فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۰۹۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
78 - 53
حوزههای تخصصی:
مدیریت کلاس به عنوان اولین سطح مدیریت آموزشی در شکلدهی به ساختار آموزش و فرایند تدریس نقش اساسی دارد. هدف از مطالعه حاضر، ساخت و اعتبار یابی مقیاس سنجش مدیریت کلاس تحولی بود. روش پژوهش پیمایشی (از نوع تحلیل عاملی) و جامعه آماری پژوهش، کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال ۱۳۹۹ بود که بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه کوکران ۲۴۰ نفر به صورت نمونه گیری تصادفی بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس کتاب و مقالات مرتبط با مدیریت کلاس تهیه شد. این پرسشنامه از ۲۶ گویه برحسب طیف لیکرت ۵ درجه ای تشکیل شده است. روایی پرسشنامه (برحسب روایی سازه) و پایایی (برحسب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی) پس از انجام تحلیل عاملی تأییدی تعیین شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون های کفایت حجم نمونه بارتلت (KMO)؛ تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی مرتبه دوم) و آلفای کرونباخ با بهره گیری از نرم افزار Smart-PLS3 انجام شد. نتایج نشان داد که ۵ مؤلفه به عنوان ابعاد مدیریت کلاس تحولی عبارت اند از: «یادگیری مشارکتی»؛ «به کارگیری راهبردهای انگیزشی»؛ «ارتقای روانشناسی موفقیت»؛ «سبک تسهیل کننده» و «پویایی کلاس». نتایج ارزیابی روایی همگرا نشان داد که میانگین واریانس استخراج شده برای تمامی مؤلفه ها بالاتر از مقدار ۰٫۵ و مورد تأیید بودند. همچنین نتایج آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بالاتر از مقدار ۰٫۷ قرار داشتند و بیانگر آن است که مقیاس مدیریت کلاس تحولی ازنظر پایایی و روایی همگرا مورد تأیید بوده است. با توجه به پایایی مناسب این ابزار می توان در نظام آموزش وپرورش برای آموزش معلمان تازه کار و حتی معلمان باسابقه استفاده کرد.
شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله به منظور ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
72 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی بود. روش: این پژوهش به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. پژوهش حاضر در دو مرحله اجرا شد، اول: کشف مؤلفه های مهارت حل مسئله و دوم: شناسایی عناصر برنامه درسی پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی برنامه درسی با استفاده از عناصر نه گانه کلاین برای دوره پیش دبستانی. جامعه پژوهش از متخصصان برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و مربیان پیش دبستانی تشکیل شد. نمونه گیری به روش هدفمند از نوع گلوله برفی بود. از هر گروه با یک نفر واجد معیارهای مشخص، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و نفر بعدی توسط وی معرفی و مصاحبه ها ادامه یافت تا اشباع نظری با 36 نمونه، حاصل شد و داده ها براساس روش استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه وتحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج در مرحله اول، کشف 10 مؤلفه مهارت حل مسئله: خودآگاهی، تشخیص مسئله، سازمان دهی، تجزیه وتحلیل، ارزیابی، پرورش مهارت های تفکر، مهارت های اجتماعی و... بود. در مرحله دوم عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله شامل اهداف (شناختی، نگرشی، عملکردی)، محتوا (سازمان دهی، روش های ارائه)، روش تدریس (سنتی، فعال)، فعالیت یادگیری (انفرادی، گروهی)، مواد آموزشی (ویژگی، انواع منابع)، فضا (ویژگی های فیزیکی، تجهیزات)، زمان (مدت زمان، توجه به آمادگی و سن)، گروه بندی (توجه به ماهیت مسئله، جنسیت، سن، ناهمگنی، تعداد اعضا) و ارزشیابی (توجه به تفاوت فردی، فرآیندی، کمی، توصیفی) شناسایی و الگوی بهینه دوره پیش دبستانی ارائه شد.
