فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
135 - 156
حوزه های تخصصی:
یافتن نقاط اشتراک و اختلاف بین عاشق و معشوق (دو اهرم عشق) در دیوان شاعران مختلف به شناخت بیشتر جهان بینی و معیارهای زیباشناسانه آن ها کمک می کند. در این مقاله با روش تحلیل مقایسه ای و با استفاده از ابزار کتابخانه ای، ویژگی های گوناگون عاشق و معشوق در پنجاه غزل از سعدی و پنجاه غزل از مولانا استخراج شده است. بر اساس آن، گونه های مختلف معاشیق دسته بندی و در آخر اشتراکات و اختلافات نگاه دو شاعر بررسی شده است. یافته ها در پی اثبات یا ردِ علمی برخی از فرضیه هایی است که پیشتر وجود داشته اند؛ فرضیاتی چون دست نیافتنی بودن معشوق سعدی، شخصی تر بودن عشق در غزلیات او، ثابت قدم تر بودن مولانا در استغراق اثبات شده است؛ همچنین این نکته که جمال، شرط اولیه عاشقی سعدی اما برای مولانا نتیجه عشق است و ویژگی های عاشق و معشوق در غزلیات متفاوت (عاشقانه/عارفانه) یک شاعر به هم شبیه تر هستند تا گونه مشابهش در غزل شاعر دیگر. این یافته ها که ریشه در آرای عرفانی مولانا و جمال شناسی سعدی دارد بر تفاوت بنیادی جهان بینی دو شاعر صحه می گذارد. از دیگر تفاوت ها می توان به اختلاف موضعشان در برابر هردو نوع عشق حقیقی و مجازی، چگونگی توصیف معشوق، میزان قدرت عاشق در موقعیت عاشقانه و احساسات او اشاره کرد.
بررسی «عشق و عرفان» در یک دهه مقالات سعدی شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سعدی شناسی حوزه ی پژوهشی گسترده ای است که به آثار و افکار سعدی در ساحت های مختلف می پردازد. «عشق و عرفان» یکی از برجسته ترین مفاهیم پژوهشی این حوزه است که با شورانگیزی و تأویل پذیری عاشقانه های سعدی ارتباط دارد مطالعه ی آثار تحلیلی و انتقادی در این زمینه، اختلاف نظر زیادی را نشان می دهد که قابل تأمل و بررسی است . در پژوهش حاضر تعداد 19 مقاله در یک دهه سعدی پژوهی بررسی و تحلیل می شوند تا ارزش و منطق دیدگاه های مختلف سنجیده و نیازهای پژوهشی تازه شناخته شود و به پرسش هایی چون اولویت با عشق مجازی است یا حقیقی و چیستی و چرایی اختلاف نظر پژوهندگان چنین پاسخ دهد که قائل شدن به هر یک از انواع عشق با دلایل و شواهد متقن، معتبر و پذیرفته است و با تکیه بر روش تحلیلی خواننده مدار می توان خواننده و پژوهشگر را در برداشت های قاعده مند و مستدل آزاد دانست بنابراین رسیدن به یک اجماع کلی و نظر واحد در این زمینه درست و شایسته نمی نماید . این پژوهش با رویکردی کیفی و روش تحلیلی-توصیفی با مطالعه مقالات مورد نظر و منابع کتابخانه ای مرتبط این نتیجه را نشان می دهد که پژوهش های انجام شده با همه اختلاف دیدگاهها ارزشمند و معتبر و منابع مطالعاتی خوبی برای علاقه مندان هستند .
