فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس ناگویی خلقی، هیجانات منفی و عزت نفس در دانشجویان انجام شده است. در این راستا گروهی مشتمل بر 407 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و چهار مقیاس فرسودگی تحصیلی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS)، ناگویی خلقی، و عزت نفس را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که عزت نفس تمام ابعاد فرسودگی تحصیلی را به طور منفی پیش بینی می کند. به علاوه ناگویی خلقی، بدبینی تحصیلی و خستگی تحصیلی را به طور مثبت پیش بینی می کند. هم چنین نتایج نشان داد که هیجان های منفی (افسردگی، استرس و اضطراب)، ابعاد فرسودگی تحصیلی را پیش بینی نمی کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مؤید نقش عزت نفس و ناگویی خلقی در فرسودگی تحصیلی است. از آنجا که فرسودگی تحصیلی مانعی برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان است، لازم است دست اندرکاران امر آموزش، برنامه های پیشگیرانه ای را در زمینه کاهش اثرات منفی متغیرهای یاد شده تدوین و اجرا کنند.\nهدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی تحصیلی براساس ناگویی خلقی، هیجانات منفی و عزت نفس در دانشجویان انجام شده است. در این راستا گروهی مشتمل بر 407 دانشجو از میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و چهار مقیاس فرسودگی تحصیلی، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS)، ناگویی خلقی، و عزت نفس را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که عزت نفس تمام ابعاد فرسودگی تحصیلی را به طور منفی پیش بینی می کند. به علاوه ناگویی خلقی، بدبینی تحصیلی و خستگی تحصیلی را به طور مثبت پیش بینی می کند. هم چنین نتایج نشان داد که هیجان های منفی (افسردگی، استرس و اضطراب)، ابعاد فرسودگی تحصیلی را پیش بینی نمی کنند. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مؤید نقش عزت نفس و ناگویی خلقی در فرسودگی تحصیلی است. از آنجا که فرسودگی تحصیلی مانعی برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان است، لازم است دست اندرکاران امر آموزش، برنامه های پیشگیرانه ای را در زمینه کاهش اثرات منفی متغیرهای یاد شده تدوین و اجرا کنند.
رابطه ساختاری کمال گرایی، خودکارآمدی، جهت گیری هدفی و علاقه به رشته با اهمال کاری تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ساختاری بین کمال گرایی، خودکارآمدی، جهت گیری هدفی و علاقه به رشته با اهمال کاری تحصیلی بوده است. جامعه پژوهشی تمامی دانشجویان کارشناسی سال تحصیلی 92 در دانشگاه تهران بوده اند. حجم کل جامعه آماری 12721 دانشجو بوده و نمونه انتخاب شده 272 دانشجوی کارشناسی از دانشکده های مختلف ( فنی و مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی )، شامل 159 دختر و 77 پسر بودند که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بوده است. دانشجویان به مقیاس ارزیابی اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، مقیاس چندبعدی کمال گرایی فروست و همکاران (1990)، مقیاس خودکارآمدی شرر (1982)، مقیاس جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور (2001)، و پرسشنامه علاقمندی به رشته هدایتی و همکاران (2012)، پاسخ دادند. یافته ها نشان داد متغیرخودکارآمدی (28/0-)، و متغیر جهت گیری هدفی مهارت مدار گرایشی (25/0-)، دارای رابطه مستقیم و غیر مستقیم منفی با اهمال کاری تحصیلی بوده است. متغیر علاقه به رشته (17/0-)، و سازماندهی (15/0- )، بطور مستقیم و منفی، نیز بعنوان متغیر واسطه ای با اهمال کاری تحصیلی رابطه داشت و متغیر تردید در کارها (22/0)، نیز بطور مستقیم و مثبت با اهمال کاری تحصیلی رابطه داشت. بعلاوه متغیر خودکارآمدی بیشترین اثر را روی اهمال کاری تحصیلی نشان داد. یافته های این پژوهش می تواند به مشاوران تحصیلی و مربیان آموزشی در انجام مداخلات مفید جهت کاهش اهمال کاری تحصیلی و به تبع آن افزایش پیشرفت تحصیلی کمک کند.
