فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی و اضافه وزن یک ریسک فاکتور اصلی برای دیابت، اختلالات قلبی-عروقی، سرطان( پروستات، روده، سینه و ...) می باشد. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش نوروفیدبک برولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه وزن بود. روش : جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل زنان دارای اضافه وزن مراجعه کننده به دو کلینیک تغذیه شهر ساری بود. بدین منظور 30نفر از افراد دارای اضافه وزن به شیوه تصادفی در دو گروه نوروفیدبک و کنترل تقسیم شدند. در این پژوهش طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، افراد گروه آزمایشی 10 جلسه نوروفیدبک دریافت کردند. هردو گروه آزمایشی و کنترل پرسشنامه ولع مصرف مواد غذایی و سلامت عمومی را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. بعد از جمع آوری داده ها، برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری بین گروه های نوروفیدبک و کنترل نشان داد. یعنی نوروفیدبک باعث کاهش ولع مصرف مواد غذایی و بهبود سلامت عمومی زنان دارای اضافه وزن شده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش نوروفیدبک می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی تکمیلی در حوزه اضافه وزن مطرح شود.
هراس اجتماعی و تاثیر آن بر اعتیاد به موادمخدر
حوزه های تخصصی:
افزایش اعتماد به نفس اجتماعی قدم مهمی در راه پیشگیری از اعتیاد به موادمخدر قلمداد می شود. می توان از اعتماد به نفس به عنوان یک عامل کلیدی در راستای مقابله با "هراس اجتماعی" و کاهش اعتیاد به موادمخدر استفاده کرد. اضطراب و کاهش اعتماد به نفس اجتماعی خود از دلایل کم رنگ شدن شناخت منابع و بالا رفتن انگیزه های گرایش به موادمخدر است. یکی از مسائل مهم اجتماعی افزایش عزت نفس افراد و کاهش میزان گرایش به موادمخدر، مقابله با فوبیای اجتماعی، بخصوص در طیف سنی جوانان است. برای پیشگیری از ورود معضل موادمخدر در جامعه، احداث یک «پایگاه واکسیناسیون اجتماعی» لازم و ضروری است. این پایگاه با تزریق اعتماد به نفس و کاهش تب اضطراب اجتماعی در درون خانواده (و رفتار پرستاری اجتماعی ملازم با این نگرش ) عمل خواهد کرد. در مقاله حاضر روش های پیشگیرانه اعتیاد با نگاه اولویت بندی با استفاده از نظریه "تبادل اجتماعی" نظریه برچسب زنی"، "نظریه هراس اجتماعی"، "بدیل های اجتماعی" "دو راهی اجتماعی"، "عادت واره های فردی"، "سبک زندگی،" پارادایم های رفتاری"، "از خود بیگانگی و "کارکردگرایی مرتن" مرور می شود. پژوهش حاضر نگاه پیشگیرانه به اعتیاد و تاثیر هراس اجتماعی در این مسیر با استفاده از نظریه های جامعه شناختی است. این تحقیق از نوع توصیفی و کتابخانه ای است و در آن سعی شده استکه علاوه بر بسط و بهبود نظریه های موجود، از زاویه ای تازه و از منظر اجتماعی به اعتیاد پرداخته شود. می توان گفت که هراس اجتماعی باعث تضعیف نمودن شقوق اصلی سرمایه اجتماعی یعنی "اعتماد" و "شادی اجتماعی" می شود. هراس اجتماعی به تدریج با سست کردن پایه های سرمایه اجتماعی موجی از بی اعتمادی فردی و گروهی را در جامعه بوجود می آورد. این بی اعتمادی ها منجر به ضعف اراده فردی و افسردگی اجتماعی و سپس گرایش به موادمخدر می شود. مفهوم اضطراب اجتماعی چون با افسردگی و کسالت همراه است، باعث تمایل به مصرف موادمخدر در جامعه (بخصوص در جوانان) می شود. بنابراین، فرد بر سر یک "دو راهی اجتماعی" قرار می گیرد که بر حسب ذایقه و وضعیت خلق و خوی فعلی، گرایش و مسیر مطلوب خود را انتخاب می نماید.
