فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه درمان ترمیم شناختی بر نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی کودکان کم شنوای پیش دبستانی شهر اصفهان بود. روش : پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 28 کودک کم شنوای پیش دبستانی 5 تا 6 ساله شرکت داشتند. آزمودنی ها با روش نمونه گیری در دسترس از مرکز توانبخشی مادر کودک آوا انتخاب و به دو گروه 14 نفری آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه درمان ترمیم شناختی را در 10 جلسه (هر جلسه 40 دقیقه) دریافت کردند. در حالی که گروه شاهد در این برنامه شرکت نکرد. ابزارهای پژوهش، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون و پرسشنامه مهارت های عصب روانشناختی کانر بود. اطلاعات به دست آمده در قبل و بعد از مداخله با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها : نتایج بیانگر اثر معنادار درمان ترمیم شناختی بر مهارت های عصب روان شناختی و همه خرده مقیاس های آن (مشکلات توجه، عملکرد حسی حرکتی، عملکرد زبان، حافظه و یادگیری، کارکردهای اجرایی و پردازش شناختی) در گروه آزمایش بود (001/0P<). نتیجه گیری : برنامه درمان ترمیم شناختی باعث بهبود نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی کودکان کم شنوای پیش دبستانی شد. در واقع، این برنامه از طریق فعالیت های شناختی موجب بهبود مهارت های عصب روان شناختی می شود.
اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال بر حافظه فعال واج شناختی و آگاهی واجی دانش آموزان نارساخوان: یک مطالعه نوروسایکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
25 - 40
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال بر بهبود توانایی حافظه فعال واج شناختی و آگاهی واجی دانش آموزان نارساخوان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آ موزان پایه دوم و سوم تحصیلی بود که در مراکز ناتوانی یادگیری شهر تهران تشخیص نارساخوانی را دریافت کرده بودند و نمونه پژوهش شامل 30 نفر از آنها بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان (گثرکول و پیکرینگ، 2001) و آزمون آگاهی واج شناختی (سلیمانی و دستجردی کاظمی، 1389) بود. گروه آزمایش 16جلسه 30-35 دقیقه ای آموزش حافظه فعال را دریافت کردند و گروه گواه، هیچ آموزشی را دریافت نکردند. یافته ها: داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس (آنکوا) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نمرات پس آزمون گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در هر دو متغیر تفاوت معناداری پیدا کرده است که نشان دهنده تاثیر برنامه آموزشی بر بهبود توانایی حافظه فعال واج شناختی و آگاهی واجی گروه آزمایش است. همچنین اندازه اثرهای به دست آمده تاثیر برنامه آموزشی را به خوبی تایید کردند.
نقش هم توانی قشری مغز (کوهرنس) در پیش بینی پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
75 - 92
حوزه های تخصصی:
مقدمه:ا ختلال افسردگی اساسی یک اختلال شایع روانپزشکی است که یکی از مشخصه های اصلی آن مشکل در پردازش هیجانی است.شواهد پژوهشی نشان دهنده نقش مولفه های فعالیت الکتریکی قشری مغز در فرایند پردازش هیجانی در اختلال افسردگی است. برهمین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هم توانی قشری در پیش بینی پردازش هیجانی است. روش : تعداد 60 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی براساس معیارهای DSM-5 انتخاب شدند. فعالیت الکتریکی قشری بیماران توسط دستگاه الکتروانسفالوگرافی 21 کاناله ثبت شده و با استفاده از نرم افزار نوروگاید، شاخص هم توانی باندهای مختلف برای مناطق قدامی، مرکزی و خلفی در دو نیمکره محاسبه گردید. پردازش هیجانی نیز توسط تکلیف تشخیص چهره های هیجانی ویلیامز و همکاران (2008) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: تحلیل رگرسیون نشان داد که هم توانی باندهای آلفا قدامی و بتا مرکزی در نیمکره چپ و آلفا قدامی و بتا خلفی در نیمکره راست پردازش هیجانی مثبت را پیش بینی کردند. همچنین، هم توانی باندهای تتا و آلفای قدامی در نیمکره چپ به صورت مثبت و بتا مرکزی چپ و بتا خلفی راست به صورت منفی پردازش هیجانی منفی را پیش بینی نمودند. نتیجه گیری : هم توانی باندهای تتا ، الفا و بتا در نواحی قدامی و خلفی نقش بارزی در پیش بینی پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به افسردگی دارند. این یافته ها نشان می دهند که نواحی قدامی ، نوع هیجان و نواحی خلفی، شدت برانگیختگی را تعیین می کنند.
