درسی در این دانشگاه را می توان به دو طیف مجزا تقسیم کرد که از یک سو نگاه ستایش گرانه و پذیرش کامل و از سوی دیگر نگاه منتقدانه و مقاومت صریح قرار دارد. دانشگاه فرهنگیان با اتخاذ تدابیر مناسب می تواند زمینه را برای پذیرش بیشتر برنامه درسی نوآرانه و کاهش مقاومت در برابر آن فراهم نماید.
مشکلات عملکرد حرفه ای آموزگاران دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
118 - 89
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف «شناسایی مشکلات و منشاء مشکلات عملکرد حرفه ای آموزگاران دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان» انجام شده است. مقاله از نوع آمیخته با رویکرد ترکیبی و یک طرح تبئینی، با مدل پی گیری تبیین ها به اجرا درآمده است. جامعه آماری در این مقاله شامل 228 نفر دانش آموخته رشته آموزش ابتدایی از پردیس شهید صدوقی دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه بوده است. حجم نمونه در بخش کمی مقاله طبق جدول مورگان 145 نفر بوده و ازبین افرادی از اعضا جامعه انتخاب شده اند که از مهر 1395 در سمت آموزگار مشغول به تدریس بوده اند. در بخش کیفی نیز نمونه ها به صورت هدفمند از بین مشارکت کنندگان در مرحله کمی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در مرحله اول پرسش نامه ترکیبی ودر مرحله دوم، مصاحبه های باز بوده است. روایی پرسشنامه بر اساس نظر اساتید و صاحب نظران تایید شده و پایایی آن نیزاز طریق آلفای کرانباخ 86/. بدست آمد. داده های حاصل از پرسش های باز و بسته پاسخ در جداول جداگانه طبقه بندی گردید.مصاحبه با مشارکت کنندگان در گروه های پنج نفری، از افرادی که در پرسش نامه به مشکلات خاصی اشاره نموده و افرادی که در همان موارد فاقد مشکل بودند، اجرا شده است. هدف از مصاحبه گروهی تبیین دقیق تر داده های ناهمگون حاصل از پرسش نامه در اثربحث و تعامل مشارکت کنندگان بود. در هر جلسه مصاحبه علاوه بر پژوهشگر، یکی از اعضا هیأت علمی گروه علوم تربیتی نیز نظارت داشتند. پس از سه جلسه مصاحبه در گروه های پنج نفری اشباع نظری حاصل گردید اما به جهت افزایش اعتبار، مصاحبه چهارم نیز اجرا و در مجموع 20 مشارکت کنننده در مصاحبه شرکت کردند.برای تأیید روایی داده های کیفی، نتایج حاصل از مقوله بندی داده های مصاحبه مورد تأیید همتا و مصاحبه شوندگان قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پرسش-نامه و مصاحبه ها نشان داده است که مهمترین مشکلات ادراک شده توسط مشارکت کنندگان در فرآیند عملکرد حرفه ای عمدتاً در مدیریت و اداره کلاس، تدریس کلاس چندپایه و پایه اول، آموزش های تخصصی و تعامل مؤثر با همکاران و اولیاء دانش آموزان بوده است. منشاء این مشکلات از نظر مشارکت کنندگان عدم ارائه برخی عناوین درسی کاربردی، عدم مطابقت محتواهای آموزشی با واقعیت های موجود در مدارس، ضعف تدریس برخی اساتید، عدم ارتباط برخی از دروس ارائه شده با رشته دانشگاهی و مشکلات موجود در ارائه کارورزی در دانشگاه بوده است. مهمترین پیشنهادات مورد توافق مشارکت کنندگان عبارت بودند از؛ تجدید نظر کلی در برنامه و محتواهای آموزشی، ارائه دروس کاربردی مانند مدیریت کلاس، افزایش زمان و غنی سازی برنامه کارورزی و دعوت از اساتید دارای تجربه تدریس در مدارس ابتدایی.