تاثیر بازی های رایانه ای آموزشی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان دارای اختلالات طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با وجود توانمندی ها و قابلیت های فن آوری و اثرات مثبت آن در کمیت و کیفیت یاددهی و یادگیری، متاسفانه حوزه ی آموزش دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه، به دور از تحولات رخ داده قرار گرفته است و نیازمند توجه جدی در این زمینه می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بازی های رایانه ای آموزشی بر یادگیری مفاهیم ریاضی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی دارای اختلال طیف اوتیسم در درس ریاضی بود. روش کار: در این کارآزمایی بالینی در سال 92-1391 انجام شد. آزمودنی ها 30 نفر از دانش آموزان دارای اختلال طیف اوتیسم در شهر تهران می باشند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، تمام آزمودنی ها با آزمون محقق ساخته یادگیری ارزیابی شدند. سپس در گروه آزمون، ابتدا معلم درس خود را در مفاهیم مورد نظر (جمع، تفریق، ضرب و تقسیم) به طور کامل به دانش آموزان ارایه داد و از بازی رایانه ای به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش استفاده شد. از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس) به منظور تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده تحلیل کواریانس نشان داد که پس از آموزش تفاوت معنی داری در یادگیری گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد ایجاد شده است (001/0 P≥). نتیجه گیری: به نظر می رسد که استفاده از بازی رایانه ای آموزشی به عنوان مکمل آموزش در درس ریاضی باعث افزایش یادگیری دانش آموزان دارای اختلال طیف اوتیسم می شود لذا پیشنهاد می شود که در آموزش مفاهیم ریاضی از فن آوری های نوین آموزشی به خصوص بازی های رایانه ای در کنار شیوه ی سنتی استفاده شود.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با همه تلاش هایی که درزمینه ترک اعتیاد صورت می گیرد آمار فراوان عود مصرف مواد درنتیجه تجربه ولع پس از ترک مواد نگران کننده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. از تعداد 60 بیمار در مرکز درمانی ترک اعتیاد، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. هر دو گروه پرسشنامه های ولع مصرف و عود (پیگیری شش ماهه) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش در مورد اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر کاهش ولع و عود مصرف تائید شد و میان گروه آزمایش که مصاحبه انگیزشی و دارودرمانی دریافت کرده بودند و گروه گواه که تنها دارودرمانی متادون را دریافت کرده بودند تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: این یافته ها می تواند متخصصین را در جهت استفاده از درمان های روان شناختی در کنار دارودرمانی در زمینه ی اعتیاد یاری دهد.
مقایسه توانمندی خانواده در افراد دارای عود مجدد و افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
75-90
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش مقایسه توانمندی خانواده در افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده و افراد دارای عود مجدد در بین معتادان به مواد مخدر شهر تبریز بود. روش: روش پژوهش از نوع علی–مقایسه ای بود. بدین منظور، نمونه ای150 نفری (شامل 75 نفر بدون بازگشت و 75 نفر دارای عود مجدد) از بین مراجعان کمپ های ترک اعتیاد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و از خانواده شان خواسته شد پرسش نامه توانمندسازی خانواده کورن و همکاران را تکمیل کنند. یافته ها : نتایج نشان داد که دو گروه از نظر نمره کل توانمندی خانواده و سطوح توانمندی (خانواده در ارتباط با فرد معتاد، ارتباط با سیستم های خدماتی و سطح اجتماعی) متفاوت هستند (05/0 > p ) و خانواده های افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده از توانمندی بالاتری برخوردار بودند. نتیجه گیری : یافته ها می توانند به طور تلویحی نقش توانمندی خانواده درمدیریت درمان پیشگیری از عود مجدد اعتیاد را تائید کنند.
