فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
افراد دارای هراس اجتماعی علاوه بر تحریفهای شناختی و اجتنابهای اجتماعی، در به کارگیری مهارتهای اجتماعی مناسب موقعیت نیز دچار کاستی و ضعف می باشند. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تلفیقی گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی بر اجتناب اجتماعی و ترس از ارزشیابی منفی دانشجویان، انجام پذیرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و انتصاب تصادفی) می باشد. آزمودنیها پس از انجام مصاحبه بالینی ساخت یافته بر اساس DSM-IV و اجرای آزمون اضطراب اجتماعی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (13 نفر برای هر گروه)، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (مداخله تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی) و گروه کنترل (گروه درمانی شناختی - رفتاری) گماشته شدند. بعد از اتمام دوره 12جلسه ای (سه ماه و هر جلسه دو ساعت) درمان در گروهها، مجددا آزمون اضطراب اجتماعی به عنوان پس آزمون، در هر دو گروه اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیلهای آماری آزمون t نشان داد که، تلفیق گروه درمانی شناختی - رفتاری و آموزش مهارتهای اجتماعی در مقایسه با گروه درمانی شناختی - رفتاری، باعث کاهش معنی دار اجتناب اجتماعی و ترس از ارزشیابی منفی در دانشجویان می گردد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مولفه آموزش مهارتهای اجتماعی به درمانهای رایج افزوده گردد.
" ترس از مدرسه "
مقایسه اضطراب ریاضی گونههای مختلف کمالگرایی دانشآموزان مقطع راهنمایی شهرستان خرمشهر
حوزه های تخصصی:
"هدف این پژوهش شناسایی گونههای مختلف کمالگرایی دانشآموزان مقطع راهنمایی شهرستان خرمشهر و مقایسه اضطراب ریاضی دانشآموزان بر مبنای گونه کمالگرایی آنها بود. به این منظور نمونهای به حجم 232 دانشآموز (120 پسر و 112 دختر) بهصورت خوشهای چند مرحلهای از مدارس دخترانه و پسرانه شهرستان خرمشهر در سال تحصیلی 87 ـ 1386 انتخاب شد. برای سنجش کمالگرایی و اضطراب ریاضی دانشآموزان به ترتیب از مقیاس کمالگرایی چند بعدی فراست و مقیاس اضطراب ریاضی فنما ـ شرمن استفاده شده است. ملاک اطلاع بیزی (BIC) نشان داد که با مقیاس کمالگرایی چند بعدی فراست دانشآموزان را میتوان به سه گروه تفکیک کرد. با استفاده از تجزیه و تحلیل خوشهای دانشآموزان به سه گروه کمالگرای بهنجار، کمالگرای نابهنجار و ناکمالگرا ردهبندی شدند. نتایج تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که اضطراب ریاضی بین انواع گونههای کمالگرایی اختلاف معنادار دارد (05/0P<). با استفاده از آزمون تعقیبی شفه مشخص شد که دانشآموزان کمالگرای بهنجار، اضطراب ریاضی کمتری در مقایسه با دانشآموزان کمالگرای نابهنجار و ناکمالگرا دارند (05/0 P<).
"
تاثیر رفتار درمانی شناختی در کاهش اضطراب دختران نوجوان با اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثر درمان شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب دختران نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شده است. روش: آزمودنیهای پژوهش دخترساله مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بودند که از طریق پرسشنامه نگرانی پن استیت و مصاحبه تشخیصی به وسیله روان پزشک انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. برای بررسی اثر درمان شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب قبل و بعد از درمان شناختی - رفتاری از آزمون اضطراب کتل استفاده شد. داده های گردآوری شده با بهره گیری از آزمون آماری t و آمار توصیفی تحلیل شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات اضطراب آزمودنیها در گروه آزمایش و گواه قبل از درمان شناختی - رفتاری هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. در حالی که بعد از درمان شناختی - رفتاری نمرات اضطراب آزمودنیهای گروه آزمایش کمتر از گروه گواه بود. همچنین، بین میانگین نمرات اضطراب آزمودنیها در گروه آزمایشی در تست اضطراب کتل قبل و بعد از درمان شناختی - رفتاری تفاوت معناداری مشاهده شد. نتیجه گیری: درمان شناختی - رفتاری سبب کاهش اضطراب در دختران نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می شود.