بررسی تلفیق پذیری ربات های اجتماعی دورحضور و داستان پردازی طرفداران در زبان آموزی با اهداف پزشکی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
58 - 30
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تجربه های دانشگاهی و حرفه ای فراگیران در کاربرد ربات های اجتماعی برای آموزش زبان پزشکی انجام شد. با کاربرد طرح موازی در فازهای کمی و کیفی، این پژوهش متممی با انتخاب به شیوه ی نمونه گیری آسان از بین 389 فراگیر دختر و پسر فارسی و غیر فارسی زبان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی علوم پزشکی انجام شد. با تقسیم تصادفی شرکت کنندگان به دو گروه داستان پردازی یاددهنده ها و فراگیران، نخست یک پیمایش برخط برگزار شد که نگرش فراگیران را راجع به زبان آموزی دانشگاهی مبتنی بر ربات های اجتماعی جویا شد. با شروع دوره ی 16 جلسه ای، شرکت کنندگان در هر جلسه با داستان پردازی، مهارت های خواندن و نوشتن با اهداف پزشکی را بر روی ربات اجتماعی تمرین کردند. سپس، اساتید رشته های تخصصی با همکاری اساتید آموزش زبان به آموزش و ارزیابی انفرادی شرکت کنندگان پرداختند. در جلسه ی هشتم، بار دیگر پیمایش برگزار شد. در پایان دوره، با برگزاری یک جلسه ارزیابی در عرصه های بهداشتی و درمانی، عملکرد نوشتاری و خوانداری شرکت کنندگان حین رفع نیازهای بیماران از طریق یک آزمون بالینی ارزیابی شد. شش هفته بعد، شرکت کنندگان منتخب به پرسش های مصاحبه ی متمرکز پاسخ گفتند. نتایج نشان داد که حضور فراگیران در داستان پردازی طرفداران برای تمرین مهارت های زبان با اهداف پزشکی، جریان درک خوانداری و نوشتاری را تسهیل کرد. تحلیل حاصل از پاسخ شرکت کنندگان به پرسشنامه ی نگرش همسو، حضور مشارکت گونه ی فراگیران در جریان تمرین و یادگیری را در کاربست پذیری ربات های اجتماعی دورحضور در زبان آموزی با اهداف پزشکی پررنگ جلوه می داد. راه توسعه ی زبان آموزی پزشکی مبتنی بر ربات های اجتماعی تمرکز بر تجربیات و دانش فراگیران است.
یادگیری با عامل های هوشمند آموزشی: آیا می توان با ردیابی حرکات چشم عملکرد توجه را بهبود بخشید؟
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
145 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی نقش عامل هوشمند آموزشی بر توان حل مسائل پیچیده و مدت زمان درگیری با تکلیف در دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه بوده که با روش آزمایشی انجام شده است. جامعه هدف از بین دانش آموزان 7 تا 13 سال (5/10 M: ) که در مقطع ابتدایی و راهنمایی، در مدارس دولتی در سیسلی کشور ایتالیا[مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شد. گروه نمونه (45:N)که از طریق سیاهه تشخیصی ADHD (فرم معلم) انتخاب شدند، به صورت تصادفی در سه گروه گمارش شدند: 1) بدون حضور عامل آموزشی 2) عامل آموزشی، تنها دستورالعمل هایی را در حین حل مسئله ارائه می کرد 3) عامل آموزشی دستورالعمل هایی را در حین حل مسئله ارائه و در خصوص توجه افراد بازخوردهایی را ارائه می داد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون حل مسائل پیچیده و ثبت زمان حل مسائل بود. نتایج نشان داد که حضور عامل هوشمند آموزشی، عملکرد حل مسئله را بهبود می بخشد، اما تأثیر عامل بر مدت زمان درگیری یادگیرندگان با تکلیف معنادار نیست. بر اساس نتایج، هدایت و بازخورد ارائه شده توسط عامل آموزشی باعث بهبود فرایند توجه شده و به تبع آن، عملکرد فرد را در حل مسئله ارتقا می بخشد
فرآیند شکل گیری سواد تحلیلی در دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
102 - 79
