فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۶۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با اثر میانجی رضایت از مدرسه، امید تحصیلی و خودکارآمدی انجام شده است. روش تحقیق توصیفی همبستگی بود و جامعة آماری مشتمل بر همة دانش آموزان دختر دورة اول متوسطة ناحیة یک مدارس دولتی است که از جامعة حاضر حجم نمونة آماری به وسیلة جدول مورگان 380 نفر محاسبه و با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامة حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس، هالی، تامپسون، ویلیامز و استوارت (1986)، پرسش نامة سازگاری بیکر و سیریاک (1984)، پرسش نامة رضایت مندی گیلمن هیرینر و لاگلین (2000) و پرسش نامة خودکارآمدی شرر (1982) و پرسش نامة امیدواری اسنایدر و همکاران (1991) بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری (لیزرل) استفاده و برازش مدل با شاخص های برازش بررسی شد. اهم یافته ها نشانگر آن است که بین متغیرهای حمایت اجتماعی با امیدواری (38/0r=)، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی (37/0r=)، حمایت اجتماعی و رضایت از مدرسه (16/0r=) و حمایت اجتماعی و سازگاری (18/0r=) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین متغیرهای امیدواری و سازگاری (19/0r=)، خودکارآمدی و سازگاری (23/0r=) و رضایت از مدرسه با سازگاری (27/0r=) رابطة مستقیم و معنی داری دیده شد. با بررسی مدل ساختاری حاصل از لیزرل و بر اساس معنی دار بودن ضرایب تأثیر، متغیر حمایت اجتماعی اثر غیرمستقیم و مثبت برابر با سیزده درصد بر سازگاری تحصیلی با میانجی گری امیدواری دارد. اثر غیرمستقیم حمایت اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بر سازگاری تحصیلی یازده درصد و با میانجی گری رضایت از مدرسه دوازده درصد است. از تحلیل همبستگی میان متغیرهای برون زا و درون زا می توان نتیجه گیری کرد که افزایش در حمایت اجتماعی منجر به افزایش در نمرات امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه می شود. به علاوه افزایش در امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه همراه با افزایش در نمرات سازگاری است. در نهایت مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه تأثیر حمایت اجتماعی را بر سازگاری تحصیلی میانجی گری می کنند. در پایان، پیشنهاد های کاربردی در راستای نتایج حاصل شده ارائه گردیده است.
مدل ساختاری رابطه صبر و دشواری در نظم بخشی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش صبر در پیش بینی دشواری در نظم بخشی هیجانی دانشجویان بود. مشارکت کنندگان در پژوهش، 400 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شیراز ( 155 پسر و 245 دختر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از دانشکده های دانشگاه شیراز انتخاب شدند و به مقیاس دشواری در نظم بخشی هیجانی ( (DERS و مقیاس صبر پاسخ دادند. پایایی این ابزارها به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها به وسیله تحلیل عاملی تعیین شد. نتایج تحلیل مسیر با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS نشان داد که صبر پیش بینی کننده منفی و معنادار دشواری در نظم بخشی هیجان است و با افزایش نمره صبر و مؤلفه های آن نمره دشواری در نظم بخشی هیجان کاهش می یابد. بر این اساس پیشنهاد می شود که آموزش صبر و مؤلفه های آن به عنوان کانون عمده ی کنترل هیجانی مورد استفاده قرار گیرد. این آموزش ها علاوه بر تقویت این فضیلت اخلاقی در دانشجویان، کمک مؤثری در تسهیل نظم بخشی هیجانات خواهد بود.
