فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۲۰۷ مورد.
اثربخشی آموزش مهارت های خودآموزی بر مشکلات دست خط دانش آموزان پسر دارای ناتوانی یادگیری ویژه با نوع نارسانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی آموزش مهارت های خودآموزی بر مشکلات دست خط دانش آموزان پسر دارای ناتوانی یادگیری ویژه با نوع نارسانویسی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دارای ناتوانی یادگیری ویژه با نوع نارسانویسی پایه های دوم تا ششم ابتدایی مدارس عادی شهرستان خرامه در سال تحصیلی 94-1393 بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جاگماری شدند، به طوری که هر گروه 16 نفر بودند. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و گروه آزمایش مداخله آموزش مهارت های خودآموزی (مایکنبام و گودمن، 1971) را در 15 جلسه دریافت کردند در حالی که گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند و در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. برای سنجش مشکلات دست خط از سیاهه محقق ساخته مشکلات دست خط(کشاورزی، 1394) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های خودآموزی بر بهبود مشکلات دست خط و خرده مؤلفه های آن(خطاهای دست خط و خطاهای وضعیت بدن هنگام نوشتن) تأثیر معنی دار داشته است (01/0>p). بنابر این اجرای مداخله آموزش مهارت های خودآموزی در بهبود مشکلات دست خط دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ویژه با نوع نارسانویسی مؤثر است.
شناسایی دانش آموزان ناتوان در یادگیری در کلاس های عادی
حوزه های تخصصی:
عدم مهارت در بیان نوشتاری
منبع:
پیوند ۱۳۷۴ شماره ۱۹۷
حوزه های تخصصی:
اثربخشی بازی های واجی بر نادرست نویسی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی های واجی بر میزان نادرست نویسی دانش آموزان پسر با ناتوانی های یادگیری پایه سوم ابتدایی صورت گرفت. روش پژوهش، آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری املا در مقطع سوم ابتدایی شهر اصفهان بود. به منظور انجام این پژوهش، 30 نفر دانش آموز با ناتوانی یادگیری املا از میان جامعه دانش آموزان پسر سوم ابتدایی شهر اصفهان که ملاک های ورود به پژوهش را دارا بودند به شیوة نمونه گیری چندمرحله ای، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت از آزمون املا و ماتریس های هوشی پیش رونده ریون کودکان بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین نادرست نویسی گروه آزمایش و کنترل در سطح 001/0>p تفاوت معناداری وجود دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که بازی های واجی بر بهبود نادرست نویسی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مؤثر است و به عنوان یک روش آموزشی و درمانی می توان از آن استفاده کرد.
ارزیابی سن بینایی - حرکتی در دانش آموزان با نارساییهای یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی سن بینایی - حرکتی در کودکان با نارساییهای ویژه یادگیری است و اینکه آیا این کودکان به لحاظ عملکردهای بینایی - حرکتی متناسب با سن تقویمی خود عمل می کنند. روش: پژوهش از نوع کاربردی و روش آن زمینه یابی است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مقطع ابتدایی هستند که در اردیبهشت ماه سال 1385 به مرکز نارساییهای ویژه یادگیری - تهران مراجعه کردند. نمونه آماری برابر جامعه آماری و 58 کودک با نارساییهای ویژه یادگیری هستند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارتهای بینایی - حرکتی (TVMS-R) استفاده شده است. مقایسه سن بینایی - حرکتی نمونه های آماری با سن تقویمی آنها با آزمون t یک جامعه ای صورت گرفته است. یافته ها: در تمام پایه های تحصیلی (از اول تا پنجم) اختلاف معنادار آماری بین میانگین سن بینایی - حرکتی و سن تقویمی این کودکان دیده شد. نتیجه گیری: سن بینایی - حرکتی کودکان با اختلال ویژه یادگیری در مقطع ابتدایی پایین تر از سن تقویمی آنها و در پایه های بالاتر، این فاصله بیشتر بوده است.