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی فرآیند شکل گیری سواد تحلیلی در دانش آموزان متوسطه به انجام رسید. مطالعه حاضر با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد به ارائه الگویی جهت آموزش سواد تحلیلی در ایران پرداخت. این پژوهش از حیث پارادایم های غالب پژوهش، در گروه تفسیری قرار می گیرد. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته و روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. مصاحبه شوندگان این پژوهش را متخصصین و اساتید علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی تشکیل دادند. داده های پژوهش به روش کدگذاری باز که مختص رویکرد زمینه ای است مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقولات مفهومی، اصلی و کلان استخراج و در نهایت الگوی آموزش سواد تحلیلی شامل عوامل علی، ساختاری، مداخله گر و همچنین راهبردها جهت آموزش سواد تحلیلی و پیامدهای پیاده سازی سیستم صحیح آموزش سواد تحلیلی ارائه گردید. با توجه به نتایج پژوهش مقوله اصلی شامل آموزش سرفصل های کلی، آموزش (درک مطلب، ابزارها و تکنیک های آموزشی)، مدیریت مطالعه (بودجه بندی کتاب، مدیریت زمان مطالعه) می باشد که جهت طرح، تدوین و اجرای برنامه آموزش سواد تحلیلی در ایران می توان از آن بهره برد. در زمینه عوامل علی (برنامه ریزی و مدیریت فرهنگی خانواده، رسیدن به حد سواد مطلوب، استفاده از اینترنت اشیا، ظهور آموزش از راه دور، بهره مندی از فرصت های زندگی، اجتناب از مواجهه با پیامدهای آموزش تک قطبی) در زمینه عوامل ساختاری (خرده فرهنگ کشور_استان_شهر، سیستم آموزشی کشور، فرهنگ خانواده)، در زمینه عوامل مداخله گر (پیچیدگی مولفه های تحلیلی، ویژگی های ارثی از قبیل هوش، شرایط اقتصادی خانوار) شناسایی گردیدند.
فهم تجارب مادران دانش آ موزان دوره ابتدایی از پدیده "مدرسه در خانه" در طول همه گیری کووید-19
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
91 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، فهم تجارب مادران دانش آموزان دوره ی ابتدایی درباره فرآیند آموزش در خانه در طول پاندمی کووید-19 است. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه ی پژوهش کلیه مادران دانش آموزان مدارس عادی دولتی شهر زنجان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع زنجیره ای، درنهایت، تعداد 15 نفر از آن ها به عنوان اطلاع رسان در تحقیق شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه ی نیمه ساختارمند(عمیق) استفاده شد و مصاحبه با نمونه ها تا مرحله ی اشباع پاسخ ها، ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. روایی از طریق بازبینی توسط همکاران و مشارکت کنندگان و پایایی با کدگذاری متن سه مورد از مصاحبه ها توسط افراد ناشناس خارج از پژوهش انجام گردید. یافته های پژوهش در نه مضمون سازمان دهنده، تجارب مادران را بدین شرح مشخص کرد: 1. آمادگی های ذهنی و نگرشی مادران، 2. بسترهای آموزش و یادگیری، 3. سواد فناوری مادران و فرزندان،4. هدایت تکالیف یادگیری فرزندان، 5. پشتیبانی از تدریس معلم، 6. پشتیبانی از ارزشیابی های فرآیندی و پایانی معلم، 7. وضعیت عاطفی و روان شناختی مادران و فرزندان ، 8. زمان آموزش های مجازی و 9. ارتباط مادران با عوامل مدرسه(معلم، مدیر و معاونان و مشاور مدرسه).
اثربخشی تدریس با استفاده از راهبرد های مطالعه به روش آموزش الکترونیک بر اشتیاق و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
199 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تدریس با استفاده از راهبرد های مطالعه به روش آموزش الکترونیک بر اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر یازدهم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 10412 نقر بودند که از بین آن ها تعداد 36 نفر به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای انجام پژوهش ابتدا در شرایط یکسان از هر دو گروه پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی Fredricks(2004) و سرزندگی تحصیلی Dehghanizadeh and Hossein Chari(2010) به عمل آمد و سپس بسته آموزشی راهبردهای مطالعه به مدت 8 جلسه تهیه شده با استفاده از نرم افزار Camtasia sudio در فضای مجازی به گروه آزمایش ارائه شد، درحالی که در طول این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی بر روی گروه آزمایش از هر دو گروه در شرایط یکسان پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش راهبردهای مطالعه سبب افزایش اشتیاق تحصیلی و سرزندگی دانش آموزان می شود. به طور کلی نتیجه این پژوهش نشان داد برای افزایش اشتیاق تحصیلی و سرزندگی در دانش آموزان، استفاده از آموزش راهبردهای مطالعه موثر است.
