فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی ذهن آگاهی و دشواری در تنظیم هیجان در آمادگی به اعتیاد دانشجویان انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. نمونه تحقیق 200 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور کاشان بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی و مقیاس های دشواری های تنظیم هیجانی و آمادگی به اعتیاد را تکمیل نمودند. نتایج: نتایج نشان داد که بین ذهن آگاهی و آمادگی به اعتیاد رابطه معکوس وجود دارد و از بین خرده مقیاس های ذهن آگاهی، عمل همراه با آگاهی و عدم واکنش با آمادگی به اعتیاد رابطه منفی داشتند. همچنین، بین دشواری در تنظیم هیجان، نپذیرفتن پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، نبود آگاهی هیجانی و دشواری در کنترل تکانه با آمادگی به اعتیاد رابطه مثبت وجود داشت. نتیجه گیری: می توان برای پیشگیری از اعتیاد در دانشجویان از تقویت ذهن آگاهی و تنظیم هیجانی استفاده کرد و با هزینه ای کمتر از درمان این اختلال و با آموزش تکنیک های ذهن آگاهی و تنظیم هیجانی، آسیب پذیری دانشجویان را در این زمینه کاهش داد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر پرخاشگری افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر بخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر پرخاشگری افراد معتاد انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. نمونه این پژوهش 24 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد تهران بود که با توجه به ملاک های ورود به پژوهش و بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد نمونه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری به منظور گرد آوری داده ها استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد گروه درمانی شناختی- رفتاری باعث کاهش پرخاشگری کلامی، فیزیکی و خشم و خصومت در افراد معتاد شده است. اما در مرحله پیگیری فقط باعث کاهش پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت در افراد معتاد شد. نتیجه گیری: با توجه به این که پرخاشگری همبودی بالایی با اعتیاد دارد و این که این عامل می تواند به عنوان مانعی بر سر راه ترک مواد باشد، در نظر گرفتن آن برای درمان اعتیاد ضروری به نظر می رسد.
ارتباط بین اعتیاد و امنیت اجتماعی در جامعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به دنبال تبیین رابطه بین عوامل اجتماعی با گرایش به اعتیاد و سپس رابطه این گرایش با عدم امنیت اجتماعی می باشد و همچنین، سهم هر یک از عوامل اجتماعی که منجر به عدم امنیت اجتماعی می شود را تعیین می نماید. روش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. ابتدا رابطه شاخص های پژوهش (خانواده، محله، بیکاری و...) با گرایش به اعتیاد و سپس رابطه این گرایش با عدم امنیت اجتماعی بیان شده و در ادامه با استفاده از الگوریتم GMDH، سهم هر یک از این عوامل در تخمین عدم امنیت اجتماعی بیان شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که بین شاخص های پژوهش با گرایش به اعتیاد و عدم امنیت اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. مهم ترین پیش بینی کننده های عدم امنیت اجتماعی به ترتیب، سایر عوامل (گ ستردگی م رزی با پاکستان و افغانستان؛ فعالیت قاچاقچیان بین المللی و منطقه ای؛ بازار پررونق مواد مخدر و...)، وضعیت آنومیک، صنعتی شدن، خانواده، دوستان و همسالان، دسترسی به مواد م خدر، بیکاری و در نهایت محله است. نتیجه گیری: متغیرهای خانواده، محله، دوستان و همسالان، وضعیت آنومیک، دسترسی به مواد مخدر، صنعتی شدن، بیکاری در امنیت اجتماعی نقش دارند.
نقش روان بنه های سازش نایافته اولیه در تبیین اضطراب اجتماعی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نقشِ روان بنه های سازش نایافته اولیه در اختلال های روانی، در پژوهش همبستگی حاضر نقش روان بنه های سازش نایافته اولیه در تبیین اضطراب اجتماعی نوجوانان مورد بررسی قرار گرفت.
