سمیرا حسن زاده پشنگ
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود کنترل پاسخ دیداری و حافظه روزمره بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک بود. روش: بدین منظور 20 بیمار مبتلا به سکته مغزی از نوع ایسکمیک (با میانگین سنی 38 تا 73 سال) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل اختصاص داده شدند. ارزیابی شناختی از بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله، بلافاصله پس از مداخله و سه ماه پس از مداخله با استفاده از آزمون های حافظه روزمره (1983) و IVA+plus (بررسی عملکرد پیوسته شنیداری و دیداری,، 2015) صورت گرفت. گروه آزمایش 15 جلسه به مدت 20 دقیقه با جریان 2 میلی آمپر، درمان تحریک فرا جمجمه ای با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی را به مدت چهار هفته دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: طبق یافته ها، درمان تحریک فرا جمجمه ای با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (TDCS) بر بهبود عملکرد شناختی نظیر حافظه و کنترل پاسخ دیداری بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است و این نتایج در مرحله پیگیری که 3 ماه پس از مداخله بود نیز بدست آمد (05/0 p≤). نتیجه گیری: بنابراین این مطالعه شواهدی برای اثربخشی تحریک فرا جمجمه ای با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی (TDCS) برعملکرد حافظه و کنترل پاسخ دیداری بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است که میتواند اختلالات حافظه و کنترل پاسخ دیداری را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد شناختی بیماران بگذارد.
اثر بخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
27 - 42
کلید واژه ها: توان بخشی شناختی حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ارزیابی شناختی بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله ، بلافاصله پس از مداخله و پنج هفته بعد از مداخله با استفاده از آزمون حافظه روزمره (1983) انجام گرفت. گروه آزمایش جلسات توان بخشی شناختی را به مدت هشت هفته یک ساعته دریافت کردند ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها بااستفاده از روش واریانس با اندازه گیری مکررتحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری که 6 هفته پس از مداخله شناختی بود نیز بدست آمد(05/0 p£) . نتیجه گیری: این مطالعه شواهدی برای اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی بر عملکرد حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است. توان بخشی شناختی می تواند اختلالات حافظه را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد حافظه بیماران بگذارد.
مقایسه کارکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، دوقطبی نوع یک و افراد غیربیمار در آزمون های نوروسایکولوژیک برج لندن و استروپ(مقاله علمی وزارت علوم)
کلید واژه ها: اسکیزوفرنی کارکرد اجرایی اختلال دوقطبی نوع یک
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ازآنجاکه نقایص شناختی تأثیر قابل ملاحظه ای بر زندگی مبتلایان به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی ایفا می کند، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کارکرد اجرایی و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی نوع یک مزمن و حاد و مقایسه عملکرد آن ها با گروه غیربیمار است. روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی – مقایسه ای است که طی آن عملکرد اجرایی در بین پنج گروه مقایسه شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران سرپایی و بستری مبتلا به اسکیزوفرنی حاد و مزمن و اختلال دوقطبی نوع یک حاد و مزمن در اپیزود مانیک است که به مرکز روان پزشکی شفای رشت مراجعه کرده اند. نمونه گیری به صورت در دسترس در سال های 1393-1394 و به تعداد 60 آزمودنی مرد انتخاب شدند. دامنه سنی آزمودنی ها 16 تا 50 سال بود و در متغیرهای جنس، سن، میزان تحصیلات به صورت گروهی همتاسازی شدند. آزمون های برج لندن و استروپ در جلسه های انفرادی برای تمامی آزمودنی ها اجرا شد و درنهایت داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح معناداری (05/0 p£) بین گروه بیماران اسکیزوفرنی مزمن و حاد با بیماران دوقطبی نوع یک مزمن و حاد در اپیزود مانیک و افراد غیربیمار در آزمون های استروپ و برج لندن تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: کارکرد اجرایی و نارسایی توجه در بیماران اسکیزوفرنی ضعیف تر از بیماران دوقطبی نوع یک و افراد غیر بیماراست و مزمن شدن بیماری در این اختلالات تأثیر زیادی بر کارکرد اجرایی و نارسایی توجه دارد.
سبک های تصمیم گیری و ذهن آگاهی و ذهن خوانی: مطالعه ارتباط این سازه ها در یک گروه غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
کلید واژه ها: دانشجویان ذهن آگاهی ذهن خوانی سبک های تصمیم گیری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر، بررسی ارتباط توانایی ذهن آگاهی و ذهن خوانی با هر یک از سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته و شهودی در دانشجویان بود. روش: بدین منظور 182 دانشجو (71 مرد و 111 زن) به روش تصادفی چندمرحله ای از دانشگاه های شهرستان بناب انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995)، پرسشنامه مهارت ذهن آگاهی کنتاکی (KIMS) و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (RMET) را تکمیل کردند. یافته ها: طبق یافته ها، توانایی ذهن آگاهی و ذهن خوانی با سبک های تصمیم گیری منطقی و شهودی رابطه مثبت و با سبک وابسته رابطه منفی معناداری داشتند. توانایی ذهن خوانی با سبک اجتنابی نیز رابطه منفی معناداری داشت. همچنین، سبک های تصمیم گیری منطقی و وابسته، توسط هردو متغیر ذهن آگاهی و ذهن خوانی، قابل پیش بینی بودند؛ اما سبک اجتنابی و شهودی را فقط توانایی ذهن خوانی پیش بینی می کرد. نتیجه گیری: بنابراین به نظر می رسد با آموزش مهارت ذهن آگاهی و تقویت توانایی ذهن خوانی، می توان تصمیم گیری در افراد را بهبود بخشید.
اثربخشی آموزش مراقبت از بیماران هموفیلی در کاهش اضطراب و افسردگی مادران دارای فرزند هموفیل زیر 15 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اثربخشی آموزش برنامه ارتباط زوج ها برکیفیّت زندگی و صمیمیت زناشویی زنان ناراضی از زندگی زناشویی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
کلید واژه ها: آموزش برنامه ارتباط زوجین صمیمیت در ازدواج کیفیت زندگی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر برنامه ارتباط زوج ها بر افزایش کیفیّت زندگی و صمیمیت زناشویی بود. از روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری، زنان ناراضی از زندگی زناشویی بودند که در سال 1389، به مرکز مشاوره سپهر شهر تهران مراجعه کرده بودند، سپس40 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. بعد از آن که هر دو گروه پرسشنامه های صمیمیت در ازدواج و کیفیّت زندگی را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند، به گروه آزمایش یازده جلسه، هفته ای یک بار و هر بار یک و نیم ساعت، برنامه ارتباط زوجین آموزش داده شد، ولی به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. پس از جلسات آموزشی، پرسشنامه های صمیمیت در ازدواج و کیفیّت زندگی را دوباره هر دو گروه در مرحله پس آزمون تکمیل کردند. داده های آزمون کوواریانس تک متغیره (آنکوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین نمرات کیفیّت زندگی و صمیمیت زناشویی گروه آزمایش در پیش آزمون و پس آزمون اختلاف معنا داری وجود دارد، اما بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل اختلاف معنا داری وجود نداشت. نتایج تأیید می کنند که آموزش برنامه ارتباط زوج ها بر بهبود کیفیّت زندگی و صمیمیت زناشویی زنان ناراضی مؤثر است.