اثربخشی آموزش شناختی امید بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بین راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی: نقش واسطه ای مهارت های تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم معنادار راهبردهای مقابله ای بواسطه سبک های شناختی تنظیم هیجان در کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد.\nروش: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان را در نیمسال دوم سال تحصیلی 92-93 شامل می شد. شرکت کنندگان نیز 340 دانشجوی دختر و پسر بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از سیزده دانشکده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر پژوهش از مقیاس های تنظیم شناختی هیجان، (CERQ) راهبردهای مقابله ای (WOCQ) و فرم کوتاه پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( (WHO-QOL-BREF1 استفاده شد. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل مسیر و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.\nیافته ها: یافته ها نشان داد که : الف) راهبردهای مقابله ای مسأله مدار و هیجان مدار با میانجی گری سبک های شناختی تنظیم هیجان پیش بین قدرتمند و معنادارتری برای کیفیت زندگی دانشجویان محسوب شدند. اثر استاندارد شده سبک های شناختی تنظیم هیجان مثبت و منفی بر کیفیت زندگی دانشجویان معنادار بود. ب) رابطه معناداری بین راهبردهای هیجان مدار و کیفیت زندگی یافت نشد و راهبردهای مقابله ای مسأله مدار از لحاظ آماری رابطه معناداری با کیفیت زندگی داشت. ج) سبک های شناختی تنظیم مثبت و منفی هیجان رابطه معناداری را با کیفیت زندگی نشان داد.\nنتیجه گیری: با وجود تمام محدودیت هایی که افراد در دوره دانشجویی تجربه می کنند، ارتقاء شایستگی ها و توانش های هیجانی از طریق آموزش سبک های صحیح تنظیم هیجانی در قالب بسته های آموزشی معتبر شناختی-رفتاری و سبک های مسأله مدار کنارآمدن با خواست ها و محدودیت های تنش زای محیط جهت غنی سازی کیفیت زندگی این قشر پرنفوذ جامعه امکان پذیر است.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی و نوجوانی شرایط خاصی دارد. مشکل در مقابله و تنظیم هیجان می تواند منجر به اختلال های اضطرابی شود. هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار بود.
روش : روش از نوع علّی- مقایسه ای بود. 331 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان تویسرکان در سال تحصیلی 94- 1393 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پس از غربالگری 60 نفر انتخاب گردیدند (30 نفر با اضطراب بالا، 30 نفر با اضطراب پایین). آزمودنی ها پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990)، تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب (2000) را پاسخ دادند. داده ها به کمک نرم افزار اس پی اس اس و با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار ازنظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 > P). همچنین بین دو گروه موردبررسی ازنظر مؤلفه های متغیرهای مذکور به عنوان یک متغیر ترکیبی، تفاوت معنادار آماری به دست آمد. هرچند راهبرد مقابله ای مسئله مدار و تنظیم هیجان از نوع ارزیابی مجدد تفاوت معناداری را در گروه های مورد مقایسه نشان نداد اما ازنظر راهبرد مقابله ای هیجان مدار، راهبرد مقابله ای اجتنابی و تنظیم هیجان از نوع فرونشانی، تفاوت بین دو گروه مورد مقایسه معنادار بود (05/0 > P).
پیش بینی مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی بر اساس تجارب معنوی روزانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شادمانی، گمشدة انسان معاصر، بنیادی ترین مفهوم در روان شناسی مثبت گراست. شمار پژوهش هایی که به عوامل مرتبط با شادکامی پرداخته اند، در دو دهه اخیر فزونی یافته است. این پژوهش، با هدف شناسایی نقش تجارب معنوی روزانه در مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی انجام گرفت. بدین منظور، تعداد 193 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامة تجارب معنوی روزانه، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی را تکمیل نمودند. داده ها با روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه، به شیوه همزمان بررسی شدند. یافته های بیانگر این است که نمرة کل تجارب معنوی روزانه با مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی رابطه ای مثبت و معنادار دارد. همچنین دو مؤلفة احساس حضور خداوند و ارتباط با خداوند در تجارب روزمره می توانند رضایت از زندگی و عاطفة مثبت را به صورت مثبت و عاطفة منفی را به صورت منفی پیش بینی نمایند.
عملکرد در قضاوت اخلاقی شخصی و غیر شخصی بر اساس ابعاد تجارب هیجانی زیرآستانه ای مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تجارب هیجانی زیر آستانه ای در قضاوت اخلاقی شخصی و غیرشخصی بود. روش: 35 نفر (20 نفر مؤنث و 15 نفر مذکر) از دانشجویان دانشگاه خوارزمی با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت انفرادی در معرض القاء تجارب هیجانی خنثی، مثبت و منفی زیر آستانه ای قرار گرفتند. پس از هر مرحله القاء هیجان، آزمودنی ها به دو داستان اخلاقی شخصی و غیر شخصی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با تدابیر مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که القاء تجارب هیجانی زیر آستانه ای مثبت و منفی منجر به غیر سودگرایی در قضاوت اخلاقی شخصی می شود، اما بر قضاوت اخلاقی غیرشخصی تأثیر ندارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر نقش بارز تجارب هیجانی در فرایندهای شناختی مبتنی بر قضاوت اخلاقی است.
