فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
139 - 158
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال شخصیت مرزی یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی است. ویژگی اساسی اختلال شخصیت مرزی یک الگوی فراگیر بی ثباتی روابط بین فردی، تصور خود، تمایلات و تکانشگری علامت دار است که از اوایل بزرگسالی شروع می شود و در انواع زمینه ها موجود است. با این حال، شواهدی وجود دارد که تغییرات عصب روانشناختی در ویژگی های بالینی این بیماران نقش مهمی دارد. پژوهش حاضر با هدف بدکارکردی های عصب روانشناختی و نقص نظریه ذهن در افراد با رگه های اختلال شخصیت مرزی و عادی انجام گرفت. روش: تعداد 30 نفر از دانشجویان با رگه های اختلال شخصیت مرزی و 30 نفر از دانشجویان عادی با پرسشنامه شخصیت مرزی(BPI) انتخاب شدند. سپس آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، پرسشنامه تکانشگری بارت، آزمون بلوک های کرسی، آزمون ریسک پذیری بادکنکی و آزمون ذهن خوانی از روی تصاویر چشم بر روی هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA)نشان داد که بین دوگروه در متغیرهای انعطاف پذیری شناختی، تکانشگری، حافظه کاری دیداری فضایی و نظریه ذهن تفاوت معنی داری وجود دارد(0001/0> p)، در حالی که در تصمیم گیری مخاطره آمیز تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد(58/0= p ). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که افراد با رگه های اختلال شخصیت مرزی نقایصی را در انعطاف پذیری شناختی، تکانشگری، حافظه کاری دیداری فضایی و نظریه ذهن نشان می دهند.
تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار بر کارکردهای اجرایی و توانایی های شناختی دانش آموزان مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۵)
55 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، تحقیقی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار بر کارکردهای اجرایی و توانایی های شناختی دانش آموزان مبتلا به دیابت، انجام یافت. روش: 18 دانش آموز مبتلا به دیابت از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 9 نفری آزمایش و کنترل انتساب شدند. کارکردهای اجرایی و توانایی های شناختی هردو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با ابزارهای تحقیق سنجش شدند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه نرم افزار کامپیوتری بهسازی حافظه و توجه، نسخه نرم افزاری آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، و نرم افزار کاگلب (کشف تغییر از مجموعه آزمون های توجه، و کشف علامت از مجموعه آزمون های ادراک) بود. برای مداخله، گروه آزمایش به صورت انفرادی در 10 جلسه نیم ساعته (دوبار در هفته) با کمک نرم افزار بهسازی حافظه و توجه، مورد توانبخشی شناختی قرار گرفتند. یافته ها: داده ها با تحلیل کواریانس یکطرفه، تجزیه و تحلیل شدند. و نتایج، حاکی از افزایش توانایی های شناختی (توجه برای کشف تغییر و ادراک) در گروه آزمایش بود. اما، مداخله اعمال شده، کارکردهای اجرایی گروه آزمایش را افزایش نداده بود. نتیجه گیری: این مطالعه به این نتیجه رسید که مداخله و تعداد جلسات مقرر شده در این مطالعه، هرچند برای ارتقاء توانایی های شناختی مفید بود، ولی برای بهبود کارکردهای اجرایی، از توان کافی برخوردار نبود.
بررسی اثربخشی درمان عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۴)
37 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش های بسیاری نشان داده اند که اختلال شخصیت مرزی با نقایص عصب شناختی ارتباط دارد و شواهدی مبنی بر اینکه ممکن است نیمرخ عصب شناختی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با پیامدهای این اختلال ارتباط داشته باشد، وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله درمان عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر (CACR) در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بود.روش: طرح این پژوهش ، شبه آزمایشی با روش پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل ،جامعه مورد مطالعه شامل کلیه بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز درمانی شهر تهران و نمونه پژوهش شامل 30 بیمار بود که به وسیله نسخه بازبینی شده مصاحبه تشخیصی اختلال شخصیت مرزی(DIB-R) در 4 مقیاس عدم تنظیم عاطفی، الگوهای رفتار تکانشی، آسیب ادراکی شناختی و اختلال در روابط بین فردی تشخیص اختلال شخصیت مرزی را داشتند. سپس آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل (۱۵ نفر در گروه آزمایشی و ۱۵ نفر در گروه کنترل) به صورت تصادفی قرار گرفتند و مداخلات آزمایشی بر روی آنها انجام شد. همچنین آزمودنی ها در مرحله خط پایه تحت ارزیابی با ابزارهای بالینی، عصب شناختی و کارکردی قرار گرفتند، و سپس در 32 جلسه ۱۶ هفته ای ( هفته ای 2 بار) تحت درمان مداخله ای عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر (گروه آزمایشی) و نیز درمان معمول (گروه کنترل) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بیمارانی که تحت درمان مداخله ای عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر بودند نسبت به بیمارانی که درمان معمول را دریافت کرده بودند، بهبود بیشتری در حافظه کاری و ابزارهای کارکردی روانی اجتماعی از خود نشان دادند، شدت علائم با درمان مداخله ای عصب شناختی مبتنی بر کامپیوتر تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه آزمایشی امکان و پتانسیل کارایی را در حیطه های خاص عصب شناختی نشان می دهد، در حالی که در مورد نحوه استفاده از برنامه کامپیوتری در درمان عصب شناختی اختلال شخصیت مرزی سودمندی بالینی نسبتا کمی را نشان داد.
بهبود حافظه بینایی و فضایی در نتیجه تمرینات نوروفیدبک با تأکید بر کاهش موج بتا و افزایش موج SMR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
21 - 34
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تمرینات نوروفیدبک به عنوان یک ابزار مفید و ارزان برای تقویت و افزایش بهبود در انواع حافظه شناخته شده است، با این حال تاکنون تأثیر آن بر حافظه بینایی و فضایی بررسی نشده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بهبود حافظه بینایی و فضایی در نتیجه تمرینات نوروفیدبک با تأکید بر کاهش موج بتا و افزایش موج SMR بود. روش: طرح تحقیق حاضر از نوع درون گروهی و به صورت پیش آزمون – پس آزمون، روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و به لحاظ هدف کاربردی بود. جهت انجام این پژوهش، 11 دانشجو (میانگین سنی 76/2 ± 36/27 ) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند.با کسب رضایت نامه آگاهانه، ابتدا پیش آزمون حافظه بینایی از طریق آزمون حافظه کوتاه مدت بینایی دستگاه وینا و حافظه فضایی از طریق دستگاه حافظه فضایی مدل LM-01 از آزمودنی ها گرفته شد. سپس آزمودنی ها به مدت 5 جلسه به تمرینات نوروفیدبک با تأکید بر پروتکل کاهش موج بتا و افزایش موج SMR پرداختند. با اتمام تمرینات پس آزمون بعمل آمد. داده ها از طریق آزمون تی همبسته در سطح معنی داری 05/0≥P تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات نوروفیدبک موجب بهبود معنی دار حافظه بینایی (020/0≥P ) و نیز حافظه فضایی (013/0≥P ) شد. نتیجه گیری: بنابراین می توان تمرینات نوروفیدبک را به عنوان ابزاری مفید برای ارتقای توانایی های شناختی مانند حافظه درنظرگرفت.
اثربخشی آموزش حرکات ریتمیک ملودیک و بازی بر عملکرد نورون های آینه ای و حافظه کاری کودکان بیش فعال 4-7 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۴)
129 - 144
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تأثیر بازی های توجهی بر خودتنظیمی و کارکرد اجرایی دانش آموزان مضطرب است. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی کودکان پسر9تا11 ساله مدارس ابتدایی شهر بوکان در سال تحصیلی 97-96 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده از پرسش نامه اضطراب کودکان 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و با روش تصادفی ساده به دو گروه آزمایش(15=n) و کنترل (15=n) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ده جلسه در معرض بسته ی مداخلات مبتنی بر بازی های توجهی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. به منظور سنجش تأثیر مداخله پرسش نامه خودتنظیمی پینتریج و دی گروت، کارکرداجرایی کانرز و مقیاس اضطراب بالینی اسپیلبرگر قبل و بعد از تشکیل جلسات آموزشی بر روی گروه های کنترل و آزمایش اجرا گردید. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک طرفه نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ خودتنظیمی و کارکرد اجرایی تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین متغیر اضطراب گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، از پیش آزمون تا پس آزمون کاهش داشته است و این نشان دهنده این موضوع است که مداخلات مؤثر بوده است و شدت اختلال اضطراب کمتر شده است. نتیجه گیری: بازی توجهی را می توان به عنوان یک روش اثربخش در کنار سایر روش های درمانی بر افزایش خودتنظیمی و بهبود کارکرد اجرایی دانش آموزان مضطرب به کار برد.
اثربخشی قابلیت محیط (فراهم سازها) روی مهارت های فراشناختی کودکان دارای اختلالات ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۴)
59 - 72
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر قابلیت محیط (فراهم سازها) روی مهارت های فراشناختی کودکان دارای اختلالات ذهنی 6 تا 9 ساله بود. این تحقیق کاربردی و از نوع نیمه تجربی )مداخله ای( بود. روش: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دارای اختلال ذهنی 6 تا 9 ساله شهرستان بابل در سال1396 بودند با توجه به امکانات و همکاری مدیران و معلمان مدارس استثنایی شهر بابل از این تعداد، 50 دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایش یا کنترل قرار گرفتند (25 نفر در هر گروه). آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت 36 جلسه (3 ماه و هفته ای 3 جلسه) و هر جلسه 30 الی 45 دقیقه تحت آموزش و تمرین برنامه های خاصی که شامل فراهم سازی محیطی با قابلیت زیاد در راستای بهبود مهارت های فراشناختی تحقیق بود و در محیط مدرسه اجرا می شد قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های فراشناختی از پرسشنامه فراشناخت های کودکان(MCQ-C) استفاده شد. داده ها با روش آماری آنالیز کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که فراهم سازها در بهبود مهارت فراشناختی تاثیر داشته است(01/0P
اثربخشی بازی درمانی گروهی شناختی رفتاری و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر کارکردهای اجرایی حافظه فعال و بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۴)
73 - 90
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری) CBPT )و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز) (tDCS بر کارکردهای اجرایی حافظه فعال و بازداری پاسخ کودکان دارای اختلال بیش فعالی- نقص توجه) (ADHD انجام گرفت.روش: در این مطالعه شبه آزمایشی دارای پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل ، 49 پسر ADHD 6 تا 11 ساله به روش نمونه گیری در دسترس از دو مدرسه شهرستان اسلامشهرانتخاب شدند.سپس توسط تستهای هوش استنفورد و کانرز والدین،13 نفر بدلیل نداشتن ملاکهای ورود حذف گردیدند.36 پسر باقیمانده به طور تصادفی در گروههای مداخله و کنترل( هر گروه 12 نفر)قرار گرفتند. سپس آزمونهای ان بک جهت سنجش حافظه فعال و برو – نرو جهت سنجش بازداری پاسخ قبل و بعد از مداخلات صورت گرفت. مداخله ها شامل CBPT به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای و tDCS شامل 10 جلسه 10 دقیقه ای با شدت 1 میلی آمپربود .داده ها با به کار گیری نرم افزار spssنسخه 23 تحلیل شدند.یافته ها: پس از حذف اثر پیش آزمون مشخص گردید در نمرات حافظه فعال، بین گروه های مداخله و کنترل تفاوت معنی دار وجود نداشت همچنین درCBPT در هیچ یک از نمره های بازداری پاسخ نسبت به گروه کنترل تفاوت معنا داری نداشت. لیکن tDCS در نمرات« دقت اجرا و سرعت اجرا » ، با گروه کنترل تفاوت معنی دار داشتند.نتیجه گیری:روش CBPT در بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ مؤثرنیست و روش tDCS ، تنها در بهبود بازداری پاسخ مؤثر است.
تاثیر تمرینات جسمانی پیشرونده و توانبخشی شناختی بر بهبود انعطاف پذیری شناختی و رشد اجتماعی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۴)
91 - 110
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین تاثیر تمرینات توانبخشی شناختی و جسمانی پیشرونده بر بهبود انعطاف پذیری شناختی و رشد اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی بود. روش: در این مطالعه نیمه تجربی،45 کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر با دامنه سنی 8-12سال بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و در دو گروه تجربی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل کواریانس-واریانس یک راهه نشان داد بین میانگین متغیرهای رشد اجتماعی و خطای کل در گروه ها تفاوت معنادار نیست (05/0p>). نتایج تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری نشان داد میانگین متغیرهای تعداد طبقات و خطای درجاماندگی انعطاف پذیری شناختی در گروه های توانبخشی شناختی و تمرینات جسمانی پیشرونده در مرحله پس آزمون بهتر از پیش آزمون و بهتر از گروه کنترل بود (05/0p
تأثیر مشاهده و تصویرسازی عمل بر سرکوب ریتم میو در پرتاب آزاد بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از اجرای پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مشاهده و تصویرسازی پرتاب آزاد بسکتبال بر واکنش نورون های آینه ای بود. روش: 10 دانشجوی پسر مبتدی (میانگین سنی؛ 5/1 ±2/23 سال) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ترتیب مشاهده و تصویرسازی به صورت موازنه متقابل کنترل شد. امواج مغزی شرکت کنندگان در چهار حالت استراحت با چشمان باز، بسته، مشاهده و تصویرسازی پرتاب آزاد به صورت بیرونی توسط دستگاه الکتروانسفالوگراف ثبت گردید. سرکوب ریتم میو به صورت نسبت توان موج آلفا در حالت مشاهده و تصویرسازی به توان موج آلفا در حالت استراحت با چشمان باز و بسته محاسبه شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس درون گروهی 3×2 (شرایط آزمون: مشاهده و تصویرسازی؛ منطقه عصبی: 3C، 4C، Cz) در دو حالت استراحت با چشمان باز و بسته نشان می دهند که اثر اصلی شرایط آزمون معنادار است (01/0 ≥ P)، به گونه ای که بین سرکوب ریتم میو در دو حالت مشاهده و تصویرسازی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، ریتم میو در حالت مشاهده نسبت به تصویرسازی به طور معناداری بیشتر سرکوب شده است (01/0 ≥ P)، اما اثر اصلی منطقه عصبی و تعامل آن ها معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق پیشنهاد می کنند که سرکوب بیشتر ریتم میو در حالت مشاهده نسبت به تصویرسازی نشان دهنده ی واکنش بیشتر نورون های آینه ای به مشاهده ی عمل است. لذا به نظر می رسد مشاهده نسبت به تصویرسازی راهبرد مؤثرتری در فرایند آموزش است.
مقایسه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری بین ورزشکاران رشته های ورزشی انفرادی و گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نظریه ی زیستی سیستم های فعال ساز رفتاری گری، یکی ازنظریه های مهم در حیطه ی تبیین تفاوت های فردی است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی-رفتاری بین ورزش کاران رشته های انفرادی و گروهی بود. روش: طرح پژوهش حاضر به لحاظ نوع طرح، از نوع پژوهش های مقایسه ای و جامعه ی آماری آن را، ورزش کاران رشته های ورزشی اصفهان و شهرکرد تشکیل می دادند که به طور حرفه ای در سال 1394 در حال فعالیت بودند. نمونه های موردنظر در این پژوهش 120 نفر، شامل چهار گروه سی نفری از ورزشکاران رشته های ورزشی انفرادی (بدن سازی و دوچرخه سواری) و گروهی (ایروبیک و فوتبال) بودند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ی شخصیتی گری-ویلسون بود که توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار «اس پی اس اس» و تحلیل کوواریانس (به دلیل تفاوت معنادار متغیرهای جمعیت شناختی بین دو گروه) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد از بین شش مؤلفه پرسشنامه شخصیتی گری-ویلسون، در مؤلفه روی آوری بین ورزشکاران رشته های انفرادی و گروهی تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد سایر متغیرهای پژوهش، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج: از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مؤلفه روی آورد سیستم مغزی-رفتاری (که به معنی جستجوی فعالانه تقویت کننده های مثبت است) ممکن است در انتخاب رشته های ورزشی انفرادی و گروهی نقش داشته باشد.
تأثیر توان بخشی شناختی رایانه ای بر بهبود عملکرد حافظه کاری و آینده نگر بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکلروزیس چندگانه یک بیماری تخریب کننده ی سیستم عصبی مرکزی است که به علت ایجاد آسیب های شناختی، می تواند کیفیت زندگی این بیماران را کاهش می دهد. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی رایانه ای بر حافظه کاری و آینده نگر بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه است. 46 بیمار 20 تا 40 ساله ی مبتلا به اسکلروزیس چندگانه که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و انتظار تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش، با استفاده از نرم افزار توان بخشی حافظه، 12 جلسه آموزش دیدند و افراد گروه انتظار در آن دوره هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند و آموزش آن ها به بعد از اجرای پژوهش موکول شد. آزمون ظرفیت حافظه ی کاری دانیمن وکارپنتر و پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، به کار رفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری گروه آزمایش و گروه انتظار در پس آزمون نشان داد، همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه آینده نگر گروه آزمایش و گروه انتظار در پس آزمون وجود دارد. به علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره های پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان بخشی شناختی رایانه ای بر عملکرد حافظه کاری و آینده نگر بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه بود. بنابراین توان بخشی شناختی رایانه ای اثر چشمگیری بر بهبود عملکرد حافظه کاری و آینده نگر بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه دارد و می توان از آن به عنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد حافظه این گونه بیماران سود جست.
برآورد مقدماتی ساخت و تعیین ویژگی های روان سنجی پرسش نامه حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر برآورد مقدماتی ساخت و تعیین پایایی و روایی پرسش نامه حافظه بوده است. روش: کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور مرکز اهواز در سال تحصیلی 1396 جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل داده اند که از بین آن دانشجویان 250 نفر (200 دختر و 50 پسر) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. جهت سنجش متغیر حافظه از پرسش نامه تحلیل عاملی اکتشافی محقق ساخته استفاده گردید. داده های تحقیق از طریق نرم افزار Spss و Amos تجزیه و تحلیل گردیدند. روش تحقیق حاضر توصیفی- اکتشافی است. یافته ها: تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسش نامه تحلیل عاملی شده حافظه از 12 ماده و دو عامل حافظه مربوط به اتفاقات آینده (7 ماده) و حافظه مربوط به اتفاقات گذشته (5 ماده) تشکیل شده است. پایایی ماده ها از طریق باز-آزمایی 75/0 و از طریق آلفای کرونباخ کاملاً رضایت بخش و روایی ماده ها از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه با گذشت زمان خیلی از پرسش نامه های حافظه کارایی دقیق خود را از دست می دهند لذا با کمک پرسش نامه حاضر می توان موضوع حافظه که بر مبنای تحقیقات جدید پایه گذاری شده است را سنجید و از پرسش نامه یاد شده می توان در موقعیت های مختلف استفاده نمود.
مقایسه دامنه مؤلفه P300 دانشجویان دارای دانش مفهومی و رویه ای سطح بالا با دانشجویان دارای دانش مفهومی و رویه ای سطح پایین در حل مسائل انتقال بین بازنمایی نموداری و جبری تابع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
55 - 70
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این مقاله به کمک پتانسیل های وابسته به رویداد (ERPs)، به بررسی تفاوت های الکتروفیزیولوژی دو گروه از دانشجویان، هنگام حل مسائل انتقال بین بازنمایی نموداری و جبری تابع، پرداخته می شود. روش: این پژوهش از نوع کمی و به روش نیمه آزمایشی می باشد. جامعه آماری شامل 177 نفر از دانشجویان سال اول رشته های مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد هستند که به کمک یک آزمون ریاضی محقق ساخته به دو گروه دانش مفهومی و رویه ای سطح بالا (دانش سطح بالا) و گروه دانش مفهومی و رویه ای سطح پایین (دانش سطح پایین) تقسیم بندی شدند. از هر گروه 14 نفر به طور تصادفی انتخاب شده و در آزمایش اصلی شرکت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که تعداد پاسخ های درست در گروه دانش سطح بالا بیشتر از گروه دانش سطح پایین است. تفاوت معناداری بین سرعت پاسخ دوگروه مشاهده نشد. از لحاظ الکتروفیزیولوژی دامنه مؤلفه P300 گروه دانش سطح پایین، بیشتر از گروه دانش سطح بالا در الکترودهای نواحی O2,O1,P4,PZ,P3,CP6,CP5 بود. نتیجه گیری: تفاوت دامنه مؤلفه P300 در گروه دانش سطح پایین و دانش سطح بالا موید این است که افراد دارای دانش سطح بالا نسبت به افراد دارای دانش سطح پایین، از کارکرد مغزی بهینه تری برخوردار بوده و از استراتژی متفاوتی برای پردازش اطلاعات در حل مسائل استفاده می کنند. نتیجه ای که شاید نتوان به راحتی از داده های سنتی قلم و کاغذی به آن دست یافت.
مقایسه کارکردهای اجرایی کودکان مبتلاء به ناتوانی یادگیری ریاضیات با کودکان دارای ناتوانی خواندن، نوشتن و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشکلات تحصیلی و به ویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگی های نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ناتوانی یادگیری در ریاضیات و مقایسه آنان با کودکان عادی و با کودکان دارای انواع دیگر ناتوانی های یادگیری بود. روش: برای این منظور، چهار گروه کودکان (یک گروه دانش آموزان عادی و سه گروه از مبتلایان به ناتوانی یادگیری ریاضیات، خواندن و نوشتن) از کودکان ارجاع شده به مرکز آموزش کودکان دارای مشکلات ویژه یادگیری به روش هدفمند انتخاب گردید. نرم افزار آزمون WCST بر روی گروه های نمونه اجرا گردید و نتایج با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان دارای اختلال ریاضی و عادی در انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، و کوشش الگوی اول، تفاوت معناداری داشتند. همچنین کودکان دارای ناتوانی ویژه در ریاضیات به همان اندازه کودکان دارای ناتوانی در خواندن در کارکردهای اجرایی بدکارکردی داشتند ولی این دو گروه در مقایسه با کودکان دارای ناتوانی در نوشتن بدکارکردی بیشتری نشان دادند. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نیمرخ کارکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به یادگیری از نوع ریاضیات و ناتوانی های یادگیری نوشتن و عادی متفاوت، ولی با مبتلایان به ناتوان در خواندن مشابه است.
پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با استفاده از انعطاف پذیری ذهن، بازداری و توجه پیوسته در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری ذهن، بازداری و توجه پیوسته) در پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان دختر است. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان خورموج هستند که در سال 94 – 95 تحصیل کرده اند. نمونه پژوهش شامل 117 نوجوان دختر مقطع متوسطه دوم است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نرم افزارهای ویسکانسین، استروپ و عملکرد پیوسته می باشند. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که انعطاف پذیری و بازداری پیش بینی کننده سرزنش خود؛ انعطاف پذیری، بازداری و توجه پیوسته پیش بینی کننده نشخوارگری؛ انعطاف پذیری شناختی و بازداری شناختی پیش بینی کننده راهبرد تمرکز مجدد مثبت؛ انعطاف پذیری شناختی و توجه پیوسته، پیش بینی کننده ارزیابی مجدد و توجه پیوسته و بازداری پیش بینی کننده توسعه دیدگاه بوده است. همچنین بازداری شناختی توانسته است که میزان فاجعه سازی را در نوجوانان گروه نمونه پیش بینی کند. نتایج: این نتایج رهنمودهایی به منظور بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با استفاده از کارکردهای اجرایی را ارائه می دهد.
تأثیر هشت هفته تمرینات ثبات دهنده مرکزی بر میزان انگیزه درونی بیماران پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع بیماری پارکینسون در سال های اخیر به خصوص در میان سالمندان افزایش یافته است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر 8 هفته تمرینات ثبات دهنده مرکزی بر میزان انگیزه درونی بیماران پارکینسون بود. روش: طرح تحقیق، نیمه تجربی و میدانی بود که آزمودنی ها در دامنه سنی 55-75 سال و با سطح بیماری خفیف تا متوسط از مقیاس هون و یار (H&Y) به صورت در دسترس و تصادفی به دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. مداخله به مدت 8 هفته و در هر هفته 3 جلسه تمرینی ثبات دهنده مرکزی برگزار شد. در این تحقیق از پرسش نامه انگیزش درونی (مک آئولی و همکاران، 1989) استفاده شد. برای توصیف داده ها از میانگین و انحراف استاندارد برآمده از آزمون های توصیفی و برای تغییرات بین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که گروه آزمایش دارای برتری معنی داری به لحاظ آماری در شاخص های انگیزه کلی، شایستگی ادراک شده، علاقه و لذت و کوشش و تلاش داشته است. نتیجه گیری: احتمالاً در پژوهش حاضر، افزایش تجربیات حرکتی و همچنین بهبود قوای جسمانی منجر به افزایش انگیزه درونی (علاقه و لذت، شایستگی ادراک شده، کوشش) شد.
فرآیندهای شناختی در کودکان با نیازهای خاص: معرفی و کاربرد تئوری عصب روانشناختی PASS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه برنامه ریزی، توجه، پردازش همزمان و متوالی نوعی نظریه پردازش شناختی است که در طی چند سال گذشته توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. مقاله حاضر با هدف بررسی مروری این سازه در گروه کودکان با نیازهای ویژه نگاشته شده است.
انتقال نزدیک و دور در آموزش ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به نقش محوری حافظه کاری در شناخت عمومی، برنامه های تقویت ظرفیت حافظه کاری در سال های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران را در حوزه های مختلف روان شناسی به خود جلب کرده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تقویت ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده بر انتقال نزدیک و دور در نوجوانان پسر با ظرفیت حافظه کاری پایین بود.
مواد و روش ها: 30 نفر از نوجوانان پسر مقطع متوسطه دوره های اول و دوم مدارس شهرستان دامغان که ظرفیت حافظه کاری پایینی داشتند، به طور داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برنامه تقویت حافظه کاری سینا به عنوان برنامه مداخله به کار گرفته شد. گروه آزمایش، برنامه تقویت ظرفیت حافظه کاری سینا را با استفاده از تکالیف فراخنای ساده، طی 20 جلسه دریافت نمودند. ظرفیت حافظه کاری شنیداری و دیداری با استفاده از تکالیف فراخنای عددی شنیداری و دیداری خرده آزمون های Wechsler و حافظه کاری بروزرسانی از طریق آزمون N-back در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سنجیده شد.
یافته ها: تقویت ظرفیت حافظه کاری با استفاده از تکالیف فراخنای ساده، تنها منجر به بهبود ظرفیت حافظه کاری شنیداری گردید (001/0 > P)، اما بهبود معنی داری در ظرفیت حافظه کاری دیداری (085/0 = P) و بروزرسانی حافظه کاری (128/0 = P) مشاهده نشد.
نتيجه گيري: برنامه تقویت ظرفیت حافظه کاری با تکالیف فراخنای ساده، تنها منجر به انتقال نزدیک در برخی تکالیف می شود، اما در انتقال دور هیچ نتیجه معنی داری به دست نیامد.