فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانایی های شناختی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 97 – 1396 است که توسط مراکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان کودک نارساخوان تشخیص داده شده بودند، از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه و روش تحلیل داده ها اندازه گیری مکرر ترکیبی بود. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گواه بر روی متغیرهای مقیاس کلی حافظه کاری کلامی و غیرکلامی در گروه های آزمایشی و گواه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد و روش آموزشی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول در تقویت حافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی ، موثر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر این رویکرد سبب بالا رفتن توانایی های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
بررسی مقایسه ای ابعاد دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی، سازگاری اجتماعی و تحصیلی بر اساس پیشرفت تحصیلی در دانشجویان با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
215 - 232
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی، سازگاری اجتماعی و تحصیلی بر اساس سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی در دانشجویان با آسیب بینایی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 211 نفر از دانشجویان با آسیب بینایی مقاطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی کلیه دانشگاه های کشور در سال تحصیلی 97 – 1396 بودند که بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، هر یک از شرکت کنندگان مقیاس ابعاد دلبستگی کولینز (1996)، مقیاس کوتاه ترس از ارزیابی منفی لری (1983) و خرده مقیاس های سازگاری اجتماعی و تحصیلی پرسشنامه سازگاری دانشجویان با دانشگاه بیکر و سیریک (1984) را تکمیل نمودند. روش تحلیل داده ها تحلیل واریانس چند متغیره بود. یافته ها نشان داد در تمامی متغیرهای پژوهش میان دانشجویان پیشرفت تحصیلی بالا و پایین تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). همچنین در اضطراب و اجتناب دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی و سازگاری اجتماعی میان دانشجویان پیشرفت تحصیلی متوسط و پایین تفاوت معنی داری وجود داشته است. در گروه های پیشرفت تحصیلی بالا و متوسط هم تفاوت در تمامی متغیرها به جز اجتناب دلبستگی و سازگاری تحصیلی معنی دار بود. با توجه به اینکه افراد با آسیب بینایی به لحاظ دلبستگی، ترس از ارزیابی منفی و سازگاری با مسائل بیشتری نسبت به افراد بینا مواجه هستند، از سوی دیگر در دنیای پیشرفته امروزی یکی از علائم موفقیت فرد، پیشرفت تحصیلی اوست، از این رو توجه به حمایت های اجتماعی دانشجویان با آسیب بینایی در راستای پیشرفت تحصیلی آن ها الزامی است.
اثربخشی روش دوساهو بر عملکردهای اجرایی، انعطاف پذیری ذهنی و نظریه ذهن در کودکان اتیستیک با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی روش دوساهو بر عملکردهای اجرایی، انعطاف پذیری ذهنی و نظریه ذهن در کودکان اتیستیک با عملکرد بالا شهرستان بهبهان بود. تعداد آزمودنی ها 10 کودک اتیستیک با عملکرد بالا بود که با روش نمونه گیری در دسترس از جامعه مذکور انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایش (5 نفر) و گروه کنترل (5 نفر) تقسیم شدند. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری، مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام GARS (1995)، پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی BRIEF (2000)، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین WCST (1948) و مقیاس نظریه ذهن (1999) بود. برای انجام مداخله، ابتدا از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون گرفته شد. گروه آزمایش در طی 12 جلسه 60 دقیقه ای مداخلات را دریافت کردند. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و پس از یک ماه مرحله پیگیری انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یک راهه (آنکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد روش دوساهو بر کارکردهای اجرایی، انعطاف پذیری ذهنی و نظریه ذهن کودکان اتیستیک با عملکرد بالا اثربخش است و این نتیجه تا مرحله پیگیری نیز ادامه داشت.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک کم توان ذهنی بودند که فرزندانشان در مدارس استثنایی شهرستان دزفول در سال تحصیلی 96-1395 به تحصیل اشتغال داشتند. از جامعه فوق تعداد 30 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 10 جلسه نوددقیقه ای، (هر هفته دو جلسه) درمان گروهی را دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تاب آوری فرایبورگ (2003) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل در تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد روشی کارآمد در افزایش تاب آوری در مادران دارای کودک کم توان ذهنی است
