فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مداخله شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی (VR) الگوی جدیدی از توانبخشی مبتنی بر فناوری است، که به نظر می رسد در توانبخشی شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی (ABI) مؤثر باشد. این پژوهش با هدف فراتحلیل میزان اثربخشی مداخله-های مبتنی بر VR بر کارکردهای شناختی بیماران ABI با بررسی نقش تعدیل کننده علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی انجام شد. بدین منظور از میان مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بر اساس معیارهای ورود از جمله مطالعات کنترل شده تصادفی (RCT)، اجرای مداخله های مبتنی بر VR، آزمودنی ها با تشخیص بالینی سکته مغزی و یا آسیب مغزی تروماتیک (TBI) و ارزیابی پیامدهای مرتبط با کارکردهای شناختی، 16 مطالعه انتخاب و در مجموع 90 اندازه اثر وارد فراتحلیل شد. نتایج تحلیل با استفاده از نرم افزار CMA2 نشان داد مداخله های مبتنی بر VR در بهبود کارکردهای شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی اندازه اثر متوسط و معناداری (0.608=g هجز) دارند. بررسی نقش تعدیل گر علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی معنادار نبود (0.05<P). اندازه اثر مداخله برای بیماران سکته مغزی 0.582و برای TBI 0.704 محاسبه شد. همچنین مقدار g هجز برای کارکرد کلی شناخت 0.562، توجه 0.699، حافظه 0.442 و کارکردهای اجرایی 0.674 محاسبه شد. بنابراین براساس یافته های این پژوهش بیماران آسیب مغزی اکتسابی با آسیب شناختی توجه، حافظه و کارکردهای اجرایی می توانند از مزایای مداخله های مبتنی بر واقعیت مجازی در زمینه توانبخشی شناختی بهره مند شوند.
اثربخشی برنامه مداخله حافظه فعال بر عملکرد وخودکارآمدی ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
59 - 72
حوزه های تخصصی:
مقدمه: حافظه کاری به عنوان یکی از مفاهیم مهم در حوزه عصب شناختی موردتوجه قرارگرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مداخله حافظه کاری بر عملکرد و خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری ریاضی شهر کرمان بودند که تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفره) گمارده شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 45 دقیقه ای مداخله حافظه کاری را دریافت کردند. در این مدت گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پیش آزمون و پس آزمون اجرا و پس از سه ماه آزمون مرحله پیگیری اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس هوشی وکسلر، آزمون عملکرد ریاضی و پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله حافظه کاری بر نمرات پس آزمون تأثیر معناداری داشته و اثر این مداخله پایدار بوده است (05/0>P و F=,eta). نتیجه گیری: مداخله با رویکرد حافظه کاری باعث بهبود عملکرد و خودکارآمدی ریاضی در گروه آزمایش شده است و به عنوان یک روش مداخله ای سودمند محسوب می شود.
مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز (TDCS) در بهبود علائم اضطراب در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
79 - 93
حوزه های تخصصی:
اضطراب امتحان از جمله مشکلات روان شناختی رایج در دوره تحصیل است و پیامدهای روان شناختی مهمی در پی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی برکاهش استرس و تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز در بهبود علائم اضطراب در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان انجام شد. این پژوهش مطالعه ای نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال اضطراب امتحان دوره اول متوسطه شهر اشکذر در سال 1399 بودند که تعداد 48 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایابی شدند. جهت جمع آوری داده ها پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن (1997) روی هر دو گروه آزمایشی انجام شد. گروه آزمایش"الف"به مدت 8 جلسه یک ساعته مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و گروه آزمایشی"ب" 10 جلسه 20 دقیقه ای تحریک الکتریکی مستقیم قشر مغز دریافت کردند، در این فاصله گروه کنترل، درمانی دریافت نکردند. پس از پایان مداخله ها، مجددا از هر سه گروه، پس آزمون به عمل آمد و سرانجام پیگیری دوماهه انجام شد. نتایج نشان داد درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تحریک مستقیم قشر مغز هر دو در بهبود علائم اضطراب مؤثر بودند (05/0p<). در مقایسه دو روش بر کاهش علائم اضطراب امتحان، اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قوی تر بود. بنابر نتایج به دست آمده می توان از فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و تحریک مستقیم قشر مغز در کاهش علائم اضطراب امتحان دانش آموزان بهره برد.
مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک به عنوان نشانگر مولکولی در بیماران افسرده عمده و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
43 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه بیان ژن گیرنده های دوپامینرژیک DRD3 و DRD4 دربیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد سالم انجام شد. روش: این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای است. جامع آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه کننده در سال 1398 به کلینیک های روان پزشکی بود. از این جامعه 62 نفر از بیماران افسرده اساسی (28 مرد و 34 زن) به روش نمونه گیری در دسترس و 60 نفر فرد سالم (30 مرد و 30 زن) به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت از افراد و برای اندازه گیری بیان نسبی ژن های DRD3 و DRD4 از روش های Real-Time RT-PCR و SYBER Green استفاده شد. یافته ها : ژن DRD3 در بیماران افسرده نسبت به افراد سالم بیان نسبی کمتری داشت (P<0.001)، اما در بیان ژن DRD4 در بین دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (P>0.05). نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که گیرنده DRD3 مارکر مهمی در افسردگی است که می توان از آن برای تایید تشخیص و درمان مناسب (MDD) استفاده کرد.
مقایسه تأثیر تعداد محرک-پاسخ و ناهمزمانی آغاز دو محرک بر دوره بی پاسخی روانشناختی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
103 - 130
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از موضوعاتی که در بسیاری از مهارت های ورزشی اهمیت فراوانی دارد دوره بی پاسخی روانشناختی است که تاخیر در پاسخ به محرک هایی است که با فاصله کوتاهی از هم ارائه می شوند. هدف این پژوهش مقایسه تأثیر تعداد محرک-پاسخ و فاصله بین دو محرک بر دوره بی پاسخی روانشناختی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار است. روش شناسی: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و در حوزه پژوهش های بنیادی-کاربردی است. تعداد 15 نفر از دانشجویان پسر ورزشکار و ۱۵ نفر غیرورزشکار دانشگاه (سن 08/1±25/22 سال) به صورت نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل دستگاه سنجش زمان واکنش های متوالی، لپ تاپ msi ساخت کشور چین و پرسشنامه دست برتری آنت بود. از همه شرکت کنندگان آزمون تکلیف دوره بی پاسخی روانشناختی شامل چهار تعداد محرک-پاسخ مختلف (یک، دو، چهار و هشت) برای محرک اول و دوم و چهار فاصله زمانی (100، 200، 400 و 600 هزارم ثانیه) بین دو محرک بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک راهه 4×4×۲ با اندازه گیری مکرر همراه با آزمون پیگردی بنفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در فواصل زمانی بیشتر و در تعداد محرک- پاسخ های کمتر، دوره بی پاسخی روانشناختی کوتاه تری داشته اند. همچنین در تعداد محرک-پاسخ هشت انتخابی تفاوت معناداری بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد در تعداد محرک-پاسخ های بیشتر، بر طبق نظریه تک کانالی ولفورد، به دلیل اینکه کانال دیرتر خالی می شود، دوره بی پاسخی روانشناختی طولانی تری رخ می دهد. ورزشکاران بدلیل تجربه چالش های بیشتر در ورزش و آمادگی سیستم عصب- عضلانی، در تکالیف واکنشی دشوارتر بهتر از غیرورزشکاران عمل می کنند.
اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه فعال بر درک زمان در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی از شایع ترین اختلالات عصب روانشناختی دوران کودکی است. این اختلال کودکان مبتلا را در معرض مشکلات زیادی در حوزه کارکردهای اجرایی از جمله نقص ادراک زمان قرار می دهد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه فعال بر ادراک زمان کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون/ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه علم و هنر استان یزد که دارای ویژگی های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بودند که از بین آنها ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ازمایش و گواه قرار گرفتند. آزمون رایانه ای ادراک زمان به عنوان پیش آزمون در مورد همه افراد اجرا شد. افراد گروه آزمایش ۱۰ جلسه، یک بار در هفته و هر جلسه به مدت ۴۵ دقیقه تحت درمان توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه ی فعال قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. بعد از جلسات درمانیپس ازمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرم افزار23SPSS تحلیل شدند.یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه ی فعال باعث بهبود عملکرد افراد در برآورد زمان با (p< 0.001)، تولید زمان (p< 0.001) و بازتولید زمان (p< 0.001)، به طور کلی در ادراک زمان شده است. نتیجه گیری:با توجه به نتایج پژوهش حاضر استفاده از این روش درمانی به متخصصان در این زمینه توصیه میشود.
مقایسه اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
59 - 78
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح بین- درون آزمودنی های آمیخته است که با هدف تعیین اثربخشی تلفیق درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با نوروفیدبک، بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده در افراد مبتلا به دیابت تیپ II انجام گرفت. نمونه پژوهش، شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II بود که به صورت هدفمند از بین بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاه های شهرستان ماهشهر انتخاب شدند. این بیماران، پس از همتاسازی، به روش تصادفی در 3 گروه 15 نفره جایگزین شدند و گروه های آزمایش در 8 جلسه درمان روانشناختی و 10 جلسه آموزش نوروفیدبک به صورت انفرادی، مداخلات مربوط به گروه خود را اخذ نمودند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه، با پرسشنامه حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005)، و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، انجام یافت. طبق نتایج تحلیل SPANOVA، هر دو مداخله ACT + نوروفیدبک، و MBSR + نوروفیدبک، برای کاهش حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده، در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بودند. اما در حالیکه اثربخشی هر دو مداخله برای کاهش حساسیت اضطرابی یکسان بود، برای استرس ادراک شده، اثر مداخله MBSR+نوروفیدبک، چه در مرحله پس آزمون و چه در مرحله پیگیری، بطور معناداری بیشتر از اثر ACT+نوروفیدبک بود.
مقایسه تأثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر تنظیم هیجان، تحمل پریشانی وکاهش ولع در افراد با اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
95 - 109
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشکلات هیجانی، پریشانی روان شناختی و ولع مصرف از عوارض ناشی از مصرف مواد است. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم مغز و درمان نگهدارنده متادون بر کاهش ولع، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در افراد با اختلال مصرف مواد افیونی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد پذیرش شده در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر همدان در سال 1398 بودند که 40 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه در قالب دو گروه آزمایش متادون درمانی (13 نفر)، تحریک الکتریکی مغز (13 نفر) و یک گروه کنترل (14 نفر) انتخاب شدند. داده ها با استفاده مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و سنجش وسوسه مواد پس از ترک جمع آوری شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی تاثیر معناداری در ولع مصرف، تنظیم هیجان و تحمل پریشانی داشت (05/0p< ). متادون درمانی بر کاهش ولع و تنظیم هیجان موثر بود اما بر تحمل پریشانی تاثیر نداشت. در مقایسه بین دو گروه آزمایش در کاهش ولع، تفاوت معنادار مشاهده نشد (05/0p> ) اما اثر تحریک الکتریکی بر تنظیم هیجان، بیشتر بود. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر بیشتر روش تحریک الکتریکی، بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی، می توان از آن به عنوان یک درمان موثر و مکمل، در کنار درمان های معمول اختلال مصرف مواد و پریشانی هیجانی ناشی از آن بهره برد.
نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای می گذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روان شناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد می تواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی صورت گرفت. روش: در این مطالعه که از نوع توصیفی - همبستگی بود، تعداد 150 مرد دارای سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری هدفمند و اعمال ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد تا فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ (YSQ-SF)، مقیاس سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری (BAS/BIS) و پرسشنامه سنجش ولع مصرف هروئین (HCQ-45) را تکمیل کنند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سیستم مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف در سطح 05/0>p به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند. همچنین روان سازه های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در سطح 01/0>p رابطه مثبت معنادار داشتند. نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی در این پژوهش تأیید نشد. نتیجه گیری: سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده یکی از عوامل پیش بینی کننده ولع مصرف مواد افیونی است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برنامه های مداخله ای و پیشگیری از عود بهتر است با در نظر گرفتن سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده طراحی گردند.
اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر کارکردهای اجرایی استروپ و برج لندن در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
29 - 42
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای بر کارکردهای اجرایی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی است و طرح تحقیق آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است. 60 نفر از جانبازان PTSD بیمارستان روان پزشکی بوستان شهر اهواز به عنوان نمونه در تحقیق حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه درمان فراشناختی، تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای و گواه تقسیم شدند. ابزارهای اندازه گیری آزمون استروپ و آزمون برج لندن بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). با توجه به نتایج آزمون پیگردی بونفرونی بین گروه فراشناخت با کنترل (05/0>P) و نیز tDCS با کنترل (05/0>P) در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین دو گروه فراشناختی و tDCS تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: استفاده از رویکرد درمان فراشناختی و نیز تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای مغز می تواند موجب بهبود کارکردهای اجرایی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از حادثه شود. ازاین رو به درمانگران و توان بخشان و کلیه افرادی که با این گونه افراد سروکار دارند پیشنهاد می شود که در برنامه های روزانه خود و جهت بهبود کارکردهای اجرایی استفاده از این دو نوع رویکرد را مدنظر قرار دهند.
مقایسه تأثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای با روش اصلاح سوگیری توجه بر کاهش نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
131 - 144
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش اصلاح سوگیری توجه و تحریک جریان فرا جمجمه ای بر کاهش نشانگان اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: در این مطالعه از یک طرح کارآزمایی بالینی تصادفی شده استفاده شد. جامعه ی آماری شامل دانشجویان داوطلب با نشانگان اضطراب اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 96 - 1395 بود. شرکت کنندگان 30 دانشجوی داوطلب بودند که براساس ملاک های ورود و خروج در مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (اصلاح سوگیری توجه و تحریک فرا جمجمه ای) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پیش و پس از مداخله همه آنها سیاهه ی هراس اجتماعی را تکمیل کردند و زمان واکنش آنها به تکالیف سوگیری توجه ثبت شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که هر دو روش مداخله در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری منجر به کاهش نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی و سوگیری توجه به محرک های هیجانی منفی و افزایش توجه به محرک های هیجانی مثبت شده است. ولی بین دو روش مداخله، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: یافته های مطالعه ی حاضر بر لزوم توجه به و استفاده از رویکردهای نوین درمانی در مواجهه با اختلال اضطراب اجتماعی تاکید دارد.
اثربخشی توان بخشی شناختی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
93 - 110
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله اثربخش در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در پزوهش ها مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند پژوهش های انجام شده است. روش: به این منظور تمامی مقالات چاپ شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان انگلیسی، پایگاه های داده Google scholar، Science Direct، Scopus، Academia، Database Cochrane، Research Gate و پایگاه های زیستی پزشکی شامل، PubMed، Medline،Psych Info ، و پایگاه های توان بخشی شامل PEDRO، OTseeker، Rehab data و برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان فارسی، پایگاه های Google scholar (Persian)، SID، Magiran، IranDoc، MedLib، NoorMags، IranMedex ، با کلید واژه های انگلیسی و فارسی جستجو شد. یافته ها: 930 مقاله چاپ شده به زبان انگلیسی و فارسی بازیابی شد که در نهایت 12 مقاله مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. بیشتر پژوهش ها بر طیف محدودی از کارکردهای شناختی تمرکز داشتند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر ارتقای کارکردهای شناختی (حافظه، عملکرد اجرایی و توجه) در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بعد از توان بخشی شناختی است. بر طیق نتایج مطالعات می توان بیان نمود که توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله می تواند در کنار سایر مداخلات درمانی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه موثر است. کلید واژه ها: شناخت، توان بخشی شناختی، کارکردهای شناختی، اختلال استرس پس از سانحه، مرور نظام مند