هستی شناسی شعر احمد شاملو با تأکید بر سه مفهوم «انسان»، «زندگی» و «مرگ»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مواجهه با اثر ادبی، مستلزم کنش های متعدد آگاهی است. آثار ادبی، به ویژه شعر، معمولا دارای ساختار پیچیده و چند لایه می باشد و این امر، موجب می شود برای درک یک متن ادبی، سطوح مختلف ادراکی با یکدیگر وارد تعامل شوند. یکی از این جنبه ها، بررسی مفاهیم برجسته در آثار ادبی است. در این مطالعه به بررسی مفاهیم «انسان»، «زندگی» و «مرگ» در شعر شاملو از منظر «هستی شناسی» پرداخته شده است. بر اساس یافته های مطالعه حاضر، می توان چنین ادعا کرد که «انسان» پایه و اساس شعر شاملو است و سایر مفاهیم شعری در سروده های وی، حول مفهوم «انسان» می چرخند. شاملو خود را در برابر «انسان» مسئول می داند و نمی تواند رنج او را نادیده بگیرد. همچنین بر اساس یافته های حاضر، «زندگی» در شعر شاملو سرشار از امید است. وی معتقد است که «زندگی» در همه جا جریان دارد و در همه شرایط باید امید و دلخوشی «انسان» حفظ شود. در این پژوهش، «مرگ» به عنوان آخرین مفهوم، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، «مرگ» در شعر شاملو، تنها به معنای پایان یافتن زندگی مادی نیست، بلکه ناامیدی و تن دادن به ظلم و بسیاری موارد دیگر می توانند مصداق مرگ باشند.در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که «انسان» در شعر شاملو نقش محوری دارد و از آنجا که «زندگی» در نزد وی بسیار بااهمیت تر و لذت بخش تر از «مرگ» است معتقد است که برای دست یافتن به یک «زندگی» شرافتمندانه و آرمانی باید تلاش کرد.
معرفی متن مدایح حسینیه و بررسی مشخّصات سبکی برجسته آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
77 - 112
حوزه های تخصصی:
فتحعلی شاه قاجار (1212-1250 ق.) با گردآوردن شاعران و ارج نهادن به ایشان، به احیای شعر دربار پرداخت. این کار سبب شد تا در زمان او، تذکره های مهمّی تألیف گردد و احوال و اشعار شاعران در این تذکره ها ثبت و ضبط شود. از تذکره های مهمّ این دوره که هنوز به چاپ نرسیده و درباره آن تحقیقات اندکی نیز انجام شده، تذکره «مدایح حسینیه » نوشته عبدالباقی اصفهانی (متوفی 1238 ق.) است. این کتاب تذکره ای عصری، ممدوحی (مناقبی) و محلّی است و به دلیل این ویژگی ها ارزش تاریخی ویژه ای دارد. همچنین نثر ادبی و موسیقایی آن نیازمند بررسی و تحلیل ادبی است. هدف از این جستار، شناختن ارزش های تاریخی و محتوایی و ویژگی های ادبی این کتاب است. بدین منظور با روش تحلیلی -توصیفی و ابزار کتابخانه ای، به شناسایی و معرّفی نسخه های این کتاب و بررسی ارزش تاریخی و ویژگی های خاصّ فکری، زبانی، و ادبی آن پرداخته شده است. بر اساس بررسی های این جستار، مدایح حسینیه به دلیل توجه به گونه غالب شعر شاعران و نیز بیان شرح حال شعرای گمنام و اطّلاعات منحصربه فرد از زندگی آنان و نیز به دلیل ارائه نمونه های مفصل شعری از آنان، از نظر تاریخ ادبیّات ارزشمند است؛ همچنین، به علّت بسامد بالای سجع پردازی ها و قرینه سازی های لفظی و نیز کاربرد فراوان ترکیبات خلّاقانه و صورت های تشبیهی و استعاری، ارزش های ادبی چشمگیری دارد. بر همین اساس، تصحیح و چاپ این کتاب ضرورت دارد.
