فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۴۴ مورد.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سردرد هدف بزرگی برای مداخلات بهداشت عمومی به شمار می رود. از آنجا که استرس و آشفتگی های هیجانی به عنوان عوامل راه انداز مهم در انواع سردرد مطرح هستند، بنابراین موضوع تنظیم هیجان می تواند به عنوان عاملی در سازگاری و کنترل مؤثر این اختلال مطرح باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در زنان و مردان مبتلا به سردرد میگرنی، سردرد تنشی و افراد بهنجار بود.
روش: طی یک طرح علی- مقایسه ای دو گروه 30 نفری از کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی و سردرد تنشی، مراجعه کننده به کلینیک نورولوژی بیمارستان امام حسین (ع) تهران با تشخیص نورولوژیست در چهارچوب ملاک های تشخیصی انجمن بین المللی سردرد به صورت در دسترس انتخاب و با گروه بهنجار همتاسازی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به سردرد میگرنی نسبت به گروه بهنجار از راهبردهای مثبت کمتری استفاده می کنند. همچنین زنان در هر دو گروه مبتلا به سردرد میگرنی و بهنجار از مردان مبتلا به میگرن و بهنجار در استفاده از راهبردهای مثبت نمرات بالاتری کسب کردند.
نتیجه گیری: بدین صورت آموزش تنظیم هیجان با آگاه نمودن مبتلایان به سردرد از هیجان ها ی مثبت و منفی خود و کمک به پذیرش و ابراز به موقع آنها، می تواند سلامت روان آنان را ارتقاء بخشد، لذا آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به این گروه پیشنهاد می شود.
اثربخشی ترکیب آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فشار خون بالا یکی از بیماری های مزمنی است که به علت تأثیر بر سایر اختلالات و افزایش مرگ و میر در زندگی بشر، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر شبه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به فشار خون بالای تحت پوشش مراکز بهداشتی-درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای انتخاب افراد از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده شد.کلیه افراد، دارای اضطراب بالا و کیفیت زندگی پایین بودند.برای سنجش اضطراب، کیفیت زندگی و فشارخون، به ترتیب از پرسشنامه های اضطراب، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و دستگاه فشارسنج عقربه ای استفاده شد. افراد در گروه آزمایشی علاوه بر درمان دارویی، ترکیب آموزش مدیریت استرس با معنویت درمانی را نیز دریافت کردند اما افراد گروه کنترل تنها درمان دارویی را دریافت نمودند. فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی افراد قبل و بعد از آموزش، اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت استرس همراه با معنویت درمانی، در پس آزمون باعث کاهش نمرات اضطراب، فشار خون سیستولیک و افزایش کیفیت زندگی بیماران شده است؛ اما تأثیر معناداری بر فشار خون دیاستولیک نداشته است. نتیجه گیری: اعمال مدیریت استرس به همراه معنویت درمانی می تواند به منزله یک روش مداخله ای مفید در بهبود اضطراب،کیفیت زندگی و فشارخون بیماران مبتلا به فشارخون بالا به کار رود.