اثر بخشی آموزش تلقیح استرس (SIT) در کاهش اضطراب دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین اثربخشی آموزش تلقیح استرس (STD) در کاهش اضطراب دانشجویان است. روش تحقیق حاضر از نوع آزمایش با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. نمونه مورد پژوهش 30 نفر بودند که به شیوه تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس اضطراب زانک (S.A.S) جمع آوری و از طریق آزمون آماری t استودنت مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش تلقیح استرس (SIT) اضطراب دانشجویان را کاهش می دهد (P<0.01). همچنین یافته های تحقیق نشان داد که اثربخشی آموزش تلقیح استرس در کاهش اضطراب دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد. این روش می تواند توسط مشاوران و متخصصان بهداشت روانی جهت یاوری مراجعان مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی بهزیستی در مبتلایان به هراس اجتماعی بر اساس انواع «خود ناهمخوانی »(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، به بررسی رابطه «خود ناهمخوانی» و «بهزیستی» در بین مبتلایان به هراس اجتماعی پرداخته شد. پژوهش ها نشان داد که مبتلایان به هراس اجتماعی از بهزیستی پایین تری برخوردارند. همین طور، «خود ناهمخوانی» با هراس اجتماعی رابطه مستقیم و با بهزیستی رابطه منفی دارد. لذا این سوال مطرح است که کدام یک از انواع «خودناهمخوانی» تاثیر بیشتری بر بهزیستی مبتلایان داشته و آیا «خود ناهمخوانی» مستقیما باعش کاهش بهزیستی مبتلایان به هراس اجتماعی می شود یا از طریق افزایش هراس اجتماعی کاهش بیشتر بهزیستی را به دنبال دارد. برای اجرای این طرح، تعداد 250 نفر از دانشجویان مبتلا به هراس اجتماعی به تصادف انتخاب شدند که همزمان به پرسشنامه های بهزیستی و «خود ناهمخوانی» پاسخ دادند. نتایج نشان داد که خود ناهمخوانی «واقعی ناخواسته» و «واقعی/بایدی» به ترتیب تاثیر بیشتری بر بهزیستی دارند. همچنین اثر مستقیم «خود ناهمخوانی» بر بهزیستی بیش از اثر غیر مستقیم آن است. این یافته می تواند برای درمان هراس اجتماعی و ارتقا سطح بهزیستی مبتلایان دستاورد مهمی به شمار آید.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی دو روش شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان مورد مقایسه قرار گرفت. روش مطالعه در پژوهش حاضر آزمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 90 دانشجوی دختر مبتلا به اضطراب امتحان بودند که از طریق سیاهه اسپیلبرگر و مصاحبه بالینی شناسایی و سپس بطور تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. این آزمودنی ها در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بطور تصادفی جایگزین شدند. سپس شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه به عنوان فنون مداخله ای بکار بسته شدند (یک گروه شناخت درمانی، یک گروه آموزش مهارت های مطالعه را تجربه نمودند و گروه دیگر گروه کنترل را تشکیل دادند).
نتایج تحلیل واریانس بر تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد، بین گروه های آزمایشی و کنترل در اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون تعقیبی توکی نشان داد اضطراب امتحان در گروه های شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافته است. همچنین نتایج نشان داد شناخت درمانی در کاهش هر دو مولفه اضطراب امتحان موثر است؛ با این حال، بین این دو روش در کاهش نمرات مولفه نگرانی اضطراب امتحان تفاوتی مشاهده نگردید.
ترس کودکان واقعیتی انکار ناپذیر
منبع:
گزارش آذر ۱۳۸۷ شماره ۲۰۳
حوزه های تخصصی:
بررسی عملکرد افراد مبتلا به PTSD ناشی از جنگ در حافظه شرح حال رویدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر رابطه بین توانایی دستیابی به مواد شرح حال اختصاصی از حافظه و نشانه های استرس پس از سانحه را مورد بررسی قرار داده است. نمونه های این مطالعه شامل یک گروه از مبتلایان به PTSD ناشی از جنگ، به عنوان گروه آزمایشی و دو گروه کنترل (Non-PTSD و سالم) می باشند که در متغیرهای سن و هوش همتا شده اند. آزمودنی ها پس از تکمیل مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد (IES-R)، سیاهه افسردگی بک (BDI)، سیاهه اضطراب بک (BAI)، و مقیاس هوش تجدید نظر شده وکسلر بزرگسالان (WAIS-R)، به تکمیل آزمون حافظه شرح حال (AMT) پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با گروه های کنترل قادر به بازیابی خاطرات اختصاصی کمتری بودند، کاهش اختصاصی بودن خاطرات در AMT با استرس پس از سانحه گسترده تری در گروه-های دارای سابقه تروما همراه می باشد و همچنین افرادی که دارای نشانه شناسی های شدیدتری بودند، نواقص حافظه وسیعتری را نشان دادند. سرانجام، نتایج نشان داد که میزان این نواقص با نشانه های خاص PTSD رابطه مستقیمی دارد. داده های این مطالعه برحسب دستیابی توافقی به مواد شرح حال اختصاصی در افراد مبتلا که منعکس کننده یک فرآیند تنظیم اثر می باشد، بحث شده است.
