فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۴٬۳۵۹ مورد.
بررسی سبک ها و ابعاد دلبستگی بزرگسال در تجاوزگران جنسی و مقایسة آن با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی سبک ها و ابعاد دلبستگی در یک نمونة تجاوز گر جنسی انجام گرفت.34 تجاوزگر جنسی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان افرادی که به جرم تجاوز به عنف در زندان مرکزی شهر مشهد به سر می بردند انتخاب شدند. 34 آزمودنی عادی از لحاظ چهار متغییر سن، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و سطح تحصیلات با گروه اول جور شدند. گروه عادی بر اساس نمرة مقیاس GSI در پرسشنامة SCL-90-R انتخاب شدند (GSI 1). داده ها با استفاده از فرم بازنگری شدة پرسشنامة تجربة روابط نزدیک (ECR-R) جمع آوری شد و با آزمون t استیودنت برای گروه های همبسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه تجاوزگران جنسی در بُعد اضطراب دلبستگی به طور معنی داری از گروه عادی بیشتر است. بین دو گروه در بُعد اجتناب مربوط به دلبستگی تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین، نسبت تجاوزگران جنسی در سبک های دلبستگی نا ایمن به طور معنی داری از گروه عادی بیشتر است. بنابراین، افراد تجاوزگر جنسی دارای سطح بالایی از اضطراب مربوط به دلبستگی اند که می تواند در سوق دادن آنان به سوی رفتارهای تعدی گرانة جنسی نقش داشته باشد.
رابطهی الگوی صفات شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان 15-5 سالهی مبتلا به اختلالهای رفتاری با نوع اختلال آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین میانگین ابعاد مختلف صفات شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان 15-5 سالهی مبتلا به اختلالهای رفتاری و ارتباط آن با نوع اختلال رفتاری کودک انجام شد .
روشکار: مطالعهی حاضر، توصیفیتحلیلی و جامعهی پژوهشی آن از بین مراجعان مراکز درمانی خصوصی و دولتی سرپایی شهر اصفهان در سال 88-1387 به روش آسان انتخاب شد. تعداد نمونهها 200 نفر و در دامنهی سنی 15-5 سال بودند و تشخیص بالینی برای آنها توسط روانپزشک گذاشته شده بود. دادهها از طریق فرم بلند پرسشنامهی شخصیتی نئو جمعآوری و سپس با آزمونهای آماری t مستقل و ANCOVA و ANOVAمورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: صفتهای پرخاشگری والدین با اختلالهای اضطرابی و خلقی، افسردگی با اختلال نقصتوجهبیشفعالی و اعمال با اختلالهای اضطرابی و تخیل و احساسات و نمرهی کل پرسشنامه با اختلالهای رفتار آشفته و نوعدوستی با اختلالهای خلقی و تواضع با اختلالهای اضطرابی، اعتماد و نمرهی کل با اختلال نقصتوجه بیشفعالی و هیجانهای مثبت والدین با اختلالهای رفتار آشفته و تلاش برای موفقیت، خویشتنداری، احتیاط در تصمیمگیری و نمرهی کل با اختلالهای اضطرابی، تلاش برای موفقیت والدین با اختلالهای رفتار آشفته و وظیفهشناسی والدین با اختلال نقصتوجه بیشفعالی و خویشتنداری والدین با اختلالهای دفعی و نظموترتیب و احتیاط در تصمیمگیری والدین با اختلالهای خلقی در کودکان رابطهی معنیداری داشت (05/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به رابطهی متقابل آسیبشناسی روانی مبتنی بر مزاج والدین با خلقوخو و رفتار کودک باید به چیزی بیش از یک رابطهی خطی بین متغیرها توجه داشت.
