فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش خوش بینی به روش قصه گویی بر تنیدگی تحصیلی و سلامت روانی دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی شهر خرم آباد بود. روش پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم دوره ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 95-1394 بود که از میان آنان 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، به عنوان گروه آزمایش وگواه انتخاب شدند. به منظور سنجش تنیدگی تحصیلی و سلامت روانی دانش آموزان از پرسشنامه های تنیدگی تحصیلی انگ و هوان (2006) و سلامت روانی 28-GHQ گلدبرگ و هیلر (1979) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آزمون های آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس یک متغیره) استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش خوش بینی به روش قصه گویی باعث کاهش تنیدگی تحصیلی و افزایش سلامت روانی دانش آموزان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه گواه شد. مشاهدات حاضر مؤید اثربخشی آموزش خوش بینی به روش قصه گویی در کاهش تنیدگی تحصیلی و افزایش سلامت روانی در دانش آموزان است (001/0>p).
تأثیر هنردرمانی (قصه گویی، عکاسی و نقاشی) مبتنی بر روی آورد شناختی رفتاری بر اختلال ناخن جویدن (تک بررسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ناخن جویدن یکی از رایج ترین مشکلات رفتاری در دوران کودکی است که می تواند ناشی از اضطراب و تنیدگی باشد. هدف پژوهش حاضر تأثیر هنردرمانی (قصه گویی، عکاسی و نقاشی) مبتنی بر درمان شناختی - رفتاری در درمان ناخن جویدن یک دختر 7 ساله مبتلا به این اختلال بود.
نقش هنر در آموزش مفهومی جدید از صلح - رویکرد پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون شیوه هایی متفاوت برای آموزش صلح به کار برده شده اند، اما در این زمینه از هنر کم تر استفاده شده است. در راستای انجام این پژوهش، تعدادی اثر هنری به دست پژوهشگر خلق شدند و در چند نمایشگاه به نمایش درآمدند. بر این اساس، در سفرِ این پژوهش از مسیر تجربه ای هنری گذر کردیم تا با شناخت آن به وسیله ی تجربه های بازدیدکنندگان نمایشگاه به نقش هنر در زمینه ی آموزش صلح دست پیدا کنیم. روش پژوهش، پدیدارشناختی بود. داده های پژوهش از راه گردآوری تجربه های 75 بازدیدکننده از مشاهده ی 82 اثر در نمایشگاه-کارگاه به وسیله ی مصاحبه ی ژرف به دست آمدند. داده ها به روش تحلیل مضمون بررسی شدند. ابتدا از تحلیل داده ها 73 مضمون پایه استخراج شدند. این مضمون ها در قالب 6 مضمون سازمان یافته (شگفتی، درک چندگانگی و چالش، پویایی، هارمونی، آفرینش و بی نهایت) قرارگرفتند و در پایان، مضمون فراگیر بی کرانگی را تشکیل دادند. بر اساس این روش بازدیدکنندگان از مشاهده ی آثار برداشت هایی از قبیل حیرت و ابهام در میان تضادها و تقابل ها، آفریدن، رهایی و آرامش داشتند که آن ها را می توان در درون بشر، هم نوعان، درون جامعه، طبیعت و هستی برای دستیابی به هدفی والا مشاهده کرد. توصیف مشارکت کنندگان از این پدیده ی هنری، جلوه ای از زندگی را می نمایاند. مسیر زندگی هم مانند رویدادهای هنری، مجموعه ای از لحظه هایی منحصربه فرد است، لحظه هایی که گاه شامل مفهوم، حس و تجربه ای متضاد با لحظه ی دیگرِ همان زندگی هستند. پی آمد تحلیل این بود که هنر می تواند در یافتن مفهوم زندگی به بشر کمک کند. مشارکت کنندگان توانستند بین دنیای درون نقاش (که در تابلوها جلوه گر می دیدند) و درون خودشان، پیوندی را درک کنند و با این پیوند، مفهوم زندگی را کشف کنند. آنان به تعریفی از زندگی رسیدند که به آرامش یافتن کمک می کند. بنابراین، برای آموزش مفهوم صلح می توان از هنر بهره برد، زیرا همان طور که هنر احساس خوشایندی از راه نمایان کردن زیبایی ها به انسان می دهد، برای در صلح بودن نیز انسان نیازمند هنرمندانه زندگی کردن که همان درک کردن بی کرانگی ذات وجود انسان است، می باشد. بنابراین، زندگی نیز می تواند هنری باشد که تمامی مضمون های بیان شده را برای رسیدن به صلح بی کران در خود داشته باشد. در این آموزش صلح محور کودکان این مفهوم ها را تجربه و درک می کنند و به بیانی، آن ها را زندگی خواهند کرد.