رابطه ی هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی: بررسی نقش تعدیلی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی صداقتی تحصیلی شامل عدول از اصول اخلاقی و قوانین در انجام تکالیف تحصیلی است که برای فرد امتیاز یا اعتبار علمی و آموزشی به همراه دارد. تحول اخلاقی و سطح درونی شدن اخلاقیات ازجمله عوامل تعیین کننده ی بی صداقتی تحصیلی به حساب آمده است. ازاین رو پژوهش حاضر نقش هویت اخلاقی را به عنوان شاخصی از تحول اخلاقی، در پیش بینی ابعاد بی صداقتی تحصیلی (تقلب در آزمون و تقلب در تکلیف) مورد کنکاش قرار داد. شرکت کنندگان پژوهش 352 دانش آموز (65 دختر و 87 پسر) مقطع دوم دبیرستان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس «اهمیت هویت اخلاقی برای خود» آکینو و رید و «پرسش نامه ی بی صداقتی تحصیلی» مک کابی و تروینییو را تکمیل نمودند. با استفاده از ویرایش پنجم نرم افزار WarpPLS متغیرهای پژوهش به صورت مکنون، وارد معادلات رگرسیون چندگانه به روش هم زمان شدند و قدرت پیش بینی ابعاد هویت اخلاقی (درونی سازی و نمادسازی) در ابعاد بی صداقتی تحصیلی (تقلب در تکلیف و تقلب در امتحان)، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد نمادسازی هویت اخلاقی، بعد تقلب در تکلیف را به صورت منفی و معنادار و بعد تقلب در آزمون را به صورت منفی اما در حد مرزی پیش بینی نمود. همچنین، بعد درونی سازی هویت اخلاقی، برخلاف انتظار، تنها بعد تقلب در آزمون را به صورت منفی و معنادار پیش بینی کرد. به بیان دیگر، بعد خصوصی هویت اخلاقی پیش بینی کننده ی گونه ی فردی بی صداقتی تحصیلی، یعنی تقلب در آزمون و بعد عمومی هویت اخلاقی پیش بینی کننده ی گونه ی اجتماعی بی صداقتی تحصیلی، یعنی تقلب در تکلیف بود. بررسی نقش تعدیل کنندگی جنسیت در رابطه ی ابعاد هویت اخلاقی با ابعاد بی صداقتی تحصیلی نشان داد که الگوی رابطه ی بین درونی سازی و ابعاد بی صداقتی تحصیلی در دختران و پسران متفاوت است، بدین صورت که رابطه ی بعد درونی سازی هویت اخلاقی با بعد تقلب در آزمون در پسران کاهش یافت.
تأثیر ادراک شایستگی بر تاب آوری تحصیلی با میانجی گری انگیزش خودمختار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ادراک شایستگی با تاب آوری تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای انگیزش خودمختار است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی دانشکده های علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاههای دولتی تهران در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دادند. از این جامعه 438 نفرانتخاب شدند. شیوه نمونه گیری به گونه تصادفی خوشه ای انجام گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه انگیزش تحصیلی والرند (1989)، پرسش نامه ادراک شایستگی ویلیامز و دسی (1996) و پرسش نامه تاب آوری تحصیلی مارتین (2003) بودند. داده ها با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نه تنها تاب آوری یادگیرندگان به گونه مستقیم از راه ادراک شایستگی قابل پیش بینی است بلکه این رابطه از راه انگیزش خودمختار تحصیلی نیز میانجی گری می شود.
اثربخشی آموزش مهارت های ذهن آگاهی بر ساختار انگیزشی دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به اثربخشی ذهن آگاهی بر ساختار انگیزشی در دانش آموزان متوسطه دختر در شهر مشهد پرداخته است. روش کار: در این تحقیق بالینی، جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دختر شهر مشهد می باشد. 42 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس با ملاک داشتن ضریب هوشی متوسط به بالا و برقرار بودن همزمان تمام فعالیت های آموزشی شرکت داشتند. اطلاعات درباره مولفه های ساختار انگیزشی و میزان ذهن آگاهی شرکت کنندگان در دو گروه 21 نفری به کمک پرسش نامه ی اهداف شخصی و پرسش نامه ی پنج عاملی ذهن آگاهی با عنوان مقیاس بهزیستی وارویک و ادینبورگ در دو مرحله کسب شد. جلسات ذهن آگاهی به صورت کارگاه مشاوره گروهی با رویکرد آموزشی برگزار شد. به منظور تحلیل نتایج، روشهای آمار توصیفی، آمار استنباطی، و تحلیل کوواریانس به کار برده شد و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردید. یافته ها: بنا بر نتایج، آموزش مهارت های ذهن آگاهی باعث افزایش انگیزه دستیابی و تعهد نسبت به هدف وکاهش اجتناب و اعتقاد به شانس و مدت زمان ادراک شده نسبت به هدف می گردد. نتیجه گیری: آموزش برنامه ی ذهن آگاهی بر ساختار انگیزشی دانش آموزان متوسطه دختر، تاثیر مثبتی داشته است.
