فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
از آنجا که ظرفیت حافظه کاری پیش بینی کننده تفاوت های فردی موجود در گستره وسیعی از توانایی های ذهنی است، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر ظرفیت حافظه کاری بر ادراک زمان در کودکان پیش دبستانی می پردازد. ابتدا حافظه کاری 108 آزمودنی با مجموعه آزمون های CANTAB اندازه گیری شده ، سپس 21 کودک در گروه با ظرفیت بالا و 20 کودک در گروه با ظرفیت پایین حافظه کاری طبقه بندی شدند. سپس هر دو گروه دو نوع تکلیف بازتولید زمانی را اجرا نمودند: از آنان خواسته شد که بازه های زمانی 700 و 3000 میلی ثانیه را به عنوان تکلیف منفرد، و بازه زمانی 3000 میلی ثانیه را همراه با اجرای یک تکلیف غیرزمانی به عنوان تکلیف دوگانه بازتولید نمایند. داده های به دست آمده از طریق تحلیل واریانس با طرح مختلط و آزمونهای تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در تکلیف منفرد گروه با ظرفیت حافظه کاری بالا نسبت به گروه با ظرفیت حافظه کاری پایین از لحاظ دقت عملکرد بهتری داشت. در تکلیف دوگانه، از لحاظ دقت عملکرد در تکلیف بازتولید زمانی تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت اما گروه با ظرفیت بالای حافظه کاری نسبت به گروه دیگر در تکلیف غیرزمانی عملکرد بهتری داشت. علاوه براین، گروه با ظرفیت حافظه کاری پایین، در تمام بازه های زمانی نسبت به گروه با ظرفیت حافظه کاری بالا ضریب تغییرپذیری بالاتری داشت.
تاثیر فیلتر فرکانسی اطلاعات دیداری بر جلب توجه؛ کاربست یافته های علوم اعصاب شناختی در آموزش الکترونیکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: وجوه متفاوت اطلاعات بینایی به وسلیه فرکانس های متفاوتی به سیستم بینایی ارسال می گردد. بدین نحو که جزئیات تصویر به وسیله فرکانس بالا و کلیات آن به وسیله فرکانس پایین انتقال می یابد. هدف از این مطالعه بررسی تفاوت توجه به تصاویر فیلترشده و بدون فیلتر اطلاعات در دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی بود.
روش ها: این پژوهش مقطعی مقایسه ای در دانش آموزان مقاطع ابتدایی و راهنمایی 2 منطقه شهر تهران در سال 1391 انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس انتخاب شدند و مجموعاً 132 دانش آموز از 3 مدرسه ابتدایی و راهنمایی در این مطالعه شرکت نمودند. برای جمع آوری داده ها از آزمون اصلاح شده دات پروب تصویری استفاده شد. داده ها به نرم افزار SPSS 18 وارد شدند و با توجه به اینکه یک گروه و 3 نوع فیلتر فرکانسی مختلف وجود داشت، برای بررسی تفاوت توجه به این 3 نوع فیلتر از آزمون آماری اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
یافته ها: میانگین درستی پاسخ آزمودنی ها در حالت نمایش همخوان در فرکانس پایین (10/2±96/18) و در حالت ناهمخوان بدون فیلتر (81/1±04/17) بیشتر بود. میانگین زمان واکنش آزمودنی ها در حالت نمایش همخوان در فرکانس بالا (36/0±65/0) و در حالت ناهمخوان بدون فیلتر (33/0±59/0) بیشتر بود. بین آزمودنی ها در درستی پاسخ و زمان واکنش به انواع محرک های ارایه شده با توجه به همخوان یا ناهمخوان بودن نمایش تفاوت معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری: تصاویر با فیلتر فرکانسی پایین به صورت دقیق تر و سریع تر از تصاویر با فیلتر فرکانسی بالا و بدون فیلتر در کودکان و نوجوانان عادی پردازش می شوند و مانند بزرگسالان گرایش به استفاده از فیلتر فرکانسی پایین بیشتر از بالاست.
