فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال اضطراب اجتماعی، شایع ترین نوع اختلالات اضطرابی است که به عملکرد و روابط اجتماعی فرد آسیب می رساند. از جمله عوامل مؤثر در ابتلا و تداوم این اختلال، طرح واره های ناسازگار اولیه و نقایص در تنظیم هیجان است. هدف از پژوهش حاضر، ارایه مدل ساختاری نقش مستقیم و غیر مستقیم طرح واره های ناسازگار اولیه بر اضطراب اجتماعی با میانجی گری تنظیم هیجان بود. مواد و روش ها:مطالعه حاضر به صورت توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز را تشکیل می داد که از بین آن ها تعداد 300 نفر به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه طرح واره ناسازگار Young، اضطراب اجتماعی Kanwar، تنظیم هیجان Gross و John و جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها:طرح واره های بریدگی/ طرد، خودگردانی/ عملکرد مختل، محدودیت مختل، دیگر جهت مندی و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری، به واسطه تنظیم هیجانی نقش مثبت و معنی دار در نشانه های اضطراب اجتماعی داشت (01/0 > P). از سوی دیگر، در بین طرح واره های ناسازگار اولیه نقش گوش به زنگی، خودگردانی/ عملکرد مختل و بریدگی/ طرد در اضطراب اجتماعی، برجسته تر از طرح واره های محدودیت مختل و دیگر جهت مندی بود. نتیجه گیری:اضطراب اجتماعی نه تنها از بدکارکردی شناختی در قالب طرح واره های ناسازگار تأثیر می پذیرد، بلکه نشانه های این اختلال به واسطه بدتنظمی های هیجانی، تشدید می شود؛ به نحوی که اثرات منفی شناخت واره های معیوب بر اضطراب اجتماعی از طریق عملکرد معیوب تنظیم هیجانی افزون تر شده و باعث تشدید علایم اضطراب اجتماعی می گردد.
مرگ آگاهی تجربه ای بیدارکننده: دو مطالعه بر اضطراب مرگ و ارزش گذاری آرزوهای بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در دو مطالعه به بررسی چگونگی رابطه میان اضطراب مرگ با آرزوهای بیرونی پرداخته است. مطالعه اول از نوع توصیفی و همبستگی است. 457 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و مقیاس اضطراب مرگ و نمایه آرزو را کامل کردند. در مطالعه دوم که از نوع آزمایشی و در قالب طرح دو گروهی با پس آزمون بود. شرکت کنندگان 104 نفر دانشجو بود ند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند و با بکارگیری تکلیف فراخوانی افکار مرگ و نمایه آرزو، اثر برجستگی مرگ بر آرزوهای بیرونی در میان آن ها آزمون شد. در مطالعه اول با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطه مثبت معنادار میان جذابیت ظاهری با اضطراب مرگ و خرده مقیاس هایش مشاهده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانسِ چندمتغیره مطالعه دوم نیز نشان داد که برجستگی مرگ منجر به کاهش اهمیت آرزوهای بیرونی، در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل شد. همچنین، تأثیر برجستگی مرگ بر جذابیت ظاهری، معنادار بود. نتایج به دست آمده مطابق با مبانی دیدگاه های انسان گرا و وجودی و نظریه های خودمختاری و مدیریت وحشت، به نقش بیدارکننده مرگ آگاهی بر اجتناب از پیگیری سبک زندگیِ بی اصالت (پیگیری آرزوهای ناسالم) تأکید می کند.
نقش میانجی تفکر ارجاعی در ارتباط بین کمال گرایی و اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر تفکر ارجاعی در رابطه بین کمال گرایی و اضطراب اجتماعی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) شهر قزوین به تعداد 7030 نفر در سال 1394 بود؛ که به روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس های تفکر ارجاعی اهرینگ (2010)، کمال گرایی فراست (1990) و اضطراب اجتماعی کانور (2000) بود. داده های آزمودنی ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفکر ارجاعی رابطه بین کمال گرایی و اضطراب اجتماعی را میانجی گری می کند. نتیجه-گیری: کمال گرایی و تفکر ارجاعی به نوعی نقش پیش بینی کننده برای اضطراب اجتماعی دارند. به طوری که با افزایش کمال گرایی و تفکر ارجاعی، اضطراب اجتماعی نیز افزایش می یابد. افراد کمال گرایی که مشخصه های تفکر ارجاعی را دارند، اضطراب اجتماعی بیشتری را متحمل می شوند. در تدوین برنامه های درمانی برای اضطراب اجتماعی باید به کمال گرایی و تفکر ارجاعی که به عنوان فرآیندهای فراتشخیصی مطرح می شوند توجه ویژه شود.
