فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۷٬۱۹۷ مورد.
ذن بوداییسم و آخر بازی ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"ساموئل بکت" یکی از نویسندگان نامی قرن بیستم است که توانسته نظر محققان زیادی را به خود جلب کند. گرچه وی آثار ادبی کمی از خود به جا گذاشته، ولی همین آثار اندک، از جنبههای مختلفی مطالعه شدهاند. در این جستار، نمایشنامه "آخر بازی" از منظر ذن بوداییسم بررسی شده است. بدین منظور، نخست مراحل مختلف ذن بوداییسم بیان شده، سپس با قدری تامل در دیالوگ، صحنهآرایی، شخصیت پردازی، رفتار و نگرش شخصیتهای داستان، نکات مشترکی میان ذن و این اثر پیدا شده است.بدین ترتیب میتوان "آخر بازی" را شاهکاری ادبی و نویسنده آن را یک نابغه نامید؛ نابغهای که زندگی، فرهنگ و تمدن غرب او را از ذن بوداییسم - که یک مکتب شرقی محسوب میشود - بیبهره نگذاشته است. با این که ذن، نوعی مذهب و یا به عبارت دیگر، نوعی فلسفه به شمار میآید، ولی میتوان رگههای آن را در نمایشنامه "آخر بازی" هم پیدا کرد.
مبانی پلورالیسم دینی (رابطه تجربه دینی و پلورالیسم)
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۳ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا رابطه تجربه دینی و پلورالیسم دینی را مورد بررسی قرار دهد. ابتدا سعی شده است تعریف روشنی از تجربه دینی و پلورالیسم دینی به دست داده شود. تجربه دینی به معنای مواجهه انسان با امور ماوراء الطبیعی یا مشاهده و مشارکت در آن ها یا دریافتی است که متعلق آن خدا یا امور مرتبط با خداست. پلورالیسم دینی راهی برای تبیین تنوع و کثرت ادیان و حیانی و غیر وحیانی است و بر آن است که تمامی ادعاهای ادیان می تواند به وجهی صحیح باشد: سپس این نکته مورد بحث قرار گرفته که جان هیک - مبتکر پلورالیسم دینی در دوره معاصر - پلورالیسم دینی را بر تجربه دینی و تجربه دینی را بر نظریه کانت درباره فنومن و نومن مبتنی کرده است. در ادامه اشکالات نظریه فنومن و نومن آشکار گردیده سپس روشن شده است که این اشکالات به پلورالیسم دینی هم سرایت می کند. در پایان این نتیجه گرفته شده است که پلورالیسم دینی به لا ادری گری منتهی می شود زیرا هیک بر ان است که هیچ مفهومی از مفاهیم انسانی را نمی توان به واقعیت متعالی نسبت داد و یا به مقبولیت و حقانیت یک دین خاص.
معضله نفس - بدن از دیدگاه ملاصدرا و لایبنیتس
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۳ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
مساله نفس - بدن یکی از مهم ترین مسائل فلسفی در علم النفس قدیم بوده امروزه نیز با عنوان معضله ذهن - جسم در فلسفه ذهن معاصر همان اهمیت را حفظ کرده است. این مبحث فلسفی به طور خلاصه در دو سوال قابل طرح است : ماهیت نفس یا ذهن چیست؟ و چگونه نفس با بدن مرتبط و متحد است؟ ملاصدرا و لایبنیتس از جمله فیلسوفانی هستند که ضمن نقد دیدگاه اسلاف خود - ابن سینا و دکارت - در حل این مشکل تلاش فلسفی زیادی کردند و به راه حل هایی رسیدند که این راه حل ها با یکدیگر نقاط مشترکی دارند. از جمله آن نقاط مشترک نوع ترکیب نفس و بدن و فرو کاستن مرزهای مجرد و مادی در مورد ماهیت نفس و بدن است. در این مقاله ضمن مروری بر دیدگاه های مختلف در مساله ذهن - جسم به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه پرداخته شده است.
نسبیت گرایی اخلاقی
حوزه های تخصصی:
دریدا و واسازی
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۳ شماره ۱۱
علوم شناختی
منبع:
علامه ۱۳۸۳ شماره ۳ و ۴
حوزه های تخصصی:
ریشه های فلسفی آنارشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۴
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عصر روشن نگری (قرون 17 و 18)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
هابز و لاک دو تن از مؤسسان فلسفه مدرن هستند. البته این دو بیشتر به عنوان فیلسوف سیاسی نامبردارند، اما هم کتاب «لویاتان» هابز و هم کتاب «رساله درباره فهم بشری» لاک از مهمترین کتابهای شناختشناسی در قرن هفدهم و آغاز عصر مدرن محسوب میشوند. روسو البته شناختشناس نبود، اما متأثر از فلسفه شناخت لاک، انسانشناسی خاصی تدوین کرد که فلسفه سیاسی قرارداد اجتماعی را در سیطره خود گرفت. چه رابطهای میان شناختشناسی، انسانشناسی و فلسفه سیاسی این فیلسوفان وجود دارد؟ مقاله حاضر در پی جستجوی پاسخ این پرسش و تقویت این فرضیه است که شناختشناسی لاک انسانشناسی روسو را زمینهسازی کرد و این دو، یکی با صراحت کمتر و دیگری با صراحت بیشتر، تفکری را تقویت کردند که میتوان از آن به عنوان آنارشیسم پنهان تعبیر کرد. این تفکر به دست مارکس به اوج خود رسید و به جزء مشترک فلسفههای سیاسی رقیب همچون لیبرالیسم و سوسیالیسم بدل شد.
اخلاق کاربردی
فلسفه فرانتس برنتانو
حوزه های تخصصی:
هنگامی که پیشرفت علوم ریاضی - طبیعی فلسفه را در تنگنا قرار داده بود و تنها فلسفه شوپنهاور و نیچه برای عده معدودی جذابیت داشت برنتانو چشم انحداز وسیعی برای توسعه فلسفه بوجود آورد. ماکس شعر نظریه برنتانو درباره ارزشهای اخلاقی را پذیرفت و بر اساس آن اخلاق مضمونی را بنانهاد که نیکلاس هارتمن آنرا گسترش داد جورج ادوارد مورد نیز از نظریه اخلاقی برنتانو بهره فراوان برد برنتانو مستقل از فلسفه کانت اندیشید و در توسعه متافیزیک و هستی شناسی نقش بزرگی ایفا نمود برای روانشناسی و نظریه شناخت نیز اهمیت قائل بود تنها فیلسوف قرن نوزدهم است که به تحلیل زبان هم می پرداخت و در واقع به این طریق تحلیل زبان را از انحصار فلسفه تجربی خارج نمود.
تحلیل اراده اخلاقی از دیدگاه هگل
حوزه های تخصصی:
این بحث کوششی است برای بیان نسبت اراده اخلاقی با مفاهیم مسوولیت قصد نیت خیر و بخت اخلاقی از نظر هگل و اینکه اراده اخلاقی از نظر هگل امری انضمامی است و در مسیر تحقق روان مطلق صورت می پذیرد و لذا دارای مولفه هایی است که باید شوونه خارجی فعل را نیز علاوه بر شوون درونی آن شامل می شود در این بحث به تفاوت رای هگل با کانت نیز در ماهیت اراده اخلاقی پرداخته شده است.