عملکرد تربیت هنری بر مبنای عناصر برنامه درسی در درس علوم تجربی پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی عملکرد تربیت هنری در درس علوم تجربی بر مبنای عناصر برنامه درسی در پایه ششم پرداخته شده است.تربیت هنری و مؤلفه رهای آن در آموزش با توجه به نظر کارشناسان و متخصصان حوزه آموزش و اساتید دانشگاه، از سند برنامه درسی جمهوری اسلامی ایران استخراج شده است. در ایران علی رغم توجه به تربیت هنری در سند برنامه درسی، به عملکرد آن توجهی خاص صورت نگرفته است. نوع تحقیق کاربردی و روش انجام آن نیمه تجربی است که در قالب گروه پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفته است. نمونه ای شامل 60 دانش آموز پایه ششم بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفته اند. از میان مهم ترین مؤلفه های تربیت هنری در نظام آموزشی می توان به پرورش حواس، ایجاد حس زیبایی شناسی، قدرت تخیل و خلاقیت اشاره کرد. با درنظر گرفتن عناصر برنامه درسی(هدف، محتوا، روشهای تدریس، ارزشیابی) نمون برگی (چک لیست) تهیه و تدوین شده است. تربیت هنری در گروه آزمایش طی جلساتی معین انجام پذیرفته است. نتایج به طور کلی حاکی از آن است که عملکرد مؤلفه های تربیت هنری در عناصر برنامه درسی و اعمال آن در کلاس تغییرات مثبت و معناداری در ارتقای سطح یادگیری و خلاقیت دانش آموزان به وجود آورده است. پیشنهاد می شود در کلیه سطوح ابتدایی و دروس گوناگون از این عملکرد بهره لازم برده شود تا اثرات مثبت این نوع برنامه درسی مشخص شود.
اثر بخشی نمایش عروسکی بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت در کودکان پیش دبستانی شهرستان مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر نمایش عروسکی بر مهارت های اجتماعی و خلاقیت در کودکان پیش دبستانی شهرستان مراغه انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه پیش دبستانی های شهرستان مراغه بود .نمونه آماری تحقیق حاضر دو پیش دبستانی از بین پیش دبستانی های شهرستان مراغه بصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه بصورت تصادفی جایگزین شد. برنامه نمایش عروسکی طی 8 جلسه توسط مربی کارشناس نمایش، برای گروه آزمایش هفته ای یک جلسه یکساعته اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت و پرسشنامه خلاقیت تورنس بود. داده های با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد نمایش عروسکی بر میزان مهارت های اجتماعی (شامل همکاری، قاطعیت، خویشتن داری و مهارت رفتاری) کودکان پیش دبستانی تأثیر دارد (05/0>P). همچنین بر اساس نتایج نمایش عروسکی بر خلاقیت (بسط، نوآوری، ابتکار و سیالی) کودکان پیش دبستانی شهرستان مراغه تأثیر دارد(05/0 > P).