مقایسه دشواری های تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به سندرم روده ی تحریک پذیر با توجه به دست برتری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: از دیرباز مطالعه ی رفتار و تفاوت های فردی بر اساس عدم تقارن مغزی در شناخت اختلالات مختلف اهمیت بسیاری داشته است. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی مقایسه دشواری های تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با توجه دست برتری بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه علی مقایسه ای بود. 30 بیمار دست چپ و 30 بیمار دست راست از میان 120 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر ، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که از نظر جنس، سن و تحصیلات همتا شده بودند. آزمودنی ها به دو پرسش نامه ی دست برتری ادینبورگ و مقیاس دشواری های تنظیم هیجان پاسخ دادند. داده ها با آزمون تحلیل واریانس تک متغیری و من ویتنی تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات دشواری تنظیم هیجان در بیماران دست چپ بطور معنی داری از بیماران راست دست بالاتر بود (05/0> P). هم چنین بین این دو گروه، از میان خرده مقیاس های دشواری های تنظیم هیجانی، دشواری دست زدن به رفتار هدفمند، دشواری کنترل تکانه و فقدان آگاهی هیجانی تفاوت معنی دار داشتند (05/0> P).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر یک مطالعه مقدماتی در حمایت از نقش جانبی شدن تنظیم هیجان در اختلالات اتونومیکی عملکردی همچون سندرم روده تحریک پذیر می باشد
بررسی تأثیر اسیدآمینه L–آرژنین موضعی بر روی عملکرد جنسی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی منتخب شهر اصفهان سال 90-1389(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال در عملکرد جنسی زنان شایع بوده و باعث کاهش کیفیت زندگی آنان می گردد. ترکیبات حاوی اسید آمینه L– آرژنین به لحاظ تئوری باعث اتساع عروق ناحیه ژنیتال زن شده و می تواند با افزایش جریان خون؛ باعث افزایش تحریک پذیری جنسی گردد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر اسید آمینه L– آرژنین موضعی بر روی عملکرد جنسی زنان می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی دوگروهی (دارای گروه کنترل) دوسوکور می باشد. در پژوهش حاضر 76 خانم 19 تا 58 ساله که از عملکرد جنسی خود رضایت نداشتند، وارد مطالعه شدند تا به مدت 4 هفته از داروی فعال (ژل حاوی L – آرژنین) یا ژل دارونما (قبل از هر بار نزدیکی) به طور موضعی روی ژنیتال خارجی استفاده کنند. از این تعداد به طور تصادفی نیمی(38 نفر) در گروه تجربی (ژل حاوی L– آرژنین) و نیمی در گروه شاهد (ژل دارونما) قرار گرفتند. با استفاده از شاخص عملکرد جنسی زنان روزن (FSFI یا Female Sexual Function Index Rosen) ، عملکرد جنسی دو گروه قبل و 4 هفته پس از اجرای مداخله، به کمک نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد، در هر دو گروه شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) در کل مقیاس و در تک تک حوزه ها شامل: میل جنسی؛ تحریک جنسی(برانگیختگی)؛ رطوبت مهبلی؛ ارگاسم؛ رضایتمندی جنسی و درد جنسی، بعد از مداخله به طور معنی داری بهبود یافت (001/0> P)، اما دو گروه از نظر بهبود عملکرد جنسی بعد از مصرف دارو (در کل مقیاس و تک تک حوزه ها) تفاوت آماری معنی داری با هم نداشتند (05/ 0< P).
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر L – آرژنین موضعی (ژل فموره) و ژل دارونما هردو به یک نسبت باعث بهبودی عملکرد جنسی زنان گردید و بین این دو دارو تفاوتی وجود نداشت.
ارتباط عامل های شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط ابعاد شخصیت، تنظیم و بازشناسی هیجان با کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن می باشد.
روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه ی پژوهش شامل 80 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن بود که از میان بیماران مراجعه کننده به کلینیکهای شهر اردبیل انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس تنظیم شناختی هیجان، آزمون بازشناسی حالات چهرهای، فرم کوتاه پرسشنامه ی شخصیتی نثو و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF -36) استفاده شد. دادههای پژوهش با روشهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین تنظیم هیجانی مثبت (459/0r= - )، تنظیم هیجانی منفی (374/0r= )، برونگرایی (251/0r= )، گشودگی (226/0r= )، با وجدان بودن (221/0r= ) و بازشناسی هیجانی (240/0-r= ) با کیفیت زندگی رابطه دارند (01/0pنتیجهگیری: نتایج تحلیل گرسیون چندگانه نشان داد که حدود 22 درصد واریانس کیفیت زندگی توسط متغیرهای مورد مطالعه تبیین می شود. این یافتهها نشان می دهند که عاملهای شخصیتی و هیجانی نقش مهمی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن دارند.