اثربخشی ریباند تراپی بر افزایش هماهنگی ادراکی دیداری و رشد اجتماعی دانش آموزان با اختلالات یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی ریباندتراپی بر افزایش هماهنگی ادراکی دیداری و رشد اجتماعی دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شده است. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، متشکل از تمامی دانش آموزان اختلالات یادگیری بود که در مرکز آموزشی و توانبخشی اختلالات یادگیری شهر دزفول مشغول دریافت مداخله های لازم بودند. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری شهر دزفول بودند که به صورت در دسترس از این مراکز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ادراکی دیداری بندرگشتالت و رشد اجتماعی وایلند استفاده شد. در فرآیند اجرا گروه آزمایش به مدت 8 هفته تحت آموزش ریباندتراپی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد که ریباندتراپی بر هماهنگی ادراکی دیداری و رشداجتماعی تأثیر دارد؛ به این صورت که منجر به افزایش هماهنگی ادراکی دیداری و رشد اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری می شود. نتیجه گیری: این نتایج اطلاعات مهمی درباره درمان این اختلال دارد، به طوری که این برنامه آموزشی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در مدارس و مراکز درمانی، مورد استفاده قرار گیرد
ارتباط صفات سرشتی مادران و نشانه های اختلال بیش فعالی- نقص توجه فرزندان: نقش میانجی سبک-های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط صفات سرشتی مادران و نشانه های اختلال بیش فعالی- نقص توجه فرزندان با نقش میانجی سبک های فرزندپروری بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 97- 96 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ایی از میان جامعه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرشت و منش کلونینجر، پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک های فرزندپروری می تواند ارتباط میان صفات سرشتی مادران و نشانه های اختلال بیش فعالی- نقص توجه فرزندان را میانجی گری کند. نوجویی بر نشانگان ADHD اثر غیر مستقیم و سبک فرزندپروری مقتدرانه در این رابطه نقش میانجی داشت (32/0 =β، 01/0> P ). آسیب پرهیزی بر نشانگان ADHD اثر غیر مستقیم و سبک فرزندپروری مقتدرانه نقش میانجی داشت (34/0 =β، 01/0> P ). پشتکار بر نشانگان ADHD اثر غیر مستقیم و سبک فرزندپروری مقتدرانه در این رابطه نقش میانجی داشت (37/0 =β، 01/0> P ). نتیجه گیری: مادران با صفات سرشتی آسیب زا، در تعامل والد- کودک سبک فرزندپروری غیر مقتدرانه را از خود نشان می دهند که نشانگان ADHD در فرزندان را سبب می شود.
اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر رشد اجتماعی و عملکرد خانواده در دانش آموزان ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ناتوانی های هوشی از جمله مسائلی است که هم افراد مبتلا و هم مراقبین آن ها را با مشکلات مختلفی روبرو می سازد؛ هدف این پژوهش، تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر رشد اجتماعی و عملکرد خانواده در دانش آموزان دچار ناتوانی هوشی بود روش: روش انجام پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بوده است. جامعه آماری، شامل دانش آموزان مدرسه استثنایی شهرستان سیمرغ به تعداد 40 نفر بود. 20 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه 10 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری این پژوهش عبارتند از آزمون رشد اجتماعی وایلند، پرسشنامه عملکرد خانواده ( FAD ) که پیش آزمون برای هر دو گروه آزمایش و گواه انجام شد . یافته ها: گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 30 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند. پس از اعمال مداخله بار دیگر از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل کووریانس و t گروه های همبسته استفاده شده است. نتایج نشان داد که این آموزش بر رشد اجتماعی دانش آموزان ( P<.0001 )، و عملکرد خانواده ( P<.0001 ) مؤثر بوده است. نتیجه گیری : بر اساس این نتایج می توان ابراز نمود که آموزش مهارت های اجتماعی و بین فردی می تواند بر رشد اجتماعی و عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای ناتوانی هوشی مؤثر واقع شود
