فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۲ مورد.
تاثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر افزایش عزت نفس و کاهش کم رویی معلولان جسمی - حرکتی استان تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق بررسی تاثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر افزایش عزت نفس و کاهش کم رویی معلولان است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل و با گمارش تصادفی انجام گرفته است. جامعه ی آماری شامل همهی معلولان جسمی- حرکتی استان تهران در سال 87-86 است. از این جامعه نمونه ای شامل 120 نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و به شیوه ی تصادفی نیز به دو گروه مساوی تقسیم شدند و به قید قرعه یکی از دو گروه به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه گمارده شدند (60 نفر گروه آزمایش و60 نفرگروه گواه) برای جمع آوری داده از آزمون عزت نفس آیزنگ و پرسش نامه کم رویی استنفورد استـفاده شد. اعضای گروه آزمایش به مدت دو ماه و نیم و هر هفته2 ساعت تحت آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر مانند: مهارت خود آگاهی، اصول ارتباط میان فردی، آشنایی با مهارت های صحبت کردن، آشنایی با مهارت های گوش دادن، آشنایی با عناصر کلامی و غیرکلامی ارتباط، مهارت همدلی، آشنایی با مهارت های لازم برای دوست یابی و ادامه ی دوستی، شیوه های سالم حل تعارض های بین فردی، مهارت قاطعیت و جرات ورزی، آشنایی با راهبردهای فوری و کوتاه مدت برای کنترل خشم قرار گرفتند. از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نتایج نشان داد: 1- بین عملکرد افراد دو گروه در پس آزمون متغیر عزت نفس تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر در افزایش عزت نفس معلولان تاثیر دارد. 2- بین عملکرد افراد دوگروه در پس آزمون متغیر کم رویی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر در کاهش کم رویی معلولان تاثیر دارد.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر نیمرخ روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به تاثیر برنامه آموزش مهارتهای زندگی (طراحی شده توسط سازمان بهداشت جهانی، 1993) بر میزان سلامت روانی و نیز میزان اضطراب، ناسازگاری اجتماعی و افسردگی زنان دارای ناتوانیهای جسمی – حرکتی پرداخته است. روش: به این منظور 16 نفر زن دارای ناتوانی جسمی – حرکتی در شهر اصفهان به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. پیش از برگزاری اولین جلسه آموزش مهارت های زندگی با استفاده از پرسشنامه GHQ (پرسشنامه سلامت عمومی) در مورد گروه آزمایشی و گواه پیش آزمون اجرا شد؛ سپس برای گروه آزمایشی 10 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای برنامه آموزش مهارتهای زندگی برگزار شد. در هر یک از این جلسات یکی از مهارتهای اساسی مطرح شده در راهنمای آموزش مهارت های زندگی آموزش داده می شد. این مهارتها عبارت بودند از: شناخت خصوصیات و توانایی های خود، توجه به ارزشهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی، به کار بردن روشهای صحیح برقراری ارتباط، قاطعیت، دوست یابی، تعیین هدف و دستیابی به آن، تصمیم گیری صحیح، پرهیز از خشونت و حفظ سلامت، بلافاصله پس از اتمام جلسات آموزش مهارت های زندگی بر روی هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش معنی دار سلامت روانی (P<0.05) و کاهش معنی دار اضطراب (P<0.05) و ناسازگاری اجتماعی (P<0.05) در آزمودنی ها شده است و فقط بر میزان افسردگی آنها تاثیر معنی داری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند به ارایه خدمات بهتر برای سلامت روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی مفید باشد.
دختران و زنان دچار معلولیت جسمی - حرکتی : نیازها و مشکلات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" هدف: پژوهش حاضر، با این رویکرد که پاسخگویی مناسب به نیازها و مشکلات دختران و زنان معلول، مستلزم شناسایی اولیه این نیازها و مشکلات است، هدف اصلی خود را تعیین نیازها و مشکلات دختران و زنان دچار معلولیت جسمی - حرکتی، در شهرستان تهران قرار داد.
