فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۰۹۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
96 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر ظرفیت سازی سازمانی بر یادگیری پایدار با میانجی آموزش چندرسانه ای و نوآوری آموزشی در دانشکده های تربیت بدنی منتخب کشور بود. این تحقیق؛ از نظر نوع توصیفی- همبستگی، از نظر هدف کاربردی، از نظر روش جمع آوری داده ها میدانی می باشد. جامعه آماری را تمامی اساتید، مدرسان و مدیران دانشکده های تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور تشکیل می دادند (حدود 500 نفر). برای نمونه گیری همه دانشکده ها به مثابه یک سیستم جامع علمی آموزشی تربیت بدنی در نظر گرفته شد. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای آزمون مدل در نرم افزار اسمارت پی ال اس (10 تا 20 برابر سوالات مربوط به متغیر دارای بیشترین تعداد سوال) انتخاب شد (136 نفر). نمونه آماری به روش نمونه گیری به صورت تصادفی - خوشه ای از بین دانشکده های کشور انجام گردید. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای (نیمه محقق ساخته) شامل 50 سوال (برای 4 متغیر اصلی و 11 بُعد آن ها) در مقیاس 5 گزینه لیکرت بود. اعتبارسنجی پژوهش با استفاده از روش روایی محتوایی (10 صاحب نظر)، پایایی (آلفای کرونباخ) و روایی سازه (برازش مدل) ارزیابی و تأیید گردید. نتایج مدلسازی نشان داد که هم اثر مستقیم و هم اثر غیر مستقیم (دو میانجی نوآوری آموزشی و آموزش چندرسانه ای) متغیر ظرفیت سازمانی بر یادگیری پایدار معنی دار بود اما اثر غیرمستقیم آن از اثر مستقیم بیشتر بود. براین اساس می توان گفت که متغیرهای ظرفیت سازمانی هر چند اثر قابل توجهی بر یادگیری پایدار دارد اما مداخله در متغیرهای میانجی اثر آن ها را در سیستم آموزشی بسیار بیشتر اعمال خواهد کرد.
چالش های آموزش علم به زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی شهر حلبچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
216 - 195
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش و پرورش کردستان عراق از 2015 برنامه آموزش علم به زبان انگلیسی را اجرا نموده است. تاکنون این برنامه در 11 مدرسه ابتدایی حلبچه اجرا شده است. با توجه به آثار این تغییر بنیادین بر کیفیت آموزش، بررسی چالش های چنین برنامه هایی اهمیت دارد. اما تاکنون چالش های پیاده کردن این برنامه بررسی نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی چالش های اجرای این برنامه انجام شد. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. از معلمان، دانش آموزان و والدین آنها مصاحبه به عمل آمد. ملاک انتخاب جامعه داشتن تجربه مرتبط با بحث پژوهش بود. برای تعیین حجم نمونه از اشباع نظری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده نیز به روش سه مرحله ای کدگذاری (باز، محوری و منتخب) انجام شد. یافته ها: نظر مصاحبه شوندگان این است که اجرای این برنامه از آغاز تاکنون دارای چالشهایی است که حل نشده باقی مانده است و هیچکدام از معلمان، دانش آموزان و والدین آنها اجرای این برنامه را موفقیت آمیز و همراه با تجربه مثبت ارزیابی نکردند. تحلیل محتوای مصاحبه ها بیانگر ضعف در مراحل برنامه ریزی و پیاده سازی آموزش علم به زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی شهر حلبچه است. نتیجه گیری: وزارت آموزش و پرورش کردستان عراق برنامه ریزی منطقی و بلند مدت برای آموزش علم به زبان انگلیسی تدوین ننموده است. عوامل اصلی و مجری آموزش در تدریس دروس ریاضی و علوم ابتدایی از ابعاد مختلف ناتوان و بدون انگیزه هستند. محتوای دروس نامناسب است و ابزارها و بودجه کافی برای تهیه تجهیزات آموزشی تهیه نشده است.