تحلیل ساختار حس آمیزی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام دلالت در متن مغلوب، باز و قلمروی معنایی آن گشوده است. شاعر یا نویسنده، متأثر از بافت زبانی در این متون، به ادراکاتی تازه و کشف ارتباط هایی جدید دست می یابد که در پی انتقال از یک سطح به سطح دیگر، گاه اخلالی در سطوح انتزاع جدید رخ می دهد. ریزش، پاشیدگی معانی (از اصطلاحات ژاک دریدا)، چندبعدی شدن کلام و... مهم ترین خصلت های شاخص متن مغلوب هستند. غزلیات شمس نیز، از جملة این متون است. مولانا در بسیاری از اوقات، مغلوب حال خویش است؛ لذا شعر او گاه، خودبه خود دچار تناقض می شود و تنش میان اندیشه و صورت منحرف شده را فاش می کند. به دلیل شناوربودن پیوندها، تغییری که با دخالت سوژه در حدود مرزها و ساختارهای مرسوم، بر متن یا اُبژة در جایگاه متن ایجاد می شود، می تواند انحراف از سطوح پیشین و سنت شکنی از آن را در بر داشته باشد. انحرافی که در حس آمیزی ها نیز رخ می دهد، از یک سو وابسته به سطح پیشین است و از سوی دیگر، با ساخت یک سطح انتزاعی تازه، در پی کسب بیانی با هویتی نیمه مستقل است. در پژوهش پیش رو نحوۀ ساخت یابی حس آمیزی بررسی است. بر طبق پژوهشی که صورت گرفته است، مشاهده شد که از میان شیوه های مختلفی که منجر به پیوندهای جدید و انحراف در سطوح انتزاع می شود، کانونی شدن یک حس، استعاری شدن زبان، تأویل پذیر ساختن دلالت ها، عامیانه و گفتاری ساختن زبان، از جملة شیوه هایی هستند که در خلق حس آمیزی ها در غزلیات شمس، سهم بسیار چشمگیری داشته اند.
رئالیسم انتقادی در زن سروده های فروغ فرخزاد و سعاد الصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
49 - 79
حوزه های تخصصی:
شاعران معاصر برای بیان احساسات و تراوشات فکری خود که ناشی از اوضاع نابسامان جامعه است، از رئالیسم بهره می گیرند تا نارسایی های موجود در آن را در اشعار خود بازتاب دهند؛ فروغ فرخزاد و سعاد الصباح از شاعران بزرگ زن ایرانی و کویتی هستند که در زنانه سروده های خود به شکلی پربسامد، خصوصیات رئالیسم انتقادی را به کار گرفته اند. نوشتار پیش رو درصدد آن است که با تکیه بر شیوه توصیفی - تحلیلی، اشعار زنانه این دو شاعر زن را ازمنظر رئالیسم انتقادی بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زن سروده های این دو شاعر، نگاه بی پیرایه و منتقدانه آن ها را درباره مسائل زنان و تفکّر مردم ایران و کویت را درقبال زنان بازتاب می دهد؛ این اشعار به منظور انتقاد از رویکرد مردسالارانه غالب، نادیده انگاشته شدن نقش زنان، تلاش برای احقاق حقوق ازدست رفته آن ها و انتقاد از نقش و جایگاه کنونی زن در خانه و خانواده و یا بیان برخی رویکردهای زنانه در شعر مانند دلدادگی به معشوق و بیان گفت وگوهای عاشقانه زنان با آیینه، در شعر دو شاعر به کار رفته است. نیز شدّت نگاه مردستیزانه در شعر فروغ بسیار پررنگ تر از شعر سعاد است؛ زیرا سعاد شاهدختی بوده که در خانه شاهزاده ای کویتی طعم شیرین خوشبختی را چشیده است؛ ولی فروغ به واسطه زیستن فقیرانه در خانواده ای دیکتاتورمآب پدری و در پی آن، شکست در زندگی زناشویی، از نگرشی بدبینانه تر و تیره تری نسبت به جامعه برخوردار است.
پدیده «سقف شیشه ای» در ادبیات داستانی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
177 - 197
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مرتبط با زنان شاغل، موانعی است که در مسیر استخدام و ارتقای شغلی آنها وجود دارد. جامعه شناسان موانع ارتقای شغلی زنان را براساس پدیده «سقف شیشه ای» بررسی و ارزیابی می کنند. سقف شیشه ای مجموعه عواملی است که موانعی را در مسیر پیشرفت شغلی زنان ایجاد می کند. آثار داستانی ازجمله منابع ادبی و فرهنگی هر جامعه ای است که سهمی در بازتاب وقایع اجتماعی و مسائل مرتبط با دنیای زنان دارد. در شماری از آثار داستانی شخصیت های زن با موانعی در ادامه تحصیل، ورود به بازار کار و ارتقای شغلی مواجه هستند. این مقاله درصدد است تا با بررسی داستانهای فارسی که به مسئله اشتغال زنان و شرایط شغلی آنها اشاره شده، برمبنای پدیده سقف شیشه ای و روش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا موانع ارتقای شغلی آنها را استخراج و تحلیل کند. نتایج نشان می دهد که نگرشهای مردسالارانه، ازدواج، فساد محیط کار و فرزندآوری مهم ترین عوامل در ایجاد پدیده سقف شیشه ای هستند. این عوامل باعث می شود تا رده بندیهای شغلی در اختیار مردان باشد و تقسیمات براساس جنسیت انجام شود؛ درنتیجه مردان در مشاغل مهم و حساس و زنان در مشاغل متوسط و سطح پایین قرار گیرند.