مدل یابی ساختاری کارکرد خانواده و ولع مصرف مواد در معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون با تأکید بر نقش واسطه ای خود شفقت ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
209-226
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری کارکرد خانواده و ولع مصرف مواد در معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون با تأکید بر نقش واسطه ای خود شفقت ورزی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است و از روش تحلیل مسیر برای بررسی ارتباط ساختاری بین متغیرها استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون در مراکز درمان سرپایی زیر نظر بهزیستی سال 1396 شهرستان اهواز بود که از این میان با توجه به معیارهای ورود به پژوهش تعداد 150 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به ابزار سنجش کارکرد خانواده، پرسش نامه خود شفقت ورزی و ولع مصرف مواد پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزارهای AMOS و SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از برازندگی مناسب مدل بود که در آن کارکرد خانواده به صورت مستقیم ولع مصرف مواد را پیش بینی نمود
نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری و افراد بهنجار بود. روش:طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی -مقایسه ای بود. جامعه هدف پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود که در بازه زمانی مهر تا اسفند سال 1395 به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از مقیاس وسواسی -اجباری ییل -براون فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه آمیختگی شناختی برای گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد. یافته ها:نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در کلیه متغیرها به جزء راهبردهای سازگارانه پذیرش و ارزیابی مجدد، همچنین راهبردهای کنترل فکر نگرانی، تنبیه، کنترل اجتماعی و ارزیابی مجدد، میانگین گروه بهنجار به صورت معناداری بیشتر از گروه وسواسی بود. در متغیرهای دیگر میانگین گروه وسواس به صورت معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود. همچنین یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر می توان عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی کرد. نتیجه گیری:می توان نتیجه گیری کرد که فعال شدن باورهای درآمیختگیافکار، ارزیابی هایی را بر می انگیزاند که بر اساس آنها استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و کنترل فکر بیشتر و متعاقباً فکر وسواسی خطرناک تلقی می شود. این ارزیابی ها منجر به بروز احساس ترس، اضطراب، گناه و ناراحتی می شوند. اگر ارزیابی فرد این باشد که فکر وسواسی نشان دهنده آن است که اتفاقی خطرناک پیش از این رخ داده است، ممکن است راهبردهای وارسی یا اختلال ذهنی را به کار گیرد. راهبردها باعث می شوند فرد نتواند در واقعیت این باورها را بیازماید و اعتبار آنها را رد کند.
اثربخشی آموزش خودشفقتی شناختی در ولع مصرف، شدت وابستگی و انعطاف پذیری شناختی افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفقتی شناختی در ولع مصرف، شدت وابستگی و انعطاف پذیری شناختی مردان وابسته به مواد بود. روش:روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه مردان وابسته به مواد ساکن کمپ های شبانه روزی و مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل در نیمه اول سال 1395 تشکیل دادند که از میان آنها، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. به گروه آزمایش خودشفقتی شناختی به مدت 8 جلسه آموزش داده شد ولی گروه کنترل در فهرست انتظار بود و هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه ولع مصرف، شاخص شدت وابستگی و پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه در ولع مصرف، شدت وابستگی و انعطاف پذیری شناختی وجود داشت. نتیجه گیری:نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش خودشفقتی شناختی با تقویت نگرش مثبت نسبت به خود منجر به بهبود پیامدهای درمان وابستگی به مواد می شود.
مقايسه تأثیر درمان ديدگاه زمانی و درمان شناختي- رفتاري (CBT) بر کاهش افسردگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (PTSD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقايسه تأثیر ديدگاه زمانی و درمان شناختي- رفتاري (Cognitive Behavioral Therapy یا CBT) بر کاهش افسردگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (Posttraumatic stress disorder یا PTSD) بود.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام گردید. از میان جانبازان مبتلا به PTSD که به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند، 45 نفر که نشانه های اختلال را داشتند، به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه CBT، درمان دیدگاه زمانی و گروه شاهد قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). برای جمع آوری داده ها، از مقیاس افسردگی Beck (Beck Depression Scale یا BDI) استفاده شد و سپس با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با یک عامل مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایشی CBT و دیدگاه زمانی در زمینه تأثیر بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازانی که این دو درمان را تجربه کرده بودند، وجود نداشت (942/0 = P). از طرف دیگر، هر دو مداخله آزمایشی CBT (001/0 = P) و دیدگاه زمانی (001/0 > P) تأثیر معنی داری را بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازان نشان داد. هرچند که اثربخشی گروه دیدگاه زمانی بیشتر بود، اما به لحاظ آماری تفاوتی با گروه CBT مشاهده نشد.
نتيجه گيري: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت که درمان دیدگاه زمانی در کاهش افسردگی جانبازان مبتلا به PTSD نسبت به رویکرد CBT اثربخشی بهتری دارد و ثبات و پایداری درمان دیدگاه زمانی بیشتر می باشد و می توان از آن به عنوان درمان کوتاه مدت برای مداخله روان شناختی جانبازان استفاده کرد.
اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های نر مبتلا به اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به طور قابل توجهی در بیشتر مطالعات قبلی پی برده اند که کارکردهای تعادل در اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD یا Attention deficit hyperactivity disorder) با اشکال مواجه بوده است. همچنین، ارتباط تنگاتنگی بین فعالیت های بدنی و بهبود اختلالات رفتاری وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تعادل رت های مبتلا به ADHD بود.