مقایسه اثربخشی روش های تدریس بارش مغزی و حل مساله بر تعامل معلم و دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
146 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی روشهای تدریس بارش مغزی و حل مساله بر تعامل معلم و دانش آموزان صورت گرفته است. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی و از روش تحقیق شبه آزمایشی استفاده شده است، طرح تحقیق شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروههای آزمایش 1 و 2 است. جامعه این پژوهش از کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم شهرستان قدس که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش تصادفی خوشه ای دو مرحله ای دو کلاس به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی یکی از کلاس ها در معرض متغیر مستقل روش تدریس بارش مغزی و کلاس دیگر در معرض متغیر مستقل روش تدریس حل مساله قرار داده شدند، ابتدا پیش آزمون تعامل معلم و دانش آموز از دو گروه گرفته شد و بعد از اجرای دوره در نیمسال دوم از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های حاصل ، با استفاده آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) برای نمرات اختلافی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ای پژوهش نشان داد که علی رغم آنکه هر دو روش بر متغیر وابسته تاثیر مثبت داشته اند، روش تدریس بارش مغزی در مقایسه با روش حل مساله اثربخشی بیشتری داشته است. اما تفاوت این دو روش برای نامطمئن بودن، ناراضی بودن، تنبیه کردن معنادار نمی باشد. پیشنهاد می شود با توجه به اهمیت ارتباط بین معلم و دانش آموز از روش های فعالی که منجر به افزایش بهبود روابط بین معلم و دانش آموز می شود استفاده شود.
تبیین چارچوب مفهومی برنامه درسی سنجش شده دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
239 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچویی مفهومی برای برنامه سنجش شده بر اساس ادراکات و تجربیات ذینفعان برنامه درسی دوره کارشناسی انجام شد. روش: با رویکرد کیفی پژوهش و روش نمونه گیری هدفمند، تجارب و ادراکات 31 نفر (17 عضو هیئت علمی، 12 دانشجوی دوره کارشناسی، 2 کارشناس دفتر برنامه ریزی آموزش عالی) از دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران و خوارزمی، دانشگاه علوم پزشکی ارتش و دفتر برنامه-ریزی آموزش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند مورد کاوش قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده به صورت مداوم تا رسیدن به اشباع نظری از طریق فرایند مقایسه مداوم تداوم یافت. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به شناسایی دو مقوله اصلی « فرایندهای طراحی سنجش» و «فرایندهای قضاوتی سنجش» و شش مقوله فرعی « تعیین نقشه سنجش»، « انتخاب روش سنجش»، «تعیین افراد شرکت کننده در سنجش»، «زمینه سازی فرهنگی»، «سنجش یادگیری» و «نظارت بر سنجش» گردید. در مجموع، برنامه درسی سنجش شده ماهیتی سیال دارد و به دنبال آنست که از طریق نگاهی تعاملی (برگشت به عقب و نگاه به بافت اجرایی سنجش) زمینه تغییرات مناسب در دانشجویان و بهبود کیفیت یادگیری را بررسی کند.
استخراج ویژگی های عناصر اساسی برنامه درسی الگوی اشتاینر (یک مطالعه ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
12 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش استخراج ویژگی های عناصر اساسی برنامه درسی بر مبنای الگوی اشتاینر بود. روش: روش پژوهش ترکیبی (کیفی-کمّی) بود. مشارکت کنندگان در بخش کیفی تعداد40نفر از متخصصان رشته برنامه ریزی درسی و فلسفه تعلیم و تربیت بودند .با استفاده از روش نمونه گیری ملاک محور و بر اساس قاعده اشباع نظری تعداد مشارکت کنندگان تعداد 10 نفر متخصص بودند. جامعه ی آماری در بخش کمی 220 نفر از مربیان مراکز پیش دبستانی شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از میان آنها تعداد 135 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. شیوه تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری بود و تحلیل با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. برای تحلیل داده های کمی، از آزمون آماری تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. برای بررسی روایی سازه پرسشنامه، از برآورد کفایت نمونه برداری (KMO) و آزمون کرویت بارتلت، استفاده شد. یافته ها: با توجه به تحلیل مصاحبه ها تعداد 78 کد باز، 4 کد محوری و یک کد انتخابی استخراج شد.از ویزگی های استخراج شده تعداد 10 ویژگی عنصر هدف ، تعداد 8 ویژگی عنصر محتوی ، تعداد 7 ویژگی عنصر روش و تعداد 5 ویژگی عنصر ارزشیابی از تناسب و اعتبار لازم برخو ردار بودند و این تعداد مؤلفه ها روی هم 084/55 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین کردند. نتایج این پژوهش می تواند چارچوب و راهنمای عمل نظام مند در زمینه تدوین اهداف، تولید محتوی، روش های آموزش و شیوه ارزشیابی فعالیت های یادگیری مراکز پیش دبستان فراهم سازد.
