مطالعات آموزش و یادگیری
مطالعات آموزش و یادگیری دوره هشتم پاییز و زمستان 1395 شماره 2 (پیاپی 71/2) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اخیراً باب جدیدی در مطالعات هیجان ها، تحت عنوان هیجان های خود آگاه، مطرح شده است؛ اما تحقیقات کمی درباره معنا،رشد و مکانیزم های اثرگذاری آن ها، انجام شده است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های اسنادی در هیجان های خودآگاه شرم و گناه کودکان انجام شد. نمونه پژوهش شامل 565 نفر از دانش آموزان پایه های چهارم، پنجم و ششم شهر گله دار بودند؛ که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و دو پرسش نامه، آزمون هیجان خودآگاه برای کودکان (TOSCA-C) و نسخه تجدید نظر شده پرسش نامه ی سبک اسناد کودکان (CASQ–R) را تکمیل نمودند. اعتبار و پایایی این ابزارها مورد بررسی قرار گرفت که در حد مطلوب ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که از ابعاد سبک اسنادی منفی به ترتیب سه بعد پایدار منفی، درونی منفیو کلی منفی به صورت مستقیم و از ابعاد سبک اسنادی مثبت، بعد پایدار مثبت به صورت معکوس، شرم را پیش بینی می نمایند. به علاوه، از ابعاد سبک اسنادی منفی به ترتیب دو بعد پایدار منفی و کلی منفی به صورت معکوس و از ابعاد سبک اسنادی مثبت، بعد پایدار مثبت به صورت مستقیم، هیجان گناه را پیش بینی نمود. لذا الگوی اسناددهی متفاوتی در هیجان شرم و گناه کودکان مشاهده گردید. یافته های پژوهش در راستای اهمیت نحوه اسناد دهی دانش آموزان در تجربه هیجان های خودآگاه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
فرهنگ یادگیری سازمانی، اثربخشی مدیریتی و توانمندسازی روان شناختی: پیش بینی کننده های یادگیری در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی روابط مستقیم و غیرمستقیم فرهنگ یادگیری سازمانی، اثربخشی مدیریتی و توانمندسازی روان شناختی با یادگیری کارکنان در محیط کار بود. در این پژوهش همبستگی، داده ها با مشارکت 117 نفر از کارکنان دو سازمان دولتی در شهر تهران گردآوری شد. برای جمع آوری اطلاعات از چهار پرسش نامه استاندارد فرهنگ یادگیری سازمانی، اثربخشی مدیریتی، توانمندسازی روان شناختی و یادگیری در محیط کار استفاده شد. روایی تمامی ابزارها از طریق بررسی روایی سازه با استفاده از نرم افزار Smart PLS تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد متغیر یادگیری در محیط کار به طور مستقیم و غیرمستقیم از متغیرهای فرهنگ یادگیری سازمانی و اثربخشی مدیریتی و به طور مستقیم از متغیر توانمندسازی روان شناختی تأثیر می پذیرد. همچنین فرهنگ یادگیری سازمانی اثر مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر توانمندسازی روان شناختی و اثربخشی مدیریتی دارد. اثربخشی مدیریتی تنها اثر مستقیم معنی داری بر توانمندسازی روان شناختی دارد. با توجه به این یافته ها، فرهنگ یادگیری سازمانی بیشترین تأثیر را بر یادگیری کارکنان در محیط کار دارد. این نتایج اهمیت فرهنگ سازمانی را برای مدیران آشکار می کند و در ترغیب آن ها به ارتقای فرهنگ یادگیری در سازمان و تبدیل آن به یک سازمان یادگیرنده کمک می کند.
ارزیابی فرآیندهای آموزشی فاوا- محور: یک چهارضلعی معیوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به ارزیابی نحوه ی استفاده از فاوا در مدارس «هوشمند» می پردازد. بدین منظور، رویکرد کیفی و روش مطالعه ی موردی اتخاذ شده ی کلاس های دبیران رشته ی ریاضی- فیزیک سال دوم متوسطه ی استان زنجان مورد مشاهده قرار گرفت. نمونه گیری به روش هدفمند انجام و ۱۲ کلاس برای مشاهده ی فعالیت های یاددهی-یادگیری انتخاب شد. یافته ها نشان می دهد معلمان از فاوا عمدتاً برای ارائه ی اطلاعات به دانش آموزان استفاده می کنند؛ دانش آموزان کمتر فعال بوده، بیشتر شنونده ی فاوا هستند؛ علی رغم وجود رایانه برای اکثر دانش آموزان، تنها یک رایانه استفاده شده مابقی با روپوشی پوشانده شده اند؛ باوجود جذابیت های بالقوه ی فناوری، رفتارهای حاکی از بی توجهی به درس نسبتاً زیاد است. به طورکلی کاربرد فاوا در مقایسه با آموزش سنتی تفاوتی در کارکردهای معلم، دانش آموزان و فرآیندهای یاددهی- یادگیری ایجاد نکرده، متن و تصاویر کتاب های درسی و صدای معلم را در قالب دیجیتال به همان روش سخنرانی در سبک آموزش سنتی ارائه می کند. فاوا در کنار معلم، محتوا و دانش آموزان اضلاع یک چهارضلعی معیوب هستند.