جایگاه دلبستگی به همسال و اضطراب دوره نهفتگی در تدوین مدل پرخاشگری با توجه به ریشه های تحولی آن در کارکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اهمیت و جایگاه دلبستگی همسال و اضطراب دوره نهفتگی در تدوین مدل پرخاشگری با توجه به نقش ریشه های تحولی در کارکرد خانواده انجام شد. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود که به روش نمونه گیری چندمرحله ای بر روی 330 نفر از دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی شهر بیرجند در سال 1393 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه فرزندپروری یانگ، سبک دلبستگی دوره نهفتگی، اضطراب کتل و پرخاشگری بود. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد مسیر ریشه های تحولی خودگردانی مختل و گوش به زنگ بودن (خانواده گرفتار شده سخت) به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق دلبستگی دوسوگرا به همسال سهم مثبتی در جهت پیش بینی اضطراب داشت و از آن طریق پیش بین کننده پرخاشگری نشان داده شد. مسیر ریشه های تحولی محرویت عاطفی و عملکرد مختل (خانواده رهاشده آشفته) نیز تنها به طور غیر مستقیم از طریق افزایش دلبستگی اجتنابی سهم مثبتی در جهت پیش بینی اضطراب و به طور غیر مستقیم از طریق افزایش اضطراب سهم مثبتی در جهت پیش بینی پرخاشگری نشان داد. افزون بر این در مدل برازش یافته، سهم خانواده های با ریشه های تحولی گرفتار شده سخت نسبت به خانواده های رها شده آشفته در جهت پیش بینی پرخاشگری قوی تر بدست آمد، لذا با توجه به نقش ریشه های تحولی، دلبستگی دوره نهفتگی و اضطراب، می توان با کنترل عوامل زمینه ساز از افزایش پرخاشگری و پیامدهای نامناسب آن در سنین پایین جلوگیری کرد.
اثربخشی درمان بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی و اضطراب دو طبقه از اختلال های بسیار شایع و همبود هستند. میزان بالای افسردگی و اضطرابِ همبود، مداخلات درمانی را اغلب پیچیده می سازد. مدل درمان بین تشخیصی، مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان برای دامنه گسترده ای از اختلال های هیجانی قابلیت کاربرد دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی بین تشخیصی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و تنظیم هیجان انجام شد. تعداد 34 نفر از دانشجویان مبتلا به افسردگی و اضطراب همبود، پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در دو گروه درمان بین تشخیصی (16 نفر) و کنترل (18 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایشی، 8 جلسه درمان هفتگی بین تشخیصی را دریافت کرد. شرکت کنندگان مقیاس افسردگی بک (BDI-II)، مقیاس اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. یافته های پژوهش نشان داد که درمان بین تشخیصی در کاهش نشانه های افسردگی، اضطراب و نیز تعدیل راهبردهای تنظیم هیجان اثربخش است. دست اوردهای درمانی، در پیگیری 2 ماهه نیز حفظ شده است. با توجه به تاثیر درمان بین تشخیصی در بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب و تنظیم هیجان در دانشجویان، این نتایج برای متخصصان بالینی و مشاوران دست اندرکار در مراکز مشاوره دانشگاهی تلویحات کاربردی دارد.