مقایسه کارکردهای اجرایی خودتنظیمی هیجان و انگیزش در زیرمجموعه های اختلال کمبود توجه – بیش فعالی بر اساس مدل بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه کارکردهای اجرایی خودتنظیمی هیجان و انگیزش در زیرمجموعه های اختلال کمبود توجه- بیش فعالی بر اساس مدل بارکلی
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای است، 50 دانش آموز پسر9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال کمبود-توجه- بیش فعالی با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودکان-4 (CSI-4)، مصاحبه تشخیصی بالینی و آزمون هوش ریون انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه 25 نفره مبتلا به نوع بیش فعالی- تکانشگری غالب (ADHD-PHI) و نوع بی توجهی غالب (ADHD-PI) تقسیم و سپس با آزمون بندر گشتالت، آزمون زمان واکنش تشخیصی و تکالیف محقق ساخته ارزیابی شدند. داده ها به کمک آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: دو گروه در بازداری رفتاری (001/0p=) و خودتنظیمی هیجان و انگیزش (01/0p= و 001/0p=) تفاوت معنادار داشتند. به عبارتی، عملکرد دانش آموزان مبتلا به کمبود توجه، در بازداری رفتاری و خودتنظیمی هیجان و انگیزش بهتر از گروه بیش فعال بود.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که دو گروه از نظر سبب شناسی از یکدیگر متمایزند. به علاوه، مشخص شد که به دلیل وجود نقص اولیه در بازداری رفتاری، مشکلات و نارسایی های گروه مبتلا به نوع بیش فعالی- تکانشگری غالب در کارکردهای اجرایی بیشتر از گروه مبتلا به نوع بی توجهی غالب است. از این رو، نظریه بارکلی در زمینه اختلال کمبود توجه- بیش فعالی تایید شد.
اختلال شخصیت اسکیزوئید
اعتیاد به پرخوری
شیوههای مقابله ای با اختلال تنیدگی پسآسیبی و نشانههای تنیدگی مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی رابطه اختلال تنیدگی پسآسیبی و شیوههای مقابلهای با نشانههای جسمانی و روانشناختی تنیدگی مزمن انجام شد. روش: 452 جانباز با شدت آسیب 25 تا 70% (مطابق استاندارد سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران که در پرونده افراد ثبت شده بود) بهروش نمونهگیری تصادفی طبقهای نظامدار (براساس شدت آسیب) از میان جامعه جانبازان شهر قم انتخاب شدند. ابزار مطالعه پرسشنامه شیوههای مقابلهای شییر و کارور (شکل کوتاه)، مقیاس نشانههای پسآسیبی و چکلیست نشانههای تنیدگی مزمن بودند.
یافتهها: اختلال تنیدگی پسآسیبی، شیوههای نارسا و هیجانمدار مقابله و سکونت در منطقه 1 شهر قم، با نشانههای تنیدگی مزمن رابطه داشتند و آن را پیشبینی کردند.
نتیجهگیری: مقابلهدرمانگری و درمان دارویی همزمان میتوانند به جانبازان برای دستیابی به سلامت روانی و جسمانی کمک کنند."
رابطه سبک های دلبستگی و تاب آوری با گرایش به مصرف مواد
حوزه های تخصصی:
هدف: مصرف مواد و اعتیاد به آن به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های روانی- اجتماعی قرن حاضر، اقشار مختلف خصوصاً جوانان و دانشجویان را همواره در معرض تهدید قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تاب آوری با گرایش به مصرف مواد در دانشجویان پسر دانشگاه تبریز بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 90- 1389 بودند که از این جامعه آماری 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دلبستگی بزرگسال هازن و شیور، پرسشنامه تاب آوری دیویدسون و مقیاس گرایش به مصرف مواد وید استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گرایش مثبت به مصرف مواد مخدر با سبک دلبستگی ایمن رابطه منفی و با سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی رابطه مثبت وجود دارد. از سویی گرایش مثبت به مصرف مواد با تاب آوری رابطه منفی دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای سبک های دلبستگی و تاب آوری می توانند گرایش به مصرف مواد در دانشجویان را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده با افزایش دلبستگی ایمن خانواده ها با فرزندان و نیز با به کارگیری برنامه های مربوط به تاب آوری می توان گرایش به مصرف مواد را در دانشجویان کاهش داد.
