زمینه و هدف: مطابق با رویکرد سیستمی، اعتیاد مرکز ثقل کارکرد خانواده های ناکارآمد است. در این مطالعه کارکرد خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی به منظور شناسایی الگوی تعاملات این گونه خانواده ها و ارائه راهبردهای مداخله ای مناسب، مورد مقایسه قرار گرفته است. روش: روش پژوهش علی- مقایسه ای است. جامعه پژوهش شامل خانواده های ساکن در مناطق غرب و شرق شهر تهران است که یکی از اعضای آن(فرزند خانواده) وابسته به مواد است و جهت درمان به مراکز درمان سرپایی اعتیاد در این مناطق مراجعه می کردند. 4 مرکز درمان سرپایی اعتیاد از مناطق غرب و شرق تهران بصورت تصادفی انتخاب شد. نمونه پژوهش شامل 50 نفر از مراجعه کنندگان به این مراکز بودند که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند. 50 نفر نیز از افراد عادی، جهت مقایسه، با گروه اول همتا شدند. شرکت کنندگان به ابزار سنجش خانواده مک مستر (FAD) پاسخ دادند. داده های گردآوری شده، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که کارکرد خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی در تمامی ابعاد بجز نقش در سطح خطای کمتر از 05/0 تفاوت معناداری دارند. همچنین نتایج نشان داد کارکرد خانواده افراد وابسته به مواد که میزان عود بالا و تاریخچه خانوادگی مثبت اعتیاد دارند ناکارآمدتر است این تفاوت با توجه به نوع ماده مصرفی معنادار نبود. نتیجه گیری: این مطالعه به متخصصان و درمانگران راهبردهای مداخله ای پیشگیرانه و الگوی درمانی متناسب با ویژگیهای خانواده های دارای فرزند وابسته به مواد را ارائه می کند.