فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه خودشیفتگی پاتولوژیک و خودکنترلی با خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان داروهای نگهدارنده بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. به این منظور تعداد 356 نفر از بیماران تحت درمان داروهای نگهدارنده همچون متادون و بوپرنورفین در کیلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و پرسشنامه های خودشیفتگی پاتولوژیک پینکاس و همکاران، خودکنترلی شناختی گراسمیک و همکاران و خودکارآمدی ترک اعتیاد برامسون را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار SPSSV19 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودشیفتگی پاتولوژیک و خودکنترلی با خودکارآمدی ترک اعتیاد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد خودشیفتگی پاتولوژیک و خودکنترلی 20 درصد از واریانس خودکارآمدی ترک اعتیاد را پیش بینی می کنند. بحث و نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت که ترکیب خودشیفتگی تعدیل شده و خودکنترلی بالا می تواند خودکارآمدی افرادی که سابقه مصرف مواد داشته اند و تحت درمان داروهای نگهدارنده قرار گرفته اند را افزایش دهد و در ادامه درمان این افراد، انجام مداخلات روانشناختی ضروری به نظر می رسد.
اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی و باورهای مثبت نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، در دهه گذشته، با پیشرفت و گسترش نظریه های مختلف درباره "نگرانی"، به عنوان یک مؤلفه شناختی بنیادین در این اختلال، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. اختلال اضطراب فراگیر، به عنوان یک اختلال مزمن، اغلب چندین سال قبل از افسردگی بروز می کند. امّا مطالعات اندکی درخصوص سبب شناسی و مداخلات درمانی این اختلال صورت گرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل داگاس بر عدم تحمل بلاتکلیفی ، اجتناب شناختی و باورهای مثبت نگرانی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: در این پژوهش از طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه استفاده گردید. نمونه این پژوهش، پنج نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود که ملاک های ورود و خروج را دارا بودند. نمونه گیری پژوهش به صورت در دسترس انتخاب شد. تأیید تشخیص اختلال اضطراب فراگیر بر اساس مصاحبه بالینی ساختار یافتهSCID-I) ) و تشخیص روانشناس بالینی انجام شد. برای سنجش و ارزیابی قبل و بعد از مداخله شناختی مبتنی بر مدل داگاس از مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS)، پرسشنامة نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ)، پرسشنامه چرا نگرانی (WWQ-II) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اندازه اثر محاسبه شده در مقیاس عدم تحمل بلا تکلیفی 72/0، اجتناب شناختی 79/0 و باورهای مثبت در مورد نگرانی 66/0 بود. نتیجه گیری: از یافته های پژوهش نتیجه گیری می شود که شناخت درمانی به شیوه داگاس توانسته بر روی عدم تحمل بلاتکلیفی، باورهای مثبت در مورد نگرانی و اجتناب شناختی اثر مثبتی داشته باشد و باعث کاهش علائم شده است. همچنین این درمان می تواند یکی از گزینه های مؤثر در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر (GAD) در کنار سایر مداخلات دارویی باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر کاهش نشانه های افسردگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis یا MS) بود. مواد و روش ها:طرح پژوهش شبه آزمایشی بود که به شیوه پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام گرفت. از بین بیماران زن مبتلا به MS دارای نشانه های افسردگی مراجعه کننده به انجمن MS در سال 1394، نمونه ای 45 نفره انتخاب شد و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره CBT، ACT و گروه شاهد قرار گرفتند. جلسات درمانی طی 8 جلسه و در هر جلسه به مدت 45 دقیقه برگزار گردید. داده ها به وسیله پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:هر دو روش CBT، ACT در کاهش علایم افسردگی بیماران مبتلا به MS مؤثر بود (001/0 > P). روش CBT نسبت به ACT اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری:دو روش CBT، ACT از راه های مؤثر در کاهش افسردگی بیماران مبتلا به MS محسوب می شوند. این نتیجه با توجه به اثربخشی بیشتر CBT، پیشنهاد می کند که CBT به عنوان درمان ترجیحی برای کاهش نشانه های افسردگی در بیماران مبتلا به MS در نظر گرفته شود.