کاربرد عناصر اساطیری در داستان های فانتزی کودکان دهه ی هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد عناصر اساطیری در داستان های فانتزی کودکان دهه ی هشتاد عمران صادقی* بیژن ظهیری ناو** مهدی رستمی*** چکیده اسطوره یکی از مهم ترین موضوعات بشر است که در سراسر فضای زندگی او جریان دارد. اسطوره امری پویاست و بازتاب این پویایی در تمام کارهای بشر به ویژه ادبیات جلوه گر است. ادبیات کودکان و نوجوانان نیز از این تأثیر برکنار نیست. گستره ی این بازتاب به ویژه در گونه ی فانتزی آشکارتر است. در این پژوهش در ابتدا تعریفی مختصر از اسطوره ارائه داده شده است؛ آن گاه ویژگی های بینش اسطوره ای بررسی شده و سپس درباره ی ویژگی های عناصر اسطوره ای و شیوه ی به کارگیری آن در داستان های منتخب کودکان و نوجوانان بحث شده است. جنبه های بررسی شده در این مقاله عبارتند از: ویژگی های انسان گیاهی، شخصیت های اساطیری مانند غول و پری، جادو، پیکرگردانی و آنیمیسم. بررسی این پژوهش نشان داد استفاده از عناصر اسطوره ای برای نویسنده ی داستان فانتزی یک هدف نیست؛ بلکه یک وسیله ی بسیار کارآمد است. او می تواند با این عناصر، دنیایی نو و سرشار از شگفتی را برای مخاطب خلق کند. زیرا کودک اسطوره زی است و هنوز لایه های ناخودآگاه ذهن او با جهان اسطوره ای و پیوندهای آن در ارتباط است؛ پس بیشترین لذت را از داستان خواهد برد. واژه های کلیدی: ادبیات کودکان، اسطوره، آنیمیسم، جادو، فانتزی. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی emransadeghi1@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی zahirinav@uma.ac.ir *** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون dr.rostami@kazerunsfu.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 2/7/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 25/2/1400
نگاهی تطبیقی بر ادبیات مقاومت و پایداری در شعر قیصر امین پور و کمال ناصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
158 - 184
حوزه های تخصصی:
بن مایه های ادبیات ملّت ها، بهترین شاخص برای آشنایی با نگرش و عقاید هر ملّتی است. از تقسیمات آثار ادبی ادبیات مقاومت و پایداری است که هیجان آور و پر شور در خدمت بشریت است و از لحاظ محتوایی نیز، در ادبیات اثرپذیر است. قیصر امین پور و کمال ناصر، از شاعران صاحب سبک و پرکار ایران و فلسطین هستند که مقاومت و پایداری اسلامی و مشکلات و دردهای مردم را با در نظر گرفتن اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تکیه بر اصول و مبانی دینی، به شیوه خود در اشعارشان مطرح نموده اند و مفاهیمی چون: وطن پرستی، ایثار، عشق به انسان و میهن، مقاومت و پایداری را به عنوان مهم ترین شاخصه های ادبیات مقاومت به مخاطبان القاء کرده اند. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و اشغال فلسطین، در دهه های گذشته در محافل بین المللی مطرح بوده اند که شرح فرهنگ مبارزه دو کشور با معرفی عناصر اصلی مقاومت و پایداری، علاوه بر روشنگری و احیاء تفکّر ظلم ستیزی و عدالت خواهی، گامی مؤثر به سوی پیشبرد مناسبات دو کشور است. این پژوهش، ضمن بررسی آثار و سبک دو شاعر بزرگ معاصر به روش تحلیلی-توصیفی، برخی از شاخصه های مقاومت و پایداری را بررسی می کند. در شعر امین پور، ویژگی هایی چون: عاطفه صادقانه، زبان امروزی، گوناگونی موضوعات، پرداختن به مفاهیم با ارزش و اندیشه های نو موج می زند. شعر کمال، دربردارنده احساسات، درد و رنج های شخصی و مسائل اجتماعی و سیاسی زندگی وی و روایت رویدادهایی است که با چشم خویش دیده است. او در شعرش به دفاع از انسان های دردمند و آواره ای می پردازد که قربانی زورگویی ها و سیاست های اشغالگران و سرسپردگی حاکمان عرب گشته اند.