رابطه مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی و تعامل معلم-دانش آموز با سواد هیجانی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
79 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی معلمان و تعامل معلم-دانش آموز با سواد هیجانی دانش آموزان ابتدایی در سال تحصیلی 98-1397 انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل معلمان ابتدایی شهرستان ملایر بود (548=N). حجم نمونه 247 معلم ابتدایی بود که به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند؛ هر معلم به صورت تصادفی، پرسشنامه های مربوط به 3 دانش آموز کلاس خود را تکمیل می کرد. داده ها با استفاده از مقیاس مدیریت کلاس اجتماعی- هیجانی، مقیاس ارتباط معلم-دانش آموز و ابزار ارزیابی سواد هیجانی نسخه معلم گردآوری شد. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس مدیریت کلاس اجتماعی- هیجانی، ارتباط نزدیک معلم-دانش آموز، تعارض معلم-دانش آموز و سواد هیجانی به ترتیب برابر با 89/0، 71/0، 77/0 و 79/0 بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: حاکی از رابطه مثبت مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی و ابعاد آن با سواد هیجانی بود. همچنین بین نزدیکی معلم-دانش آموز با سواد هیجانی رابطه مثبت و بین تعارض معلم-دانش آموز با سواد هیجانی رابطه منفی وجود داشت (۰۱/۰>p). براساس نتایج رگرسیون سهم مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی (258/0=بتا) و نزدیکی معلم-دانش آموز (113/0=بتا) در پیش بینی سواد هیجانی مثبت و معنی دار بوده است (۰۱/۰>p). با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود که مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی به معلمان آموزش داده شود و ارتباط معلم-دانش آموز نیز در برنامه های ضمن خدمت معلمان گنجانده شود.
تاثیر روش تدریس مبتنی بر پداگوژی انتقادی هنری ژیرو بر آگاهی از حقوق شهروندی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
165 - 151
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر روش تدریس مبتنی بر پداگوژی انتقادی هنری ژیرو بر آگاهی از حقوق شهروندی دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه پرداخته است. این پژوهش، از نوع تحقیقات شبه آزمایشی بوده و طرح پژوهشی مورد استفاده در این پژوهش، طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری در این تحقیق، شامل کلیه ی دانش آموزان پسر سال اول دوره دوم متوسطه ی ناحیه ی 3 آموزش و پرورش شهر کرمانشاه به تعداد 459 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود. حجم نمونه بر اساس حداقل حجم نمونه ی لازم برای تحقیقات آزمایشی، 60 نفر (30 نفر برای گروه آزمایش و 30 نفر برای گروه کنترل) تعیین و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب گردید. آزمودنی های پژوهش حاضر شامل دانش آموزان 2 کلاس اول دوره ی دوم متوسطه بودند که از این بین، یکی از کلاس ها به عنوان گروه آزمایش و یکی دیگر به عنوان گروه گواه (کنترل) انتخاب شد. برای اندازه گیری میزان آگاهی دانش آموزان از حقوق شهروندی، از پرسشنامه ی حقوق شهروندی شریفی و اسلامیه (1391) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ، توسط صاحب نظران تایید و پایایی درونی آن با ضریب آلفای کرونباخ، 92/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS 23 انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و نیز استنباطی شامل تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که اعمال روش تدریس مبتنی بر پداگوژی انتقادی هنری ژیرو بر افزایش میزان آگاهی از حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی دانش آموزان، مؤثر است.