روش: 384 دانش آموز از مدارس شهر رشت که به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند، از طریق مقیاس های اضطراب اجتماعی (لاجرسا و لوپز، 1998) و روان بنه های سازش نایافته اولیه (یانگ، 2005) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از شاخص های آماری شامل فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی پس از حذف اثرات مخدوش کننده سن و جنسیت، تحلیل گردیدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد حوزه های روان بنه های سازش نایافته اولیه مجموعاً 40% از واریانس مشترک اضطراب اجتماعی نوجوانان را تبیین می کنند (p<0/0001 ، F=41/35). روان بنه بریدگی/ طرد (p<0/0001 ، β=0/40) ، روان بنه خودگردانی/ عملکرد مختل (p=0/004 ، β=0/17) و همچنین روان بنه دیگرجهت مندی (p=0/001 ، β=0/19)به طور معناداری توانستند سطوح اضطراب اجتماعی را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق روان بنه های سازش نایافته اولیه می تواند بر اضطراب اجتماعی تأثیرگذار باشد. بنابراین شناسایی روان بنه های سازش نایافته اولیه درک بهتری از سبب شناسی این اختلال فراهم می آورد. دلالت های ضمنی این نتایج برای طراحی راهبردهای مداخله ای به منظور کاهش اضطراب اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.
اقتدار معلم، اضطراب، افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، معلم (مربی) را تحت عنوان اسوه امین و بصیر توصیف کرده است. ازجمله ویژگی های کلیدی معلم، برخورداری او از انواع مطلوب اقتدار و پرهیز از انواع نامطلوب آن است. معمولاً از دودسته کلی اقتدار حقوقی-محتوایی و صوری-وجودی به ترتیب به عنوان مطلوب و نامطلوب نام برده می شود. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین انواع اقتدار معلم و اضطراب، افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداخته است. این پژوهش ازاین جهت که توانسته است یکی از مفاهیم مهم فلسفه تعلیم و تربیت را در پیوند با مفاهیم روان شناختی و در قالب پژوهش های توصیفی- همبستگی موردبررسی قرار دهد، در نوع خود نوآورانه به شمار می رود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته اقتدار معلم و پرسشنامه سلامت روان (دارای دو خرده مقیاس اضطراب و افسردگی) استفاده شده است. جامعه آماری عبارت اند از کل دانش آموزان دختر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بجنورد در سال 1393 که 378 نفر آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که بین اقتدار صوری- وجودی معلمان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد؛ اما بین این نوع اقتدار معلمان از یک سو و افسردگی و اضطراب دانش آموزان از سوی دیگر، رابطه مثبت معناداری وجود دارد. بین اقتدار محتوایی- حقوقی معلمان و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار و بین این نوع اقتدار معلمان و افسردگی دانش آموزان رابطه منفی معناداری برقرار است.
اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مستقیم و آگاهی واج شناسی بر کاهش غلط های املایی در دانش آموزان ابتدایی با اختلال یادگیری املا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه ترکیبی آموزش مستقیم و آگاهی واج شناسی بر کاهش غلط های املایی دانش آموزان دبستانی دارای اختلال یادگیری املا انجام شده است. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمام دانش آموزان پایه چهارم دبستان شهرستان بیرجند بودند که در سال تحصیلی 93-1392 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه پژوهش شامل 10 دانش آموز پایه چهارم بود که با تشخیص اختلال یادگیری املا به مرکز توان بخشی اختلال یادگیری ویژه شهرستان بیرجند ارجاع داده شده بودند. ابزار گردآوری داده ها، شامل آزمون هوش وکسلر مقیاس کودکان (شهیم، 1371)، آزمون تشخیص اختلال املا برای پایه چهارم (کریمی، 1383)، آزمون عملکرد تعویض واج (پوراعتماد،1382) و آموزش ترکیبی بسته های آموزشی آموزش مستقیم و آگاهی واج شناختی بوده است. توزیع با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش ترکیبی بر کاهش غلط های املایی و نیز بر بهبود عملکرد تعویض واج دانش آموزان دبستانی مؤثر بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان روش آموزش ترکیبی را برای آموزش های ویژه و مناسب برای اختلال املا نویسی پیشنهاد کرد.
