فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی روش مداخله ای شن بازی درمانی بر رشد شناختی کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر به روش پژوهش آزمایشی بود. نمونه های این پژوهش شامل 32 دانش آموز با ناتوانی ذهنی آموزش پذیر بود که ابتدا از میان شش ناحیه آموزش و پرورش شهر اصفهان یک ناحیه به طور تصادفی گزینش گردید و از میان این ناحیه دو مدرسه به طور تصادفی انتخاب شدند. بدین ترتیب، تعداد 32 نفر نمونه به طور تصادفی از میان دانش آموزان این دو مدرسه از پایه های تحصیلی پیش دبستانی، اول، دوم و سوم برگزیده شدند.
سپس این تعداد نمونه به طور تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل شامل 8 دختر و 8 پسر قرار داده شدند. ابزار پژوهش عبارت از آزمون رشد شناختی تشخیصی کی بود. سپس روش شن بازی درمانی بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) نشان داد که آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در متغییر رشد شناختی بعد از اجرای روش شن بازی درمانی افزایش معناداری را نشان دادند )001/0(P<. نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای شن بازی درمانی رشد شناختی کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر را افزایش می دهد. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخله ای شن بازی درمانی بر رشد مفهوم سازی، تفکر نمادی، تفکر اجتماعی، ادراک حرکتی - بینائی، فراخنای توجه و سرعت روانی - حرکتی تاثیر معناداری داشت (001/0(P<.
تاثیر شبیه سازی های ذهنی ساده و توام فرآیندی و فرآورده ای بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تیز هوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبیه سازی یکی از ابزارها و روش های آموزشی است. پژوهش حاضر، با هدف به کارگیری چنین راهبردی در برنامه های آموزشی و ارزیابی تاثیر شبیه سازی های ذهنی ساده و توام فرآیندی و فرآورده ای بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تیزهوش و عادی انجام شده است. شیوه ی اجرای پژوهش، آزمایشی بوده است. 104 دانش آموز تیزهوش و 104 دانش آموز عادی پایه ی اول دبیرستان، به شکل نمونه گیری تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه (در مجموع 8 گروه) شبیه سازی های ذهنی فرآیندی، فرآورده ای، توام فرآیندی و فرآورده ای و گروه بازبینی دسته بندی شدند. نخست، از تمام آزمودنی های آنان، آزمون عملکرد تحصیلی گرفته شد. سپس، به مدت 5 جلسه ی 10 دقیقه ای آموزش های شبیه سازی ذهنی برای گروه های آزمایشی ارائه شد، گروه بازبینی هیچ آموزشی را دریافت نکرد. و دوباره آزمون پیشرفت تحصیلی برای تمامی آزمودنی ها اجرا شد. داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی، بررسی شد. یافته ها نشان داد که شبیه سازی ذهنی با توجه به کنترل عامل هوش، به بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با اثر بر عامل های (خودکارآمدی، برنامه ریزی و انگیزش) می انجامد، .در دانش آموزان با استعداد، شبیه سازی ذهنی فرآورده ای و در دانش آموزان عادی، شبیه سازی ذهنی فرآیندی بر عملکرد آنان مؤثر بود.