بررسی توانایی طراحی تکلیف مدرسان ریاضی در خصوص دو عمل جمع و تفریق (مبنا: موقعیت های طرح مسئله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
129 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی توانایی طراحی تکلیف معلمان دوره ابتدایی بر اساس موقعیت های طرح مسئله در خصوص دو عمل جمع و تفریق و با استفاده از روش توصیفی -پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق، معلمان دوره ابتدایی کشور بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس و برای جمع آوری داده ها، از آزمونی محقق ساخته استفاده شد که توانایی طراحی تکلیف ارزشیابی معلمان را از طریق طرح مسئله آزاد بر اساس مدل استویانووا و الرتون (1996) در مورد دو عمل جمع و تفریق موردبررسی قرار می داد. مسائل طرح شده توسط معلمان بر اساس دو محور 1) عمل جمع و تفریق و 2) طراحی تکلیف مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل بر اساس محور اول مشخص کرد که مسائل نمادی طرح شده بیشتر محدود به دو قالب "نتیجه مجهول (جمع)" و " نتیجه مجهول (تفریق)" و مسائل کلامی طرح شده در اکثر موارد محدود به دو قالب "تغییر" و "ترکیب" بودند و تکالیف طرح شده از تنوع مناسب برخوردار نبودند. تحلیل مسائل بر اساس محور دوم نیز نشان داد که تعداد بسیار کمی از مسائل نمادی و کلامی طرح شده باز پاسخ بودند. با اینکه اکثر مسائل طرح شده (% 89)، مرتبط با زندگی واقعی بودند، اما مسئله ای از نوع حل مسائل عملی (واقعی) در بین آنها وجود نداشت و مسائلی که به طور کامل "موثق" و "غنی" باشند، نیز مشاهده نشد. تهیه محتواهای آموزشی مناسب در خصوص طراحی تکلیف ریاضی و برگزاری دوره ها و کارگاه های توانمندسازی دانشجو معلمان و معلمان دوره ابتدایی بر اساس آن، مهم ترین پیشنهاد حاصل از این مطالعه است.
تبیین و طراحی الگوی ارزیابی عملکرد کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کردستان با رویکرد تئوری داده بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
34 - 13
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگوی مطلوب در حوزه ارزیابی عملکرد برای درک بهتر این پدیده و ارائه الگوی مطلوب در دانشگاه علوم پزشکی کردستان صورت گرفته است. روش: این تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیان است. نمونه گیری به روش هدفمند و ملاک محور در پاییز 97 با استفاده از روش گلوله برفی با مشارکت 24 نفر از کارکنان خبره و متخصصین رشته مدیریت تا اشباع داده ها و با رعایت موزاین اخلاقی ادامه یافت، روش جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفته، داده ها بر اساس روش اشتراوس کوربین تحلیل گردیدند و به طور کلی 17 مقوله اصلی و 39 مفهوم بدست آمده است که در نهایت مقوله های اصلی عبارت بودند از آسیب های ارزیابی عملکرد - پیامدهای نادرست ارزیابی عملکرد- کاربست های ارزیابی عملکرد- بهره وری در سازمان- ایجادفرهنگ پویا- فراهم سازی شایستگی های توسعه حرفه ای کارکنان و مدیران- پیاده سازی مدیریت کیفیت جامع- رهبری اثر بخش- شاخص سازی عینی و ذهنی- آسیب شناسی تعارضات و ارائه راهکارهای بهبود- برنامه ریزی آینده نگرانه- توسعه شایستگی های ارتباطی فن آوری- سازمان هوشمند- ارتقاء بهره وری- بهبود عملکرد کارکنان سازمانیافته ها: نخست فرایند ارزیابی عملکرد، باید نهادینه و آموزش در این خصوص داده شود و سپس مولفه های آن مورد مداخله ، همچنین با توجه به عادلانه اجرا نشدن فرایند، به برنامه ریزان پیشنهاد می شود با توجه به نتایج، برنامه های موجود را با جدیت بیشتر مورد باز بینی و جهت رفع تعارضات بین کارکنان و مدیران اقدام هوشمندانه در راستای استقرار الگوی مطلوب انجام دهند.