تحریک مغز از روی جمجمه با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (TDCS) بر حافظه کاری در افراد سالم
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تاثیر تحریک مغز از روی جمجمه با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی بر روی حافظه کاری در ناحیه قشر پیش پیشانی خلفی جانبی انجام شد. طرح این نوع پژوهش از نوع آزمایشی با گروه گواه و انتساب تصادفی و جامعه ی آماری آن دانشجویان مرد دانشگاه خوارزمی در مقطع سنی 18 تا 23 سال بود. دو نوع مختلف تحریک آندی و ساختگی با شدت جریان 2 میلی آمپر و به مدت 15 دقیقه بر 30 نفر شرکت کننده طی 3 جلسه ارائه شد. شرکت کنندگان قبل و بعد از تحریک با آزمون تعیین فراخنای حافظه کاری جهت بررسی زمان واکنش و تعداد پاسخ های درست مورد سنجش قرار گرفتند. پس از انجام تحلیل کوواریانس تک متغیری مشخص شد که تغییر در زمان واکنش و تعداد پاسخ های درست از لحاظ آماری معنادار است. تحقیق حاضر نشان می دهد که تحریک آندی سبب کاهش زمان واکنش و افزایش تعداد پاسخ های صحیح شده است و به نظر می رسد موجب بهبود حافظه کاری می شود.
زیر ساخت های عصبی کارکردهای اجرایی و اهمیت آن در آموزش و توان بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای اجرایی به عنوان مجموعه مهارت های عالی و سطح بالای مغز با اعمال نقش نظارتی و کنترلی بر روی فرآیندهای شناختی سطوح پایین تر، باعث رفتار تطابقی انسان در موقعیت های خاص می شوند. این موقعیت ها در شرایطی اتفاق می افتند که رفتار اتوماتیک فرد ناکارآمد است. نقایص کارکردهای اجرایی در کودکان ممکن است به صورت ضعف در حیطه هایی نظیر حل مسأله، یادگیری، حافظه، پردازش اطلاعات و استدلال، ارتباط برقرار کردن با دیگران و تعاملات اجتماعی، درک خواندن، نوشتن، انجام تکالیف در مدرسه انجام بازی های گروهی، انجام یک پروژه یا کاردستی و ... خود را نشان دهد. در حقیقت می تواند پیامدهای قابل ملاحظه ای در عملکرد اجتماعی، تحصیلی و هیجانی کودک داشته باشد. این پیچیده ترین رفتار بشر به پیچیده ترین بخش قشر مغز او یعنی لوب های فرونتال مربوط بوده و برون داد آن رفتارهایی است که متمایز کننده ی انسان و حیوان می باشد. براین اساس ، شناخت زیر ساخت های عصبی کارکردهای اجرایی در انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. داشتن اطلاعات در این زمینه برای متخصصان آموزش و توان بخشی کودکان استثنایی امری ضروری است تا با دانشی کامل به آموزش و توان بخشی کودکان با اختلال کارکردهای اجرایی بپردازند .
بررسی اثر دست برتری، جنسیت و سن بر ادراک زمان
حوزه های تخصصی:
جانبی شدن مغز با کارکردهای شناختی در ارتباط است، از این رو انتظار می رود که دست برتری نیز به عنوان یکی از نتایج جانبی شدن، با عملکرد شناختی ادراک زمان در ارتباط باشد. در این تحقیق علی- مقایسه ای به روش در دسترس 40 دختر راست دست،40 دختر چپ دست ،40 پسر راست دست و 40 دختر چپ دست با کمک پرسشنامه ادینبورگ انتخاب شدند. ادراک زمان آنها نیز با چهار روش سنجش تولید، باز تولید، برآورد کلامی و مقایسه ای به کمک نرم افزار معتبر سنجیده شد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که سن آزمودنیها به طور منفی و معنادار ادراک زمان را به روش سنجش برآورد کلامی و تولید پیش بینی می نماید. دست برتری به طور مثبت و معنی دار ادراک زمان را به روش سنجش برآورد کلامی پیش بینی می کند. همچنین نتایج رگراسیون لجستیک نشان داد که دست برتری می تواند ادراک زمان را به روش سنجش مقایسه ای پیش بینی نماید. در این تحقیق بین دو جنس نیز تفاوت معنا داری مشاهده نگردید. جمع بندی نتایج نشان می دهد هرچند که افراد راست دست نسبت به افراد چپ دست از زمان، برآورد بالاتری دارند اما در تشخیص تفاوت دو زمان نزدیک به یکدیگر به طور معنا دارای دچار اشتباهات بیشتری می شوند. همچنین هر چه سن افراد بیشتر شود، گذشت زمان برای آنها سریعتر ادراک می شود.
