فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عوامل اجتماعی متعددی در اختلال وسواسی-اجباری نقش بازی می کنند و نوع رفتار و هیجانات خانواده درارتباط با بیمار از جمله عوامل مهم در شروع، شدت و عود اختلال وسواسی-اجباری شناخته شده است. مطالعه ی حاضر به منظور شناخت هیجانات درک شده ی بیمار در محیط خانواده انجام گرفته است. روش کار: مطالعه ی حاضر از نوع کیفی می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند بر روی 10 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری انجام شد. در این مطالعه از روش Focus Group جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. تمام اظهارات بیماران ضبط و کلمه به کلمه پیاده گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که هیجانات ادراک شده بیماران در 4 حیطه ی مربوط به هیجانات ابراز شده در خانواده شامل آمیختگی بیش از حد، انتقادگری، بی توجهی و عدم حمایت عاطفی و خشونت طبقه بندی می شود و این هیجانات باعث برانگیختن احساساتی نظیر عدم اعتماد به نفس، احساس تحت کنترل بودن، نداشتن حریم شخصی، احساس درک نشدن، خشم وعصبانیت، احساس گناه و ناامیدی، احساس تنهایی، افسردگی، بی ارزشی، بی توجهی و طرد شدن، اضطراب و خودسرزنشی در بیماران شده بود. نتیجه گیری: هیجانات درک شده ی بیماران از سوی خانواده، گویای واکنش های غیر انطباقی خانواده در ارتباط با بیمار می باشد که خود، تهدیدکننده ی سلامت بیماران و شکست نتایج درمانی و شدت و عود اختلال وسواسی-اجباری می باشد. هیجانات درک شده ی بیماران به گونه ای بیانگر عدم آموزش خانواده، عدم آشنایی آنان با ماهیت بیماری های روان پزشکی و به نوعی آشفتگی روانی و ارتباطات ناسالم در محیط خانواده می باشد بنابراین برگزاری جلسات آموزش خانواده به عنوان پایه و مکمل درمان در پیشگیری از عود اختلال وسواسی-اجباری باید مورد توجه درمانگران قرار گیرد.
پیش بینی میزان موفقیت جراحی پیوند دورزننده عروق تاج مانند قلب بر اساس اضطراب، افسردگی، عوامل طبی و جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از بین بیماریهای قلبی، بیماری عروق کرونر قلب (CAD) علت اصلی مرگ و میر جوامع انسانی می باشد و جراحی پیوند دورزننده عروق تاج مانند قلب (CABG) متداولترین مداخله درمانی است. دوره بستری بیمارستانی پس از جراحی، تخمینی از میزان موفقیت جراحی به حساب می آید که کاملا توسط عوامل طبی و جمعیت شناختی قابل توضیح نمی باشد. بلکه عوامل روانشناختی نیز در این میان مهم می باشند. بنابراین هدف پژوهش حاضر این بود تا علاوه بر این عوامل، به بررسی تاثیر عوامل روان شناختی بر طول دوره بستری بیمارستانی پس از این جراحی بپردازد. از بین بیماران مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان شهید رجایی تهران که کاندیدای این جراحی بودند، 150 بیمار (30 نفر زن و 120 نفر مرد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از بیماران خواسته شد پرسشنامه 21 سوالی DASS-21 را تکمیل کنند. تحلیل رگرسیون گام به گام متغیرهای روانشناختی، طبی و جمعیت شناختی نشان داد مهمترین متغیرها برای پیش بینی طول مدت بستری بیمارستانی پس از جراحی، اضطراب و افسردگی، دیابت و فشار خون بالا و سن و جنسیت هستند. نتایج نشان دادند که می توان با ارزیابی پیش از جراحی این متغیرها، به شناسایی بیمارانی نایل شد که ممکن است این نوع جراحی برای آنها موفقیت آمیز نباشد.