نقش فرهنگ سازمانی و رهبری تحول آفرین در گرایش به رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
235 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش فرهنگ سازمانی و رهبری تحول آفرین در گرایش به رفتار شهروندی سازمانی مدیران ستادی آموزش و پرورش شهر تهران است. روش: این پژوهش، مطالعه ای توصیفی- همبستگی می باشد جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه مدیران ستادی آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1398 به تعداد 230 نفر است که از جامعه آماری مذکور، نمونه ای به حجم 143 نفر با به کارگیری فرمول نمونه گیری کوکران به صورت تصادفی ساده، انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون (2000)، پرسشنامه رهبری تحول آفرین بس و آولیو (2000) و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی پودساکوف (2000) استفاده شد . پایایی پرسشنامه فرهنگ سازمانی با ضریب آلفای کرونباخ 89/0، پرسشنامه چندعاملی رهبری 83/0 و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی 84/0 تأیید شد. توصیف و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام، انجام گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که بین فرهنگ سازمانی و ابعاد آن (درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و رسالت) با گرایش به رفتار شهروندی سازمانی مدیران ستادی آموزش و پرورش شهر تهران، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و از بین ابعاد فرهنگ سازمانی، بعد رسالت، پیش بینی کننده اصلی رفتار شهروندی سازمانی مدیران ستادی آموزش و پرورش شهر تهران است.
تأثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی بر سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
54 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی بر سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان به انجام رسیده است. روش: این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی ناحیه 4 شهر اهواز در سال تحصیلی 97- 1396 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای یک مدرسه ابتدایی از بین تمام مدارس ابتدایی ناحیه 4 شهر اهواز به صورت تصادفی انتخاب شد و در مرحله بعد، 40 نفر به صورت تصادفی انتخاب گردید و به صورت تصادفی در دو گروه (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) جایگزین شدند. مداخله آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی برای گروه آزمایش اجرا شد، درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت ننمود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک، سازگاری اجتماعی بل و سازگاری هیجانی رابیو و همکاران بود. برای دست یابی به نتایج، از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: پیش از مداخله، میان میانگین نمرات سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی، دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد؛ پس از مداخله میان میانگین دو گروه در سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی تفاوت معناداری دیده شد به گونه ای که میانگین نمرات گروه آزمایش از نمرات گروه گواه بیش تر بود. نتایج نشان داد که آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی می تواند موجب بهبود سازگاری تحصیلی، اجتماعی و هیجانی دانش آموزان شود.
بهره گیری از راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی و تعیین میزان اثربخشی آن بر یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
217 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی بهره گیری از راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی و تعیین میزان اثربخشی آن بر یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: دراین پژوهش از روش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر پایه پنجم دبستان با اختلال ریاضی در مراکز اختلال یادگیری خرم آباد در سال تحصیلی 96-97 بودند. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان مراکز اختلال یادگیری خرم آباد، 22 دانش آموز به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (11 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. به منظور جمع آوری داده ها از آزمون محقق ساخته یادگیری و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1970) استفاده شد. در فرایند اجرا، گروه آزمایش به مدت 8 جلسه چهل وپنج دقیقه ای تحت طرح درس مبتنی بر راهبردهای تکیه گاه سازی آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS-V22 و تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که طرح درس مبتنی بر راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی بر یادگیری و انگیزه پیشرفت مؤثر است، به این صورت که منجر به افزایش یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی شده است
طرح مدل ساختاری پیش بینی روحیه پژوهشگری دانش آموزان با استفاده از سبک های تدریس و سبک های تفکر معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
241 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به طرح مدل ساختاری پیش بینی روحیه پژوهشگری دانش آموزان با استفاده از سبک های تدریس و سبک های تفکر معلمان پرداخته است. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان و معلمان دوره اول متوسطه نواحی چهارگانه شهر شیراز هست که در سال تحصیلی 97-1396 مشغول به تحصیل بودند و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد نمونه 600 دانش آموز و 60 معلم انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های تدریس (Grasha and Richman, 2002)، پرسشنامه سبک های تفکر (Harrison, and Bramson, 2002) و پرسشنامه روحیه ی پژوهشگری (Mohammad Sharifi, 2013) بود، ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 79/0، 91/0 و 81/0 بود. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel و با بهره گیری از روش های آماری آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد روحیه پژوهشگری دانش آموزان بالاتر از حد متوسط است، سبک غالب تدریس معلمان، سبک تدریس تسهیل کننده و سبک غالب تفکر آنان سبک تحلیل گرایی هست. رابطه معناداری بین تعدادی از سبک تدریس و سبک تفکر معلمان مشاهده شده است. رابطه ای معنی دار و مستقیم بین انواع سبک تدریس معلمان و روحیه پژوهشگری دانش آموزان وجود دارد. سبک تدریس و سبک تفکر معلمان به طور همزمان پیش بینی کننده معناداری برای روحیه پژوهشگری دانش آموزان می باشند.