مطالعه تغییرات انگیزش پیشرفت و خودپنداره به واسطه یادگیری زبان دوم (زبان مورد مطالعه: انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم خودپنداره و انگیزه پیشرفت جزء موضوعات اساسی در روانشناسی و نظام آموزشی می باشند. خودپنداره یکی از جنبه های مهم شخصیتی هر فرد و انگیزش یکی از عوامل اصلی دخیل در جریان فرآیند یاددهی –یادگیری است؛ بنابراین ضروری است که دنبال برنامه هایی باشیم تا بتوان از آن طریق در بالا بردن خودپنداره و انگیزه پیشرفت آنان تلاش نمود. این پژوهش در نظر دارد تا به بررسی تأثیر آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجه بر خودپنداره و انگیزش پیشرفت زبان آموزان بپردازد. برای این تحقیق در یک بررسی آزمایشی، از میان 280 دانش آموز و دانشجوی 30-15 ساله شهرستان املش با استفاده از آزمون های خودپنداره راجرز و انگیزه پیشرفت هرمنس، 160 نفر نمرات پایینی کسب کردند که از میان این افراد 30 نفر به تصادف انتخاب و به دو گروه 15 نفری شامل گروه آزمایش و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 63 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش زبان انگلیسی قرار گرفتند. سپس برای هر دو گروه مجدداً پس آزمون اجرا شد. پس از تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری t و تحلیل کوواریانس یافته ها حاکی از این بود که در مرحله پس آزمون در دو گروه از نظر متغیرهای خودپنداره و انگیزه پیشرفت (05/0>p) تفاوت معناداری دارد. به عبارت دیگر در گروه آزمایش، خودپنداره بهبود و انگیزش پیشرفت آن ها افزایش معناداری پیدا کرد. نتایج نشان داد که آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجه می تواند بر بهبود خودپنداره و افزایش انگیزه پیشرفت افراد مؤثر باشد.
بررسی رابطه بین سبک شناختی و ابعاد انگیزشی، رفتاری و شناختی اطلاع جویی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین سبک شناختی با ابعاد انگیزشی، رفتاری و شناختی اطلاع جویی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد. منظور از سبک شناختی در این پژوهش، راهبردهای پردازش اطلاعات (عمیق، گام به گام و عینی) و راهبردهای نظم دهی (درونی، بیرونی و نامتمرکز) است که با پرسشنامه سبک شناختی سنجیده شد. ابعاد انگیزشی، رفتاری و شناختی اطلاع جویی نیز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اندازه گیری شد. نمونه این پژوهش، 100 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اصفهان بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. یافته ها نشان داد راهبرد پردازش عمیق با هیچ یک از ابعاد اطلاع جویی رابطه معنادار نداشت؛ در حالی که راهبرد پردازش گام به گام و عینی و نیز راهبرد نظم دهی درونی در یادگیری با تمام ابعاد اطلاع جویی رابطه معنادار داشت. راهبرد نظم دهی بیرونی با بعد انگیزشی اطلاع جویی و راهبرد نظم دهی نامتمرکز نیز تنها با بعد رفتاری اطلاع جویی رابطه معنادار داشتند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد راهبرد پردازش عینی بیشترین نقش را در تبیین واریانس ارزش گذاری در اطلاع جویی و راهبرد نظم دهی نامتمرکز نیز بیشترین نقش را در تبیین واریانس نظم دهی در اطلاع جویی دارد.
