روانشناسی معاصر
روانشناسی معاصر دوره نهم پاییز و زمستان 1393 شماره 2 (پیاپی 18) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی یک مدل مداخله دلبستگی محور ویژه موقعیت های پزشکی با عنوان مثلث مادر- کودک- بیماری (MCDT) بر شاخص های سلامت و دلبستگی کودکان مبتلا به بیماری مزمن انجام گرفت. به این منظور 22 زوج مادر- کودک واجد شرایط، پس از اعلام موافقت وارد طرح شدند. کلیه کودکان با تشخیص یک بیماری مزمن در مرکز طبی اطفال تهران تحت درمان پزشکی بودند. پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (IPPA) و مقیاس های افسردگی بک- ویژه مراقبت های اولیه (BDI-PC) و ادراک بیماری (IPI) توسط کودکان و پرسشنامه سلامت کودک- فرم والدین (CHQ-PF-28) و شاخص استرس والدینی (PSI) توسط مادران تکمیل شد. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله دلبستگی محور و گروه گواه نیز همزمان 10 جلسه گفتگوی ساده به عنوان مداخله ساختگی دریافت کردند. یافته های پژوهش نشان داد که کودکان گروه آزمایش پس از دریافت مداخله دلبستگی محور مذکور، بهبود معنادار در نمرات دلبستگی و زیرمقیاس های سلامت شامل افسردگی، سلامت جسمانی، سلامت روانی- اجتماعی و نمره کل سلامت عمومی در مقایسه با گروه گواه داشتند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که کاربرد مداخلات روان درمان گرانه، به ویژه مداخلات دلبستگی محور، در کنار درمان های پزشکی می تواند به افزایش میزان بهبودی و سلامت کودکان مبتلا به شرایط خاص پزشکی کمک کند.
مقایسه نگرانی درباره تصویر بدنی و حرمت خود بین نوجوانان مبتلا به اسکولیوز بدون بریس، تحت درمان بریس و نوجوانان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
انحراف جانبی ستون فقرات یک اختلال عضلانی استخوانی است که ستون فقرات در صفحه پیشانی دچار انحنا می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه نگرانی درباره تصویر بدنی و حرمت خود بین نوجوانان مبتلا به اختلال اسکولیوز بدون بریس، تحت درمان بریس و نوجوانان عادی بود. تعداد 237 نوجوان (121 دختر، 116 پسر) 12 تا 18 ساله در شهر تهران در سه گروه انتخاب شدند: مبتلا به اسکولیوز که برای مدت حداقل سه ماه از بریس استفاده می کردند؛ نوجوانانی که مبتلا به اسکولیوز بودند ولی از بریس استفاده نمی کردند و گروه نوجوانان عادی که مبتلا به اسکولیوز نبودند. شرکت کنندگان مقیاس حرمت خود روزنبرگ (RSES) و پرسشنامه نگرانی از تصویر بدنی (BICI) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که نوجوانان مبتلا به اسکولیوز حرمت خود پایین تری نسبت به نوجوانان عادی داشتند. نوجوانانی که مبتلا به اسکولیوز بودند و از بریس استفاده می کردند نسبت به دو گروه دیگر نگرانی بیشتری را نسبت به تصویر بدنی خود ابراز کردند. در مولفه نگرانی نسبت به تصویر بدنی، تفاوت معنادار بین نوجوانان عادی و نوجوانان مبتلا به اسکولیوز که از بریس استفاده نمی کردند یافت نشد. تفاوت های جنسی در مولفه حرمت خود نشان گر این بود که به طور کلی دختران نسبت به پسران حرمت خود پایین تری را گزارش کردند. می توان چنین نتیجه گرفت که اختلال اسکولیوز، حرمت خود و درمان توسط بریس، نگرانی نسبت به تصویر بدنی را بیش از سایر مولفه ها تحت تاثیر منفی روانشناختی قرار می دهد. با توجه به اهمیت پیشگیری و درمان اسکولیوز توسط بریس و تاثیرات روانشناختی استفاده از آن، پیشنهاد می شود که پژوهشگران به تدوین بسته های مداخله ای/ آموزشی جهت ارایه حمایت های روانشناختی به نوجوانان مبتلا به این اختلال بپردازند.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک های دفاعی من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیجان ها، شناخت ها و دفاع ها فرایندهای اصیل روانشناختی هستند. این متغیرهای پیچیده و چندوجهی روابط درهم تنیده ای با هم دارند. کشف جنبه-های جدید این متغیرها و روابط بین آنها از اصالت و اهمیت نظری و بالینی برخوردار است. هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک-های دفاعی من بود. تعداد 378 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (227 زن، 148 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا نسخه فارسی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (20-FTAS)، مقیاس خشم چند بعدی (MAI)، مقیاس نشخوار خشم (ARS)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک دفاعی رشدیافته رابطه منفی معنادار و با سبک دفاعی رشد نایافته رابطه مثبت معنادار داشتند. همچنین راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان با سبک دفاعی رشدیافته، و راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان با سبک دفاعی رشدنایافته و نوروتیک رابطه مثبت معنادار داشتند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی هیجانی و سبک های دفاعی نقش واسطه ای معناداری ایفا نمی کنند. براساس یافته های این پژوهش، نقش واسطه ای راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خشم و نشخوار خشم با سبک دفاعی رشدنایافته نیرومندتر از متغیرهای دیگر بود. از سوی دیگر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نقش واسطه ای نیرومند تری را در رابطه بین نشخوار خشم و سبک های دفاعی، نسبت به رابطه بین خشم و سبک های دفاعی نشان داد. براساس یافته های پژوهش حاضر نتیجه گرفته می شود که رابطه بین ناگویی هیجانی، خشم و نشخوار خشم با سبک های دفاعی یک رابطه خطی ساده نیست، بلکه متغیرهای دیگر مثل راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در این رابطه نقش واسطه ای دارند. یافته های پژوهش حاضر همچنین گامی نو در راستای تدوین مدل های نظری پیش بین برای سبک های دفاعی محسوب می شود.
