فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
تاثیر انواع رنگ محیطی بر زمان واکنش ساده به محرک شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگها تأثیر زیادی بر حالات خلقی و روانی انسان دارند و از آنجا که انسان پیوسته با رنگها در ارتباط است، رنگها اهمیت بسیاری پیدا میکنند. ورزش نیز با رنگهای مختلف در ارتباط است و در محیط با رنگهای متفاوت انجام میگیرد. همچنین یکی از عوامل اثرگذار و مهم در موفقیت ورزشکاران، زمان پاسخ به محرک ارائهشده است. از اینرو با توجه به اهمیت رنگ و زمان واکنش، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر رنگ محیطی بر زمان واکنش ساده به صدا در بین ورزشکاران پرادخته است. جامعة آماری را دانشجویان پسر با میانگین سنی 2/22 دانشگاه تهران تشکیل میدهد که از این بین 50 نفر بهصورت نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پس از مشخص شدن پژوهش و انتخاب نمونه، زمان واکنش ساده به محرک شنیداری دانشجویان با استفاده از دستگاه YB-1000 ثبت شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازههای تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که کوچکترین انحراف معیار و میانگین زمان واکنش ساده به صدا مربوط به محیط آبی رنگ بوده و همچنین زمان واکنش بین محیط آبی، با تمام محیطها به غیر از محیط سفید رنگ تفاوت معنادار است (05/0p<). نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که، قرار گرفتن در محیط آبی رنگ میتواند موجب افزایش سرعت پردازش اطلاعات شنیداری در سیستم پردازش اطلاعات انسان شود.
بررسی ارتباط بین سیستم های فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرانی، پدیده ای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، به خصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی نگرانی، از طریق سه عامل پیش بین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیش بین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنی دار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیش بینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعال ساز رفتاری به دلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه به بررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری به عنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید می کند.
دخالت گیرنده های نیکوتینی هیپوکامپ پشتی در وابستگی روانی به مورفین در موش بزرگ آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات تزریق های دوطرفه عوامل نیکوتینی کولینرژیکی به داخل ناحیه CA1هیپوکامپ روی ترجیح مکان شرطی شده ناشی از مورفین (CPP)، در موش های بزرگ آزمایشگاهی نر نژاد ویستار انجام شد.
روش:کلیه حیوانات توسط دستگاه استرئوتاکس در ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی به صورت دوطرفه کانول گذاری شدند. هر حیوان جراحی شده به مدت یک هفته دوران بهبودی را قبل از CPP طی نمود. برای این کار از یک برنامه پنج روزه با سه مرحله مجزا استفاده شد؛ ابتدا مرحله پیش شرطی سازی، سپس مرحله شرطی سازی و در نهایت مرحله آزمون یا بیان.
یافته ها:تزریق زیرجلدی مقادیر مختلف سولفات مورفین (mg/kg 6-5/0)، با استفاده از شرطی سازی سه روزه توانست CPP وابسته به مقدار ایجاد کند. تزریق نیکوتین، آگونیست گیرنده نیکوتینی، 5 /0 ،75/0 و 1 µg/rat به داخل CA1 همراه با یک دوز بی اثر مورفین (mg/kg 5/0) که خود نمی توانست CPP مشخصی ایجاد کند سبب تقویت و القای CPP معنی داری گردید. تزریق های دوطرفه مقادیر مختلف مکامیل آمین، آنتاگونیست گیرنده نیکوتینی (2، 4 و 8 µg/rat)، به داخلCA1، CPPالقاشـده توســط مورفین (mg/kg 6) را مهار کرد. همچنین تزریق مکامیل آمین µg/rat 8 به داخل CA1اثر تقویت القاشده توسط نیکوتین را در پاسخ به مورفین کاهش داد.
نتیجه گیری: تزریق نیکوتین یا مکامیل آمین به تنهایی داخل CA1 ترجیح یا تنفر مکانی مشخصی را القا نمی کند. نتایج حاکی از آن است که گیرنده های نیکوتینی نواحی CA1 هیپوکامپ پشتی در پاداش ناشی از مورفین نقش مهمی بازی می کند.