تجربیات زیسته معلمان استثنایی از چالش های تدریس مجازی در فضای جدید برنامه درسی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
76 - 48
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته معلمان این دانش آموزان از چالش های تدریس مجازی انجام شده است. پژوهش از نظر روش شناسی، کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی با استفاده از روش تحلیل داده های پدیدارشناسی تجربی و متعالی موستاکاس انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل کلیه آموزگاران استثنایی دوره ابتدایی استان یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. نمونه گیری با شیوه هدفمند ملاک محور تا حد اشباع داده ها انجام گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تمامی مصاحبه ها منوط به اجازه مصاحبه شونده و رعایت ملاحظات اخلاقی، ضبط و سپس به طور دقیق مکتوب گردید و با روش هفت مرحله ای موستاکاس تحلیل و کدگزاری شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، در مجموع426عبارت معنادار شناسایی شده اند. در مرحله بعد، عبارت های به دست آمده در 6 مضمون و 24 زیر مضمون و دو دسته ی مقولات زمینه ای و ساختاری طبقه بندی گردیده و با تلفیق نتایج، توصیف جامع و کاملی از تجارب زیسته معلمان دانش آموزان با نیازهای ویژه از چالش های تدریس مجازی در زیست بوم جدید ارائه شده است. یافته ها چالش های تجربه شده معلمان را در مقوله ی شرایط زمینه ای در سه مضمون محوری نوع آموزش ، هیجانات و عواطف و روابط و تعاملات، نشان می دهد. در مقوله شرایط ساختاری چالش های تجربه شده معلمان به سه مضمون عمده اقتضائات آموزش و پرورش استثنایی/ویژه اجرای برنامه درسی و حمایت های مورد نیاز معلم و خانواده در دوران کرونا اشاره دارد.
مقایسه تأثیر روش های تدریس سخنرانی و سخنرانی مهمان در افزایش مهارت های کسب وکار و کارآفرینانه کارآموزان مرکز آموزش فنی و حرفه ای خواهران ایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
300 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف مقایسه دو روش تدریس سخنرانی و سخنران مهمان در یادگیری مهارت های کسب وکار و کارآفرینانه کارآموزان مرکز آموزش فنی و حرفه ای خواهران ایوان انجام گرفت. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور 30 نفر از کارآموزان خیاطی مرکز آموزش فنی و حرفه ای خواهران ایوان با رعایت اصل انتساب تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. در کلاس گروه گواه روش تدریس سخنرانی و در گروه آزمایش از روش تدریس سخنران مهمان استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری فرضیات تحقیق از آزمون t دو نمونه ای مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. در این پژوهش دو گروه ازنظر مهارت های کارآفرینی، آمادگی ورود به کسب وکار، روش های تأمین مالی، راه اندازی کسب وکار، مهارت های بازاریابی، مهارت فروش، مهارت خدمات، مهارت های ارتباطات، مهارت های مالی و حسابداری، تثبیت کسب وکار، مهارت تصمیم گیری، مهارت های مدیریتی و مهارت منابع انسانی با یکدیگر مقایسه شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که به جز مهارت منابع انسانی در دوازده مورد دیگر میانگین نمره گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بوده است.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر پرورش کارآفرینان در دانشگاه (مورد مطالعه: پژوهش های انجام گرفته در ایران)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
172 - 146
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل تاثیرگذار بر پرورش کارآفرینان در دانشگاهای دولتی شهر تهران انجام شده است روش پژوهش بر اساس هدف کاربردی است و به دلیل به کارگیری روش فرا تحلیل و با توجه به ماهیت داده ها در زمره پژوهشهای کمی قرار میگیرد. جامعه آماری مورد بررسی این پژوهش مقالات موجود در پایگاههای علمی معتبر میباشد. تعداد پژوهشهای انتخاب شده برای انجام فرا تحلیل ده پژوهش میباشد. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز برای فرا تحلیل از یک فرم کدگذاری استفاده شده است. این فرم معادل پرسشنامه یا فرم مصاحبه در انواع دیگر تحقیقات میباشد که در واقع با ترکیب کمی نتایج پژوهشهای انجام شده در حوزه پرورش کارآفرینان، با استفاده از روش فرا تحلیل و نرم افزار جامع فرا تحلیل CMA2 تعداد 10 پژوهش انجام شده دراین حوزه در ایران را مورد بررسی قرار داده است که از این تعداد 5 تحقیق از آزمون تی استیودنت و3 تحقیق از ازمون همبستگی و2 آزمونZ استفاده کرده است. نتیجه فرا تحلیل عوامل مؤثر بر پرورش کارآفرینان نشان داد که؛ آموزش با اندازه اثر 67/0، زیرساخت ها با اندازه اثر 623/0 و ارتباط با صنعت و دانشگاه با اندازه اثر 563/0 دارای بیشترین اثر در پرورش کارآفرینی در دانشگاه ها بوده است
مقایسه اثربخشی هنر- بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی بر خلاقیت دانش آموزان پسر دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