نقد تخیلی غزلیات سنایی غزنوی از منظر ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در آثار ادبی و هنری، تخیل نقشی اساسی دارد. وجود تعریف های گوناگون از این اصطلاح، هریک سبب تبیین جنبه های متفاوتی از آثار می شود. یکی از دلایل توجه به تخیل و ساختارهای تخیلی، تبیین اندیشه و احساس شاعران و نویسندگان است. درواقع تخیل مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهاب ها و تشویش های درونی خود فائق آید. روش: وجود پررنگ نمادهای دارای ارزش گذاری مثبت، امکان بررسی غزلیات سنایی را طبق نظریه ژیلبر دوران با شیوه ای توصیفی تحلیلی میسر می کند. یافته ها و نتایج: فراوانی نمادهای مربوط به این منظومه بر توانایی شاعر در غلبه بر نگرانی ها وآشوب های درونی صحّه می گذارد. در غزلیات سنایی تلطیف نمادهای ناخوشایند،کاربرد نمادهای خوشایند و رغبت شاعر برای بهره گیری از نمادهای ایمنی بخش برای ارائه تصویر مطلوب از معشوق و بیان ویژگی های روانی شاعر شکل می گیرند. درون گرایی، خودشناسی، مثبت انگاری، سازگاری با ناملایمات در سایه توجه شاعر به نمادهای درون بودگی آشکار می شود. نمادهای مادرمثالیِ «خاک کوی معشوق» و «ظرف و مظروف ها» بیانگر خاکساری، میل به سکون و آرامش عاشق و بزرگداشت معشوق اند.کاربرد نمادهای پیشرفت، ریتم دار و آغاز دوباره، وصال و امید وصال را برای شاعر ممکن می کند. برهم زدن نظم طبیعی چرخه ها، توصیفات پرشور از آینده وگذشته به همراه توصیفات پارادوکسیکال از دیگر شیوه های زمان گریزی شاعر است تا جاودانگی، تکامل یافتگی معشوق و ثبات قدم عاشق را هویدا کند. افرادی مانند سنایی که متمایل به استفاده از نمادهای منظومه شبانه به ویژه نمادهای آرمیدنِ خاک و آب هستند، معمولاً انسان هایی مثبت اندیش، صلح جو، معتدل، سازگار و تاحدی اندوهناک اند که مسائل را با حرکتی مسالمت آمیز حل می کنند. در هریک از آثار، بسته به میزان تمایل و بسامد نمادهای این نظریه می توان به جنبه های جدیدی از تخیل، ویژگی های روانی و فکری شاعر یا نویسنده دست یافت.
تحلیل محتوایی و زبانی مفاخره ای بدیع از پیامبر (ص) به روایت نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
101 - 121
حوزه های تخصصی:
پیش بینی ناپذیر بودن نمود های گوناگون ادب غنایی که ریشه در تجلیات بی حد و حصر عواطف انسانی دارد، تقویت کننده این ذهنیت است که هر لحظه، در گوشه و کنار آثار مختلف، امکان بروز نمونه ای نو و حتی ناشناخته از این نوع ادبی در یکی از زیرشاخه های فراوانش وجود دارد. یکی از این نمونه های محتمل، مفاخره ای است بدیع که نجم الدین رازی از زبان پیامبر (ص) به رشته تحریر درآورده است. طبیعی است که جایگاه منحصربه فرد مفاخره گر در همه جنبه های محتوایی و زبانی قطعه اشاره شده مؤثر بوده باشد. قدرت نویسندگی و ارادت قلبی مؤلف مرصادالعباد نیز بی تردید بر تأثیر هرچه بیشتر این مفاخره فرضی افزوده است. در این مقاله، ضمن استخراج و معرفی این قطعه ویژه، آنچه که ازنظر محتوا و مؤلفه های زبانی موجب برجستگی و امتیاز این مفاخره نسبت به سایر مفاخرات مرسوم و متداول ادب فارسی می شود، باتوجه به جایگاه بی بدیل پیامبر والامقام (ص) در مقام مفاخره گر، ارائه و تحلیل خواهد شد.