بررسی تاثیر آموزش حرکات ریتمیک ورزشی بر کارکرد حافظه عددی دانش آموزان مبتلا به اختلالات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش حرکات ریتمیک ورزش کاراته بر کارکرد حافظه عددی دانش آموزان مبتلا به اختلالات ویژه یادگیری پرداخته شده است. همه دانش آموزان شرکت کننده در این پژوهش از طریق مدارس مقطع ابتدایی شهر مشهد به علت بروز مسایلی در فرآیند آموزش رسمی ایشان به سازمان آموزش و پرورش کودکان استثنایی ارجاع شده اند و پژوهش گران با به کارگیری شیوه تمام نگر بالینی به ارزیابی اختلال در این افراد پرداخته اند و به شیوه علمی اختلالات ویژه یادگیری در این افراد محرز گردیده است. تعداد افراد 58 نفر بود که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گروه گواه تقسیم شدند. هر دو گروه قبل از ارایه متغیر مستقل از لحاظ عملکرد حافظه عددی با به کارگیری آزمون حافظه عددی و کسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، گروه آزمایش طی 4 ماه، هر هفته 3 جلسه، جمعا 48 جلسه و هر جلسه معادل 5/1 ساعت، با به کارگیری حداکثر 60% ضربان قلب تحت تاثیر متغیر مستقل بوده اند. پس از اتمام دوره آموزشی، هر دو گروه از لحاظ کارکرد حافظه عددی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که بین آموزش حرکات ریتمیک کاراته و پیشرفت حافظه عددی دانش آموزان مبتلا به اختلالات ویژه یادگیری رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
بررسی خلاقیت دانش آموزان دختر تیز هوش مدارس استعداد های درخشان ،غیر انتفاعی و دولتی -(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پزوهش حاضر بررسی خلاقیت دانش آموزا ن دختر تیز هوش مدارس در موقعیت های مختلف آموزشی(سمپاد،غیر انتفاعی و دولتی) بود. روش: تعداد 166 دانش آموز در پژوهش حاضر شرکت داشتند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و دو ابزار اندازه گیری آزمون هوش ما تریس های پیشرونده ریون وآزمون آماری تحلیل واریانس مورد پردازش قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بین دانش آموزان تیز هوش در سه موقعیت آماری از نظر خلاقیت تفاوت معناداری وجود دارد. بحث: این یافته ها بیانگر این است که دانش آموزان دختر تیز هوش در مدارس استعداد های درخشان در خلاقیت و برخی از مولفه های آن به طور معناداری بالاتر از دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی و دولتی هستند.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر نیمرخ روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به تاثیر برنامه آموزش مهارتهای زندگی (طراحی شده توسط سازمان بهداشت جهانی، 1993) بر میزان سلامت روانی و نیز میزان اضطراب، ناسازگاری اجتماعی و افسردگی زنان دارای ناتوانیهای جسمی – حرکتی پرداخته است. روش: به این منظور 16 نفر زن دارای ناتوانی جسمی – حرکتی در شهر اصفهان به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. پیش از برگزاری اولین جلسه آموزش مهارت های زندگی با استفاده از پرسشنامه GHQ (پرسشنامه سلامت عمومی) در مورد گروه آزمایشی و گواه پیش آزمون اجرا شد؛ سپس برای گروه آزمایشی 10 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای برنامه آموزش مهارتهای زندگی برگزار شد. در هر یک از این جلسات یکی از مهارتهای اساسی مطرح شده در راهنمای آموزش مهارت های زندگی آموزش داده می شد. این مهارتها عبارت بودند از: شناخت خصوصیات و توانایی های خود، توجه به ارزشهای شخصی، خانوادگی و اجتماعی، به کار بردن روشهای صحیح برقراری ارتباط، قاطعیت، دوست یابی، تعیین هدف و دستیابی به آن، تصمیم گیری صحیح، پرهیز از خشونت و حفظ سلامت، بلافاصله پس از اتمام جلسات آموزش مهارت های زندگی بر روی هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش معنی دار سلامت روانی (P<0.05) و کاهش معنی دار اضطراب (P<0.05) و ناسازگاری اجتماعی (P<0.05) در آزمودنی ها شده است و فقط بر میزان افسردگی آنها تاثیر معنی داری نداشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش می تواند به ارایه خدمات بهتر برای سلامت روانی زنان دارای ناتوانی های جسمی – حرکتی مفید باشد.
درمان شناختی- رفتاری اختلال ریاضی: مطالعه موردی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال ریاضی یکی از مهمترین و شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که بسیاری از روان شناسان به آن توجه ویژه نموده اند. اگرچه بسیاری از دانش آموزان در یادگیری ریاضی دچار مشکل هستند، ولی همه آنها به اختلال ریاضی مبتلا نیستند. در سال های اخیر روش های گوناگونی برای تشخیص و درمان اختلال های ریاضی به کارگرفته شده است، که فنون شناختی- رفتاری یکی از آنها به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر مطالعه تأثیر درمان شناختی- رفتاری بر درمان اختلال ریاضی است. مطالعه حاضر از نوع تک آزمودنی با طرح اندازه گیری مکرر بوده است.