اثربخشی روش درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد در زنان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه ناشی از اتفاقات غیرنظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد در درمان زنان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه ناشی از اتفاقات غیرنظامی در شهر یاسوج بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده تمامی زنانی بود که در بیمارستان ها و مراکز درمانی و تخصصی شهر یاسوج دارای پرونده روانشناسی و روانپزشکی بوده و تشخیص اختلال استرس پس از ضربه ناشی از اتفاقات غیرنظامی دریافت کرده بودند.40 نفر از جامعه مورد مطالعه به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. سپس روش درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد بر روی گروه آزمایشی به مدت 5 جلسه 90 دقیقه ای و یک بار در هفته اعمال گردید و بر روی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای صورت نگرفت. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تأثیر واقعه تجدید نظر شده، مقیاس خود گزارش دهی نشانه های اختلال استرس پس از ضربه و چک لیست نشانه های روانی بود. شرکت کنندگان به لحاظ متغیرهای مورد بررسی در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری(مانکوا) و تک متغیری( آنکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که روش درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد موجب کاهش نمرات مقیاس تأثیر واقعه تجدید نظر شده، مقیاس خود گزارش دهی نشانه های اختلال استرس پس از ضربه و شاخص شدت کلی چک لیست نشانه های روانی شد. نتایج به دست آمده نشان داد که این روش درمانی در بهبود علائم اختلال استرس پس از ضربه و نشانه های همراه با آن مؤثر بوده است.
اثربخشی برنامه درمانگری کندال بر بهبود نظم جویی شناختی هیجانی کودکان مبتلا به اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال های اضطرابی، اختلال های شایع روانی هستند که کودکان تجربه می کنند به گونه ای که تحول شناختی، اجتماعی و هیجانی کودک را مختل می کنند. شیوع بالا و ایجاد پیامدهای منفی درازمدت بر تحول کودکان، نیاز به درمان موثر را برجسته می کند.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش برنامه درمانگری کندال بر بهبود نظم جویی شناختی هیجان کودکان مبتلا به اختلال های اضطرابی انجام شد. این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. بر اساس نمونه گیری هدفمند 22 دانش آموز دختر و پسر با تشخیص اختلال های اضطرابی در دامنه سنی 8 – 13 سال انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار داده شدند. ارزیابی با استفاده از مقیاس اضطراب چند بعدی MASC، فرم والد و معلم آچنباخ، مقیاس نظم جویی شناختی هیجان فرم کودکان انجام شد. گروه آزمایش در 16 جلسه درمان انفرادی شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری تحلیل گردید. تحلیل نتایج نشان داد که میانگین نمرات راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری کاهش یافت (P#,
مقایسه رفتار خودتنظیمی، خودآگاهی هیجانی و سبک های تصمیم گیری در زنان با و بدون اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف مقایسه رفتار خودتنظیمی، خودآگاهی هیجانی و سبکهای تصمیمگیری در زنان با و بدون اختلال اضطراب فراگیر اجرا شد. این پژوهش از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر رشت در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش 75 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بر اساس تشخیص روان پزشک و 75 زن عادی بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه افکار اضطرابی ولز، پرسشنامه خودتنظیمی براون، میلر و لاوندوسکی، مقیاس خودآگاهی هیجانی بار-آن و پرسشنامه سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که میانگین نمرات خودتنظیمی، سبکهای تصمیمگیری شهودی و عقلانی و خودآگاهی هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به طور معناداری کم تر از افراد عادی بود. همچنین میانگین نمرات سبکهای تصمیمگیری اجتنابی و وابسته در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به طور معناداری از افراد عادی بیشتر بود، اما بین میانگین نمرات دو گروه در سبک تصمیمگیری آنی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این نتایج تلویحات مهمی در آسیبشناسی اختلال اضطراب فراگیر دارد. بر این اساس، متخصصان می توانند از نتایج پژوهش برای پیشگیری و درمان اختلال اضطراب فراگیر استفاده کنند.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی و نوجوانی شرایط خاصی دارد. مشکل در مقابله و تنظیم هیجان می تواند منجر به اختلال های اضطرابی شود. هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار بود.