میرزا احمد ملال دزکی پیشگام نگاه عرفانی در ادبیات عاشورایی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
73 - 94
حوزه های تخصصی:
میرزا احمد ملال دزکی شاعر قرن دوازدهم وسیزدهم هجری که سخنوری تواناو در عین حال ناشناخته در حوزه ی ادبیات آیینی بویژه عاشورایی است که دیوان اشعارش سرشار از سوگسروده ها و مراثی های جانسوز و زیبایی است که عمق ارادت و دلباختگی اش را به آستان ملکوتی حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین (ع) به خوبی به نمایش می گذارد شاید بزرگترین ویژگی شعری میرزا احمد ملال را باید در اشعار عاشورایی و سوگسروده های ماندگار او جستجو کرد . حدود هفتاد درصد از دیوان اشعار ملال را مراثی و غمناله هایش تشکیل می دهند و یکی از ویژگی های مرثیه های مرحوم ملال ، داشتن نگاه عرفانی و استفاده از ظرفیت مطالب و رویکردهای عرفانی برای اندیشه های عاشورایی و حوادث جانسوز روز دهم و نهضت خونین حسینی است . دربند نخستین یکی از ترکیب بندهای پر سوز وگداز میرزا ملال نگاهی نو را به مخاطب اشعار عاشورایی عرضه می کند . نگاهی که پیشگامی اورا در ارائه نگاه عرفانی وعاشقانه اندیش به عاشورا را تایید می کند و نشان می دهد که او پیش از صفی علی شاه اصفهانی و میرزا نوراله عمان سامانی به این رویکرد توجه داشته است .
نمودهای عناصر رئالیسم جادویی در مناقب العارفین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
63 - 81
حوزه های تخصصی:
در میان گونه های مختلف ادبی، متون عرفانی و به ویژه تذکره های عرفانی که شرح حال عرفا و مشایخ صوفیه را روایت کرده اند، به سبب اشتمال بر اعمال شگفت انگیز و خارق العاده ای که بر اثر کرامت های عارفان رخ می دهد، بیشترین شباهت و هم سویی را با مؤلفه های مکتب رئالیسم جادویی دارند. نگارندگان پژوهش حاضر، از میان تذکره های عرفانی و شرح حال عرفا، کتاب مناقب العارفین احمد افلاکی را که در شرح حالات و مقامات مولانا و خاندان و اصحاب ایشان است، به عنوان جامعۀ آماری این پژوهش در نظر گرفته و به شیوۀ توصیفی تحلیلی به بررسی نمودهای عناصر رئالیسم جادویی در اثر یادشده همت گمارده اند. برایند پژوهش نشان می دهد که افلاکی نیز مانند نویسندگان پیشرو مکتب رئالیسم جادویی، با کمک قوۀ تخیل بسیار بالا و خلاقیت ادبی و نبوغ هنری قابل تحسینی که دارد، عناصر جهان جادو و جهان واقعیت را آن چنان خلاقانه در هم می آمیزد که منجر به شکل گیری کلیّتی واحد و یگانه می شود و خواننده را مجاب می کند که عنصر جادویی را که در بستری از واقعیت جریان دارد، بپذیرد. وجود عناصری چون هویت گردانی، زمان پریشی، مکان پریشی، آمیزش و تلفیق هنرمندانۀ واقعیت و خیال، کاربرد بزرگ نمایی و اغراق و کرامت های شگفت و شگرفی که از شخصیت های حکایت ها سر می زند، مناقب العارفین را هرچه بیشتر به قلمرو رئالیسم جادویی سوق می دهد.