تحلیل و مقایسهروایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تحلیل و مقایسه ساختار روایت های نوشتاری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری و دانش آموزان عادی پایه چهارم و پنجم شهر تهران انجام شده است. روش:روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر 10 تا 12 ساله دارای اختلالات یادگیری و عادی شهر تهران است که در پایه چهارم و پنجم مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری شامل 20 دانش آموز دارای اختلالات یادگیری (در هر پایه 10 دانش آموز) و 20 دانش آموز عادی (در هر پایه 10 دانش آموز) است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده آزمون خوانداری محقق ساخته بود که در اختیار تک تک دانش آموزان قرار داده شد. دانش آموزان بعد از خواندن داستان آن را به زبان خود بازنویسی کردند. سپس، نوشته های دانش آموزان از منظر تعداد واژه، میانگین طول پاره گفتار و پیچیدگی ساختار روایت در دو سطح کلان (شخصیت، زمینه، پاسخ درونی، طرح، کنش و پیامد در مجموع 13 نمره) و ساختار خرد (حرف ربط هم پایه و ناهم پایه، فرایند ذهنی و بیانی، عبارت اسمی گسترده در مجموع 12 نمره) تحلیل و بررسی شدند. سنجش عملکرد دانش آموزان مبتنی بر روشی برگرفته از شاخص تی اِن اِل- پی آر سنجش پیشرفت زبان روایی (2011) است که در دانشگاه یوتا تهیه شده است. در روش تحلیل از الگوی پیترسون، گیلام و گیلام (2008) و گرینهاف و استرانگ (2001) استفاده شده است. برای نمره دهی از آزمون زبان روایی (تی اِن اِل) آزمون زبان روایی (گیلام و پیترسون، ۲۰۰۴) الگوگیری شده است. یافته ها: مجموع نمرات دانش آموزان عادی در ساختار کلان 195 و در ساختار خرد 143 و دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در ساختار کلان 170 و در ساختار خرد 116 مورد گزارش شده است. به طور کلی، هر دو گروه دانش آموزان در ساختار کلان عملکرد بهتری نسبت به ساختار خرد داشتند. در ساختار کلان هر دو گروه در «شخصیت» بیشترین نمره و در «طرح» کمترین نمره را کسب کرده اند. همچنین، در ساختار خرد بیشترین نمره را در کاربرد فرایندهای ذهنی و بیانی و کمترین نمره را در استفاده از گروه اسمی گسترده به دست آورده اند. مقایسه عملکرد دانش آموزان دو گروه نشان می دهد که گروه دارای اختلالات یادگیری در همه مقولات زبانی مورد بررسی به غیر از شخصیت عملکرد ضعیف تری داشتند. این تفاوت به ویژه در کاربرد حروف ربط هم پایه و ناهم پایه، کنش، طرح و گروه اسمی گسترده مشهود است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آماری تی دو نمونه مستقل استفاده شده است. نتیجه گیری:نتایج نشان می دهد که تفاوت تعداد واژه و میانگین طول پاره گفتار در دو گروه در سطح p≤0.05 معنادار است. همچنین، در سطح ساختار کلان، تفاوت بین دو گروه در «کنش» و در سطح ساختار خرد در کاربرد «حروف ربط ناهم پایه» در سطح p≤0.05 معنادار است.
کمک معلم به دانش آموزان ناتوان در یادگیری
منبع:
پیوند ۱۳۷۳ شماره ۱۸۱
حوزه های تخصصی:
آموزش مستقیم و کاربرد آن در حوزه ناتوانی های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز معلمان و مربیان به آشنایی با روش های تدریسی که دارای پشتوانه های نظری و تجربی قوی باشد، ایجاب می کند که چنین روش هایی به آنها معرفی شود. روش آموزش مستقیم یک روش سازمان یافته و معلم محور است که طی چند دهه گذشته مبانی نظری و شواهد تجربی زیادی از آن حمایت کرده اند. در این مقاله به معرفی کلی این روش و کاربردهای آن به خصوص در حوزه ناتوانی های یادگیری پرداخته می شود. در پایان نیز به نظرهای موافق و مخالف کاربرد این روش اشاره خواهد شد.
کمک معلم به دانش آموزان ناتوان در یادگیری
منبع:
پیوند ۱۳۷۳ شماره ۱۸۲
حوزه های تخصصی:
نارساخوانی
منبع:
پیوند ۱۳۷۰ شماره ۱۴۰
حوزه های تخصصی:
توجه انتخابی دیداری دانش آموزان نارساخوان و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی توجه انتخابی دیداری دانش آموزان نارساخوان و عادی دوره ابتدایی انجام شد. به منظور انجام دادن این پژوهش 20 دانش آموز درهریک از دوگروه در پایه های دوم، سوم و چهارم به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که ازنظر سن و جنس بایکدیگر همسان بودند. روش پژوهش از نوع توصیفی، علی مقایسه ای بود و ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: آزمون توجه دیداری(اعداد و حروف) و (اشکال هندسی) و آزمون کوررنگی (ایشی هارا). نتایج آزمون t مستقل نشان داد عملکرد توجه انتخابی دیداری (اعداد و حروف) در دانش آموزان نارساخوان درسطح معناداری پایین تر از گروه عادی است. عملکرد توجه انتخابی دیداری (اشکال هندسی) در دو گروه نارساخوان و عادی نشان دهنده نبود تفاوت معنادار است. همچنین مقایسه درون گروهی دانش آموزان نارساخوان نشان داد که نمرات توجه انتخابی دیداری (اشکال هندسی) در سطح معناداری بیش از نمرات توجه انتخابی دیداری (اعداد و حروف) در همین گروه است.
مقایسه دانش آموزان دارای و بدون ناتوانی یادگیری در موقعیت های اجتماعی دشوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و عادی در موقعیت های اجتماعی دشوار و مشکل ساز انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش شامل 99 دانش آموز دارای ناتوانی یادگیری بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. همچنین 112 نفر دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی ( بر اساس سن و هوش) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طبقه بندی موقعیت های اجتماعی مشکل ساز (داج و همکاران، 1985) استفاده شد. نتایج: یافته های حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که کودکان دارای ناتوانی یادگیری در مقایسه با کودکان عادی، در موقعیت های اجتماعی دشوار عملکرد پایین تری داشتند. همچنین نتایج تحلیل واریانس تک متغیری نشان داد که میانگین دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری در مؤلفه های ورود به گروه همسالان، پاسخ به تحریک شدن، پاسخ به شکست، پاسخ به موفقیت، انتظارهای اجتماعی، و همچنین انتظارهای معلم به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان عادی است. نتیجه گیری: دانش آموزان دارای ناتوانی باید یادگیری در مهارت های اجتماعی، مانند مشارکت و همکاری، دوست یابی، روابط با بزرگترها و تحریک های همسالان، آموزش بیشتری ببینند.