عصب روانشناسی

عصب روانشناسی

عصب روانشناسی سال پنجم پاییز 1398 شماره 3 (پیاپی 18) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی (مطالعه ی موردی: دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عصب روانشناختی بریل نویسی بریل خوانی نقص بینایی دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۶ تعداد دانلود : ۳۰۱
مقدمه: در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های عصب روان شناختی بر بریل نویسی و بریل خوانی دانش-آموزانِ با نقص بینایی دوره ابتدایی مدرسه شقایق شهر یاسوج مورد بررسی قرار گرفت. روش: طرح پژوهش نیمه-آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزانِ با نقص بینایی پایه اول تا ششم ابتدایی است. نمونه پژوهش نیز شامل 24 نفر دانش آموز با نقص بینایی (12 نفر مورد آموزش عصب روان شناختی قرار گرفتند و 12 نفر دانش آموز که هیچ مداخله ای روی آن ها صورت نگرفت) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش آموزش مداخلات عصب روان شناختی و آزمون محقق ساخته بریل نویسی و بریل خوانی بود. داده ها با نرم افزار SPSS21 و آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات مولفه های سرعت نوشتن، سرعت خواندن، درک خواندن و درست خوانی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند افزایش معناداری دارد (001/0 ≥ P). اما نمرات مولفه ی نادرست نویسی دانش آموزان نابینایی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آن هایی که در گروه کنترل جایگزین شده بودند کاهش معناداری دارد (001/0 ≥ P). نتیجه گیری: آموزش مهارت های عصب روان شناختی می تواند رویکردی موثر در بریل نویسی و بریل خوانی باشد.
۲.

اثر بخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بخشی شناختی حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۳۴۹
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس     به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ارزیابی شناختی بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله ، بلافاصله پس از مداخله و پنج هفته بعد از مداخله با استفاده از آزمون حافظه روزمره (1983) انجام گرفت. گروه آزمایش جلسات توان بخشی شناختی را به مدت هشت هفته یک ساعته دریافت کردند ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها بااستفاده از روش واریانس با اندازه گیری مکررتحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود عملکرد حافظه روزمره  بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری که 6 هفته پس از مداخله شناختی بود نیز بدست آمد(05/0 p£) . نتیجه گیری: این مطالعه شواهدی برای اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی بر عملکرد  حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است. توان بخشی شناختی می تواند اختلالات حافظه را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد حافظه بیماران بگذارد.  
۳.

هیجانات اجتماعی و شناخت: تأثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری فضایی حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظه کاری هیجانات اجتماعی شناخت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۲۲۱
مقدمه: ارتباط بین شناخت و هیجان همواره برای محققان جالب و مورد توجه بوده است. علیرغم اینکه هریک حوزه ای جداگانه محسوب     می شوند؛ ولی با یکدیگر در تعامل اند. هدف پژوهش حاضر تاثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری _ فضایی حافظه کاری بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون بود. تعداد 60 دانشجو به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها از آزمون وکسلر بزرگسالان (آزمون فراخنای ارقام) و بلوک های کرسی استفاده شد. یافته ها : نتایج مربوط به تحلیل کوواریانس نشان داد که هیجانات شرم و گناه به طور معناداری حلقه واج شناختی و لوح دیداری- فضایی حافظه کاری را تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: هیجانات شرم و گناه می تواند بر کارایی حافظه کاری اثر منفی بگذارد.  
۴.

اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز بر زمان واکنش و تصمیم گیری پرخطر در افراد مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای(tDCS) تصمیم گیری پرخطر زمان واکنش افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۷ تعداد دانلود : ۶۱۲
مقدمه: اختلال در کارکردهای شناختی از علائم رایج درافراد افسرده به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغزtDCS)) بر تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش در افراد مبتلا به  افسردگی صورت گرفته است. روش: 30 نفر از دانشجویان دارای اختلال افسردگی  که درسال 97 به مرکز مشاوره دانشگاه شهید مدنی آذربایجان مراجعه کرده بودند انتخاب شدند، به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. گروه آزمایش در ناحیه DLPFC چپ، به مدت دو هفته ، هر هفته 5 روز و هرجلسه به مدت 20 دقیقه تحریک آندی tDCS دریافت نمودند. قبل ازشروع و در پایان دوره تحریک الکتریکی،        تصمیم گیری پرخطر و زمان واکنش شرکت کنندگان به ترتیب توسط آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت ، دستگاه زمان سنج واکنش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که زمان واکنش به طور معنی داری درگروه آزمایش سریع تر از گروه کنترل بود (05/0 >p).علاوه بر این، در آزمایش بارت نیز میانگین تعداد پمپ های تنظیم شده (AMP) در گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بود (05/0 >p). نتیجه گیری : براساس یافته های حاضر، تحریک آندی tDCS  موجب کاهش زمان واکنش و کاهش رفتارهای خطرساز گردید.  بنابراین تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند به عنوان یک روش غیردارویی و بی خطر برای ارتقاءکارکردهای شناختی افراد مبتلا به افسردگی مورد استفاده قرارگیرد.
۵.

نقش هم توانی قشری مغز (کوهرنس) در پیش بینی پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هم توانی قشری پردازش هیجانی افسردگی اساسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۵ تعداد دانلود : ۳۲۳
مقدمه:ا ختلال افسردگی اساسی یک اختلال شایع روانپزشکی است که یکی از مشخصه های اصلی آن مشکل در پردازش هیجانی است.شواهد پژوهشی نشان دهنده نقش مولفه های فعالیت الکتریکی قشری مغز در فرایند پردازش هیجانی در اختلال افسردگی است. برهمین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هم توانی قشری در پیش بینی پردازش هیجانی است. روش : تعداد 60 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی براساس معیارهای DSM-5 انتخاب شدند. فعالیت الکتریکی قشری بیماران توسط دستگاه الکتروانسفالوگرافی 21 کاناله ثبت شده و با استفاده از نرم افزار نوروگاید، شاخص هم توانی باندهای مختلف برای مناطق قدامی، مرکزی و خلفی در دو نیمکره محاسبه گردید. پردازش هیجانی نیز توسط تکلیف تشخیص چهره های هیجانی ویلیامز و همکاران (2008) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: تحلیل رگرسیون نشان داد که هم توانی باندهای آلفا قدامی و بتا مرکزی در نیمکره چپ و آلفا قدامی و بتا خلفی در نیمکره راست پردازش هیجانی مثبت را پیش بینی کردند. همچنین، هم توانی باندهای تتا و آلفای قدامی در نیمکره چپ به صورت مثبت و بتا مرکزی چپ و بتا خلفی راست به صورت منفی پردازش هیجانی منفی را پیش بینی نمودند. نتیجه گیری : هم توانی باندهای تتا ، الفا و بتا در نواحی قدامی و خلفی نقش بارزی در پیش بینی پردازش هیجانی در بیماران مبتلا به افسردگی دارند. این یافته ها نشان می دهند که نواحی قدامی ، نوع هیجان و نواحی خلفی، شدت برانگیختگی را تعیین می کنند.
۶.