نقش پیش بینی کنندگی انگیزش تحصیلی در ارتباط با سبک های هویت و راهبردهای فراشناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی انگیزش تحصیلی در ارتباط با سبک های هویت و راهبردهای فراشناختی دانش آموزان می باشد. روش تحقیق ، توصیفی از نوع همبستگی می باشد، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم مقطع متوسطه دوم شهر زاهدان در سال تحصیلی94-1393 به تعداد (2559) می باشد که از بین آنان نمونه ای به حجم 336 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای انتخاب شد.به منظور جمع آوری داده هامقیاس انگیزش تحصیلیAMS) )والرندوهمکاران(1992)،پرسشنامه پایگاه هویت من EOM-EIS2)) بنیون وآدامز (1986) و پرسشنامه حالت فراشناختی انیل و عابدی(1997) به صورت گروهی توسط افرادگروه نمونه تکمیل شدند. اعتبار این پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب α=0/91،α=0/72،α=0/89به دست آمد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازمیانگین و انحراف معیار ،آزمون هایT تک گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام استفاده گردید.نتایج پژوهش نشان دادکه ،دانش آموزان درمتغیر انگیزش تحصیلی، سبک هویت کسب شده، و راهبردهای فراشناختی دروضعیت مطلوبی می باشند.از بین مولفه های انگیزش تحصیلی ،انگیزش درونی با سبک هویت کسب شده و راهبردهای فراشناختی بیشترین ارتباط رانشان داد ، همچنین سبک هویت کسب شده بیشترین ارتباط را باراهبردهای فراشناختی نشان داد ،ازبین مولفه های انگیزش تحصیلی، درگام اول انگیزش درونی گام دوم انگیزش بیرونی وگام آخر بی انگیزشی بیشترین پیش بینی رااز هویت کسب شده داشته است سبک هویت سردرگم درگام اول توسط مولفه بی انگیزشی و درگام دوم توسط انگیزش درونی پیش بینی شد ، برای سبک هویت دیررس انگیزش درونی وبرای سبک هویت زودهنگام انگیزش بیرونی تنها مولفه هایی بودند که وارد الگوی پیش بینی کننده شدند.برای پیش بینی راهبردهای فراشناخی درگام اول انگیزش درونی ،درگام دوم بی انگیزشی ودر گام آخر انگیزش بیرونی بیشترین پیش بینی را از راهبردهای فراشناختی داشته اند.
رابطه انواع سبک های تفکّر و سازگاری آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه انواع سبک های تفکّر و سازگاری آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان کاشان و حومه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان سال دوم و سوم مقطع متوسطه بودند و به روش نمونه گیری خوشه ای 367 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه سبک های تفکّر استرنبرگ – واگنر و سازگاری آموزشی سینهاوسینگ و برای سنجش پیشرفت تحصیلی، از معدل کل دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهشی با بهره گیری از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس دوراهه تحلیل شد و نتایج نشان داد دانش آموزان دارای سبک های تفکّر اجرایی، قضاوت گر، تک محور، سلسله مراتبی، سازگارتر و دارای سبک های تفکّر بی قانونی و جزئی نگرناسازگار بودند. رابطل پیشرفت تحصیلی با سبک های تفکّر قانون گذار، اجرایی، قضایی، تک محور، سلسله مراتبی، محافظه کار؛ مثبت و باسبک تفکّر بی قانونی، منفی است. یافته ها نشان داد، هرچه دانش آموز سازگارتر باشد، پیشرفت تحصیلی بالاتری دارد. در مقایسه بین سبک ها با توجه به جنسیّت، دختران قانون گذارتر و برون نگرتر از پسران هستند. دانش آموزان دختر در مقایسه با دانش آموزان پسرسازگارتر هستند. پسران در رشته های کار و دانش و دختران در رشته علوم انسانی نسبت به سایر رشته های تحصیلی از سازگاری آموزشی کم تری بهره مند هستند. پسران در رشته ریاضی فیزیک و دختران در رشته علوم تجربی نسبت به سایر رشته های تحصیلی از پیشرفت تحصیلی بیشتری بهره مند هستند.