تأثیر مشاهده و تصویرسازی عمل بر سرکوب ریتم میو در پرتاب آزاد بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از اجرای پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مشاهده و تصویرسازی پرتاب آزاد بسکتبال بر واکنش نورون های آینه ای بود. روش: 10 دانشجوی پسر مبتدی (میانگین سنی؛ 5/1 ±2/23 سال) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ترتیب مشاهده و تصویرسازی به صورت موازنه متقابل کنترل شد. امواج مغزی شرکت کنندگان در چهار حالت استراحت با چشمان باز، بسته، مشاهده و تصویرسازی پرتاب آزاد به صورت بیرونی توسط دستگاه الکتروانسفالوگراف ثبت گردید. سرکوب ریتم میو به صورت نسبت توان موج آلفا در حالت مشاهده و تصویرسازی به توان موج آلفا در حالت استراحت با چشمان باز و بسته محاسبه شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس درون گروهی 3×2 (شرایط آزمون: مشاهده و تصویرسازی؛ منطقه عصبی: 3C، 4C، Cz) در دو حالت استراحت با چشمان باز و بسته نشان می دهند که اثر اصلی شرایط آزمون معنادار است (01/0 ≥ P)، به گونه ای که بین سرکوب ریتم میو در دو حالت مشاهده و تصویرسازی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، ریتم میو در حالت مشاهده نسبت به تصویرسازی به طور معناداری بیشتر سرکوب شده است (01/0 ≥ P)، اما اثر اصلی منطقه عصبی و تعامل آن ها معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق پیشنهاد می کنند که سرکوب بیشتر ریتم میو در حالت مشاهده نسبت به تصویرسازی نشان دهنده ی واکنش بیشتر نورون های آینه ای به مشاهده ی عمل است. لذا به نظر می رسد مشاهده نسبت به تصویرسازی راهبرد مؤثرتری در فرایند آموزش است.
مقایسه ی نیمرخ عصب - روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با جمعیت سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های معدودی نقص های عصب شناختی را در افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی بررسی کرده اند. به علاوه بدکارکردهای شناختی می تواند در ارتباط با صفات شخصیت وسواسی نیز رخ دهند. ویژگی های شخصیت وسواسی مانند پایبندی خشک به قواعد می توانند به عنوان راهبردی جبرانی در پاسخ به نقایص شناختی باشند. از طرفی با توجه به ارتباط این اختلال با اختلال وسواس فکری و با توجه به الگوی کارکردهای عصب شناختی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس چنین فرض شد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی نیز نقایصی در مجموعه ارزیابی های عصب شناختی نشان دهند، برای بررسی این فرض نیمرخ عصب روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با گروه سالم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس فکری - جبری و گروه سالم در یک مجموعه ارزیابی های عصب شناختی بررسی شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری تفاوت معناداری در ارزیابی های عصب شناختی از انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری دارند. این نتایج نشان دهنده ی نقص در انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری در این بیماران هست.درحالی که الگوی اختلالات عصب شناختی در این دو اختلال متفاوت هست.
بررسی مقایسه ای فرایندهای عالی شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای حاد و مزمن با افراد بهنجار: رویکرد نوروپسیکولوژیک
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای فرایندهای عالی شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای حاد و مزمن با افراد بهنجار انجام شده است.
در این پژوهش بعضی از کارکردهای نوروپسیکولوژیک در 40 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیای حاد و مزمن و 40 نفر افراد بهنجار که از نظر سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی، وضعیت تاهل و بهره هوشی با گروه نخست همتا شده بودند، مقایسه شد. کارکردهای مورد نظر عبارت بودند از: انتزاع، حافظه، ادراک دیداری – فضایی، حل مساله و ادراک دیداری – حرکتی که به ترتیب با آزمون های دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST)، تفسیر ضرب المثل ها، شباهت ها، فراخنای ارقام و طراحی مکعب های مقیاس هوشی و کسلر بزرگسالان (WAIS)، آزمون برج هانوی و آزمون بندر گشتالت ارزیابی شدند.
این پژوهش نشان می دهد که بیماران اسکیزوفرنیک از نظر توانایی انتزاع، حافظه، حل مساله، ادراک دیداری – فضایی و ادراک دیداری – حرکتی در مقایسه با گروه بهنجار، به طور معنی دار عملکرد ضعیف تری دارند و تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود. اما از نظر جنسیت میان کارکردهای ارزیابی شده دو گروه، تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت. همچنین میان عملکرد بیماران اسکیزوفرنیک حاد و مزمن نیز تفاوت معنی دار آماری مشاهده نشد.
دخالت سیستم کولینرژیک هیپوکامپ پشتی در حافظه وابسته به وضعیت اتانول در مدل یادگیری اجتنابی غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : در این تحقیق اثرات تزریق دوطرفه عوامل کولینرژیک به نواحی CA1 هیپوکامپ پشتیبر حافظه وابسته به وضعیت اتانول در موش های کوچ ک آزمایشگاهی بررسی شد .
روش:20 گرم به صورت دوطرفه، - با میانگین وزنی 30 NMRI موش های کوچک آزمایشگاهی نر نژاد هیپوکامپ پشتی و با استفاده از دستگاه استریوتاکس کانول گذاری شدند . کلیه CA در ناحیه 1حیوانات جراحی شده یک هفته دوره بهبودی را قبل از آزمون های رفتاری گذراندند. مدلیادگیری اجتنابی غیرفعال یک نوبته، به روش پایین آمدن از سکو برای سنجش حافظه استفاده در مرحله پیش از آزمون توانست (g/kg 0 و 1 / گردید .