تأثیر تحریک نورون های آینه ای بر تشخیص هیجان چشم در بزرگسالان بیش فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نورون های آینه ای تشخیص هیجانات چشم بیش فعالی نوروفیدبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۲ تعداد دانلود : ۳۶۸
مقدمه: با توجه به مشکلات افراد مبتلا به بیش فعالی و نقص توجه در درک هیجانات و اهمیت این امر در کیفیت روابط اجتماعی پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر درمان نوروفیدبک بر بهبود تشخیص هیجانات چشم انجام شد. روش: به این منظور ۲۴ فرد بزرگسال که شامل ۱۲ مرد و ۱۲ زن بودند در رده سنی ۱۹ تا ۳۵ سال انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. این افراد با آزمون سنجش بیش فعالی بزرگسالان و مصاحبه ارزیابی و به شرط عدم وجود نشانه های دیگر اختلالات روانی که با آزمون SCL-90 سنجیده می شود وارد پژوهش شدند. از همه افراد ثبت الکتروآنسفالوگرافی به عمل آمد و همگی به آزمون تشخیص هیجانات چشم پاسخ دادند. گروه آزمایشی در ۱۵ جلسه درمان نوروفیدبک نیز شرکت کردند و سپس هر دو گروه مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که افراد گروه آزمایش بعد از جلسات نوروفیدبک عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند و تفاوت میان آن ها معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت عملکرد افراد در تشخیص هیجانات محدود به نورون های آینه ای کلاسیک نبوده و پردازش های هیجانی در مناطقی فراتر از آنچه تحت عنوان نورون های آینه ای شناخته می شود صورت می پذیرد.
۷.

اثربخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر حافظه کاری و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، ، حافظه کاری، ، بازداری پاسخ، ، نارساخوان،

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۲ تعداد دانلود : ۳۵۶
مقدمه: نارساخوانی به عنوان شایع ترین اختلال یادگیری یکی از حوزه های متاثر از ضعف در کارکردهای اجرایی کودکان به شمار می آید و یافتن راه های بهبود کارکردهای اجرایی می تواند از بروز و پیدایش یک چرخه منفی ناکامی جلوگیری و به موفقیت تحصیلی دانش آموزان بینجامد لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر حافظه کاری و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان است. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری آن شامل همه دانش آموزان دختر پایه های چهارم و پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1398-1397 شهر مشهد با تشخیص اختلال نارساخوانی بوده که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون سیستم کارکرد اجرایی دلیس- کاپلان (D-KEFS)، آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1387)، استفاده شد. آزمودنی ها در 8 جلسه یک ساعته به صورت هفته ای        یک بارطی دو ماه تحت برنامه آموزشی قرار گرفتند ولی در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: افراد گروه آزمایش بعد از شرکت در جلسات آموزش خودتنظیمی، در پس آزمون عملکرد بهتری داشته و نمراتشان به طور معناداری نسبت به گروه گواه افزایش یافت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی می تواند رویکرد درمانی مؤثری برای بهبود حافظه کاری و بازداری پاسخ دانش آموزان نارساخوان باشد.
۸.

اثربخشی مداخلات توانبخشی شناختی مغز بر کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مداخلات شناختی مغز کارکردهای اجرایی توجه انتخابی اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۳۵۵
مقدمه: اختلال نقص توجه و بیش فعالی به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات رشدی-عصب شناختی در کودکان است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر مداخلات شناختی مغز بر کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی است. روش: روش اجرای این تحقیق از نوع نیمه تجربی و از لحاظ هدف کاربردی است که با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 کودک مبتلا به اختلال نقص توجه و بیش فعالی در این تحقیق شرکت کردند. در مرحله پیش آزمون از تمام شرکت کنندگان آزمون توجه انتخابی بوسله آزمون اثراستروپ در دوره بی پاسخی روان شناختی به عمل آمد.سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 12 جلسه یک ساعته و در طی 4 هفته(هر هفته 3 جلسه) تحت مداخله تمرینات شناختی مغز قرار گرفت. در طی این مدت در گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. پس از پایان دوره مداخله، پس آزمون گرفته شد. داده ها با تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که مداخله شناختی مغز بر توجه انتخابی متمرکز(001/0P<) و تقسیم شده (002/0P<) تأثیر دارد . نتیجه گیری: در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان کرد که ارائه مداخلات شناختی مغز می تواند موجب بهبود کارکردهای اجرایی از قبیل توجه انتخابی متمرکز و توجه انتخابی تقسیم شده در کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی گردد. کلیدواژه ها: مداخلات شناختی مغز، کارکردهای اجرایی، توجه انتخابی، اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