مقایسه ابعاد سه گانه شخصیتی معتادان مرد خودمعرف و افراد بهنجار
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه نیمرخ شخصیتی افراد معتاد و بهنجار انجام گرفت. روش: روش این پژوهش از نوع علّی-مقایسه ای بود که در آن نمونه ای شامل 30 نفر از معتادان خود معرف به روش در دسترس برگزیده شده و با 30 نفر از افراد بهنجار (غیر معتاد) از نظر جنس، سن، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات همتا شدند. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که افراد معتاد تنها در بعد روان رنجورخویی نمرات بالاتری نسبت به گروه بهنجار اخذ کرده اند ولی در سایر ابعاد شخصیتی بین دو گروه تفاوت معناداری به دست نیامد. نتیجه گیری: این یافته ها میتوانند تلویحات کاربردی در کلینیکها داشته باشند.
بررسی اثربخشی آموزشی راهبرد خودنظارتی به کودکان بر کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان در کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD می باشد. برای تعیین اثربخشی این روش آموزشی، از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. فرم معلم پرسشنامه CSI-4 را معلمان برای 326 دانش آموز دختر دبستانی تکمیل کردند و بر اساس آن 41 دانش آموز انتخاب شدند که در این مقیاس نمره برش بالاتر از 8 کسب کرده بودند. فرم والد پرسشنامه مذکور را نیز مادران این دانش آموزان منتخب تکمیل کردند و بر اساس آن از میان این دانش آموزان 25 دانش آموز انتخاب شد که در این مقیاس نیز نمره برش بالاتر از 8 را کسب کرده بودند. این کودکان بر اساس مؤلفه هایی نظیر سطح تحصیلات مادر و نمره کسب شده در پیش آزمون همتا شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت کاربندی متغیر مستقل(6 جلسه آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان) قرار گرفت و گروه کنترل تحت کاربندی خاصی قرار نگرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا نمره تفاوت پیش آزمون و پس آزمون هر یک از آزمودنی های دو گروه محاسبه و سپس برای مقایسه میانگین های نمرات متغیر وابسته، از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها بیان کننده این بود که طبق گزارش مادران، گروه آزمایشی که از آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان بهره برده بودند، نسبت به گروه گواه، کاهش معناداری در علائم مرضی ADHD نشان دادند، اما طبق گزارش معلمان تفاوت مشاهده شده بین دو گروه، از نظر آماری معنادار نبود. بنابراین، می توان براساس گزارش مادران نتیجه گرفت که آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان می تواند به عنوان مداخله ای سودمند در جهت کاهش علائم مرضی ADHD در دختران در نظر گرفته شود.
نوروفیدبک: راهکاری نوین در بهبود بیماران وابسته به شیشه
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش درمانی نوروفیدبک همراه با دارودرمانی، در مقایسه با دارودرمانی تنها، بر شدّت اعتیاد، اضطراب، کیفیّت زندگی، سلامت روان، توجّه و تمرکز و عملکرد مغزی بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه بود. روش: به این منظور 100 نفر از بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، که تحت یکی از انواع دارودرمانی های ویژه اختلال وابستگی به مواد قرار داشتند، به شیوه در دسترس، انتخاب و بر اساس نمرات شدت اعتیاد همتا شده و پس از تکمیل پرسش نامه-های سنجش شدّت اعتیاد (ASI) و سلامت عمومی روان شناختی (GHQ-28) به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 50 بیمار) قرار گرفتند. در مرحله درمان، کلیه این بیماران روان درمانی و دارودرمانی معمول خود را دنبال کرده و متعاقب آن گروه آزمایش علاوه بر روان درمانی، از 30 جلسه نوروفیدبک (5 جلسه در هفته) برخوردار شد و گروه گواه تنها درمان معمول خود را پی گرفت. پس از پایان 6 هفته درمان نوروفیدبک، کلیه بیماران هر دو گروه، به وسیله ابزارهای مذکور مورد سنجش مجدّد قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش، در پایان دوره، به شکل معناداری بهبود بیشتری در متغیرهای شدت اعتیاد و سلامت روان شناختی داشتند. نتیجه-گیری: می توان گفت درمان نوروفیدبک برای کاهش شدت اعتیاد و افزایش بهبود سلامت روان بیماران وابسته به ماده محرک شیشه به کاربرد دارد.
اثربخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در معتادان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در میان مردان معتاد است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش معتادان مرد شهر کرمانشاه بود که با روش نمونه گیری در دسترس از چهار مرکز ترک اعتیاد انتخاب شدند. تعداد 40 نفر انتخاب و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرکدام 20 نفر) جایگزین شدند. آموزش گروهی مهارت خود آگاهی برای گروه آزمایشی اجرا شد. یک هفته بعد از اتمام جلسات از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار میانگین رفتارهای پر خطر گروه آزمایش و گواه بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد برای کاهش رفتار پر خطر جنسی در بین معتادان می توان از آموزش مهارت های خودآگاهی استفاده کرد.
راهبردهای شناختی در بیماران مبتلا به اضطراب ـ افسردگی مختلط و وسواس ـ بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افکار مزاحم از ویژگیهای اختلالهای هیجانی و اضـطرابی هستند. این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهایی که بیماران و غیربیماران، برای مهار افکار مزاحم بـه کار می برند، انجام شد. دو گروه از بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری (OCD؛ 11 مرد و 14 زن با میانگین سنی 29 سال) و اختلال اضطراب ـ افسردگی مختلط (MADD؛ 10 مرد و 15 زن با میانگین سنی 27 سال) و یک گروه غیربیمار (12 مرد و 13 زن با میانگین سنی 28 سال) انتخاب شدنـد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مهـار فکر (ولز و دیویس، 1994) و اضطراب و افسردگی بک (بک، اپشتین، براون و استیر، 1988؛ بک، راش، شاو و ابری، 1979) پاسـخ دادند. یافته ها نشان دادند که بیماران OCD و MADD بیشتر از راهبردهای نگرانی و تنبیه استفاده می کنند. گروه غیربیمار راهبردهـای مهار اجتماعی و انحراف توجه را بیشتر به کار می برند. بین گروهها تفاوت معناداری براساس استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد دیده نشد.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: هدف مطالعه حاضر مقایسه طرحوارههای ناسازگار در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری بود.
روش: این مطالعه در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول، بهمنظور شناسایی افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری، 151 نفر از افراد چاق مقیاس پرخوری را کامل کردند. در مرحله دوم، آزمودنیهایی که در مرحله اول، در مقیاس پرخوری نمره بیشتر از 17 کسب کرده بودند، بهعنوان افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری انتخاب شدند (30=n). افرادی که نمره آنها در مقیاس پرخوری 6 یا کمتر از 6 بود، بهعنوان افراد چاق فاقد اختلال پرخوری انتخاب شدند (30=n). این دو گروه پرسشنامه طرحواره یانگ را کامل کردند. بهمنظور اجتناب از تاثیر متغیرهای مزاحم، دو گروه براساس سن و جنس همتا شدند.یافتهها: افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری در مقایسه با افراد چاق فاقد اختلال پرخوری در طرحوارههای رهاشدگی/بیثباتی، محرومیت هیجانی و خویشتنداری و خودانضباطی ناکافی بهطور معنیداری نمرات بیشتری کسب کردند.
نتیجهگیری: طرحوارههای رهاشدگی/بیثباتی، محرومیت هیجانی و خویشتنداری و خودانضباطی ناکافی نقش مهمی در شناخت تفاوتهای بین افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری بازی میکنند."