اثربخشی تنظیم هیجانی بر سبک های مقابله ای دانش آموزان دختر ابتدایی
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش واسطه ای رضایت از زندگی در رابطه بین راهبردهای مقابله با استرس و نگرش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای رضایت از زندگی برای راهبردهای مقابله با استرس و نگرش به اعتیاد بود. روش: پژوهش حاضر یک طرح توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه آبادان بودند که400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای، رضایت اززندگی و نگرش به اعتیاد را تکمیل نمودند. یافته ها: راهبرد مقابله ای مسأله مدار توانست به صورت غیر مستقیم از طریق رضایت از زندگی، نگرش به اعتیاد را پیش بینی کند. اما راهبرد مقابله ای هیجان مدار نه به صورت مستقیم و نه به صورت غیرمستقیم بر نگرش به اعتیاد تأثیری نداشت. نتیجه گیری: چنانچه نوجوان به راهبردهای مقابله ای کارآمد مجهز نباشد و میزان رضایت از زندگی پایینی داشته باشد زمینه ای برای نگرش مثبت به اعتیاد در نوجوان فراهم می شود. می توان با آموزش مهارت های زندگی از جمله نحوه مقابله با استرس و افزایش رضایت زندگی در نوجوان از اعتیاد پیش گیری نمود.
نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های اخیر، به بررسی نقش نارساتنظیم گری هیجان در رشد و تداوم نشانه های اضطرابی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر بود. تعداد 621 نفر (392 دختر، 229 پسر) از دانشجویان دانشگاه های تهران در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه نشانه خلقی و اضطرابی- نسخه کوتاه (MASQ-SF)؛ مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS)، مقیاس شدت عاطفی (AIM)، پرسشنامه حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (SPQRS)، مقیاس کنترل توجه (ACS)، پرسشنامه آگاهی بدنی (BAQ)، پرسشنامه تجربه ها (EQ) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی رابطه مثبت معنادار دارند. هم چنین، از بین راهبردهای تنظیم هیجان تنها مولفه کنترل توجه از راهبرد توجه کردن و راهبرد اجازه دادن با برانگیختگی اضطرابی رابطه منفی داشتند. در این پژوهش، نقش واسط ه ای آگاهی بدنی از راهبرد توجه کردن و ارزیابی مجدد در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزشی ایمنی با نشانه های اضطرابی تایید نشد، درحالی که سایر راهبردهای تنظیم هیجان، نقش واسطه ای معنادار داشتند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای توجه کردن، اجازه دادن و فاصله گرفتن در تشکیل نشانه های اضطرابی تاثیرگذار هستند. بنابراین، توجه به این راهبردهای تنظیم هیجان می تواند به شناخت بهتر نشانه های اضطرابی و درمان کارآمدتر منجر شود.
تحلیل روابط بین امید، خودکارآمدی، انگیزش و تنشگرها با سازگاری تحصیلی در میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تحلیل روابط بین خودکارآمدی، انگیزش، امید و تنشگرها با سازگاری تحصیلی در میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه ارومیه انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دوره روزانه مقطع کارشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ارومیه بودند (900 نفر) که با استناد به جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 220 نفر از این افراد به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها 5 پرسشنامه استاندارد شامل پرسشنامه امید (اسنایدر، 1991)؛ خودکارآمدی تحصیلی (مورگان و جینکز، 1999)؛ انگیزش تحصیلی (هارتر، 1981)؛ تنشگر تحصیلی (گادزلا و بالوگلو، 2001) و سازگاری تحصیلی (بیکر و سیریاک، 1986) بودند که روایی آن ها با استناد به دیدگاه های صاحب نظران و پایایی آن ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که خودکارآمدی، انگیزش، امید، تنشگرهای تحصیلی و سازگاری تحصیلی، روابط معناداری با یکدیگر دارند. در ادامه نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هر یک از متغیرهای خودکارآمدی، انگیزش، امید و تنشگرهای تحصیلی به تنهایی تأثیر معنا داری بر سازگاری تحصیلی دارند. نهایتاً نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد که امید تحصیلی و تنشگرهای تحصیلی می توانند در افزایش ارتباط خودکارآمدی تحصیلی و سازگاری تحصیلی نقش میانجی را ایفا کنند، اما نقش میانجی آن ها در ارتباط بین انگیزش و سازگاری تحصیلی تأیید نشد.