رویکرد پدیدارشناسانه به تجارب معلمان جدیدالورود از اولین سال تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
144 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته معلمان جدیدالورود از اولین سال تدریس در سازمان آموزش وپرورش استان فارس بود. روش: این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختمند بود. بر این اساس، از بین معلمان دوره ابتدایی 18 نفر براساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی هفت مرحله ای Colaizzi (1978) و روش تحلیل مضمون انجام شد. اعتبار داده های به دست آمده با استفاده از تکنیک های تأییدپذیری، اعتمادپذیری و هم سوسازی پژوهش گران تأیید شد. یافته ها: پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آن ها، یافته ها در دو مضمون اصلی "پیامدهای مثبت" مشتمل بر سه مضمون فرعی «مهارت های تدریس»، «مهارت های ارتباطی»، «مهارت های روان شناختی» و "پیامدهای منفی" مشتمل بر چهار مضمون فرعی «چالش های حرفه ای»، «چالش های روان شناختی»، «چالش های محیطی» و «چالش های میان دانش آموزان» طبقه بندی شدند.
ادراک دانشجویان سال اول رشته مشاوره از یادگیری مشارکتی در کلاس درس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
18 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف: یادگیری مشارکتی به عنوان یکی از رویکردهای فعال یاددهی- یادگیری در یکی از کلاس های درس رشته تحصیلی مشاوره در طول یک ترم تحصیلی در قالب ۱۴ جلسه درسی اجرا شد. هدف اصلی مطالعه شناسایی ادراک دانشجویان از اجرای یادگیری مشارکتی در کلاس درس بود. روش: نمونه گیری برای انتخاب شرکت کنندگان به صورت هدفمند انجام شد. مشارکت کنندگان 24 نفر زن و 4 نفر مرد بودند که از طریق کنکور سراسری در دانشگاه تهران پذیرفته شده بودند. آن ها به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. مصاحبه نیمه ساختاریافته ابزار اصلی پژوهش بود. محتوای مصاحبه ها با رویکرد تحلیل موضوعی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد یادگیری مشارکتی نه تنها فرآیند یادگیری دانشجویان رشته مشاوره در درس آموزش وپرورش ابتدایی و متوسطه را تسهیل نموده و کیفیت یادگیری آنان را بهبود می بخشد بلکه در زمینه تقویت اعتمادبه نفس و هیجانات مثبت، تفکر انتقادی (کنترل احساسات و خلق، بحث و گفتگو، بارش مغزی و خودارزیابی صحیح)، تعامل و همکاری مؤثر و پرورش حس مسئولیت پذیری و رهبری کردن نیز مؤثر است. آشنایی اعضا هیأت علمی با یادگیری مشارکتی و نظارت مستمر آنان در حین تعامل دانشجویان با یکدیگر می تواند کیفیت اجرای آن را در کلاس های درس دانشگاه بهبود بخشد.