گزارش یک مورد: بروز کمبود ویتامین ب12 و آنمی مگالوبلاستیک با افسردگی مقاوم به درمان و علایم شبه جسمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کمخونیهای مگالوبلاستیک گروهی از اختلالات هستند که معمولا ناشی از کمبود ویتامین ب 12 یا فولات میباشند. کمبود ویتامین ب 12 با طیف وسیعی از علایم خونی، عصبی، گوارشی و روانپزشکی بروز میکند. عدم درمان آنمی، مانع از درمان مناسب بیمار میشود و حتی اگر بیمار تحت درمان مناسب اختلال روانپزشکی قرار گیرد، اغلب پاسخ ناکافی یا مقاومت به درمان خواهد داشت.
معرفی مورد: این مقاله به معرفی خانم 33 سالهای میپردازد که با علایم سندرم افسردگی و بیثباتیهای خلقی با تشخیصهای روانپزشکی گوناگونی همچون اختلال شخصیت مرزی، افسردگی اساسی و اختلال خلقی نامعین، تحت درمان روانپزشکی قرار داشته و طی 6 ماههی قبل بستری و به تدریج اختلال تعادل، پارستزی، سردی و درد اندامهای تحتانی نیز به علایم فوق افزوده شده بود. بیمار به علت افکار جدی خودکشی و اختلال عملکرد بستری گردید. با ظن آنمی مگالوبلاستیک، آزمایشات کامل خون و سطح سرمی ب 12 و اسید فولیک به عمل آمد و پس از تایید تشخیص (افت سطح سرمی ب 12، 90 پیکوگرم در میلیلیتر) و شروع درمان، علایم طی چند روز به طرز چشمگیری ناپدید شد. بیمار از بیمارستان روانپزشکی ترخیص و جهت بررسی علل آنمی مگالوبلاستیک، به متخصص داخلی ارجاع گردید.
نتیجهگیری: اختلالات روانی در کمبود کوبالامین (ویتامین ب 12) شیوع بالایی دارد لذا حتی در غیاب علایم خونی یا عصبی کمبود ب 12، احتمال آنمی مگالوبلاستیک در علایم یا اختلالات روانپزشکی نامعمول یا مقاوم به درمانهای رایج، علایم روانی ناشایع و نوسان در علایم، باید مد نظر قرار گیرد.
نقش واسطه ای خشم در رابطه بین عاطفه منفی و بازداری اجتماعی با شدت تنگی عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خشم در رابطه بین عاطفه منفی و بازداری اجتماعی با شدت تنگی عروق کرونری انجام گرفت.
روش: این پژوهش یک پژوهش اکتشافی از نوع طرح های همبستگی است. تعداد 200 بیمار مبتلا به تنگی عروق کرونری (112 مرد ، 88 زن) با تکمیل مقیاس خشم چند بعدی (MAI) و مقیاس شخصیتی نوع D (DS14) در این پژوهش شرکت کردند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادد که متغیرهای خشم، عاطفه منفی و بازداری اجتماعی با شدت تنگی عروق در سطح 01/0 p < رابطه مثبت معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که خشم در رابطه بین عاطفه منفی و بازداری اجتماعی با شدت تنگی عروق کرونری نقش واسطه ای ایفا می کند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که خشم، عاطفه منفی و بازداری اجتماعی می توانند شدت تنگی عروق کرونری را پیش بینی کنند.
اثربخشی درمان گروهی ذهن آگاهی بر کاهش علایم آسیب شناسی روانی و تغییرات الکتروکاردیوگرافی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهشهای سالهای اخیر بیش از پیش، موید تاثیر عوامل روانی بر پیدایش و سیر بیماریهای کرونر قلب میباشند. این پژوهش با هدف اثربخشی درمان گروهی ذهنآگاهی بر تغییرات الکتروکاردیوگرافی و کاهش علایم آسیبشناسی روانی در افراد مبتلا به بیماری کرونری قلب انجام پذیرفت.