325 - 301
حوزههای تخصصی:
پرورش خلاقیت یکی از محورهای اساسی نظام های آموزشی برای تصمیم گیری مناسب و حل مسائل پیچیده در دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی بر خلاقیت دانش آموزان پسر ابتدایی بود. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل دانش آموزان سال ششم ابتدایی پسر شهر بوکان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی چندمرحله ای بود. ابتدا سه مدرسه ابتدایی شهر بوکان انتخاب شدند و از بین کلاس های ششم هر مدرسه، تعداد ۴۵ دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه ۱۵ نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش تحت آموزش دو برنامه مداخله متفاوت هنر- بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. پرسشنامه خلاقیت عابدی به عنوان ابزار پژوهش برای اجرای پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری و آزمون مقایسه های زوجی بنفرونی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین گروه های آزمایشی و گروه گواه از لحاظ خرده مقیاس های خلاقیت (ابتکار، انعطاف پذیری، سیالی و بسط) در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۵/۰≥ P).
تحلیل فرصت ها و چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا: رهیافت توسعه آموزش مجازی در پسا کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
204 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل فرصت ها و چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا و رهیافت توسعه آموزش مجازی در پساکرونا انجام شد. روش تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی و با استفاده از راهبرد اکتشافی انجام شده است. جامعه پژوهشی شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی مهاباد در سالتحصیلی ۱۴۰۰/۹۹ بوده که 31 نفر به صورت هدفمند و با رعایت قاعده اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. و بعد از کسب رضایت معلمان مصاحبه ها به صورت ناشناس ضبط و پیاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس تحلیل مضمون و با رویکرد تفسیری انجام گردید. برای اعتباریابی اطلاعات جمع آوری شده از تکنیک بازخورد به مصاحبه شوندگان، بازنگری پژوهشگر، هم راستایی با منابع پژوهشی و اسناد مکتوب استفاده گردید. یافته های تحلیل مضامین نشان داد که 262 مضمون پایه، 37 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر شناسایی شد، در این راستا مشکلات موجود و چالش های آموزش مجازی شامل 18 مضمون، فرصت های آن شامل 4 مضمون، پیامدها شامل 5 مضمون و راهکارهای توسعه آموزش مجازی شامل 10 مضمون سازمان دهنده می باشد. با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت پاندمی کرونا از یک طرف باعث افزایش مهارت و تجربه آموزشی کلیه ذینفعان شده و از طرفی دیگر آسیب های جسمانی، روانی، افت تحصیلی، فرسودگی شغلی را به بار آورده است، اما با پیش بینی الزامات و نیازها، برنامه ریزی و سیاست گذاری وبازنگری جدی در منابع انسانی، مالی و پشتیبانی می توان آموزش مجازی را توسعه داد و در آینده به عنوان مکمل آموزش حضوری بنحو احسن از آن بهره جست.
اثربخشی تکنیک کلمات هم خانواده بر کاهش خطاهای املایی ناشی از دشوار ی های الفبای زبان فارسی در دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
52 - 29
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر تکنیک کلمات هم خانواده بر کاهش خطاهایی املایی ناشی از دشواری الفبای زبان فارسی در پایه چهارم ابتدایی انجام گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شبه آزمایشی، دانش آموزان پسر پایه چهارم دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 99-98، و نمونه مورد مطالعه، دو کلاس 35 نفری بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده این پژوهش "آزمون درس املا" بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل کواریانس یک راهه استفاده شد. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود، که پس از انتخاب تصادفی گرو ه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی (تکنیک کلمات هم خانواده) روی گروه آزمایش به مدت 7جلسه 50 دقیقه ای و دوبار در هفته اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون املا گرفته شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که تکنیک کلمات بر کاهش خطاهایی املایی ناشی از دشواری الفبای زبان فارسی در مقطع ابتدایی مؤثر است (05/0>p). بنابراین از آنجایی که این تکنیک می تواند خطاهای املایی ناشی از دشواری الفبای زبان فارسی را به طور معنی داری کاهش می دهد ضروری است که معلمان توجه ویژه ای به مقوله ی کلمات هم خانواده و اهمیت آن در املا داشته باشند. همچنین لازم است در درس فارسی کلمات هم خانواده هر درس را استخراج کنند و دانش اموزان را به مطالعه بیشتر آنها ترغیب کنند.