یافته ها : تزریق درون صفاقی اتانول ( 51) را مهار و حافظه وابس ته به g/kg) تخریب حافظه ناشی از مصرف پیش از آموزش اتانولوضعیت ایجاد کند . تزریق درون هیپوکامپی آگونیست گیرنده های موسکارینی، فیزوستیگمین ونیکوتین در مرحله پیش از آزمون توانست تخریب حافظه ناشی از مصرف پیش از آموزش1) را بهبود بخشد . به علاوه، تزریق درون هیپوکامپ فیزوستیگمین و نیکوتین در g/kg) اتانول/25 ) تخریب حافظه ناشی از g/kg) مرحله پیش از آزمون همراه با دوز غیرمؤثر اتانول1) را مهار و حافظه وابسته به وضعیت ایجاد نمود . g/kg) مصرف پیش از آموزش اتانولتزریق آنتاگونیست گیرنده های موسکارینی (آتروپین ) و تزریق آنتاگونیست گیرنده های هیپوکامپ در مرحله پیش از آزمون، همراه با تزریق CA نیکوتینی (مکامیل آمین ) به نا حیه 11) باعث جلوگیری از بازگشت حافظه به وسیله اتانول شد . تزریق g/kg) درون صفاقی اتانول درون هیپوکامپی فیزوستیگمین، نیکوتین، آتروپین یا مکامیل آمین به تنهایی تأثیری بر حافظه نداشت .
نتیجه گیر ی : سیستم کولینرژی کی از طریق گیرنده های موسکارینی و نیکوتینی نواحی هیپوکامپ پشتی در القای یادگیری وابسته به وضعیت اتانول دخالت دارد.
اثربخشی ترکیب آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فشار خون بالا یکی از بیماری های مزمنی است که به علت تأثیر بر سایر اختلالات و افزایش مرگ و میر در زندگی بشر، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر آموزش مدیریت استرس و معنویت درمانی بر فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فشارخون بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر شبه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به فشار خون بالای تحت پوشش مراکز بهداشتی-درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای انتخاب افراد از شیوه نمونه گیری در دسترس استفاده شد.کلیه افراد، دارای اضطراب بالا و کیفیت زندگی پایین بودند.برای سنجش اضطراب، کیفیت زندگی و فشارخون، به ترتیب از پرسشنامه های اضطراب، کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و دستگاه فشارسنج عقربه ای استفاده شد. افراد در گروه آزمایشی علاوه بر درمان دارویی، ترکیب آموزش مدیریت استرس با معنویت درمانی را نیز دریافت کردند اما افراد گروه کنترل تنها درمان دارویی را دریافت نمودند. فشارخون، اضطراب و کیفیت زندگی افراد قبل و بعد از آموزش، اندازه گیری و ثبت شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت استرس همراه با معنویت درمانی، در پس آزمون باعث کاهش نمرات اضطراب، فشار خون سیستولیک و افزایش کیفیت زندگی بیماران شده است؛ اما تأثیر معناداری بر فشار خون دیاستولیک نداشته است. نتیجه گیری: اعمال مدیریت استرس به همراه معنویت درمانی می تواند به منزله یک روش مداخله ای مفید در بهبود اضطراب،کیفیت زندگی و فشارخون بیماران مبتلا به فشارخون بالا به کار رود.
" رابطه ابعاد برونگردی، روان آزرده گرائی و روان گسسته گرائی با سیستم های مغزی/ رفتاری"(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
مقدمه:. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد برونگری،روال آذردهگرایی و روال گسستهگرایی با سیستمهای مغزی/ رفتاری به مرحلة اجرا در آمد. روش: در نمونه گیری 128نفر از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه های تهران با میانگین سنی02/26 سال و انحراف معیار 5/3، با تکمیل پرسشنامة شخصیتی گری- ویلسون GWPQ و فرم تجدیدنظرشدة پرسشنامة شخصیتی آیزنک EPQ-R مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: تحلیل آماری با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد که برون گردی با سیستم فعال ساز رفتاری رابطه ای معنادار ندارد، روان آزرده گرائی با مؤلفه های سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگ/ گریز همبستگی دارد. عامل روان گسسته گرائی نیز با دامنة متنوعی از مؤلفه های نظام گری ارتباط دارد. بحث: این یافته ها با برخی از مطالعات قبلی همسو می باشد. نتایج اثرات ترکیبی این مؤلفه ها را نشان می دهد؛ برای مثال سیستم فعال ساز رفتاری، همانند تفسیر گری از این سیستم، کاملاً منطبق بر برونگردی نیست بلکه ترکیبی از درونگردی پایین و اضطراب پایین است. سیستم بازداری رفتاری همسو با نتایج تحقیقات پیشین ، ترکیبی از روان آزرده گرائی بالا و برونگردی پایین است و دامنة متفاوت از وجود شاخص ها در روان گسسته گرائی به عنوان یک ملاک عمومی، باور اینکه تبیین کنندة خوبی برای بعد جنگ/ گریز باشد، را با مشکل مواجه کرده است.