تاثیر بسته مداخلات بهنگام عصب - روانشناختی بر عملکرد حرکتی کودکان با تأخیر رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف بررسی تأثیر بسته مداخلات بهنگام عصب–روانشناختی بر عملکرد حرکتی کودکان با تاخیر رشدی انجام گرفت. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش از بین کودکان 4 تا 6 ساله با تأخیر رشدی شهر تبریز که در سال تحصیلی 97-1396 در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی مشغول به تحصیل بودند تعداد 30 کودک انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده و در پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری اطلاعات ازآزمون غربالگری رشدی DENVER-II که روایی و پایایی آن تأیید شده است، استفاده گردید. داده های به دست آمده با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده در متغیرهای حرکتی ظریف و درشت نشان داد که بین عملکرد آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که بسته مداخلات بهنگام عصب – روانشناختی منجر به افزایش عمکرد حرکتی ظریف و درشت در کودکان تاخیر رشدی شده است و از این بسته می توان در توانبخشی و بهبود مهارت های حرکتی کودکان استفاده کرد.
اثربخشی برنامه توانمندسازی مبتنی بر کارکردهای اجرایی خودتنظیمی بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
25 - 42
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مبتنی بر کارکردهای اجرایی خودتنظیمی بر عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان دوره ابتدایی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل دانش آموزان پسر نارساخوان پایه چهارم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی97-1396، در شهرستان اسلامشهر بود.بدین منظور، تعداد 38 دانش آموز نارساخوان با روش نمونه گیری ترکیبی (سرشماری و تصادفی خوشه ای) به عنوان گروه نمونه انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (20 نفر) و گواه (18 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایشی طی 2 ماه (15 جلسه آموزشی 50 دقیقه ای به علاوه 2 ماه اصلاحات محیطی و مداخلات عملی تلفیق شده در برنامه های درسی روزانه) برنامه مداخله را دریافت کرد. یافته ها: داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین عملکرد سرعت خواندن، دقت خواندن و درک مطلب دانش آموزان نارساخوان و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: برنامه توانمندسازی مبتنی بر کارکردهای اجرایی خودتنظیمی می تواند در بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان از کارایی لازم برخوردار باشد.
الگوی امواج مغزی در باورهای فراطبیعی : مطالعه ای مبتنی بر EEG در گروه های شدید و خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
89 - 98
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق بررسی الگوی امواج مغزی در باورهای فراطبیعی با استفاده از EEG در گروه های شدید و خفیف بوده است . روش: شصت و چهار نفر( 18زن) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس باورهای فراطبیعی بلکمور(1994) به عنوان گروه های دارای باورفراطبیعی شدید و خفیف تقسیم شدند. EEG ازشرکت کنندگان دو گروه در حالت استراحت ثبت شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های باورهای فراطبیعی خفیف و باورهای فراطبیعی در موج دلتا (sig=0,01) و تتا (sig=0.03) وجود دارد و موج آلفا (sig=0.08) در مرز معناداری است.. نت یجه گیری : بر اساس این یافته ها می توان گفت که الگوی امواج مغزی در باورهای فراطبیعی متفاوت است.
مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران دوقطبی نوع I و افراد بهنجار با استفاده از آزمون های ویسکانسین و برج لندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
75 - 90
حوزه های تخصصی:
مقدمه:عملکرد اجرایی،یک سیستم چند بعدی همراه با پردازش های چندگانه است که در بیماران دوقطبی،صدمه دیده است، لذا هدف از مطالعه حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران دوقطبی نوع I که به مدت 5 سال تحت درمان توانبخشی قرار داشتند و افراد بهنجار است.روش:پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است که روی دو گروه 30 نفره از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک که از سال 91 تحت درمان توانبخشی بودند و یک گروه از افراد بهنجار که با بیماران دوقطبی همتاسازی شدند، انجام شد. ابزارهای مورد مطالعه نسخه کامپیوتری آزمون ویسکانسین و برج لندن بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری مانوا مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج نشان داد بین دو گروه در کارکردهای اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد(88/0=partial h2 و00/0< P و 66/20=(21و8)F).نتیجه گیری:بر اساس نتایج به دست آمده با وجود آن که بیماران دوره های درمانی متعدد توانبخشی را در طول چندین سال گذرانده اند اما صدمات شناختی آن ها همچنان پایدار بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی (مطالعه ی موردی: دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
9 - 26
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی مدرسه شقایق شهر یاسوج مورد بررسی قرار گرفت. روش: طرح پژوهش نیمه-آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزانِ با نقص بینایی پایه اول تا ششم ابتدایی است. نمونه پژوهش نیز شامل 24 نفر دانش آموز با نقص بینایی (12 نفر مورد آموزش عصب روان شناختی قرار گرفتند و 12 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آن ها صورت نگرفت) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آموزش مداخلات عصب روان شناختی و آزمون محقق ساخته بریل نویسی و بریل خوانی بود. داده ها با نرم افزار SPSS21 و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات مولفه های سرعت نوشتن، سرعت خواندن، درک خواندن و درست خوانی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند افزایش معناداری دارد (001/0 ≥ P). اما نمرات مولفه ی نادرست نویسی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند کاهش معناداری دارد (001/0 ≥ P). نتیجه گیری: آموزش مهارت های عصب روان شناختی می تواند رویکردی موثر در بریل نویسی و بریل خوانی باشد.
اثرات یک جلسه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر چرخش ذهنی تصاویر دست و حافظه دیداری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
37 - 54
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات یک جلسه تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای بر چرخش ذهنی تصاویر دست و حافظه دیداری-فضایی انجام گردید.روش: 54 نفر از دانشجویان راست دست دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران، به صورت در دسترس انتخاب و سپس به شکل تصادفی به دو گروه تحریک(27نفر) و شم(27نفر) تقسیم و هر کدام از این دو گروه نیز در دو زیرگروه F4 و P4 توزیع شدند(در مجموع چهار گروه). قبل و بعد از تحریک الکتریکی، آزمودنی ها تکلیف چرخش ذهنی و آزمون کرسی را تکمیل نمودند.یافته ها: نتایج مشخص کرد که بین پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها در زمان پاسخ و دقت پاسخ چرخش ذهنی و زمان پاسخ، فراخنا در حافظه دیداری-فضایی، در هر دو نقطه در گروه تحریک تفاوت معناداری وجود داشت. در گروه شم تفاوت معناداری مشاهده نشد. مقایسه اثرات دو نقطه در چرخش ذهنی نشان داد آزمودنی ها در نقطه F4 سریع تر و دقیق تر پاسخ داده اند. در آزمون کرسی هم تنها در زمان پاسخ رو به جلو تفاوت معنادار به نفع F4 مشاهده شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که می توان از تحریک هر دو نقطه F4 و P4 برای بهبود چرخش ذهنی و نیز حافظه دیداری-فضایی استفاده کرد اما F4 در مقایسه با P4 نتایج بهتری را به همراه داشت.
اثربخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر حافظه کاری و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
109 - 130
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نارساخوانی به عنوان شایع ترین اختلال یادگیری یکی از حوزه های متاثر از ضعف در کارکردهای اجرایی کودکان به شمار می آید و یافتن راه های بهبود کارکردهای اجرایی می تواند از بروز و پیدایش یک چرخه منفی ناکامی جلوگیری و به موفقیت تحصیلی دانش آموزان بینجامد لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر حافظه کاری و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان است. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری آن شامل همه دانش آموزان دختر پایه های چهارم و پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1398-1397 شهر مشهد با تشخیص اختلال نارساخوانی بوده که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون سیستم کارکرد اجرایی دلیس- کاپلان (D-KEFS)، آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1387)، استفاده شد. آزمودنی ها در 8 جلسه یک ساعته به صورت هفته ای یک بارطی دو ماه تحت برنامه آموزشی قرار گرفتند ولی در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: افراد گروه آزمایش بعد از شرکت در جلسات آموزش خودتنظیمی، در پس آزمون عملکرد بهتری داشته و نمراتشان به طور معناداری نسبت به گروه گواه افزایش یافت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی می تواند رویکرد درمانی مؤثری برای بهبود حافظه کاری و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان باشد.
مطالعه تاثیر ابعاد مختلف هیجان چهره بر ادراک زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۹)
115 - 134
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تاثیر هیجان ها بر زمان ادراک شده معمولا به دو عامل عمده برانگیختگی و خوشایندی نسبت داده می شود. مطالعات اخیر نشان داده است که چهره های هیجانی باعث اعوجاج در ادراک زمان می شوند. براساس مدل ساعت درون، فرض بر این است که برانگیختگی، سرعت ضربان ساز ساعت درونی را کم و زیاد کند و میزان خوشایندی هیجان باعث باز یا بسته شدن دروازه ساعت درونی می گردد. هدف این مطالعه بررسی سهم هر یک از این ابعاد و تفکیک نقش آن ها در ایجاد اعوجاج در ادراک زمان چهره های هیجانی بوده است. روش: به این منظور 20 دانشجوی دختر یک تکلیف افتراق زمان دوبخشی را که با محرک ه ای چهره هیجانی طراحی شده بود، اجرا نمودند. انتخاب چهره های هیجانی با استفاده از مدل ابعاد هیجان (خوشایندی، برانگیختگی و غلبه( صورت گرفته بود. یافته ها:نتایج داده های رفتاری نشان داد نقطه افتراق زمان برای چهره های هیجانی شاد در مقایسه با چهره هیجانی عصبانی و خنثی، به صورت معنادارای کوچک تر بود در حالی که اختلاف معنادارای بین نقاط افتراق زمان چهره عصبانی و خنثی مشاهده نشد. نتایج حاصل بر اساس نظریه انتظار عددی تفسیر شد . نتیجه گیری: ابعاد مختلف هیجان چهره بر ادراک زمان تأثیر دارد.
اثر بخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
27 - 42
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ارزیابی شناختی بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله ، بلافاصله پس از مداخله و پنج هفته بعد از مداخله با استفاده از آزمون حافظه روزمره (1983) انجام گرفت. گروه آزمایش جلسات توان بخشی شناختی را به مدت هشت هفته یک ساعته دریافت کردند ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها بااستفاده از روش واریانس با اندازه گیری مکررتحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری که 6 هفته پس از مداخله شناختی بود نیز بدست آمد(05/0 p£) . نتیجه گیری: این مطالعه شواهدی برای اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی بر عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است. توان بخشی شناختی می تواند اختلالات حافظه را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد حافظه بیماران بگذارد.
اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری در کودکان مبتلا به نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
121 - 134
حوزه های تخصصی:
مقدمه:در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نقص هایی در کارکردهای اجرایی بخصوص حافظه کاری دیده می شود. با توجه به اهمیت اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی در این کودکان، پژوهش حاضر با هدف سنجش اثربخشی توانبخشی شناختی در بهبود حافظه کاری در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام شد.روش :پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با ﻃﺮﺡ پیشﺁﺯﻣﻮن ﭘﺲﺁﺯﻣﻮﻥ و ﮔﺮﻭﻩ ﮐﻨﺘﺮﻝ بود. جامعه آماری شامل کودکان 7 تا 12 سالی بود که توسط کارشناسان روانشناسی مرکز مشاوره آموزش و پرورش کرمانشاه مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شده بودند. 20 نفر از آنها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از هردو گروه قبل و بعد از مداخله آزمون گرفته شد. افراد گروه آزمایش 12 جلسه (هفته ای 2 جلسه 1 ساعته) درمان توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ نسخه 2014 دریافت کردند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کانرز-فرم والدین، مقیاس سنجش کانرز-فرم معلم و آزمون حافظه کاری ان-بک بود. داده ها به روش تحلیل کوواریانس با استفاده ازspss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که بین دو گروه بعد از تمرینات توانبخشی شناختی، در نمره حافظه کاری تفاوت معنادار بود.نتیجه گیری:بنابراین چنین می توان نتیجه گرفت که توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری در کودکان دارای نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثر است
مقایسه نیمرخ عصب - روان شناختی دانش آموزان تیزهوش و بااستعداد کم آموز و موفق در درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
59 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیده کم آموزی دانش آموزان تیزهوش در حیطه ریاضی و مقایسه نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی این دانش آموزان در گروه هایی با سطوح مختلف پیشرفت انجام شد. روش : روش این پژوهش علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 36 نفر دانش آموز دختر و پسر انتخاب شدند و از نظر مهارت های عصب روان شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های آنلاین دسته بندی کارت ویسکانسین، آزمون تکلیف بلوک های کرسی و آزمون تکلیف زمان واکنش دیاری-لیوالد استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها :نتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار مهارت های عصب روان شناختی بین گروه ها در متغیرهای حافظه فعال دیداری - فضایی، تکلیف زمان واکنش انتخابی و کارکردهای اجرایی بود. نتیجه گیری :با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت دانش آموزان تیزهوش کم آموز نسبت به دانش آموزان تیزهوش با پیشرفت مورد انتظار، نارسایی های مهارت های عصب روان شناختی بیشتری را تجربه می کنند. بنابراین، در کنار توجه به عوامل شخصیتی و محیطی، ارزیابی مهارت های عصب روان شناختی و کاربست رویکردهای مداخله ای عصب روان شناختی متناسب جهت پیشگیری از بروز کم آموزی در تیزهوشان پیشنهاد می گردد.
تأثیر مشاهده الگوی زنده و ویدئویی بر فعال سازی نورون های آینه ای در مهارت روپایی فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
109 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر،تعیین تأثیر مشاهده الگوی زنده و ویدئویی بر فعال سازی نورون های آینه ای در مهارت روپایی فوتبال بود. روش: 24 شرکت کننده در المپیادهای دانش آموزی به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کرده و به صورت تصادفی و جفت شده در دو گروه مشاهده الگوی زنده و ویدئویی قرارگرفتند. امواج مغزی در حالت استراحت، مشاهده الگوی زنده و ویدیوئی با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرافی ثبت گردید. سرکوب ریتم میو، به عنوان شاخصی از فعالیت نورون های آینه ای، به صورت نسبت توان مطلق موج آلفا هنگام مشاهده الگوی زنده و ویدئویی به توان مطلق موج آلفا درحالت استراحت محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سرکوب ریتم میو دوگروه مشاهده الگوی زنده و ویدئویی در مناطق 3 C، 4 C و C Z تفاوت معناداری وجود ندارد، همچنین توان مطلق موج آلفا در حالت مشاهده نسبت به استراحت در هر سه منطقه عصبی سرکوب معناداری داشته است. نتیجه گیری: باتوجه به فعال سازی نورون های آینه ای در هر دو الگو، پیشنهاد می شود مربیان در صورت محدودیت در استفاده از الگوی زنده، در آموزش مهارت روپایی فوتبال از نمایش ویدیوئی به جای الگوی زنده استفاده کنند.