دلبستگی به خدا و تاب آوری در مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر دلبستگی به خدا و تاب آوری را در مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی مورد بررسی قرار داد. طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی و (همبستگی) بود. در این راستا، از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای داده ها از مدارس استثنایی و عادی استان اردبیل شهرستان مشگین شهر جمع آوری شدند. از مقیاس دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک و تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد. پس از کنار گذاشتن پرسشنامه های ناقص ، داده های 92 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی و 94 نفر مادران دارای کودک عادی برای تحلیل انتخاب شدند. تحلیل داده ها از طریق شاخص هوتلینگ برای نشان دادن تفاوت بین گروه ها، نشان داد که در همه ابعاد (دلبستگی اجتنابی ، دلبستگی ایمن، دلبستگی اضطرابی به خدا و تاب آوری) بین دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد؛ در رگرسیون چند گانه به روش گام به گام، از بین دلبستگی ها، دلبستگی ایمن به خدا تاب آور بودن را در بین مادران دارای کودکان عادی و دلبستگی اجتنابی به خدا، کاهش تاب آوری را در مادران کودکان کم توان ذهنی در مقایسه بین این دو گروه به خوبی پیش بینی کرده است. نتایج بدست آمده نشان داد که نوع دلبستگی به خدا می تواند به نوعی بر تاب آوری افراد در مواجهه با چالش های زندگی تاثیرگذار باشد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری در افزایش ادراک کنترل اضطراب دختران 13-11 ساله دچاراختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری در افزایش ادراک کنترل اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اجرا شد. این مطالعه از نوع پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی بود. نمونه پژوهش شامل 32 نفر از دختران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود که براساس ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی واجد تشخیص اختلال اضطراب فراگیر بودند. افراد گروه نمونه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. درمان شامل 18 جلسه 90 دقیقه ای بود که به صورت یک جلسه در هفته، و بر مبنای درمان شناختی - رفتاری بر روی گروه آزمایش انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که درمان شناختی - رفتاری در افزایش ادراک کنترل هیجان و استرس به طور معناداری مؤثرتر از عدم دریافت درمان است. این درحالی است که درمان مذکور در مقایسه با گروه کنترل، اثربخشی معناداری در افزایش ادراک کنترل تهدید کودکان نداشت. درمان شناختی - رفتاری با مجموعه راهبردهای شناختی و رفتاری خود، قادر به افزایش ادراک کنترل هیجان و استرس در کودکان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر است. با وجود این توجه ویژه بر افزایش ادراک کنترل تهدید، می تواند به عنوان درمانی مؤثرتر در درمان این کودکان تلقی شود.
معرفی و کاربرد الگوی رهنموددادن همزمان در آموزش کودکان با اختلال اتیسم وکودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های موثر در آموزش کودکان با اختلال اتیسم و کودکان با کم توانی ذهنی روش رهنموددادن همزمان است. روش رهنموددادن همزمان را می توان هم برای مهارت های مجزا یعنی پاسخ تنها در یک دوره نسبتا کوتاه و هم برای مهارت های زنجیره ای و دنباله دار یعنی یک تعداد از توالی رفتارها که یک رفتار پیچیده را شکل می دهند، استفاده کرد. وقتی رهنموددادن همزمان استفاده می شود، معلم یک رهنمود کنترل شده یعنی رهنمودی را که مطمئن است پاسخ صحیح به حساب می آید؛ همزمان با محرک آماج شامل هدف، ژست، فعالیت یا وضعیتی که می خواهیم یادگیرنده وقتی آموزش تمام می شود، پاسخ دهد، ارایه می دهد.