روش بررسی: نوع این مطالعه توصیفی است. نمونه مورد بررسی 216 دختر و زن دارای معلولیت هستند که با روش انتخاب تصادفی منظم از بین 1395 نفر مراجعه کنندگان مرکز بهزیستی شهرستان تهران انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش مصاحبه و ابزار پرسشنامه محقق ساخته 82 سوالی انجام شد. پرسشنامه بر اساس مرور منابع و نتایج جلسات بحث گروهی متمرکز تنظیم گردید و پس از تعیین روایی محتوی و پایایی آن (با آلفا کرونباخ 0.76) به اجرا در آمد.
یافته ها: بررسی نیازها و مشکلات دختران و زنان دارای معلولیت جسمی - حرکتی، به طور کلی اولویت های آنان را در هر زمینه مشخص کرد. اولویت نیاز آموزشی. آموزش جامعه و آموزش حرفه ای. نیاز اشتغال: سرویس رفت و آمد و وجود سهیمه خاص برای اشتغال. نیاز به تشکیل خانواده: فراهم آمدن امکان شناخت بیشتر همسر آینده توسط خانواده؛ مشاوره ی قبل از ازدواج، رفت و آمد: مناسب سازی پیاده روها و معابر عمومی، وجود سرویس رفت وآمد خاص متناسب با نوع معلولیت؛ نیاز به خدمات توانبخشی: نیاز به وسایل کمک توانبخشی و خدمات آموزشی؛ گذراندن اوقات فراغت: کمک های مالی برای استفاده از امکانات ورزشی - تفریحی، وجود مکان های ورزشی متناسب معلولیت آنان؛ برقراری ارتباط: آگاهی دیگران به توانایی های افراد معلول در کنار محدودیت، برخورد عادی و بدون ترحم از سوی دیگران و همراهی یکی از نزدیکان هنگام حضور در جمع.
اولویت مشکلات در زمینه آموزش: جابجایی و رفت و آمد، در دسترس نبودن منابع و امکانات آموزشی؛ اشتغال: جابجایی و رفت و آمد، عدم وجود ضمانت های اجرایی و حمایت از اشتغال معلولان. مشکل زندگی مشترک: دخالت اطرافیان، خشونت همسر، انجام امور خانه داری. خشونت: بی توجهی، رفتار پرخاشجویانه رفت و آمد: نامناسب بودن وسایل نقلیه عمومی با توجه به شرایط و نیازهای فرد، نامناسب بودن پیاده روها و معابر عمومی. مشکل گذراندن اوقات فراغت: نبودن سرویس رفت و آمد خاص برای استفاده از مکان های تفریحی - ورزشی، مشکل مالی برای استفاده از امکانات از این مکان ها.
نتیجه گیری: نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش، نه تنها نشان دهنده تنوع مشکلات و نیازهای دختران و زنان دچار معلولیت جسمی - حرکتی در جامعه مورد مطالعه است، بلکه تفاوت اولویت این نیازها و مشکلات را در زمینه های آموزش، اشتغال، ازدواج و تشکیل خانواده، رفت و آمد، درمان و توانبخشی، اوقات فراغت، برقراری ارتباط با دیگران، از دیدگاه خود این افراد مشخص می کند.
"
پذیرش دانش آموزان کم توان جسمی توسط دانش آموزان عادی در مدارس تلفیقی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: جداسازی کودکان کم توان از جامعه عادی، علاوه بر تحمیل هزینه های گزاف بر جوامع، لطمات و مشکلات عاطفی زیادی بر این کودکان وارد می کند و موجب رشد نیافتگی بسیاری از قابلیت ها و کاهش قدرت تطابق آنان با محیط عادی میگردد. بنابراین چند دهه ای است که روش تلفیق یا یکپارچه سازی در آموزش و پرورش مدنظر قرار گرفته است. در ایران نیز آموزش و پرورش تلفیقی برای دانش آموزان با اختلالات بینایی، شنیداری و جسمی - حرکتی شروع شده، اما تاکنون در مورد میزان مقبولیت و پذیرش آنان از طرف دانش آموزان عادی مطالعه گسترده ای نشده است.
