مریم نوروزیان

مریم نوروزیان

سمت: دکتر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

تأثیر نوای گفتار هیجانی در بازیابی حافظه بیماران مبتلا به دمانس از نوع آلزهایمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظه رویدادی نوای گفتار هیجانی بیماری آلزهایمر حافظه هیجانی حافظه واژگانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۵۵
یادگیری، فرایند فراگیری اطلاعات جدید است و حافظه نتیجه یادگیری است. حافظه، توانایی ذخیره، نگهداری و بازیابی اطلاعات است که تجربیات گذشته را برای تاثیر در رفتار امروز فعال می کند. بهر چند مطالعات نشان داده اند که رویدادهای هیجانی بیشتر از رویدادهای عادی و خنثی در حافظه ماندگاری دارند اما هنوز مطالعات کمی در دسترس است که مشخص کند در برانگیختگی حافظه بیماران مبتلا به بیماری آلزهایمر محتوای واژگانی هیجانی جملات موثر است یا نوای گفتار هیجانی یا اینکه تعامل این دو، منجر به بازیابی بهتر حافظه این بیماران می شود. به همین منظور این پژوهش طراحی شد تا با مطالعه 40 بیمار مبتلا به آلزهایمر در سطح خفیف با استفاده از پایگاه داده گفتار هیجانی زبان فارسی (Persian ESD) میزان برانگیختگی حافظه بررسی شود. نتایج حاکی از این بود که محتوای واژگانی هیجانی به همراه نوای گفتار هیجانی است که در بازیابی، یادآوری و پایداری جملات هیجانی تاثیرگذار است. تاثیر نوای گفتار هیجانی بر روی واژه ها در درجه اول باعث می شود تا انگیختگی هیجانی، وضوح و صراحت حافظه را افزایش دهد و در درجه دوم باعث می شود واژه های هیجانی، گروه مفهومی یا انسجام مفهومی تشکیل دهند و از این رو بهتر بازخوانی شوند.
۲.

تفاوت درک اطلاعات هیجانی زنان و مردان مبتلا به آلزهایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هیجان نوای گفتار هیجانی بیماری آلزهایمر جنسیت هیجان های پایه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۴ تعداد دانلود : ۱۴۵
یکی از موضوعات پژوهشی که تحت تاثیر تفاوت های جنسیتی قرار دارد، مسئله تولید و درک هیجان است. اینکه در درک حالات چهره، دیدن فیلم، شنیدن موسیقی، و در نهایت درک نوای گفتار هیجانی، در زنان نسبت به مردان چه تفاوت هایی وجود دارد در تحقیقات متعددی بررسی شده است. در پژوهش حاضر هدف این است تا تاثیر نوای گفتار هیجانی به عنوان ابزار ارتباطی غیرکلامی در مقابل محتوای واژگانی هیجانی بر روی درک اطلاعات هیجانی سالمندان بالای 65 سال( 12 نفر، به عنوان گروه کنترل) و نیز بیماران مبتلا به آلزهایمر(12 نفر) در سطح خفیف تا متوسط به تفکیک زن و مرد بررسی شود. برای انجام این تحقیق از پایگاه داده گفتار هیجانی زبان فارسی استفاده شده است. بر اساس یافته های این پژوهش در گروه بیماران مبتلا به آلزهایمر، در هیجان خشم و ترس، درک زنان در مقابل مردان بیشتر با نوای گفتار هیجانی صورت می گرفت اما در هیجان های شادی، غم و چندش مردان بیشتر از نوای هیجانی و زنان برعکس، بیشتر از محتوای واژگانی برای درک این هیجان ها استفاده می کردند. بنابر این زنان و مردان بسته به نوع هیجان عکس العمل های متفاوتی نشان می دهند و این تفاوت به عوامل زیستی و نیز به روابط و مهارت های اجتماعی افراد بستگی دارد. زیرا با تجربه کردن و ارزیابی وقایع زندگی، هیجان های مختلف درک می شوند.
۳.