اثربخشی بازی های ویدئویی فعال بر کارکردهای شناختی اجرایی مغز در کودکان مبتلا به اوتیسم چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: وجود رفتارهای نامناسب و داشتن مشکلاتی در خوردن غذا سبب می شود که برخی کودکان اوتیسم به چاقی مبتلا شوند. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی بازی های ویدئویی فعال بر کارکردهای شناختی اجرایی مغز در کودکان مبتلا به اوتیسم چاق بود. روش شناسی : روش اجرای این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی و کاربردی می باشد. تعداد 20 کودک اوتیسم با عملکرد بالا که دارای BMI بالای 30 بودند در این تحقیق شرکت کردند. پیش آزمون شامل آزمون های فراخنای اعداد و آزمون ردیابی و توجه بود که قبل از شروع جلسه های مداخله انجام شد.گروه آزمایشی به مدت شش هفته و دو جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه به تمرین بازی های ویدئویی فعال پرداخت. شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ گونه بازی های رایانه-ای یا دیجیتال انجام نداد. تحلیل کوواریانس جهت مقایسه پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت مقایسه پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که تأثیر مداخله (بازی های ویدئویی فعال) بر متغیر فراخنای اعداد است (003/0=p ،45/12=f) و ردیابی و توجه در قسمت اول (034/0=p ،29/5=f) و قسمت دوم آزمون (001/0=p ،21/32=f) معنادار است. نتیجه گیری: در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که یک دوره مداخله 6 هفته ای (12 جلسه) بازی های ویدئویی فعال بر کارکردهای شناختی اجرایی (فراخنای اعداد و ردیابی توجه) کودکان مبتلا به اتیسم چاق تأثیرگذار است.
تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
37 - 46
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کودکان مبتلا به کم توجّهی- بیش فعالی در برخی از کارکردهای شناختی دچار مشکل هستند. همچنین این کودکان نسبت به کودکان عادی به میزان بیشتری دچار افت تحصیلی می شوند. هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (tdcs) بر توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه و بیش فعالی بود. روش: این پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان 18-15 سال مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی شهر تهران در سال 1400-1399 بود. که از بین آن ها 32 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت کاملا تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گروه کنترل (16 نفر) جای داده شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش به صورت انفرای 18 جلسه 30 دقیقه ای تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های توانایی های شناختی و حل مسئله استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که تحریک فرا جمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی باعث بهبود توانایی شناختی و حافظه کاری دانش آموزان دارای نارسایی توجه وبیش فعالی شده است.
اثر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ویژگی های الکتروانسفالوگرافی و عملکرد ورزشی بازیکنان گلبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ویژگی های الکتروانسفالوگرافی و عملکرد ورزشی بازیکنان گلبال انجام شد. در یک طرح نیمه آزمایشی، 27 ورزشکار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای تحت مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. قبل و بعد از مداخله، سیگنال های مغزی با چشمان بسته از نواحی Cz، O1، Fz، F3 و F4 ثبت شد. همچنین از دو مهارت دقت شوت و جهت یابی برای سنجش عملکرد ورزشی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییر معنادار و افزایشی در امواج تتا، آلفا، SMR و بتا داشته است. همچنین عملکرد ورزشی بازیکنان گلبال بهبود یافته است. براساس یافته های این مطالعه، به نظر می رسد آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی علاوه بر ارتقای عملکرد ورزشی، باعث ایجاد سازگاری هایی در دستگاه عصبی شود.