روشکار: 22 نفر از مردان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب در یک کارآزمایی بالینی به روش نمونهگیری پیاپی از میان جامعهی پژوهش (مردان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب که به بیمارستان حشمت شهر رشت مراجعه کرده بودند) انتخاب و به طورتصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای بررسی علایم آسیبشناسی روانی، پرسشنامههای افسردگی بک، اضطراب حالت-صفت اشپیلبرگر و مادههای خصومت در پرسشنامه تجدیدنظر شدهی چکلیست روانی 90 آیتمی به عنوان پیشآزمون در دو گروه اجرا و جهت بررسی اثربخشی روش ذهنآگاهی بر تغییرات الکتروکاردیوگرافی، قبل و بعد از مداخلهی ذهنآگاهی از بیماران، نوار قلب گرفته شد. پس از اجرای هشت جلسه آموزش شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در گروه آزمون، ابزارهای فوق مجددا به عنوان پسآزمون در هر دو گروه اجرا گردید. داده ها توسط تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری بررسی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه شاهد و آزمون در نمرات پسآزمون افسردگی، خصومت، اضطراب حالت و صفت، تفاوت معنیداری (0.001>P) وجود دارد اما آموزش ذهنآگاهی بر شاخصهای الکتروکاردیوگرافی تاثیر
معنیداری نداشت (0.05<P).
نتیجهگیری: به نظر میرسدآموزش ذهنآگاهی گروهی، تاثیر معنیداری در کاهش علایم آسیبشناسی روانی در مردان مبتلا به بیماری عروق کرونر قلب دارد.
مقایسه باورهای غیرمنطقی و سبک های دفاعی در بین بیماران کرونر قلب و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت نقش عوامل روانشناختی در بروز بیماریهای جسمی، پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع باور های غیرمنطقی و سبکهای دفاعی در بین بیماران کرونر قلب و افراد عادی، انجام شد.
روش: پژوهش حاضر در چهارچوب یک بررسی زمینهای - مقایسه ای انجام شد. تعداد نمونه پژوهش حاضر شامل 238 نفر بیمار قلبی، از بیمارستان شهید مدنی تبریز بوده که با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف جهت مطالعه انتخاب شدند. نمونه غیر بیمار نیز شامل 240 نفر بود که از بین همراهان و کارکنان این بیمارستان که فاقد بیماری قلبی بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و با تکمیل پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز و سبک های دفاعی (DSQ-40) در مطالعه شرکت کردند. داده های پژوهش به کمک آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل گردید.
یافته ها: دوگروه بیمار قلبی و غیر بیمار در باورهای غیرمنطقی تأیید و حمایت دیگران، واکنش به ناکامی، بی مسئولیتی عاطفی، کمالگرایی و انواع سبکهای دفاعی تفاوت معنیداری دارند. (05/0>p)
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش که بیانگر نقش سبکهای دفاعی و انواع باورهای غیر منطقی به عنوان عوامل روانشناختی در سلامت جسمی، به ویژه بیماری های قلبی است، پیشنهاد میشود علاوه بر مداخلات پزشکی، از مداخلات روانشناختی هم برای بیماران قلبی و هم افراد سالم به منظور پیشگیری از بیماریهای قلبی- عروقی استفاده شود.
بررسی و ارایه مدل پیش بینی میزان موفقیت جراحی پیوند بای پس عروق کرونری با استفاده از عوامل جمعیت شناختی، روانشناختی، الکتروفیزیولوژیایی و طبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان داده اند که طول دوره بستری بیمارستانی پس از جراحی، تخمینی از میزان موفقیت جراحی است که عوامل طبی، جمعیت-شناختی، روانشناختی و الکتروفیزیولوژیایی سهم عمده ای را در این میان دارند. از آنجایی که رایج ترین شیوه درمانی بیماری عروق کرونر قلب، جراحی پیوند بای پس عروق کرونری است، هدف پژوهش حاضر، بررسی پنج مدل نظری متشکل از متغیرهای جمعیت شناختی، روانشناختی، الکتروفیزیولوژیایی و طبی در پیش بینی طول مدت بستری بیمارستانی پس از جراحی پیوند بای پس عروق کرونری، به عنوان شاخصی از موفقیت جراحی بود. به این منظور، از بین بیماران مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان شهید رجایی تهران که مناسب برای این نوع جراحی بودند، 150 بیمار (30 زن، 120 مرد) انتخاب شدند و سپس از طریق مقیاس 21 سوالی افسردگی- اضطراب- استرس (DASS-21) و دستگاه ارزیابی پاسخ استرس مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل نظری دوم که از مولفه های سن، جنس، فشار خون بالا، افسردگی، اضطراب و تغییرپذیری ضربان قلب تشکیل شده بود، دارای بهترین و مناسب ترین برازش با داده ها است. بنابراین می توان از این مدل در محیط-های بالینی، برای شناسایی بیمارانی که ممکن است این نوع جراحی برای آنها موفقیت آمیز نباشد استفاده کرد.
سطوح کلسترول و علائم اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه علائم اختلالات اضطرابی در سطوح متفاوت کلسترول به انجام رسیده است.
روش: این پژوهش از نوع مطالعات علی – مقایسهای بود. مبتنی بر اهداف ترسیم شده، از میان افراد مبتلا به کلسترول (TC) بالا و پایین مراجعهکننده به آزمایشگاه مرکزی استان آذربایجان شرقی، تعداد 100 نفر (50 نفر در هر گروه با میانگین سنی 55- 35 ساله) به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه SCL-90-R استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که بین گروههای مورد مطالعه از نظر علائم اضطراب تفاوت معنیدار وجود دارد. علاوه بر این، تحلیلهای تکمیلی نشان داد که نشانههای ترس مرضی، وسواس - اجبار، اضطراب در افراد دارای کلسترول بالا نسبت به افراد دارای کلسترول پایین بیشتر است.
نتیجهگیری: اختلالات روانی و بیماریهای جسمانی با هم در ارتباطند. پاتوفیزیولوژی اختلالات روانی ممکن است با تغییرات عوامل بیولوژیکی در ارتباط باشد. در بررسی رابطة بین سطوح سرمی کلسترول و علائم اختلالات روانی، شواهد پژوهشی نشان میدهند که افراد دارای اختلالات جسمانی غالباً نشانههایی از سایکوپاتولوژی مربوط را دارا هستند. از اینرو، یافتهها حاکی از آن است که سطوح بالای کلسترول ممکن است با علائم اضطراب و تنش در افراد همراه باشد.
مقایسه تیپ شخصیتیD و فرسودگی حیاتی در بیماران قلبی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت و تأثیر روزافزون عوامل روانی- اجتماعی در سلامت جسمی و تأثیر سبک زندگی نادرست در بروز بیماری های قلبی- عروقی، هدف پژوهش حاضر مقایسه تیپ شخصیتیD و فرسودگی حیاتی در بیماران قلبی و افراد عادی بود..
روش: طرح پژوهش حاضر یک طرح پس رویدادی یا علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز و بیماران کرونری قلب مراجعه کننده به مطب های تخصصی قلب بودند. نمونه پژوهش 200 نفر فرد بهنجار و 150 بیمار قلبی بودند از نظر متغیرهای گروه سنیٰ تاهل و سطح تحصیلات با گروه بیماران یکسان شده بودند، به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های تیپ شخصیتی دنولت، فرسودگی حیاتی ماستریخت و فرم مشخصات جمعیت شناختی استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون یو- من- ویتنی توسط نرم افزار SPSS.16 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین بیماران قلبی و افراد عادی از نظر تیپ شخصیتیD و مؤلفه های آن (عاطفه منفی و بازداری اجتماعی) و متغیر فرسودگی حیاتی تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که تیپ شخصیتی D و فرسودگی حیاتی از متغیرهای تقریباً تأثیرگذار بر رفتارهای بهداشتی بیماران کرونر قلبی هستند. این نتایج، تلویحات مهمی در زمینه آموزش و مداخلات درمانی برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران کرونر قلبی دارد که در مقاله مورد توجه قرار گرفته اند.
گزارش یک مورد اختلالات رفتاری و تغییر شخصیت ناشی از انسفالیت هرپسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انسفالیت با نقایص روانیعصبشناختی همراه است. تغییرات شخصیتی و رفتاری در 60-40 درصد موارد انسفالیت هرپسی دیده میشود. مقالهی حاضر به گزارش یک مورد تغییرات رفتاری و عوارض عصبشناختی به جا مانده از انسفالیت هرپسی بهبود یافته میپردازد.