"
مروری بر نقش مخچه در نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در مقاله حاضر، شواهد و مستندات درباره ارتباط مشکلات نارساخوانی با نقص مخچه ارائه می شود. روش: در ابتدا، شواهد مربوط به نقش آشکار مخچه در مهارتهای حرکتی و مهارتهای شناختی، به ویژه در مهارتهای مبتنی بر زبان گفتاری مرور می شود. سپس برخی شواهد آزمایشگاهی مبتنی بر نقص عملکرد مخچه در افراد دارای نارساخوانی بیان می شود. یافته ها و نتیجه گیری: دو گروه از شواهد مد نظر قرار گرفته شده اند: شواهد رفتاری و شواهد تصویربرداری عصبی. شواهد نشان می دهند که افراد نارساخوان نسبت به گروه کنترل، تفاوتهای چشمگیری دارند. همچنین آزمونهای رفتاری مشابه روی کودکان دارای ضعف در خواندن و با بهره هوشی همسان اجرا شد. سرانجام بر مبنای نقص مخچه از زمان تولد، زنجیره ای علی تکوینی، از رشد نارساخوانی به دست داده شد.
بررسی نرم نشانه های عصبی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای پارانوئید و غیر پارانوئید
حوزه های تخصصی:
بی خوابی و درمان آن
بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور بر علایم روان شناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری سیستم عصبی مرکزی است که چالش روان شناختی عمده ای در بیماران تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص، مداخلات روان شناختی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور (Mindfulness-based stress reduction) بر افسردگی خستگی و اضطراب در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ها: در این پژوهش، از یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه شاهد استفاده شد. 20 بیمار از انجمن MS (Multiple sclerosis) کرمان به شیوه در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه (آزمایش و شاهد) تقسیم شدند. همه بیماران قبل از مداخله، بعد از آن و در مرحله پیگیری پرسش نامه های افسردگی Beck، اضطراب Beck و خستگی را تکمیل کردند. مداخله هشت جلسه کاهش استرس بهوشیاری محور MBSR بود. داده ها از طریق روش تحلیل واریانس در نمره های افزوده (Analysis of variance on the gain score) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:. دو گروه بعد از درمان و در مرحله پیگیری به طور معنی داری از نظر افسردگی و اضطراب متفاوت بودند (01/0 > P). با وجود این، در خصوص متغیر خستگی این اثر معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی این روش در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
ارتباط سطح توجه ماندگار با پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط میان سطح توجه ماندگار و پتانسیل های وابسته به رخداد با استفاده از ویژگی های شکلی انجام شد.
روش: برای سنجش سطح توجه ماندگار آزمون عملکرد پیوسته مورد استفاده قرار گرفت. سیگنال به وسیله دستگاه ثبت 32 کاناله والتر و کلاه الکترود با 19 کانال ثبت شد. برای استخراج پتانسیل های وابسته به رخداد، میانگین سیگنال های هر دسته از تحریکات که نسبت به وقوع تحریک از نظر زمانی قفل شدهاند، محاسبه گردید. 400 ویژگی شکلیِ پتانسیل های وابسته به رخداد در 51 سوژه محاسبه و همبستگی پیرسون میان این ویژگی ها و نتایج آزمون عملکرد پیوسته بررسی شد.
یافته ها: در تمامی سوژه ها قله 3p روی تحریک هدف (X) نسبت به غیر هدف به وضوح دیده شد. محاسبه همبستگی نشان داد که 33 ویژگی از ویژگی های شکلی استخراج شده ارتبــاط معناداری با سطح توجه ماندگار دارند.
نتیجه گیری: نتایج کیفی حاصل، براساس الگوی ادبال، با تحقیقات قبلی در مورد تولید مؤلفه 3p مطابقت داشت. بیشتر ویژگی های دارای ارتباط معنادار با نتیجه آزمون عملکرد پیوسته، مربوط به دامنه و روی پتانسیل های وابسته به رخداد نسبی بودند. در مجموع، نتایج بیانگر رابطه مناسب بین آزمون عملکرد و پارامترهایی از سیگنال مغزی در بسیاری از نواحی سر می باشد که از آن میتوان برای ارزیابی سطح توجه ماندگار استفاده کرد.