مواد و روش ها: تحقیق به روش آزمایشگاهی صورت گرفت. آزمودنی های مطالعه شامل 35 سر رت نژاد ویستار با وزن 69/8 ± 66/181 گرم بود که به طور تصادفی به 5 گروه 7 تایی تقسیم شدند. جهت ADHD رت ها به مدت 8 هفته 10 میلی گرم L-NAME و 6 روز در هفته به ازای وزن هر رت به صورت زیرصفاقی تزریق شد. 5 گروه شامل گروه شاهد و 4 گروه ADHD (مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی، مصرف متیل فنیدیت، تمرین استقامتی و بدون مصرف متیل فنیدیت و بدون تمرین استقامتی) بود. ابزارهای تحقیق شامل آزمون Open field، آزمون تعادل Balance beam و تردمیل 5 بانده بود. آزمون تعادل بعد از 4 هفته تمرین گرفته شد. به گروه دارویی 2 میلی گرم متیل فنیدیت روزانه به ازای کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی داده شد. رت های گروه تمرین 5 روز در هفته برای مدت 28 روز با سرعت 2 تا 20 متر بر دقیقه به تمرین پرداختند. مدت زمان تمرین در هر جلسه در هفته اول و زمان آشناسازی 2 متر بر دقیقه و با اضافه بار در هر هفته به 20 متر بر دقیقه رسید. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه شاهد (170/0 = P) و گروه ADHD (170/0 = P) تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما بین پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه ADHD + تمرین، گروه ADHD + متیل فنیدیت و گروه ADHD + متیل فنیدیت + تمرین (001/0 = P) تفاوت معنی داری به دست آمد. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Tukey نشان داد که تعادل گروه شاهد نسبت به تمامی گروه ها بهتر بود (001/0 ≥ P). تعادل تمامی گروه ها به غیر از گروه شاهد از گروه ADHD بهتر بود (001/0 ≥ P). بین تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی با گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت و همچنین، تعادل گروه ADHD + مصرف متیل فنیدیت با تعادل گروه ADHD + تمرینات استقامتی و مصرف متیل فنیدیت تفاوت معنی داری وجود نداشت (001/0 ≤ P).
مدل یابی روابط ساختاری طرحواره، سبک های دلبستگی با آمادگی به اعتیاد با واسطه گری راهبردهای مقابله ای استرس، تنظیم شناختی هیجان واحساس تنهایی در معتادان در حال ترک اعتیاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی روابط ساختاری طرحواره، سبک های دلبستگی با آمادگی به اعتیاد با واسطه گری راهبردهای مقابله ای استرس، تنظیم شناختی هیجان واحساس تنهایی در معتادان در حال ترک اعتیاد به مواد مخدر انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی تحقیق عبارت بودند از: معتادان در حال بهبودی استان گلستان در سال 1395. به روش نمونه گیری لوهلین (2004)، 300 نفر از معتادان درحال بهبودی به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسش نامه های، آمادگی به اعتیاد، سبک های دلبستگی هازن و شیور، راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکر، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی، کرایج و اسپینهاون، احساس تنهایی راسل، طرحواره یانگ فرم کوتاه استفاده شد. یافته ها: به طورکلی پنج متغیر توانستند 74 درصد از متغیر آمادگی به اعتیاد را تبیین نمایند. نتیجه گیری: با توجه به قدرت پیش بینی کنندگی متغیرها می توان از نتایج در مداخلات و آموزش ها در کلینیک های ترک اعتیاد استفاده نمود.
اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال دوقطبی یک بیماری روان پزشکی مزمن و ناتوان کننده است که میزان شیوع نوع یک آن، 4/1 تا 6/1 درصد است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک پس از تثبیت فاز حاد می باشد. روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام بیماران مرد با تشخیص اختلال خلقی دوقطبی نوع یک بستری در بخش های بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در سال 1390 بودند که با درمان دارویی فاز حاد در آن ها تثبیت شده بود. از میان این بیماران،30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه 15 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمونتحت گروه درمانی شناختی-رفتاری 10 جلسه ای و گروه شاهد تحت درمان گروهی حمایتی غیر ساختاریافته قرار گرفتند. آزمون های افسردگی و اضطراب بک و عزت نفس آیزنک برای تمام بیماران، قبل، بلافاصله بعد و 2ماه و 6 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شد. داده ها با شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس و تی مستقل با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند. یافته ها: بعد از گروه درمانی شناختی-رفتاری، میزان افسردگی و اضطراب در پایان درمان و دو ماه و شش ماه پی گیری،کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0>P) اما افزایش در میزان عزت نفس در پایان درمان و دوره ی پی گیری، معنی دار نبود. نتیجه گیری: رویکرد گروه درمانی شناختی-رفتاری به عنوان یک درمان موثر برای کاهش افسردگی و اضطراب بعد از تثبیت فاز حاد در کنار درمان های دارویی برای بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک می تواند مد نظر قرار گیرد و می توان در بازتوانی بالینی این بیماران، از آن کمک گرفت.