روش : روش از نوع علّی- مقایسه ای بود. 331 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان تویسرکان در سال تحصیلی 94- 1393 به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پس از غربالگری 60 نفر انتخاب گردیدند (30 نفر با اضطراب بالا، 30 نفر با اضطراب پایین). آزمودنی ها پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990)، تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب (2000) را پاسخ دادند. داده ها به کمک نرم افزار اس پی اس اس و با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال های هیجانی مرتبط با اضطراب با گروه بهنجار ازنظر آماری تفاوت معنادار وجود دارد (05/0 > P). همچنین بین دو گروه موردبررسی ازنظر مؤلفه های متغیرهای مذکور به عنوان یک متغیر ترکیبی، تفاوت معنادار آماری به دست آمد. هرچند راهبرد مقابله ای مسئله مدار و تنظیم هیجان از نوع ارزیابی مجدد تفاوت معناداری را در گروه های مورد مقایسه نشان نداد اما ازنظر راهبرد مقابله ای هیجان مدار، راهبرد مقابله ای اجتنابی و تنظیم هیجان از نوع فرونشانی، تفاوت بین دو گروه مورد مقایسه معنادار بود (05/0 > P).
نقش واسطه ای خودتنظیمی در رابطه ی بین سبک های تفکر و اضطراب امتحان دانشجویان دانشگاه بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای خودتنظیمی در رابطه ی بین سبک های تفکر و اضطراب امتحان دانشجویان دانشگاه بیرجند انجام گرفت. پژوهش حاضر ازجمله پژوهش های غیرآزمایشی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی، 300 دانشجوی دانشگاه بیرجند (150 پسر و 150 دختر) انتخاب شدند و به سه پرسشنامه ی اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375)، خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (1990) و سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) پاسخ دادند. سپس از روش های آمار توصیفی مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار و نیز از شاخص های آمار استنباطی تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار آموس استفاده شد. نتایج نشان دادند سبک های تفکر 31 درصد از واریانس یادگیری خودتنظیمی و سبک های تفکر با میانجی گری یادگیری خودتنظیمی 36 درصد از واریانس اضطراب امتحان را تبیین می کنند. سبک های تفکر از طریق خودتنظیمی با اضطراب امتحان رابطه ی غیرمستقیم دارد. لذا از طریق مشخص کردن سبک تفکر و مهارت خودتنظیمی افراد می توان مقداری از اضطراب امتحان آن ها را تبیین کرد و در نتیجه برای کاهش اضطراب امتحان آن ها برنامه هایی را تنظیم کرد. در نتیجه براساس یافته های این پژوهش برنامه ریزان و درمان گرانی که از خودتنظیمی برای کاهش اضطراب امتحان بهره می جویند لازم است به سبک تفکر مراجع به عنوان یک متغیر اصلی توجه ویژه نمایند.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر اضطراب و امیدواری افراد وابسته به مواد در حین ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر اضطراب و امیدواری افراد وابسته به مواد در حین ترک بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد وابسته به مواد ساکن در کمپ های ترک اعتیاد شهرستان مراغه بودند. از این جامعه آماری تعداد 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های اضطراب زونگ و امیدواری میلر استفاده شد. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات آموزشی شرکت کردند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که آموزش واقعیت درمانی مبتنی بر نظریه انتخاب اضطراب را کاهش و امیدواری را افزایش می دهد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سطح اضطراب و امیدواری در دوره ترک مواد، مراکز ترک اعتیاد می توانند با ارائه آموزش نظریه انتخاب به افزایش سطح امیدواری و کاهش اضطراب افراد پس از ترک مواد کمک کنند.
درمان اختلال استرس پس از ضربه در زنان با تجربه خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس پس از ضربه و افسردگی، شایع ترین بیماری های مرتبط با حادثه آسیب زا هستند. هدف پژوهش حاضر تشخیص اثربخشی درمان مواجهه روایی بر کاهش علائم استرس پس از ضربه و افسردگی همبود است. درمان مواجهه روایی دربرگیرنده بسیاری از مؤلفه های مواجهه سازی است و البته توجه مضاعفی دارد بر مستندسازی روشن فجایعی که قربانی متحمل شده است. در این مطالعه 24 نفر از زنان تهرانی با تجربه خیانت همسر و دارای استرس پس از ضربه و افسردگی، با گمارش تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش قرار گرفتند. همه افراد، مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند، سپس مقیاس تجدیدنظرشده تأثیررویداد (IES-R) و سیاهه افسردگی بک (BDI) را تکمیل کردند؛ گروه آزمایش هشت جلسه درمان را پشت سر گذاشتند و افراد هر دوگروه مقیاس و سیاهه را دوباره بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل آماری نشان داد استرس پس از ضربه و دومولفه از سه مولفه آن (افکارناخواسته و برانگیختگی) در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن به طور معنادار کاهش پیدا کرده است. افسردگی نیز در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان به طور معنادار کاهش پیدا کرده و سیر نزولی خود را تا سه ماه بعد حفظ کرده است. برطبق این پژوهش درمان حاضر می تواند در حیطه مسائل اجتماعی و برای درمان استرس پس از ضربه نیز به صورت مؤثر به کار گرفته شود. موفقیت این درمان را در بستر فرهنگ ایرانی می توان مدیون جنبه روایی درمان تلقی کرد. پژوهش حاضر هم چنین تأیید می کند که روابط فرازناشویی، می تواند منجر به استرس پس از ضربه در فرد قربانی شود.