پیش بینی تصمیم گیری تحلیلی توسط هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی با واسطه گری تمایلات فراشناختی چکیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر در قالب یک مدل علّی، ساز و کار فرایند تصمیم گیری را با رویکرد شناخت داغ مورد بررسی قرار داد. در این راستا، مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004)، هیجان شادی و ابعاد سبک های شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان متغیر برون زاد، تمایلات فراشناختی متغیر واسطه ای و تصمیم گیری تحلیلی متغیر درون زاد مدل در نظر گرفته شدند. روش: شرکت کنندگان پژوهش، شامل 228 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز بودند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)، به عنوان شاخص سبک های شناختی؛ مقیاس شادی (لیبومیرسکی و لپر، 1999)؛ مقیاس تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و مقیاس تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورداستفاده قرار گرفتند. پایایی ابزارهای پژوهش به روش آلفای کرونباخ و روایی آن ها به شیوه تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که هیجان شادی، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ این پیش بینی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق واسطه گری تفکر روشنفکرانه) صورت می گیرد؛ بدین شکل که هیجان شادی پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و در ادامه تفکر روشنفکرانه، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. در مقابل بعد نیاز به شناخت (از ابعاد سبک های شناختی) به صورت مستقیم و غیرمستقیم (با واسطه گری تفکر روشنفکرانه)، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. بعد دوم سبک های شناختی یعنی نیاز به ساختار پیش بینی کننده منفی تفکر روشنفکرانه است و بدین ترتیب با واسطه گری این متغیر، تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند. درنهایت یافته ها حاکی از آن بود که بعد نیاز به قطعیت پیش بینی کننده تصمیم گیری تحلیلی نیست. نتیجه گیری: درمجموع نتایج پژوهش حاضر تائیدی است بر رویکرد شناخت داغ و به طور خاص مدل پردازش دوگانه کلازینسکی، مبنی بر اینکه فرایندهای شناختی، به ویژه تصمیم گیری تحلیلی، تحت تأثیر حالات هیجانی، وضعیت انگیزشی (سبک های شناختی) و تمایلات فراشناختی می باشند.
مطالعه موردی کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت(STDP ) بر افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم هراس اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش کارایی روان درمانی پویشی کوتاه مدت؛ مدل تعدیل کننده اضطراب را بر افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم در نمونه مبتلا به هراس اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد.
روش: در این پژوهش طرح مطالعه موردی همراه با خط پایه چندگانه و پیگیری سه ماهه بکار برده شد. نمونه از بین مراجعانی که مهر سال 1391 به کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد مراجعه نمودند، براساس مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در DSM-IV و مقیاس ارزیابی عملکرد کلی(GAF) برای گزینش بیمار، انتخاب گردید. وی تحت 20 جلسه روان درمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب قرار گرفت. در این پژوهش، برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های هراس اجتماعی(SPIN) و ابرازگری هیجانی(EEQ) بکار گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل نگاره ای، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده گردید.
یافته ها: در پایان درمان، نتایج حاکی از تغییر معناداری بالینی و درصد بهبودی در نمرات این مراجع بود. ضمن اینکه نتایج در پیگیری سه ماهه حفظ، افزایش نیز یافته بود.
نتیجه گیری: روان درمانی پویشی کوتاه مدت مدل تعدیل کننده اضطراب در افزایش ابرازگری هیجانی و کاهش علائم در هراس اجتماعی به شکل معناداری کارایی دارد.
اثربخشی روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت بر نشانه های افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان شناختی در بین دانشجویان محسوب می شود که جنبه های مختلف زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر روان درمانی بین فردی گروهی کوتاه مدت بر نشانه های افسردگی، ابرازگری هیجانی، مهارت های اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان انجام شد.
روش کار: این کارآزمایی بالینی در بازه ی زمانی مهر تا اسفند 1393 انجام شد. جامعه ی آماری را دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل می دادند. 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان مراجعه کننده به کلینیک دانشگاه فردوسی مشهد با شکایت افسردگی، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون تحت 8 جلسه ی هفتگی 90 دقیقه ای روان درمانی بین فردی کوتاه مدت قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک-2، کیفیت زندگی (WHOQOL)، ابرازگری هیجانی (EEQ)، مهارت های اجتماعی (SSI) و جمعیت شناختی بود. داده ها با کوواریانس چندمتغیره به کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند.
یافته ها: نمره ی کلی افسردگی در گروه آزمون به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود (004/0=P). هم چنین، نمرات تمام شاخص های ابرازگری هیجانی (031/0=P)، خرده مقیاس های بیانگری هیجانی، بیانگری اجتماعی، حساسیت هیجانی، کنترل هیجانی و کنترل اجتماعی پرسش نامه ی مهارت های اجتماعی(047/0=P) و حیطه های سلامت روان شناختی و روابط اجتماعی کیفیت زندگی به طور معنی داری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (023/0=P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد روان درمانی بین فردی کوتاه مدت می تواند به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در کاهش نشانگان افسردگی و بهبود در مولفه های کیفیت زندگی، ابرازگری هیجانی و مهارت های اجتماعی در نظرگرفته شود.