نقش بازداری پاسخ در پیش بینی علائم اختلالات رفتاری در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدائی باواسطه گری سبک های فرزند پروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش بازداری پاسخ در پیش بینی علائم اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدائی باواسطه گری سبک های فرزند پروری بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش 150 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مدارس تبریز انتخاب شدند. سپس، پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و سبک های فرزند پروری بامیرند توسط والدین تکمیل گردید و آزمون نوروسایکولوژیک ریسک پذیری برو-نرو-برو به صورت کامپیوتری توسط آزمودنی ها انجام شد. همچنین دادهای گرداوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین بازداری پاسخ با علائم اختلالات رفتاری و همچنین بین سبک فرزند پروری مقتدرانه با علائم اختلالات رفتاری رابطه منفی و معنادار وجود دارد (001/0P<). همچنین نتایج نشان داد که اکثر والدین دارای سبک فرزند پروری مقتدرانه (1/79%) بودند. علاوه بر این نتایج معادلات ساختاری PLS نشان که بازداری پاسخ و سبک فرزند پروری مقتدرانه توانایی پیش بینی علائم اختلالات رفتاری را دارند (001/0 P<). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه از نقش بازداری پاسخ و سبک فرزند پروری مقتدرانه در علائم اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر حکایت دارد. واژهای کلیدی: بازداری پاسخ، اختلالات رفتاری، کم توان ذهنی، سبک های فرزند پروری
تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف بررسی، تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی پایه اول دبستان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تک آزمودنی، با طرح خط پایه چندگانه (MBD ) در یک الگوی زمانی پلکانی با مرحله پیگیری بود. به این منظور از بین دانش آموزان پایه اول دبستان شهر اصفهان در سال 96-95 تعداد 4 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس هوش کودکان وکسلر ویرایش چهارم (WISC-IV) و مصاحبه بالینی استفاده شد. دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی 16 جلسه (هفته ای یک جلسه به مدت40 دقیقه) تحت آموزش با روش شاو قرار گرفتند. داده های آماری با روش تحلیل دیداری بررسی شدند . یافته ها: نتایج درصد داده های ناهمپوش (PND) و درصد همپوشی داده ها (POD)، و تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی نشان داد اثر روش شاو در بهبود حافظه کاری کودکان با عملکرد هوشی مرزی معنادار است. نتیجه گیری: روش شاو می تواند در کنار سایر روش ها برای بهبود حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی مؤثر بوده و از آن در آموزش و توان بخشی چنین دانش آموزانی استفاده کرد.
تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر راهبردهای مقابله ای و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد انجام شد. روش: طرح این پروهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر سرآمد پایه نهم شهر مشهد در سال تحصیلی 98-1397 بودند. تعداد آنها 611 نفر برآورد شد. پس از ارزیابی اولیه، تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که در آزمون آزمون سرسختی روان شناختی، نمره پایین تر از بقیه کسب کردند، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب و در دو گروه یکسان 15نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند . گ روه آزم ایش، در 8 جلس ه 90 دقیق ه ای هر هفته دو جلسه، درمان گروه ی راه حل محور را دریافت کردند؛ گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریاف ت نکردن د. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و سرسختی روان شناختی کوباسا و همکاران، در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمره های پس آزمون افراد گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای راهبردهای مقابله ای هیجان مدار، مسئله مدار و سرسختی روان شناختی، تفاوت معناداری وجود داشت (001/0> P ). نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر کاهش راهبرد مقابله ای هیجان مدار و افزایش راهبرد مقابله ای مسئله مدار و سرسختی روان شناختی دانش آموزان سرآمد تأثیر دارد.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تنیدگی در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روان درمانی مثبت گرا بر تنیدگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. روش: در این مطالعه تعداد 30 نفر از مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انتخاب گردیدند و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار سنجش مقیاس تنیدگی والدینی بود . ابتدا پرسش نامه به صورت پیش آزمون اجرا شد و سپس مداخله روان درمانی مثبت گرا برای گروه آزمایش در 8 جلسه دوساعته برگزار گردید. در پایان دوره شرکت کنندگان دوباره با استفاده از مقیاس تنیدگی والدینی مورد ارزیابی قرار گرفتند . داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله روان درمانی مثبت گرا بر کاهش تنیدگی در هر دو قلمروی والد و کودک در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مؤثر بوده است . نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت استفاده از مداخله روان درمانی مثبت گرا بر کاهش تنیدگی مؤثر است و می توان از آن جهت کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی استفاده کرد.
