فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات نشان داده است نقاط قوت و ضعف کنش های شناختی افراد اتیسم به صورت ملایم تری در مردان وجود دارد، به طوری که مردان در برخی کنش های شناختی، مانند تعاملات اجتماعی و همدلی در مقایسه با زنان عملکرد ضعیف تری نشان می دهند. این در حالی است که کنش شناختی توجه اشتراکی که مبنایی برای تعاملات اجتماعی محسوب می شود در افراد مبتلا به اتیسم مختل است. روش: در پژوهش حاضر به بررسی این کنش در مردان در مقایسه با زنان پرداخته شد. آزمودنی های این پژوهش شامل 57 (32 زن، 25 مرد) دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی است که به صورت نمونه گیری در دسترس در این مطالعه شرکت کردند. با استفاده از ابزار ردیاب چشم رفتار و زمان توقف نگاه و حرکت چشم افراد و نیز پاسخ درست آزمودنی ها در رابطه با تکلیف کامپیوتری توجه اشتراکی ثبت شد. یافته ها: با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه و دوراهه مشخص شد مردان الگوی نگاه کردن متفاوتی با زنان و پاسخ های درست کمتری داشتند. همچنین مردان مدت زمان بیشتری به محرک هدف نگاه می کنند. همچنین در تصاویر پیچیده تر مردان مدت زمان بیشتری را صرف یافتن تصویر هدف و نیز صرف نگاه کردن به تصویر هدف می کردند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در راستای تأیید نظریه مغز مردانه اتیسم بر وجود کنش ضعیف تر توجه اشتراکی در مردان در مقایسه با زنان است.
بررسی رابطه مشکلات رفتاری و حافظه با انگیزه تسلط در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی ارتباط مشکلات رفتاری(نقص توجه-بیش فعالی، اضطراب فراگیر، اختلال نافرمانی مقابله ای) و انواع حافظه با انگیزه تسلط در کودکان می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پایه اول دبستان شهر اصفهان وحجم نمونه 200 کودک 7 ساله بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور بررسی مشکلات رفتاری کودکان از پرسشنامه csi4 (اسپرافکین، گادو) جهت بررسی انواع حافظه از پرسشنامه کانرز و برای سنجش انگیزه تسلط در کودکان از پرسشنامه انگیزه تسلط (لانگ، لو) استفاده شد که توسط والدین این کودکان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری همزمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین مشکلات رفتاری کودکان (کمبود توجه-بیش فعالی و اضطراب فراگیر) با انگیزه تسلط آنان رابطه ی معنادار منفی و بین انواع حافظه با انگیزه ی تسلط ارتباط معنادار مثبت وجود داشت. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که اختلال کمبود توجه- بیش فعالی و حافظه فعال از جمله پیش بینی کننده های انگیزه تسلط در کودکان بودند. یافته های پژوهش نشان داد که انگیزه تسلط در رشد رفتاری و شناختی کودکان موثر بود و در نتیجه پیشنهاد گردید که با انجام مداخلات به هنگام می توان انگیزش کودکان را ارتقا داد. همچنین، پیشنهاد گردید با انجام مداخلات درمانی در سنین قبل از دبستان سطح انگیزش را در کودکان بیش فعال بالا برد تا از مشکلات دیگر در آینده جلوگیری شود.
طراحی و پیاده سازی یک سیستم تشخیص خودکار اختلال دوقطبی مبتنی بر سیگنال های مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تشخیص صحیح بیماری اختلال دوقطبی به مهارت و تجربه بالای روان پزشک نیاز دارد و در بسیاری موارد شباهت های موجود در علائم منجر به تشخیص نادرست و حادتر شدن بیماری می شود. هدف این پژوهش استفاده از سیگنال های مغزی در زمینه تشخیص مؤثر این بیماری است.