روش و یافته ها: یافته های پژوهشی مبین نقش مؤثر درمان شناختی- رفتاری در درمان اختلال ریاضی است. این روش بر آموزش مهارت های شناختی مبتنی است و بیشتر به شکل آموزش خود و خود گویی برای تسهیل مهارت حل مسئله ارائه می شود. در این پژوهش تلاش شد که دانش آموز محرک هایی را که بر پاسخ او اثر می گذارد، بشناسد و آن را به گونه ای مناسب تغییر دهد. داده های این مطالعه با استفاده از آزمون و مصاحبه عمیق بالینی گردآوری شده است. در این پژوهش یک دانش آموز دختر 11 ساله دارای اختلال ریاضی با بهره گیری از فنون شناختی رفتاری مورد درمان قرار گرفته است و داده ها با استفاده از روش اندازه گیری مکرر تحلیل شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان شناختی- رفتاری در کاهش نرخ اشتباهات دانش آموز طی 10 جلسه اثر داشته است. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
گفتار نشانه ای : روش آموزش ناشنوایان
حوزه های تخصصی:
گفتار نشانه ای1 روشی است که جهت تکمیل گفتارخوانی ابداع شده است. گفتار نشانه ای به افراد ناشنوا امکان می دهد از طریق حس بینایی به زبان گفتاری دسترسی داشته باشند. چون این روش نظام ساده ای مبتنی بر اصوات است که شامل بهره گیری از الگوهای لبی در گفتار طبیعی و یک سری حرکات تکمیلی دست است ، به کودک ناشنوا کمک می کند تا زبان گفتاری را بطورکامل درک کند و همه اصوات گفتاری را به همان وضوحی ببیند که فرد شنوا می تواند بشنود . در این مقاله ضمن توضیح پیرامون این روش تاثیر آن بر کودک دارای افت شنوایی و وضعیت موجود در کشورهای دیگر ذکر می شود.
تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة حاضر به مقایسة تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و عادی نه تا یازده سال پرداخت. مطالعة حاضر دارای طرح توصیفی- پس رویدادی است. نمونة پژوهش شامل سی کودک با اختلال یادگیری و سی کودک عادی است که به طور دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. دو ابزار از جمله پرسش نامة تنظیم هیجان و سیاهة تنظیم هیجان اجرا شد. پرسش نامة تنظیم هیجان به وسیلة کودکان و سیاهة تنظیم هیجان از سوی والدین آنان تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری حاصل از هر دو ابزار پژوهش حاضر نشان داد که در مقایسه با کودکان عادی، کودکان اختلال یادگیری بی ثباتی هیجانی/منفی گرایی بیشتر و نمره های پایین تری را در استفاده از راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد به طور معناداری نشان دادند. همچنین، یافته های به دست آمده از اثرهای تعاملی و اثرهای اصلی متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده، با توجه به نمره های بالای کودکان با اختلال یادگیری در بی ثباتی/منفی گرایی هیجانی، پیشنهاد می شود که مشکلات هیجانی در این گروه از کودکان از سوی متخصصان و معلمان مورد ملاحظة بیشتری قرار گیرد و برنامه هایی به منظور بهبود مسائل این کودکان طراحی شود.
آموزش خانواده به خانواده: مبانی نظری و نمونه کاربردی خانواده دارای کودکان سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داشتن فرزندان با نیازهای ویژه، خانواده را با مسائل زیادی در زمینه های اجتماعی، آموزشی و خودیاری مواجه می سازد.
برقراری ارتباط عمیق تر با خانواده ای دیگر دارای تجربه ای مشابه در این زمینه، می تواند مسیر مشکلات طی شده را به آن ها نشان دهد. هدف آموزش خانواده به خانواده، انتقال تجارب مثبت خانواده ها به یکدیگر است. در این پژوهش زمینه یابی، به روش نمونه گیری در دسترس از اعضای کانون خیریه سندروم داون، 12 نفر از والدین (11 مادر و 1 پدر) کودکان با سندروم داون به طور داوطلب انتخاب شدند تا در 5 جلسه هفتگی گروهی (به مدت 1 ماه) تجارب خود را در ارتباط با مسائل ویژه دوران پیش دبستانی فرزندان خود بازگو نمایند. از میان این مسائل، 4 اولویت جهت ارایه در پانل آموزشی سمینار سندروم داون انتخاب شد. سه ماه بعد از برگزاری سمینار، با استفاده از پرسشنامه 20 سوالی (محقق ساخته)، ویژگی های دموگرافیک شرکت کنندگان داوطلب در سمینار (22 نفر از والدین) ثبت و میزان رضایت آن ها از مفید بودن پانل آموزشی جمع آوری شد. نتایج نشان دادند که میانگین رضایت خانواده ها از پانل آموزشی و همه مؤلفه های رضایت بسیار زیاد بود. با توجه به محدودیت گروه نمونه، در دسترس بودن آن و اختصاص پانل آموزشی به مسائل دوره پیش-دبستانی و عدم کنترل منابع حمایتی در خانواده ها، پیشنهاد می شود که پژوهش های آتی ضمن توجه به موارد مطروحه، به برگزاری دوره های آموزش خانواده به خانواده در قالب سمینارها در دوره های مختلف سنی افراد داون مبادرت ورزند و این گونه برنامه ریزی جهت توانمند سازی افراد با نیازهای ویژه و خانواده های آن ها در مقابله با استرس مورد استفاده قرار گیرد.