استفاده از نقاشی ایرانی در آموزش هنر به دانش آموزان متوسطه اول به منظور افزایش خلاقیت بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بکارگیری نقاشی ایرانی در آموزش هنر به دانش آموزان به منظور افزایش خلاقیت بصری انجام گرفته است. نمونه ی پژوهش شامل 124 نفر دانش آموز دختر است که در مقطع متوسطه ی اول در شهر همدان مشغول به تحصیل بودند، که با روش تصادفی ساده انتخاب شدند و به 2 گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند و برای سنجش خلاقیت دانش آموزان، در قبل و بعد از کلاس های آموزشی از آزمون تفکر خلاق تورنس(فرم ب) استفاده شد . فعالیت های طراحی شده ، توسط محقق، به مدت 12 جلسه توسط گروه آزمایش انجام گرفت که در این مدت گروه کنترل، هیچ مداخله ای برای افزایش سطح خلاقیت از طرف محقق دریافت نکردند. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری میان نتیجه آزمون خلاقیت تورنس بین گروه آزمایش و کنترل وجود دارد و می توان گفت که میزان رشد خلاقیت دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر است. همچنین نتایج تحقیق، تأثیر نقاشی ایرانی بر خلاقیت دانش آموزان را تأیید می کند و معلمان می توانند برای افزایش خلاقیت دانش آموزان در آموزش هنر از نقاشی ایرانی بهره ببرند.
بررسی رابطه مکانیزم های دفاعی و عناصر صوری هنردرمانی در بیماران روانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه مکانیزم های دفاعی با عناصر صوری هنردرمانی بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روان پزشکی شهید مدرس اصفهان و مرکز بیماران اعصاب و روان پرستو بود که از میان آن ها، 60 نفر شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی (14 مرد و 16 زن) و 30 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی (13 مرد و 17 زن) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسش نامه سبک های دفاعی (Defense Style Questionnaire یا DSQ)، آزمون ترسیم نقاشی شخصی در حال چیدن سیب از درخت (Person Picking an Apple from a Tree یا PPAT) و مقیاس عناصر صوری هنردرمانی (Formal Elements of Art Therapy Scale یا FEATS)، جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی Pearson، Independent t و تحلیل واریانس دو متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: همبستگی مثبت و معنی داری بین مکانیزم های دفاعی شوخی، تصعید، فرونشانی، باطل سازی، واکنش وارونه و دلیل تراشی با عناصر صوری تلفیق، سطح رشدی، کیفیت خط، منطق، چرخش، جزییات اشیا و محیط و تناسب رنگ مشاهده شد. بین مکانیزم های دفاعی فرافکنی، برون ریزی، جداسازی، انکار، جابه جایی و بدنی سازی با عناصر صوری تلفیق، واقع گرایی، حل مسأله، سطح رشدی، جزییات اشیا و محیط، کیفیت خط، برجستگی رنگ و منطق نیز همبستگی منفی معنی داری وجود داشت. دو گروه بیماران دوقطبی و اسکیزوفرنی در همه عناصر صوری هنردرمانی به جزء عنصر چرخش، با یکدیگر تفاوت داشتند. علاوه بر این، تفاوت جنسیتی در سه عنصر تلفیق، سطح رشدی و کیفیت خط مشاهده گردید.
نتيجه گيري: بر اساس نتایج به دست آمده، FEATS قادر خواهد بود مکانیزم های دفاعی بیماران را شناسایی کند. همچنین، به نظر می رسد این مقیاس توانایی غربالگری و تشخیص بیماری های روانی را دارد.
مقایسه اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا با درمان پذیرش و تعهد در بهزیستی روان شناختی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا با درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی سالمندان انجام شد. روش پژوهش، تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. نمونه پژوهش شامل 66 نفر (46 زن و 20 مرد) بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان سالمندان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی سالمندان روزانه بهزیستی شهرستان ساری انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه آزمایشی (دو گروه) و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی استفاده شد. برای گروه آزمایشی اول معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا طی 8 جلسه 75 دقیقه ای آموزش داده شد و برای گروه آزمایشی دوم درمان پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 75 دقیقه ای ارائه شد و در این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان داد معنادرمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا و درمان پذیرش و تعهد موجب افزایش بهزیستی روان شناختی و مؤلفه های آن در سالمندان می شود (P<0.01). هم چنین، یافته ها نشان داد بین اثربخشی دو گروه معنادرمانی و درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی سالمندان تفاوت معناداری وجود ندارد. براساس سافته ها می توان استدلال کرد که اندیشه های مولانا می تواند منبع خوبی برای غنی سازی مداخلات روان شناختی برای سالمندان محسوب شود.