رسانه و اعتیاد: نقش برنامه های شبکه های سراسری سیما در پیشگیری از اعتیاد
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی نقش برنامه های شبکه های سراسری سیما در پیشگیری از اعتیاد در شهر تهران بود. برای دستیابی به این هدف پنج مؤلفه تحقیق شامل «اطلاع رسانی و آگاه سازی»، «تاثیر بر نگرش ها و ارزش های اجتماعی»، «تامین الگوهای رفتاری»، «ایفای نقش تفریحی و سرگرمی" و"ویژگی های برنامه موفق پیشگیری" مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، مشتمل بر افراد 15 تا 60 ساله ساکن شهر تهران بود. نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود که با استفاده از طیف پنج درجه ای لیکرت تنظیم شد. پایایی پرسش نامه با ضریب آلفای 95/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از دو سطح آمار توصیفی (فراوانی، درصد و میانگین) و استنباطی استفاده شد. یافته های تحقیق حاکی از آن بودکه نقش شبکه های سراسری سیما در چهار مؤلفه اول تحقیق (اطلاع رسانی و آگاه سازی، اثر گذاری بر نگرش ها و ارزش های مخاطبان، تامین الگوهای رفتاری مخاطبان، نقش تفریحی و سرگرمی)، کمتر از سطح متوسط ارزیابی شد. در مقایسه بین نقش مولفه های تحقیق در پیشگیری از اعتیاد، بین مولفه چهارم (نقش تفریحی و سرگرمی) و مولفه دوم (اثرگذاری بر نگرش ها و ارزش های مخاطبان ) تفاوت آماری معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش به نظر می رسد که برنامه های شبکه های سراسری سیما در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر نتوانسته اند نقش اثرگذاری داشته باشند و این موضوع نیازمند برنامه ریزی بهتر است.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه، 3 نفر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 و همسرانشان که دارای مشکلات زناشویی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها با استفاده از طرح تجربی مورد- منفرد (Single subject) و مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic adjustment Scale یا DAS)) در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل دیداری (Visual analysis)، درصد داده های غیر همپوش (Percentage of non-overlapping data یا PND) و درصد داده های همپوش (Percentage of overlapping data یا POD) تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات مراحل خط پایه و مداخله وجود داشت. اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، در سازگاری زناشویی مردانی که مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 بودند، تأیید گردید.
نتيجه گيري: کاربرد زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ACT، می تواند منجر به افزایش میزان سازگاری زناشویی مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 2 شود و میزان طلاق را در این بیماران کاهش دهد.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی منتخب بر خودکارآمدی، شادکامی و ذهن آگاهی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
23-41
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرین منتخب ورزشی بر خودکارآمدی، ذهن آگاهی و شادکامی معتادان بود. روش: روش تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین تمامی معتادان در شهر یزد، 50 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) تخصیص داده شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه شادکامی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی استفاده شد. گروه آزمایش برنامه منتخب ورزشی را برای 6 هفته دریافت کرد و گروه کنترل هیچ تمرین و مداخله ای را دریافت نکرد. برای بررسی تاثیر تمرین هوازی از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها تاثیر معنادار تمرین های هوازی منتخب را در ارتقای متغیرهای خودکارآمدی، شادکامی و ذهن آگاهی نشان داد (0.05> P ). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تمرین های هوازی موجب بهبود کارکردهای روان شناختی معتادان می شود. از این رو به نهادهای مربوط پیشنهاد می شود که با استفاده از تمرینات منتخب ورزشی به بهبود کارکردهای روانی در این افراد کمک کنند.
بررسی اثربخشی درمان تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای بر حافظه کاری و علائم اختلال دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر درمانی تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای (rTMS) مغز از روی جمجمه بر حافظه کاری افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام گرفته است. روش: بدین منظور در این طرح پژوهشی 30 نفر از مبتلایان به اختلال دوقطبی با روش نمونه گیری هدفمند از مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله درمانی با آزمون حافظه کاری N-back و پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس درجه بندی مانیای یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای افراد گروه آزمایش به مدت 20 روز برنامه درمانی (rTMS) اجرا گردید به این ترتیب که هرروز به مدت 20 دقیقه شرکت کنندگان فرک انس 1 هرتز را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی نیمکره ی راست و تتابرست تحریکی را در ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی نیمکره ی چپ، دریافت کردند. برای تحلیل نتایج از روش آماری کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که rTMS در بهبود عملکرد حافظه کاری و بهبود علائم خلقی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مؤثر است. نتیجه گیری: بعد از مداخله، بین دو گروه آزمایش و کنترل در بهبود حافظه کاری تفاوت معناداری وجود داشت و همین طور در علائم اختلال دوقطبی نیز بهبود معناداری ایجاد شد. می توان چنین نتیجه گرفت که مداخله تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای مغز، در بهبود حافظه ی کاری و علائم اختلال دوقطبی مؤثر است.