نتیجه گیری: این مقاله به بررسی روش رهنموددادن همزمان در آموزش کودکان با کم توانی ذهنی و کودکان با اختلال اتیسم می پردازد
اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر امید و سازگاری بین فردی معتادان تحت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی– رفتاری بر ارتقاء امید و سازگاری اجتماعی و عاطفی معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. برای نیل به هدف 20 فرد مبتلا به سوءمصرف مواد که تحت درمان نگه دارنده با متادون در یکی از مراکز ترک اعتیاد استان تهران قرار گرفته بودند؛ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش طی 10 جلسه برگزار شد و پرسشنامه امید اشنایدر و مقیاس سازگاری عاطفی و اجتماعی بل توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه در میزان سازگاری عاطفی- اجتماعی و همچنین امید وجود دارد. به طوری که گروه آزمایش ارتقاء قابل ملاحظه ای را نشان داد. نتیجه گیری: می توان گفت، آموزش شناختی– رفتاری مدیریت استرس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی دارو درمانی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش شدت علایم اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی دارو درمانی با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfullness-based cognitive therapy یا MBCT) در کاهش شدت علایم اختلال افسردگی اساسی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری (یک ماهه) بود که در سال 1393 انجام شد. 40 نفر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی [بر اساس نظر روان پزشک و مطابق ملاک های تشخیصی (Diagnostic and Statistical Manual-4th Edition-Text Revision یا DSM-IV-TR)] مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب و روان صدیق شهرستان خرم آباد که دارای پرونده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه دارو درمانی (20 نفر) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (20 نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از مقیاس افسردگی Hamilton (Hamilton Rating Scale for Depression یا HRSD) بررسی شدند. گروه MBCT به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه دارو درمانی هر روز 1 کپسول فلوکستین 20 میلی گرم به مدت 2 ماه دریافت نمود. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: بین دو گروه دارو درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P)؛ به طوری که میانگین نمرات گروه دارو درمانی کاهش بیشتری را نشان داد، اما در دوره پیگیری اثرات گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی پایدارتر بود.
نتیجه گیری: هر دو درمان در بهبود افسردگی بیماران مؤثر می باشد. با این وجود، درمان دارویی در کاهش علایم افسردگی اثرات بیشتری دارد، اما روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دارای اثرات درمانی پایدارتری است. بنابراین، بر اساس نتایج چنین پژوهش هایی، می توان پیشنهاد نمود که پژوهشگران در مطالعات آینده به طراحی کارآزمایی های بالینی با ترکیب روش های درمانی تجربی بپردازند.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ناگویی هیجانی در افراد مبتلا به فشار خون اساسی و افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و ناگویی هیجانی در افراد مبتلا به فشار خون اساسی و افراد غیر مبتلا بود. به این منظور، از بین بیمارانی که به مراکز بهداشتی شهر ارومیه مراجعه کردند، تعداد 100 بیمار مبتلا به فشار خون اساسی انتخاب و با 100 نفر غیرمبتلا مقایسه شدند. شرکت کنندگان از طریق پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و نسخه فارسی مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (FTAS-20) ارزیابی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بیماران با فشار خون اساسی نمره های بیشتری در مولفه های خودسرزنشگری، دیگرسرزنشگری، نشخوارگری، فاجعه نمایی و نمره های کمتری در تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت در مقایسه با افراد سالم دارند. هم چنین در مولفه های دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات، تفکر عینی و ناگویی هیجانی بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده شد. براساس یافته های این پژوهش می توان بیان کرد که افراد مبتلا به فشار خون اساسی، بیشتر از راهبردهای غیر انطباقی تنظیم هیجان استفاده می کنند و نمرات بالایی در ناگویی هیجانی دارند. این شرایط ممکن است با انواعی از پیامدهای مرتبط با سلامت روانی و جسمانی همراه باشد.
عوامل خطر اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل خطر و پیش بینی کننده خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر انجام شد. روش: این مطالعه علی-مقایسه ای روی 91 نفر سوءمصرف کننده مواد مخدر انجام شد که شامل 42 مرد و زن اقدام کننده به خودکشی و 49 مرد و زن همتا بدون سابقه اقدام به خودکشی بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شخصیتی میلون، داس-42 و راهبردهای مقابله ای استفاده شد. یافته ها: بیشترین میزان اقدام به خودکشی در سوءمصرف کنندگان مرد، در رده سنی جوان، مجرد، با تحصیلات سیکل، بیکار و با سابقه خودکشی های قبلی، سوءاستفاده شده ی جنسی و جسمی در کودکی، دارای مشکلات قانونی، مشاهده خودکشی و خودزنی دیگران، خشونت و خودکشی در خانواده می باشد. اقدام کنندگان به خودکشی در اختلالات شخصیت افسرده، وسواسی، ماژوخیسم، مرزی و در نشانگان بالینی جسمانی شکل، سوءمصرف الکل علاوه بر مصرف مواد، اختلال افسردگی اساسی و میزان استرس نمره بالاتری به دست آوردند. راهبرد تکلیف مدار و اجتنابی کمتر استفاده شده و بیشتر راهبرد هیجان مدار را در مقابله با تنیدگی زاها به کار می بردند. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی و پیشگیری از خودکشی در سوءمصرف کنندگان مواد مخدر کمک کننده باشد.