معرفی مورد: بیمار پسر 17 سالهای است که بعد از ابتلا به انسفالیت هرپسی دچار بیقراری، پرخاشگری، استریوتایپی و رفتارهای تکانشی منجر به افت عملکرد و بستریهای مکرر شده بود که آخرین نوبت بستری و ارایهی گزارش مورد، آبان و آذر 1389 میباشد. در تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (MRI)، آتروفی نواحی فرونتوتمپورال و درالکتروانسفالوگرام امواج شبه تشنجی مشهود بود. بیمار اشکال در عملکرد هوشی و ضعف در یادگیری داشت.
نتیجهگیری: بیمار تابلوی تغییرات شخصیتی و رفتاری و اختلال یادگیری پس از انسفالیت را نشان میدهد. مطالعات پیگیرانه با حجم نمونهی بالاتر میتواند اطلاعات بیشتر از نقایص بعد از انسفالیت در اختیار درمانگران قرار دهد.
رابطة فاجعه سازی درد، اضطراب درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله با ناتوانی عملکردی در بیماران روماتیسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای فاجعهسازی درد، اضطراب درد،
روانرنجورخویی، حمایت اجتماعی، راهبردهای مقابله و در پیشبینی ناتوانی عملکردی در بیماران رماتیسمی شهر اهواز بود.
روش: بدین منظور یک گروه 151 نفری از بیماران مبتلا به روماتیسم با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای مقیاس فاجعهسازی درد، مقیاس علائم اضطراب درد، خرده مقیاس روانرنجورخویی پرسشنامه شخصیتی آیزنک، خرده مقیاس حمایت اجتماعی مقیاس سنجش تأثیر آرتریت، پرسشنامه راهبردهای مقابله، مقیاس سنجش تأثیر آرتریت را تکمیل کردند.
یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای پژوهش قادر به تبیین 39% واریانس ناتوانی عملکرد بودند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که به ترتیب فاجعهسازی درد، روان رنجورخویی، حمایت اجتماعی و یکی از راهبردهای مقابلهای در معادله باقی ماندند. این متغیرها جمعاً 38% از واریانس ناتوانی عملکردی را تبیین کردند.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش از نقش عوامل روانشناختی در پیشبینی وضعیت عملکردی در بیماران روماتیسمی حمایت میکند.
تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان، یک رویکرد نوین درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شب ادراری به عنوان یکی از شایع ترین مشکلات دوران کودکی شناخته شده است. خرناس شبانه و مسدود شدن راه تنفس طبیعی بر شب ادراری کودکان تأثیرگذار می باشد، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر کاهش شب ادراری کودکان بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی همراه با گروه شاهد بود که با هدف تأثیر اصلاح حرکات تنفسی بر شب ادراری کودکان مراجعه کننده به یکی از مطب های اورولوژی شهر اصفهان در سال 1390 انجام شد. آزمودنی ها بر اساس ملاک های شب ادراری (بر اساس
DSM-IV-TR یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders)، داشتن تنفس دهانی و خرخر شبانه (به تشخیص متخصص گوش و حلق و بینی) و دامنه سنی 12-6 سال وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند و دفعات شب ادراری ثبت گردید. سپس تمرینات تنفسی طی چهار جلسه 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش آموزش داده شد. مفروضه اساسی استفاده از تمرینات این بود که اصلاح تنفس می تواند دفعات شب ادراری را کاهش دهد. تمرینات به مدت چهار هفته قبل از خواب و پس از بیداری ادامه یافت. سپس دفعات شب ادراری بیماران ثبت گردید. داده های مطالعه در نرم افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: محدوده سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش بین 10-6 سال (با میانگین 23/1 ± 09/7) و در گروه شاهد 11-6 سال (با میانگین 74/1 ± 12/8) بوده است. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری با هم وجود دارد (01/0 = P). تمرینات تنفسی موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شده است (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: این تحقیق استفاده از تمرینات تنفسی را به منظور کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به شب ادراری که در عین حال تنفس دهانی و خرخر شبانه نیز دارند، پیشنهاد می کند.