نقش بی اشتیاقی اخلاقی و هوش اجتماعی در پیش بینی ولع مصرف افراد مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
155-168
حوزه های تخصصی:
هدف: ولع مصرف یکی از پرفشارترین مباحثی است که در علم اختلال های اعتیادی با آن مواجه می شویم. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش بی اشتیاقی اخلاقی و هوش اجتماعی در پیش بینی ولع مصرف افراد مصرف کننده مواد انجام گرفت. روش : روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. افراد مصرف کننده مواد که در نیمه اول سال1396 به مراکز ترک اعتیاد سرپایی استان کرمانشاه مراجعه کرده و تحت درمان بودند، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. تعداد 120 نفر از این افراد به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل سه پرسش نامه ی بی اشتیاقی اخلاقی بندورا و همکاران، هوش اجتماعی آنگ توت تت و ولع مصرف سوموزا و همکاران بود. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها : نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که ولع مصرف با نمره کل بی اشتیاقی اخلاقی و مؤلفه های توجیه اخلاقی، مقایسه سودمند، بی اعتنایی به پیامدها، غیرانسانی کردن و نسبت دادن سرزنش رابطه مثبت دارد و با هوش اجتماعی رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 15درصد از واریانس ولع مصرف به وسیله بی اشتیاقی اخلاقی و هوش اجتماعی تبیین می شود. نتیجه گیری: می توان گفت بی اشتیاقی اخلاقی و هوش اجتماعی از متغیرهای مرتبط با ولع مصرف می باشد که باید در برنامه ترک اعتیاد موردتوجه باشد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری و ناتوانی فرزندان، یکی از منابع عمده پریشانی والدین به خصوص مادران به شمار می رود و سلامت و بهزیستی روانی آن ها را به خطر می اندازد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش نيمه آزمايشي همراه با پيش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بر روی 16 نفر از مادران کودکان مبتلابه اختلال طیف اوتیسم دارای پرونده در بهزیستی شهر سبزوار انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد تخصیص یافتند. گروه آزمايش تحت مداخله 8 جلسه اي رویکرد ACT قرار گرفتند؛ در حالي که گروه شاهد هیچ مداخله اي را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (Pennsylvania State Worry Questionnaire یا PSWQ)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (Intolerance of Uncertainty Scale یا IUS) و شاخص شدت بی خوابی (Insomnia Severity Index یا ISI) در مورد شرکت کنندگان اجرا گردید. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: رویکرد ACT منجر به کاهش میزان تحمل ناپذیری بلاتکلیفی (001/0 = P)، نگرانی (001/0 = P) و بی خوابی (001/0 = P) مادران گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد شد.
نتيجه گيري: روش ACT تأثیر بسزایی در کاهش میزان تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم دارد و درمانگران می توانند از این رویکرد درمانی در جهت کاهش تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، نگرانی و بی خوابی این مادران استفاده نمایند.
تاثیر بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی در توانایی برنامه ریزی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی در توانایی برنامه ریزی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به ADHD بود. در این پژوهش از روش نیمه تجربی پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد که در آن یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل وجود دارد . جامعه پژوهش حاضر شامل کودکان مبتلا به ADHD ساکن شهر تهران است. از این جامعه نمونه ای شامل 25 کودک دختر و پسر ADHD در رده سنی 7 الی 12 سال، که توسط حداقل یک روانپزشک و یک روانشناس بالینی تشخیص ADHD دریافت کرده اند، انتخاب شدند. افراد در هر دو گروه بدون سابقة بازی درمانی بود و داوطلبانه از سوی والدین انتخاب و به طور تصادفی در گروه های کنترل و آزمایشی تقسیم و بررسی شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که بازی درمانی مبتنی بر کارکردهای اجرایی در توانایی برنامه ریزی و توجه انتخابی کودکان مبتلا به ADHD موثر است. در نتیجه می توان گفت کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به ADHD قابل ارتقاء است.