تحول شناختی کودکان ناشنوا بر اساس نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه رشد نظریه ذهن در کودکان ناشنوا و بررسی تاثیر روش ارتباطی بر این رشد انجام شد. علاوه بر آن، تاثیر استفاده از ابزار کمتر کلامی بر عملکرد کودکان ناشنوا در تکالیف باور کاذب مورد بررسی قرار گرفت. روش: با ترتیب دادن یک طرح پژوهشی تحولی از نوع مقطعی و همچنین یک طرح پژوهشی علّی مقایسه ای و با انتخاب 200 کودک در سه گروه ناشنوای دارای والدین شنوا، ناشنوای دارای والدین ناشنوا و شنوا که 18-3 سال سن داشتند، به بررسی رشد نظریه ذهن پرداخته شد. از تکالیف باور کاذب رایج (کلامی) و تکلیف تغییر مکان (کمتر کلامی) برای ارزیابی توانایی آزمودنیها در نظریه ذهن استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان ناشنوای نسل اول؛ یعنی آنهایی که دارای والدین شنوا هستند، در مقایسه با کودکان شنوا تاخیر شدیدی در رسیدن به نظریه ذهن دارند، اما تاخیرکودکان ناشنوای نسل دوم؛ یعنی ناشنوایانی که دارای والدین ناشنوا هستند و زبان اشاره را به صورت طبیعی از والدین خود فرا گرفته اند، در رسیدن به نظریه ذهن از تاخیر کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا به مراتب کمتر است. کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا، بر خلاف کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، با افزایش سن تاخیر در نظریه ذهن را به صورت کامل جبران می کردند. سن میانگین رسیدن به نظریه ذهن در کودکان ناشنوای دارای والدین شنوا، کودکان ناشنوای دارای والدین ناشنوا و کودکان شنوا، به ترتیب 7;6, 11;0 و 4;6 (سال؛ ماه) بود. همچنین کمتر کلامی بودن تکلیف باور کاذب نیز تاثیر معنی داری بر پاسخهای کودکان، اعم از شنوا و ناشنوا نداشت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد ناشنوایی، تاخیری جدی در رشد نظریه ذهن ایجاد می کند، عدم فراگیری زبان اشاره در سن طبیعی زبان آموزی، می تواند به وجود آورنده این نقص باشد. زبان اشاره با فراهم کردن امکان تعامل کودک با والدینش، شناخت وی را از حالات ذهنی و بازنمایی ذهنی که از پیش نیازهای نظریه سازی ذهنی هستند، امکان پذیر می سازد.
تحلیل محتوای کتاب مهارت های اجتماعی-اقتصادی سال اول پیش حرفه ای دانش آموزان کم توان ذهنی از منظر خوانایی با استفاده از تکنیک های خوانایی (روش کلوز، روش بررسی تصاویر، و روش بررسی پرسش ها) و نظرات دبیران این درس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کتاب درسی از جمله عناصر مهم در آموزش و برنامه درسی است که باید از نظر محتوایی دارای اعتبار باشد. پژوهش حاضر درصدد بررسی سطوح خوانایی کتاب مهارت های اجتماعی- اقتصادی دانش آموزان کم توان ذهنی است. در پژوهش حاضر تلفیقی از روش توصیفی از نوع پیمایشی و روش تحلیل محتوا به کار گرفته شده است. جامعه آماری، محتوای کتاب مهارت های اجتماعی- اقتصادی، دانش آموزان کم توان ذهنی و دبیران این درس بودند. نمونه-گیری از متن به شیوه نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری تصاویر از طریق نمونه گیری تصادفی سیستماتیک بود و کلیه پرسشها، دانش آموزان و دبیران به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل آزمون کلوز، پرسشنامه نظرسنجی دبیران و فهرست بررسی تصاویر و پرسش ها بودند. ابزارهای پژوهش دارای روایی و پایایی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های خوانایی، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان خوانایی متن در سطح آموزشی است. ضریب خوانایی تصاویر 53/0 بود که دارای اعتبار بوده و مطلوب است. پرسش ها نیز از نظر موقعیت سوالات مطلوب بودند، زیرا ترتیب آخر، وسط و اول پاراگرف رعایت شده که سبب یادگیری موثر می شود. از نظر تداوم سوالات، میانگین فاصله سوالات، 86/4 جمله بود که این فاصله کمتر از حد مطلوب بود. یافته های نظرسنجی دبیران نشان داد که هرسه مورد اسناد (متن، تصاویر و پرسشها) در سطح آموزشی قرار دارند، و از نظر آماری تفاوت بین نظرات دبیران در خصوص سطوح خوانایی معنی دار بود (01/0=P). همچنین آزمون تعقیبی نشان داد که هرسه در سطح آموزشی قرار دارند. در کل خوانایی متن و تصاویر مطلوب، اما پرسش ها نیاز به اصلاح دارند.
مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه خودگردانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی و نقش پیش بینی کنندگی ابعاد خودگردانی برای عملکرد تحصیلی آنان بود. نوع تحقیق علی ـ مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوشان و عادی شهر شیراز بود. 84 دانش آموز از مدارس تیزهوشان و 82 دانش آموز از مدارس عادی به شیوه همتاسازی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها پرسشنامه ام اس ال کیو و آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی (فولاد چنگ، 1383) بودند. پایایی پرسشنامه ام اس ال کیو با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 93/0 برآورد گردید. برای بررسی روایی سازه مقیاس یاد شده از روش تحلیل عوامل استفاده شد و شش عامل به دست آمد. پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی علوم زیستی با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ 87/0 تعیین شد. روایی محتوایی این آزمون نیز براساس متون تخصصی، مورد تایید دبیران متخصص قرار گرفت. از روشهای آماریt مستقل و تحلیل رگرسیون برای تحلیل یافته ها استفاده شد و نتایج زیر به دست آمد: الف) بین دو گروه دانش آموزان مدارس تیزهوشان و عادی از نظر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودگردانی، تفاوت معنادار بود، ب) از میان ابعاد باورهای انگیزشی، بعد «جهتگیری هدف درونی» و از میان ابعاد راهبردهای یادگیری، بعد «خود بازبینی» بهترین پیش بینی کننده برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود.
نقش بازی درمانی در بهبود مشکلات کودکان با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بازی درمانی در بهبود مشکلات کودکان با اختلال یادگیری ویژه انجام شده است. بر این اساس، با مرور و بررسی منابع علمیِ موجود در این زمینه جنبه های مختلف بازی درمانی، تعریف، شواهد اثربخشی و نمونه تمرین های پیشنهادی آن را معرفی کرده ایم. نتایج پژوهش نشانگر این بود که درمانگران، معلمان و والدین می توانند از بازی درمانی به عنوان یک رویکرد درمانی و آموزشیِ اثربخش برای کمک به کودکان با اختلال یادگیری ویژه استفاده کنند. هم چنین نتایج نشان داد هرچند برخی شواهد پژوهشی در حمایت از تاثیر مثبت بازی درمانی بر جنبه های مختلف رشد کودکان با اختلال یادگیری ویژه وجود دارد؛ با این حال، این حیطه هنوز هم به حمایت های تجربی بیشتری نیاز دارد.
بررسی و مقایسه اثربخشی روشهای آموزش ریاضی به دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"برخی دانش آموزان، به رغم برخورداری از هوش طبیعی یا حتی بالاتر از طبیعی و دارا بودن حواس بینایی و شنوایی سالم، قادر به فراگیری مطالب آموزشی و مفاهیم ویژه با استفاده از روشهای متداول در مدارس نیستند. این قبیل دانش آموزان را، که در کتابهای روان شناسی با نامهای گوناگون نامیده اند، ساموئل کرک، در سال 1963، به عنوان کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری مطرح کرد. یکی از انواع ناتوانیهای یادگیری در دانش آموزان، ناتوانی یادگیری ریاضی است که حاکی از دشواریهایی در درک مفاهیم ریاضی است. در این پژوهش، اثربخشی سه روش آمرزش تکلیف، آموزش فرایند یا توانایی، و آموزش تکلیف- فرایند در آموزش ریاضی به دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی بررسی و مقایسه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که میان نمره های پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها در آزمون پیشرفت تحصیلی اختلاف معناداری وجود دارد که ناشی از اجرای روشهای آموزش است. به عبارت دیگر یافته های پژوهش نشان می دهند که روش آموزش تکلیف، آموزش فرایند یا توانایی، و آموزش تکلیف- فرایند در آموزش ریاضی به آزمودنی ها موثر بوده است.
"