مقایسه اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از آنجایی که افسردگی یک اختلال شایع است، شناسایی روش درمان مفید و مداوم بسیار مهم است. هدف این پژوهش مقایسه دو مورد از درمان های غیرتهاجمی جدید یعنی درمان تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علائم افسردگی بوده است. روش: برای بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. برای بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو درمان در کاهش علائم افسردگی تأثیرگذار بودند اما تفاوت معناداری در اثربخشی آن ها دیده نشد. با این وجود در دو درمان به لحاظ نمرات پیگیری تفاوت وجود داشت. میانگین نمرات در موقعیت پیگیری نسبت به موقعیت پس آزمون تغییر محسوسی در گروه rTMS داشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که اثربخشی درمان تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری نسبت به درمان دیگر در طول زمان بیشتر بوده است.
نقش سبک های مقابله ای و ویژگی های شخصیتی در رفتارهای خوردن آشفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های مقابله ای و ویژگی های شخصیتی در رفتارهای خوردن آشفته انجام شد.
روش: بدین منظور، 331 دانشجوی دانشگاه تهران با روش خوشه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. کلیه شرکت کنندگان به پرسشنامه های نگرش های خوردن، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای، و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو فرم کوتاه پاسخ دادند. قد و وزن و شاخص توده بدنی اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج بیانگر رابطه معنادار رفتار خوردن آشفته با سبک های مقابله هیجان مدار، مساله مدار، و ویژگی های شخصیتی توافق، نورزگرایی و با وجدان بودن بود. به طوری که نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از تبیین 5/17 درصد از تغییرات رفتارخوردن آشفته با سبک مقابله ای هیجان مدار، و ویژگی های شخصیتی با وجدان بودن و توافق بود.
نتیجه گیری: این یافته ها بیانگر آن است که به واسطه تعامل سبک های مقابله ای و ویژگی های شخصیتی، افراد از رفتارخوردن آشفته به عنوان وسیله ای برای رویارویی با مسایل و مشکلات استفاده می کنند. این نتایج حاصل می تواند در برنامه ریزی پیشگیرانه و شناسایی افراد در معرض خطر و طراحی مداخله های روان شناختی مفید باشد.
مقایسه تحولی نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون مشکلات ویژه یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبه ای از شناخت اجتماعی که در سال های اخیر توجه فزاینده ای را به خود جلب کرده است، تحول نظریه ذهن در کودکان می باشد. این توانایی برای کارکرد اجتماعی مهم است و به کودکان کمک می کند تا روابط شان با دیگران را هماهنگ کنند. این پژوهش با هدف مقایسه تحول نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، سطح 2 و سطح 3) در دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری مقطع ابتدایی و ارتباط آن با متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنسیت، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانواده) انجام شد. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان عادی و مبتلا به اختلال یادگیری شهر قوچان که در سال 91-92 در مدارس عادی ثبت نام کرده و مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. انتخاب نمونه از طریق روش نمونه گیری در دسترس انجام شد و از بین دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری که در مرکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری امید قوچان دارای پرونده بودند 80 نفر انتخاب شدند. برای مقایسه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری با دانش آموزان عادی تعداد 80 نفر از دانش آموزان مدارس عادی که به لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری همگن بودند انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق آزمون نظریه ذهن (فرم 38 سوالی) و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. برای بررسی فرضیه پژوهش تحلیل کواریانس، آزمون t برای مقایسه میانگین دو گروه مستقل و تحلیل رگرسیون چند متغیری (با کدگذاری تأثیر) و نرم افزار SPSS-17 به کار رفت. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که بین نمرات کلی نظریه ذهن و سطوح آن (سطح 1، 2 و 3) در دانش آموزان عادی و دارای اختلال یادگیری تفاوت وجود دارد.و این تفاوت در سطح 01/0 معنی دار است ( 01/0 >P ) و دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی در تکالیف نظریه ذهن عملکرد خوبی نداشتند.