اثربخشی درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمه ای بر چیرگی شناختی کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
111 - 130
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش های درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمه ای بر بهبود چیرگی شناختی کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 است. نمونه پژوهش 33 نفر از کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود که به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله و یک گروه کنترل (هر گروه 11 نفر) اختصاص یافت. ابزار های این پژوهش شامل آزمون هوش WISC-IV و مداخلات این پژوهش شامل 20 جلسه درمان نوروفیدبک و 10 جلسه درمان تحریک مستقیم فرا جمجمه ای می باشد. داده های این پژوهش با نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد. یافته ها: میانگین نمرات چیرگی شناختی در دو نوبت اندازه گیری شد که نشان داد در پس آزمون میانگین نمرات در چیرگی شناختی افزایش یافته و در گروه کنترل تغییری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان می دهد که پس از کنترل اثر پیش آزمون بر پس آزمون برای مقایسه نمرات مقیاس چیرگی شناختی بین سه گروه در سطح خطای (05/0) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری : با توجه به جلسات و نتایج به دست آمده درمان نوروفیدبک و تحریک مستقیم فرا جمجمه ای در بهبود چیرگی شناختی مؤثر می باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این روش های درمانی برای بهبود چیرگی شناختی استفاده گردد.
اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر تاب آوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی در مبتلایان به بی خوابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی خوابی یک نگرانی عمده بهداشت عمومی و رایج ترین اختلال خواب محسوب می شود که درمان آن در راستای ارتقای بهزیستی و عملکرد فرد جایگاه ویژه ای دارد. یکی از روش های درمانی نوین در مداخلات خواب استفاده از تحریک مستقیم فراجمجمه ای است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر تاب آوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی در مبتلایان به بی خوابی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل با سنجش پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه سمنان در سال تحصیلی 99-1398 با تشخیص اختلال بی خوابی بود. 20 نفر به عنوان نمونه به صورت هدفمند انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش با گمارش تصادفی قرار گرفتند. از دستگاه تحریک مستقیم فراجمجمه ای در جهت مداخله و از پرسشنامه های کیفیت خواب پیتزبورگ، تاب آوری کانر و دیویدسون و آزمون D2برای سنجش متغیرها استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه درمانی به مدت 10دقیقه با ولتاژ1 میلی آمپر تحت مداخله قرار گرفت و گروه کنترل تحت مداخله شم قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد تحریک مستقیم فراجمجمه ای منجر به افزایش تاب آوری، توجه انتخابی و تمرکز و تلاشمندی و همچنین بهبود بی خوابی می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که تحریک مستقیم فراجمجمه ای راهبردی موثر در افزایش تاب آوری، توجه انتخابی، تمرکز و تلاشمندی و بهبود سطح کیفیت خواب است و می توان از آن به عنوان روشی موثر بهره برد.
اثربخشی یک دوره تمرینات ادراکی- حرکتی بر مهارت های عصب- روان شناختی کودکان کم توان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
21 - 35
حوزه های تخصصی:
هدف: کودکان دارای کم توانی هوشی، به شدت در معرض خطر اختلالات هوشی هستند اما اختلالات رفتاری مخرب شایع تر بنظر می رسد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ادراکی حرکتی بر مهارت های عصب روانشناختی کودکان کم-توان هوشی بود. روش: در این مطالعه از طرح تحقیق تجربی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. 30 کودک کم توان هوشی (12-7 سال) با ضریب هوشی 70-50 در دو گروه تمرین و کنترل هر گروه 15 نفر بصورت جداگانه قرار گرفتند. تمامی شرکت کنندگان بوسیله مقیاس عصب روانشناختی کانرز نسخه معلم ارزیابی شدند. برنامه تمرینی شامل فعالیت های ادراکی حرکتی منتخب، 8 هفته، هفته ای سه بار به مدت 60 دقیقه بود. یافته ها: نتایج نشان داد در پیش آزمون تفاوت معنی-داری بین دو گروه وجود ندارد، درحالی که بعد از مداخله، بهبودی معناداری در گروه تمرین در عملکرد توجه، حسی حرکتی، حافظه، کارکرداجرایی، توانایی شناختی، عملکرد دیداری فضایی و عملکرد تحصیلی خواندن و ریاضیات مشاهده شد. نتیجه گیری: یافته های حاکی از این است که برنامه تمرینی برای تونیک بر کارکردهای شناختی کودکان کم توان هوشی تأثیر مثبت دارد. بنابراین، این تأثیر مثبت از نقش و اهمیت فعالیت-های ادراکی حرکتی بر بهبود کارکرد حرکتی و شناختی مرتبط با بهزیستی در کودکان کم توان هوشی حمایت می-کند.
مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری بر تنظیم شناختی هیجان و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
73 - 92
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و تقویت حافظه کاری بر تنظیم شناختی هیجان و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان نارساخوان صورت گرفت. روش: جامعه آماری این مطالعه نیمه تجربی شامل کلیه دانش آموزان نارساخوان ارجاع شده به مراکز مشاوره اداره آموزش پرورش شهر نیشابور در سال تحصیلی 1398-1399 می شد. از این میان تعداد 43 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل هرکدام 14 نفر جایگزین گردیدند. شرکت کنندگان با کمک پرسشنامه خواندن و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان- فرم کودکان گارنفسکی و همکاران (2002) در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، متغیرهای مستقل برای دو گروه آزمایش اجرا گردید. گروه آزمایش اول و دوم توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه و تقویت حافظه کاری را طی هجده جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. گروه سوم به عنوان گروه کنترل در لیست انتظار قرارگرفته و در طی پژوهش هیچ نوع درمانی را دریافت نکردند. داده ها بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: راهبردهای مثبت تنظیم شناختی و سرعت پردازش اطلاعات در گروه های مداخله نسبت به کنترل افزایش و میزان راهبردهای منفی تنظیم هیجان کاهش یافته بود (05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت اثربخشی در گروه توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری متغیر سرعت پردازش اطلاعات بهبودی بالاتری داشت؛ اما اثربخشی درمان توان بخشی شناختی مبتنی بر تقویت توجه در متغیر تنظیم شناختی هیجان (راهبردهای مثبت) بیشتر بوده است.
پیش بینی کمبود توجهی و تکانشگری در کودکان مبتلا به ADHD به کمک تحلیل سیگنال مغزی و آزمون یکپارچه دیداری-شنیداری IVA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، استفاده از پارامترهای استخراج شده امواج مغزی و آزمون یکپارچه دیداری-شنیداری IVA به منظور تعیین سطح کمبود توجهی و تکانشگری است. نمونه های تحقیق از بین کودکان مبتلا به ADHD مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر مشهد به روش نمونه در دسترس انتخاب شده اند. 50 کودک (32 پسر و 18 دختر) با میانگین و انحراف استاندارد سنی 1.90±9.17 سال مورد تحلیل قرار گرفته اند. افراد ابتدا در آزمون IVA و سپس در ثبت امواج مغزی حالت چشم بسته و چشم باز شرکت کرده اند. در این تحقیق از روش همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی چندگانه برای ارزیابی متغیرهای IVA و امواج مغزی و پیش بینی سطوح کمبود توجهی و تکانشگری استفاده شده است. طبق نتایج حاصله، تمام پارامترهای استخراج شده از آزمون IVA، همبستگی منفی معنی داری (p<0.05) با سطح کمبود توجهی داشته اند. همچنین نسبت تتا/بتای امواج مغزی در حالت چشم بسته همبستگی مثبت معنی داری (p<0.05) با شاخص تکانشگری داشته است. در نتایج رگرسیون شاخص تمرکز دیداری توانسته است با ضریب R2=0.391 (p<0.00001) سطح کمبود توجهی را در کودکان ADHD پیش بینی کند. همچنین زمان عکس العمل دیداری و شنیداری آزمون IVA، و نسبت تتا/بتای امواج مغزی هرکدام به طور جداگانه توانسته اند با ضریب R2=0.22 و (p<0.05) سطح تکانشگری را پیش بینی کنند. بنابراین متغیرهای آزمون IVA توانسته اند نقش مؤثرتری در پیش بینی سطح کمبود توجهی داشته اند. اما عملکرد نسبت تتا/بتای امواج مغزی و آزمون IVA در پیش بینی سطح تکانشگری مشابه هم بوده است. درنتیجه متغیرهای آزمون IVA و نسبت تتا به بتای امواج مغزی می توانند نقش مؤثری در پیش بینی بیماری ADHD ایفا کنند.