ویژگی های روانسنجی پرسشنامه سنجش عینی منزلت هویت من در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از پرسشنامه های معتبر و روا در زمینه هویت من برای انجام پژوهش های گروهی و سنجش عینی هویت افراد، ضرورتی است که طی دهه های اخیر از سوی روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی روایی سازه و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی منزلت هویت من (EOM-EIS-2) در شهر تهران بود. به این منظور تعداد 2334 نفر از دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران انتخاب شدند. با استفاده از ترجمه فارسی پرسشنامه هویت من (EOM-EIS-2) روایی سازه این پرسشنامه با دو روش تحلیل عاملی اکتشافی برای یک نمونه تصادفی 50 درصدی و تحلیل عاملی تاییدی با مقایسه سه مدل روی 50 درصد دیگر انجام شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد که پرسشنامه مذکور در هویت عقیدتی و بین شخصی به ترتیب چهار عامل دنباله روی، هویت یافتگی، بحران زدگی و سردرگمی را دارد. هم چنین روایی همگرا- واگرای چهار منزلت هویت مشابه در دو هویت عقیدتی و بین شخصی محاسبه شد و میزان آن از 38/0 تا 65/0 به دست آمد که بیانگر روایی همگرا- واگرای این ابزار است. ضریب پایایی آلفای کرونباخ هشت زیر مقیاس هویت من در سردرگمی عقیدتی و بحران زدگی عقیدتی 46/0 و برای بقیه زیرمقیاس ها از 53/0 تا 76/0 به دست آمد. در نتیجه گیری نهایی این پژوهش روایی سازه و پایایی این پرسشنامه مورد تایید قرار می گیرد.
ارزیابی و مداخله ترجیحات احساسی کاربران در فضای جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشرفت علم موجب گسترش توجه به بعد روانی وجود انسان در کنار پاسخگویی به نیاز های فیزیکی او شده است. امروزه توجه به این مساله در معماری نیز جایگاه ویژه ای یافته است. با وجود این که دانشجویان نقش مهمی در شکل دادن آینده کشور دارند، اما توجه به نیازهای روانی دانشجویان در خانه های دانشجویی از مسایلی است که کمتر به آن پرداخته شده است. هدف پژوهش حاضر استفاده از روش مهندسی کانسی یا طراحی احساس گرا برای الگو یابی از عوامل دلبستگی ساز در فضای جمعی خانه و استفاده از آن در طراحی فضای جمعی خانه های دانشجویی برای دانشجویان بود. نمونه پژوهش 50 نفر از دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های سوییتی دانشگاه مازندران بودند که پرسشنامه فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) را تکمیل کردند. نتایج به صورت الگو هایی فیزیکی برای افزایش دلبستگی در فضای جمعی خانه های دانشجویی مانند استفاده از مصالح طبیعی، ارتفاع کم سقف، کوچکی فضای داخلی نشیمن، محصور بودن اطراف فضای جمعی، استفاده از رنگ های سرد و خنثی، استفاده از بازشو های بزرگ و زیاد ارایه شد. بر مبنای این ویژگی های فیزیکی، فضای جمعی خانه دانشجویی برای دانشجویان طراحی شد. ابتدا رضایت 25 نفر از آزمودنی ها از طریق نمایش تصویر فضای جمعی طراحی شده در کنار تصاویری از فضاهای جمعی که احساسات مثبتی را برانگیخته می کرد، بررسی شد. نتایج حاکی از آن بوده است که اکثر آنان فضای جمعی طراحی شده را به عنوان فضای جمعی دلخواه خود، انتخاب کردند. سپس تصویر فضای جمعی طراحی شده در کنار تصاویری از سایر فضاهای جمعی برای این افراد نمایش داده شد. بر اساس نتایج، آزمودنی ها فضای جمعی طراحی شده را به سایر فضاهای جمعی ترجیح دادند.