اثربخشی درمان فراشناختی (MCT) در تغییر سطح باورهای فراشناختی و نگرانی از تصویر بدنی دانش آموزان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی درمان فراشناختی (MCT) در تغییر سطح باورهای فراشناختی منفی و مثبت و نگرانی از تصویر بدنی (BICI) دانش آموزان دختر افسرده مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد بود. این پژوهش به صورت شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از میان دانش آموزان دختر دبیرستانی دارای افسردگی شهر خرم آباد انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (درمان فراشناختی) و گواه گمارده شدند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 2 ساعته تحت درمان فراشناختی قرار گرفتند. در طی این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تصویر بدنی (BII) فیشر (1979)، پرسشنامه افسردگی بک (1988) و مقیاس باورهای فراشناختی ولز وکاترایت – هاتن (۲۰۰۴) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار (SPSS.21) انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد. یافته ها حاکی از آن بود که درمان فراشناختی در کاهش نگرانی از تصویر بدنی (BICI) و باورهای فراشناختی منفی و همچنین افزایش باورهای فراشناختی مثبت، اثربخش است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان وابسته به مواد صورت گرفت. روش: نوع پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تبریز در نیمه اول سال 1394 بود. به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) انتخاب شدند. پرسش نامه های ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در 10 جلسه دو ساعته در گروه آزمایشی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش ولع مصرف و کاهش شدت وابستگی به مواد و افزایش استفاده از راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان در زنان وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از روش های درمانی تاثیرگذار بر ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان وابسته به مواد می باشد.
اثربخشی چهار روش پیشگیری از سوءمصرف مواد بر نگرش نسبت به مواد مخدر و سلامت روان دانش آموزان پسر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصد افراد برای سوءمصرف مواد دست کم در نخستین دفعات مصرف، تحت تأثیر نگرش آنها به مصرف مواد قرار دارد. اصلاح نگرش بویژه در نوجوانان، یکی از راهبردهای شناخته شده پیشگیری از اعتیاد است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر چهار روش پیشگیرانه (آموزش از راه مهارت های زندگی، آموزش از طریق فیلم، آموزش از طریق پوستر کاتالوگ و آموزش به روش ارسال پیام کوتاه) بر تغییر نگرش و سلامت روان دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی بود که در آن چهار گروه آزمایش شامل: آموزش از طریق فیلم، مهارت های زندگی، ارسال پیامک(SMS) و پوستر و کاتالوگ و یک گروه گواه بررسی شد. برای این منظور 511 دانش آموز از چهار منطقه آموزشی به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس(ANCOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد که از بین روش های پیشگیرانه، روش های شرکت در دوره های مهارت های زندگی و آموزش از طریق فیلم، اثر معناداری نسبت به آموزش از طریق پوستر و کاتالوگ و ارسال پیام کوتاه از طریق تلفن همراه بر نگرش نسبت به اعتیاد داشت. همچنین، از بین چهار روش یادشده، آموزش از طریق فیلم و آموزش مهارت های زندگی تأثیر معناداری بر ارتقای سلامت روان دانش آموزان داشتند. به کلیه مراکز آموزشی پیشنهاد می گردد که در آموزش تغییر نگرش دانش آموزان و ارتقای سلامت روان آن ها، از روش های فعالی مانند آموزش مهارت های زندگی و آموزش از طریق فیلم و مشاهده استفاده نمایند.