بررسی نقش تعدیل کنندگی خودنظارتی در رابطه ی بین ادراک از ساختار کلاس و تعلل ورزی تحصیلی مطالعه موردی: دانش آموزان متوسطه اول شهر گچساران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
247 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی خودنظارتی در رابطه ی بین ادراک از ساختار کلاس و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان متوسطه اول گچساران در سالتحصیلی 1399-1398 به تعداد 1809 نفر مشتمل بر 938 پسر و 871 دختر می باشند. در راستای گزینش گروه نمونه و استخراج داده ها، تعداد 318 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان با دو روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های خودنظارتی اسنایدر و کانچستا (1974)، ادراک از ساختار کلاس بلک برن (1998) و تعلل ورزی تحصیلی سولون و راثبلوم (1998) گردآوری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل گردید. به منظور آزمون روابط بین متغییرها در مدل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل تعدیل کنندگی متغییر خودنظارتی بدون نیاز به ویرایش و اصلاح به طور معنی داری در وضعیت مطلوبی قرار دارد.متغییرهای ادراک از ساختار کلاس 68/0و خودتنظیمی 22/0 از پراکندگی نمرات تعلل ورزی تحصیلی را تبیین می کنند و اثر غیرمستقیم ادراک از ساختار کلاس بر تعلل ورزی تحصیلی با نقش تعدیل کنندگی خودتنظمی 214/0 است که معنی دار می باشد. یافته های فوق نمایانگر این است که با تعریف راهبردهای خودتنطیمی از یکسو و ادراک شاگردان از ساختار کلاس از سوی دیگر، می توان در جهت کاهش تعلل ورزی تحصیلی به عنوان یکی از مهمترین موانع فرایندهای یاددهی- یادگیری گام های اساسی برداشت.
تجارب زیسته معلمان از آسیب ها و چالش های برنامه درسی کلاس های چندپایه دوره ابتدایی (مطالعه ای پدیدارشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
153 - 135
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف توصیف تجارب زیسته معلمان از آسیب ها و چالش های برنامه درسی کلاس های چندپایه دوره ابتدایی انجام شد. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 98-99 با رویکرد کیفی، از نوع پدیدار شناسانه، با نمونه گیری هدف مند و با مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 19 نفر از معلمان کلاس های دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی انجام گرفت. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از چندسویه سازی، بازبینی اعضاء و درگیری طولانی مدت پژوهشگر در جریان مصاحبه انجام شد. در این پژوهش ابتدا کدهای باز و جزیی شناسایی شده و با کنار هم قراردادن آن ها بر اساس روابط بین آن ها کدهای محوری و کلی تر ایجاد شده اند پس از این روند استقرایی، مجددآً کدهای باز شناسایی شده و کدهای بازی که بعدً شناسایی شدند به صورت انتخابی در زیر مفاهیم محوری ایجاد شده یا مفاهیم محوری ای که بعداً ایجاد و یکپارچه شدند قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها به صورت دستی و با استفاده از الگوی کلایزی انجام شد. یافته ها ی تحقیق نشان داد که چالش اصلی کلاس های چندپایه، استفاده نکردن از معلمان با سواد تخصصی کلاس های چندپایه، نبود مدیریت نظام جبران خدمات مناسب معلمان، چالش های جانبی کلاس های چندپایه و محاسن و معایب کلاس های چندپایه می باشد. مطابق با یافته ها، این نتیجه بدست می آید که می توان با طراحی الگوی مناسب آموزش در کلاس های چندپایه و بکارگیری نظام مناسسب جبران خدمات، بر اغلب چالش های کلاس های چندپایه غالب شد.