تاثیر حافظه آشکار حرکتی فوری، نزدیک و دور بر پردازش های بازتحکیم و تداخل پس گستر
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تاثیر حافظه آشکار حرکتی فوری، نزدیک و دور بر پردازش های بازتحکیم مبتنی بر ارتقاء، ثبات و تداخل پس گستر بود. نمونه آماری 72 دختر جوان و راست دست بود. آزمودنی ها به دو گروه حافظه آشکار حرکتی فوری (گروه فراخوانی فوری، گروه فراخوانی فوری + تداخل فوری + آزمون خاطرآوری فوری)، دو گروه حافظه آشکار حرکتی نزدیک (گروه فراخوانی بعد از h 5، گروه فراخوانی بعد ازh 5 + تداخل تاخیری بعد ازh 5 + اجرای آزمون خاطرآوری بعد از h 5) و دو گروه حافظه آشکار حرکتی دور (گروه فراخوانی بعد از h 24، گروه فراخوانی بعد از h 24+ تداخل تاخیری بعد از h 24+ اجرای آزمون خاطرآوری بعد از h 24) تقسیم شدند. پژوهش شامل مراحل اکتساب و خاطرآوری بود و تکالیف زمان واکنش زنجیره ای متناوب و زمان واکنش دو انتخابی بینایی مورد استفاده قرار گرفت. در فاز اول مطالعه بازتحکیم مبتنی بر ارتقاء، و در فاز دوم بازتحکیم مبتنی بر ثبات و تداخل پس گستر بررسی شد. نتایج فاز اول مطالعه نشان داد بازتحکیم مبتنی بر ارتقاء برای گروه حافظه حرکتی آشکار دور (24 ساعت فراخوانی) و نزدیک (5 ساعت فراخوانی) رخ داد. نتایج فاز دوم نشان داد به ترتیب در گروه های حافظه نزدیک (فراخوانی بعد از h 5 + تداخل تاخیری بعد از h 5 + اجرای آزمون خاطرآوری بعد از h 5) و دور (فراخوانی بعد از h 24، فراخوانی بعد از h 24 + تداخل تاخیری بعد از h 24+ اجرای آزمون خاطرآوری بعد از h 24) اثر بازتحکیم مبتنی بر ثبات رخ داد ولی گروه حافظه فوری (تداخل فوری + آزمون خاطرآوری فوری ) متحمل اثر تداخل پس گستر شده است.
تأثیر ادراک افراد از نوع تکلیف بر انتخاب سطوح تداخل زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی میزان تداخل حاصل از شیوة تمرینی خودتنظیم با توجه به نوع تکلیف بر اکتساب و یادداری تکالیف ردیابی موقعیتی، با تاکید بر آزمون نظریه های فراشناختی (پدیده های شناختی و فراشناختی) است. به این منظور 24 دانشجوی راست دست دختر و پسر دانشگاه یزد که به لحاظ مقیاس پرسشنامة ظرفیت خودتنظیمی (SRQ)، از ظرفیت بالای خودتنظیمی برخوردار بودند، به صورت تصادفی به 2 گروه تکالیف ردیابی موقعیتی ساده و پیچیده با مشخصات تجربی 12 نفر (در هر گروه) با میانگین سنی 7/1± 22 سال تقسیم شدند. روش تحقیق، نیمه تجربی بود. تکلیف مورد استفاده در این تحقیق، نوعی تکلیف ردیابی موقعیتی است که به صورت نرم افزاری طراحی شده و هدف از اجرای آن ردیابی موقعیتی مسیر با سرعت ممکن و حداقل خطاست. معیارهای اکتساب تکلیف زمان حرکت، خطای حرکت و تعداد تغییر الگو منظور شد. آزمودنی ها در مرحلة اکتساب 8 بلوک 16 کوششی را تمرین کردند، سپس در مرحلة یادداری فوری و مرحلة یادداری تأخیری (پس از 72 ساعت) یک بلوک 16 کوششی را تمرین کردند. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و t مستقل به ترتیب برای مرحلة اکتساب و آزمون های یادداری استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه های تمرینی خودتنظیم در دو نوع تکلیف در مرحله اکتساب و یادداری فوری و تأخیری زمان حرکت وجود ندارد. درحالی که این تفاوت در رابطه با خطای حرکت در مرحلة اکتساب مشاهده شد (05/0 P<)، در مرحلة یادداری فوری و تأخیری مشاهده نشد. بین گروه های تمرینی خودتنظیم در دو نوع تکلیف در مرحلة اکتساب در مورد تعداد تغییر الگو تفاوت معنی داری مشاهده شد؛ به عبارتی گروه تمرینی تکلیف ردیابی موقعیتی پیچیده تعداد تغییر الگوی کمتری را خواستار بودند. همچنین نتایج تحلیل آزمون t مستقل برای مقایسة تعداد تغییر الگو در بلوک اول و بلوک هشتم از تکالیف ردیابی موقعیتی ساده تفاوت معنی داری نشان داد، ولی برای تکالیف ردیابی موقعیتی پیچیده تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این یافته نشان می دهد افراد خودتنظیم با توجه به درکی که از نوع تکلیف دارند، سطوحی از تداخل زمینه ای را ایجاد می کنند و سپس با ادامة تمرین میزان تداخل زمینه ای را کاهش می دهند.