واکاوی مهارت تعویض مخاطب در کلاس درس بر اساس الگوی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
120 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی مولفه های مهارت تعویض مخاطب به منظور ارائه مدل مهارت تعویض مخاطب معلمان در کلاس درس بوده است. رویکرد پژوهش کیفی و از روش نظریه داده ها بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر کرمانشاه بوده است. برای گردآوری داده های کیفی با 18 نفر از معلمان مجرب و نمونه مدارس ابتدایی مصاحبه صورت پذیرفت. در این پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند برای انتخاب نفر اول و از فن گلوله برفی برای انتخاب نفرات بعدی استفاده شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با استفاده از نتایج حاصل از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش و تجزیه و تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، شاخص های مهارت تعویض مخاطب معلمان در کلاس درس شناسایی شده و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی ، مدل تعویض مخاطب معلمان در شش مقوله اصلی شرایط علی، پدیده محوری (واکاوی تعویض مخاطب در کلاس درس: شامل 3 مقوله اصلی اهداف، ویژگی ها، شیوه اجرا و 10 مقوله فرعی است)، راهبردهای تعویض مخاطب، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر و پیامدهای تعویض مخاطب جهت بهره برداری در کلاس و مدرسه ارائه گردید .
ارائه چارچوب بهینه برای ارزشیابی نظام برنامه درسی در دانشگاه (پژوهش مروری نظامندبه همراه تحقیق کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
150 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارائه چارچوب بهینه برای ارزشیابی نظام برنامه درسی در دانشگاه است. روش : پژوهش دارای رویکردی کیفی و از روش سنتزپژوهی و گراندد تئوری به عنوان روش های تحقیق استفاده شده است. پژوهش براساس هدف، توصیفی و از نوع کیفی - کاربردی است. از این رو حوزه پژوهش شامل کلیه مقالات علمی پژوهشی دهه اخیر در زمینه ارزشیابی برنامه های درسی آموزش عالی می باشد که براساس روند بررسی مقالات 46 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. از سوی دیگر در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 16 نفر از نخبگان آگاه نیز استفاده شد. روش نمونه گیری از موارد مطلوب بوده یعنی افرادی که تجربه مستقیم از ارزشیابی برنامه های درسی دانشگاهی داشتند. برای تعیین اعتبار از راهبرد بازبینی مشارکت کنندگان و بازبینی متخصصان استفاده شده است. به این منظور کدگذاری تحلیل در اختیار سه پژوهشگر قرار گرفت که ضریب توافق 88/0 برآورد شد. یافته ها: نتیجه نهایی تحلیل سنتزپژوهی و گراندد تئوری به صورت ترکیبی چارچوب دایره ای شکل را که بیانگر مؤلفه های مهم و اساسی برای ارزشیابی از نظام برنامه های درسی در دانشگاه جامع علمی کاربردی می باشد را تشکیل داده اند. این چارچوب شامل مؤلفه هایی در ابعاد : الف) بافت ( با مؤلفه های 1- ویژگی برنامه های درسی و 2- طراحی، تدوین و تصویب برنامه های درسی). ب) فرایند ( با مؤلفه های 1- نظام پذیرش و اجرای برنامه های درسی و 2- مدرسین). ج) مداخله گر ( با مؤلفه چالش ها و ضعف ها) د) پیامد (با مؤلفه های 1- ساختار 2- تعامل و 3- پیامدها ) می باشد. در ضلع دیگری از این دایره هر یک از مؤلفه ها خود چندین ریز مؤلفه را شامل می شود که این ریز مولفه ها در حقیقت آن مواردی است که در نتیجه مصاحبه های نیمه ساختاریافته با صاحب نظران و متخصصین کسب شده است. در ضلع بیرونی چارچوب دایره ای شکل ذیل ریز مؤلفه هایی متناظر با ریز مؤلفه های حاصل از مصاحبه آورده شده است که در حقیقت محصول انجام و پیاده سازی روش تلفیق (سنتز پژوهی) در این پژوهش می باشد.