تأثیر پیچیدگی تصاویر معماری و پیشینه ذهنی مخاطب بر تولید زمان و میانگین ضربان قلب افراد: مطالعه برروی دانشجویان معماری و غیرمعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
123 - 140
حوزه های تخصصی:
هدف : در پژوهش حاضر متغیرهای مستقل، چهار تصویر معماری به صورت دو زوج ساده_یچیده و اسلامی_غیراسلامی در نظر گرفته شد تا تأثیر دو عامل پیچیدگی تصاویر معماری و پیشینه ذهنی مخاطب بر زمان ادراک شده و ضربان قلب بررسی شود. همچنین اثر تعاملی دو عامل بر زمان تولیدشده و میانگین ضربان افراد بررسی شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه را تمام دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه هنر اسلامی تبریز در نیمسال اول و دوم سال تحصیلی 95-96 تشکیل می دادند که در نهایت، نمونه مورد مطالعه شامل دو گروه یکصد نفره از کل جامعه ذکر شده بود که به روش در دسترس انتخاب شده، در دو آزمون مجزا شرکت داده شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهند که عامل پیچیدگی تصاویر هم بر زمان تولید شده افراد و هم بر میانگین ضربان قلب آنها تأثیر دارد. در حالی که تأثیر پیشینه دهنی مخاطب از تصاویر اسلامی و غیراسلامی فقط بر میانگین ضربان افراد تأثیر معناداری دارد.. نتیجه گیری: یافته ها در بسیاری از زمینه ها، مطابق و قابل مقایسه با یافته های پژوهش های قبلی است و ضرورت وارد شدن موضوعات "اکولوژیک" و نزدیک تر به محیط واقعی را به حوزه ادبیات پژوهشی ادراک زمان نشان می دهد.
فراتحلیل بررسی اثربخشی مداخلات حافظه فعال در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه_بیش فعالی و مقایسه حافظه فعال آن ها با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
141 - 160
حوزه های تخصصی:
مقدمه : اختلال نارسایی توجه_بیش فعالی یکی از شایع ترین اختلالات مزمن رشدی است که همواره مورد توجه پژوهشگران و درمانگران قرار داشته است. تاکنون پژوهش های متعددی به منظور ارزیابی و نیز بهبود مشکلات شناختی از جمله عملکرد حافظه فعال در کودکان مبتلا به این اختلال انجام شده است. هدف پژوهش حاضر جمع آوری و ترکیب نتایج این پژوهش ها و محاسبه اندازه اثر آن ها با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل به منظور دستیابی به دیدی جامع تر در زمینه میزان تفاوت بین حافظه فعال کودکان مبتلا به نارسایی توجه/بیش فعالی با کودکان سالم و نیز میزان اثربخشی مداخلات انجام شده بر روی آن است. روش: از بین پژوهش های متعدد انجام شده در این زمینه، 23 پژوهش (10 مقایسه و 13 مداخله) که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بودند، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار این پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. یافته ها: یافته های فراتحلیل نشان دادند که اندازه اثر مقایسه حافظه فعال در کودکان مبتلا به نارسایی توجه_بیش فعالی با کودکان عادی 21/1 (001/0>p) و اندازه اثر مداخلات مختلف بر حافظه فعال این کودکان 87/1 (001/0>p)است. نتیجه گیری: طبق جدول کوهن هر دو اندازه اثر به دست آمده در این پژوهش در حد بالاست و این تاییدکننده وجود تفاوت بین حافظه فعال کودکان مبتلا به نارسایی توجه_بیش فعالی با کودکان سالم و نیز نشان دهنده موثر بودن مداخلات انجام شده در این زمینه است.