نقش واسطه ای انگیزش درونی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش واسطه ای انگیزش درونی در رابطه بین نیازهای بنیادین و رضایت از زندگی دانشجویان، در قالب یک مدل علّی و براساس نظریه خودتعیینی گری انجام شد. به این منظور، 292 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران (147 دختر، 145 پسر) به مقیاس تک گویه ای رضایت از زندگی (OLS)، و مقیاس های انگیزش درونی (IM) و نیازهای بنیادین روانشناختی (BPN) از پرسشنامه جهت گیری انگیزشی برای یادگیریِ (EFL) پاسخ دادند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نیاز به خودپیروی، شایستگی و تعلق به طور مستقیم با انگیزش درونی رابطه دارند. نیاز به خودپیروی و شایستگی با واسطه انگیزش درونی بر رضایت از زندگی اثر غیرمستقیم و مثبت دارد، اما اثر غیرمستقیم نیاز به تعلق بر رضایت از زندگی معنادار نبود. در مجموع نیازهای روانشناختی 29 درصد از انگیزش درونی را تبیین می کنند و 22 درصد از تغییرات رضایت از زندگی توسط نیازهای روانشناختی و انگیزش درونی پیش بینی می شود. با توجه به یافته ها می توان گفت که انگیزش درونی نقش واسطه ای در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و رضایت از زندگی دارد. براین اساس با درنظر گرفتن ارضای نیازهای روانشناختی و افزایش انگیزش درونی می توان میزان رضایت از زندگی را ارتقا داد.
همه گیری شناسی سردردهای میگرنی و اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری فوردایس بر کاهش علایم میگرن و افزایش شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان همه گیری شناسی سردردهای میگرنی در دانشجویان دختر و اثر بخشی آموزش شادکامی به روش فوردایس در کاهش علایم میگرن و افزایش شادکامی در آنان بود. به این منظور تعداد 320 نفر از دانشجویان دختر خوابگاه های دانشگاه خلیج فارس بوشهر در مرحله اول و 30 نفر از آنها با تشخیص سردرد میگرنی در مرحله دوم در این پژوهش شرکت کردند که به نسبت مساوی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، مصاحبه بر پایه ملاک های انجمن بین المللی سردرد (IHS)، پرسشنامه میگرن اهواز (AMQ) و مقیاس شادکامی آکسفورد (OHQ) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شادکامی به شیوه فوردایس قرار گرفت. نتایج نشان داد که 94/10 درصد از دانشجویان دختر مبتلا به سردردهای میگرنی هستند. یافته بعدی این بود که گروه آزمایش در پس آزمون در عامل های رضایت از زندگی، رضایت خاطر و شادکامی افزایش معنادار و در علایم میگرن کاهش معنادار نشان داد. این پژوهش هم چنین نشان داد که آموزش شادکامی به شیوه فوردایس بر کاهش سردرد میگرن و افزایش شادکامی دانشجویان دختر دارای علایم میگرن موثر بوده است. به نظر می رسد که در جریان درمان بیماران مبتلا به میگرن، آموزش شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک روش مکمل با درمان دارویی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش واسطه ای پهنای نقش در رابطه بین عملکرد مدیران در کانون ارزیابی، توانایی-های شناختی و خودپیروی در شغل با عملکرد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد شغلی هنگامی مطلوب است که مهارت های شاغل با ابعاد تعریف شده برای نقش در شغل که پهنای نقش نامیده می شود، تناسب داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی این تناسب و هم چنین رابطه متغیرهای عملکرد مدیران درکانون ارزیابی، توانایی های شناختی و خودپیروی با عملکرد شغلی با توجه به نقش واسطه ای پهنای نقش پرداخته است. نمونه پژوهش را 139 نفر از مدیران سازمان های دولتی و خصوصی اصفهان تشکیل دادند که در تمرین های شبیه سازی عملکرد در کانون ارزیابی شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از اطلاعات حاصل از فرم گسترش-یافته پرسشنامه تحلیل سمت حرفه ای (PMPQ)، مجموعه آزمون های استعداد عمومی (GATB)، پرسشنامه ویژگی های شغل (JCI) و ارزیابی-های عملکرد سازمانی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد مدیران درکانون ارزیابی، توانایی های شناختی و خودپیروی می توانند عملکرد شغلی را پیش بینی کنند و پهنای نقش در این رابطه، نقش واسطه-ای ایفا می کند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که خودپیروی مشاغل مدیریتی افزایش یابد. هم چنین در صورتی که داوطلبان دارای توانایی شناختی، برای مشاغل مدیریتی از طریق کانون ارزیابی گزینش شوند، عملکردشان بیشینه می شود.