اثربخشی طرحواره درمانی و معنا درمانی بر اضطراب مرگ در افراد مبتلا به خودبیمارپنداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش تمرکز بر اضطراب مرگ با دو رویکرد طرحواره درمانی و معنا درمانی در درمان خودبیمارپنداری بود. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به خودبیمارپنداری همبود با اضطراب مرگ بود که تعداد ۲۸ نفر به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش ۱، آزمایشی ۲ و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی ۱ به مدت ۲۰ جلسه تحت مداخله طرحواره درمانی و گروه آزمایشی ۲ به مدت ۱۰ جلسه تحت مداخله با رویکرد معنا درمانی قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات دو آزمون اضطراب مرگ تمپلر و مقیاس نگرش به بیماری کلنر در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری روی آزمودنی ها اجرا شدند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که طرحواره درمانی و معنا درمانی هر دو به طور معنی داری باعث کاهش خودبیمارپنداری و اضطراب مرگ می شوند. این پژوهش دو نتیجه مهم در بر داشت. اول اینکه مشخص شد طرحواره درمانی در درمان خودبیمارپنداری که اختلالی مقاوم به درمان محسوب می شود اثربخشی بالایی دارد. دوم اینکه مشخص شد تمرکز بر اضطراب مرگ در درمان خودبیمارپنداری باعث بهبود معنی دار این بیماران می شود.
اثر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری با محتوای مذهبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اختلال وسواسی- جبری (Obsessive compulsive disorder یا OCD) نوعی از اختلالات اضطرابی به شمار می رود که در افراد دارای اعتقادات مذهبی، می تواند در زمینه مذهبی بروز کند. استرس در تشدید علایم این اختلال نقش دارد. استفاده از راهبردهای مقابله با استرس مناسب، می تواند از تأثیرات این عامل بر بیمار بکاهد. هدف از انجام این مطالعه، تأثیر درمان شناختی- رفتاری مذهبی در راهبردهای مقابله با استرس و نمره وسواس بیماران مبتلا به OCD با محتوای مذهبی بود. مواد و روش ها:مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی (روش های غیر دارویی) بود که به صورت قبل و بعد از مداخله انجام شد. روان درمانی طی 10 جلسه (یک جلسه 5/1 ساعته در هفته ) انجام گرفت. یک نفر روان پزشک و یک نفر روحانی متخصص در علوم حوزه فقه و آشنا با اختلال وسواس (با ابعاد علمی آن) اداره جلسات را بر عهده داشتند. نمره Yale-Brown بالاتر از 17 معیار ورود اولیه به پژوهش در نظر گرفته شد. قبل از شروع دوره و در پایان دوره (جلسه دهم)، پرسش نامه مربوط به خصوصیات دموگرافیک بیماران، مقیاس Y-BOCS (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale) و چک لیست مقابله با استرس (Coping Scale-Revised یا CS-R) توسط یک روان شناس بالینی تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های Wilcoxon و Mann Whitney U و ضریب همبستگی Spearman در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:تعداد 15 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین نمره مقیاس Y-BOCS قبل از مداخله 39/29 ± 00/6 و بعد از مداخله 1/24 ± 5/6 به دست آمد (012/0 = P). میانگین نمره CS-R نیز از 5/36 ± 9/12 قبل از مداخله به 3/35 ± 0/12 بعد از مداخله رسید (442/0 = P). نتیجه گیری:نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روان درمانی شناختی- رفتاری با رویکرد مذهبی، می تواند تأثیر قابل توجهی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری داشته باشد، اما این جلسات بر روی راهبرد مقابله با استرس این بیماران تأثیری نگذاشت.