تاثیر برنامه ی نوین آموزش تعدیل سوگیری شناختی بر سوگیری توجه و علایم اضطراب اجتماعی در دانشجویان مضطرب اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه ی حاضر، بررسی اثربخشی برنامه ی 4 جلسه ای تعدیل سوگیری شناختی توجه (CBM-A) بر کاهش سوگیری توجه به تهدید و علایم اضطراب اجتماعی در دانشجویان مضطرب اجتماعی بود.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی، تمام دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در دامنه ی سنی 30-18 سال مراجعه کننده به کلینیک دانشکده ی روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 92-1391 بودند. داوطلبان با نمره ی بالا در پرسش نامه ی هراس اجتماعی کانور (30 نفر) به طور تصادفی در گروه آزمون و درمان نما قرار گرفتند. در پیش آزمون، آزمودنی ها تست کامپیوتری سنجش سوگیری توجه و پرسش نامه ی اضطراب اجتماعی کانور را کامل کردند. گروه آزمون، 4 جلسه ی آموزش تعدیل سوگیری شناختی برای سوگیری توجه را در طی چهار هفته (جلسات هفتگی) دریافت کردند. گروه درمان نما تعداد جلسات آموزشی برابر با گروه آزمون و مداخله ی درمان نما را دریافت کردند. در پس آزمون (یک هفته بعد از آموزش) و بعد از 12 هفته در آزمون پی گیری (90 روز)، تمام آزمودنی ها تکلیف سوگیری توجه و اضطراب اجتماعی را دریافت کردند. داده ها با نرم افزارSPSS نسخه ی 16 و تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شدند.
یافته ها: گروه آزمون نسبت به درمان نما، کاهش معنی داری در سوگیری توجه به تهدید در ارزیابی پس آزمون (01/0>P) و پی گیری (01/0>P) نشان دادند. هم چنین گروه آزمون نسبت به درمان نما به طور معنی داری علایم اضطراب اجتماعی کمتری در پس آزمون (05/0>P) و پی گیری (01/0>P) گزارش کردند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده از یک برنامه ی تعدیل سوگیری توجه چندجلسه ای برای تسهیل رهاسازی توجه از تهدید می تواند در درمان اضطراب اجتماعی کاربردهای بالینی داشته باشد.
اثربخشی مداخله آموزشی – روانی گروهی بر سطح افسردگی، اضطراب و استرس تجربه شده خانواده های بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مراقبین خانوادگی بیماران روانی در واقع ستون فقرات سیستم مراقبت های بهداشتی– درمانی بوده و مراقبت از بیمار مبتلا به اختلال روانی مسؤولیتی است که فشار و استرس زیادی برای اعضای خانواده به همراه دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی روانی گروهی بر میزان افسردگی، اضطراب و فشار تجربه شده (استرس) در خانواده های بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی بود.
مواد و روشها: این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با گروه کنترل و گمارش تصادفی بود. در این پژوهش، شش نفر به عنوان گروه آزمایشی و نه نفر به عنوان گروه کنترل شرکت داشتند. کلیه شرکت کنندگان که اعضای خانواده بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی را تشکیل می دادند که در سال 1390 در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای بستری بودند. آزمودنی ها پرسش نامه های فشار روانی مراقب، افسردگی بک و اضطراب بک را تکمیل نمودند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه در جلسات مداخلات آموزشی روانی گروهی شرکت داشتند، ولی گروه کنترل در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هم چنین به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که دو گروه به طور معنی داری از نظر افسردگی، اضطراب و فشار روانی متفاوت هستند.