تحلیل استعاره های مفهومی «عشق» در حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
231 - 262
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رویکرد زبان شناختی استعاره مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطق الطیر عطار را با توجّه به نظریّه لیکاف و جانسون بررسی کرده ایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دوره شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کرده ایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشت های مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی تطبیقی پرداخته ایم و نمونه هایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعاره مفهومی عشق مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعاره های مفهومی بهره برده است. استعاره های خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایه ای به نام «عشق عرفانی» هستند که آن ها را انسجام می بخشند. کلان استعاره های موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعاره هستی شناختی، استعاره جهتی، استعاره ساختاری قرار می گیرند. توجّه به استعاره های موجود در حکایت ذکر شده، نشان می دهد که استعاره کلان «خداوند عشق است» به عنوان مرکزی ترین استعاره است و تمام استعاره های خرد در تکامل این کلان استعاره به کار رفته اند.
بررسی ویژگی های سبکی شعر نظامی گنجوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت و بررسی سبکی هر اثر ادبی، یکی از ابزارهای مهم در تعیین شاخص های زبانی، ادبی و فکری آن اثر است. نظامی گنجوی، یکی از بزرگ ترین شاعران ادب فارسی است که شعر او از جنبه های متعدد به ویژه سبک شناسی قابلیت بحث و بررسی را دارد. با بررسی عناصر سبک شناختی، می توان تا حدودی به ساختار شعری او پی برد و جایگاه شاعری او را در تاریخ ادبیات ایران مشخص کرد. هدف از این پژوهش، شناخت عناصر سبکی اشعار نظامی گنجوی و نهایتاً رسیدن به سبک شخصی او است؛ بدین ترتیب در این پژوهش، با استخراج مهم ترین ویژگی های زبانی، فکری و ادبی اشعار وی، سعی شده است تا شناخت بهتری از شعر و سبک خاص این شاعر سترگ به صورت علمی ارائه گردد. در این پژوهش، پس از بررسی نمونه های مختلف در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون، به شیوه توصیفی تحلیلی، ویژگی های بارز شعر نظامی به دست آمدند که مهم ترین آن ها عبارت بودند از: تنوع واژگانی، ترکیب های شاعرانه، ابداع مضامین نو، عفت کلام، اشارات تعلیمی، تنوع موضوع، توجه به علوم مختلف، فرهنگ عامه و تصویرسازی های بدیع.
بررسی مقدمه دکتر بهرام مقدادی در رمان فرار
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۲
4 - 7
حوزه های تخصصی:
مطالعه تطبیقی آراء کریستیان بوبن و سهروردی در هستان شناسی آفرینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برداشت های اسطوره ای از آفرینش، منعکس کننده ذهنیت انسان از هستی و خلقت است که اغلب، هدف از آن ها رفع ابهام از مرحله پیش از آفرینش و خود آفرینش است. کریستین بوبن در آثار ادبی عرفانی خود گاه با زبانی توصیفی، گاه ادبی و استعاری، به هستان شناسی آفرینش پرداخته است. بینش او به نظام هستی، تشابه قابل توجهی با آراء سهروردی پیرامون «انوار قاهره» و «انوار مدبره» دارد؛ بوبن نیز عواملی ماورایی همچون نور الهی و فرشتگان را در کنار عوامل دیگر، مؤثر در خلقت طبیعت و مدیریت آن ها می بیند. هدف از این جستار با رویکرد تحلیلی تطبیقی بازخوانی عمقی تر آثار ادبی عرفانی بوبن و شناخت بهتر جهان بینی او در تطبیق با فلسفه اشراقی سهروردی است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که کریستین بوبن با نوعی خودآگاهیِ اشراقی و با نگاهی بوطیقایی عرفانی، اسطوره آفرینش را در تداوم همیشگی با «وجه خدا» و یا به عبارت ما، مصداق بارز «کل یومٍ هُو فی شَأن» می بیند. در آثار وی این اسطوره، زایشی زنجیروار و جاویدان از «هستی» را در ارتباط نزدیک با ابدیتی نورانی ترسیم می کند. بوبن همانند سهروردی نور را مبنای وجود و عامل تداوم آن می بیند، که از نظر ما نوعی نگاه شِبه اشراقی است.