مهارت های زندگی و پیشگیری از اعتیاد
حوزه های تخصصی:
افرادی که از لحاظ اجتماعی دچار آسیب هستند از جمله معتادان به موادمخدر، عموماً دارای مهارت های سطح پایینی برای مقابله با مسائل زندگی و چالش های موجود اجتماعی هستند. این افراد به دلیل عدم دانش و مهارت لازم و همچنین کثرت مسائل و دشواری های زندگی، نتوانسته اند در موقعیت های مختلف و دشوار زندگی تصمیمات مناسب و مؤثر اتخاذ و یا راهکار سازشی مطلوبی را انتخاب کنند. به همین دلیل به عنوان یکی از عوامل اساسی پیشگیری از اعتیاد و آسیب های اجتماعی، آگاه سازی و آموزش مهارت های زندگی کمک می کند که در جهت پیشگیری و سلامت اولیه و بازتوانی بیماران گامی مهم برداشته شود. در این مقاله انواع مهارت های زندگی و نقش مؤثر آن ها در پیشگیری از آسیب های اجتماعی به خصوص اعتیاد و همچنین پژوهش های انجام شده مرور شد. در مجموع می توان گفت که آموزش مهارت های زندگی در دوره های مختلف زندگی می تواند راهکار مناسبی برای پیشگیری از اعتیاد باشد. لازم است موضوع آموزش مهارت های زندگی به صورت کاربردی در سنین مختلف بیش از پیش مورد توجه مسئولین قرار گیرد و از این طریق گامی مهم در پیشگیری از اعتیاد برداشته شود.
تأثیر آموزش مهار توجه بر سو گیری توجه و حساسیت اضطرابی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی یکی از مهم ترین علل سازش نایافتگی های دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهار توجه بر سو گیری توجه و حساسیت اضطرابی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود.
مقایسه نیمرخ حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و کودکان مبتلا به نارساخوانی با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بعضی از اختلال های روان شناختی و یادگیری دوران کودکی مانند نارساخوانی و اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی می تواند فرایند شناختی کودکان را تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به منظور مقایسه نیمرخ حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و کودکان مبتلا به نارساخوانی با کودکان بهنجار ، انجام شد.
مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی: تحلیل محتوای متون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :تاکنون در کشور ایران هیچ مطالعه ای در خصوص تأثیر زودانزالی بر زندگی مردان انجام نشده است. تحقیق حاضر این موضوع مهم را با استفاده از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بررسی تحقیقات و متون مرتبط با مشکلات زودانزالی، مورد بررسی قرار داد. مواد و روش ها:کلید واژه های مرتبط به موضوع مورد نظر در پایگاه های معتبری مانند Elsevier، ProQuest، Science Direct، Google Scholar، SID، PubMed، Magiran و CIVILICA جستجو گردید و از بین مطالعاتی که بین سال های 1970 تا 2016 منتشر شده بودند، 13 مقاله مرتبط انتخاب شد. یافته ها:مطالعه متون بر ارزیابی مشکلات روان شناختی مؤثر در زندگی مردان زودانزال تمرکز داشت. مشکلات مردان مبتلا به زودانزالی در هشت محور «مدیریت انزال، استرس، اضطراب، رضایت جنسی، سازگاری زوجی، مشکلات فیزیولوژیک، افسردگی و خودپنداره جنسی» دسته بندی گردید. نتیجه گیری:به نظر می رسد که برای درمان این اختلال بهتر است هم مرد و هم شریک جنسی اش تحت نظر قرار گیرند و مداخلات به شکل زوجی انجام شود.
پیش بینی بدکارکردی جنسی بر اساس باورهای جنسی در دانشجویان زن متأهل شهر اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی بدکارکردی جنسی بر اساس مؤلفه های باورهای جنسی شامل محافظه کاری جنسی، میل و لذت جنسی به عنوان یک گناه، باورهای مربوط به سن، باورهای تصویر بدن، انکار تقدم محبت در رابطه جنسی و ترجیح نقش مادری در دانشجویان زن متأهل بود. مواد و روش ها:روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانشجویان زن متأهل دانشگاه های اهواز در سال 1394 بود که 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های شاخص عملکرد جنسی زنان Rosen (Female sexual function index) و پرسش نامه باورهای ناکارامد جنسی Nober (Sexual dysfunctional beliefs) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS به روش تحلیل ممیز گام به گام مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها:تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای محافظه کاری جنسی، میل و لذت جنسی به عنوان یک گناه، باورهای مربوط به سن، باورهای تصویر بدن، انکار تقدم محبت در رابطه جنسی و ترجیح نقش مادری قادر به پیش بینی عضویت گروهی افراد با و بدون بدکارکردی جنسی با 5/78 درصد صحت در دانشجویان زن متأهل بود. همچنین، کارامدترین متغیر در پیش بینی عضویت گروهی افراد لذت جنسی به عنوان یک گناه با سطح معنی داری 001/0 بود. نتیجه گیری:باورها به عنوان نگرش های شخصی افراد، نقش تعیین کننده ای در بدکارکردی جنسی افراد دارد. لازم است تا در مشاوره و درمان افرادی که بدکارکردی جنسی دارند، به باورها به عنوان عامل مهم برای کاهش بدکارکردی جنسی توجه کرد.