اثربخشی روان درمانی گروهی تحلیل رفتار متقابل بر عقاید وسوسه انگیز و سبک های دلبستگی و نظم جویی شناختی در معتادین در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل بر کاهش عقاید وسوسه، تنظیم شناختی هیجان و تعدیل سبک های دلبستگی معتادین در حال ترک بود. روش : پژوهش مورد نظر از نوع روش های آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش عبارت بودند از: کلیه مردان معتادانی که در سال 1393 به کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف به یکی از گروه های آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های عقایدوسوسه انگیز، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل طی 10 جلسه (90دقیقه ای) انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس حاکی از آن بود که درمانگری تحلیل رفتارمتقابل می تواند در کاهش عقاید وسوسه انگیز، خودسرزنش گری، نشخوارفکری، فاجعه نمایی، سرزنش دیگران و سبک های دلبستگی ناایمن و افزایش تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری، پذیرش و سبک دلبستگی ایمن مؤثر باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه افراد وابسته به مواد بیشتر در معرض هیجانات منفی قرار دارند بنابراین، در چنین موقعیت هایی احتمالاً بدون برنامه و به صورت تکانشی عمل می کنند. بنابراین، آموزش تحلیل رفتارمتقابل می تواند میزان کنترل را در موقعیت های استرس زا بالا ببرد.
همبسته های تعارض نقش جنسیتی دانشجویان: تعارض نقش جنسیتی می تواند بهزیستی روان شناختی را پیش بینی کند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تحقیقات مختلف، تعارض نقش جنسیتی به عنوان یکی از همبسته های مشکلات روان شناختی معرفی شده است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط تعارض نقش جنسیتی و بهزیستی روان شناختی در بین دانشجویان بود.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-همبستگی، 200 نفر دانشجوی مرد به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 92-1391 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض نقش جنسیتی اونیل و همکاران (1986) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (2002) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیره، تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که از روی مولفه های موفقیت، قدرت، رقابت می توان مولفه های پذیرش خود (01/0>P)، خودمختاری و تسلط بر محیط (05/0>P) را پیش بینی کرد. هیجان پذیری محدود بر روابط مثبت (05/0>P) و رشد فردی (01/0>P) تاثیر معنی داری دارد و تعارض بین کار وروابط خانوادگی اثر معنی داری بر روابط مثبت (05/0>P)، تسلط بر محیط (01/0>P) و زندگی هدف مند (01/0>P) دارد. هم چنین تعارض نقش جنسیتی 42 درصد از واریانس بهزیستی روانی را درمیان دانشجویان تبیین می کند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، با داشتن اطلاعاتی در مورد وضعیت تعارض نقش جنسیتی می توان در مورد بهزیستی روان شناختی افراد پیش بینی هایی به عمل آورد. به طوری که افراد با تعارض کمتری در نقش جنسیتی برخوردارند بهزیستی روان شناختی بهتری دارند.
بررسی رابطه جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت با رضایت از زندگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی ازعوامل تأثیرگذار در رضایت از زندگی داشتن هدف و جهت گیری مثبت به زندگی می باشد، هدف این پژوهش بررسی رابطه ی جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت با رضایت از زندگی است. که 362 دانشجوی دانشگاه سمنان پرسشنامه ی پرسشنامه جهت گیری زندگی، پرسشنامه اهداف پیشرفت و پرسشنامه رضایت از زندگی را پاسخ دادند. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان که در سال تحصیلی 92-91 مشغول به تحصیل بودندکه 362 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که به جز متغیر تلقی بدبینانه رابطه منفی معنادار با متغیر رضایت از زندگی دارد، بقیه متغیرها رابطه مثبت معناداری با رضایت از زندگی دارند. افزون بر آن یافته ها نشان داد که تلقی خوش بینانه، هدف پیشرفت عملکرد- اجتناب، تلقی بدبینانه و هدف پیشرفت تسلط- رویکرد به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی رضایت از زندگی دارد. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که جهت گیری زندگی و اهداف پیشرفت می توانند به عنوان عامل پیش بینی کننده رضایت زندگی شمرده شود.