روش: 502 دانش آموز عادی از دبستان های تلفیقی و 120 دانش آموز از دبستان های عادی شهر تهران، در مقاطع سوم تا پنجم به کمک نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و میزان پذیرش آنان با استفاده از پرسشنامه «مقیاس پذیرش» تعیین و سپس اطلاعات به دست آمده تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: دانش آموزان کم شنوای مدارس تلفیقی و غیر تلفیقی نسبت به دانش آموزان جسمی - حرکتی بیشتر مورد پذیرش دانش آموزان عادی قرار می گیرند، و در مجموع این پذیرش در مدارس تلفیقی بیشتر از مدارس غیر تلفیقی است. همچنین میزان پذیرش کودکان کم شنوا در میان دانش آموزان پسر بسیار بیشتر از دانش آموزان دختر است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد روش تلفیق برای کودکانی که دارای کم توانی، به ویژه کم تواناییهای خفیف مانند کم شنوایی هستند مفید بوده و در ارتقای وضعیت تحصیلی، سازگاری با افراد عادی، عادی سازی حضور در جامعه، و شناخت و توجه نسبت به نیازهای خاص آنان، بسیار موثر است.
تأثیر سه روش درمانی بوبت، آموزش نمونشی و آموزش به والدین بر فعالیتهای روزمره زندگی کودکان فلج مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: این مطالعه به منظور مقایسه تأثیر سه رویکرد درمانی بوبت، آموزش نمونشی و آموزش به والدین بر فعالیتهای روزمره زندگی کودکان فلج مغزی 5-3 ساله آموزش پذیر انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی و مداخله ای که به صورت قبل و بعد انجام شد، جامعه هـدف کودکان فلج مغزی 5-3 سال شهر تهران و نمونه های در دسترس کودکان مراجعه کننده به کلینیک های بنیاد توانبخشی ولعیصر(عج) بودند که از بین آنها 45 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، با در نظر گرفتن شرایط همگنی (سن، جنس، هوشبهر و نوع اختلال) به صورت ساده و هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ساده به سه گروه 15 نفره تخصیص یافته و مداخلات درمانی بوبت، آموزش نمونشی و آموزش به والدین بر روی آنها صورت گرفت. ابزارهای مورد استفاده شامل آزمونهای گودیناف جهت تعیین میزان هوشبهر و آمـوزش پـذیر بودن کودکان و گـزارش ارزیابی پیشرفـت مـددجو (CDER) جهت ارزیابی عملکرد فعالیت های روزمره زندگی((ADL بودند. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمونهای آماری ویلکاکسون، کروسکال – والیس و من- ویتنی انجام شد.
یافته ها: هر سه گروه پیشرفت معنی داری در انجام فعالیتهای روزمره زندگی بعد از انجام مداخلات نسبت به قبل از آن داشتند )001/0(P<. تفاوت معنی داری بین سه گروه از لحاظ عملکرد کلADL وجود داشته(001/0P<) و روشهای درمانی به ترتیب اثرگذاری عبارت بودند از: آموزش نمونشی، آموزش به والدین و بوبت. رابطه معنی داری بین اختلاف عملکرد سه گروه، در 13 خرده مهارت از 17خرده مهارت فعالیتهای روزمره زندگی وجود داشت (05/0P<).
نتیجه گیری: رویکردهای بوبت، آموزش نمونشی و همچنین آموزش به والدین موجب پیشرفت مهارتهای فعالیتهای روزمره زندگی می شوند، اما در رویکرد درمانی آموزش نمونشی، تأکید برآموزشهای گروهی به مددجویان، سبب بهبود بیشتر تعاملات اجتماعی و ارتباطی وهمچنین وجود برنامه و آموزشهای عملی، باعث پیشرفت آنها در انجام مهارتهای روزمره زندگی می گردد.