آزمون روابط ساختاری بین خودکارآمدی پژوهشی، عوامل اجتماعی و محیط آموزشی - پژوهشی دانشگاه با عملکرد آموزشی- پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون روابط ساختاری بین خودکارآمدی پژوهشی، عوامل اجتماعی و محیط آموزشی - پژوهشی دانشگاه با عملکرد آموزشی- پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده های دندان پزشکی، پزشکی، داروسازی و پرستاری و مامایی علوم پزشکی مشهد به تعداد 4180 نفر بود که از طریق فرمول کوکران حجم نمونه 183 نفر تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسش نامه های خودکارآمدی پژوهشی، محیط آموزشی- پژوهشی، عوامل اجتماعی و عملکرد آموزشی – پژوهشی استفاده شد. ماتریس همبستگی، تحلیل مسیر و شاخص های نکویی برازش با نرم افزار Lisrel 8.5 جهت تحلیل داده ها استفاده شد. با اجرای الگوی معادلات ساختاری مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است (067/0=RMSEA ، 92/0=NNFI). هر چند مدل کلی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بود اما همان طور که نتایج نشان داد ضرایب مسیر g عوامل اجتماعی و محیط آموزشی - پژوهشی به خودکارآمدی پژوهشی و عملکرد معنادار نبودند، به طوری که فقط ضریب β خودکارآمدی پژوهشی به عملکرد معنادار بود. نتایج پژوهش از نقش میانجی گری خودکارآمدی در رابطه عوامل اجتماعی و محیط آموزشی- پژوهشی با عملکرد دانشجویان حمایت می کند.
رابطه روش های تدریس (مباحثه گروهی،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) باانگیزه پیشرفت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روش های آموزشی مباحثه گروهی،پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی بر انگیزه پیشرفت دانشجویان بود.جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان مراکز تربیت معلم استان البرز بودند.در یک طرح نیمه آزمایشی 270 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب ودرچهار گروه جایگزین شدند.د انشجویان نمونه تحقیق پس از قرارگرفتن در گروه های چهارگانه روش تدریس (مباحثه گروهی، پرسش و پاسخ،نمایش علمی و سخنرانی )به مدت یک ترم تحصیلی درس مشترکی(روانشناسی تربیتی)را با روش های تدریس اختصاصی گروه خود گذراندند.در خاتمه ترم انگیزه پیشرفت گروه ها بوسیله پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس(1970) و با در نظر گرفتن چهارمولفه اصلی انگیزه پیشرفت هرمنس یعنی اعتماد به نفس،پشتکار،آینده نگری وسخت کوشی، اندازه گیری شد.برای تحلیل داده ها ازروش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا)،تحلیل واریانس یک راهه (آنوا) وآزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته هانشان دادکه میزان انگیزه پیشرفت دانشجویان باتوجه به روش های مختلف تدریس (مباحثه گروهی ،پرسش وپاسخ،نمایش علمی وسخنرانی) متفاوت است. همچنین نتایج تحلیل ها نشان داد دانشجویانی که باروش مباحثه گروهی آموزش می بینند انگیزه پیشرفت بیشتری ازخود نشان می دهند.بر همین اساس به ترتیب روش های نمایش علمی،پرسش وپاسخ بر انگیزه پیشرفت دانشجویان تاثیر گذاربودند بنابراین دانشجویانی که با شیوه های نوین آموزش می بینند به انگیزه پیشرفت بیشتری دست میابند.
پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی بر اساس سبک های عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلل ورزی یعنی به تعویق انداختن انجام کار و یا تمایل به انجام آن در دقایق پایانی. تعلل ورزی موجب درجات بالایی از اضطراب و افسردگی در دانش آموز شده و باعث تجربه هیجانات منفی می گردد. یکی از مقوله های مؤثر بر تعلل ورزی، فقدان تنظیم هیجانی و ناتوانی در خود تنظیمی هیجانی است. سبک های تنظیم هیجانی را شامل سبک پنهان کاری، سازگاری و تحمّل می دانند. این پژوهش به منظور تعیین رابطه سبک های عاطفی با تعلل ورزی دانش آموزان پسر انجام گردید. نمونه پژوهش شامل 252 دانش آموز مقطع متوسطه نظری مشغول به تحصیل در مدارس دولتی بودند که بوسیله نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. اطلاعات این پژوهش به وسیله پرسشنامه های سبک های عاطفی و تعلل ورزی تحصیلی به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش همبستگی و تجزیه و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که سازگاری (33/0- = Beta) و تحمّل (14/0 = Beta) عامل های مهم پیش بینی کننده تعلل ورزی دانش آموزان است (001/0 = P). نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که 11% واریانس تعلل ورزی دانش آموزان متوسطه پسر از طریق یک ترکیب خطی مشترک از سازگاری و تحمّل تعیین می شود. هم چنین یافته ها نشان داد که مؤلفه سازگاری قوی ترین پیش کننده تعلل ورزی در میان سبک های عاطفی محسوب می شود.