مقایسه اثر بخشی« طرحواره درمانی» و «حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد» به روش موردی بر کاهش اضطراب اجتماعی: ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق باهدف مقایسه اثر بخشی «طرحواره درمانی» و«حساسیت زدایی باحرکات چشم و پردازش مجدد» به روش موردی بر کاهش اضطراب اجتماعی مراجعین نا ایمن مرکز مشاوره اجرا گردید.روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی بود و نمونه به تعداد 22نفر با توجه به اجرای آزمون بر روی جامعه مراجعینِ مرکز مشاوره انتخاب و در سه گروه جایگزین تصادفی شدند.جهت گردآوری داده ها ازمقیاس اضطراب اجتماعی کانور( SPIN) وآزمون دلبستگی هازان و شیور(ASP) استفاده شد.داده های به دست آمده با استفاده از روش کوواریانس تحلیل گردید. نتایج نشان دادکه طرحواره درمانی و حساسیت زدایی در مقایسه با گروه لیست انتظار تاثیر معناداری در کاهش اختلال دارند.تفاوتی از لحاظ میزان تاثیر در بین دو روش درمانی مشاهده نشد.برای کاهش مولفه ترس اختلال اضطراب اجتماعی روش طرحواره درمانی موثر تر از حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد می باشد.بر این اساس میتوان برای کاهش اضطراب اجتماعی از هر دو روش درمانی بهره برد.وبرای کاهش مولفه ترس،طرحواره درمانی ارجحیت دارد
اثر بخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقای کیفیت زندگی زنان دارای سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقای کیفیت زندگی زنان دارای سرطان پستان طراحی شده است. روش: با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد ۴۰ بیمار دارای سرطان پستان انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. استفاده از یک طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه تحت شیوه های آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری قرار گرفت، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مقیاس کیفیت زندگیSF-۱۲ مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود نداشت، اما آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری در گروه آزمایش، نمرات مولفه های کیفیت زندگی را بطور معنی داری (۰۵/۰p
تاثیر روش درمان تن آرامی گروهی بر کاهش اختلال اضطراب جدایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب جدایی پریشانی کودک است هنگامی که او در تجربه جدایی و یا پیش بینی جدایی از سرپرست خود می باشد. تشخیص اختلال اضطراب جدایی[1]در دوران کودکی از نظر خطر سلامت روان در سراسر عمر قابل توجه است. هدف پژوهشگر از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روش تن آرامی گروهی بر کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی دانش آموزان پایه اول ابتدایی بود. به همین منظور از طرح پژوهش شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. یک ماه بعد از پایان جلسات مداخله، مرحله ی پیگیری انجام شد. جامعه تحقیق را دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر سمنان تشکیل دادند. اعضای نمونه شامل 24 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند و پس از کسب رضایت والدین برای شرکت در جلسات تن آرامی گروهی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. سپس مداخله ی تن آرامی گروهی که براساس تئوری آرمیدگی جکوبسون و به شکلی بازی گونه تدوین شده بود در ده جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه پژوهش از آزمون تحلیل واریانس آمیخته دو طرفه استفاده شد. یافته ها حاکی از این بود که درمان تن آرامی گروهی بر کاهش نشانه های اختلال اضطراب جدایی دانش آموزان مقطع ابتدایی در دو گروه آزمایش و گواه اثربخش است. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مداخله ی تن آرامی گروهی در بهبود نشانه های اضطراب جدایی دانش آموزان موثر است. بنابراین، به منظور مقابله با اختلال اضطراب جدایی کودکان، درمان تن آرامی گروهی پیشنهاد می شود. [1]. Separation Anxiety Disorder (SAD)#,