هیجانات اجتماعی و شناخت: تأثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری فضایی حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
43 - 56
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارتباط بین شناخت و هیجان همواره برای محققان جالب و مورد توجه بوده است. علیرغم اینکه هریک حوزه ای جداگانه محسوب می شوند؛ ولی با یکدیگر در تعامل اند. هدف پژوهش حاضر تاثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری _ فضایی حافظه کاری بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون بود. تعداد 60 دانشجو به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها از آزمون وکسلر بزرگسالان (آزمون فراخنای ارقام) و بلوک های کرسی استفاده شد. یافته ها : نتایج مربوط به تحلیل کوواریانس نشان داد که هیجانات شرم و گناه به طور معناداری حلقه واج شناختی و لوح دیداری- فضایی حافظه کاری را تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: هیجانات شرم و گناه می تواند بر کارایی حافظه کاری اثر منفی بگذارد.
تاثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب(tACS)، بر توان مطلق موج آلفای ناحیه پیشانی در افراد مصرف کننده متآمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان متناوب(tACS)،بر فعالیت موج آلفای ناحیه پیشانی افراد مصرف کننده متآمفتامین بوده است. روش : در این مطالعه که از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل است، 20 نفر از افراد مصرف کننده متآمفتامین به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 10نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند.ابتدا به منظور بررسی توان مطلق موج آلفا در ناحیه لوب پیشانی از آزمودنی ها EEG گرفته شد. سپس تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با فرکانس 10 هرتز(α-tACS)و یا تحریک شم روی ناحیه پیش پیشانی خلفی جانبی راست(F4) طی یک جلسه 20دقیقه ای اعمال شد.در پایان مجدداً امواج مغزی هر دو گروه ثبت و داده ها با استفاده از روش کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادند که در گروه آزمایش توان مطلق موج آلفای نواحی F4، Fz، F3، F7 نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته بود(05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل، تحریک الکتریکی با موج آلفا در ناحیه F4 می تواند توان مطلق موج آلفا را در قشر پیش پیشانی خلفی جانبی، تحتانی جانبی و مرکزی که در عملکردهای شناختی دخیل است را بهبود ببخشد.با توجه به نقش شناختی امواج مغزی آلفا، انتظار می رود تحریک tACS در فرکانس آلفا بتواند به عنوان روشی غیردارویی برای بهبود عملکرد شناختی در مصرف کنندگان متآمفتامین استفاده شود.
نقش واسطه ای مشکلات تنظیم هیجانی در رابطه بین سیستم فعال ساز رفتاری با اعتیاد به تمرینات ورزشی در ورزشکاران پرورش اندام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
55 - 74
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین سیستم فعال ساز رفتاری و اعتیاد به تمرینات ورزشی با واسطه گری مشکلات تنظیم هیجانی صورت گرفت. روش : این پژوهش از نوع توصیفی بود که 300 نفر (181 پسر و 119 دختر) از ورزشکاران پرورش اندام شهرستان خوی در سال تحصیلی 97-1396 به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بر اساس منطقه شهری و باشگاه انتخاب شده و سیاهه اعتیاد به تمرین-فرم کوتاه، مقیاس سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مشکلات تنظیم هیجانی و سیستم فعال ساز رفتاری با اعتیاد به تمرینات ورزشی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، اما با سیستم بازداری رفتاری رابطه معناداری یافت نشد. مدل ارائه شده از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بوده و سیستم فعال ساز رفتاری با اثر مستقیم (001/0pنتیجه گیری: یافته های این مطالعه ضرورت توجه به سیستم فعال ساز رفتاری به عنوان یک متغیر زیستی بنیادی و مشکلات تنظیم هیجانی به صورت میانجی در آسیب پذیری ورزشکاران پرورش اندام در اعتیاد به تمرینات ورزشی نشان می دهند..