مدل یابی علّی اشتیاق تحصیلی بر مبنای منابع شخصی و منابع اجتماعی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه امیرکبیر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر از اشتیاق تحصیلی به عنوان شاخص کیفیت دانشگاهی نام برده شده است لذا به عنوان یکی از اهداف آموزش عالی مد نظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مدل یابی علی اشتیاق تحصیلی بر مبنای منابع شخصی و منابع اجتماعی می باشد. جامعه آماری عبارت از کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه امیر کبیر تهران بود. گروه نمونه شامل 375 نفر (263 پسر، و 113 دختر) بود که به صورت تصادفی از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی، خرده مقیاس های خوش بینی، عزت نفس، عملکرد تحصیلی حمایت شده، روابط حمایتی با همسالان و حمایت- سلامت خانواده از مقیاس تاب آوری در برابر آسیب را مدسن و مقیاس خودکارآمدی درسی برسو و همکاران استفاده شد. ویژگی های روانسنجی این ابزارها در مطالعه فعلی بررسی شد و نسبت به مطلوبیت آنها اطمینان حاصل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عملکرد تحصیلی حمایت شده، خودکارآمدی و عزت نفس مستقیما بر اشتیاق تحصیلی اثر دارند. همچنین منابع اجتماعی(عملکرد تحصیلی حمایت شده، روابط حمایتی با همسالان و حمایت خانواده) به شکل غیرمستقیم و از طریق منابع شخصی(خودکارآمدی، خوش بینی و عزت نفس) با اشتیاق تحصیلی ارتباط داشتند. در مجموع، متغیرهای پژوهش حاضر، حدود 33 درصد از واریانس اشتیاق تحصیلی را پیش بینی می کنند. مدل نهایی که دربرگیرنده سه متغیر پیش بین منابع اجتماعی و سه متغیر میانجی منابع شخصی و متغیر ملاک(اشتیاق تحصیلی) بود و بررسی شاخص های تعیین اعتبار مدل، حکایت از مناسبت و کفایت مدل نهایی داشت.
مقایسه محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و شاهد بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود که در یک نمونه 506 نفری که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اندازه گیری محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که فقط در بعد ادراک دانش آموز از یادگیری بین دانش آموزان تیزهوشان و شاهد (به نفع مدارس شاهد) تفاوت معنی دار وجود داشت و در مابقی ابعاد محیط آموزشی-یادگیری و همچنین منبع کنترل تحصیلی هیچ تفاوتی بین این سه مدرسه وجود نداشت. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدارس تیزهوشانهیچ تفاوتی نتوانسته است در محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی دانش آموزان ایجاد کند.
یک پژوهش کیفی: بررسی عوامل موثر بر خوش بینی دانش آموزان به نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوش بینی نگرشی مثبت به جهان پیرامون است و فرد خوش بین با چنین نگرش مثبتی در تلاش است که دنیا را به صورت بهتر و زیباتری ببیند. آنچه از تحقیقات انجام شده بر می آید این است که خوش بینی یکی از اصولی ترین مولفه هایی است که امنیت را ارتقا می دهد و موجب سلامتی، آرامش و مطلوبیت جامعه می شود. از مهم ترین عوامل موثر بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان خوش بینی آنها به نظام آموزشی است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر خوش بینی دانش آموزان نسبت به نظام آموزشی، بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینه ای انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای، داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان پسرانه شهید فهمیده شهر تهران، طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، محوری و گزینشی (انتخابی) شد. کدهای باز شامل 33 مفهوم و کدهای محوری شامل چهار مقوله عمده است که مشتمل بر ویژگی های کارکنان مدرسه، ویژگی های محیطی و امکانات مدرسه، برنامه های مدرسه و ویژگی های دانش آموزان می باشد. میل به رشد فردی، به عنوان کد محوری پژوهش حاضر، شناسایی گردید.