بررسی اضطراب مرگ در چارچوب الگو های دلبستگی در بیماران سرطانی: یک مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعات مختلف نشان داده اند که اضطراب مرگ در بسیاری از جنبه های زندگی بیماران سخت العلاج (مانند سرطان) از قبیل کیفیت زندگی و ارتقاء رفتارهای سلامت بخش، مشکلات جسمی و روانشناختی تأثیرگذار است. بنابراین، شناخت عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر اضطراب مرگ بیماران سرطانی می تواند ما را در فهم مدیریت بهتر این نوع اضطراب وجودی کمک شایانی نماید. از این رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی اضطراب مرگ و الگوهای دلبستگی بیماران سرطانی بوده است که به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در نوع ارتباط با خود، دیگران و دنیا می توانند به عنوان سازه ای در ایجاد و محافظت از اضطراب مرگ عمل نمایند. روش : به منظور مقایسه و بررسی رابطه اضطراب مرگ و الگوهای دلبستگی، 210 نفر شامل سه گروه 70 نفری از بیماران سرطانی تحت شیمی درمانی، کارکنان بیمارستان و افراد عادی که با یکدیگر در متغیرهای جمیعت شناختی همتا شده بودند، انتخاب و پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر و الگوهای دلبستگی فینی و همکاران را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از مجموعه ای از تحلیل های واریانس و آزمون ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در بیماران سرطانی اضطراب مرگ با هر چهار الگوی دلبستگی ناایمن رابطه مثبت و معنادار، و با الگو دلبستگی ایمن رابطه منفی و معنادار را نشان داد. نتایج دیگر تحقیق نشان داد که بیماران سرطانی(37/3 ± 78/8 =M) نسبت به افراد عادی (93/2 ± 14/7 =M)، امّا نه کارکنان بیمارستان (06/3 ± 82/7 =M) اضطراب مرگ بالاتری دارند. مقایسه الگو های دلبستگی بین گروه ها نشان داد بیماران سرطانی به احتمال بیشتری نسبت به کارکنان بیمارستان از الگو های دلبستگی ناایمنِ روابط به عنوان اولویت دوم و دل مشغولی نسبت به روابط برخوردار بودند. همچنین بیماران سرطانی و افراد عادی نسبت به کارکنان بیمارستان، الگوی دلبستگی ناایمنِ نیاز به تأیید بیشتری را گزارش کردند. نتیجه گیری: از آنجایی که نتایج نشان داد اضطراب مرگ و الگوهای دلبستگی ناایمن در بیماران سرطانی بالا است و با توجه به اینکه الگو های دلبستگی ناایمن با اضطراب مرگ در گروه بیماران سرطانی با یکدیگر رابطه مثبت دارند، می توان از این موضوع برای مدیریت اضطراب مرگ بیماران سرطانی به وسیله مراقبت های پرستاری بهره جست
اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر دبستانی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1393-1392 بود که از میان آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. هردو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، به پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996) پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه گروهی آموزش حل مسئله به صورت یک بار در هفته اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام متغیرهای وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش حل مسئله می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در جهت کاهش اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دبستانی در نظر گرفته شود.
بررسی مقایسه ای اضطراب و افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی و نوجوانان طبیعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر بیماری های غیر واگیر هم چون چاقی سهم عمده ای در بیماری ها و مرگ و میر جوامع بشری داشته اند. این بیماری ها با اختلال عملکرد دستگاه های مختلف بدن همراهی دارند. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با نوجوانان طبیعی انجام گردید.\nروش کار: این پژوهش تحلیلی مورد- شاهدی بر روی نوجوانان شهر بیرجند انجام پذیرفت. جهت تعیین میزان اضطراب در افراد مورد مطالعه از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک و جهت سنجش میزان افسردگی از شاخص های افسردگی کودکان و نوجوانان استفاده شد. در این پژوهش داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS نسخه ی 15 وارد و با آزمون های آماری مجذور خی، آزمون دقیق فیشر و تی مستقل تحلیل گردیدند.\nیافته ها: تعداد 204 نوجوان به مطالعه وارد شدند. میانگین نمره ی اضطراب در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (1/37 در مقابل 1/31) (001/0>P). هم چنین میانگین نمره ی افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (3/14در مقابل 49/5) (001/0>P).\nنتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین وجود اضطراب و افسردگی و اختلال شاخص توده ی بدنی در نوجوانان، ارتباط معنی داری وجود داشته است و اختلال شاخص توده ی بدنی بر اضطراب و افسردگی نوجوانان، موثر است.