اثربخشی مداخله گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر1 در بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان مداخلات گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر بر بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. روش: طرح این پژوهش تک آزمودنی (طرح معکوس A-B-A ) بوده است. با استفاده از نمونه گیری هدف مند، سه دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS )، خط پایه در حیطه های مورد نظر ترسیم شد. جلسات درمانی براساس برنامه آموزش مهارت های اجتماعی دی روزیر طی 20 جلسه (هفته ای یک جلسه، به مدت 40 دقیقه) برگزار شد. مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS ) حین درمان و پس از هر سه جلسه آموزشی تکمیل شد. برای پیگیری نتایج آموزش، یک ماه بعد نیز این پرسشنامه توسط مربی دانش آموزان تکمیل شد. یافته ها: براساس نتایج تحلیل دیداری داده ها این برنامه در زمینه بهبود مهارت همکاری، ارتباط، ابراز وجود مؤثر بوده است. در ارتباط با متغیر همدلی این برنامه برای آزمودنی شماره 3 مؤثر نبوده و نیاز به بررسی های بیشتر وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه دی روزیر در بهبود مهارت های اجتماعی است. ماهیت مداخله گروهی و ایجاد فرصت تمرین و دریافت بازخورد می تواند رشد مهارت های اجتماعی را در کودکان مبتلا به اتیسم تسهیل کند.
تأثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر آرایش تمرینی و فراوانی بازخورد بر یادگیری حرکتی پرتاب از بالای شانه کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی طراحی شد. به همین منظور، ابتدا توسط غربالگری از پرسش نامه رشدی ویلسون و همچنین سیاهه مشاهده حرکتی آموزگاران، از میان 330 دانش آموز پسر، تعداد 40 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی شناسایی و در این تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس-آزمون، همراه با آزمون های یادداری و انتقال شرکت کردند. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در 4 گروه همگن با عنوان های (گروه آرایش تمرینی تصادفی و بازخورد33%، آرایش تمرین تمرین تصادفی و بازخورد 100%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد 33%، آرایش تمرین مسدود و بازخورد100%) قرارگرفتند، تکلیف مورد نظر آزمون دقت پرتاب از بالای شانه و مدت زمان انجام تمرینات پنج جلسه بود. داده ها از طریق تحلیل کواریانس مرکب و همچنین آزمون های تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05 تحلیل شدند. نتایج در مرحله اکتساب حاکی از برتری گروه مسدود نسبت به گروه تصادفی بود، اما بین تواترهای بازخورد 100% و 33% در این مرحله تفاوت معناداری مشاهده نشد، در دو مرحله یادداری و انتقال، گروه آرایش تمرینی تصادفی با بازخورد 33% عملکرد بهتری نسبت به سه گروه دیگر داشت. بطور خلاصه، نتایج تحقیق حاضر با تأیید فرضیه نقطه چالش پیشنهاد می کند برای بهبود یادگیری حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی از روش های مبتنی بر نقطه چالش استفاده شود.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله در عملکرد ریاضی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۰)
۱۱۷-۱۲۸
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف طراحی و تدوین برنامه آموزشی مبتنی بر روش پاسخ به- مداخله ریاضی انجام شد. روش: نخست برنامه مداخله طراحی و سپس به وسیله کارشناسان اعتباریابی شد. سپس با نمونه گیری هدفمند 20 دانش آموز انتخاب و در یک پژوهش نیمه آزمایشی شرکت کردند. داده ها با آزمون ریاضیات کی مت و آزمون های غیر رسمی ریاضی جمع آوری و در نهایت نتایج تشخیصی حاصل از برنامه با نتایج وکسلر 4 به منظور تشخیص گذاری مقایسه شدند. داده ها با روش همبستگی درون طبقه ای و آزمون نسبت داده های غیر همپوش تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد: الف) اعتبار صوری برنامه در سطح معنا داری 005/0 برای اجرا مناسب است؛ ب) برنامه در بهبود مهارت ریاضی مؤثر است؛ ج) الگوی کلی حذف برنامه در ردیف های مداخله رعایت نمی شود؛ د) برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ- به- مداخله ریاضی توان تشخیص اختلال یادگیری را ندارد. نتیجه گیری: توجه به نتایج به دست آمده نشان می دهد برنامه حداقل برای 85 درصد دانش آموزان با ضعف ریاضی مؤثر است که توانایی کمک به بهبود عملکرد درسی همین تعداد دانش آموز هم می تواند توجیه کننده کاربرد این برنامه باشد.
نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی بر آشفتگی روان شناختی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی برآشفتگی روان شناختی مادران انجام شد. روش : طرح پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان 6-11 ساله با تأخیرهای تحولی شامل کودکان مبتلا به اُتیسم مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی و دانش آموزان مدارس با نیازهای ویژه شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 را شامل می شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس های رفتار غیرعادی کودکان (1986)، فرم کوتاه شده آزمون علائم روانی (1973) ، مقیاس کارکرد انطباقی واینلند (1984) توسط مادران تکمیل شد. یافته ها: داده های پژوهش به وسیله روش آماری رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت . تحلیل داده ها نشان داد که بین مؤلفه های مشکلات رفتاری و کارکردهای انطباقی کودکان با تأخیرهای تحولی و آشفتگی روان شناختی مادران آن ها رابطه مثبت وجود دارد مشکلات رفتاری 25% از تغییرات آشفتگی روان شناختی و کارکردهای انطباقی 63 %از تغییرات آشفتگی روان شناختی را پیش بینی می کند . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد آشفتگی روان شناختی در بین مادران کودکان با تأخیرهای تحولی بیشتر است که احتمالاً ناشی از مشکلات رفتاری زیاد و کارکردهای انطباقی پایین در بین این کودکان است که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد .
مدل یابی روابط بین کمال گرایی، هیجانات پیشرفت و بهزیستی تحصیلی در دانش-آموزان تیزهوش: آزمون تغییرناپذیری جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجانات پیشرفت مثبت و منفی در رابطه کمال گرایی با بهزیستی تحصیلی نوجوانان تیزهوش دختر و پسر انجام شد. در مطالعه همبستگی حاضر، 326 دانش آموز تیزهوش (161 پسر و 165 دختر) به فهرست شناختارهای کمال گرایی چندبُعدی (MPCI، کابوری، 2006)، نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هیجان های پیشرفت (AEQ-R، عبدالله پور، 1394)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (SEI، سالملا آرو و آپادایا، 2012) و سیاهه فرسودگی تحصیلی (SBI، سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، 2009) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که در کل نمونه و در هر دو گروه نوجوانان تیزهوش دختر و پسر، مدل واسطه مندی نسبی هیجانات پیشرفت مثبت و منفی در رابطه کمال گرایی و بهزیستی تحصیلی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج تخصیص گروهی روابط بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین کمال گرایی، هیجانات پیشرفت و بهزیستی تحصیلی در دو گروه نوجوانان تیزهوش دختر و پسر هم-ارز بودند. همچنین، نتایج نشان داد که در مدل کلی و مدل های مربوط به نوجوانان تیزهوش دختر و پسر، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند. نتایج پزوهش حاضر همسو با جهت گیری مدل های معاصر تیزهوشی، ضرورت تمرکز بر نقش ویژگی های کارکردی مفاهیم غیرشناختی مانند توانش های هیجانی/اجتماعی فراگیران تیزهوش دختر و پسر را در پیش بینی کنش وری تحصیلی آنها در مواجهه با موقعیت های چالش انگیز مورد تاکید قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی فعال و بازی درمانی بر مهارت اجتماعی و تماس چشمی کودکان پسر مبتلا به اوتیسم سطح2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۱)
۱۲۶-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی موسیقی درمانی فعال و بازی درمانی بر مهارت اجتماعی و تماس چشمی پسران 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال اوتیسم سطح 2 از مراکز توانبخشی شهر تهران انجام شد. روش: میزان تماس چشمی این کودکان با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی و مهارت اجتماعی آنها به وسیله مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (SSRS) اندازه گیری شد. نمونه ها به صورت تصادفی ساده به سه گروه موسیقی درمانی (M)، بازی درمانی (P) و گروه کنترل (C) تقسیم شدند. برای گروه M، 12 جلسه مداخله موسیقی درمانی فعال و برای گروه P به همان تعداد جلسه بازی درمانی انجام شد. برای گروه C فقط جلسه های آموزشی رایج مراکز انجام شد و سپس میزان تماس چشمی و مهارت اجتماعی هر سه گروه دوباره اندازه گیری شد. یافته ها: مقایسه تماس چشمی و مهارت