نقش اطلاعات هیجانی در درک کلامی سالمندان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واژ های هیجانی نوای هیجانی روند سالمندی هیجان های پایه تنظیم هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۸ تعداد دانلود : ۳۰۴
در نظریه های اجتماعی- شناختی پیشنهاد شده است که با روند سالمندی توانایی درک و تنظیم هیجان افزایش می یابد و این به دلیل افزایش بهینه حالت مثبت و افزایش مهارت در درک نشانه های هیجانی معانی واژه دارد. هدف از مقاله حاضر بررسی این نکته است که آیا هیجان از طریق معانی واژگانی جملات قابل درک است یا اطلاعات هیجانی از طریق نوای گفتار هیجانی منتقل می شود. از این رو چگونگی درک مقوله های هیجانی پایه شامل خشم، چندش، ترس، شادی و غم و نیز حالت خنثی از طریق آهنگ گفتار هیجانی در سه گروه سالمندان بالای 65 سال، میانسالان و جوانان بررسی شد تا این نکته مشخص شود که درک واژه های هدف بدون در نظر گرفتن آهنگ هیجانی و تعامل این دو حالت یعنی نوای هیجانی و محتوای واژگانی به چه صورت است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و نیز روش میدانی بر روی 30 آزمون شونده(در هر گروه 10 نفر) انجام شد. بر اساس مشاهدات این بررسی، سالمندان در درک جملات هیجانی از معانی واژه ها استفاده می کردند و نوای گفتار هیجانی در درجه دوم قرار داشت. برخلاف سالمندان، جوانان و میانسالان جملات هیجانی را از طریق آهنگ جملات درک می کردند و معانی واژه های هیجانی در اولویت دوم قرار داشت.
۴.

تبیین ویژگی های محیط کالبدی و عصب روان شناختی در ادراک محیطی مبتلایان به دمانس از نوع آلزایمر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: ادراک محیط کالبدی دمانس آلزایمر عصب روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۵ تعداد دانلود : ۵۰۸
اهداف این مطالعه، ویژگی های محیط کالبدی و تبیین آن را در الگوی معماری مبتنی بر عصب روان شناختی بررسی می کند تا بتواند پاسخ گوی نیازهای مرتبط با فرایندهای ذهنی (احساس، ادراک، حافظه و سازمان بندی رفتار هدفمند و تطابقی با محیط) مبتلایان به دمانس از نوع آلزایمر باشد. مواد و روش ها مطالعه حاضر با نمونه گیری هدفمند از مبتلایان به آلزایمر با روش پژوهش توصیفی تحلیلی و شیوه تحلیل محتوای کیفی (استقرایی) از ۹ مصاحبه نیمه ساختار یافته و متون پژوهشی مرتبط انجام شده است. از میان ۶ بیمار انتخاب شده، پس از آزمون های تعیین سطح بیماری، ۴ نفر انتخاب شدند. برای تکمیل مفاهیم، با ۵ نفر از مراقبان بیماران نیز مصاحبه شد. یافته ها تحلیل محتوای مصاحبه ها شامل ۲۸ کد استخراج شده اولیه، ۳ زیرطبقه شامل بی تفاوتی به عناصر محیطی، تمایل حضور در مکان های آشنا و استرس زا بودن محیط های نا آشنا و طبقه مرکزی با مفهوم «ادراک محیطی» استخراج شد. نتیجه گیری تبیین ویژگی های محیط کالبدی و عصب روان شناختی به صورت همزمان می تواند نقش بسزایی در ایجاد محیط سکونتی، مراقبتی و درمانی این مبتلایان داشته باشد. ازاین رو، به کارگیری نشانه های حسی محیط در کاهش اختلالات رفتاری اثربخش است. بنابراین، ادراک محیطی قوی تر به معنای وجود برهم کنش بیشتر میان ابعاد مختلف محیط (کالبدی و عصب روان شناختی) است.
۶.