پیش بینی کیفیت تعامل مادر-کودک با انواع اختلالات اضطرابی در کودکان دبستانی با توجه به ویژگی های فرهنگی مادران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چگونگی رفتار والدین با فرزندان در شکل گیری نظام رفتاری کودکان نقش مهمی ایفا می کند. نوع روابط مادر کودک نظیر طرد کردن،کنترل بیش از حد، محافظت بیش از حد، الگوسازی رفتارهای اضطرابی و باورهای غیرمنطقی و خشک والدین در بروز اختلال های اضطرابی دوران کودکی نقش بسزایی دارند. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است و با هدف پیش بینی کیفیت تعامل مادر-کودک با انواع اختلالات اضطرابی در کودکان دبستانی با توجه به ویژگی های فرهنگی مادران ایرانی طراحی و اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان دبستانی 11 و12 ساله (دختر و پسر) شهر ساری در سال تحصیلی 91-90 بود.بر این اساس نمونه آماری این پژوهش شامل 200 دختر و200 پسر(11تا12 ساله) و 400 مادر بود که به شیوه ی تصادفی چند مرحله ای و از بین مدارس دو ناحیه ی 1و2 آموزشی شهر ساری انتخاب شدند . برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه ی ارزیابی رابطه مادر-کودک رابرت راس و همچنین پرسشنامه تشخیصی اختلالات مرتبط با اضطراب کودکان (دارای دو فرم والد و کودک) بیماهر استفاده شد . داده های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون به روش همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند (05/0 P#,
مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی: پژوهش مورد منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی- رفتاری (Cognitive behavior therapy یا CBT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) و دارودرمانی بر شدت علایم وسواس موکنی انجام شد. مواد و روش ها:شرکت کنندگان مطالعه را ۸ زن و یک مرد بالای ۱۶ سال که مبتلا به اختلال وسواس موکنی بودند، تشکیل داد که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی درمان CBT (3 نفر)، درمان ACT (3 نفر) و دارودرمانی (3 نفر) قرار گرفتند. در تحقیق حاضر از روش پژوهشی مورد منفرد A-B استفاده گردید. پس از سه جلسه خط پایه، مداخله آغاز شد و برای روش CBT و ACT هر کدام ده جلسه انفرادی ۶۰ دقیقه ای هفتگی و برای دارودرمانی نیز ده جلسه هر دو هفته یک بار برگزار شد. یک ماه پس از مداخله، مراجعان در سه جلسه به فاصله یک ماه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات، از مقیاس Massachusetts (Massachusetts General Hospital Hairpulling Scale یا MGH-HPS) استفاده گردید. یافته ها:یافته های پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و حاکی از آن بود که روش CBT و پس از آن روش ACT بیشترین تأثیر را بر کاهش شدت علایم اختلال وسواس موکنی داشت و دارودرمانی کمترین تأثیر را در این زمینه نشان داد. نتیجه گیری:با توجه به تأثیر روش های CBT و ACT بر شدت علایم اختلال موکنی، می توان از این دو شیوه برای درمان افراد مبتلا به این اختلال بهره گرفت.
مقایسه کیفیت روابط صمیمانه و تجربه خشم میان فردی در افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری، اضطراب فراگیر و گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه صمیمیت و تجربه خشم میان فردی در افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری، اضطراب فراگیر و گروه بهنجار بود. نمونه پژوهش شامل 90 نفر (30 نفر مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی، 30 نفر اختلال اضطراب فراگیر و 30 نفر گروه بهنجار) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های مقیاس چند بعدی خشم (MAI)، پرسشنامه کیفیت روابط (QRI) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، در بعد کیفیت روابط میانگین نمرات آزمودنی ها تنها در زیر مقیاس حمایت اجتماعی با یکدیگر تفاوت معنادار داشت. میانگین حمایت اجتماعی در گروه مبتلا به اضطراب فراگیر با گروه بهنجار متفاوت بود. میانگین گروه مبتلا به اضطراب فراگیر در مقیاس کلی خشم بیشتر از گروه بهنجار بود. در زیر مقیاس انگیختگی هر دو گروه بالینی نمرات بیشتری از گروه بهنجار داشتند و تجربه درونی خشم نیز در افراد مبتلا به وسواس اجباری بیشتر بود. این نتایج برخی جنبه های مشابه دو اختلال را آشکار ساخته که می تواند در آسیب شناسی و درمان اختلال ها مفید باشد.