تأثیر تمرینات فرایندی عصبی، عضلانی و اسکلتی ریتمیک بر عمق بخشی آرام سازی (ثبت شده توسط سیگنال های SCL ""جریان الکتریکی پوست"") جودوکاران تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرامسازی، یکی از مهارتهای مهم روانی در حوزة فعالیتهای تربیت بدنی و ورزش است. بررسی ارتباط بین آرامسازی و تمرینات ریتمیک، با نظر به سازوکارهای انعطافپذیری- کارکردی سیستم عصبی، از جمله موضوعاتی است که در تحقیقات اخیر به آن اشاره شده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرینات ریتمیک بر عمقبخشی آرامسازی جودوکاران تیم ملی بود. 30 نفر از ورزشکاران مرد تیم ملی جودو، در سه گروه کنترل، تجربی 1 و تجربی 2، در این تحقیق شرکت کردند و براساس یک دورة اجرایی سهماهه بنابر پروتکل تمرینی و با استفاده از شاخص SCL، دادهها ثبت و در نهایت تجزیهوتحلیل شد. نتایج، بیانگر این بود که بین آرامسازی گروههابا توجه به آلفای 5 درصد و نمرة P(05/0P>) 061/0، اختلاف معنیداری وجود ندارد.
بهعبارتی میتوان گفت که دورههای تمرینی آرامسازی در ارتقای سطح مهارت آرامسازی، تأثیر اندکی داشته، اما تمرین ریتمیک تا حدودی موجبات عمقبخشی آرامسازی را، فراهم آورده است. یافتهها با توجه به فرضیات اخیر و نظریاتی مطرح در مورد تمرینات ریتمیک و آرامسازی، اذعان دارند که بیشتر از هر تمرینی، حرکات ریتمیک با تأثیر بر عمقبخشی آرامسازی، استرس را کاهش میدهد و شخص با آرامش بیشتر، در اجرای حرکات بهینه، موفقتر خواهد بود.
ارتباط وضعیت تحصیلی دانشجویان و توانایی شناختی مغز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پایش وضعیت تحصیلی دانشجویان یکی از ماموریتهای نظام آموزشی دانشگاههاست. تواناییهای شناختی مغز نقش محوری در یادگیری و موفقیت تحصیلی ایفا میکنند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت تحصیلی و تواناییهای شناختی دانشجویان بود.
روش ها: این مطالعه مقطعی موردپژوهی، در دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 1391 انجام شد و 395 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسش نامه توانایی های شناختی 30گویه ای در 7 زیرمقیاس ""حافظه فعال""، ""کنترل مهاری و توجه انتخابی""، ""تصمیم گیری""، ""برنامه ریزی""، ""توجه پایدار""، ""شناخت اجتماعی"" و ""انعطاف پذیری شناختی""بود. برای بررسی همبستگی بین معدل و کارکردهای اجرایی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: همبستگی معنی داری بین معدل تحصیلی و کل توانایی های شناختی و زیرمقیاس های حافظه فعال، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی (همگی در سطح 0001/0=p) به غیر از شناخت اجتماعی (969/0=p) مشاهده شد.
نتیجهگیری: زیرمقیاس های توانایی های شناختی یعنی حافظه فعال، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی با معدل تحصیلی دانشجویان ارتباط مثبت دارند.