مواد و روش ها: مطالعه بر روی 12 فرد سالم و 12 فرد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شده است و سیگنال های الکتریکی مغز بر اساس استاندارد 20-10 و به صورت 16 کاناله ثبت شده است. با توجه به نتایج به دست آمده توسط سایر گروه های تحقیقاتی، این مطالعه بر روی سیگنال های الکتریکی کانال های F3، F4، P3، P4، T3، T4، O1 و O2 انجام شده است. دسته ویژگی های انرژی کل سیگنال و انرژی باندهای فرکانسی، فرکانس مرکزی، فرکانس ماکزیمم، ضرایب (AR یا Autoregressive) و توصیف های جورث از سیگنال های دریافتی استخراج شده و بر اساس این ویژگی ها افراد سالم و بیمار از طریق شبکه های عصبی پس انتشار و شعاع مبنا تفکیک شده اند.
یافته ها: در بررسی دقیق ویژگی های استخراج شده می توان مشاهده نمود که ویژگی هایی چون فرکانس ماکزیمم، توان باند theta، تحرک و ضرایب AR مختلف می تواند مرجع مناسبی برای جداسازی گروه سالم از بیمار باشد.
نتیجه گیری: در فرایند تشخیص خودکار، طبقه بندی کننده شعاع مبنا 3/87% و طبقه بندی کننده پس انتشار 7/94% قدرت تفکیک صحیح را دارا می باشند و براساس این نتایج می توانیم با صحت قابل قبولی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی را از افراد سالم تشخیص دهیم.
تأثیر دست برتری و دشواری تکلیف هماهنگی دودستی بر امواج مغزی نواحی قشری افراد راست و چپ دست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه بااینکه تکالیف هماهنگی دودستی امری روزمره و غالب است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر دست برتری و دشواری تکلیف هماهنگی دودستی بر امواج مغزی نواحی حرکتی اولیه و ناحیه حرکتی مکمل (نقاط C3 و C4) بود. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است؛ که در آن تعداد 10 زن راست دست و 10 زن چپ دست با میانگین سنی 8/42 به صورت هدفمند انتخاب شدند. تمامی شرکت کنندگان پنج تکلیف هماهنگی دودستی با دشواری متفاوت را انجام دادند. در حین انجام تکالیف هماهنگی دودستی فعالیت امواج مغزی ناحیه C3 و C4 توسط دستگاه EEG اندازه گیری شد. یافته ها: طبق نتایج آزمون تحلیل واریانس مرکب و آزمون تعقیبی تی مستقل در ناحیه C3 بین گروه راست دست و چپ دست هنگام حالت استراحت در توان موج گاما تفاوت معنی داری بود. همچنین در ناحیه C4 بین گروه راست دست و چپ دست در سطوح دشواری 4 و 5 تکلیف هماهنگی دودستی در توان موج دلتا در ناحیه C4 تفاوت معنی دار وجود داشت. نتیجه گیری: فعالیت بیشتر در نواحی حرکتی اولیه و ناحیه حرکتی مکمل (نقاط C3 و C4) حین انجام تکلیف هماهنگی دودستی صورت گرفته است و این فعالیت بیشتر امواج در این نواحی با افزایش پیچیدگی تکلیف و دشوارتر شدن آن نیز افزایش یافته است. همچنین این یافته های نقش ناحیه حرکتی اولیه و همچنین ناحیه حرکتی مکمل در حرکات هماهنگی دودستی را نشان می دهد.
پیش بینی سبک های تصمیم گیری مصرف کنندگان با استفاده از سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سبک های تصمیم گیری مصرف کنندگان از طریق ویژگی های شخصیت است. برای تعیین سبک های تصمیم گیری از الگوی اسکات و بروس مشتمل بر سبک های منطقی، شهودی، وابسته و اجتنابی و برای تعیین ویژگی های شخصیتی از مدل گری ویلسون مشتمل بر سیستم های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز استفاده شده است. روش: نمونه مورد مطالعه، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز قم که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. پرسشنامه های سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس و ویژگی های شخصیتی گری - ویلسون توزیع و با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیره، سبک های تصمیم گیری آزمودنی ها پیش بینی گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که علاوه بر وجود رابطه معنی دار بین مؤلفه های سبک های تصمیم گیری، شرکت کنندگان پژوهش که دارای سیستم های فعال سازی رفتاری و جنگ/گریز هستند، از سبک تصمیم گیری منطقی و در سیستم بازداری رفتاری از سبک تصمیم گیری اجتنابی و شهودی استفاده می نماید.