اثربخشی برنامه مهارت آموزی مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر سلامت روان نوزادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامه مهارت آموزیِ مبتنی بر بازی های عصب نمایشی و در چارچوب نظریه دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونه در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شد ند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاک های ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخست زا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسه نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچ یک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانه های خطر را در شش ماهگی نشان نمی دادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانه های خطر را نشان می دادند. این نتایج با مصاحبه ها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخ گویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری می تواند تأمین کننده سلامت روان نوزادان شان باشد. به نظر می رسد بازی های عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که می تواند برنامه های فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی تر کند.
تاثیر استعاره درمانی فردی بر باورهای غیرمنطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وابستگی به مواد، یک بیماری مخرب، پیشرونده و مزمن است. درمان های روان شناختی متمرکز بر باورهای افراد، می تواند در درمان این بیماری، موثر واقع گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی استعاره درمانی فردی بر باورهای غیر منطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر بود که در بهار سال 1393 به کلینیک های درمان نگهدارنده با متادون در سطح شهر کرمانشاه مراجعه نموده بودند. از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 38 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمون و یا شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های شخصیتی چندمحوری میلون و باورهای غیرمنطقی جونز، هم چنین برنامه ی استعاره درمانی در گروه آزمون بود. داده ها با استفاده از آزمون مانووا در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که استعاره درمانی منجر به کاهش معنی دار در باورهای نیاز به تایید، انتظار از خود بالا، بازفعالی ناامیدی، بیش توجهی مضطربانه و کمال طلبی می گردد (05/0>P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد استعاره درمانی می تواند واکنش های بیمار را بدون بالا بردن اضطراب وی، خنثی سازد و به بیمار از طریق ایجاد آگاهی و یا بازسازی شرایط، کمک نماید لذا پیشنهاد می شود که از این روش درمانی برای بازسازی شناختی استفاده گردد.
اثربخشی قصه گویی بر افسردگی و پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به تاثیر قصه گویی بر مشکلات روان شناختی کودکان، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی قصه گویی بر پرخاشگری و افسردگی کودکان پیش دبستانی انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کودکان پیش دبستانی 6-4 ساله ی مهدکودک های شهرستان ساوه در سال 1392 بودند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس 40 کودک با نمرات بالای پرخاشگری و افسردگی بر اساس پرسش نامه ی اختلالات رفتاری راتر، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه برابر آزمون و شاهد تقسیم شدند. پس از انجام پیش آزمون، برنامه ی قصه درمانی به مدت 12 جلسه ی یک ساعته (دو بار در هفته) برای گروه آزمون اجرا شد. پس از اتمام جلسات، پس آزمون و یک ماه بعد نیز پی گیری انجام شد. داده ها با آمار توصیفی، روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات پیش آزمون افسردگی و پرخاشگری دو گروه تفاوت معنی داری نداشته (05/0<P) در حالی که میزان نمرات افسردگی و پرخاشگری در گروه قصه درمانی نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری نشان داد (01/0=P) که در پی گیری نیز ادامه یافت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد که قصه گویی در کاهش پرخاشگری و افسردگی کودکان پیش دبستانی تاثیر دارد و می توان از آن به عنوان یک روش اثربخش در بهبود اختلالات رفتاری کودکان استفاده کرد.