بررسی و تحلیل «دنیای مطلوب» از منظر عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب «ویلیام گلاسر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
213 - 242
حوزه های تخصصی:
«دنیای مطلوب» در نظریه انتخاب ویلیام گلاسر، مجموعه ای از ایماژهای هستی است که انسان برای بهتر زیستن در ذهن دارد؛ این ایماژها نشان دهنده جهانی است که انسان آرزو دارد در آن زندگی کند. این مدل ایماژها از دنیای مطلوب، همان نوعی است که عرفای پیشین ما با برداشت از کتب مقدس و کشف و شهود شخصی به تصویر کشیده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی «دنیای مطلوب» از دیدگاه عین القضات همدانی و روزبهان بقلی با توجه به نظریه انتخاب ویلیام گلاسر پرداخته است. «دنیای مطلوب» در گفتمان ادبی عرفانی از این نظر و در پاسخ به این مسأله حائز اهمیت است که عرفا با ترسیم دنیای آرمانی خود، پیروانشان را به سمت دنیایی قابل دسترس هدایت کرده اند؛ گاه نیز دنیای مطلوب آنان، دنیایی انتزاعی و غیرقابل دسترس است. عین القضات و روزبهان با زبانی استعاری تجربیات زیسته خود را تصویرگری کرده و با متونی واقع گرایانه، دنیایی فرا واقع گرایانه را تفسیر کرده اند و کیفیت دنیای مطلوبی را که در آن وصال حقّ تعالی و فنای فی الله محقق می شود را در مقام تشبیه به «کبریاء الله»، «وجه الله»، «صحرای جبروت»، «ازل»، «گلستان ازل» و «جهان سرمد» تعبیر کرده اند. این دو عارف با استفاده از انواع روش های توصیفی، تصاویر ذهنی افراد را تغییر داده و آنان را به دنیایی مطلوب ولو انتزاعی که در آن مطلوب های ذاتی و روان شناختی مانند آرامش و معنایافتگی حاکم است، رهنمون ساخته اند.
Ethical Telling and the Aesthetic Told: Ethical Narratology of Arundhati Roy’s "The Ministry of Utmost Happiness"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study seeks to argue the ethical values of the narrative strategies in The Ministry of Utmost Happiness, a post-postmodern novel by the Indian author Arundhati Roy. To carry out the research, the prominent features of James Phelan’s rhetorical theory of narrative and Charles Taylor’s ethical philosophy are examined. By applying such interdisciplinary approaches, the researchers investigate the characters' ethical positions in their quest for "authenticity" and "recognition" by focusing on the novel’s "ethics of the told" and "ethics of the telling." The study indicates the characters' attempt to reach full awareness of their in-depth inclinations and their quest to achieve an authentic self. Living in India's multicultural context, though suffering from non-/mis-recognition by others, Roy’s major characters can become authentic, free, and fulfilled through seeing the world and its people out of pure love for collective goodness. Eventually, highlighting the aesthetic strategies and authorial creativity provides a horizon to comprehend the different outlooks towards the ethical values and commitments that circulate freely within the novel's narrative world.
The Levinasian Responsible Subject’s Breaching the Face’s Command: An Inversion of the Master-Slave Relationship in Margaret Atwood’s "MaddAddam" Trilogy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In accordance with Emmanuel Levinas’s ethics, the interconnection between the subject and its Other is equated with the master-slave relationship, which is not by any means absolute. This article aims at illustrating an oscillating state of master-and-slave relation with regard to Levinas’s ethics in Margaret Atwood’s MaddAddam trilogy. The Face of the Other becomes a ‘poor master’ who needs help and yet gives a serious order to the subject, one that he should obey. Subsequently, the Other deprives the subject of his/her wealth, thus overcoming its own poverty; therefore, the Other as a ‘poor master’ and the subject as a ‘wealthy subject’ constitute an ethical relationship. Founding the argument on the above-mentioned Levinasian principles, this paper approaches the altruistic intentions of Atwood’s post-apocalyptic characters, and inspects how the post-apocalyptic world of her MaddAddam trilogy is ultimately orientated towards, if not also predicting, a return to now bygone humanistic, ethical and communal society.