نقش سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی در ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی ناگویی خلقی بر پایه فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی بود روش: 400 دانشجو (183مرد، 217 زن) به عنوان نمونه به شیوه نمونه برداری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. و با پرسشنامه های بازداری/روی آوری کارور و وایت (1994)، مقیاس شخص با حساسیت پردازش حسی بالا (آرون و آرون، 1997) و مقیاس فارسی ناگویی خلقی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که ناگویی خلقی با مقیاس حساسیت بالای پردازش حسی، آستانه حسی پایین، سهولت تحریک و سیستم فعال ساز رفتاری رابطه مثبت معناداری دارد و با حساسیت زیبایی شناختی و سیستم بازدارنده رفتاری رابطه منفی معناداری دارد (01/0 p<). از بین متغیرهای پژوهش سهولت تحریک، آستانه حسی پایین و سیستم فعال ساز رفتاری (BAS) ،76 درصد از واریانس ناگویی خلقی را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش نظا م های مغزی-رفتاری و حساسیت پردازش حسی را در پیش بینی ناگویی خلقی دانشجویان مورد تأکید قرار می دهد.
اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری در کاهش خستگی سرطان زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش شناختی-رفتاری بر کاهش خستگی سرطان در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. 33 نفر انتخاب و ) روش: از بین مراجعین بیمارستان امام خمینی )تهران در سال 1312 به دو گروه آزمایش ) 11 نفر( و کنترل ) 11 نفر( به صورت تصادفی منتسب شدند. گروه ها قبل از آموزش و پس از آموزش به مقیاس خستگی ناشی از سرطان اوکمیاما و همکاران ) 2333 ( پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه در مولفه های خستگی سرطان تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که میانگین گروه آزمایش پس از آزمایش کاهش معناداری داشت. نتیجهگیری: از بررسی یافته ها می توان این گونه نتیجه گیری کرد که با توجه به تغییراتی که آموزش شناختی رفتاری در نگرش و شناخت ایجاد می کند به نظر می رسد که می تواند نقش موثری در ایجاد تصور مثبت در بیماران مبتلا به سرطان و کاهش خستگی آنها داشته باشد.
سوگیری ادراکی- شناختی مرتبط با باور فرا طبیعی: بررسی مقایسه ای در گروه های برتری جانبی مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این تحقیق بررسی سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی در نیمکره های مغزی است. با توجه به نقش نیمکره های مغزی در عملکردهای شناختی و تخصصی شدن در کارکردهای عالی، به همین منظور ما سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی در نیمکره های مغزی را بررسی کردیم. باورهای فرا طبیعی به شدت با سوگیری های ادراکی-شناختی برای تشخیص الگوهای مبهم در ارتباط است. انتظارات قبلی و تجارب یادگیری، پردازش ادراکی و سوگیری شناختی را تحت تأثیر قرار می دهد. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کردستان بودند. 32 دانشجو (10 زن،22 مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از تکلیف کامپیوتری خانه/چهره برای ارزیابی سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی، مقیاس باورهای فرا طبیعی بلکمور (1994) و پرسشنامه جانبی شدن نیمکره های مغزی رادولف واگنر (1985) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری واریانس اندازه گیری مکرر بهره برده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه های چپ مغز و دوسو برتر مغزی در سوگیری ادراکی-شناختی مرتبط با باورهای فرا طبیعی وجود دارد. نتایج: می توان گفت که نیمکره راست در باورهای فرا طبیعی آن نقش دارند و نیز می توان گفت که باورهای فرا طبیعی در پردازش ادراکی-شناختی تغییراتی ایجاد کنند.