الگوی علی جهت گیریهای هدف تحصیلی دانش آموزان درخوش بینی تحصیلی؛ نقش واسطه ای خودتنظیمی
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
223 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای خودتنظیمی در رابطه بین جهت گیری های هدف تحصیلی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود؛ و جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهر سنندج (4300 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد و تعداد 351 به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آن ها با استفاده روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای صورت گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از سه پرسشنامه جهت گیری هدفِ الیوت و مک گریگور، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران و پرسشنامه خوش بینی تحصیلی شانن، موران و همکاران صورت گرفت و پایایی آن ها به ترتیب؛ 83/.، 87/0 و 94/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و LISREL صورت پذیرفت. نتایج تحلیل نشان داد که؛ جهت گیری عملکردی دانش آموزان مستقیماً نقش معنی داری در خوش بینی تحصیلی ندارد ولی با واسطه خودتنظیمی تحصیلی، به صورت غیرمستقیم در خوش بینی نقش دارد. خود تنظیمی تحصیلی برای هردو نوع جهت گیری عملکردی و تبحری نقش واسطه ای ایفا می کند. جهت-گیری تبحرگرایی با واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی، بر خوش بینی تحصیلی، اثربخشی بیشتری از جهت-گیری عملکردی با واسطه گری خودتنظیمی دارد (05/0≥P).
چالش های پیش پای دانشگاه فرهنگیان در تربیت معلمان مصلح اجتماع از منظر دانشجومعلمان
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
253 - 224
حوزههای تخصصی:
یکی از رسالت های اساسی مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان، آماده کردن و تربیت معلمان و مربیان مصلح اجتماع و فرهنگ می باشد. معلمان و مربیانی که دامنه تأثیرگذاری عمل تدریس، اندیشه و منش معلمی آنها، مرزهای کلاس درس شان را درنوردد و اجتماع محلی و ملی زیست بوم تربیتی شان را در طول تاریخ، متأثرسازد. تاریخ نهاد تعلیم و تربیت در هر کشوری، از ردپای قلم و قدم چنین معلمان مصلحی سرشار است. به نظر می رسد دانشگاه نوپای فرهنگیان در ایران، برای تربیت چنین معلمان و مربیان مصلح اجتماع، با چالش های زیرساختی و روساختی جدی مواجه است. هدف این پژوهش کیفی پدیدارشناسانه، ارزیابی نقش و عملکرد دانشگاه فرهنگیان در تحقق این رسالت مهم و چالش های پیش پای آن از منظر دانشجومعلمان می باشد. بدین منظور تجارب زیسته 70 دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان کرمان، با روش پدیدارشناسی، مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج تحلیل و روایت تجریه زیسته دانشجومعلمان در این موردحکایت از وجود ۹ چالش اصلی و ۳۷ چالش فرعی پیش پای دانشگاه دارد. از این رو، براساس پدیدارشناسی تجربه زیسته دانشجومعلمان طی دوران دانشجویی شان در دانشگاه فرهنگیان کرمان می توان گفت که دانشگاه نتوانسته است در راستای این رسالت اساسی خود تأثیرماندگاری بر دانشجویان بگذارد. سهل انگاری اهمیت آموزش دانش تخصصی در رشته های مختلف معلمی و دبیری، عدم الگوپردازی معلمان مصلح ایران در تربیت رسمی و غیر رسمی دوران دانشجویی، انگیزه زدایی از دانشجویان، حضور کم رنگ فضای نقدسازنده، پراهمیت بودن «حاشیه» نسبت به «متن» در دوران دانشجویی، و ... برخی از مهمترین چالش های فراروی دانشگاه فرهنگیان در تربیت معلمان و مربیان مصلح اجتماع از نگاه دانشجومعلمان می باشند.