بررسی تأثیر آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر یادگیری درس ریاضی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 95-1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر یادگیری درس ریاضی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 95-1394 انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی می باشد بدینگونه که ابتدا 40 نفر از دانش آموزان جامعه آماری که به طور تصادفی خوشه ای از آزمودنی هایی که دارای اضطراب بالا بودند انتخاب شده و سپس به دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای هر دو گروه پرسشنامه اضطراب بک و آزمون یادگیری درس ریاضی اجرا شد و بعد از آن فقط برای گروه آزمایش 8 جلسه کلاس های راهبردهای یادگیری خود تنظیمی اجرا شد و برای گروه کنترل هیچگونه آموزشی ارائه نشد،سپس مجدداً پرسشنامه های پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. جهت سنجش روایی پرسشنامه ها از اعتبار صوری و جهت سنجش پایایی از آلفای کرون باخ استفاده شد که برای هر دو متغیر مورد تأیید قرار گرفت. نتایج با استفاده از نرم افزار spssو آزمون ANCOVA انجام شده نشان داد: آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی بر بهبود یادگیری درس ریاضی اثربخش بوده است. همچنین آموزش راهبردهای یادگیری خود تنظیمی موجب کاهش اضطراب دانش آموزان شد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر افکار خودکشی و تکانشگری نوجوانان دارای اعتیاد به موادمخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اعتیاد به موادمخدر به عنوان یک پدی ده در ه ر کشوری اعم از توسعه یافته یا درحال توسعه رخ می دهد که به جهت پیامدهای حاصل از آن، این پدیده در مقوله آسیب های اجتم اعی ق رار داده م ی ش ود ک ه خ ود زمین ه س از بس یاری از آسیب های دیگر است. پژوهش حاضر باهدف سنجش اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر افکار خودکشی و تکانشگری در نوجوانان انجام شد. روش: جامعه پژوهش حاضر شامل مراجعه کنندگان به کمپ های ترک اعتیاد شهرستان تهران بود. جهت انتخاب نمونه با استفاده از روش غیر احتمالی در دسترس، 30 نفر انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. پرسش نامه های تکانشگری و افکار خودکشی مورد استفاده قرار گرفت. درمان شناختی رفتاری برای افراد گروه آزمایش اعمال شد اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس آزمون نیز برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری، تکانشگری و افکار خودکشی نوجوانان دارای اعتیاد را به طور معنا داری کاهش می دهد. نتیجه گیری: از این نوع درمان برای بهبود معتادان می توان بهره برد.
مقایسه تأثیر آموزش توان بخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی رفتاری بر ادراک دیداری حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه تأثیر آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری بر ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی بود، که با تشخیص اختلالات یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری شهر تبریز در سال 96-95 در حال دریافت مداخلات لازم بودند. نمونه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، به تعداد 60 نفر انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در سه گروه آزمایش و یک گروه گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. در گروه ها آزمون ادراک دیداری - حرکتی بندر گشتالت به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند و پس از اتمام 20 جلسه توانبخشی شناختی، 20 جلسه نوروفیدبک و 8 جلسه بازی درمانی شناختی - رفتاری، پس آزمون در گروه ها اجراء شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس مختلط در نرم افزار SPSS.20 تحلیل شدند. یافتهها: آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری بر ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص، تاثیر دارد .نتایج آزمون بونفرونی نشان داد، که بین تأثیر آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری بر ادراک دیداری - حرکتی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص، تفاوت معناداری وجود ندارد نتیجهگیری: به نظر می رسد که می توان از آموزش توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و بازی درمانی شناختی - رفتاری به صورت یکسانی در بهبود ادراک دیداری - حرکتی، دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص، استفاده کرد.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی متمرکز بر هیجان با درمانگری سیستمی مسئله مدار در تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش تعارض زناشویی زوجین در روند درمان اختلال وابستگی به مواد می تواند عاملی کارساز برای تداوم مداخله و عدم ریزش به شمار آورده شود. این پژوهش با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی سیستمی مسئله مدار بر کاهش تعارض زناشویی همسران مردان تحت درمان وابستگی به مواد انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری دربرگیرنده 32 زن و شوهر (64 نفر) بود که مردان خانواده در سال 1395 در مراکز درمان اختلالات مصرف مواد شهر سنندج تحت درمان وابستگی به مواد بودند. از میان آن ها 30 زوج دارای شرایط به روش تصادفی در سه گروه یک اندازه 20 نفری گمارده شدند_ دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (سه گروه 10 زوجی). زوجین گروه های آزمایش به صورت زوجی طی 11 هفته هر هفته یک نشست 60 دقیقه ای، در مداخله های جداگانه زوج درمانی متمرکز بر هیجان و زوج درمانی مسئله مدار سیستمی شرکت کردند. داده های آزمودنی های خانم به وسیله پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی ذاکر، علاقبند، فلاحتی، هومن (1387) گردآوری شد. برآیند تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت میان گروه ها معنی دار است (P˂0/01، F=12/194). افزون بر آن برآیند آزمون تعقیبی «کمینه تفاوت معنی دار» نشان داد که کاهش تعارض زناشویی در گروه های آزمایش در هم سنجی با گروه گواه معنی دار بوده (P˂0/01) ولی تفاوت معنی داری میان تأثیر دو مدل زوج درمانی دیده نشد (0/209˂ P) برآیندهای این پژوهش نشان داد زوج درمانی متمرکز بر هیجان با جایگزین کردن چرخه های مثبت به جای چرخه های منفی تعارض و درمانگری سیستمی مسئله مدار با مهار منابع بیرونی تعارض، تعارض زناشویی را کاهش دادند.