رابطه کمال گرایی و ساختار مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی با ساختار مغز بود. تعداد 49 نفر (23 زن، 26 مرد) با تکمیل نسخه فارسی مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی (FPANPS) در این مطالعه شرکت کردند و سپس تصویر مغز آن ها به روش تشدید مغناطیسی (MRI) ثبت شد. تصاویر براساس ریخت سنجی وکسل (VBM) ارزیابی شدند. ابتدا هر یک از تصاویر ثبت شده به سه بافت ماده سفید، ماده خاکستری و مایع مغزی نخاعی تفکیک و سپس از تصاویر ماده خاکستری جدا شده مغز، یک الگوی میانگین به دست آمد. جهت یکسان سازی ابعاد مغز، تصاویر با الگو هماهنگ شدند. نتایج نشان داد که بین کمال گرایی منفی افراد با چگالی ماده خاکستری مغز آنها در ساختار تالاموس و قسمت پشتی قشر آهیانه ای عقبی سمت چپ رابطه مثبت معنادار وجود دارد. ارزیابی آماری نشان داد که حجم نمونه برای یافتن همبستگی کمال گرایی مثبت با ساختارهای مغزی کافی نیست. نتیجه به دست آمده در راستای تحقیقاتی بود که قسمت پشتی قشر آهیانه ای عقبی سمت چپ را با فکر کردن به وظایف و تعهدات و همچنین افسردگی مرتبط دانسته اند و پژوهش هایی که رابطه بین تالاموس با اختلال وسواس فکری- عملی را تایید کرده اند. براساس نتایج، می توان استفاده از ابزارهای ارزیابی ساختار مغز به همراه پرسشنامه های ارزیابی شخصیت را پیشنهاد کرد. با توجه به یافته ها می توان برای ارزیابی دقیق تر ویژگی های شخصیتی و حتی مشکلات روان شناختی از تصاویر مغزی بهره برد.
سامانه فعال ساز مغزی و سامانه مهاری مغزی در اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع گسترده اختلال شخصیت مرزی و پیامدهای مخرب اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی آن، لزوم توجه بیشتر به این اختلال و عوامل زمینه ساز آن را برجسته می نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و وجوه تمایز این سیستم ها در افراد بیمار با افراد عادی بود.
مواد و روش ها: بدین منظور 30 فرد بیمار که با تشخیص اختلال شخصیت مرزی در بیمارستان رازی تبریز بستری بودند، پرسش نامه BIS/BAS Carver و White را تکمیل نمودند. گروه شاهد شامل 30 فرد فاقد سابقه تشخیص روان پزشکی بود.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که دو گروه مورد مطالعه در متغیرهای سیستم بازداری رفتاری و سیستم فعال ساز رفتاری و خرده مقیاس جستجوی لذت تفاوت معنی دار با یکدیگر دارد (01/0 < P). در این میان عامل جستجوی لذت با مقدار Wilk's Lambda (42/0) و سیستم فعال ساز رفتاری با Wilk's Lambda (53/0) در تمایزگذاری دو گروه نقش قابل توجهی داشت.
نتیجه گیری: فعالیت بالای سیستم بازداری رفتاری زمینه ساز اضطراب دایمی و احساسات منفی تجربه شده در فرد بود و فعالیت بالای سیستم فعال ساز رفتاری می تواند عامل زیربنایی تکانشگری باشد که از مؤلفه های هسته ای اختلال شخصیت مرزی است. این مطالعه هماهنگ با سایر مطالعات مبتنی بر بررسی چگونگی تأثیر عوامل زیستی- عصبی در بروز اختلال شخصیت مرزی می تواند راه گشای فهم دقیق تر این اختلال و به پیرو آن ایجاد راه کارهای مناسب جهت پیش بینی احتمال بروز بیماری و پیش گیری های نخستین و نیز گسترش روش های درمانی مؤثرتر باشد.
بررسی معیارهای عملکرد حرکتی به منظور ارزیابی عصب شناختی آسیب ورزشی ضربه به سر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم کنترل وضعیت، سیستم پیچیدة حرکتی است که براساس تعامل بین فرایندهای پویا و مختلف شکل گرفته است و بسیاری از تکنیکهای آزمایشگاهی با استفاده از دامنة وسیعی از علائم و نشانههای عصبشناختی به تشخیص اختلالات عملکردی میپردازند. تحقیق حاضر بهمنظور ارزیابی پایایی معیارهای متداول تعادل کلینیکی و تعیین اثر سن، قد، وزن و شاخص تودة بدن در اجرای آزمونهای تعادل کلینیکی انجام گرفت. بهاین منظور 133 شرکتکننده در دامنة سنی 59 -18 سال که در هفته حداقل سه جلسه فعالیت ورزشی داشتند، در این تحقیق شرکت کردند. آزمونهای تعادل کلینیکی مورد استفاده شامل رساندن انگشت اشاره به بینی، ایستادن روی یک پا، ایستادن پاشنه – پنجه و آزمون بلند شدن از روی صندلی و راه رفتن بود. یافتهها نشان داد که اولین اجرا در هر سه کوشش آهستهتر انجام پذیرفت. ارتباط بین برخی فاکتورها و آزمونهای تعادلی نیز مشخص شد. نتایج آشکار کرد که آزمونهای عملکرد تعادلی رساندن انگشت اشاره به بینی و بلند شدن از روی صندلی و راه رفتن و به ویژه آزمون دوم، باثباتترین آزمون در ارزیابی آسیب ورزشی ضربه به سر هستند.