اجتماعی سه گروه پس از انجام مداخله ها، با استفاده از آزمون ANCOVA در نرم افزار SPSS 23 نشان داد که تفاوت معناداری میان نتایج سه گروه هم در تماس چشمی و هم مهارت اجتماعی حاصل شده است ) 05/0 (p<. آزمون تعقیبی توکی، بهبود معناداری در تماس چشمی در گروه موسیقی نشان داد، اما در گروه بازی و کنترل تغییری دیده نشد. همچنین بهبود معناداری در میزان مهارت های اجتماعی گروه موسیقی و بازی دیده شد، اما در گروه کنترل تغییری مشاهده نشد. اندازه اثر تماس چشمی در گروه بازی درمانی 079/0 و در گروه موسیقی درمانی 515/0 بوده است. انداره اثر مهارت های اجتماعی در گروه بازی و موسیقی درمانی 304/0 بود. نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت که موسیقی درمانی هم بر بهبود تماس چشمی و هم مهارت های اجتماعی مؤثر است، اما بازی درمانی فقط بر بهبود مهارت اجتماعی تأثیر دارد. .
رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
211 - 234
حوزه های تخصصی:
نوجوانان به عنوان یکی از گروه های سنی آسیب پذیر در معرض انواع مشکلات روانشناختی قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. در این پژوهش 362 دانش آموز پسر دوره متوسطه شهر بوکان، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های مشکلات رفتاری آخنباخ (1991)، طرحواره یان گ (1998) و فرم کوتاه نئو (1992) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب 12 و 26 درصد از واریانس مشکلات رفتاری درون سازی و 15 و 20 درصد واریانس مشکلات رفتاری برون سازی شده ناشی از طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی در دانش آموزان می باشد. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی توان پیش بینی کنندگی مشکلات رفتاری درون سازی شده و برون سازی شده در دانش آموزان را دارند.
تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان بود. در مرحله اول «برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD)» تدوین شد. بخش دوم پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش در این بخش، شامل 30 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص (SLD) بودند که به روش دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استرس فرزندپروری (PSI) و پرسشنامه هیجانات تحصیلی بود. برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) در طی هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) برگذار شد و مدت هر جلسه، 60 دقیقه بود. داده ها با آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان تأثیرگذار است.
بررسی مقایسه ای درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان طبیعی وکودکان دارای سندرم ویلیام (چهار و نیم تا پنج سال) فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
When we use the metaphor, in fact, we related two systems based on similar idea at the core of creating a succession of words. This manner of speech would have covered the most basic questions of everyday life to the maximum and the most complex human thoughts. Research on normal children shows that they understand and use the embodiment metaphorical expressions. This research is a comparative study of ten natural children (5.4 to 5 years old) and ten children with Williams syndrome paid (the same age) on the assessment, a better understanding of the disease and cognitive science compared of two groups. In addition, children with Williams syndrome are extremely social. They do not have any problem in daily speech, expression and understanding but they only get trouble in metaphorical expressions. This measurement method can be used as a diagnostic imaging procedure in this field. This research method is descriptive - experimental and has been made without any manipulation of variables. The approach is now taken from the Bialka- Pikul (2003). The results suggest that the children with Williams syndrome are very good at the completion of metaphorical expressions vacancies, and responded to questions with a little difference from normal children. But in recognition of the same binary on the test cards, they are much weaker than normal children