بررسی تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سوءمصرف مواد یکی از عمده ترین مشکلات سلامت بی خانمانان است. مردمی که به سیکل بی خانمانی وارد و یا از آن خارج می شوند، غالباً همزمان به سیکل سوءمصرف مواد نیز وارد و یا از آن خارج می شوند. رابطه میان سوءمصرف مواد و بی خانمانی نیازمند آن است که این دو پدیده به صورت همزمان و نه مستقل و جدای از یکدیگر مورد ملاحظه قرار گیرند. بررسی ها نشان می دهد که تعداد تحقیقات در این حوزه رو به افزایش است، اما غالب این تحقیقات پراکنده و ناکامل هستند. توسعه و بهبود ابزارهای مداخله ای و نیز پیشگیری از افزایش تعداد مصرف کنندگان بی خانمان تحقیقات بیشتر در این حوزه را ضروری می سازد. در همین راستا هدف از انجام این مطالعه توصیف تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان به منظور فهم بهتر عوامل موثر در درمان این گروه می باشد. روش: این مقاله با بهره گیری از تئوری زمینه ای انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 20 مصرف کننده بی خانمانی که در پروژه نوروزی بازتوانی مصرف کنندگان مواد(1393) شرکت داشتند، جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شده است. یافته ها: طردشدگی، تجربه تروما، احساسات و هیجانات منفی، شکل گیری سرمایه های منفی، انزوای اجتماعی، بی تفاوتی اجتماعی و فقدان زیرساختهای رفاهی- آموزشی از جمله مهمترین یافته های این تحقیق بودند. نتیجه گیری: تجربه زیسته مصرف کنندگان بی خانمان حاکی از آن است که درمان این گروه از مصرف کنندگان به تبع پیامدهای زندگی در خیابان برای ایشان، بسیار متفاوت از افرادی است که به رغم اعتیاد، همراه با خانواده زندگی می کنند.
اثربخشی مداخله روان شناختی جامع نگر بر سلامت روان شناختی زنان نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه:مداخله روان شناختی جامع نگر رویکرد درمانی نوینی است که برای اولین بار در ایران و بر اساس مشکلات و نیازهای روانی افراد نابارور طراحی شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله روان شناختی جامع نگر بر سلامت روان شناختی زنان نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی است. روش:مطالعه حاضر پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. 30 زن نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی به صورت نمونه گیری در دسترس از میان مراجعین به مرکز ناباروری معتضدی کرمانشاه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 11 جلسه مداخله روان شناختی جامع نگر قرار گرفت. افسردگی، اضطراب و استرس آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون اندازه گیری شد. داده ها پس از گردآوری با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج نشان داد که مداخله روان شناختی جامع نگر به طور قابل ملاحظه ای بر سلامت روان شناختی زنان نابارور تأثیر گذار بوده است. تفاوت معنادار نمرات میانگین پس آزمون گروه آزمایش با گروه کنترل نشانگر اثرگذاری مداخله روان شناختی جامع نگر در زنان نابارور بود. نتیجه گیری:مداخله روان شناختی جامع نگر در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس زنان نابارور تحت درمان لقاح خارج رحمی موثر است.