تأثیر بازخورد هنجاری بر اجرا و یادگیری تکلیف پرتابی: نقش شایستگی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر بازخورد هنجاری با توجه به سطح شایستگی ادراک شده بر اجرا و یادگیری تکلیف پرتابی در دانش آموزان پسر شهر اهواز بود. به این منظور، 60 نفر به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه شایستگی ادراک شده بالا (15 نفر بازخورد هنجاری و 15 نفر کنترل) و پایین (15 نفر بازخورد هنجاری و 15 نفر کنترل) قرار گرفتند. مرحله اکتساب در دو جلسه متوالی با 100 کوشش (5 بلوک 10 کوششی در هر جلسه) انجام شد. پس آزمون (20 کوشش و بدون ارائه بازخورد) بلافاصله پس از پایان جلسه دوم و آزمون یادداری 48 ساعت بعد انجام شد. نتایج تحلیل واریانس مرکب با اندازه گیری مکرر نشان داد که بازخورد هنجاری در بین گروه شایستگی ادراک شده بالا و پایین دارای تأثیر متفاوتی نبود (05/0
ارائه مدل پیش بینی خودکارآمدپنداری تحصیلی بر اساس ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده با نقش میانجی گر ویژگی های شخصیتی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:خودکارآمدپنداری تحت تأثیر برخی عوامل فردی، خانوادگی، و اجتماعی شکل می گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر، ارائه مدل پیش بینی خودکارآمدپنداری تحصیلی بر اساس ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده با نقش میانجی گری ویژگی های شخصیتی دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی -همبستگی بود که از مدل تحلیل مسیر استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه اول دوره دوم متوسطه شهرستان محمودآباد در سال تحصیلی 94-1393 بود و نمونه شامل 284 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شده اند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه تجدیدنظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (2002)، پرسش نامه شخصیتی هگزاکو (2004) و پرسش نامه خودکارآمدپنداری تحصیلی (مورگان و جینکز، 1999) بود.
رابطه ی شیوه های فرزندپروری والدین با انگیزش پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه ی ارتباط شیوه های فرزندپروری والدین و انگیزش پیشرفت تحصیلی در مقاطع دبستان، دبیرستان دوره ی اول و دبیرستان دوره ی دوم بود. در این پژوهش جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای297 دانش آموز دختر به همراه مادرانشان انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی هارتر و مادران آنها به پرسشنامه ی شیوه های فرزندپروری بامریند پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن بود که در مقطع دبستان، شیوه های فرزندپروری والدین نقش پیش بینی کننده ی معنی داری در انگیزش پیشرفت تحصیلی نداشت. در دبیرستان دوره ی اول، شیوه ی فرزندپروری مقتدرانه، نقش پیش بینی کننده ی معنی داری در انگیزش پیشرفت تحصیلی در بعد انگیزش درونی، و در دبیرستان دوره ی دوم شیوه ی فرزندپروری مستبدانه، نقش پیش بینی کننده ی معنی داری در انگیزش پیشرفت تحصیلی در بعد انگیزش بیرونی داشت. با توجه به مقدار در دبیرستان دوره ی اول، شیوه های فرزندپروری والدین، 6/9 درصد از واریانس انگیزش درونی را تبیین می کند. در دبیرستان دوره ی دوم، شیوه های فرزندپروری والدین، 6/17 درصد از واریانس انگیزش بیرونی را تبیین می کند. در این پژوهش، ارتباط شیوه های فرزندپروری با انگیزش پیشرفت تحصیلی در دوره های تحصیلی گوناگون، متفاوت بود. این نتایج لزوم توجه بیشتر دست اندرکاران آموزش و پرورش، مدارس و به تبع آن والدین، به مقوله ی شیوه های فرزندپروری کارآمد و متناسب با دوره ی تحصیلی دانش آموز برای بهبود انگیزش تحصیلی آنان را نشان می دهد.