ارتقای عملکرد هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی به مثابه سازمان های کارآفرین مبتنی بر مدل پارادایمی نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی مناسب برای اجرای کارآفرینی در هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده ها بود. به این منظور از مطالعه تطبیقی، سندکاوی و یافته های پژوهشی و مصاحبه با صاحبنظران استفاده شد. در بخش مصاحبه، نمونه گیری از نوع هدفمند بود و تا حد اشباع داده ها ادامه یافت که در مجموع با 12 نفر مصاحبه شد. در نهایت الگوی مناسب در شش مقوله با مفاهیم اصلی و فرعی حاصل شد که از جمله، تغییرات درونزاد و برونزاد و جمعیت شناختی، اقدامات مشارکتی، ویژگی های فردی، تسهیل کننده های سازمانی، اقتصادی، فرهنگی، انگیزش و نگرش، نیروی انسانی، چالش های دانش آموختگان، برنامه درسی، نیروی انسانی، سیاستگذاری، فضا و امکانات تأیید شد. با توجه به نتایج حاصل پیشنهاد می شود روند سیاستگذاری و قوانین مرتبط با تولید و درآمدزایی هنرستان های فنی و حرفه ای با انعطاف پذیری بیشتری تعریف و در تعیین رشته ها به نیازهای محلی توجه گردد.
تغییر برنامه درسی ریاضی مدرسه ای: چالش ها و تحقیقات مورد نیاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
107 - 128
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه ای در بسیاری از کشورها صورت گرفته است. هر چند بستر این اصلاحات، به طور قابل توجهی با هم متفاوت بوده اند، با این حال، تأمل و تحقیق در این اصلاحات، حقایق زیادی را آشکار می کند. به عنوان مثال، بررسی ها نشان می دهند که بسیاری از کشورها، تمایل زیادی دارند که استانداردهای برنامه درسی و محتوای منتخبی که در کشورهای پیشرفته مورد تأکید هستند را در برنامه درسی ملی خود بگنجانند. این گرایش در موضوع درسی ریاضی، با توجه به نقش و ماهیت ویژه ای که دارد، حتی بیشتر هم دیده می شود. در این مقاله، پس از بررسی مفهوم «اصلاح» و تمایز آن با «تغییر» برنامه درسی، عوامل اثرگذار در اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه ای از نیمه دوم قرن بیستم به بعد و چالش های متأثر از آنها، مورد تحلیل نظری قرار می گیرند. سپس با استناد به مطالعات بین المللیِ انجام شده، تحقیقات لازم در زمینه اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه مورد بحث قرار خواهند گرفت.
طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب برنامه درسی درهم تنیده (تلفیقی) آموزش سواد بوم شناختی در دوره ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی تلفیقی سواد بوم شناختی در دوره ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف در طراحی الگو با روش توصیفی – تحلیلی-تطبیقی و در اعتباریابی از تکنیک دلفی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در طراحی الگو، شامل هشت کشور پیشرو در حوزه بوم شناختی (کاستاریکا، کانادا، سوئد، نروژ، فرانسه، اتریش، کلمبیا، فنلاند) و در اعتباریابی 15 نفر از متخصصان برنامه درسی و نیز، کارشناسان حوزه بوم شناختی به صورت هدفمند بودند. الگوی مطلوب بر اساس عناصر 4 گانه برنامه ریزی درسی تایلر طراحی گردید که عناصر اصلی شامل هدف (حفظ تنوع زیستی و..) محتوا (تلفیق آموزش نظری و عملی بوم شناختی و..)، فعالیت های یادگیری (فعالیت ها-تکالیف پژوهش محور به صورت گروهی و..) و ارزشیابی (آزمون هوش طبیعت گرا و..) می باشند. نتایج اعتبارسنجی نشان داد که الگوی پیشنهادی از نظر متخصصان مطالعات برنامه درسی و آموزش محیط زیست مناسب بوده و این افراد الگوی پیشنهادی را در سطح بالایی تأیید کردند.
الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم براساس روش سنتزپژوهی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر در زمینه واقعیت مجازی بود که باتوجه به جست و جوی منظم در پایگاه های اطلاعاتی، بر اساس معیارهای ورود تعداد 920 مقاله علمی شناسایی و در نهایت بر اساس معیارهای خروج تعداد 197 مقاله پژوهشی برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش(1991) و روش های کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم، برنامه ای دانش آموز محور است که نقش ها و مسئولیت های متفاوتی را برای فراگیر، مدرس و دانش، ایجاد می کند.