ترس از پیشرفت بیماری در بیماران مبتلا به سرطان و مولتیپل اسکلروزیس و رابطه آن با مشکلات عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترس از پیشرفت بیماری از مشکلات رایج و دلایل اصلی پریشانی در بیماری های مزمن می باشد. این ترس می تواند اثرات مخربی از جمله مشکلات عاطفی بر بیماران مبتلا به بیماری های جسمی مزمن اعمال کند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ترس از پیشرفت بیماری با اضطراب، استرس و افسردگی در بین بیماران ام اس و سرطان بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 212 بیمار زن مبتلا به ام اس و سرطان بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترس از پیشرفت و مقیاس اضطراب، استرس و افسردگی بود. نتایج نشان داد که ترس از پیشرفت با اضطراب، استرس و افسردگی رابطه مثبت و معناداری دارد. در مجموع نتایج این تحلیل نشان داد که مدل مورد آزمون 48/0 درصد واریانس متغیر مشکلات عاطفی را تبیین می نماید. از دیگر یافته های این تحقیق این بود که ترس از پیشرفت بیماری در بیماران سرطانی بیشتر از بیماران ام اس می باشد. بنابراین در راستای اداره و برنامه ریزی مراقبت های بهداشتی بیماری های مزمن از جمله ام اس و سرطان توجه به ترس از پیشرفت بیماری در این بیماران حائز اهمیت می باشد.
رابطه ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولی، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) با خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف : خودکارآمدی تحصیلی ازجمله عوامل پیش بین در پیشرفت تحصیلی دانشجویان است که متأثر از عوامل گوناگونی است. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولی، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) به منظور پیش بینی باورهای خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه همبستگی، ۲۳۰ نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشگاه اصفهان به شیوه خوشه ای انتخاب شدند (سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵). به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان اون و فرامن و مقیاس شخصیت تاریک جانسون و وبستر اجرا شد. به منظور محاسبه داده ها از نرم افزار Spss-۱۸ استفاده شد . یافته ها: نتایج دلالت بر این داشتند که صفات شخصیت جامعه ستیزی ( ۰/۳۴۱-=r ) و ماکیاولی (۰/۳۶۴-=r ) با خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان رابطه معنادار و منفی داشتند (۰/۱> P ). نتایج دیگر نشان داد که بین صفت شخصیت خودشیفتگی و خودکارآمدی تحصیلی ارتباط معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که به صورت منفی ۰/۱۵ از تغییرات خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان را می توان بر اساس صفات شخصیت تاریک ماکیاولی و جامعه ستیزی تبیین نمود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معکوسی که بین خودکارآمدی تحصیلی و صفات شخصیت تاریک (جامعه ستیزی و ماکیاولی) مشاهده شده است می توان نتیجه گرفت که این صفات می توانند تأثیر مخربی بر خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و درنهایت پیشرفت آن ها داشته باشند. همچنین نتایج این پژوهش از نقش متغیر روان شناختی صفات شخصیت تاریک در پیش بینی باورهای خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان حمایت می کند.
اعتیاد و عملکردهای شناختی
حوزه های تخصصی:
سوءمصرف مواد و اعتیاد به مواد در سطح جهان به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است و رشد بی رویه آن به گونه ای بوده که به عنوان مشکل اصلی پزشکی قلمداد شده و نگرانی سیاست گزاران و مجریان قانون را به دنبال داشته است. وضعیت تاسف بار اپیدمی اعتیاد جامعه را به شدت تهدید می کند. جهت رویارویی با این مشکل و کاهش صدمات و تبعات ناشی از آن، ضروری است تا اطلاعات جامعی از زوایای مختلف این پدیده به دست آید. موادمخدر از لحاظ گونه متنوع بوده و به همین دلیل آسیب های متنوعی را به دنبال داشته است. یکی از این آسیب ها، اختلال در عملکردهای مغزی در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد است. وابستگی به مواد موجب آسیب هایی در عملکرد شناختی می شود. عملکرد شناختی معیوب نیز نتایج درمانی ضعیف را به دنبال دارد. مروری بر پژوهش ها نشان داد که عملکردهای شناختی در افراد وابسته به مواد ضعیف تر از افراد عادی است. مصرف انواع موادمخدر، آثار منفی بر روی مغز مصرف کننده دارد و می تواند مانع از برگشت فرد بیمار به زندگی عادی، حتی با وجود طی دوره ای از پرهیز از مواد شود. شناسایی و فهم تغییرات شناختی می تواند علاوه بر کمک به درک بهتر مشکل، به ارائه راهکارهای مختلف درمانی نیز منجر شود. بنابراین، توجه به عملکردهای شناختی و بازتوانی شناختی در افراد وابسته به مواد می تواند به پیامدهای بهبودی و درمانی بهتری منجر شود.