بررسی رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده/ استادان و جرأت ورزی در دانشجویان با واسطه گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت جرأت ورزی یا رفتار جرأت ورزانه نقش مهمی در برقراری و حفظ ارتباطات و تعاملات بین فردی دارد. جرأت ورزی در مفهوم به معنای توانایی دفاع از مواضع خود، دستیابی به اهداف و فائق آمدن بر دشواری ها، مصمم بودن در رفتار بدون آسیب رساندن به حقوق دیگران و کنترل تکانه های پرخاشگرایانه است. از همین رو شناسایی پیش آیندهای آن مورد توجه محققان بوده است. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه الگوهای ارتباطات خانواده و استادان با جرأت ورزی است. در این مدل الگوهای ارتباطی خانواده و استادان به عنوان متغیر برون زاد، تنظیم هیجان به عنوان متغیر واسطه ای و جرأت ورزی به عنوان متغیر درون زاد در نظر گرفته شدند. در این مطالعه 317 دانشجوی دختر و پسر دوره کارشناسی سال تحصیلی 91-92 دانشگاه شیراز شرکت داشتند که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از چهار ابزار الگوهای ارتباطی خانواده، الگوهای ارتباطی استادان، مقیاس جرأت ورزی سازگارانه و پرخاشگرانه و پرسش نامه ی تنظیم هیجان استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسش نامه ها از روش آلفای کرونباخ و جهت احراز روایی مقیاس ها از روش تحلیل عوامل استفاده شد. شواهد مؤید پایایی و روایی مطلوب مقیاس ها بود. به منظور بررسی مدل پژوهش، از تحلیل مسیر استفاده شد. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که جهت گیری گفت وشنود و هم نوایی به منزله ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده به صورت مستقیم قدرت پیش بینی جرأت ورزی را دارند. همچنین جهت گیری گفت وشنود خانواده و هم نوایی استادان به ترتیب پیش بینی کننده ی مستقیم راهبردهای بازارزیابی شناختی و سرکوب ابرازی تنظیم هیجان هستند. علاوه بر این، راهبرد بازارزیابی شناختی تنظیم هیجان رابطه ی میان جهت گیری گفت وشنود خانواده و جرأت ورزی سازگارانه را واسطه گری می کند. بنابراین، هر چه افراد فضای ارتباطی خانواده را بر مبنای جهت گیری گفت وشنود بیشتر ادراک کنند به میزان بیشتری می توانند از راهبرد بازارزیابی شناختی تنظیم هیجان استفاده کنند و به تناسب آن رفتار جرأت ورزی سازگارانه افزایش می یابد.
بررسی اعتبار نمرات سوابق تحصیلی، نمرات آزمون سراسری و نمرات ترکیبی در پذیرش دانشجویان با استفاده از تئوری تعمیم پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنا بر تصویب قانون پذیرش دانشجویان در سال های آینده بر اساس افزایش تدریجی سهم سوابق تحصیلی آن ها در ترکیب با نمره ی آزمون سراسری، مشخص کردن کم و کیف ترکیب این دو نوع نمره برای انتخاب شایسته ی متقاضیان ورود به دانشگاه ها، یکی از مهم ترین چالش های تصمیم گیرندگان در سازمان سنجش آموزش کشور بوده است. این پژوهش به منظور بررسی اعتبار نمرات حاصل از سوابق تحصیلی، آزمون سراسری و ترکیب آن ها بر اساس تئوری تعمیم پذیری صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت توصیفی بوده و در آن نمرات سوابق تحصیلی یک سال آخر 5608 دانش آموزان گروه ریاضی و فنی به همراه رتبه ی دروس مشابه در آزمون سراسری آن ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که هم نمرات سوابق تحصیلی و هم نمرات آزمون سراسری برای رتبه بندی و ارتقای افراد به مراحل بعدی آموزش به تنهایی دارای ضرایب تعمیم پذیری بهینه ای هستند؛ واریانس واقعی هر سری از این نمرات جداگانه می توانند افراد را برای ادامه تحصیل رتبه بندی کنند. اما ترکیب این دو نوع نمره اثربخش نیست. آزمون کنکور هنجار مرجع و با چولگی مثبت است و سوابق تحصیلی از آزمون های مختلف به دست می آید که ملاک مرجع و با چولگی منفی هستند. ترکیب آن ها ایجاد یک توزیع دو نمایی می کند که در برآورد نمره ی واقعی واریانس صفر یا منفی تولید می کند و ضرایب تعمیم پذیری به دست آمده را بی اعتبار می سازد. درنهایت تبدیل نمرات به رتبه های صدکی برای حذف چولگی و سپس تبدیل رتبه ها به توزیع نمرات استاندارد z برای ترکیب کردن توزیع دو نوع نمره، باعث افزایش واریانس واقعی و بهبود ضرایب تعمیم پذیری و اعتمادپذیری می شود. همچنین در تهیه ی نمره ی کل ترکیبی برای این گروه آزمایشی باید تعداد دروس عمومی آن ها را کاهش داد و هم زمان تک نمره ی ریاضی در خرده آزمون های اختصاصی آن ها را به 4 لایه نمره تفکیک کرد.