مقایسه و بررسی نیمرخ عصب روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به وسواس فکری- عملی و اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش مقایسه نیمرخ عصب روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در مبتلایان به وسواس فکری–عملی و اضطراب فراگیر بود.\nروش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک های اعصاب و روان شهر شیراز در سال 1395بود. تعداد 60 بیمار وسواس فکری-عملی و اضطراب فراگیر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین تعداد30 نفر از کسانی که هرگونه تشخیص روان پزشکی در مورد آنان منتفی بود نیز به عنوان گروه عادی انتخاب شدند. این افراد از لحاظ سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و آزمون اشکال پیچیده آندره ری جمع آوری و به روش تحلیل واریانس با کمک نرم افزار SPSS-20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.\nیافته ها: نشان داد بین سه گروه از نظر ثبات ادراکی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما از نظر حافظه دیداری بین بیماران وسواسی با دو گروه دیگر تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسه تنظیم شناختی هیجان در ابعاد مثبت و منفی نشان داد که تنظیم شناختی هیجان مثبت، بین گروه عادی با دو بیماران وسواس فکری-عملی و اضطراب فراگیر تفاوت معناداری وجود دارد اما در بعد تنظیم شناختی هیجان منفی بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد.\nنتیجه گیری : بیانگر این می باشد که اختلال وسواس فکری-عملی و اضطراب می تواند شرایط متفاوتی را از لحاظ عملکردهای عصبی- شناختی و تنظیم هیجانی در بیماران ایجاد کندکه در این مسله باید در طراحی و اجرا درمان مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثر بخشی آموزش کارکردهای اجرایی و مدیریت والدین در کاهش نشانه های کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش مدیریت والدینی بر نشانه های اضطرابی کودکان انجام گرفت. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، همه کودکان پیش دبستانی 5-4 ساله مبتلا به اختلالات اضطرابی منطقه شش تهران به تعداد 114 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در مجموع 60 کودک انتخاب شدند و در سه گروه که هر کدام شامل بیست نفر بود، جای گرفتند. در گروه نخست، کودکان مورد آموزش کارکرهای اجرایی و درگروه دوم، والدین مورد آموزش مدیریت والدینی قرار گرفتند در حالی که گروه سوم آموزشی ندیدند. ابزار سنجش آزمون، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس(اسپنس،1988) بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که نمره های دو گروه آموزش دیده در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش دارد (P<0.001). هم چنین، گروه دوم که آموزش مدیریت اجرایی را دریافت کرده بودند، در مقایسه با گروه آموزش، کارکردهای اجرایی در مقایسه پس آزمون با پیش آزمون، کاهشی بیش تر نشان داد. (P<0.001). بنابراین، آموزش کارکردهای اجرایی و مدیریت والدینی می تواند در درمان اختلالات اضطرابی کودکان مفید واقع شوند، ولی آموزش مدیریت والدینی تاثیری بیش تر دارد.
مدل ساختاری نظم بخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل ساختاری نظم بخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان انجام شد.برای دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 462 (223 دختر و 241 پسر) دانشجوی دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به مقیاس مشکلات در نظم بخشی هیجانی، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا و پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که از بین مؤلفه های دشواری در نظم بخشی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای نظم بخشی هیجانی هم به صورت مستقیم و هم با واسطه گری نگرانی و مؤلفه دشواری در انجام رفتار هدفمند تنها به صورت مستقیم بر علائم اختلال اضطراب تعمیم یافته تأثیر می گذارند. به طورکلی این نتایج نشان می دهد که مؤلفه های نظم بخشی هیجانی می توانند بر علائم اختلال اضطراب فراگیر در جمعیت عمومی تأثیرگذار باشد، به طوری که افزایش دشواری ها در نظم بخشی هیجانی منجر به افزایش نگرانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در آن ها می شود.