تحلیل پدیدارشناسانه ادراک و تجربه زیسته دانش آموزان رشته فتوگرافیک از نقاط ضعف و قوت آموزش غیرحضوری در پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
273 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل ادراک دانش آموزان رشته فتوگرافیک در خصوص نقاط ضعف و قوت ناشی از اجرای برنامه آموزش غیرحضوری در م دارس در پاندمی کرونا است. سعی شد تا با استفاده از رویکرد تفسیرگرایانه به بازسازی معنایی ادراک دانش آموزان از نقاط قوت و ضعف آموزش غیرحضوری پرداخته و نشان داده شودکه ای ن مش ارکت کنن دگان، چ ه ارزی ابی از نقاط ض عف و ق وت آن دارند. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه کیفی نیمه ساختارمند استفاده وبا استفاده از نمونه گیری هدفمند، پس از انجام 15 مصاحبه با دانش آموزان رشته فتوگرافیک در شهر مشهد در سال 1400 اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل عمیق دیدگاههای دانش آموزان، موجب شناسایی و دسته بندی دو نقطه قوت « دریافت آموزش در منزل و عدم نیاز به رفت و آمد به مدرسه » و « عدم افت معدل بدلیل تقلب کردن»، و هفت نقط ه ضعف نظیر « افزایش احساس تنبلی»، « ضعف اعصاب»، « افزایش احساس بی حوصلگی» ، « عادت به تقلب کردن و نخواندن دروس برای امتحان به امید تقلب و کمک گرفتن از همکلاسی ها»، « عدم یادگیری صحیح دروس عملی مانند درس عکاسی»، « دوری از دوستان و همکلاسی ها» و «افت در یادگیری» گردید. یافته ها نشان داد که دانش آموزان مصاحبه شونده، پیامدهای متفاوتی را از اثرات اجرای برنامه آموزش غیرحضوری مدارس در دوران شیوع کرونا، تجربه کرده اند و در مجموع با چالش های مضاعفی در فرایند یادگیری خود روبرو هستند که در مقاله حاضر به برخی از آن ها پرداخته شده است.
بررسی تأثیر آموزش فیزیک با رویکرد مدل سازی بر بهبود یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
272 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: تمام پیشرفت ها و دستاوردهای بشری محصول یادگیری است. با توجه به اهمیت آموزش علوم، استفاده از روش های نوین تدریس برای یادگیری مفهومی فراگیران ضروری است. یکی از این روش ها، روش تدریس با رویکرد مدل سازی است که در آن، برای تشریح مباحث درسی از مسائل دنیای واقعی استفاده می شود و دانش آموزان به صورت گروهی این مسائل را حل می کنند که می تواند به درک مفهومی مطالب منجر شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مفاهیم فیزیک به روش مدل سازی بر بهبود یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان است. روش: برای این منظور یک نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به حجم 40 نفر از جامعه آماری دانش آموزان پسر سال دوم تجربی شهرستان دامغان انتخاب شد و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای سنجش یادگیری و رفع کج فهمی های دانش آموزان از آزمون محقق ساخته که روایی و پایایی آن سنجیده شده، استفاده گردید. در تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، تحلیل استنباطی کواریانس، آزمون کلموگراف اسمیرنوف و خی دو استفاده شد. یافته: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش به روش مدل سازی بر بهبود یادگیری و اصلاح کج فهمی ها تاثیر مثبت دارد. در واقع نتایج تحقیق حاکی از آن است که با مدل سازی می توان فرآیند شکل گیری ساختار دانش در فراگیران را بهبود بخشید و میزان درک آنها را از مفاهیم علوم افزایش داد که می تواند برای مدرسان علوم تجربی و متولیان آموزش علوم حائز اهمیت باشد.
وضعیت مؤلفه های الگوی برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان (امکان سنجی اجرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
155 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و امکان سنجی اجرای مولفه های الگوی برنامه درسی کارورزی در دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از حیث روش به دست آوردن داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی دانشگاه های شهر تهران و کارشناسان گروه های درسی دفتر تألیف و اساتید و معلمان راهنما کارورزی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 می باشند. با استفاده از جدول مورگان و روش تصادفی طبقه ای به ترتیب برای متخصصان برنامه ریزی درسی 52 نفر و برای استادان و معلمان 84 نفر برآورد گردیده است. ابزار این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسش نامه، توسط 6 نفر از صاحب نظران حوزه برنامه درسی و اساتید تأیید شد. مقدار آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 89/0 بود. نتایج آزمون t تک متغیری نشان داد که در کل میانگین مولفه ها و شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان با میانگین فرضی نمونه، در سطح معناداری 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p-value ≤). بنابراین می توان این چنین استنباط کرد که میزان «مولفه ها و شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان» در حد «پایین تر از میانگین» ارزیابی شده است. بنابراین وضعیت شاخص های برنامه درسی کارورزی دوره کارشناسی دانشگاه فرهنگیان در اجرا مساعد نیست.