اثربخشی هیپنوتیزم بر کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تعویض پانسمان یکی از مراقبت های روزانه بیماران مبتلا به سوختگی می باشد، این مراقبت به علت آسیب دیدگی پوست بیمار می تواند با درد شدید همراه باشد. علیرغم مداخلات دارویی، 75% بیماران بزرگسال دچار سوختگی، درد قابل توجه یا غیر قابل تحملی را تجربه میکنند. پژوهشها حاکی از این می باشند که روشهای غیر داروئی از جمله هیپنوتیزم نیز میتوانند در کنار درمانهای داروئی به مدیریت هر چه بهتر درد در بیماران سوختگی کمک کنند. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی هیپنوتیزم بر کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی صورت گرفته است. روش: در این مطالعه تعداد 30 بیمار با سوختگی درجه 2 بستری در بیمارستان امام رضا مشهد، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. هر دو گروه درمان داروئی یکسان خود را دریافت میکردند و پیش و پس از تعویض پانسمان نمرات درد با استفاده از یک مقیاس دیداری درد (VAS) مورد اندازه گیری قرار میگرفت. گروه آزمایش در حین تعویض پانسمان تحت هیپنوتیزم بیدردی قرار میگرفت. ثبت داده ها به مدت یک هفته انجام گرفت .برای توصیف داده ها از میانگین و انحراف استاندارد وبرای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و در سطح معناداری (p یافته ها: یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش بود، این تفاوت معنادار میان نتایج پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل به چشم می خورد در حالیکه چه در بین نتایج پیش آزمون گروه کنترل و آزمایش و چه مابین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل به چشم نمی خورد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آنست که هیپنوتیزم در کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی مؤثر است.
" فهمیدن وضعیت های مربوط به مغز "
حوزه های تخصصی:
اثربخشی تحریک مستقیم الکتریکی فراجمجمه ای قشر پیش پیشانی پشتی – جانبی برولع سیگار و استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد تحریک مغزی که شامل روش های تهاجمی و غیرتهاجمی است، امروزه در زمینه علوم اعصاب شناختی شروع به رشد کرده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای منطقه پیش پیشانی پشتی جانبی بر کاهش ولع سیگار و میزان استرس می باشد. بنابراین، بااستفاده از روش نمونه گیری در دسترس و گلوله برفی در جمعیت سیگاری استان البرز، 20 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار مورد استفاده دراین پژوهش، پرسشنامه ولع سیگار(SUQ) و خرده مقیاس استرس از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس(DASS) بود. تحلیل های کوواریانس و آزمون t نمرات افتراقی نشان داد که گروه آزمایشی در مرحله پس آزمون در ولع و استرس کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل داشته است.( به ترتیب با معناداری 035/0 و 000/0 ، 05/0>P) به علاوه، تعداد نخ سیگارهای مصرفی پس از مداخله کاهش معنادری را نشان می دهد. (029/0 ، 05/0>P) به طور کلی، روش تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در کاهش ولع و میزان استرس موثر بوده است.
تأثیر برنامه اصلاح سوگیری توجه بر تغییرمیزان سوگیری توجه زنان چاق نسبت به نشانه های مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی مقدار اثر بخشی کاربرد آزمایه رایانه ای پروب دات، برای اصلاح سوگیری توجه زنان چاق، نسبت به محرک های مربوط به مواد غذایی است. روش: در این پژوهش تعداد 35 نفر از زنان چاق در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. مقدار سوگیری آزمودنی ها نسبت به محرک های مواد غذایی با کاربرد آزمایه پروب دات در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. در بخش مداخله، گروه آزمایش، آزمایه اصلاح سوگیری توجه و گروه کنترل پلاسیبو دریافت کردند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان دادند که از راه آزمایه اصلاح سوگیری توجه می توان سوگیری توجه در زنان چاق نسبت به محرک های مربوط به مواد غذایی را کاهش داد و از این راه به بهبود آنان کمک کرد.