اثر دو نوع تداخل قبل از اجرا و تداخل حین اجرا بر یادگیری برنامة حرکتی تعمیم یافته و پارامتر مهارت های پایة بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روشهای آموزش مهارت استفاده از شیوة تداخل زمینهای است. هدف از اجرای تحقیق، مطالعة تداخل حاصل از شیوههای تمرینی بر اکتساب، یادداری حرکتی تعمیمیافته و پارامتر در مهارتهای بسکتبال با تأکید بر آزمون فرضیههای تداخل زمینهای و نظریههای یادگیری خودتنظیمی است. در تداخل قبل از اجرا آرایش تمرین توسط خود فرد (اثر خود تنظیمی) و در تداخل حین اجرا آرایش تمرین توسط مربی با هر فرد دیگر (اثر تداخل زمینهای) انجام میگیرد. به همین منظور 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه یزد با میانگین سنی (21 – 19 سال) که تجربة یادگیری مهارت بسکتبال را نداشتند، بهصورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و بهصورت تصادفی در 10 گروه 12 نفری گمارده شدند. 5 گروه در قالب آزمایش اول یا برنامة حرکتی تعمیمیافته (مهارتهای دریبل، پاس سینه، پرتاب آزاد) و 5 گروه در قالب آزمایش دوم یا پارامتر (پرتاب آزاد از فواصل مختلف) در گروههای آرایش تمرین به شیوة قالبی، تصادفی، زنجیرهای، خودتنظیمی و جفتشده با خودتنظیمی تمرین کردند. بهمنظور
جمعآوری دادهها از آزمون پرتاب و پاس «مجموعه آزمون بسکتبال ایفرد»، همچنین آزمون دریبل «مجموعه آزمون بسکتبال جانسون» استفاده شد. آزمودنیها پس از شرکت در پیشآزمون، در مرحلة اکتساب به مدت 5 روز (5 جلسه) و هر جلسه 3 بلوک 15 کوششی را تمرین کردند. پس از 48 ساعت در آزمون یادداری با 15 کوشش شرکت کردند (5 کوشش از هر تکلیف) دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک عاملی، تحلیل واریانس عاملی با اندازههای تکراری و آزمونهای تعقیبی LSD و دانکن تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین روشهای مختلف تمرینی در مرحلة اکتساب و یادداری برنامة حرکتی تعمیمیافته وجود دارد. یعنی اثر تداخل زمینهای در برنامة حرکتی تعمیمیافته مشاهده شد (05/0 P<). همچنین تفاوت معناداری بین روشهای مختلف در گروههای تمرینی در مرحلة اکتساب و یادداری پارامتر مشاهده شد (05/0 P<). بهعبارتی کنترل داشتن افراد بر طراحی تمرین اثر مثبتی بر یادگیری دارد. همچنین این یافته پیشنهاد میکند در فرایند یادگیری تأثیرات تداخل قبل از اجرا نسبت به تأثیرات تداخل حین اجرا اهمیت خاصی دارد.
بررسی ارتباط بین سیستم های فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرانی، پدیده ای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، به خصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی نگرانی، از طریق سه عامل پیش بین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیش بین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنی دار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیش بینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعال ساز رفتاری به دلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه به بررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری به عنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید می کند.