رها سازی تخیل و تجربه معنادار، رویکرد نوین ماکسین گرین به تربیت زیبایی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بیان وتحلیل دیدگاههای دیدگاه"" ماکسین گرین (1981-1917)"" در سه زمینه تجربه معنادار، تخیل و تربیت زیبایی شناختی است. این پژوهش با رویکردکیفی و روش توصیفی- اسنادی انجام و پس از مطالعه منابع در دسترس ، دیدگاههای تاثیرگذار او، درزمینه تحول در برنامه درسی و تربیت زیبایی شناختی، جمع آوری وتحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهدگرین با ایده رهاسازی تخیل رویکرد جدیدی را در تربیت زیبایی شناختی مطرح می-نماید،او تاکید دارد، تخیّل که اغلب درنظام تعلیم وتربیت مورد غفلت قرار می گیرد، به عنوان ابزار انتقال ادراک، تجربه زیسته و بستر خلاقیت ،عاملی قابل تامل در فرایند یادگیری است. ایده اومبتنی برآزادگذاشتن فراگیردر تخیل فرصتهای ممکن، معنی دارکردن برنامه درسی براساس تجربیات فردی ودستیابی به فضاهای جدید است، این تجربیات در قالب، تجربه زیبایى شناختى، به آگاهى دقیق فراگیر براى دیدن پدیده ها به گونه اى متفاوت از شکل مرسوم و عادى آن ها منجر می شود.گرین از رویکرد پدیدار شناسانه تجربه زیبایى شناختى طرفداری می کند، از آن جهت که براساس آن قلمرو یا حیطه مشخصى از جهان تفسیر مى شود. لذا تربیت زیبایی شناختی عملکردخاص تربیتی است که به توانایی فراگیر برای درک، تفسیر و داوری این حیطه منجر می شود ،که آن را سواد زیبایی شناختی می نامد.
اثربخشی قصه درمانی بر کمرویی، افسردگی و عزت نفس کودکان پیش دبستانی شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی قصه درمانی بر کمرویی، افسردگی و عزت نفس در کودکان پیش دبستانی شهرستان اهواز بود. روش: نمونه آماری شامل۴۰ کودک (۱۲ دختر و ۲۸ پسر) از کودکان پیش دبستانی شهرستان اهواز که علائم کمرویی و افسردگی و کاهش عزت نفس داشتند بودند که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های کمرویی رافی(۱۹۸۳)، افسردگی کودکان و نوجوانان بک(۱۹۷۱) و عزت نفس کوپر اسمیت(۱۹۶۷) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس یک متغیری (ANCOVA) و کوواریانس چندمتغیری (ANCOVAM) استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت روش قصه درمانی قرار گرفتند، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: قصه درمانی بر کاهش کمرویی و افسردگی کودکان تأثیر مثبت دارد؛ همچنین قصه درمانی بر افزایش عزت نفس و خرده مقیاس های آن که شامل؛ خود کلی، خود اجتماعی، خود به عنوان عضوی در خانواده و خود تحصیلی کودکان تأثیر مثبت دارد.
مقایسه اثربخشی تن آرامی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی دو روش درمان غیردارویی تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی درمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که از شهریور 1390 تا فروردین 1391، جهت پرتودرمانی به درمانگاه شفاپرتو اردبیل مراجعه می-کردند. از بین جامعه آماری 45 نفر (در محدوده سنی 16 تا 45 سال)، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات نیز از مقیاس خستگی بیماران سرطانی(CFS) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری خی دو، تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش شدت خستگی بیماران سرطانی اثربخش است (001/0>P). اما بین میزان اثربخشی دو روش در کاهش شدت خستگی و مؤلفه های آن (جسمانی، شناختی و عاطفی) تفاوت معناداری یافت نشد.
نتیجه گیری: این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده درمانگران از مداخله های روان شناختی تسکین دهنده از جمله تکنیک تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی آرام بخش، در کنار سایر مداخلات معمول برای کاستن از شدت خستگی بیماران سرطانی مطرح می نماید.
اثربخشی موسیقی درمانی بر اضطراب و افسردگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین اثربخشی موسیقی درمانی بر اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه بیماران مبتلا به MS مراجعه کننده به انجمن MS تهران بودند که 30 نفر از آن ها به روش تصادفی انتخاب و به روش کاملاً تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون افسردگی و اضطراب بک استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به MS در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشت. به عبارت دیگر میانگین نمرات افسردگی و اضطراب بر اثر موسیقی درمانی کاهش یافت. این یافته ها حاکی از آن است که موسیقی درمانی می تواند به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی و با هزینه ای بسیار کم تر، در بهبود علائم افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به MS استفاده شود.