اثر دست برتری و تفاوت های جنسیتی در عادت های شمارش اعداد با انگشتان دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عادت های شمارش انگشتان در کودکان بر نحوه یادگیری ایشان در کلاس درس و زندگی روزمره تأثیر گذار است. هدف این پژوهش به منظور تعیین اثردست برتری و تفاوت های جنسیتی در عادت های شمارش اعداد با انگشتان دانش آموزان ابتدایی صورت گرفت. روش: تعداد 74 نفر ازدانش آموزان ابتدایی شهرستان پاکدشت (47 پسر و 27 دختر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای (برای کودکان راست دست) و همچنین روش نمونه گیری در دسترس (برای کودکان چپ دست) انتخاب شدند و با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه چاپمن (چاپمن و چاپمن 1987) ازنظر عادات و الگوهای شمارش اعداد مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون مجذور خی نشان داد که اثر دست برتری بر همه مؤلفه های عادت های شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش، جهت شمارش و انگشت شمارش) معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که اثر جنسیت در سه مؤلفه از عادت های شمارش اعداد با انگشتان (دست شمارنده، نوع شمارش و انگشت شمارش) معنادار است و در مؤلفه جهت شمارش معنادار نیست. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان استنباط نمود که دست برتری و جنسیت اثر معناداری بر عادت های شمارش اعداد با انگشتان دانش آموزان ابتدایی دارد.
مقایسة عملکرد عصب روان شناختی دانش آموزان دختر آزاردیدة هیجانی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین مشکلات عصب روان شناختی دختران آزاردیدة هیجانی بود. این پژوهش با روش علی – مقایسه ای انجام شد. جامعة آماری کلیة دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر تهران مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 90-91 بودند. نمونه شامل 60 دانش آموز دختر( 30 دانش آموز با آزاردیدگی هیجانی و 30 دانش آموز عادی) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة محقق ساختة آزاردیدگی هیجانی، آزمون هوشی وکسلر کودکان، آزمون طراحی دیداری- حرکتی بندر گشتالت و آزمون تصویری ری استفاده شد. داده ها با روش آماری تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات اصلی آزمون بندر گشتالت، خرده آزمون های شباهت ها و گنجینة لغات آزمون وکسلر و نمرات بر برداشت و ترسیم حفظی آزمون ری بود. در سایر داده ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج پژوهش حاکی از وجود اختلال مغزی در دانش آموزان آزاردیدة هیجانی بود. بر اساس نتایج، به سایر محققان پیشنهاد می شود که علاوه بر مشکلات روان شناختی به وجود اختلال مغزی به طور منطقه ای توجه کنند.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش نشانه های افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی است که جهت درمان آن شیوه های متعددی وجود دارد. بنابراین شناسایی روش درمانی موثر و ماندگار از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علایم افسردگی بود.
روش: جهت بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه شناخت درمانی رفتاری و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. جهت بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو روش درمان در کاهش علایم افسردگی موثر بودند. گرچه در کاهش نشانه ها بین دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد، اما تفاوت دو گروه در مرحله پیگیری معنادار بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر این واقعیت است که اثر بخشی رفتاردرمانی شناختی با گذشت زمان پایدارتر از تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری می باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :خودمراقبتی یکی از عوامل مهم در بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به دیابت است. مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند نقش مهمی در افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. مواد و روش ها:این پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از زنان مبتلا به دیابت مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر تهران در سال 1393 بود. افراد نمونه در مرحله نخست بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسش نامه خود مراقبتی SDSCA (Summary of Diabetes Self Care Activities)، با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و شاهد (12 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه در معرض آموزش ذهن آگاهی قرار گرفت، اما گروه شاهد مداخله ای دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش تفاوت معنی داری وجود داشت. این تفاوت در سطح 01/0 > P معنی دار بود. از این رو، می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی موجب افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت گردید. نتیجه گیری:نتایج پژوهش دلالت بر تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت دارد. بر این اساس، می توان در مراکز و کلینیک های دیابت، علاوه بر درمان های دارویی رایج، از مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش خودمراقبتی افراد مبتلا به دیابت استفاده نمود.