" مقایسه حساسیت جسمانی و مهارت های اجتماعی در افراد کمرو، مبتلا به فوبی اجتماعی و بهنجار "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"کمرویی و فوبی اجتماعی، دو اصطلاحی است که اغلب برای توصیف افراد کم حرف به کار می رود، که در موقعیت های اجتماعی دچار ترس از ارزیابی منفی می شوند. به رغم شباهت هایی که بین کمرویی و فوبی اجتماعی وجود دارد، اکثریت افراد کمرو ملاک های فوبی اجتماعی را ندارند و در نتیجه می توان گفت که کمرویی کاملاً معادل فوبی اجتماعی نیست. این تحقیق به هدف مقایسه کمرویی و فوبی اجتماعی انجام شده در این پژوهش.
نمونه شامل 87 نفر بود. 31 فرد عادی، 30 فرد مبتلا به فوبی اجتماعی و 26 فرد کمرو، که بدون ملاک های فوبی اجتماعی بودند. افراد مبتلا به فوبی اجتماعی از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز انتخاب شدند و نمونه عادی و کمرو از میان 300 نفر انتخاب شدند، که به روش نمونه گیری خوشه ای از بین دانشجویان دانشگاه شیراز برگزیده شده بودند.
پرسشنامه هراس اجتماعی، مقیاس کمرویی، حساسیت جسمانی و مهارت های ارتباطی پاسخ دادند.
نتایج این تحقیق نشان داد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی نسبت به افراد عادی مهارت های اجتماعی ضعیف تری دارند، ولی در زمینه حساسیت جسمانی تنها افراد مبتلا به فوبی اجتماعی بودند که نسبت به افراد عادی تفاوت داشتند. همچنین، دیده شد که افراد کمرو و مبتلا به فوبی اجتماعی در زمینه مهارت های اجتماعی با یکدیگر تفاوتی ندارند و آنچه آن ها را از هم متمایز می کند میزان حساسیت جسمانی است. درباره نتایج این تحقیق با کمک دیدگاه های مطرح در زمینه فوبی اجتماعی بحث شد."
تبیین اختلال وسواسی- اجباری بر حسب سبک های دلبستگی و مکانیزم های دفاعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین تجارب اوایل کودکی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، به مقایسه سبکهای دلبس ـ تگی و مکانیزمهای دفاعی این بیماران با افراد عادی پرداخته است.
روش : روش تحقیق پژوهش حاضر پسرویدادی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ساکن شهرستان یزد که در فاصله سه ماهه اول سال 1385 به بیمارستان بهمن یزد مراجعه کرده بودند، تشکیل میدهند. نمونه پژوهش شامل تمامی مراجعهکنندگانی بود که در روزهای زوج به بیمارستان فوق مراجعه کرده و توسط روانپزشک بیمارستان مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشخیص داده شده بودند. گروه مقایسه نیز شامل هشتاد زن از جامعه عادی بود که از نظر سن و تحصیلات تا جای ممکن همتای گروه نمونه بودند. بـرای اندازهگیری سبکهای دلبستگی از فرم فارسی هنجاریابیشده فهرست دلبستگی بزرگسال (AAI) و برای اندازهگیری مکانیزمهای دفاعی از فرم فارسی هنجاریابیشده پرسشنامه مکانیزمهای دفاعی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از شاخصهای توصیفی و برای مقایسه میانگینها از آزمون T برای گروههای همبسته استفاده شد.
یافتهها : میزان سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا در افراد مبتلا به وسواس بهطور معنیداری بیشتر از افراد بهنجار است. میزان مکانیزمهای رشدیافته در افراد بهنجار بیشتر از افراد مبتلا به وسواس است.
نتیجهگیری: اولاً بین بیشحمایتکنندگی و کمتر پاسخگو بودن والدین و علایم اختلال وسواسی- اجباری همبستگی وجود دارد. ثانیاً درمان اختلال وسواسی- اجباری با افزایش قابلملاحظه استفاده از مکانیزمهای دفاعی رشدیافته همراه است. "