ویژگی های تصویربرداری مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی در مقایسه با افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات جنسی اختلال های هویت جنسی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری جنبه زیستی اختلالها
تعداد بازدید : ۳۲۷۱ تعداد دانلود : ۱۷۰۹
هدف : هدف این مطالعه مقایسه ویژگی های تصویربرداری مغز بیماران دچار اختلال هویتجنسی با افراد سالم بود . روش: مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی انجام شد. برای هر یک از دو گروه بیمار و شاهد 30 نفر که واجد معیارهای ورود و فاقد معیارهای خروج بودند به روش غیرتصادفی از بین بیماران مراجعه کننده به بیمارستان روزبه، سازمان بهزیستی و پزشکی قانونی تهرا ن انتخاب شدند . اطلاعات جمعیت شناختی شامل قد و وزن و دورسر و مغز به وسیله MRI انجام شد. داده های FSE T2 3D به روش MRI اندکس ت وده بدن گردآوری و نرم افزار حجم سنجی ارزیابی گردید . حجم هسته قرمز، حجم پارانشیم مغز، حجم اینترادورال،و t حجم مایع مغزی نخاعی و مساحت کورپوس کالوزوم با به کارگیری آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها : حجم هسته قرمز درحجم هسته قرمز و حجم اینترادورال و .(p<0/ گروه بیمار کمتر از گروه شاهد بود ( 01پارانشیم مغز زنان و مردان تفاوت معنی دار داشت . بین حجم هسته قرمز بیماران مرد و زنان طبیعی تفاوت معنی داری دیده نشد، ولی حج م هسته قرمز بیماران زن کمتر از مردان نرمال بود نتیجه گیری : بین ساختار آناتومیک مغز افراد دچار اختلال هویت جنسی و افراد .(p<0/01) سالم تفاوت هایی مشاهده شد . در مراحل رشد و تمایز سامانه عصبی مرکزی، ممکن است ساختار آناتومی مغز این بیماران دچار تغییراتی شده و از مسیر معمول و طبیعی هماهنگ و همراستا با جنسیت فرد پیروی نکرده باشد.
۷.

کارکردهای شناختی، نوروپسیکولوژیک، و نورولوژیک بیماران وسواسی باو بدون علایم افسردگی در مقایسه با هم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارکرد شناختی وسواس کارکرد نوروپسیکولوژیک نرم نشانه های عصبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری جنبه زیستی اختلالها
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۲۶۰۸ تعداد دانلود : ۱۳۹۶
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی کارکردهای شناختی و نوروپسیکولوژیک و نرم نشانه های عصبی در بیماران مبتلا به وسواس بود. روش: در این پژوهش که از نوع مقطعی - تحلیلی بود، 46 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی - اجباری (OCD) (21 بیمار وسواسی توام با علایم افسردگی و 25 بیمار وسواسی بدون علایم افسردگی) و 25 فرد سالم که از نظر سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت تاهل و دامنه هوشی همتا گردیده بودند، انتخاب شدند. با استفاده از آزمون های بالینی وسواس و افسردگی (BDI-II، MOCI، CAC)، آزمون های نوروپسیکولوژیک (BD، WMS، TOH، WCST) و آزمون های نورولوژیک (EHI، NES) سه نوع ارزیابی به کار گرفته شد. یافته ها: تفاوت گروه OCD و گروه کنترل سالم در آزمون های بالینی وسواس و نوروپسیکولوژیک معنی دار بود، اما در مورد نرم نشانه های عصبی تفاوت معنی دار آماری میان این دو گروه به دست نیامد. هم چنین در تفکیک بیماران وسواسی به دو گروه افسرده و غیر افسرده، در مورد آزمون های نوروپسیکولوژیک (به جز WMS) و آزمون های نورولوژیک (به جز خرده مقیاس ادغام حسی) تفاوت معنی دار آماری به دست نیامد. نتیجه گیری: چنین می توان نتیجه گرفت که گروه OCD و گروه کنترل سالم از لحاظ مشخصات نوروپسیکولوژیک با هم تفاوت دارند و احتمالا مدارهای اوربیتوفرونتال در بروز، تداوم و / یا تشدید این علایم در OCD دخالت دارند. اما در تعامل وسواس و افسردگی تعیین ویژگی های فوق بر اساس آزمون های به کار رفته، دشوار و نیازمند روش های جامع تر و دقیق تری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان