فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
فرایندهای کنترل و ابراز هیجان نقش اساسی در سلامت روانشناختی افراد ایفا می کنند و یکی از عوامل زمینه ساز آسیب شناسی روانی و بیماری های جسمانی مطرح می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی کنترل هیجانی، ابرازگری هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان در دختران فراری و بهنجار بود.بر اساس ملاک های ورود و شیوه نمونه برداری در دسترس 50 نفر از دختران فراری انتخاب و پس از همتاسازی با 50 نفر از دختران بهنجار توسط پرسش نامه های کنترل هیجانی (ECQ)، ابرازگری هیجانی (EEQ) و دوسوگرایی در ابراز هیجان (AEQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیری نشان داد که در مؤلفه های بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری و نشخوار از سبک کنترل هیجانی، میانگین نمرات دختران بهنجار بیشتر از دختران فراری است؛ درحالی که در مولفه کنترل خوش خیمِ این سبک تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. در هر سه مؤلفه ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفیِ سبک ابرازگری هیجانی، دختران بهنجار در مقایسه با دختران فراری نمرات بالاتری کسب نمودند. همچنین در هر دو مؤلفه دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاقِ سبک دوسوگرایی در ابراز هیجان، گروه دختران فراری نمرات بالاتری در مقایسه با دختران بهنجار کسب نمودند. همبسته های رفتاری سبک های کنترل و ابراز هیجان یکی از عوامل مهم خطرساز بزهکاری و بروز پدیده فرار است و تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمان رفتارهای بزهکارانه دارد.
مقایسه اثربخشی مداخله متمرکز بر هیجان به شیوه زوجی و فردی بر کاهش درماندگی رابطه زوجین دارای فرزند با بیمرای مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی میزان اثربخشی مداخله متمرکز بر هیجان (به شیوه زوجی و فردی) بر کاهش درماندگی رابطه زوج های دارای فرزند با بیماری مزمن انجام شد. نمونه شامل 60 نفر است (36 زن و 24 شوهر) که با اجرای آزمون (DAS) انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. سپس مداخله متمرکز بر هیجان به شیوه زوجی و به شیوه فردی در مورد گروه های آزمایش اجرا شد.
برای آزمون فرضیه های پـژوهش از روش های آماری تحلیل واریانس، تعقیبی شفه و t مستقل در سطح 01/0 و 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد درمان به صورت معناداری اثربخش بود و توانست درماندگی رابطه را در زنان و شوهران به شیوه فردی و نیز به شیوه زوجی کاهش دهد. هم چنین این درمان توانست رضامندی، همبستگی، توافق و ابراز محبت زناشویی را در زنان و شوهران به شیوه فردی و نیز به شیوه زوجی افزایش دهد. به علاوه اثر بخشی درمان با اجرای فردی (فقط زن) و با اجرای زوجی (زن و شوهر) تفاوت معناداری نداشت و در هر دو شیوه به یک میزان اثربخش بود.
تاثیر هیجانات القاشده مثبت و منفی بر شادمانی و ناراحتی پس از القای برانگیختگی منفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تاثیر القا هیجان بر شادمانی و ناراحتی پس از القای برانگیختگی منفی قبلی بود.
روش: در این تحقیق 32 دانشآموز دختر پایه اول دبیرستان شهر اصفهان بهطور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (هر گروه 8 نفر) و دو گروه گواه (هر گروه 8 نفر) وارد شدند و پرسشنامههای افسردگی، شادکامی، MMPI2 و دو مقیاس از پرسشنامه 5 عاملی بزرگ (رواننژندی- درون گرایی) را تکمیل نمودند. پس از القا برانگیختگی منفی (نگرانی) به گروه اول فیلم غمگین، به گروه دوم فیلم شاد و به گروه سوم فیلم خنثی نشان داده شد و گروه چهارم بدون مداخله بودند.
یافتهها: تفاوت بین گروهها در افسردگی و شادمانی معنیدار بود. همچنین تاثیر عوامل القایی پس از ایجاد نگرانی قبلی در گروهها نشان داد که میزان افسردگی در گروه دوم (با نمایش فیلم شاد) کاهش و میزان شادکامی افزایش یافته و با گروه آزمایش دیگر (نمایش فیلم غمگین) و دو گروه گواه تفاوت معنیداری دارد.
نتیجهگیری: تاثیر هیجانات مثبت بر کاهش اثرات ناشی از هیجانات منفی مثل افسردگی و افزایش هیجانات مثبت مثل شادمانی موثر است. این نتیجه را اثر عدم تداوم هیجانات منفی توسط هیجانات مثبت مینامند."
نقش تعدیل کننده ی سبک های دلبستگی در رابطه ی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیینکننده و تاثیرگذار بر رضایت زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلکنندهی سبکهای دلبستگی در رابطهی بین ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش اکتشافی از نوع همبستگی، افراد متاهل شاغل در دو بیمارستانهای روانپزشکی رازی و سینا در شهرتهران به صورت داوطلب در یک دورهی زمانی چهار ماهه در سال 1390 در این پژوهش شرکت کردند. از
شرکتکنندگان (195 زن، 103 مرد) خواسته شد که مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و پرسشنامهی وضعیت زناشویی گلومبوک-راست (GRIMS) را تکمیل کنند. دادهها با استفاده از روشها و شاخصهای آماری شامل فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیرهی تعدیلی تحلیل گردیدند.
یافتهها: ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی همبستگی منفی معنیدار دارد (001/0P<)، سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی، همبستگی مثبت معنیدار (01/0P<) و سبکهای دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی، همبستگی منفی
معنیدار دارد (001/0P<). نتیجهی تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها سبک دلبستگی ایمن، توان تعدیل رابطهی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را دارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که رابطهی بین ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی یک رابطهی خطی ساده نیست و سبکهای دلبستگی میتوانند این رابطه را تعدیل نمایند.
بررسی رابطه دین داری و میزان شادمانی در بین دانشجویان به تفکیک جنسیت و وضیعت تاهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی رابطه دین داری با میزان شادمانی در بین دانشجویان است. برای انجام تحقیق حاضر، تعداد 756 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه دو انتخاب شدند. سپس مقیاس عمل به باورهای دینی (معبد) و پرسش نامه شادمانی آکسفورد درباره آنها اجرا شد. پس از جمع آوری داده ها، فرضیه های تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t آزموده شدند. نتیجه نشان داد که بین دین داری و میزان شادمانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0/01). رابطه دین داری و میزان شادمانی در بین دانشجویان مذکر قوی تر است؛ این رابطه در بین دانشجویان مجرد و متاهل متفاوت نیست. میزان دین داری افراد مؤنث از افراد مذکر بیشتر است؛ اما تفاوت معناداری بین میزان شادمانی آنها وجود ندارد. همچنین نتیجه تحقیق نشان داد افراد متاهل در مقایسه با افراد مجرد دین دارترند؛ اما بین میزان شادمانی آنها تفاوت معناداری وجود ندارد.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک های دفاعی من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیجان ها، شناخت ها و دفاع ها فرایندهای اصیل روانشناختی هستند. این متغیرهای پیچیده و چندوجهی روابط درهم تنیده ای با هم دارند. کشف جنبه-های جدید این متغیرها و روابط بین آنها از اصالت و اهمیت نظری و بالینی برخوردار است. هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک-های دفاعی من بود. تعداد 378 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (227 زن، 148 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا نسخه فارسی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (20-FTAS)، مقیاس خشم چند بعدی (MAI)، مقیاس نشخوار خشم (ARS)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک دفاعی رشدیافته رابطه منفی معنادار و با سبک دفاعی رشد نایافته رابطه مثبت معنادار داشتند. همچنین راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان با سبک دفاعی رشدیافته، و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان با سبک دفاعی رشدنایافته و نوروتیک رابطه مثبت معنادار داشتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی هیجانی و سبک های دفاعی نقش واسطه ای معناداری ایفا نمی کنند. براساس یافته های این پژوهش، نقش واسطه ای راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشم و نشخوار خشم با سبک دفاعی رشدنایافته نیرومندتر از متغیرهای دیگر بود. از سوی دیگر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نقش واسطه ای نیرومند تری را در رابطه بین نشخوار خشم و سبک های دفاعی، نسبت به رابطه بین خشم و سبک های دفاعی نشان داد. براساس یافته های پژوهش حاضر نتیجه گرفته می شود که رابطه بین ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک های دفاعی یک رابطه خطی ساده نیست، بلکه متغیرهای دیگر مثل راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در این رابطه نقش واسطه ای دارند. یافته های پژوهش حاضر همچنین گامی نو در راستای تدوین مدل های نظری پیش بین برای سبک های دفاعی محسوب می شود.
بررسی میزان شادکامی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی در بین دانشجویان -(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان شادکامی و ارتباط آن بامتغیرهای جمعیت شناختی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزاد شهر بود. روش پژوهش:توصیفی از نوع همبستگی بود و نمونه ای شامل170تن از میان3800 نفر با استفاده از روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. حجم نمونه با مراجعه به جدول تعیین اندازه نمونه مورگان و کرجسی تعیین گردید. داده ها با بهره گیری از پرسشنامه شادکامی آکسفورد جمع آوری و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه و آزمونt برای گروههای مستقل تحلیل شد. یافته ها :تفاوت مشاهده شده بین افراد با سنین مختلف در میزان شادکامی رابطه معنیداری را نشان داد. تفاوت افراد مجرد و متأهل ، زنان ومردان و افراد با مذهب مختلف در نمره شادکامی براساس آزمونt برای گروههای مستقل معنی دار نبود . تفاوت میان افراد در رشته های مختلف تحصیلی و قومیت های مختلف در نمره شادکامی بر اساس آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه معنی دار نبود.
شادمانی و شخصیت: بررسی مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی متون مربوط به رابطه بین شادمانی و ابعاد مختلف شخصیت انجام شد.
روش: بررسی به شکل مروری بر متون موجود صورت گرفت.
یافته ها و نتیجه گیری: شادمانی با ابعاد شناختی، اجتماعی، هیجانی و جسمانی شخصیت رابطه دارد. در بعد شناختی، کنترل درونی، خوش بینی، هدفمندی و خلاقیت و در بعد اجتماعی، برونگرایی، نوع دوستی، توافق اجتماعی و ارتباط مثبت با دیگران با شادمانی همبستگی مثبت دارد. در بعد عاطفی، شادمانی با ثبات هیجانی، عزت نفس و خودکارآمدی و در بعد جسمانی با سلامت سیستم ایمنی رابطه دارد.
عوامل جمعیت شناختی، دینداری با تکیه بر اسلام و عملکرد خانواده در پیش بینی شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت موضوع شادکامی در زندگی، این پژوهش به منظور تعیین سهم عوامل جنسیت، نوع سکونت، دینداری و عملکرد خانواده در پیش بینی شادکامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفت.
مواد و روش ها: این تحقق از نوع توصیفی ـ همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز و مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 88-1387 بود، 372 دانشجو به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به ابزار سنجش خانواده (FAD)، مقیاس شادکامی (MUNSH) و مقیاس سنجش دینداری با تکیه بر اسلام پاسخ دادند؛ سن، جنسیت و نوع سکونت آنان پرسیده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین عملکرد خانواده و نیز دینداری با تکیه بر اسلام، با شادکامی رابطه وجود دارد (01/0< P). عوامل جنسیت، نقش ها، نوع سکونت، دینداری و ارتباط، 32 درصد تغییرات احساس شادکامی را پیش بینی می کنند (01/0< P). ضرایب بتای متغیرهای پیش بین نشان می دهد جنسیت نقش مهمتری در پیش بینی تغییرات شادکامی دارد.
نتیجه گیری: دانشجویان بومی نسبت به دانشجویان غیربومی، و پسران نسبت به دختران شادتر هستند. دانشجویان با عملکرد خانوادگی سازگارانه و گرایش و تعهد به دین اسلام، شاد تر هستند. بنابراین، برگزاری کارگاه های آموزش خانواده و مراسم مذهبی مناسب برای افزایش شادکامی دانشجویان پیشنهاد می شود.
مقایسه ناگویی خلقی، تکانشگری و فعال سازی و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری و پارانوئید و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی خلقی، تکانشگری و فعال سازی و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری، پارانوئید و بهنجار می باشد.
روش: جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 91-1390 (8344 نفر) می باشد. در مرحله اول برای شناسایی دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری و پارانوئید، 368 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه بالینی چند محوری میلون-III روی آنها اجرا شد و در مرحله دوم با توجه به اینکه تحقیق حاضر علی- مقایسه ای می باشد، برای هر زیر گروه از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری، پارانوئید و بهنجار 25 نفر انتخاب و پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو، پرسشنامه تکانشگری بارات و پرسشنامه شخصیتی گری- ویلسون روی هر سه گروه اجرا گردید. داده ها به کمک تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات ناگویی خلقی، تکانشگری و بازداری رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری و بهنجار است؛ در حالی که میانگین نمرات فعال سازی رفتاری در دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت وسواسی- جبری بیشتر از دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت پارانوئید و بهنجار است.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان دهنده اهمیت نقش ناگویی خلقی، تکانشگری و فعال سازی و بازداری رفتاری در درک و فهم بهتر آسیب شناسی اختلالات شخصیتی وسواسی- جبری و پارانوئید است.
شادمانی و عوامل مؤثر بر آن
حوزه های تخصصی:
شادمانی و نشاط به عنوان یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تاثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی و در یک کلام مجموعه زندگی انسان دارد، همیشه ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. از مهمترین نکاتی که در زمینه مطرح است، چگونگی حصول شادمانی، تقویت آن و عوامل تاثیرگذار بر دستیابی به این نیاز حیاتی است. شخصیت، عزت نفس، اعتقادات مذهبی، سرمایه اجتماعی، فعالیتهای اوقات فراغت و... از جمله عواملی هستند که پژوهش ها نشان می دهد بر این پدیده تاثیر بسزایی دارند. در این مقاله، عوامل فوق بررسی و برخی پژوهش های انجام شده در مورد هر یک از عوامل ارایه شده است.
" مدیریت هیجانات منفی "
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت سلامت عمومی و شادکامی در دانشجویان دانشگاه یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور کسب اطلاعاتی درباره وضعیت سلامت روانی دانشجویان و مقایسه آن در دانشجویان دختر و پسر طراحی و اجرا گردید. 554 دانشجوی دختر و پسر با توجه به فهرست اسامیِ ارایه شده از اداره آموزش دانشگاه به صورت تصادفی طبقه ای از مجتمع های فنی و مهندسی و علوم انسانی و علوم پایه و معماری انتخاب و آزمون GHQ-28 و شادکامی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که دانشجویان دختر و پسر از نظر میانگین نمره در اختلال کلی و شاخه های فرعی آزمون سلامت روانی و نمرات آزمون شادکامی با هم تفاوت معنی داری ندارند. به علاوه، با استفاده از نقطه برش 23 که برای تعیین سلامت روانی به کار می رود، 7/56 درصد دانشجویان مشکل روان شناختی نداشته و سالم بودند، 7/27 درصد به مشکلات متوسط دچار بودند و 7/15 درصد مشکلات جدی داشته و به خدمات روان شناسی و روان پزشکی نیاز داشتند. مقایسه دانشجویان دختر و پسر با استفاده از فراوانی گروه ها در سه گروه به دست آمده از نقاط برش نیز معنی دار نبود. نتایج نشان داد که شادکامی با نمره کلی اختلال روانی و خرده مقیاس های به دست آمده از GHQ-28 رابطه معکوس دارد. نتایج با توجه به سطوح مختلف بهداشت روانی و پژوهش های مربوطه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بررسی مؤلفه های شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زدن به افراد مبتلا به بیماری های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این مطالعه، رابطه بین اجزای شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زنی به بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، بررسی و از این طریق اعتبار دو مدل اسنادی و ارزیابی خطر در این نمونه بررسی شد.
روش: این مطالعه از نوع مقطعی ـ تحلیلی بود و روی 324 نفر از کارآموزان و کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی تهران انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های سطح آشنایی با بیماری روانی و اسناد – 27 استفاده شد.
یافته ها: داشتن اطلاعات در مورد کنترل پذیری بیماری و خطرناک بودن بیمار بر اجزای هیجانی انگ بیماری روانی تاثیر داشت. یافته ها نشان داد که داشتن اطلاعات درباره خطرناک بودن، بدون واسطه باور به مسوولیت شخصی، و به طور مرتبط با اجزای هیجانی انگ بیماری روانی رابطه دارد. با افزایش میزان آشنایی با بیماری روانی تمایل آزمودنیها به رفتارهای وادارسازی کاهش می یافت؛ و آزمودنی هایی که به آنان اطلاعاتی مبنی بر خطرناک بودن بیمار داده شده بود، تمایل بیشتری برای وادارسازی بیماران نشان می دادند. آشنایی بیشتر با بیماری روانی با تمایل کمتر به جداسازی بیماران و داشتن اطلاعات مبنی بر خطرناک بودن بیمار با تمایل بیشتر به جداسازی بیماران همراه بود. خطرناک بودن بیمار و مسوولیت شخصی، با واسطه اجزای هیجانی بر وادارسازی بیماران تاثیر می گذاشت. اجزای هیجانی در تاثیر خطرناک بودن، و مسوولیت شخصی، در رفتار انگ زنی نقش واسطه ای دارد و در برخی موارد مستقلا عمل می کند.
نتیجه گیری: هر دو مدل اسنادی و ارزیابی خطر در شکل گیری بخشی از انگ بیماری روانی نقش دارند؛ و به ویژه به نظر می رسد که مدل ارزیابی خطر در نشان دادن واکنش های هیجانی و رفتارهای تبعیض آمیز به بیماران روانی موثر باشد.