بررسی رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده/ استادان و جرأت ورزی در دانشجویان با واسطه گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت جرأت ورزی یا رفتار جرأت ورزانه نقش مهمی در برقراری و حفظ ارتباطات و تعاملات بین فردی دارد. جرأت ورزی در مفهوم به معنای توانایی دفاع از مواضع خود، دستیابی به اهداف و فائق آمدن بر دشواری ها، مصمم بودن در رفتار بدون آسیب رساندن به حقوق دیگران و کنترل تکانه های پرخاشگرایانه است. از همین رو شناسایی پیش آیندهای آن مورد توجه محققان بوده است. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه الگوهای ارتباطات خانواده و استادان با جرأت ورزی است. در این مدل الگوهای ارتباطی خانواده و استادان به عنوان متغیر برون زاد، تنظیم هیجان به عنوان متغیر واسطه ای و جرأت ورزی به عنوان متغیر درون زاد در نظر گرفته شدند. در این مطالعه 317 دانشجوی دختر و پسر دوره کارشناسی سال تحصیلی 91-92 دانشگاه شیراز شرکت داشتند که به شیوه خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از چهار ابزار الگوهای ارتباطی خانواده، الگوهای ارتباطی استادان، مقیاس جرأت ورزی سازگارانه و پرخاشگرانه و پرسش نامه ی تنظیم هیجان استفاده شد. برای تعیین پایایی پرسش نامه ها از روش آلفای کرونباخ و جهت احراز روایی مقیاس ها از روش تحلیل عوامل استفاده شد. شواهد مؤید پایایی و روایی مطلوب مقیاس ها بود. به منظور بررسی مدل پژوهش، از تحلیل مسیر استفاده شد. به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که جهت گیری گفت وشنود و هم نوایی به منزله ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده به صورت مستقیم قدرت پیش بینی جرأت ورزی را دارند. همچنین جهت گیری گفت وشنود خانواده و هم نوایی استادان به ترتیب پیش بینی کننده ی مستقیم راهبردهای بازارزیابی شناختی و سرکوب ابرازی تنظیم هیجان هستند. علاوه بر این، راهبرد بازارزیابی شناختی تنظیم هیجان رابطه ی میان جهت گیری گفت وشنود خانواده و جرأت ورزی سازگارانه را واسطه گری می کند. بنابراین، هر چه افراد فضای ارتباطی خانواده را بر مبنای جهت گیری گفت وشنود بیشتر ادراک کنند به میزان بیشتری می توانند از راهبرد بازارزیابی شناختی تنظیم هیجان استفاده کنند و به تناسب آن رفتار جرأت ورزی سازگارانه افزایش می یابد.
بررسی اعتبار نمرات سوابق تحصیلی، نمرات آزمون سراسری و نمرات ترکیبی در پذیرش دانشجویان با استفاده از تئوری تعمیم پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنا بر تصویب قانون پذیرش دانشجویان در سال های آینده بر اساس افزایش تدریجی سهم سوابق تحصیلی آن ها در ترکیب با نمره ی آزمون سراسری، مشخص کردن کم و کیف ترکیب این دو نوع نمره برای انتخاب شایسته ی متقاضیان ورود به دانشگاه ها، یکی از مهم ترین چالش های تصمیم گیرندگان در سازمان سنجش آموزش کشور بوده است. این پژوهش به منظور بررسی اعتبار نمرات حاصل از سوابق تحصیلی، آزمون سراسری و ترکیب آن ها بر اساس تئوری تعمیم پذیری صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت توصیفی بوده و در آن نمرات سوابق تحصیلی یک سال آخر 5608 دانش آموزان گروه ریاضی و فنی به همراه رتبه ی دروس مشابه در آزمون سراسری آن ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که هم نمرات سوابق تحصیلی و هم نمرات آزمون سراسری برای رتبه بندی و ارتقای افراد به مراحل بعدی آموزش به تنهایی دارای ضرایب تعمیم پذیری بهینه ای هستند؛ واریانس واقعی هر سری از این نمرات جداگانه می توانند افراد را برای ادامه تحصیل رتبه بندی کنند. اما ترکیب این دو نوع نمره اثربخش نیست. آزمون کنکور هنجار مرجع و با چولگی مثبت است و سوابق تحصیلی از آزمون های مختلف به دست می آید که ملاک مرجع و با چولگی منفی هستند. ترکیب آن ها ایجاد یک توزیع دو نمایی می کند که در برآورد نمره ی واقعی واریانس صفر یا منفی تولید می کند و ضرایب تعمیم پذیری به دست آمده را بی اعتبار می سازد. درنهایت تبدیل نمرات به رتبه های صدکی برای حذف چولگی و سپس تبدیل رتبه ها به توزیع نمرات استاندارد z برای ترکیب کردن توزیع دو نوع نمره، باعث افزایش واریانس واقعی و بهبود ضرایب تعمیم پذیری و اعتمادپذیری می شود. همچنین در تهیه ی نمره ی کل ترکیبی برای این گروه آزمایشی باید تعداد دروس عمومی آن ها را کاهش داد و هم زمان تک نمره ی ریاضی در خرده آزمون های اختصاصی آن ها را به 4 لایه نمره تفکیک کرد.