تاثیر نوسانات هورمون های تستوسترون و پروژسترون بر میزان رضایت مندی جنسی با کنترل عامل رضایت مندی زناشویی در گروهی از زنان 30 تا 50 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر نوسانات هورمون های تستوسترون و پروژسترون بر میزان رضایت جنسی با کنترل عامل رضایت مندی زناشویی در گروهی از زنان 30 تا 50 سال شهر کازرون بود. بدین منظور از بین زنان متاهل 30 تا 50 سال شهر کازرون، تعداد 100 نفر از کسانی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، انتخاب و با پرسشنامه های استاندارد رضایت جنسی و رضایت مندی زناشویی انریچ، مورد ارزیابی قرار گرفتند. میزان تستوسترون و پروژسترون با خونگیری در مرحله ی فولیکولار(بین روزهای 12 تا 18 قاعدگی) و به کمک دستگاه الیزا و کیت های هورمونی تهیه شده از شرکت مونوبایند، اندازه گیری شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و روش ضریب همبستگی سهمی، تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین میزان رضایت جنسی و نوسانات هورمون تستوسترون و پروژسترون با کنترل عامل رضایت مندی زناشویی رابطه ی معناداری وجود دارد. نوسانات هورمون پروژسترون و تستوسترون قادر به پیش بینی تغییرات مربوط به رضایت جنسی زنان می باشند. به طوری که برای رضایت جنسی زنان، نوسانات هورمون پروژسترون دارای بیشترین توان تبیین بوده است و به دنبال آن نوسانات هورمون تستوسترون در مرحله ی دوم پیش بینی رضایت جنسی زنان می باشد. نوسانات هورمون پروژسترون و تستوسترون به همراه رضایت مندی زناشویی قادر به پیش بینی تغییرات مربوط به رضایت جنسی زنان می باشند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نوسانات هورمون تستوسترون و پروژسترون در زنان، بر میزان کیفیت روابط زناشویی موثر بوده و در بحث کاهش رضایت جنسی می توان تغییرات هورمون های مذکور را مدنظر قرار داد.
سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیستم های مغزی- رفتاری تأثیر زیادی بر شخصیت و رفتار انسان دارند. سیستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کناره گیری مرتبط است؛ در حالی که سیستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط می باشد. بیش فعالی و کم کنشی هر یک از این سیستم ها می تواند دامنه وسیعی از اختلالات را تبیین کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت.
روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز روان پزشکی 22 بهمن و ابن سینای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، شخصیت گری ویلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل نمودند. داده های پژوهش از طریق روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: باور نیاز به کنترل افکار و راهبرد تنبیه خود، بیشترین همبستگی را با سیستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت درباره ی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر؛ راهبردهای تنبیه خود و نگرانی؛ و سیستم بازداری رفتاری قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس بودند.
نتیجه گیری: بین باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سیستم های مغزی- رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنایی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، می تواند چارچوب ارتباط این اختلال را با سیستم های مغزی- رفتاری مشخص تر سازد.
تاثیر انواع رنگ محیطی بر زمان واکنش ساده به محرک شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگها تأثیر زیادی بر حالات خلقی و روانی انسان دارند و از آنجا که انسان پیوسته با رنگها در ارتباط است، رنگها اهمیت بسیاری پیدا میکنند. ورزش نیز با رنگهای مختلف در ارتباط است و در محیط با رنگهای متفاوت انجام میگیرد. همچنین یکی از عوامل اثرگذار و مهم در موفقیت ورزشکاران، زمان پاسخ به محرک ارائهشده است. از اینرو با توجه به اهمیت رنگ و زمان واکنش، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رنگ محیطی بر زمان واکنش ساده به صدا در بین ورزشکاران پرادخته است. جامعة آماری را دانشجویان پسر با میانگین سنی 2/22 دانشگاه تهران تشکیل میدهد که از این بین 50 نفر بهصورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از مشخص شدن پژوهش و انتخاب نمونه، زمان واکنش ساده به محرک شنیداری دانشجویان با استفاده از دستگاه YB-1000 ثبت شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازههای تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که کوچکترین انحراف معیار و میانگین زمان واکنش ساده به صدا مربوط به محیط آبی رنگ بوده و همچنین زمان واکنش بین محیط آبی، با تمام محیطها به غیر از محیط سفید رنگ تفاوت معنادار است (05/0p<). نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که، قرار گرفتن در محیط آبی رنگ میتواند موجب افزایش سرعت پردازش اطلاعات شنیداری در سیستم پردازش اطلاعات انسان شود.
بررسی ارتباط بین سیستم های فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرانی، پدیده ای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، به خصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی نگرانی، از طریق سه عامل پیش بین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیش بین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنی دار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیش بینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعال ساز رفتاری به دلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه به بررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری به عنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید می کند.