مقایسه اثربخشی تن آرامی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی بر کیفیت خواب زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی روش های تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی درمانی بر کیفیت خواب زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع آزمایشی بوده و طرح آزمایشی مورداستفاده نیز پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که از شهریور 1390 تا فروردین 1391، جهت پرتودرمانی به درمانگاه شفاپرتو اردبیل مراجعه می کردند. از بین آنها، نمونه ای 45 نفری، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) استفاده شد. داده های به دست آمده با آزمون های آماری خی دو و تحلیل کواریانس (ANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در ارتقاء کیفیت خواب بیماران سرطانی اثربخش است (05/0>P). اما بین میزان اثربخشی دو روش در ارتقاء کیفیت خواب، به استثناء مؤلفه آشفتگی خواب(05/0>P)، در بقیه مؤلفه ها تفاوت معنی دار یافت نشد (05/0<P).
نتیجه گیری: این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده درمانگران از مداخله های روان شناختی تسکین دهنده از جمله تکنیک تن آرامی پیشرونده عضلانی و موسیقی آرام بخش، در کنار سایر مداخلات معمول، برای ارتقاء کیفیت خواب بیماران سرطانی مطرح می نماید.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی وجودی با هنر درمانی گروهی بر کاهش اضطراب هستی شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه وبررسی میزان تاثیرگذاری دو روش گروه درمانی وجودی و هنردرمانی بر اضطراب هستی شناسانه.
روش: تعداد ۳۶ زن هنرمند در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل به صورت جایگزینی تصادفی قرار گرفتند. گروه های آزمایشی دو مداخله متفاوت را طی ۱۰ جلسه هفتگی دریافت نمودند. هر سه گروه با آزمون اضطراب گود و گود قبل و بعد از مداخلات مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از کوواریانس تک متغییره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که در هردو گروه درمان هستی شناسانه و هنردرمانی نسبت به گروه کنترل اضطراب هستی گرایانه بطور معناداری کاهش یافته است(۹۵/۰). ولی اثربخشی دو گروه مداخله از نظر آماری تفاوت معنادار نداشته است. بنابراین می توان به این نتیجه رسید که گروه درمانی هستی شناسانه و هنردرمانی به یک میزان در درمان اضطراب وجودی مؤثرند.
مقایسه اثربخشی هنردرمانی گروهی و بازی درمانی عروسکی بر مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی / نارسایی توجه
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال فزون کنشی/ نارسایی توجه رایج ترین اختلال عصب تحولی در کودکی است که سبب ایجاد مشکلات در توانایی های اجتماعی، تحصیلی، و زندگی خانوادگی فرد می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر هنردرمانی گروهی و بازی درمانی عروسکی در ارتقای مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/نارسایی توجه بود.
روش: پژوهش حاضر نیمه آ زمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دوم تا ششم مدارس کرمانشاه بود که از این میان 24 نفر به روش تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی جای دهی شدند. پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) جهت بررسی مهارت های اجتماعی کودکان مورد استفاده قرار گرفت. پس از اجرای پیش آزمون، یک گروه آزمایش 9 جلسه 45 تا 60 دقیقه ای هنردرمانی گروهی و گروه آزمایشی دوم 10 جلسه 45 دقیقه ای بازی درمانی عروسکی را دریافت کردند. پس از مداخله مهارت های اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته و داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد هر دو گروه آزمایش افزایش معنی داری در میزان مهارت های اجتماعی و خرده مقیاس های آن داشته و این افزایش در گروه هنردرمانی بیشتر از گروه بازی درمانی بود (0/001).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که هنردرمانی و بازی درمانی می توانند به عنوان یک شیوه درمانی در آموزش مهارت های اجتماعی این کودکان به کار برده شوند.