کارآمدی آموزش معنویت با رویکرد اسلامی در کاهش اضطراب وجودی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کارآمدی آموزش معنویت اسلامی در کاهش اضطراب وجودی انجام گرفته است. طرح پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری، شامل همه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر کرمانشاه، در سال تحصیلی 93-1392بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، یک دبیرستان انتخاب و از جمعیت 120 نفری دانش آموزان مذکور، تعداد 30 نفر، که نمره اضطراب وجودی زیرخط برش را در مقیاس اضطراب وجودی گود کسب کرده بودند، انتخاب شده و به 2 گروه 15 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای گروه آزمایش، 5 جلسه90 دقیقه ای آموزش معنویت با رویکرد اسلامی برگزار گردید. پس از اجرای جلسات آموزشی، آزمون اضطراب وجودی گود بر هر 2 گروه اجرا شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل، از لحاظ اضطراب وجودی تفاوت معنی داری وجود دارد؛ یعنی آموزش معنویت اسلامی در کاهش اضطراب وجودی تأثیر کارآمدی داشته است.
نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های اخیر، به بررسی نقش نارساتنظیم گری هیجان در رشد و تداوم نشانه های اضطرابی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای نارسایی راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی با نشانه های اضطراب فراگیر بود. تعداد 621 نفر (392 دختر، 229 پسر) از دانشجویان دانشگاه های تهران در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه نشانه خلقی و اضطرابی- نسخه کوتاه (MASQ-SF)؛ مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS)، مقیاس شدت عاطفی (AIM)، پرسشنامه حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (SPQRS)، مقیاس کنترل توجه (ACS)، پرسشنامه آگاهی بدنی (BAQ)، پرسشنامه تجربه ها (EQ) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان (ERQ) را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد که شدت هیجان منفی و سیستم انگیزش ایمنی رابطه مثبت معنادار دارند. هم چنین، از بین راهبردهای تنظیم هیجان تنها مولفه کنترل توجه از راهبرد توجه کردن و راهبرد اجازه دادن با برانگیختگی اضطرابی رابطه منفی داشتند. در این پژوهش، نقش واسط ه ای آگاهی بدنی از راهبرد توجه کردن و ارزیابی مجدد در رابطه بین شدت هیجان منفی و سیستم انگیزشی ایمنی با نشانه های اضطرابی تایید نشد، درحالی که سایر راهبردهای تنظیم هیجان، نقش واسطه ای معنادار داشتند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای توجه کردن، اجازه دادن و فاصله گرفتن در تشکیل نشانه های اضطرابی تاثیرگذار هستند. بنابراین، توجه به این راهبردهای تنظیم هیجان می تواند به شناخت بهتر نشانه های اضطرابی و درمان کارآمدتر منجر شود.
اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر نشانه های اضطراب حالت و صفت در بیماران مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT یکی از درمان های شناختی رفتاری مبتنی بر مهارت آموزی است که در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر DBT بر کاهش اضطراب حالت وضعیت بیماران مبتلا به دیابت نوع II اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع II مراجعه کننده به یک کلینیک خصوصی در شهر ساری بودند که از بین آن ها 20 نفر ملاک ورود به پژوهش را داشتند. شرکت کنندگان در طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش مهارت آموزی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی با تکیه بر مولفه های ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی و کارآمدی بین فردی، طی دوازده جلسه دو ساعته و در طول شش هفته بر اساس راهنمای درمانی اجرا شد. برای بررسی اضطراب در پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه اضطراب حالت-صفت اشپیلبرگر استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پس از حذف اثر پیش آزمون بین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایشی و کنترل در اضطراب حالت و صفت تفاوت آماری معناداری وجود دارد. مبتنی بر یافته های پژوهش می توان بیان داشت که مداخله DBT بر کاهش اضطراب حالت و صفت بیماران دارای دیابت نوع II تأثیرگذار است.