"
" یادگیری صریح یک مهارت ادراکی – حرکتی به دنبال سکته مغزی با استفاده از دست مبتلا "(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"هدف: بررسی یادگیری صریح در بیماران مبتلا به سکته مغزی یک طرفه و مقایسه آن با افراد سالم و تعیین نقش عوامل مؤثر بر یادگیری این بیماران هدف این مطالعه می باشد.
روش بررسی: در این تحقیق تحلیلی مورد - شاهدی، از یک نرم افزار کامپیوتری جهت بررسی یادگیری حرکتی استفاده شده است که طی آن 4 مربع با رنگهای مختلف بر صفحه نمایشگر ظاهر می شد و داوطلب به محض مشاهده هر مربع باید کلید تعریف شده مرتبط با آن را فشار می داد. 15 بیمار مبتلا به سکته مغزی با انتخاب هدفمند و غیر تصادفی و 15 فرد سالم همسان که با گروه مورد جور شده بودند، در این تحقیق شرکت داشتند. در روز اول 8 بلوک حرکتی تمرین می شد. 24 ساعت بعد یک آزمون یادآوری از داوطلبین بعمل می آمد که شامل دو بلوک حرکتی با الگوی منظم بود. همه داوطلبین راست دست بوده و بیماران نیز دارای ابتلای سمت راست بوده و با همان سمت مبتلا تمرین را انجام می دادند و زمان سکانسها و بلوکهای حرکتی به عنوان متغیر تحقیق اندازه گرفته می شد.
یافته ها: انجام بلوکهای تحقیق در بیماران با اختلاف معنی داری کندتر از افراد سالم بود (05/0 P<). بین زنان و مردان چه در بیماران و چه در افراد سالم اختلاف معنی داری وجود نداشت. همچنین متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات تأثیر قابل توجهی بر نتایج تحقیق نداشت(05/0 P>). زمان انجام بلوکهای حرکتی در دفعات آخر نسبت به دفعات ابتدایی کاهش معنی داری در هر دو گروه داشت(05/0 P<).
نتیجه گیری: اگرچه بیماران مبتلا به سکته مغزی یک طرفه، درمجموع حرکت را کندتر از افراد سالم همسان انجام می دادند، اما یادگیری حرکتی که بصورت کاهش پایدار در زمان بلوکها تعریف شده بود، در هر دو گروه سالم و بیمار وجود داشت. به عبارت دیگر بیماران مبتلا به سکته مغزی در طی انجام حرکت با دست مبتلا قابلیت یادگیری حرکتی را دارا هستند. "
مقایسه مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی در کودکان با و بدون مشکلات حرکتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش بهمنظور مقایسه مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی در کودکان با و بدون مشکلات حرکتی انجام گرفت. روش بررسی: در این تحقیق مقایسهای هفده کودک با مشکلات حرکتی و بیست و پنج کودک بدون مشکلات حرکتی که مهارتهای حرکتی آنان بر اساس مقیاس رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی سنجیده شده بود، بهطور تصادفی انتخاب و وضعیت رفتاری و تحصیلی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. از فرم والد چک لیست رفتاری کودک برای ارزیابی مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان استفاده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تیمستقل تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد کودکان دچار مشکلات حرکتی در مقایسه با کودکان بدون مشکلات حرکتی پیشرفت تحصیلی ضعیف تری دارند (001/0> p). همچنین نتایج نشان داد که کودکان دارای مشکلات حرکتی، مشکلات کلی، درونی، بیرونی و اجتماعی، شکایات جسمانی، عدم توجه و گوشهگیری بیشتری نسبت به کودکان بدون مشکلات حرکتی دارند (۰/۰۰۱>p)، ولی بین دو گروه از نظر اضطراب/ افسردگی، مشکلات تفکر و جنسیت و رفتار بزهکارانه و پرخانشگرانه اختلاف معناداری وجود ندارد (۰/۰۵