مقایسه کمال گرایی، استحکام من، خشم و نشخوار خشم در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کمال گرایی، استحکام من، خشم و نشخوار خشم در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و وسواس فکری- عملی انجام شد. تعداد 60 نفر (39 بیمار افسرده، 21 بیمار وسواسی) به مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران (TMPS)، مقیاس استحکام من (ESS)، مقیاس خشم چند بعدی تهران (TMAI) و مقیاس نشخوار خشم (ARS) پاسخ دادند. روش پژوهش علی- مقایسه ای و جامعه آماری تمام بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال وسواس فکری- عملی مراجعه کننده به کلینیک های خصوصی شهر تهران بودند. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری مانند درصد، فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که ابعاد کمال گرایی در اختلال افسردگی و وسواس فکری- عملی دارای تفاوت معنادار هستند؛ در بعد کمال گرایی خودمحور و دیگرمحور نمرات بیماران مبتلا به وسواس از بیماران افسرده بالاتر بود، در بعد کمال گرایی جامعه محور بیماران افسرده نمره بالاتری کسب نمودند. استحکام من دو گروه تفاوت معناداری نداشت. در خصوص خشم، نتایج حاکی از آن بود که خشم درونی بیماران مبتلا به افسردگی بالاتر از بیماران مبتلا به وسواس بود. نتایج همچنین نشان داد که نمره نشخوار خشم بیماران افسرده بیشتر از بیماران مبتلا به وسواس بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان همبودی دو اختلال افسردگی و وسواس فکری- عملی را بر اساس مبانی آسیب شناختی مشترک تبیین نمود؛ در عین حال، مبانی آسیب شناختی متفاوت تمایز دو اختلال را توجیه می کنند.
اثربخشی درمان تلفیقی رویارویی و جلوگیری از پاسخ به همراه تصحیح رمزگذاری ترجیحی مذهبی بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی- اجباری(نوع شستشو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان تلفیقی رویارویی همراه با جلوگیری از پاسخ و تصحیح رمزگذاری ترجیحی مذهبی بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی-اجباری انجام شد. این پژوهش در چهارچوب طرح تک آزمودنی از نوع طرح پایه ای AB برروی سه شرکت کننده مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری به روش نمونه گیری داوطلبانه اجرا شد. شرکت کنندگان، برای ارزیابی اثرات درمان پرسشنامه وسواسی-اجباری مادزلی را تکمیل کردند.درمان، کاهش معناداری در نشانه های آلودگی-نجاست،وارسی،کندی-تکرار و تردید نشان داد، بجز خرده مقیاس تردید-وظیفه شناسی که نشان می دهد مداخله در این متغیر چندان موثر نبوده است. درصد تغییر کلی نیز، نشان از اثرات قابل توجه مداخله بر نشانه های وسواسی-اجباری دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان رویارویی و جلوگیری از پاسخ به همراه تصحیح رمزگذاری ترجیحی مذهبی را به عنوان مداخله موثر در کاهش نشانه های اختلال وسواسی-اجباری پیشنهاد کرد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان مطلقه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان مطلقه انجام شد.\nروش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام زنان مطلقه ی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی سنجش دانش آرامش شهرستان مشهد در سه ماهه ی ابتدایی سال 1394 بود. تعداد 30 زن مطلقه با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه برابر شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون طی دوازده جلسه ی گروه درمانی شناختی-رفتاری به روش مایکل فری تحت درمان قرار گرفت و بر روی گروه شاهد هیچ مداخله ای انجام نشد. پرسش نامه ی تنظیم هیجانی (CERQ-36) گارنفسکی و همکاران، پرسش نامه ی باورهای فراشناختی (MCQ-30) و پرسش نامه ی نشخوار فکری (RRS-22) نولن هوکسما به عنوان ابزار ارزشیابی استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 21 انجام شد.\nیافته ها: نتایج آزمون مانکووا نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه ها در تمام متغیرهای تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری وجود دارد (005/0>P).\nنتیجه گیری: بر اساس نتایج، گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری، اثربخش است لذا به کارگیری این روش می تواند در زمینه ی کاهش علایم بعد از طلاق در زنان و حفظ و بهبود سلامت روانی آنان، نتایج مفیدی را به دنبال داشته باشد.