واکاوی محتوای رنج احساسی در تدریس ریاضی: گفتمان کاوی الگوهای ذهنی معلمان با تکنیک کیو (Q)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
122 - 89
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوهای ذهنی معلمان ریاضی مقطع متوسطه اول در خصوص محتوای رنج احساسی در تدریس درس ریاضی انجام شده است. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی، به لحاظ ماهیت اکتشافی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی است که با استفاده از روش کیو (کیفی کمی) الگوهای ذهنی مختلف معلمان نسبت به رنج احساسی در کار احصاء شده است. از بین معلمان ریاضی که تجربه بیشتری در تدریس ریاضی به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب و با آنها مصاحبه به روش کیو (Q) انجام شد و سپس کارت های مربوط به گزاره های کیو در بین آنها توزیع شد. بر اساس کارتهای توزیع شده، از میان 105 گزاره، ۴۱ گزاره نهایی شناسایی و سپس توسط مشارکت کنندگان اولویت بندی شدند . در نهایت، بر اساس یافته ها و نتایج تحلیل عاملی کیو، مشخص شد که سه الگوی ذهنی مختلف نسبت به رنج احساسی در کار (کار احساسی بعنوان الزامات شغلی، کار احساسی بعنوان نمایش های عاطفی معطوف به نقش، کار احساسی بعنوان تجربه روانشناختی) در بین معلمان ریاضی وجود دارد. به عنوان نتیجه می توان چنین تفسیر کرد که درصد زیادی از گزاره ها و الگوهای شناسایی شده مدعی بر نمایش های عاطفی معلمان ریاضی در مدرسه است و طبق ذهنیت معلمان عامل نمایش عاطفی بیشترین تأثیر را در شکل گیری محتوای رنج احساسی معلمان دارد.
شناسایی مسائل روابط معلم-دانش آموز از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
74 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مسائل مربوط به روابط معلم-دانش آموز از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهر سقز انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر سقز بود. نمونه مورد مطالعه ی پژوهش شامل 12 نفر از معلمان ابتدایی شهر سقز بود. به منظور گردآوری داده های پژوهش از مصاحبه نیم ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها تا اشباع نظری ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد و به منظور کدگذاری از شیوه گدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها : از دیدگاه معلمان مدیریت کلاس درس (تبعیض بین دانش آموزان، نحوه اداره کلاس درس، سبک های تدریس معلم، توجه معلم به دانش آموز، وجود فاصله بین معلم و دانش آموزان)، فضای فیزیکی و آموزشی (مناسب نبودن منابع آموزشی، فضای فیزیکی نامناسب کلاس درس)، مسائل فردی دانش آموزان (انگیزه پایین دانش آموزان، اعتماد به نفس پایین دانش آموزان)، نظام کلی آموزشی (مسائل مربوط به نظام آموزشی)، مسائل مربوط به والدین (روابط مدرسه و خانواده، عدم آگاهی والدین از فرایند صحیح آموزش، پیش داوری های والدین از معلم و مدرسه) و مسائل مربوط به معلم و کادر مدرسه (کمبود دانش و تجربه معلم، مسائل فردی معلم، عدم هماهنگی معلم و کادر مدرسه) به عنوان مؤلفه های مسائل روابط معلم-دانش آموز شناسایی شدند.
تبیین خلق محتوای الکترونیکی توسط معلمان در شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
146 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین خلق محتوای الکترونیکی توسط معلمان در شبکه های اجتماعی بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود که در آن از روش پدیدارشناسی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا با 30 نفر از معلمان فعال در شبکه های اجتماعی مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت که همگی به طور مشترک مدیریت کانال ها و ابر گروه های مختلف در شبکه های اجتماعی را بر عهده داشتند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور انتخاب شدند. سپس با تشکیل دو جلسه گروه کانونی، معلمانی که گروه های فعال در زمینه خلق محتوا داشتند، پس از بحث و بررسی به تعداد 10 نفر انتخاب شدند و مصاحبه با این افراد شروع شد. تحلیل داده ها با استفاده از شیوه تحلیل مضمون و در قالب مضامین فراگیر، سازمان دهنده و مضامین پایه نمایش داده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که معلمان در شبکه های اجتماعی مجازی چهار نوع محتوا خلق می کنند: محتواهای مکتوب، بصری، تعاملی و دیجیتالی. همچنین انگیزه معلمان برای خلق محتوا در شبکه های مجازی شامل مواردی همچون مهارت آموزی، برقراری ارتباط و رفع نیاز کاربران، و خودابرازی هدف دار است. از طرفی دیگر نتایج پژوهش نشان داد که برای خلق محتوای الکترونیکی در شبکه های اجتماعی مجازی، معلمان به مهارت های فکری، هنری، و رایانه ای نیاز دارند.