تدوین برنامه ی آموزشی افزایش علاقه ی اجتماعی (والد-کودک) و بررسی اثربخشی آن در افزایش میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه ی افزایش علاقه ی اجتماعی و بررسی اثربخشی آن بر میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش تحقیق حاضر آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از میان دانش آموزان 9 تا 12 سال ارجاع شده به مراکز درمانی 32 نفر از افرادی که در مصاحبه ی تشخیصی و نیز آزمون CBCL دارای اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شدند، به همراه والدین آن ها به صورت تصادفی به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب گردیدند و در دو گروه 16 نفره به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل سیاهه ی رفتاری کودکان (CBCL) جهت تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای و مقیاس علاقه ی اجتماعی برای کودکان ایرانی (SISIC) جهت اندازه گیری میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان بودند که در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که در متغیر علاقه ی اجتماعی و همه ی زیر مقیاس های آن شامل مسؤولیت پذیری-انجام تکالیف، ارتباط با مردم- همدلی، جرأت-اطمینان و برابری در مقابل کهتری-برتری؛ نمره ی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بعد از آموزش برنامه ی علاقه ی اجتماعی افزایش معناداری دارد. بنابراین نتایج پژوهش حاضر گواه این مسأله است که برنامه ی آموزشی افزایش علاقه ی اجتماعی تدوین شده در پژوهش حاضر میزان علاقه ی اجتماعی و تمامی زیر مقیاس های علاقه ی اجتماعی را در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای افزایش می دهد. درنتیجه از این برنامه ی آموزشی می توان برای پرورش علاقه ی اجتماعی کودکان و نیز ارتقای ویژگی های مثبت همبسته با علاقه ی اجتماعی که در مطالعات متعددی مورد تأیید قرار گرفته اند، بهره برد.
رابطه ی هویت اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی: بررسی نقش تعدیلی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی صداقتی تحصیلی شامل عدول از اصول اخلاقی و قوانین در انجام تکالیف تحصیلی است که برای فرد امتیاز یا اعتبار علمی و آموزشی به همراه دارد. تحول اخلاقی و سطح درونی شدن اخلاقیات ازجمله عوامل تعیین کننده ی بی صداقتی تحصیلی به حساب آمده است. ازاین رو پژوهش حاضر نقش هویت اخلاقی را به عنوان شاخصی از تحول اخلاقی، در پیش بینی ابعاد بی صداقتی تحصیلی (تقلب در آزمون و تقلب در تکلیف) مورد کنکاش قرار داد. شرکت کنندگان پژوهش 352 دانش آموز (65 دختر و 87 پسر) مقطع دوم دبیرستان شهر شیراز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس «اهمیت هویت اخلاقی برای خود» آکینو و رید و «پرسش نامه ی بی صداقتی تحصیلی» مک کابی و تروینییو را تکمیل نمودند. با استفاده از ویرایش پنجم نرم افزار WarpPLS متغیرهای پژوهش به صورت مکنون، وارد معادلات رگرسیون چندگانه به روش هم زمان شدند و قدرت پیش بینی ابعاد هویت اخلاقی (درونی سازی و نمادسازی) در ابعاد بی صداقتی تحصیلی (تقلب در تکلیف و تقلب در امتحان)، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد نمادسازی هویت اخلاقی، بعد تقلب در تکلیف را به صورت منفی و معنادار و بعد تقلب در آزمون را به صورت منفی اما در حد مرزی پیش بینی نمود. همچنین، بعد درونی سازی هویت اخلاقی، برخلاف انتظار، تنها بعد تقلب در آزمون را به صورت منفی و معنادار پیش بینی کرد. به بیان دیگر، بعد خصوصی هویت اخلاقی پیش بینی کننده ی گونه ی فردی بی صداقتی تحصیلی، یعنی تقلب در آزمون و بعد عمومی هویت اخلاقی پیش بینی کننده ی گونه ی اجتماعی بی صداقتی تحصیلی، یعنی تقلب در تکلیف بود. بررسی نقش تعدیل کنندگی جنسیت در رابطه ی ابعاد هویت اخلاقی با ابعاد بی صداقتی تحصیلی نشان داد که الگوی رابطه ی بین درونی سازی و ابعاد بی صداقتی تحصیلی در دختران و پسران متفاوت است، بدین صورت که رابطه ی بعد درونی سازی هویت اخلاقی با بعد تقلب در آزمون در پسران کاهش یافت.